تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا شما را به چيزى با فضيلت‏تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم؟ آن چيز اصلا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803514122




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جانشین بعد از پیامبر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مبانی مرجعیت اهل بیت 
پیامبر
بر فرض که حديث «و سنة نبيّه» يا «و سنّتي» درست باشد، حال مي‌پرسيم به نظر شما راوي اين سنت از رسول خدا چه کسي است؟ اگر بگوييد ياران رسول خدا، مي‌گوييم مگر برخي از همين ياران نبودند که به پيامبر خدا(ص) عرضه داشتند که کتاب خدا، ما را بس است و بدين وسيله از سنت رسول خدا فاصله گرفتند برای خواندن قسمت اول اینجا کلیک کنیدبررسي نظريه دومممکن است گفته شود که پيامبر(ص) ، سنت خويش را پس از خود جانشين قرار داده است نه عترت را؛ چون در برخي از منابع به جاي «اهل بيتي و عترتي» تعبير «سنتي» به کار رفته است. از باب نمونه، مالک بن انس در کتاب موطأ در باب النهي عن القول بالقدر در حديث سوم مي‌گويد: «و حدثني عن مالک انه بلغه أن رسول الله قال: ترکت فيکم امرين لن تضلوا ما إن تمسکتم بهما، کتاب الله و سنة نبيه؛ و از مالک به من حديث کرد که به او رسيده است که پيامبر(ص) فرمود: دو چيز در بين شما گذاردم و هرگز گمراه نخواهيد شد، اگر به آن دو چنگ بزنيد: کتاب خدا و سنت پيامبرش». بر اساس اين نقل، بايد گفت پيامبر تنها مرجع پس از خود را قرآن و سنت قرار داده است، نه اهل بيت خود را.پاسخ ماپاسخ ما اين است که اين حديث به سه لفظ نقل شده که هر يک اشکالاتي دارد و مالک اگرچه در کتاب خويش به تعبير سنة نبيّه اشاره کرده است که جا داشت بفرمايد: «و سنّتي» ، امّا حاکم نيشابوري در کتاب المستدرک علي الصحيحين به جاي «سنّة نبيّه»، «کتاب الله و سنتي» را ضبط کرده است. و يا سيوطي در کتاب احياء الميت بفضائل اهل البيت از بزّار، جمله «کتاب الله و نسبتي» را آورده است که ممکن است گفته حاکم نيشابوري «سنتي» همان «نسبتي» باشد که مراد از آن عترت و اهل بيت پيامبر باشد.ثانياً، حديثي که در موطأ مالک آمده و زيربناي فکري برخي قرار گرفته است، اصلاً سند ندارد؛ چرا که خود مالک مي‌گويد: «انه بلغه» و معلوم نيست چه کسي اين حديث را از پيامبر(ص) براي مالک نقل کرده است. بدين جهت، بايد گفت نقل مالک، مرسل است و هيچگونه حجيّتي ندارد.ثالثاً، اگر گفته شود که حاکم نيشابوري حديث «و سنتي» را با سند نقل کرده ‌است و با اين بيان حديث از مرسله بودن بيرون مي‌آيد، مي‌گوييم که راويان اين حديث به نظر اهل تسنن، ضعيف وغير قابل اعتماد هستند؛ چون در سندش افرادي همانند اسماعيل بن أبي اويس و پدرش و همچنين صالح بن موسي و کثيربن عبدالله قرار دارند که هر يک داراي ضعف‌هايي هستند؛ مثلاً در تهذيب الکمال گويد: «اين پدر و پسر ضعيف‌اند و احاديث را مي‌دزديدند»، و از وي نقل شده که مي‌گفت: هنگامي که اهل مدينه درباره موضوعي دو دسته مي‌شدند، من حديث جعل مي‌کردم. و يا درباره صالح بن موسي گفته شده که قابل اعتماد نيست و درباره کثير بن عبدالله گفته‌اند که وي يکي از ارکان دروغ است.رابعاً، بر فرض که حديث «و سنة نبيّه» يا «و سنّتي» درست باشد، حال مي‌پرسيم به نظر شما راوي اين سنت از رسول خدا چه کسي است؟ اگر بگوييد ياران رسول خدا، مي‌گوييم مگر برخي از همين ياران نبودند که به پيامبر خدا(ص) عرضه داشتند که کتاب خدا، ما را بس است و بدين وسيله از سنت رسول خدا فاصله گرفتند و مگر همان ها نبودند که در محضر رسول خدا درباره درخواست آن حضرت براي آوردن قلم و کاغذ نزاع کردند، تا پيامبر خاتم(ص) فرمود: «قوموا عنّي؛ برخيزيد و از کنار من دور شويد». آيا درخواست پيامبر(ص) جز سنت چيز ديگري بود که اينان مانع شدند و نگذاشتند تا درخواست پيامبر عملي شود و آثار آن نوشته در بين امت به عنوان سنت پيامبر انتشار يابد. چگونه مي‌توان اطمينان پيدا کرد که چنين کساني حافظ سنت بوده‌اند!آري در کتاب صحيح بخاري در هفت مورد به اين اختلاف اشاره شده و روايات مربوط را در هر باب با اختلاف کمي آورده است که جويندگان حقيقت مي‌توانند به اين کتاب به باب‌هاي «مرض النبي(ص)»، «کتاب الرضي باب قول المريض قوموا عنّي»، «کتاب الجهاد و السير باب جوائز الوفد»، «کتاب الجزيه و الموادعة باب اخراج اليهود»، «کتاب المغازي، باب و النبي»، «کتاب الإعتصام بالکتاب و السنة باب کراهة الإختلاف» مراجعه کنيد.اگر مقصود، نقل سنت پس از رسول خدا(ص) است، مي‌گوييم: نه تنها اين سنت نقل نشد، بلکه از آن جلوگيري شد و پس از رسول خدا، سياست برخي افراد اين بود که هيچ حديثي از رسول خدا نقل نشود و از اين رو بود که گفته شد:«لاتحدثوا عن رسول الله شيئاً فمن سألکم فقولوا بيننا و بينکم کتاب الله؛ هيج چيزي را از رسول خدا نقل نکنيد و هر که از شما چيزي پرسيد، بگوييد: بين ما و شما فقط کتاب خداست».معاويه رسماً بر منبر اعلام کرد: هر حديثي که در زمان عمر شنيده نشده، کسي حق روايت آن را ندارد.حال مي‌پرسيم: اين سنتِ ضايع شده و از بين رفته، در چه زماني و تحت چه شرايطي احيا شده؟ و تا زمان عمر بن عبدالعزيز که دستور تدوين سنت داده شد، از سنت چه مانده و سنت نزد چه کسي بود؟ از طرفي، غالب صحابه از دنيا رفته بودند و از طرف ديگر، از تابعين جز عده‌اي معدود کسي در قيد حيات نبود. بنابراين اين همه احاديث به نام سنت پيامبر(ص) از کجا آمد و از سوي چه کساني به جهان اسلام عرضه شد؟ و آيا مي‌توان براي اين گونه روايات و احاديثي که بيشتر آنها در روزگار دولت بني‌اميه جعل شده بود، ارزشي قائل شد؟ گفته ابن ابي الحديد درباره جعل حديثابن أبي الحديد در شرح اين ماجراي غمبار مي‌نويسد: بيشترين کساني که سخت مورد آزمايش قرار گرفتند، همان قاريان رياکار و مستضعفاني بودند که براي فريب مردم اظهار خشوع مي‌کردند و براي رسيدن به مقامات دولتي و رسيدن به ثروت کلان، دست به جعل احاديث زدند؛ تا اينکه اين اخبار و احاديث به دست دين‌داراني رسيد که دروغ و بهتان را جايز نمي‌شمردند. بدين جهت به گمان اينکه اينها حق است، آنها را پذيرفتند و روايت کردند؛ در صورتي که اگر به سرگذشت اين احاديث جعلي پي‌مي‌بردند، هرگز آنها را نمي‌پذيرفتند و روايت نمي‌کردند.بنابراين ديگر سنتي را باقي نگذاشته بودند که قابل عمل باشد. آري، فقط يک راه مورد اطمينان باقي مي‌ماند که راه جمع ميان اين دو دسته روايت خواهد بود و آن، پيروي از اهل بيت عصمت و طهارت است که رسول خدا آنها را به عنوان عِدْل و همسنگ قرآن ذکر کرده؛ چنان که در صحاح وغير آن ملاحظه شد. همچنين با تصحيح اين حديث از سوي حاکم نيشابوري، اين اطمينان حاصل مي‌شود که اگر کسي از اهل بيت پيروي کند، هم به روايت «کتاب الله و عترتي اهل بيتي» عمل کرده و هم به روايت «کتاب الله و سنّتي» ـ به فرض صحت ـ عمل کرده است؛ چرا که همان‌ها راوي و ناقل سنت رسول الله(ص) بوده‌اند.منبع:مجله کوثر                                                 تنظیم :نقدی-حوزه علمیه تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن