محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847271418
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي نويسنده:عبدالله شهبازی دين و مذهب همواره عامل تعيين كنندهاي در تحولات سياسي و اجتماعي كشور ما بوده است. تاريخ ايران، از دوران باستان تا به امروز، مملو از جنبشهايي است كه براساس ايدئولوژي شكل گرفتهاند. امپراطوري هخامنشي با اتكا به ايدئولوژي مكتب زرتشت قوام گرفت و دولت ساسانيان همبستگي ميان دين و دولت را به كمال رساند؛ خلفاي بنياميه و بنيعباس، قرنها با داعيهي اسلام بر اين سرزمين حكومت كردند و سرانجام، از زمان صفويان به بعد، حكومتهاي ملي كشور ما با دين عجين گرديدند. چنان كه سلسلهي صفوي با تكيه بر مذهب شيعه، حدود دويست سال دوام يافت و شاهان قاجار، با استعانت از دين و استفادهي از لقب «ظلالله» پذيرش حكومت خود را بر مردم هموار نمودند.اغلب جنبشهاي اجتماعي معاصر ايران، به نوعي از دين بهره گرفتهاند. اما اين واقعيت كه براي ايجاد تغييرات سياسي در اين سرزمين، ميتوان از علايق مذهبي مردم آن بهره برد، حكم شمشير دو لبه را دارد زيرا هم ميتواند از جانب اصلاحگران و در جهت بهبود اوضاع به كار گرفته شود و هم ميتواند به عنوان برگ برنده در اختيار استعمارگران قرار گيرد تا با شناختي كه از تاريخ و علايق مذهبي مردم كشور ما دارند، به اهداف خود نزديك شوند. در مورد اخير، از مذهب براي جذب مردم استفاده ميشود و استعمارگران هدف خود را با نام دين پيش ميبرند.در مواردي نيز استعمارگر با حمايت از بدعتهاي مذهبي، ميكوشد تا اصول عقايد تودهها كه آنان را به تحريك عليه منافعش وادار ميكند، مورد حمله قرار داده و در آنها ترديد و تزلزل به وجود آورد. از جمله مهمترين اين قبيل بدعتگذاريها كه به عنوان حركتي بر ضد سنتهاي ديني و اجتماعي ملت ايران و با پشتيباني استعمار خارجي و استبداد داخلي در تاريخ معاصر ايران قد علم كرد، فرقهي بهائيت است كه با هدف از ميان بردن نفوذ تشيع و روحانيت شيعه، در ايران عصر پهلوي شكل گرفت.بهاييت با هدف قراردادن اصول مذهب تشيع، سعي داشت مانع از گسترش آموزههاي ظلم ستيزانهي آن شده، تا امكان تكرار جنبش هاي مذهبي از ميان برود. به همين خاطر هم بود كه رژيم پهلوي و اربابان انگليسياش به شدت از آن حمايت ميكردند و سعي داشتند از تفكر بهايي به عنوان اهرمي عليه انديشههاي انقلابي مردم كه امام خميني (ره) سمبل آن شناخته ميشد، استفاده كنند. به ويژه پس از حماسهي خونين پانزدهم خرداد 1342 كه رژيم بيش از پيش به قدرت و نفوذ معنوي روحانيت و شخص امام در ميان مردم پي برد، توجه و حمايت آن نسبت به عناصر بهايي فزوني گرفت و از حالت ناپيدا خارج شد.مقالهي حاضر بر آن است تا با نگاهي به پيشينهي تاريخي و نحوهي پيدايش فرقهي بهايي، دلايل و چگونگي ترويج آن در عصر پهلوي و روند صعودي توسعهي بهاييت را در ايران، تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، به اجمال بررسي نمايد.تاريخچهبهاييگري از بابيت نشأت گرفته و بابيت خود ريشه در شيخيگري1 دارد. عقايد اوليهي فرقهي بهايي تلفيق و تركيبي از عقايد تشيع، عرفان ايراني، نظريههاي حكماي اسلامي و يوناني است كه پس از سپري شدن عمري هزارساله، به صورت شيخيگري، سپس بابيگري و سرانجام بهاييت درآمد. اما آن چه امروز در فرقهي بهايي مطرح ميشود، با شيوه و افكار بنيانگذاران آن تفاوت دارد.ظهور شيخيه مصادف با دوران فتحعليشاه قاجار (1250 ـ 1212 ه. ق) و بدعت بابيان مقارن با سلطنت محمدشاه (1264 ـ 1250ه. ق) است. بنيانگذار فرقهي بابيه، شخصي به نام سيدعليمحمد شيرازي بود كه مدتي در عتبات درس خوانده و چند سالي در حومهي بغداد و سپس بوشهر، گوشهنشيني اختيار كرده و رياضت كشيده بود، او پس از يك اعتكاف چهلروزه در مسجد كوفه و سفر به مكه، به بوشهر بازگشت و خود را «باب الهي» ناميد. سپس مبلغيني به شيراز فرستاد و عدهاي ازجاهلان و ساده لوحان را به عنوان مريد به دور خود جمع كرد.البته مخفي نماند كه عمال انگليسي كمپاني هند شرقي نيز از او و پيروانش حمايت مالي ميكردند و به وسيلهي همين پولها هم بودكه منوچهر خان معتمدالدوله حاكم اصفهان، باب را به اصفهان فراخواند و در آن جا آزادي كامل به او اعطا نمود. به اين ترتيب، باب تا سال 1263 ه. ق كه سال فوت معتمدالدوله بود، در سايهي حمايت او به تبليغات پرداخت و مريدانش در زنجان و يزد رو به فزوني گذاشتند.عمدهي فعاليتهاي جنبش بابيه در اين زمان پيرامون انديشهي مهدويت دور ميزد. اما با گذشت زمان، عليمحمد باب كه نخست خود را باب امام زمان (عج) ميخواند، پس از چندي ادعاي مهدويت كرده و نغمهي ايجاد دين تازهاي را سرداد. سپس ادعاي نبوت كرد و سرانجام نيز دعوي ربوبيت و الوهيت نمود. 2 اما با درگذشت حاكم اصفهان، به دستور محمدشاه قاجار، باب را در قلعهي چهريق اردبيل زنداني كردند و او تا زماني كه به دستور اميركبير در تبريز اعدام شد، در آن قلعه به سر ميبرد. 3 (شعبان 1266 ه. ق) با اين حال، پيامد حركت باب همچنان ادامه يافت. چرا كه سنگيني فشارهاي روزافزون و طاقتفرساي اقتصادي بر پيكر جامعهي عصر قاجار ـ به ويژه محمدشاه وناصرالدين شاه ـ طبقهي زحمتكش ايراني را سخت به ستوه آورده بود و نارضايتيهاي اجتماعي تنها نياز به جرقهاي داشت تا آتش خشم مردم را نسبت به دولتمردان بيكفايت، روشن سازد. اكنون باب، در بافت و پوشش مذهب، بهترين فرصت را براي اظهار وجود به مخالفين ميداد. البته گسترش دعوي باب دلايل سياسي ديگري نيز داشت كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت.باب يك سال پيش از اعدامش، ميرزا يحيي نوري ملقب به «ازل» را به جانشيني برگزيد. اما ازل كه از ترس دولت زندگي مخفي اختيار كرده بود، همهي كارها را به برادر پدريش ميرزا حسينعلي بهاء سپرد و بهاء به عنوان پيشكار او، رشد و نفوذ بسياري در ميان طرفداران باب يافت. چندي نگذشت كه به دليل فشارهاي حكومت ناصري، بابيان جايي براي ماندن در ايران نيافتند و از بغداد سردرآوردند كه در اين زمان تحت امر سلطان عثماني بود. در آن جا حسينعلي بهاء براي ارضاي حس جاهطلبي خود، دست به اقدام عجيب و بيسابقهاي زد. ماجرا از اين قرار بود كه باب در زمان حيات خود كتابي به نام «بيان» نوشت كه كتاب احكام او به شمار ميآمد. او در اين كتاب وعده داد كه در آيندهاي بس دور، از ميان بابيان، كسي به نام «من يظهرهالله» ظهور خواهد كرد و همه بايد اطاعت او را گردن نهند. ولي بهاء به ابتكار خود اين فاصلهي زماني بسيار طولاني را كوتاه كرد و تنها چند سال پس از مرگ باب، ادعا كرد كه او همان من يظهرهالله است كه وعدهاش در كتاب «بيان» آمده بود.ادعاي گزاف و جاهطلبي بهاء موجب اختلاف شديد ميان او و ازل گرديد. دولت عثماني چون وضع را به اين منوال ديد، بهتر دانست كه بابيان را از بغداد به استانبول و از آن جا به «آورند» در يونان، كوچ دهد، دو برادر در اين مدت همچنان به درگيري خود ادامه ميدادند و علاوه بر دشمني با شيعيان، بادامن زدن به اختلاف داخلي، موجب ناراحتي مردم را نيز به وجود ميآوردند. لذا، دولت عثماني چاره را در آن ديد كه به طور رسمي و با رأي دادگاه، هر يك از دو برادر را به همراه پيروانش به نقطهاي دور از يكديگر بفرستد. سپس، ميرزا يحيي ازل به جزيرهي قبرس و حسينعلي بهاء به عكا، گسيل داده شدند. از آن پس در ميان بابيان دو فرقهاي ازلي و بهايي پديد آمد.بهاء پس از جدايي از برادر و به هنگام اقامت در عكا از دعوي من يظهره الله هم گذشته و نه تنها خود را يك برانگيختهي الهي ميناميد، بلكه ادعاي خدايي نيز ميكرد. 4زمينههاي پيدايشاغلب تحليلگراني كه دربارهي بهاييت مطالعه ميكنند، علت بروز اين جنبش را در زمينههاي اقتصادي جستجو كرده و فقر و فلاكت مردم را عامل اصلي آن ميدانند. 5 البته ترديدي نيست كه اوضاع اسفبار اجتماعي و اقتصادي ايران در دورهي قاجار، ميتوانست زمينهي برخي مخالفتها را عليه حكومت مركزي ايجاد نمايد 6 و برخاستن هر نداي اعتراضآميز، شور و هيجان مردم را به دنبال داشته باشد. در غير اين صورت، چه لزومي داشت تا زماني كه دين كامل و آسماني اسلام در جامعهي ايراني رسوخ كرده و با گوشت و خون آدمي پيوند خورده، تعليمات ابتدايي و بيمحتواي فرقههايي از اين دست در ميان تودهي مردم جايي براي خود باز كند؟بابيگري و بهاييت، بدعتي بود كه براساس بنيانهاي مذهب شيعه بنا شده بود و حرف تازهاي براي گفتن نداشت. اما فوجي كه به دنبال خود كشيد، ميتواند به نوعي قيام مردم را عليه خوانين، فئودالها و زمينداران بزرگ ـ كه اغلب در بين اقشار دولتي و مذهبي حضور داشتند ـ به ذهن متبادر سازد.با اين حال، رشد و گسترش اين فرقه، در مدت زماني كوتاه و به رغم تمام مخالفتهاي موجود، ميبايست دلايلي علاوه بر اوضاع اقتصادي مردم داشته باشد. خاصه آن كه با عبور از عصر قاجار و تشكيل حكومت پهلوي، شاهد برخي اصلاحات در امور اقتصادي اجتماعي و نظامي هستيم: 7 اما، اين وضعيت نه تنها مانعي براي گسترش بهاييت نميشود، بلكه ترويج بهاييگري در عصر پهلوي دوم به اوج خود ميرسد. پس، گذشته از زمينههاي اقتصادي پيدايش بهاييگري، بد نيست نگاهي به نقش استعمارگران خارجي در ظهور گسترش اين فرقه بياندازيم. عاملي كه با گذشت زمان، نه تنها كاهشي در آن پيدا نشد، بلكه فرمانبرداري مستقيم شاهان پهلوي از اربابان خارجي، آن را پررنگتر و قويتر از قبل نمود.سؤال اين جاست كه استعمارگران از بدعتگذاري در دين ملت ايران و ايجاد انشعاب مذهبي ميان آنها چه نفعي ميبردند؟ به عبارت ديگر، وحدت ديني مردم چه مانعي درمقابل استعمارگران به وجود ميآورد؟پاسخ اين سؤال ها را بايد در مقطعي از تاريخ جست و جو كنيم كه به «عصر امتيازات» معروف است. دورهاي كه ظهور سرمايهداري در غرب موجب شد كشورهاي صنعتي هر كدام به ميزان توانايياشان، براي به دست آوردن مواد اوليه و بازار مصرف، به آسيا و آفريقا چنگاندازي كنندو اين درست مقارن با دورهي زمامداري بيكفايتترين شاهان در طول تاريخ ايران بود. به زودي كشور ما صحنهي رقابتهاي استعماري سه كشور فرانسه، انگلستان و روسيه گرديد و هر يك از آنها طي معاهدات و قراردادهاي سياسي يا اقتصادي، گوشهاي از خاكش را تصاحب كردند، يا ثروتي را به غارت بردند.پذيرش معاهدات ننگيني چون پاريس، گلستان و تركمانچاي و واگذاري امتيازات گزافي چون تأسيس بانك شاهي، كشتيراني روي رود كارون، رويتر و اكتشاف معادن ايران به انگلستان؛ تأسيس بانك استقراضي ماهيگيري در درياي خزر، احداث خط تلفن، احداث خط راه شوسه و سرانجام اجازهي تأسيس بريگاد مستقل قزاق كه در حقيقت تسلط بر نيروي نظامي كشور بود، 8 نشانهي آن است كه دولت ايران در مقابل استعمارگران به ذلت افتاده بود و توان مقاوت در مقابل زيادهخواهي آنان را نداشت. اما به رغم دريوزگي دولت، شواهد محكمي مبني بر استقامت ملت و مقابلهي آن با اين دزديهاي آشكار وجود دارد. نمونههاي بارز اين تقابل، فتواي جهاد توسط علما و بسيج مردم در جنگهاي ايران و روس و پيروزيهاي شگفت حاصل از آن، مقاومت نهضت تنگستان عليه نيروهاي نظامي انگليس و سرانجام نهضت تنباكو به رهبري علما و با حمايت مردم در مقابل واگذاري امتياز رويتر است.بنابراين، با آن كه استعمارگران با اعطاي وامهاي كلان، دولت ايران را براي خود خريده يا از بيكفايتي رجال آن بهره ميگرفتند، در مقابل ملت پابرهنه، اما متحد ايراني، هيچ توفيقي به دست نياورده بودند. ملتي كه به زور اسلحه تسليم نميشد، با اتكاء به دين و آيين، با دست خالي، در مقابل بيگانگان ميجنگيد. نقش عظيم روحانيت، بالاخص علماي شيعه، در ايجاد وحدت و پيشبرد اهداف مردم، چيزي نبود كه از نگاه تيزبين استعمارگران به دور مانده باشد. آنان به عينه ميديدند كه صدور فتوا از جانب يك روحاني سالخورده، ميتواند چه موج عظيمي ميان مردم ايجاد كند و قويترين سدها را بشكند. وحدت ديني و همبستگي مردم با اتكاء به علماي مذهبي، تنها مانع براي نفوذ هر چه بيشتر استعمارگران در ايران بود، مانعي كه ميبايست پيش از سرايت به ساير مستعمرات، چارهاي براي آن مي انديشيدند.سياست «تفرقه بيانداز و حكومت كن» در طول تاريخ بارها امتحان خود را پس داده و كارآمدياش را به نمايش گذاشته بود. ايجاد اختلاف مذهبي نيز پيشتر در عثماني آزمايش شده انگلستان را براي سلطه بر آن كشور، به توفيق رسانده بود. اينك، روسيه با درس گرفتن از اين تجارب از سيدعليمحمد باب حمايت ميكرد تا با ايجاد تفرقهي مذهبي، اقتدار دين و روحانيت و به تبع آن، مقاومت ملت ايران را در هم شكند. 9 كمي بعد، يعني در دورهي ناصري، انگليسيها هم به صف حاميان جدي اين فرقهي بدعتگزار پيوستند. 10از آن پس، هر قدر استعمارگران نفوذ و قدرت بيشتري در ايران پيدا ميكردند، حمايت آنها از فرقهي بهايي نيز علنيتر و قويتر ميشد. تا زماني كه سرسپردگي كامل خاندان پهلوي به اربابان خارجي، اوج گسترش و توسعهي اين فرقه و نفوذ آن را در اركان حكومتي به دنبال داشت.بهاييت در عصر پهلويرضاشاه نظامي جسوري بود كه با كمك انگليسيها دست به كودتا زد و با حيله و نيرنگ به پادشاهي رسيد. او كه از اصالت خانوادگي بهرهاي نداشت، نام «پهلوي»11 را براي خاندان خود برگزيد و چنين وانمود كرد كه در پي تجديد عظمت گذشتهي ايران باستان است. اما در واقع، بزرگنمايي تاريخ ايران باستان براي رضاشاه به نوعي مبارزه طلبيدن اسلام بود. او ميدانست كه نميتواند قدرت اسلام را در حكومت خويش هضم كند، پس سعي داشت تا با خلق ايدئولوژي براي حكومت خود، اسلام را تضعيف نمايد.آغاز حكومت رضاشاه مصادف با رهبري شوقيافندي، رهبر بهاييان بود و به نظر ميرسد شاه نظر بسيار مساعدي نسبت به اين فرقه داشت، به طوري كه يكي از افسران بهايي را به عنوان آجودان مخصوص وليعهد خود انتخاب كرد. 12در دوران پهلوي، جنبش بهاييت به يكي از شاخههاي بسيار با نفوذ در تشكيلات سياسي دولت و به تبع آن ساختارهاي فرهنگي و اقتصادي كشور تبديل شد. 13 رضاشاه از اين جريان در جهت سياست دينزدايي و روحانيتستيزي خود نهايت استفاده را برد و اين مقابله تا حد كشف حجاب كه از احكام ضروري دين اسلام است پيش رفت. 14 به اين ترتيب، دشمني ميان بهاييان و حكومت مركزي در دورهي پهلوي از ميان رفت و برعكس به همكاري ميان آنها عليه دين اسلام انجاميد.نفوذ عناصر بهايي در دستگاه حكومت در عصر پهلوي دوم بسيار زياد شد. محمدرضا شاه كه علاوه بر فقدان اصالت خانوادگي از جسارت پدر هم بهرهاي نداشت، در ميان اطرافيان خود، بهاييان را بيش از همه شايستهي اعتماد ميدانست. از آن پس نقش عناصر بهايي در حكومت از حالت غيرعلني عصر رضاشاه خارج گرديده و بسياري از مناصب و شغلهاي مهم وحساس در اختيار آنها قرار گرفت.به خصوص كه با شدت عمل رضاشاه در سياست اسلامزدايي، روحانيت تا اندازهي زيادي قدرت خود را از دست داده بودند و بسياري از اختيارات علما در حيطهي دستگاه قضايي و تعليم و تربيت، اينك به دولت منتقل شده بود.با اين حال، هنوز نفوذ و محبوبيت دين اسلام در ميان مردم پا برجا بود و درست در زماني كه شاه و اربابان انگليسي و امريكايي اش فكر ميكردند ديگر دين و روحانيت در ايران كمرنگ شده است، ظهور زعيم عاليقدر شيعه، حضرت امام خميني (ره) و حماسهي عظيمي همچون 15 خرداد 1342 تمام معادلات را درصحنهي سياست ايران بر هم زد.زمينههاي قيام 15 خرداد از زماني فراهم شد كه پس از فوت آيتالله بروجردي، دستگاه دولتي حركت ضدديني خود را شدت بخشيد و لايحهي انجمنهاي ايالتي و ولايتي را تقديم مجلس كرد. طرح انقلاب شاه و ملت نيز در همين سالها ريخته شد. اما دستگاه ديني و به خصوص روحانيت معتقد به مداخله در امور سياسي در مقابل اين اصلاحات قد علم كرد. سردمدار اين مخالفت، يعني شخص امام معتقد بود انجمنهاي ايالتي و ولايتي در واقع همان بيتالعدلهاي بهاييان15 است و اين اصلاحات توطئهاي بيش نيست تا اسلام را در ميان جامعه كم رنگتر كند.پافشاري امام وحمايت علما و مردم از ايشان سرانجام به لغو لايحهي انجمنها انجاميد. اما درجريان انقلاب سفيد و رفراندوم فرمايشي، شاه ديگر حاضر نبود به هيچ قيمتي، حتي سركوب خونبار قيام 15 خرداد، در مقابل خواستههاي روحانيون و مردم تسليم شود. پس از آن، شاه تصميم گرفت براي كنترل نيروهاي مخالف، به عناصر بهايي قدرت بيشتري بدهد و آنها را به طور علني، بي هيچ ابايي، در دستگاه دولتي به كارگيرد.از جمله مهرههاي بهايي كه پس از سركوب قيام 15 خرداد در بخشهاي مختلف سياسي، اقتصادي و هنري كشور حضور پيدا كردند، ميتوان به افرادي همچون هژبر يزداني سرمايهدار، ثابت پاسال رييس راديو تلويزيون، فرخرو پارسا وزير آموزش و پرورش، دكتر شاهقلي وزير بهداري، تيمسار ايادي و پرويز ثابتي معاون ساواك، اشاره كرد.اما برجستهترين مهرههاي بهايي كه توانست در مصدر نخستوزير قرار گرفته و در دوران صدارتش تعلق او به بهاييت شهرت وسيع يافت، اميرعباس هويدا بود. 16 اين انتصاب عمق بياعتنايي شاه را نسبت به افكار عمومي و توسل و اعتماد او را نسبت به بهاييان نشان ميداد. در دوران نخستوزيري هويدا، بهاييان بيش از پيش به مراكز حساس كشور دست انداختند. طرفداران اين فرقه در عصر پهلوي دوم منابع اطلاعاتي و جاسوسي انگلستان در ايران به شمار ميآمدند و اسناد بسياري دربارهي رابطهي عناصر بهايي با سرويسهاي اطلاعاتي سفارت انگليس و مقامات انگليسي در دست است. 17 آنان در تضعيف اقتصادي كشور نيز نقش داشتند و اجناسي را كه درايران ارزانتر توليد ميشد، از خارج وارد ميكردند. 18 اعتماد محمدرضا شاه به بهاييان باعث شد آنها از موقعيت بدست آمده براي كسب ثروت و قدرت بهره بگيرند. مركز بهاييگري در اسراييل قرار داشت و آنها با تشكيلاتي بسيار منظم و گسترده، با اين مركز در ارتباط بودند. 19 به همين مناسبت،غير از نفوذ دولتي، آنان با داشتن ارتباط با كشورهاي خارجي به خصوص اسرائيل و انگلستان در جهت تضعيف اقتدار دولت و اقتصاد كشور در راستاي منافع بيگانگان عمل ميكردند، اقدامات خائنانهي اين گروه بر عليه مصالح ملت و مملكت از جملهي عواملي بود كه به برانگيخته شدن خشم مردم و انفجاري به نام انقلاب اسلامي انجاميد.لاله فرزينفر، كارشناس ارشد تاريخپي نوشت : 1. شیخیگری انشعابی از شیعه اثنی عشری است که در قرن دوازدهم هجری قمری پدیدآمد و بنیانگذار آن شیخ احمد کسایی بود. 2. دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، بهاییت در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 105 ـ 104. 3. علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: مدبر، 1374، ص 152- 151. 4. بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهاییت، تهران: سخن، 1368، ص 21. 5. برای مثال: یوسف فضایی، شیخیگری، بابیگری بهایی گری، کسروی گرایی، تهران: عطایی، 1353؛ محمد رضا فشاهی، واپسین جنبش قرون وسطایی در دوران فئودال، تهران: جاویدان، 1356 ) 6. کاتوزیان اقتصاد قرن نوزدهم ایران را به سه دوره تقسیم میکند؛ دوره ی اول مصادف است با سلطنت فتحعلی شاه و محمد شاه؛ دورهی دوم به تخت نشستن ناصرالدین شاه (1227 – هـ. ش.– 1848 م) و دورهی سوم باقی ماندهی سلطنت ناصری تا به هلاکت رسیدن شاه در 1275 هـ. ش.– 1896 را در بر می گیرد. دورههای اول به رغم جنگهای ایران و روس، دورهی ثبات و تحکیم است. دوره ی دوم قحطی، رکود بازار ابریشم و امتیاز نافرجام رویتر را در خود دارد که وضع اسفبار اقتصادی را در دورهی سوم به دنبال می آورد (محمد علی کاتوزیان اقتصاد سیاسی ایران، تهران: نشر مرکز، 1377، ص 71 ) شیوع بیماری های واگیر دار و قحطی نیز از دیگر مصیبتهایی بود که هر چند سال یک بار ایرانیان را فرا می گرفت و آفات آن هم از شمار سکنه میکاست و هم بنیه و روحیهی بازماندگان را تضعیف کرده و در نتیجه به اقتصاد کشور لطمه می زد. (سید تقی نصر، ایران در برخود با استعمارگران، تهران: شرکت مولفان و مترجمان ایران، 1363، ص 390-389) 7. ظهور رضاشاه در صحنهی سیاسی ایران، در واقع نتیجهي قدرتیابی بورژوازی وابسته به غرب بود. حاکمیت این قشر بر جامعهی ایرانی، یک سری از اقدامات مورد نظر غرب را به اسم اصلاحات ونوگراییهای مناسب با اوضاع را میطلبید که رضاشاه به عنوان نمایندهی این قشر، این اقدامات را انجام داد. تقویت حکومت مرکزی، سرکوبی هر گونه مخالفت، آوردن صنایع جدید و کارخانه های نوین، رواج بيحجابي، تربیت متخصص و تأسیس نظام بانکداری مدرن، تشویق سرمایه گذاری خارجی و ... در چارچوب این هدف بود. 8. شمیم، ص 244. 9. نگاه کنید به اسناد ارائه شده در افراسیابی، ص 341 به بعد. 10. برای اطلاع بیشتر دربارهی حمایت انگلستان از بهاییت، نگاه کنید به: افراسیابی ص 405 به بعد. 11. پهلوی، منسوب به پهلو یا پارت، شعبه ای از قوم آریایی بود که در شمال شرق ایران می زیستند و در سال 250 پ. م امپراطوری اشکانی را تاسیس کردند 12. سرگرد صنیعی در آن زمان از بهایی های طراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولیعهد، حاکی از احترام و اعتمادرضاخان به بهایی ها و میزان نفوذ آنان در دستگاه دولتی است ( خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ،موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1385، ج 1، ص 57- 59 ) 13. زاهدانی، ص 238. 14. یکی از طرفداران سرسخت باب، دختری به نام قرةالعین بود که از پیشگامان امر بی حجابی در ایران به شمار میرود. هم چنین آزادی معاشرت میان زنان و مردان یکی از اعتقادات بهاییان است ( باب 15 از واحد چهارم کتاب بیان ) 15. در احکام بهاییان درباره ی تشکیل بیت العدل آمده است: « خداوند بر هر شهری نوشته است که باید در آن شهر بیت العدلی تشکیل دهند و نفوس بر عدد بهاء » در آن اجتماع کنند و اگر تعداد آنها از این اندازه بیشتر باشد، باکی نخواهد بود. آنها باید خود را چنین ببینند که گویا در محضر خدای علی اعلی وارد شدهاند و کسی را که دیده نمیشود، ببینند. برای آنها سزاوار است که امناء ... برای هر کسی که روی زمین است، باشند و چنان چه در امور خودشان مشورت میکنند، در امور بندگان نیز برای خدا مشورت کنند (افراسیابی، ص 471 ) 16. در مورد بهایی بودن هویدا، بهترین و گویاترین سند، نامهای است با امضای اسکندر که در مهر ماه 1343 به وسیلهی پست برای اکثر مقامات دولتی آن زمان ارسال شد که به افشای سوابق او میپردازد (خاطرات فردوست ج 2، ص 277-375 ) دو سند دیگر که بهایی بودن هویدا را تایید ميکند، نامهی یکی از سران جامعهی بهاییت به نام قاسم اشرافی به هویدا و دیگری گزارش ساواک از جلسهی بهاییان ناحیه ی 2 شیراز به تاریخ 19/5/1350 است. (همان جا، ص 385-384 ) 17. عبدالله شهبازی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، موسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص455 .18. خاطرات فردوست، ج 1، ص 375-374. 19. زاهدانی، ص 249.منبع: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران/س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1322]
صفحات پیشنهادی
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي نويسنده:عبدالله شهبازی دين و مذهب همواره عامل تعيين كنندهاي در تحولات سياسي و اجتماعي كشور ما بوده است. تاريخ ايران، از دوران ...
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي نويسنده:عبدالله شهبازی دين و مذهب همواره عامل تعيين كنندهاي در تحولات سياسي و اجتماعي كشور ما بوده است. تاريخ ايران، از دوران ...
چرا حيوانات يكديگر را ميخورند؟... و بیش از 80 مقاله دیگر
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي تاريخ تشيع در جبل عامل دولت علويان طبرستان فرهنگ و انديشه حرکت از نگاه ملاصدرا و برگسن تبيين وجودى "زمان" در نظام فلسفى.
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي تاريخ تشيع در جبل عامل دولت علويان طبرستان فرهنگ و انديشه حرکت از نگاه ملاصدرا و برگسن تبيين وجودى "زمان" در نظام فلسفى.
آموزش تعاليم مذهبي در روسيه از سر گرفته ميشود
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي در مورد اخير، از مذهب براي جذب مردم استفاده ميشود و استعمارگران هدف خود را با نام دين پيش ... تاريخچهبهاييگري از بابيت نشأت ...
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي در مورد اخير، از مذهب براي جذب مردم استفاده ميشود و استعمارگران هدف خود را با نام دين پيش ... تاريخچهبهاييگري از بابيت نشأت ...
تكثير سلولي روي داربست نانوالياف
مجلس در اندیشه روح الله (ره). . مطالب پیشین. روندترويج بهائیت در عصر پهلوي · تاريخ تشيع در جبل عامل · دولت علويان طبرستان · حرکت از نگاه ملاصدرا و برگسن ...
مجلس در اندیشه روح الله (ره). . مطالب پیشین. روندترويج بهائیت در عصر پهلوي · تاريخ تشيع در جبل عامل · دولت علويان طبرستان · حرکت از نگاه ملاصدرا و برگسن ...
حرکت از نگاه ملاصدرا و برگسن
... از آن بدست آيد, بايد حتماً من تصاوير پياپی را بخاطر بسپارم و آنها را پهلوی آحاد جديد, که تصور آن را بخاطر ميآورم, بگذارم. ..... روندترويج بهائیت در عصر پهلوي ...
... از آن بدست آيد, بايد حتماً من تصاوير پياپی را بخاطر بسپارم و آنها را پهلوی آحاد جديد, که تصور آن را بخاطر ميآورم, بگذارم. ..... روندترويج بهائیت در عصر پهلوي ...
شهود, ماهيت و علم در ملاصدرا و تصوف
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي · تكثير سلولي روي داربست نانوالياف · طب سنتي ايران بعد از پيروزي انقلاب · انقلاب اسلامي و تاثيرات آن بر جهان اسلام · وجوه تمايز ...
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي · تكثير سلولي روي داربست نانوالياف · طب سنتي ايران بعد از پيروزي انقلاب · انقلاب اسلامي و تاثيرات آن بر جهان اسلام · وجوه تمايز ...
تأثير تلقّي صدرايي از نفس انساني در حل معضلات فلسفه اسلامي
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي. . مطالب پیشین. صدرالمتألهين و اثولوجيا · ربط معرفت به جهان صغير و جهان کبير از ديدگاه صدرالمتألهين (تأملی در ارتباط معرفت ...
روندترويج بهائیت در عصر پهلوي. . مطالب پیشین. صدرالمتألهين و اثولوجيا · ربط معرفت به جهان صغير و جهان کبير از ديدگاه صدرالمتألهين (تأملی در ارتباط معرفت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها