تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زيرا كه قرآن دل را زنده مى كند و از فحشاء و زشتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837454779




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاريخ و تاريخ نويسى در اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاريخ و تاريخ نويسى در اسلام
تاريخ و تاريخ نويسى در اسلام نويسنده: دكترعبد الحسین زرين كوب در تاريخنويسى اولين سرمشقى كه مسلمين پيدا كردند عبارت بود ازخداينامه‏ها-كتب پهلوى،كه اساس حماسه ملى ايران بشمار مى‏آمد. در جاهليت،آنچه از نوع تاريخ نزد اعراب رواج داشت انساب قبايل‏و«ايام‏»و حروب بود كه با شعر و قصه آميخته بود.و راى آنهاآنچه از اخبار راجع به انبياء يهود،يا شاهان بابل و مصر و شام به‏گوششان مى‏خورد نزد آنها به عنوان اساطير تلقى مى‏شد-اساطيرالاولين.با اينهمه،نسبت‏به اخبار،خاصه آنچه مربوط بود به احوال‏سواران،دلاوران،شاعران،و خطيبان غالبا اظهار علاقه مى‏كردند ونقل اينگونه اخبار-كه رنگ قصه و شعر داشت-نزد آنها شورانگيزبود و جالب ازين رو در مجالس خلفاء و امراء اموى معركه اسمار واخبار گرم بود و حتى معاويه،چنانكه مسعودى نقل مى‏كند، قسمتى ازاوقات فراغت را اختصاص به شنيدن ايام عرب و اخبار عجم داده بود كه‏گاه نيز از روى كتب-ظاهرا از متن غير عربى-برايش مى‏خوانده‏انديا ترجمه مى‏كرده‏اند.نيز منصور عباسى و هارون الرشيد به اخبار واسمار علاقه نشان مى‏داده‏اند.همين علاقه-بعلاوه شوق مسلمين به دانستن اخبار راجع به سيرت پيغمبر-سبب شد كه به تاليف در سير ومغازى اقدام كنند. اين مغازى و سير نيز نخست‏به همان شيوه نقل‏احاديث تدوين شد نهايت آنكه برسم نقل اسمار و اخبار عرب در آنهابه اشعار و قصص نيز استشهاد شد.چنانكه وقتى ابن هشام خواست‏سيره‏ابن اسحق را تهذيب و تلخيص كند كار عمده‏اش عبارت بود از حذف‏اشعار و ابيات زائد و احيانا مجعول كه در آن وارد شده بود.تحقيق در باب‏مغازى و فتوح هم،از جهت احكام راجع به فتح و خراج و عهود و ذمه ومسائل مربوط بدانها اهميت داشت و از همين رو مورد توجه مسلمين‏واقع گشت.چنانكه بررسى در سنت و حديث نيز معرفت احوال صحابه رااقتضاء مى‏كرد و طبقات الصحابه-مثل كتاب ابن سعد-نيز در واقع‏تواريخ اسلامى بودند درباره پيغمبر و اصحاب.حل و فهم اشاراتى هم كه‏در قرآن-يا حديث-به اخبار و حوادث امم و اقوام گذشته-خاصه‏يهود و نصارا و عرب بائده-مى‏شد نيز يك محرك ديگر بود جهت‏توجه مسلمين به تاريخ. منبع اينگونه اطلاعات هم البته كتب سريانيهابود-و گاه كتب ايرانيها. بعلاوه،حس كنجكاوى مسلمين و تماس دائم آنها با اقوام و امم‏مختلف ممالك فتح شده آنها را نه فقط به آشنايى با اخبار گذشته يونان،ايران،و روم علاقه‏مند مى‏داشت‏بلكه نيز بجستجوى اخبار راجع به هند،ترك و حتى چين و افريقا مى‏كشانيد.توسعه قلمرو اسلام مسلمين را به‏همه اين ممالك و اقوام مرتبط و علاقه‏مند مى‏كرد.در آن زمانهاتواريخ قديم يونان-از قبيل هردوت و توسيديد-كه ديگر دولتهاى‏مورد بحث آنها محو شده بود و دولتهاى ديگر به جاى آنها آمده بود، براى مسلمين چندان جالب توجه نمى‏توانست‏باشد.بعلاوه،علاقه‏يى‏كه عباسيان و برامكه و آل سهل به طرز حكومت و اداره عهد ساسانيان‏نشان مى‏دادند همراه با نظر رقابت‏يا عنادى كه با بيزانس-وارث يونان و روم قديم-ابراز مى‏كردند سبب مى‏شد كه مورخين در شيوه‏تاريخنويسى هم به ماخذ ايرانى بيشتر رجوع كنند و به سبك و سنت‏نويسندگان خداينامه‏ها.همين نكته سبب شد كه تواريخ مسلمين،برخلاف تواريخ يونان و روم قديم،بيشتر مبتنى شود بر نقل جزئيات‏قصه‏ها و عدم توجه كافى به تبيين اسباب و علل حوادث.اين تمايل به‏نقل جزئيات و اشتغال به حماسه و قصه، كتب فتوح-يا مآخذ آنهارا-رنگ خاصى از تعصبات داده است چنانكه در روايات ابو مخنف وسيف بن عمرو و عوانة بن عبد الحكم و ابو عامر بن شراحيل بسيارى ازاختلافات ناشى است از رنگ تعصبات قومى،حزبى،و مذهبى آنها و اين‏است كه در استفاده از كتب فتوح و مغازى قديم مورخ را به احتياط تمام‏وامى‏دارد و قسمتى از تاريخ خلفاء ظاهرا بسبب همين رنگ تعصبات كه‏در منشا روايات آنها هست امروز هنوز بشكلى است كه از لحاظ مورخ‏قابل اعتماد كلى نيست. تاليف تواريخ عمومى،كه قديمترين نمونه موجود آن تاريخ‏اليعقوبى است از ابن واضح-يك مورخ شيعه-بى شك يك شاهكاربزرگ مسلمين است در تاريخنويسى.كتاب عظيم طبرى كه شكل وقايعنامه دارد يك دائرة المعارف تاريخى است،آگنده از معلومات واطلاعات سودمند و گوناگون.مروج الذهب مسعودى و التنبيه و الاشراف‏او نيز تاريخ عمومى بشمارند و اين كتابها بعدها بوسيله مسكويه و ابن اثيرو ابن الجوزى و ابو الفدا و ابن خلدون و ذهبى و ابن تغرى بردى تذييل وتكميل شدند و مآخذ اصلى شدند براى تاريخ امم و اقوامى اسلامى چنانكه‏طبقات و وفيات و تراجم نيز در آثار كسانى امثال سمعانى ، ابن خلكان ، كتبى ، صفدى ، قفطى ، ابن ابى اصيبعه و ديگران مورد توجه گشت و اينهمه‏گنجينه ارزنده‏يى شد براى تحقيق در تاريخ و تمدن اسلامى. بهر حال،مسلمين در تاريخ كتابهاى بسيار زيادى بوجود آوردند،و هيچ قومى قبل از شروع عصر جديد درين رشته به پايه‏مسلمين نرسيده بود. (1) شايد برين ميراث عظيم مسلمين نيز عيوبى واردباشد و از آنجمله است آميختن وقايع با قصه‏ها،ذكر روايات متناقض،نقل روايات غير معقول يا مبالغه آميز،اظهار تملق نسبت‏به ارباب قدرت‏و يا سكوت از بيان معايب و مفاسد آنها.اما درباره بعضى ازين ايرادهابايد توجه به مقتضيات عصر داشت و روزگار مورخين گذشته را با احوال‏مورخين ممالك آزاد امروز قياس نبايد كرد همچنين طرز فكر قدما را نبايدبا نوع تفكر مردم امروز سنجيد چنانكه انتظار خواننده قديم از كتاب‏تاريخ و نحوه بدست آوردن مآخذ اخبار هم با آنچه امروز هست تفاوت‏دارد و توجه به اين نكات شايد سبب شود كه محقق امروز در نقدمورخين گذشته اسلامى به مبالغه و افراط نگرايد.2 معهذا،كار مورخين‏اسلام در مقايسه با كار قدماء يونان و روم-شايد با چند استثنا-ومخصوصا در مقايسه با كار مورخين اروپا در قرون وسطى و حتى بعد ازآن شايسته تحسين و اعجاب است. در تاريخنويسى مسلمين،يك خاصيت‏بارز عبارتست از علاقه‏يى‏كه قوم به احوال امم مختلف ديگر داشته‏اند.نه فقط درباره بابل،مصر،ايران،يهود،يونان،و روم اطلاعات امثال مسعودى،يعقوبى،دينورى‏و طبرى مبتنى بر مآخذ قابل اعتمادست‏بلكه درباب اقوام هند،سودان،ترك،چين،و فرنگ هم در آثار بيرونى،مسعودى،يعقوبى،ابن اثير ورشيد الدين فضل الله معلومات دقيق هست و حاكى از دقت و كنجكاوى. بر رغم ايرادهايى كه بر بعضى ازين مورخين،لا اقل در پاره‏يى مواضع‏محدود،وارد به نظر مى‏آيد مورخين بزرگ اسلام غالبا در كار خويش‏بحد امكان دقت و حتى وسواس داشته‏اند. تقيد بعضى از آنها-مثل طبرى-در نقل و ذكر اسانيد البته‏تضمين عمده‏يى بوده است در صحت نسبى مطالب و روايات. اين شيوه كه در واقع از اهل حديث اخذ و تقليد شده است تاريخ را نزد طبرى‏سلسله‏يى از روايات كرد كه مورخ،هر روايت را از يك راوى نقل‏مى‏كند و او نيز از يك يا چند راوى ديگر تا برسد به كسى كه شاهدواقعه بوده است‏يا آنكه واقعه در ايام وى رخ داده.اين ذكر اسانيدكه بمنزله ذكر مآخذست در تاريخ امروز مى‏بايست مورخ را از وقوع‏در خطا يا لا اقل از وقوع در مسؤوليت،بر كنار دارد.اما عيب عمده‏اش‏آنست كه بسبب اختلاطات-و احيانا تناقضات كه در روايات آنها ممكن‏است روى داده باشد-ايجاد يك سلسله منظم از حوادث و بررسى‏علت و معلول را در سلسله حوادث دشوار مى‏كند و مورخ را از قضاوت‏در اسباب و نتايج‏باز مى‏دارد.شك نيست كه اين يك عيب عمده است‏كه در تواريخ اسلامى هست اما در تواريخ ساير اقوام قديم هم بدون‏آنكه كارشان مبتنى بر ذكر اسانيد باشد نظير اين ايراد وارد است.درضبط نام و انساب نيز كار مورخان اسلام دشوار بوده است اما آن راغالبا با دقت تمام انجام داده‏اند.امكان وقوع اشتباه در نام و نسب‏اشخاص بسا كه منتهى شود به انتساب حوادث مختلف به شخص واحد. ازين رو در معرفت رجال توجه به اين نكته را مورخين ضرورى يافته‏اندقصه جالبى كه ابن خلكان درباره قاضى ابو الفرج المعافى بن زكريا النهروانى‏ذكر مى‏كند در واقع يك هشدار و تنبيه است‏براى مورخ.وى از قول‏اين قاضى نقل مى‏كند كه يك سال حج مى‏كردم و در ايام تشريق درمنى بودم.شنيدم كسى مى‏گويد:اى ابو الفرج.گفتم شايد مرادش منم. باز گفتم در بين مردم بسيار كسان هستند كه ابو الفرج كنيه‏شان باشدجوابش ندادم.منادى چون ديد كسى جوابش نداد فرياد زد:اى ابو الفرج‏المعافى.خواستم به او جواب دهم بازگفتم ممكن هست ابو الفرج ديگرى‏هم باشد كه اسم او معافى است ازين رو جوابى ندادم تا آنكه بازگشت‏و ندا داد:اى ابو الفرج المعافى بن زكريا النهروانى.ديگر برايم شك نماند كه مرا ندا مى‏دهد چون اسم و كنيه‏ام را ذكر كرد و همچنين‏پدرم و شهرى را كه بدان منسوبم نام برد.پس گفتم:اينك من، چه‏مى‏خواهى؟گفت:شايد تو از نهروان شرق هستى؟گفتم بلى.گفت،آنكه‏ما مى‏خواهيم از نهروان غرب است (3) اين ست‏حكايتى كه ابن خلكان‏نقل مى‏كند و هنوز هم مى‏تواند براى مورخ آموزنده باشد و عبرت انگيز. از اينها گذشته در ضبط سنين هم كار مورخ مقتضى دقت‏بوده است وتجسس بسيار.همين ابن خلكان در ترجمه حال ابو الوفاء بوزجانى‏ذكر مى‏كند كه تاريخ وفاتش را نمى‏دانستم جايش را در ترجمه حال‏وى سفيد گذاشتم بيست‏سال بعد آنچه را مى‏جستم در كتاب ابن اثيريافتم به اينجا الحاق كردم (4) اين مايه دقت و وسواس البته ضبط مورخ راقابل اعتماد مى‏كرد.بعلاوه،مورخ در تهيه مواد و تطبيق و تنظيم آنهانيز غالبا همين اندازه دقت و وسواس داشت.يعقوبى با دقت و علاقه،اخبار و اطلاعات راجع به بلدان مختلف را از اهل محل مى‏پرسيد و ازآنميان فقط آنچه را اشخاص موثق تصديق مى‏كردند ضبط مى‏كرد.بعدهم در مسافرتهاى خويش راجع به آن مطالب جداگانه تحقيق مى‏كرد. مسعودى براى جمع آورى اطلاعات دقيق مسافرتهاى طولانى كردچنانكه در آسيا تا هند و سيلان و در افريقا تا زنگبار رفت.بيرونى در مقدمه‏الآثار الباقيه چنان دقت و احتياطى در شيوه تحقيق توصيه مى‏كند كه‏گوئى آن مقدمه يك محقق امروزيست و ماللهند او حتى با موازين‏امروزى نيز شاهكار تحقيق در تاريخ و عقايد محسوبست.ابن مسكويه‏حتى در بيان سيرت و احوال پيغمبر از بيان امورى كه قبولش با عقل‏صرف ممكن نيست و حاجت‏به ايمان و اعتقاد دارد خود دارى مى‏كند وابن خلدون در قضاوت راجع به مسائل تاريخ نهايت تعقل و احتياط راتوصيه و عمل مى‏كند. يك خاصيت ديگر در آثار غالب مورخين اسلامى،قضاوتهاى صريح و غالبا قاطعى است كه درباب اخلاق و روحيات رجال و حكام‏عصر دارند.مسعودى،ابن خلكان،و بيهقى مخصوصا توجه خاصى به‏بيان شمايل و احوال اشخاص مورد بحث نشان مى‏دهند.درست است كه‏غالبا اين اوصاف عام و حتى مجمل است اما در بعضى موارد چنان دقيق‏و روشن است كه تصوير نزديك به واقع احوال و اخلاق اشخاص موردبحث را بدرستى و وضوح در ذهن خواننده القاء مى‏كند.با آنكه‏طبع عامه از تاريخ معمولا بيان شكوه و جلال اشخاص غالب را طلب‏مى‏كند و همين نكته نيز-غير از اسباب و موجبات ديگر-مورخ راگهگاه به تملق سرائى وامى دارد در بين مورخين اسلامى كسانى هستند كه‏بدون مداهنه و با شجاعت و صراحت از احوال و اعمال سلاطين و حكام‏قاهر انتقاد كرده‏اند.ابن الطقطقى مؤلف كتاب الفخرى گهگاه چنان ازعباسيان انتقاد مى‏كند كه در آن اعصار فقط از يك شيعى بى‏پروا چنان‏بيانى ممكن بود صادر شود.ابن عربشاه احوال تيمور را بشدتى انتقادمى‏كند كه بوى غرض از لحن كلامش بر مى‏آيد.حتى صابى كه به امرعضد الدوله كتاب التاجى را مى‏نوشت اين اندازه شهامت داشت كه درجواب يك دوست-وقتى از او پرسيد به چه كار اشتغال دارد-با صراحت‏بيان جواب دهد:مشتى اباطيل بهم مى‏بافم.اين مايه صراحت را فقط يك‏محيط آزاد كه در آن تسامح و بى تعصبى شيوه‏يى جاريست در چنان‏روزگارانى ممكن بوده است اجازه دهد. عدم توجه به تبيين دقيق حوادث،و اكتفا به ذكر جزئيات كه‏بعضى بر مورخين اسلامى عيب گرفته‏اند اختصاص به آنها ندارد.سعى‏در تحقيق و شناخت علل و اسباب حوادث تاريخى در اروپا هم سابقه‏زياد ندارد و حتى در قرن هفدهم ميلادى بوسوئه هم مثل طبرى حوادث‏را فقط بر اصل مشيت تعبير مى‏كرد.معهذا،در بين مسلمين توجه به‏اسباب و علل هم بوده است چنانكه ابو على مسكويه در تجارب الامم به تبيين حوادث بيشتر اهميت مى‏دهد تا به نقل روايت.اما ابن خلدون كه‏كه در عصر خويش تا حدى پيشرو اشپنگلر و توينبى بشمارست ظاهرااولين مورخى است كه در پرتو تعقل و استدلال كوشيد تا حوادث تاريخ‏را بوسيله علل طبيعى آنها تبيين كند.بدينگونه،وى در مقدمه خويش‏نه فقط يك ديد تازه براى تاريخ بلكه يك‏«علم تازه‏»را در زمينه تاريخ‏بوجود مى‏آورد:فلسفه تاريخ. در هر حال،طريقه ابن خلدون در تبيين تاريخ بر آنچه يونانيها-امثال توسيديد-مى‏شناختند برترى بارز داشت (5) نه فقط بدان سبب كه‏وى حوادث و تجاربى بيش از آنكه توسيديد مى‏شناخت در پيش چشم‏داشت‏بلكه بيشتر بدان سبب كه وى فيلسوفانه‏تر به قضايا و حوادث‏مى‏نگريست.در حقيقت،شيوه‏يى كه ابن خلدون در تحقيق فلسفه تاريخ واسباب و علل (Vico) نظير نيافت.شايد مونتسكيو را هم از ظهور تمدن و توحش پيش گرفت در اروپا هم تقريبا تاپيدايش ويكو بعضى‏جهات بتوان با او مقايسه كرد و اگر هر در،اگوست كنت،و هربرت اسپنسربا آثار و آراء او آشنائى يافته بودند بيشك نتايج تحقيقاتشان رنگ ديگرداشت. 16 پی‏نوشتها:1-جرجى زيدان،تاريخ التمدن الاسلامى‏3/109 2-براى تفصيل بيشتر و ارزيابى جامعتر از كار تاريخ نويسان اسلامى‏رجوع شود به:تاريخ در ترازو/75-67 3-وفيات الاعيان 4/311 4-ايضا 4/4-253 منبع:كارنامه اسلام صفحه 84 /خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن