واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: برتری مردم عصر غیبت
یکی از مباحث امیرالمومنین علی(علیهالسلام) در نهج البلاغه، موضوع آخرالزمان و حکومت امام زمان(عج) است . امام در حکمت 209 در مورد بازگشت حق غصب شده اهل بیت(علیهمالسلام) میفرماید: «لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها و تلا عقیب ذلك: وَ نُرِیدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.»1«سوگند به شكافنده دانه و خالق جانداران2 در بهترین شكل! دنیا مانند شتر صاحب فرزندى كه بر دیگران غضب مىكند تا فرزندش را در آغوش بگیرد، به ما برمىگردد، زیرا این وعده خدا در قرآن كریم است: «مىخواهیم بر كسانى كه دیگران خواستار زبونى آنها بودند، منّت گذاشته، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.» حضرت على(علیهالسلام) در حكمت 277 به این سنت پا برجا و ثابت، ما را توجه دادند كه شب ظلمتى كه از جفا بر خورشید هدایت ایجاد شد و صاحبان نور را از مردم، با حجاب ظلم و جور جدا كرد، در دل خود به صبح روشنى بشارت دارد، و چون نزد آفریننده هستى زشت و ناپسند است، رخت برخواهد بست، و موج برخاسته از عصیان فرو خواهد نشست و حجّت خدا؛ ناخداى كشتى نجات، كنار ساحل، پهلو خواهد گرفت.امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «اى ابا خالد! همانا مردم زمان غیبت او كه به امامت او قائل و منتظر ظهور او هستند برتر از مردمان همه زمانها هستند، زیرا خداى متعال به آنها آن اندازه از عقل و شناخت داده كه مسأله غیبت براى آنها به منزله شهود شده است.»امام در این حكمت مىفرماید: دنیا بعد از این كه به دیگران سوارى داد و به ما بهرهاى نداد، به سوى ما برمىگردد. غاصبان، خلافت را از ما گرفتند و بین ما و مردم حاجب و مانع شدند، و دیگران را از نور ما محروم كردند، ولى اكنون دنیا به سوى ما بر مىگردد، همچون شتر بچهدارى كه با خشم از كسانى كه مىخواهند شیرى كه براى بچهاش است، بدوشند، در اوج شفقت و محبّت به سوى فرزندش برمىگردد. آرى، دنیا این چنین به ما میل و اشتیاق پیدا مىكند.
بعد از این كه خداوند ما را به انواع بلاها امتحان نمود، و رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ما را در برابر بلاها و فتنهها به صبر دعوت كرد، و بعد از این كه تودههاى مردم از ما بریدند و به نااهلان پیوستند، امر ما را زمین گذاشتند و امر دیگران را گردن نهادند، تا جایى كه در پى نابودى ما برآمدند. از این رو آخرین حجّت خدا، خائف و مغمور و پنهان شد و قرنها در انتظار استقرار دولت حقّ و ظهور ماند. دنیا و تودهها در سرگردانى و بهره دهى به ظالمان بودند. آنها بعد از این كه به این مرحله از فهم و درك رسیدند كه ولىّ، هادى و امام آنها ما هستیم و دیگران راهزنانى بیش نبودند كه ارزش آدمها را مخفى كردند و دزدیدند. آنها مجال تفكّر و تعقّل را با حیله از انسان گرفتند، و آدمى خود را گم كرد و در نتیجه گمراه شد، و از مشعل و چراغ راه دور ماند. او بعد از درك این كه همه چیزش را به یغما بردند، و زمین پر از ظلم و جور شد، چون شتر سركش بر همه پشت پا زد، و دانست كه دیگران او را فقط براى دوشیدن مىخواهند. اگر به او نان و رفاه و آزادى و امنیت مىدهند، خیرخواهش نیستند، بلكه در پى سود بیشتر و شیر فزونترند. این حقیقت است كه انسان نیاز خود را به حجّت خدا احساس كرده، خواستار ظهور او مىشود و به او عشق و ارادت مىورزد، همان چیزى كه رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) آن را اجر رسالتش قرار داده و آن را راه رسیدن به قرب معبود خوانده است. اینان به سوى حجّت مىشتابند و زمینه را براى ظهور حضرتش آماده مىكنند.با درك این حقیقت است كه انسان نیاز خود را به حجّت خدا احساس كرده، خواستار ظهور او مىشود و به او عشق و ارادت مىورزد، همان چیزى كه رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) آن را اجر رسالتش قرار داده 3 و آن را راه رسیدن به قرب معبود خوانده است.4 اینان به سوى حجّت مىشتابند و زمینه را براى ظهور حضرتش آماده مىكنند.و به همین نكته امام سجاد(علیهالسلام) توجه مىدهد و مىفرماید:«... یا ابا خالد انّ اهل زمان غیبته القائلین بامامته و المنتظرین لظهوره افضل من كل زمان لانّ الله تبارك و تعالى اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة.»5«اى ابا خالد! همانا مردم زمان غیبت او كه به امامت او قائل و منتظر ظهور او هستند برتر از مردمان همه زمانها هستند، زیرا خداى متعال به آنها آن اندازه از عقل و شناخت داده كه مسأله غیبت براى آنها به منزله شهود شده است.» تلخیص هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیانمنبع: آخرین امام در نگاه اولین امام، سید عبدالمجید فلسفیان1- نهج البلاغه، حكمت 209.2- این حكمت در تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 5، سوره قصص بدین صورت آمده است: «والذی فلق الحبّة وبرء النسمة... كه در ترجمه لحاظ شده است.3- (قل لا اسألكم علیه أجراً إلاّ المودة فی القربى). شورى: 23. «بگو: به ازاى آن رسالت پاداشى از شما خواستار نیستم، مگر دوستى درباره خویشاوندان.»4- (قل ما اسألكم علیه من أجر إلاّ من شاء أن یتخذ إلى ربّه سبیلاً). فرقان: 57. «بگو: بر این رسالت اجرى از شما طلب نمىكنم، جز این كه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش در پیش گیرد.»5- اكمال الدین و اتمام النعمة، صدوق، ص 320، نشر اسلامى وابسته به جامعه مدرسین.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]