واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - آیتالله مظاهری در پاسخ به سئوالی پیرامون اثبات ولایت اهلبیت با ذکر نمونههایی این روایات را به 3 دسته تقسیم کردهاند. به گزارش خبرآنلاین به نقل از مرکز خبر حوزه، نزدیک به ده هزار روایت از طریق شیعه و سنّى درباره امامت دوازده نفر از اهل بیت پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم)، نقل شده که این روایات در کتاب هاى معتبر اهل تشیّع و اهل سنّت موجود است. این روایات بر سه گونه تقسیم مىشود: الف) روایاتى که به طور فشرده دلالت بر مدّعاى شیعه دارد، مانند روایت «ثقلین» و روایت «سفینه» و روایت «ائمّه اثنى عشر» 1) روایت ثقلین: «قال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): اِنّى تارِکٌ فیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَیْتى وَ اِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوضَ ما اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا». (1)؛ «به درستى که من در بین شما دو چیز گرانبها مىگذارم قرآن و اهل بیتم، و آن دو از یکدیگر جدا نمىشوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند، تا زمانى که به این دو تمسّک کنید گمراه نمىشوید». 2) روایت سفینه: «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَلِ سَفینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرَقَ». (2)؛ «اهل بیت من در بین شما مانند کشتى نوح است، هر کس سوار آن شد نجات یافت و هر کس از آن تخلّف کرد غرق شد». 3) روایت ائمّه اثنى عشر:«قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لا یَزالُ الدّینُ قائِماً حَتّى تَقُومُ السَّاعَةُ وَ یَکُونُ عَلَیْکُمْ اِثْنى عَشَرَ خَلیفَةً کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ»(3)؛ «تا روز قیامت، دین اسلام پایدار است و دوازده جانشین براى شما هست که همه آنها از قریش هستند». روایت اخیر همچنین با الفاظ دیگرى ولى با همین محتوا، به طور متواتر در کتابهاى معتبر اهل تشیّع و اهل سنّت از رسول گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است، مانند: «یَکُونُ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ خَلیفَةً کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ».(4)؛ «بعد از من دوازده نفر جانشین مىباشند که همگى از قریش هستند». «اَلْاَئِمَّةُ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ».(5)؛ «امامان بعد از من دوازده نفرند که همگى از قرش هستند». «لا یَزالُ هذَا الدّینُ عَزیزاً مَنیعاً اِلى اِثْنى عَشَرَ خَلیفَة».(6)؛ «پیوسته این دین غالب و محفوظ است تا زمانى که دوازده نفر جانشین باشند». تواتر این روایات از جهت محتواى آن بوده و به تواتر، معنوى گفته مىشود، ولى روایات «ثقلین» و «سفینه» داراى تواتر لفظىاند. مؤلّف کتاب ارجمند »عبقات الانوار«، روایت ثقلین را با صدها سند معتبر از عالمان شیعى و سنّى نقل کرده و تنها یکصد و هشتاد و هفت سند در خصوص این روایت از علمای اهل سنّت را در طى دو جلد بیان کرده است. ب) روایاتى که مقصود را رساتر و گویاتر از روایات دسته اوّل بیان کرده است، این روایات نیز به تواتر معنوى از پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم) در کتاب هاى معتبر شیعه و سنّى نقل شده است. 1) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): یا حُسَیْنُ اَنْتَ الْاِمامُ، اِبْنُ اِلْاِمامِ، اَخُو الْاِمامِ، تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِکَ اَئِمَّةٌ اَبْرارٌ»(7)؛ «اى حسین تو امام، فرزند امام، برادر امام هستى، نه نفر امام نیز از فرزندان تو هستند». یا هنگامى که از پیامبر در مورد جانشینان آن حضرت سؤال شد، فرمود: 2) «عَلِىٌّ اَخى وَ وَزیرى وَ وَصیّى وَ وارِثى وَ خَلیفَتى فى اُمَّتى وَ وَلِىُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدى، وَ اَحَدَ عَشَرَ اِماماً مِنْ وُلْدِهِ، اَلْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ واحِدٌ بَعْدَ واحِدٍ، اَلْقُرانُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرانِ لا یُفارِقُونَهُ حَتّى یَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوضَ»(8)؛ «على برادر و یاور و وصىّ و وارث و جانشین من در امّت من است او و یاده نفر از فرزندانش ولىّ و سرپرست هر مؤمنى بعد از من هستند، حسن و سپس حسین، سپس نه نفر از فرزندان حسین یکى پس از دیگرى جانشین من هستند قرآن با ایشان است و ایشان با قرآن هستند، ایشان قرآن را رها نمىکنند تا همگى در حوض کوثر بر من وارد شوند». ج) روایاتى که روشن و بدون ابهام، امامان را تعیین مىکند و نام آنان را یکى پس از دیگرى به وضوح بر مىشمارد. این روایات نیز به تواتر معنوى در کتاب هاى شیعه و سنّى نقل شده است. 1) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فى تَفْسیرِ «اُولِى الْاَمْرِ» فى قَولِهِ تَعالى «یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْکُمْ« اِذا سَأَلَ جابِرُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ الْاَنْصارى عَنْهُمْ: هُمْ خُلَفائى یا جابِر وَ اَئِمَّةُ الْمُسْلِمینَ بَعْدى اَوَّلُهُمْ عَلِىُ بْنُ اَبیطالِب ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ الْمَعْرُوفُ فِى التَوراةِ بِالْباقِرِ وَ سَتُدْرِکُهُ یا جابِر فَاِذا لَقیتَهُ فَاقْرَأْهُ مِنّى السَّلام ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُوسى ثُمَّ مُحَمَّدٌ بْنُ عَلىٍّ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلىٍّ ثُمَّ سَمیّى وَ کَنیّى حُجَّةُ اللَّهِ فى اَرْضِه وَ بَقِیَّتُهُ فى عِبادِهِ اِبْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، ذاکَ الَّذى یَفْتَحُ اللَّهُ - تَعالى ذِکْرُهُ - عَلى یَدَیْهِ مَشارِقَ الْاَرْضِ وَ مَغارِبَها، ذاکَ الَّذى یَغیبُ عَنْ شیعَتِه وَ اَولِیائِه غَیْبَةً لا یَثْبُتُ فیها عَلَى الْقَولِ بِاِمامَتِهِ اِلّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْایمانِ»(9)؛ «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره »اولى الامر« در پاسخ به سؤال جابربن عبداللَّه انصارى که سؤال کرد اولى الامر چه کسانى هستند، فرمود: آنها جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند، اوّل آنها على بن ابیطالب، سپس حسن، سپس حسین، سپس على بن حسین، سپس محمّد بن على که در تورات به باقر معروف است و اى جابر تو او را درک مىکنى، هنگامى که او را ملاقات کردى سلام مرا به او برسان، سپس جعفر بن محمّد صادق، سپس موسى بن جعفر، سپس على بن موسى، سپس محمّد بن على، سپس على بن محمد، سپس حسن بن على، سپس هم نام و کنیهام حجّت خدا در زمین و ذخیره خدا در بین بندگان خدا، فرزند حسن بن على، اوست کسى که خدا شرق و غرب زمین را به دست او فتح مىکند، اوست کسى که از شیعیان و دوستانش غایب مىشود، غایب شدنى که بر امامتش ثابت نمىماند، مگر کسى که خداوند قلب او را با ایمان امتحان کرده باشد.» 2) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِعَلىٍّ (علیه السلام) فى تَفْسیرِ آیَةِ التَّطْهیرِ: یا عَلِىُّ هذِهِ الْایَةُ نَزَلَتْ فیکَ وَ فى سِبْطَىْ وَ الْاَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ، فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ، وَ کَمِ الْاَئِمَّةُ بَعْدَکَ، قالَ: اَنْتَ یا عَلِىٌّ ثُمَّ اِبْناکَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ بَعْدَ الْحُسَیْنِ عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍّ جَعْفَرٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسى اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُوسى عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ اَلْحَسَنُ اِبْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ، هکَذا اَسْمائُهُمْ مَکْتُوبَةٌ عَلى ساقِ الْعَرْشِ، فَسَأَلْتُ اللَّهَ تَعالى عَنْ ذلِکَ، فَقالَ: یا مُحَمَّد هذهِ الْاَئِمَّةُ بَعْدَکَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ، وَ اَعْدائُهُمْ مَلْعُونُونَ»(10)؛ «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آیه تطهیر به حضرت على (علیه السلام) فرمود: اى على این آیه درباره تو و دو فرزندم و امامان از نسل تو نازل شده است، (حضرت على (علیه السلام) مىفرماید:) عرض کردم: اى پیامبر خدا، چند نفر امام بعد از شما هستند؟ فرمود: اى على، تو سپس دو فرزندت حسن و حسین و بعد از حسین فرزندش على، و بعد از على فرزندش محمّد و بعد از محمّد فرزندش جعفر و بعد از جعفر فرزندش موسى و بعد از موسى فرزندش على و بعد از على فرزندش محمّد و بعد از محمّد فرزندش على و بعد از على فرزندش حسن و حجّت فرزند حسن، اینگونه نامهاى ایشان بر ساق عرش نوشته بود، از خدا درباره این نامها سؤال کردم، خداوند فرمود: اى محمّد اینها امامان بعد از تو هستند، پاک و معصومند و دشمنان آنها ملعون هستند.» 3) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِلْحُسَیْنِ (علیه السلام) : یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ تِسْعَةٌ مِنْ اَئِمَّةٍ مِنْهُمْ مَهْدِىُّ هذِهِ الْاُمَّة، فَاِذَا اسْتُشْهِدَ اَبُوکَ فَاْلحَسَنُ بَعْدَهُ، فَاِذا سُمَّ الْحَسَنُ فَاَنْتَ، فَاِذا اسْتُشْهِدْتَ فَعَلِىٌّ اِبْنُکَ، فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَمُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُحَمَّدٌ فَجَعْفَرٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى جَعْفَرٌ فَمُوسى اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُوسى فَعَلِىٌّ اِبْنُهُ فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَمُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُحَمَّدٌ فَعَلِىٌّ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَالْحَسَنُ اِبْنُهُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ بَعْدَ الْحَسَنِ، یَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً»(11)؛ «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسین (علیه السلام) فرمود: از نسل تو نه امام هستند که »مهدى« این امّت نیز از ایشان است، هنگامى که پدرت شهید شد حسن، و هنگامى که حسن مسموم شد تو و بعد از شهادت تو فرزندت على، و هنگامى که على از دنیا رفت فرزندش محمّد، و هنگامى که محمّد از دنیا رفت فرزندش جعفر، و هنگامى که جعفر از دنیا رفت فرزندش موسى، و هنگامى که موسى از دنیا رفت فرزندش على، و هنگامى که على از دنیا رفت فرزندش محمد، و هنگامى که محمّد از دنیا رفت فرزندش على، و هنگامى که على از دنیا رفت فرزندش حسن، و سپس حجّت زمین را از عدل پر مىکند همانگونه که از ظلم پر شده است». پی نوشت ها: (1) بحار الانوار، ج 35، ص 184، باب 4، ح 2. (2) بحار الانوار، ج 23، ص 123، باب 7، ح 48. (3) بحار الانوار، ج 36، ص 239، باب 41، ح 38. (4) بحار الانوار، ج 36، ص 268، باب 41، ح 88. (5) بحار الانوار، ج 36، ص 282، باب 41، ح 103. (6) بحار الانوار، ج 36، ص 266، باب 41، ح 87 (7) بحار الانوار، ج 36، ص 291، باب 41، ح 116 (8) بحار الانوار، ج 33، ص 148، باب 16، ح 421 (9) بحار الانوار، ج 36، ص 249، باب 41، ح 67 (10) بحار الانوار، ج 36، ص 336، باب 41، ح 199 (11) بحار الانوار، ج 36، ص 306، باب 41، ح 145 /62
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]