واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - همواره دولت مدیریت نرخ ارز با شعار حمایت از صادرات انجام داده ولی میزان هزینه این حمایت دستاوردهای آن همخوانی ندارد. علی پاکزاد: تعیین نرخ ارز و تاریخچه آن همواره ان فارغ از آنکه در چه دولتهایی به اجرا در امده باشد همه و همه یک نقطه مشترک داشته است و آنهم شعار حمایت از صادرات غیر نفتی بوده است. زمانی که دولت در سال 81 برنامه تک نرخی کردن را به اجرا گذاشت بحث حمایت از صادرات غیر نفتی و از بین بردن رانتهای موجود در فضای تک نرخی مطرح بود و در همان فضا نیز مطرح می شد که دولت تلاش دارد از طریق این افزایش قیمت ارز در بازار داخلی هزینه های خود را پوشش دهد. نحوه عملکرد دولت در مورد نرخ ارز دو نوع مخالف جدی داشته است اول گروهی که معتقدند دولت نرخ ارز را بیش از حد بالا برده است و دوم گروهی که معتقدند دولت نرخ ارز را بیش از حد پایین نگهداشته است. در مورد گروه اول طی سالهای گذشته با اشاره به شاخص برابری قدرت خرید نرخ ارز را ارقامی بسیار پایین تر از نرخ مبادلاتی را مورد تاکید قرار می دادند و عنوان می کردند که دولت با افزایش قیمت ارز به مرزهایی فراتر از این ارقام در واقع در حق مردم اجحاف کرده است. این ایده از سوی کارشناسان اقتصادی موسوم به طیف علامه که خود را نهادگرایان اقتصادی می دانند در همان سالها مورد حمایت بوده است و حتی بحث های شدیدی در این زمینه بین مرحوم نوربخش و این کارشناسان اقتصادی در جریان بود که به هر شکل رئیس کل بانک مرکزی توانست در همان دوران مجلس را برای افزایش نرخ ارز تحت عنوان تک نرخی شدن نرخ ارز راضی کند. مدافعان کاهش نرخ ارز در سالهای بعد البته یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی به عنوان مدافع کاهش نرخ ارز به فضای رسانه ای وارد شد، حسین صمصامی که تا پیش از انتخاب شمس الدین حسینی به عنوان وزیر اقتصاد بعد از کناره گیری دانش جعفری صاحب عنوان سرپرست وزارت اقتصاد ودارایی بود. در روزهای اخیر بعد از اعلام تلاش دولت برای تثبیت نرخ ارز در مرزهای 1000 تومان دوباره نام وی را به مطبوعات کشیده شد و عنوان شد این همان ایده صمصامی است که از بایگانی وزارت اقتصاد بیرون کشیده شده و بر روز میز دولت قرار گرفته است. وی در زمان سرپرستی وزارت امور اقتصادی و دارایی در مصاحبه ای با روزنامه دنیای اقتصاد درباره کاهش نرخ ارز در طرح تحول اقتصادی عنوان کرد: تعیین نرخ ارز از جمله موضوعاتی است که در طرح تحول اقتصادی مطرح بوده و در حال بررسی است، اما آنچه که در مطبوعات در زمینه نرخ ارز اعلام شده براساس مدلی بود که برای محاسبات نرخ ارز مطرح کرده بودم و نتیجه آن برای سال های قبل بود و طبیعی است که این نرخ ارز متناسب با شرایط بازار و تغییرات متغیرهای اقتصادی تغییر می کند. وی در همان مصاحبه صمصامی از جمله متغیرهای موثر بر نرخ ارز را افزایش تورم دانست و افزود: قیمت های خارجی و وابستگی درآمدهای دولت به نفت و سایر فاکتورها در آن فرمولی که استخراج کرده ام محاسبه شده و لحاظ می شود.همه این فاکتورها باید محاسبه شده و پس از آن نرخ ارز مناسب استخراج شود. وی در پاسخ به سوال دنیای اقتصاد درباره اثرات کاهش ارزش دلار بر روی صادرات غیرنفتی تصریح کرد: در این زمینه بحث های علمی و دانشگاهی بسیاری صورت گرفته است. چنانچه کل صادرات در نظر گرفته شود، بخش اعظم آن درآمدهای نفتی است که ارتباطی به تغییر نرخ ارز ندارد؛ اما درباره صادرات غیرنفتی دو وجه وجود دارد. از طرفی صادرات وابسته به مواد اولیه و کالاهای واسطه ای است که می تواند تغییرات آن در هزینه تولید، افزایش قیمت ها و کاهش رقابت پذیری آنها در خارج اثر منفی بگذارد. از طرفی هرچه بهره وری بالابرود اثر افزایش نرخ ارز بر روی بهره وری و رقابت پذیری آن کمتر خواهد شد.وی ادامه داد: اینکه کاهش نرخ ارز می تواند بر روی کاهش صادرات غیرنفتی تاثیرگذار باشد، تاثیر آن به نسبت خیلی کمتر از تاثیری است که افزایش نرخ ارز می تواند تولید را کاهش دهد. وی افزود: به عبارتی افزایش نرخ ارز موجب افزایش هزینه های تولید شده که از یک سو به کاهش تولید می انجامد و از طرف دیگر باعث تشویق صادرات غیرنفتی خواهد شد. منتها تاثیر منفی آن بر روی کاهش تولید به مراتب بیشتر از تاثیر مثبت آن بر روی صادرات غیرنفتی است. مدافعان افزایش نرخ ارز اما در سوی دیگر طیف اقتصاد دانانی قرار دارند که معتقدند دولت نرخ ارز را بیش از حد پایین نگهداشته است، ابراهیم رزاقی استاد بازنشسته دانشگاه تهران از جمله این طیف است و با استناد به نرخ تورم می گوید: براساس ارقام رسمی میزان رشد تورم در اقتصاد ایران از سال 81 که نرخ ارز تعدیل شد معادل 120 درصد بوده در حالی که طی همین دوره نرخ رشد دلار حداکثر 25 درصد بوده و دلار 800 تومانی امروز به 1000 تومان رسیده است یعنی در حالی که قدرت خرید هر تومان در ایران طی این دوره به کمتر از نصف کاهش پیدا کرده است دلار تنها 25 درصد گران شده یا به عبارتی کاهش ارزش واقعی ریال پنج رشد قیمت دلار بوده است. وی می افزاید: یعنی براساس نرخ های رسمی تورم امروز باید قیمت دلار معادل 2500 تومان بود و البته بر اساس تورم واقعی که به مراتب بیشتر از نرخ تورم رسمی است دلار باید به قیمت4500تومان می رسید.کدام ذهنیت تایید می کند که از محل درآمدهای نفتی کشور که ودیعه ای یگانه و یک باره برای کل تاریخ کشور است، به دلار و درواقع تولید کنندگان خارجی و اقتصاد امریکا یارانه بدهیم آنهم به قیمت ریشه کن کردن تولید داخلی. نتایج سیاستهای اعمال شده تا امروز به هر شکل فارغ از اینکه قیمت واقعی ارز باید حدود 400 تومان ،هزار تومان فعلی و یا به قول رزاقی بیش از 2500 تومان باشد می توان گفت مابع التفاوت نرخ ارز جاری در بازار و نرخ محاسبه شده بر مبنای شاخص برابری قدرت خرید را بنا بر شعار دولتها در ایران می توانیم هزینه حمایت از صادرات غیر نفتی بدانیم که بر همین مبنا اگر فرض کنیم تنها منبع ارزی که دولت به صورت مستقیم از طریق ان بازار را مهار کرده درآمدهای نفتی است می توان گفت دولتها درایران طی سالهای 80 تا 88 معادل 271 هزار میلیارد تومان هزینه حمایت اط صادرات غیر نفتی را پرداخته اند و در مقابل کل صادرات غیر نفتی بر مبنای متوسط سالانه نرخ ارز بازار معادل 92 هزار میلیارد تومان بوده است یعنی طی سلاهی گذشته کل دستاورد صادرات غیر نفتی کشور در مقایسه با هزینه های صورت گرفته در این زمینه یک سوم بوده است. البته اگر ارزش حاصل از صادرات محصولات پتروشیمی را از صادرات غیر نفتی خارج و به جمع صادرات نفتی کشور اضافه کنیم به طور حتم تفاوت بسیار بیشتر خواهد بود. این ارقام نشان می دهد مجموعه سیاستهای به کار گرفته شده در حمایت ازصادرات غیر نفتی ناکارآمد بوده است و تنها یک قلم هزینه های تحمیل شده به اقتصاد کشور تحت عنوان حمایت از صادرات برای ایجاد اشتغال و توسعه همین تفاوت نرخ ارز بازار و نرخ ارز برمبنای برابری قدرت خرید است که متاسفانه نشان از عملکرد نا مطلوب در این زمینه دارد برنامه ریزان اقتصادی کشور باید توجه داشته باشند آنچه در این میان اهمیت دارد خود هزینه ها نیست بلکه دستاورد وارزش افزوده حاصل از هزینه هاست و باید بر مبنای آن به تعیین نرخ ارز بپردازند وگرنه طی سالهای گذشته همه طرفها در این زمینه شعار داده اند ولی همانطور که آمارها نشان می دهد دستاوردها نه با شعارها متناسب است و نه هزینه های تحمیل شده.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]