واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود !
همه ما در زندگی با خواسته های ریز و درشتی رو به رو هستیم و با توجّه به تربیت دینیمان آنچه را که دستمان میرسد تلاش میکنیم تا با یاری خداوند متعال به آنها برسیم اما گاهی میبینیم هر چه تلاش میکنیم هر چه دعا میکنیم نمی شود که نمی شود اینجاست که با خود میگوییم مگر دعا چاره مشکلات نیست پس چرا نمی شود دچار شک و بد دلی نسبت به خداوند و دین و زمین و آسمان میشویم غافل از اینکه هیچ گاه خداوند یگانه آن مهربان ترین مهربانان از احوال بندگانش بیخبر نیست که اگر چنین بود حتی برای یک لحظه، فیض حیات از عالم امکان رخت میبست ، حال این سؤال پیش می آید که پس چرا دعاهایمان مستجاب نمیشود ؟ در اینجا برای پاسخ از روایات اصول کافی استفاده میکنیم : مردی نزد جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) عرضه داشت:1 گفت آیه ای در قرآن هست من آن را مىجویم ولى نمىیابم. فرمود کدام آیه است که تخلف شده است و تو، به نتیجه نرسیدهاى؟ گفت اول اینکه خداوند در قرآن فرموده است و«وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ»2 ؛ مرا بخوانید تا استجابت کنم شمار را و من مکرر دعا کردهام و نشده. امام فرمود: آیا گمان مىکنى خدا خلف وعده بکند؟ (خلف وعده قبیح است عقلاً و شرعاً مذموم است. خدا مىفرماید: «اوفوا بالعهد» ؛ هر عهدى که کردید وفا بکنید آن وقت خودش به وعدهاش وفا نمىکند که دعا بکنند اجابت نشود؟) اظهار حیرت کرد گفت آقا البته هیچ وقت خدا خلف وعده نمىکند پس علت چیست؟ مىفرماید: اینکه فرمود دعا کنید تا من اجابت کنم، نه هر کس مىخواهد باشد اگر تو حرف خدا را شنیدى، خدا هم حرف تو را مىشنود. سریع الاجابة براى بنده مطیعحکایتی نقل شده بچهاى پشت بام بوده مادرش تعقیبش مىکند که او را بگیرد بچه مىرود روى لب بام نزدیک ناودان که مىرسد بچه است نمىفهمد، افتادن و مردن است بالاخره مادر بیچاره از پشت بام داد مىزند مسلمان ها به فریادم برسید، خلاصه آن لحظهاى که موقع سقوط بچه بود از حسن اتفاق یک نفر از بندگان با ایمان خدا رد مىشد دید ناودان زیر پاى بچه شکست و افتاد آن بنده خدا گفت یا الله بگیر، بچه معلق در هوا ایستاد و سقوط نکرد. با اشاره یک مومن خرق عادت مىشود که بعد آن مومن صالح بچه را مىگیرد روى زمین مىگذارد این طرف و آن طرف کوچه مردم تا این منظره را مىبینند مىآیند به دست بوسى او و لباسش را به تبرک بردن، آن بنده صالح گفت: مسلمان ها چطور شده کسى که شصت سال فرمان خدا را برده اگر یک دفعه هم خداى عالم عرض این بنده را بشنود مگر مهم است؟ من شصت سال فرمان او را اطاعت مىکنم یک دفعه اگر خدا حرف مرا بشنود که مهم نیست. آدمى باید مطیع باشد تا وقتى حاجت مىطلبد به او بدهند، تو چقدر لبیک گفتهاى به امر خدا تا خدا هم لبیک به خواهش تو بگوید اگر تمام امرهاى خدا را اطاعت کردى. اگر هیچ گناهى از تو سر نزد آن وقت حاجت طلبیدى و نشد گله کن شما به عهد خدا وفا کنید خدا هم به عهد شما وفا مىفرماید. اجابت به تدریج و به وسیله اسباباجابت دعا شرایط دارد و بعد از آن هم که شرایطش درست شد اجابت دعا دو قسم است گاهى صلاح در این است که فوراً بشود گاهى صلاح در تدریج است، اینکه فرمود استجب لکم نه اینکه بدون سبب اجابت شود؟خدا فرمود دعا کن بگو خدایا این مریض را شفا بده آن وقت اگر اجابت شد اجابتش نه فورى و بدون اسباب است که مثلاً بدون دواء و جراحى خوب شود فرمود استجب لکم تو مىخواهى که این مریض خوب شود خوبش مىکنیم هر چند مثلاً ماه دیگر با دواء و جراحى نه این که آناً خرق اسباب شود مگر معجزه مىخواهى؟ آن هم مخصوص پیغمبر و امام است براى مصالح دیگرى وگرنه اجابت لازمهاش خرق اسباب نیست.دعا بالاخره مستجاب است ولى به اسباب و به تدریج، نه این که خرق عادت و بدون اسباب، خدا مستجاب مىکند با اسباب گاهى مثلاً یک سال طول مىکشد.در اصول کافى از عجله داشتن در استجابت دعا نهى شده است هیچ وقت نگو طول کشید تا گفتى چرا نشد کار خراب است، منتظر باش ببین چه وقت مىشود دست آخر اگر اینجا نشد براى آخرتت ذخیره فرموده است که راستى برایت بهتر است، خود شخص نمىفهمد خداى او که عالم الغیب است مىداند و برایش خیر باقى را اختیار مىفرماید همه دنیا چه ارزش دارد تا خواستههاى جزئى آن چه باشد در هر حال مىگذرد مثلاً از خداوند خانه و پارک و فرش خواسته آیا مدت استفاده از اینها با آن همه دردسرهایش چند سال است به این مناسبت داستان ابو میسر عابد را بگویم که در مفاتیح هم ذکر کرده است. گاهى مصلحت در تاخیر استجابت است
جوان عزیز تو دعا بکن بگو: خدایا براى حفظ دینم همسر صالحهاى نصیب فرما، مستجاب مىشود. اما به مرور و گاهى هم مىشود که خود تاخیر مصالحى دارد یعنى ممکن است زود به او بدهند لکن مصلحت هایى زیر پرده است که کمى باید طول بکشد، گاه مىشود مومنى حاجتى دارد با سوز دل به درگاه خدا ندبه مىکند، ندا مىرسد حاجتش رواست اما به این زودى به او ندهید زیرا که اگر زود به او دادید دیگر ما را از سوز دل نمىخواند، ما صداى ناله بنده مان را دوست داریم این بنده تا گرفتار است با روى سوز دل ما را مىخواند و با سوز دل یا الله گفتن هم دواى تمام دردهاى باطنى اوست ولى همین که حاجحتش را دادند، دیگر در مسجد پیدایش نمىشود. واقعا اگر روزگارى یکى از شما مثلاً میلیونر شوید کجا در مسجد پیدایتان مىشود؟ نزدیکترین حالات بنده به پروردگارش وقتى است که سرش به سجده باشد3 دلش شکسته باشد، چشمش گریان باشد، این نزدیکترین حالات بنده به خداست - آن وقت چنین سعادت عظیمى به تو داده اگر مثلاً خدا یک میلیون پول به تو بدهد و این سعادت کنار برود آیا مىارزد؟ اگر پرده عقب برود مىگویى نه، کامیابى و رسیدن به مراد، نفس را گردن کلفتتر مىکند، انسان را از خدا دور مىکند، کام هاى مادى غالب مىشود، کام الهى، روحانى اخروى رها مىشود، اما در حاجات مادى صورتش ناکامى است باطنش رحمت، لطف، فضل کرم، ظاهرش گریه و انابه است اما باطنش خنده و شادمانى است. خلاصه مطلب این که خداوند متعال خود، ما را آفریده و بهتر از خود ما و هر کس دیگر نیازهای واقعیمان را می داند که چه چیز برای ما بهتر است و چه چیز نیست! قرار نیست هرچه که ما فکر میکنیم به صلاحمان است همان باشد ما به واسطه جهل نسبی مان از عواقب آنچه که بدنبالش هستیم آگاهی نداریم چه بسا که آن خواسته برای ما چون زهر کشنده ای باشد که با اصرار می خواهیمش در بدست آوردن آن ناله ها میکنم و وقتی عواقب سوء اش دامنمان را گرفت باز ناله میکنیم که خدایا چرا چنین کردی و چنان کردی؟ و فراموش میکنیم این همان چیزی بود که در راه رسیدنش داشتیم هلاک می شدیم . پس هر گاه شما را حاجتی پیش آمد بخوانید خداوند بلند مرتبه را اما با حسن ظن با آگاهی به اینکه او قادر مطلق است اعتماد کنید صبر داشته باشید تا نتیجه خواسته تان را به بهترین نحو بیابید خداوند هرگز خلاف وعده نمی کند. منبع : کتاب معارفی از قرآن آیت الله دستغیب فرآوری فاطمه محمدی گروه دین و اندیشه تبیان 1- اصول کافی ،جلد2 ص ، 325.2- سوره غافر آیه 60 . 3- سفینة البحار، جلد 1 ص ،599.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3658]