تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836458310
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره "دو تا بچه کافیه" دكتر فاطمه بداغي- محمدرضا زیبایینژاد باید بازنگری شوددكتر فاطمه بداغي پيش از اين قاضي دادگستري و معاون آموزشي مركز امور مشاوران حقوقي وكلا و كارشناسان قوه قضاييه بود. او نماينده اين قوه در شوراي فرهنگي اجتماعي زنان آغاز و معاون حقوقي رييسجمهور در دولت دهم است. بداغي داراي دكتراي حقوق خصوصي است كه با وي درباره بازنگري در كنترل جمعيت و حرفهاي رييسجمهور در اين زمينه صحبت كرديم. معاون حقوقي رييسجمهور پيش از اين گفت و گو با دكتر احمدينژاد در اين زمينه صحبتي داشته كه نقل آنها اين گفتوگو را جذابتر كرده است. بحث كنترل جمعيت در اين چند سال شده بود، يك تابويي كه كسي چندان خلاف آن اظهار نظر نميكرد، اما پس از سخنان آقاي احمدينژاد، خيليها اظهار نظر كردند. ابتدا ميخواهم بدانم بحراني نسبت به جمعيت در حال رخ دادن است يا فقط خواسته شده تا درخصوص اين مسئله بازنگري شود؟اول بايد معلوم شود كه خاستگاه كنترل جمعيت چيست؛ آيا اين يك شعار منبعث از تعليمات ديني بوده يا يك تصميم مصلحتانديشانه و بر اساس اقتضائات آن روز؟ به نظر نميرسد كه در منابع ديني ادله محكمي مبني بر كاهش جمعيت داشته باشيم؛ البته رواياتي داريم كه عيال كمتر موجب راحتي و آسايش خانواده است. ولي هيچگاه در ادبيات ديني نميتوانيد توصيه به كاهش فرزندان را پيدا كنيد. بنابراين شعار كاهش جمعيت بر اساس اصول ديني نبود اما دولت وقت در دوره بعد از جنگ چون در زمينه اشتغال و تحصيلات و ساير خدمات اجتماعي دچار مشكل بود، نتيجه گرفت كه كاهش جمعيت ميتواند باعث دسترسي افراد به خدمات اجتماعي آسانتر شود. البته بايد توجه داشته باشيم كه قبل از اين، يعني در دوران جنگ، تولد فرزندان بيشتر تشويق ميشد. يعني در آن دوره كنترل جمعيتي كه تشويق ميكردند غلط بود؟شما كدام كشوري را سراغ داريد كه در دوره جنگ خانوادهها را به كنترل جمعيت تشويق كنند؟ هيچ دولتي در دوران جنگ چنين كاري نميكند. حالا چطور؟ آيا شرايط بعد از جنگ و كنترل جمعيت بايد دنبال شود؟گفتم كه اين يك حكم ثانوي و بر اساس مصلحت بود و ميدانيم كه حكم ثانوي دائمي نيست و بايد زماندار باشد. احكام موقت مرتب بايد رصد بشوند تا هر زماني كه مصلحت آن برطرف شد، آن حكم هم برطرف شود. ترديدي در اين نيست كه بايد در كنترل جمعيت بازنگري شود. يعني ما به بحران جمعيت نرسيدهايم و در آينده نزديك هم نخواهيم رسيد؛ فقط چون كنترل جمعيت يك حكم ثانوي بوده بايد بازنگري شود؟من نميگويم حتما به بحران جمعيت رسيدهايم اما به نظر من تجديد نظر در كنترل جمعيت ضروري است كه پيش از آن بايد به چند نكته علاوه بر كارشناسيهاي ديگر توجه كنيم؛ اينكه آيا خانوادههايي كه جمعيت خود را كنترل كردهاند در تربيت فرزندان موفقتر بودهاند يا نه و آيا خانوادههاي محدود در اقتصاد خود پيشرفتي داشتهاند و متمولتر شدهاند يا نه و اينكه بهرهدهي و نقش آنها در توسعه جامعه افزايش پيدا كرده يا نه و نكته آخر اينكه ميزان رضايتمندي از خانواده پس از كنترل جمعيت در چه سطحي قرار گرفت؟ من فكر ميكنم پاسخهاي اين سئوالات محل تأمل است. شما امروز ميبينيد بعد از اعمال سياستهاي كنترل جمعيت، بچههايي كه در خانوادههاي كمجمعيت بزرگ شدهاند، داراي تجربههاي محدود هستند. در نتيجه آمادگي آنها براي نقشهاي اجتماعي بهشدت كاهش پيدا ميكند و در خانوادههاي كوچك بهشدت فردگرايي و توجه به خود زياد است؛ در حاليكه بچههاي خانوادههاي پرجمعيت ياد ميگرفتند كه غير از خودشان آدمهاي ديگري هستند و تعامل با ديگران را قبل از ورود به اجتماع ميآموختند. اينها جنبههاي تربيتي است كه البته مهم هم هست اما جنبههاي اقتصادي خانوادهها با كنترل جمعيت تغيير كرده است.وقتي وضعيت زندگي شهري را نگاه ميكنيد، ميبينيد كه به محض اينكه تعداد افراد يك خانواده كم شده، فقط مصرف افراد بالاتر رفته و مصرف ضروريات خانواده همان است كه در خانوادههاي پر جمعيت بوده. در بسياري از خانوادههاي كوچك فقط ريختوپاش بيشتر شده. در خانوادههاي كم جمعيت فقط مصرف گرايي توسعه پيدا كرده نه اقتصاد خانواده. البته در برخي موارد مانند اجاره مسكن و تغذيه، هزينهها را كاهش ميدهد اما كنترل جمعيت در مجموع تأثير چشمگيري در اقتصاد خانواده نگذاشته است. آيا از نظر حقوقي دولتها ميتوانند فرزندان چهارم را از خدمات عمومي محروم كنند؟از لحاظ مباني ديني و اصول قانوناساسي، نه، اما از نظر اينكه اين يك حكم ثانوي است، اين كار صورت گرفت. البته آن زمان فرزندآوري زياد ممنوع نشد بلكه فقط دسترسي به خدمات محدود شد ضمن اينكه دو فرزند نيست، بيشتر از سه فرزند است كه البته همين هم با اصول چندان سازگار نيست كه حالا يك زني به هر دليلي داراي فرزند چهارم ميشود، به چه دليلي به او مرخصي زايمان و مرخصي حق شيردهي نميدهند؟ ميخواهم بگويم آن تصميمهاي اضطراري كه وحي منزل نيست؛ ممكن است اشكالاتي هم داشته باشد كه بايد برطرف شود و قابل بررسي است. كار ديگري كه صورت ميگيرد، عقيم كردن زنان و مردان است كه ميگويند برگشتپذير است اما خيليها معتقدند كه اين درست نيست و تقريبا غيرقابل برگشت است. آيا وزارت بهداشت ميتواند بهراحتي جمعيتي را عقيم كند؟بههرحال نظر كارشناسي وزارت بهداشت اين است كه برگشتپذير است و البته عقيمسازي دائمي خلاف شرع و قانون است. در ماده 959 قانون مدني آمده است كه «هيچكس نميتواند بهطوركلي حق تمتع و يا حق اجراء تمام يا قسمتي ازحقوق مدني را از خود سلب كند.» اينكه مجاز ميكند، موقت بودنش است. كارشناسان هم ميگويند كه برگشت اين عقيم كردن سخت اما امكان پذير است.اين موضوع يك وجه است اما مسئله ديگر مربوط ميشود به خانوادههاي تحصيلكرده و متمولي كه شرايط مطلوبتري براي تربيت فرزند داشتند. اين خانوادهها بيشتر به سراغ كاهش فرزند رفتند و الان مشكل، تك فرزند يا بيفرزند بودن اين خانوادههاست كه اتفاقا اميد به تربيت بهتر در اين خانوادهها خيلي بيشتر است. ميخواهم بگويم كه سياستهاي كنترل جمعيت به جاهايي رفت كه اصلا منظور سياستگذاران نبود. كسي نميخواست خانوادههاي تحصيلكرده كه توانايي بالايي براي تربيت فرزند دارند، خانوادههايي تك فرزند شوند كه البته شدند. از جهت ديگر، بايد توجه كنيم كه زايمان حق زنان است و اتفاقا اين مسئله تأثير زيادي بر سلامت زنان دارد كه نبايد اين حق را از آنها گرفت. خانم دكتر! خوشبينترين كارشناسان گفتهاند كه تا بيست سال ديگر ما دچار كاهش جمعيت نميشويم. بعضيها هم خطر را زودتر پيشبيني ميكنند و ميگويند كه زودتر از اينها به كاهش جمعيت ميرسيم. آيا دولت در اين برهه نبايد براي كاهش جمعيت تدبيري كند؟به نظر من قبل از هر اقدامي بايد كار فرهنگي صورت بگيرد. كم فرزندي يك تابو شده و ما فكر ميكنيم كه اگر فرزند نداشته باشيم يا خيلي كم داشته باشيم، اين يك هنجار است. پس اول بايد اين تابوها شكسته شود. واقعا فكر ميكنيد كار فرهنگي جواب ميدهد؟ سياست تشويقي در ژاپن، استراليا، روسيه، نروژ، كانادا و... انجام ميشود اما تأثيري ندارد.در اين كشورها تأثير ندارد چون خيلي فاصله گرفتهاند ولي ما هنوز آنقدر فاصله نگرفتهايم و البته بايد كار فرهنگي را زود شروع كنيم. فكر ميكنيد الان سياستهاي تشويقي تأثيرگذار است. آيا فكر ميكنيد والدين به خاطر يك ميليون تومان فرزندآوري ميكنند؟نه، اين موضوع در سخنراني آقاي رييسجمهور به عنوان «طرداللباب» مطرح شد. چون ايشان داشتند درباره تسهيلات به مردم صحبت ميكردند، اين موضوع را هم گفتند. مراد ايشان چيز ديگري بود كه به اين موضوع هم پرداختند كه البته بركات ديگري هم داشت و در رسانهها اين موضوع دارد بازنگري ميشود. من فكر ميكنم واقعا بايد دوباره ارزيابي كنيم كه آيا طرح كنترل جمعيت بايد به همين شكل اجرا شود يا به نحو ديگري بايد آن را دنبال كرد. شايد مانند هدفمند كردن يارانهها ما بايد كنترل جمعيت را هم هدفمند كنيم. با اين هدف كه خانوادههايي را كنترل كنيم كه شرايط مطلوبي براي فرزندآوري ندارند. خانمي را آموزش دهيم كه در منطقه محرومتري زندگي ميكند و با سن كم داراي 9 فرزند است. اين زن را بايد آموزش داد تا سلامت خود و فرزندش تأمين شود. از جهتي، جامعه نخبه كشورمان كه توانايي بالايي در تربيت فرزندان دارند، نبايد به كنترل تشويق شوند. ظاهرا شما قبل از اين مصاحبه با آقاي رييسجمهور در اين زمينه صحبت كوتاهي داشتيد.ايشان به من گفتند كه «يحرّفون الكلِم عن مواضعِه» كلام را از موضع خودش منحرف كردند. موضوع بحث چيز ديگري بود كه به كنترل جمعيت كشيده شد. البته ايشان به كنترل جمعيت نقد جدي دارند و صحبتهايي در اين مورد كردند. يعني به هرحال آقاي رييسجمهور با كنترل جمعيت با اين شيوه موجود مخالف هستند؟آقاي رييسجمهور اشاره كردند كه با كاهش جمعيت در كل جهان مواجه هستيم و اين كاهش جمعيت منجر به تحميل هزينههاي بيشتر براي تشويق به افزايش جمعيت ميشود. مشكلات حقوقي ما در كنترل جمعيت و تنظيم خانواده چيست؟بايد قوانين و مصوبات را بررسي كنيم اما فكر ميكنم محدود كردن خدمات براي فرزند چهارم و بعد از آن عادلانه نيست و بايد دستگاههاي متعددي اين موضوع را بازنگري كنند. سوال ديگري كه وجود دارد اينكه چرا پايگاه اصلي كنترل جمعيت فقط در وزارت بهداشت است؟ مگر كنترل جمعيت فقط يك موضوع بهداشتي است؟اين موضوع درست است اما دستگاههاي ديگر فعالانه برخورد نميكنند. در موضوعات فرعي كنترل جمعيت زماني كه بايد دستگاههاي ديگر وارد شوند، نميآيند و دستگاه بهداشتي كار خودش را انجام ميدهد. البته حالا با سخن آقاي احمدينژاد شايد يك حركتي انجام شود و اين روزها خيليها حرف از بازنگري در كنترل جمعيت ميزنند اما به نظر شما آغاز كار كجاست، از كجا بايد شروع كرد؟ اول بايد غفلتزدايي كرد. من فكر ميكنم ما دچار غفلت بوديم كه چنين اتفاقي افتاد. اگر ميفهميديم كه اين نسخهاي است كه ديگران براي ما چيدهاند، فكر ديگري ميكرديم. دولت بايد كمك كند تا رسانههاي فرهنگي به معناي اخص آن، روي اين موضوعات كار كنند تا در سبك زندگيمان بازنگري كنيم. امروز رسانههاي آنطرف به ما ميگويند چه بپوشيم، چه بخوريم، چگونه تفريح كنيم و... و چقدر فرزند داشته باشيم. ما نه فقط در سبك زندگي بلكه در ساختارهايمان مشكل داريم. كشور دارد به سمت ترويج و توسعه اشتغال زنان پيش ميرود، در حاليكه اين موضوع تأثير مستقيم بر تعداد فرزندان اين خانوادهها دارد.اشتغال زنان و ساعات كار موظف، خصوصا الان كه كار زنان گاهي با بهره كشي همراه ميشود، حتما با فرزندآوري ناسازگار است و در كاهش فرزندان تأثير دارد. البته من با اينكه اشتغال زنان را كاهش دهيم، موافق نيستم، چون الان ما در جايي نيستيم كه بخواهيم آن را كاهش دهيم اما الگوي اشتغال زنان بايد عوض شود. ما نميتوانيم ادعا كنيم كه يك جامعه اسلامي هستيم اما همان كاري را كه زن غربي ميكند همان روش و سبك زندگي را هم زن ايراني داشته باشد. در تغيير الگوي اشتغال زنان هم اول بايد زنان را از مشاغل پاييندستي بيرون بكشيم. اگر قرار است خانمي در يك مانتوفروشي كار كند و فقط ماهي 70هزار تومان دستمزد بگيرد، اين زن بايد در خانه بنشيند و به هر كيفيتي آن 70هزار تومان را بايد به حقوق شوهرش اضافه كرد. دوم اينكه حضور فيزيكي زنان در محيط اشتغال را بايد به تناسب نقشهاي خانوادهشان تعريف كنيم و سوم اينكه زنان خانهدار را بشناسيم و كار خانه را بيكاري تلقي نكنيم. همين را در نظر بگيريم كه اگر زن خانهدار اطوكشي، نظافت، آشپزي و... را كنار بگذارد، هزينههاي يك زندگي چند برابر ميشود؟ ما نقش زنان خانهدار را در توليد سرانه ملي نميپذيريم و نپذيرفتيم كه نقش آنها چقدر در اقتصاد خانواده مؤثر است و اين باعث ميشود كه زنان به سمت اشتغال بيرون از خانه ترغيب ميشوند كه تأثير مستقيم در فرزندآوري دارد. تحلیل حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زیبایینژادخطای بزرگ کنترل جمعیتاز کنترل جمعیت که حرف ميزنيم، ذهنمان بیشتر سراغ موضوعات بهداشت باروری و یا منابع زمینی در کشورمان میرود، اما بهطور قطع این موضوع ابعاد دیگری هم دارد که حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زیبایینژاد در گفتوگو با پنجره به آنها اشاره کرده است.زیبایینژاد مؤسس و مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علیمه قم است و کتابهایی چون «درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام»، «فمینیسم و دانشهای فمینیستی»، «مسیحیتشناسی مقایسهای» و دهها مقاله در حوزه مسایل زنان و خانواده از وی منتشر شده است.با همین سئوال اصلی شروع میکنم؛ آیا کنترل جمعیت کار درستی است؟در بحث کنترل جمعیت بین مفهوم کنترل جمعیت و تنظیم خانواده، گاهی اوقات خلط مبحث میشود؛ گرچه ممکن است از نظر لغوی فرق چندانی با هم نکنند، ولی وقتی میگوییم تنظیم خانواده، در آن صورت از زاویه نگاه فرد و خانواده به مسئله نگاه میکنیم. افراد سئوال میکنند که آیا من میتوانم از فرزنددار شدن جلوگیری کنم یا نه و آقایان مجتهد پاسخ میدهند که اگر دچار نقص عضو نشود و... با قیود و شرایطی اجازه میدهند.اما موضوع کنترل جمعیت از نگاه کلان جامعه مورد بحث است. یعنی آیا خوب است که یک حکومت، سیاست کنترل جمعیت را اتخاذ و خانوادهها را به تنظیم خانواده تشویق کند و به امتیازدهی یا تنبیه بپردازد؟ بحث ما هم سیاستهای کنترل جمعیت است نه تنظیم خانواده و میخواهیم نظرات کارشناسان در زمینه سیاستهای کنترل جمعیت را بررسی کنیم.فضای موجود در کارشناسیهای ما در این زمینه یک فضای خیلی سادهانگارانه است. مسئله اینجاست که کنترل جمعیت یک موضوع میان رشتهای است و ابعاد مختلفی دارد. ما حق نداریم صرفا بر اساس بُعد اقتصادی، تصمیم بگیریم. آنچه ما در 20 سال اخیر حول و حوش موضوع کنترل جمعیت دیدهایم، بحث اقتصادی و حوزه سلامت بوده و کارشناسان معمولا پایشان را از این فراتر نگذاشتهاند. در حالیکه این مسئله دارای ابعاد بیشتری است. بله، ابعادی وجود دارد که کمتر به آن توجه شده است. یک بعد مسئله، بعد سیاسی است که از این منظر این سئوال مطرح میشود که آیا جمعیت در اقتدار یک نظام تأثیر مثبت دارد یا منفی؟ در دنیا نسبت بین نیروی انسانی و قدرت، بحثی است که از گذشته مطرح شده است. در سال 1998 مقالهای با عنوان «خاورمیانه در سال 2050» نوشته شده بود و این تحلیل را داشت که جمعیت خاورمیانه در سال 2050 در معادلات سیاسی دنیا نقش تعیینکنندهای دارد؛ چراکه جمعیت خاورمیانه از رشد مثبتی برخوردار است و در مقابل، جهان مسیحیت دارای رشد جمعیت صفر و در بعضی از کشورها منفی است که انتظار ميرود این رشد منفی بیشتر هم بشود؛ در نتیجه در سال 2050 جمعیت مسلمانان از مسیحیان بیشتر خواهد شد و این اختلاف جمعیت در عرصه اقتدار تعیین کننده خواهد شد. خود جهان غرب به این مسئله رسیده است که جمعیت یکی از عوامل اقتدار خواهد بود و بدیهی است برای این خوفی که نسبت به افزایش جمعیت مسلمانان دارند، برنامهریزی پيدا كردهاند و ممکن است یکی از برنامههای آنها پیشنهاد سیاست کنترل جمعیت در خاورمیانه باشد. اما بعضیها جمعیت را باعث اقتدار منفی میدانند. آیا جمعیت همیشه عامل اقتدار است یا ممکن است برعکس هم باشد؟تاکنون ما تجربههای خلاف این نظرات را دیدهایم. الان ظهور قدرتهای جدید در عرصههای جهانی مربوط به کشورهایی است که بالاترین جمعیتها را دارند. چین با جمعیت يك ميليارد و 200 ميليون نفر، رقیب اقتصادی آمریکاست یا چه کسی فکر میکرد که هند با یک میلیارد نفر جمعیت که تا 20 سال پیش بهعنوان یکی از بدبختترین کشورها معرفی میشد، الان در عرصههای بینالمللی رقیب خیلی از کشورهای پیشرفته به حساب بيايد؟ ما میبینیم که جمعیت برای اینها مانع اقتدار نبوده است. البته این در عرصه بینالمللی است، آيا در بُعد ملی هم میتواند باعث اقتدار باشد؟ اگر شرایط را بخواهیم از درون نگاه کنیم، آیا شما باز هم جمعیت را با اقتدار گره میزنید؟وقتی شما میبینید که در همدان رشد جمعیت در سال 1385 حدود صفر (یازده صدم درصد) بوده و در همان سال در سیستان و بلوچستان 5/3 درصد بوده. این روند قطعا در 50 سال آینده موازنه جمعیت در کل کشور را به هم میزند و ممکن است باعث تحول در نظام شود، آیا نباید نگران این بود؟ اگر کنترل جمعیت برای کشور خوب است برای کل کشور خوب است و اگر بد است برای کل کشور بد است.نکته دیگر این است که کشورهایی که دارای رشد منفی هستند با یک مشکل سیاسی مواجه شدهاند؛ اینکه مجبور شدهاند مهاجرپذیر بشوند و مهاجرینی از کشورهای آفریقایی و آسیایی که بسیاری از آنها مسلمان هستند به آن کشورها مهاجرت کردند و در حال مهاجرت هستند. از نگرانیهای آنها این است که در آینده بافت فرهنگیشان متحول بشود و نگران این هستند که در سالهای نه چندان دور درصد زیادی از جمعیت کشورشان را مسلمانان تشکیل دهند که در انتخابات و بسیاری از تصمیمگیریهای دیگر نيز مؤثر شوند. حالا اگر رشد جمعیت کشور ما منفی بشود و در سالهای آتی جمعیت جوان کشور ما کاهش شدید پیدا کند، مجبور به مهاجرپذیري خواهیم بود که در نتیجه دچار همان تحولات فرهنگی و گرفتاریهای سیاسی خواهیم شد.نکتهای که برای من جالب است این است که کشورهایی که دغدغه اقتدار خود در برابر کشورهای اسلامی دارند، برنامهریزی کردهاند تا جمعیت کشورهای اسلامی را کاهش دهند. یکی از همکاران ما در گزارشی که از کنفرانس جمعیت در چند سال پیش ارائه میداد، میگفت که رییس صندوق جمعیت سازمان بینالملل گزارش میداد که ایران در بین کشورهای خاورمیانه در کنترل جمعیت موفقترین کشور بوده است و اینها از ایران استدعا داشتند که محور کنترل جمعیت در خاورمیانه قرار گیرد، به دلیل اینکه ایران مقبولیت مذهبی دارد و میتواند از این طریق کنترل جمعیت در کل خاورمیانه را ترویج دهد و آنها را متقاعد کند. به ابعاد مختلف اشاره كرديد. چه ابعاد دیگری وجود دارد؟بحث دیگر، بُعد اخلاقی و تربیتی است که کمتر کسی به آن توجه داشته؛ سئوال این است که کنترل جمعیت چه ارتباطی با اخلاق جنسی دارد؟ من در یک مقالهای که از زبان انگلیسی ترجمه شده بود خواندم که سیاستهای سختگیرانه اخلاق جنسی که براساس خودنگهداری و منع جنسی است در فضای کثرت فرزند جواب میدهد؛ یعنی در فضای خانوادههایی که کم فرزند هستند این امکان نیست. این مقاله مینویسد: «چون در خانوادههای پرفرزند، زن از زمان آغاز تا پایان سن شور جنسی درگیر تولد و تربیت و رسیدگی به فرزندان خود است، استعداد این زن صرف فرزندان و تربیت و رسیدگی به آنها میشود، ولی زمانیکه زن در اوج جوانی و شور جنسی فرزنددار نباشد، شما نمیتوانید اخلاق سختگیرانه جنسی را برای زن مطرح کنید.» لهذا کسی که دنبال کنترل جمعیت است باید برای پیامدهای آن در حوزه اخلاق جنسی پاسخ داشته باشد. از قضا فمينیستها به این نکته پرداختهاند و میگویند که کلید آزادی زنان از سلطه مردان، آزادی جنسی است. یعنی اگر زن از مادری فارغ شود، به تعبیر فمينیستها از تحت سلطه مردان هم بیرون میآید. باید ببینیم در کشور اسلامی که میخواهد فرهنگ اسلامی را ترویج کند و اخلاق جنسیاش مبتنی بر رهاسازی جنسی نیست و سیاستهای جنسی آن عفاف و... است، چه نسبتی با کنترل جمعیت يا با این نگاه دارد. شما دارید درباره زن شوهردار صحبت میکنید. چرا سیاستهای دینی در اخلاق جنسی را سختگیرانه توصیف میکنید؟ مگر ازدواج برای ارضای جنسی نیست؟ارضای جنسی تناسب بین عرضه است و تقاضا یعنی زنی که درگیر فرزندداری است، آستانه رضایت جنسیاش پایینتر تعریف میشود و نیاز او با حد ارتباط جنسی با شوهرش برطرف میشود.اما یک واقعیت تلخی در کشور ما وجود دارد و آن اينكه کسی که سیاست کنترل جمعیت را در کشور پیگیری میکند، اهتمام دارد تا سن ازدواج را بالا ببرد. آقای دکتر مرندی، وزیر بهداشت دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی در گزارشی که به سازمان بینالملل ارایه میکند، به این نکته اشاره میکند که ما سن ازدواج را بالا بردهایم. در ضمن اینکه درست است که جامعه پزشکی ما مستنداتی دارند، اما آن را بزرگنمایی میکنند و دایما خطر بارداری مثلا بالاتر از سن 35 سالگی یا پایینتر از 20 سالگی را گوشزد میکنند؛ در حالیکه اگر مثلا خطر بارداری برای زن یک در هزار باشد، بعد از 35 سالگی یا قبل از 20 سالگی میشود 10 در هزار و اینها میآیند بزرگنمایی میکنند و میگویند خطر بارداری 10 برابر میشود و نمیگویند چقدر در چقدر. حالا بهخاطر کاهش و کنترل جمعیت سن ازدواج را بالا میبرند و فاصله سن بلوغ تا ازدواج زیاد میشود که باعث به وجود آمدن معضلات جنسی میشود. بهنظر شما نسبت بین کنترل جمعیت و فرهنگ و الگوهای سبک زندگی چیست؟الگوهای سبک زندگی در دنیا از دهه 1950 به بعد بهشدت تغییر کرد و با اندکی تأخیر وارد کشور ما شد و باید به این نکته توجه کرد که هرقدر جمعیت خانواده کمتر باشد مجال برای تحول در الگوهای سبک زندگی به سبک الگوهای مدرن متأخر بیشتر خواهد شد یعنی هرقدر جمعیت خانواده شما بیشتر باشد، مجبورید با سبک قناعت زندگی کنید و یا مصادیق اوقات فراغت متفاوت خواهد بود، ولی وقتی سبک زندگی را در مفهوم توسعه و رفاه مادی قرار میدهیم، تجملگرایی، مدگرایی، رفتن سراغ کالاهای فرهنگی پيش ميآید و بهطور کلی با پدیدههای جدیدی درگیر میشویم و تعریف متوسط زندگی متفاوت خواهد شد و الگوهایی که در آن تجملات شكل گرفته خود را نشان میدهد. به نظر من هر چه جامعه بهسمت تغییر الگوهای سبک زندگی میرود، جمعیت خود را کاهش میدهد و هر چه جمعیت کاهش پیدا کند، الگوهای سبک زندگی مجال تحول مييابد. این یک تأثیر متقابل است.ضمن اینکه بهنظر میرسد ما در حوزه اقتصاد مجال بحثهای دیگری را نیز داریم. از مسایل اصلی حوزه اقتصاد، پیری جمعیت است. من از یک کارشناس شنیدم که میگفت سیستم تأمین اجتماعی و بیمه در صورتی مقرون به صرفه است که نسبت نیروهای شاغل و بازنشسته حدود هشت به یک باشد. حالا اگر این نسبت به هم بخورد و پیری جمعیت به وجود بیاید، دخل و خرج سیستم تأمین اجتماعی به هم میخورد. شما ابعاد مختلفی از کنترل جمعیت را مطرح کردید. چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟من میگویم حالا که میبینیم بحث کنترل جمعیت علاوه بر بُعد بهداشتی، ابعاد سیاسی، اخلاقی، تربیتی، اقتصادی، فرهنگی و... دارد، به چه حقی به خودمان اجازه میدهیم پایگاه کنترل جمعیت را در وزارت بهداشت قرار دهیم. وزارت بهداشت چند به یک مسئله است که باید پایگاه این موضوع قرار بگیرد؟ من میگویم که در افق بالاتری کارشناسان حوزههای مختلف به این موضوع بپردازند و با دقت در تمام ابعاد مسئله، نتیجهگیری کنند. یعنی شما میگویید که وزارتخانههای دیگر یا مثلا نهادهای مستقل و بالاتر وارد این حوزه شوند؟من میگویم از مثلا هزار کارشناسی که در مورد کنترل جمعیت حرف زدهاند، چند نفرشان کارشناس سیاسی، اخلاق و تربیت، فرهنگی، اجتماعی و چند نفر کارشناس مسایل بهداشت خانواده بودهاند؟ این نسبتها درست نیست و نشان میدهد که ما با ضعف کارشناسی در تصمیمگیری برای کنترل جمعیت روبهرو هستیم. ما نیامدهایم کارشناسان حوزههای مختلف با دیدگاههای مختلف را کنار هم بگذاریم و به یک برآیند برسیم. نکته دیگری هم هست که نمیدانم چرا کارشناسان حوزههای مختلف بهداشتی، فرهنگی، اجتماعی و... میآیند و توصیه میکنند. در جامعه دینی کارشناس باید برای فقیه موضوعشناسی کند و به ترسيم ابعاد مسئله بپردازد. فقیه بر اساس حساسیتهای دینی میبیند که مصالح جامعه چیست و چه تصمیمی باید گرفت یا چه توصیهای باید کرد. چه کسی باید تشخیص دهد که مصالح اقتصادی ترجیح دارد بر مصالح اخلاقی؟ کسی باید این تصمیم را بگیرد که اهلیت بر این تصمیم را داشته باشد. در یک نظام اسلامی تصمیم درباره موضوعی مانند کنترل جمعیت کاری است فقاهتی. در اوایل دهه 70 هم چنین اتفاقی افتاد یا نه؟ کارشناسان خودشان تصمیم گرفتند یا فقها نظر دادند؟اواخر دهه 60 این مسئله مطرح شده که کنترل جمعیت آری يا نه. این تصمیم را به حضرت امام گفتند و ایشان فرمودند که قابل بحث است و نگفتند خوب است یا بد. فقیه آن زمان گفت قابل بحث است یعنی کارشناسان مختلف بیایند و نظرات خودشان را مطرح کنند تا فقیه به تصمیم برسد؛ اما هنوز حرف از دهان امام بیرون نیامده، کارشناسان آمدند بهجای اینکه تصمیمسازی کنند، تصمیمگیری کردند. اظهارنظرهایی که این روزها برخی از فقها کردند چطور. آیا اینها به معنای همان نظر فقیه نیست؟اظهارنظرهای اخیر برخی از فقها شاید براساس یک برداشت عرفی از کنترل جمعیت بوده و اگر کارشناسان، همه ابعاد مسئله از جمله اخلاق جنسی و تربیتی را به فقها انتقال دهند، ممکن بود در استنباط آنها تأثیر بگذارد. اظهارنظرهای کارشناسی دیگر چطور؟ما الان آخر دهه 80 هستیم و بحثهایی که دارد مطرح میشود، بحثهای دهه 60 است و این خطاست. در دهه 60 میزان رشد جمعیت ما حداکثر 5/3 درصد بوده و الان بر اساس آخرین آمار که در سال 85 گرفته شده حداکثر 5/1 درصد است و کارشناسان پیشبینی میکنند که ما در دهه 90 با رشد منفی مواجه خواهیم بود. سرعت کاهش رشد جمعیت ما را در آیندهای نزدیک دچار مشکل خواهد کرد. شعار کنترل جمعیت كه در دهه 60 داده ميشد، وجهی داشت، اما در آستانه دهه 90 این شعار معنایی ندارد. اگر ما اهل زمان و مکان هم باشیم، سیاستهایمان باید تغییر پیدا کند. یعنی در دهه 90 نباید حتی اسم کنترل جمعیت را بیاوریم، بلکه باید سیاستهای تشویقی را اعمال کنیم، چراکه آنقدر ذائقه مردم نسبت به کنترل جمعیت منفی شده که هر قدر شما سیاست تشویقی داشته باشید، درصد کمی بر جامعه تأثير خواهد داشت. لذا بحث از کنترل جمعیت در دهه 90خطای بزرگي است. رویکرد تفکر دینی نسبت به کنترل جمعیت چیست؟پیشفرض مهم کنترل جمعیت در دنیای مدرن مبتنی بر این است که ما هستیم که داریم نان میدهیم و جامعه پر جمعیت را نمیتوانیم نان بدهیم. اختلاف ما دقیقا همینجاست و من تعجب میکنم از کسانی که قاعدتا باید رویکرد دینی داشته باشند، اما در اینجا میآیند قید قرآن و مبانی دینیشان را میزنند و در این مسئله کاملا با دنیای مدرن همزبان و همفکر میشوند. مفهوم برکت، مفهوم توکل و رزاقیت خداوند کجا میرود. ما در فرهنگ دینی میگوییم؛ فقر یا ناشی از امتحان خدا یا ناشی از سوء تدبیر است. یعنی اگر فرد، خانواده و حکومت درست تدبیر کنند ما در فرض افزایش جمعیت هم مشکلی نخواهیم داشت. یک نتیجهگیری در پایان این بحث است که کنترل جمعیت به این سبک درست نبوده و به فرض درست بودنش الان دیگر نباید آن را دنبال کرد. یعنی شما امروز ازدیاد جمعیت را توصیه میکنید؟ازدیاد جمعیت لوازم خودش را هم میخواهد و ممکن است ازدیاد جمعیت در شهرهای کلان مفاسد خودش را داشته باشد. کسی که شعار ازدیاد جمعیت را میدهد باید سیاستهای خود را هم بر همین مبنا قرار دهد. باید تشویق به مهاجرت به شهرهای کوچکتر کنیم و صنعت را بهسمت صنایع کوچک پیش ببریم. اگر آقای احمدینژاد واقعا میگوید کنترل جمعیت نه، باید ادبیات توسعه را هم تغییر دهد و الفبای توسعه را بر اساس مفاهیم دینی و بر اساس باور به حضور خدا پایهریزی کند.منبع: پنجره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]
صفحات پیشنهادی
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه-دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه دكتر فاطمه بداغي- محمدرضا زیبایینژاد باید بازنگری شوددكتر ...
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه-دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه دكتر فاطمه بداغي- محمدرضا زیبایینژاد باید بازنگری شوددكتر ...
فمينيستها در قرآن تدبر كنند
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره "دو تا بچه کافیه" آيا از نظر حقوقي دولتها ميتوانند فرزندان چهارم را از خدمات عمومي محروم كنند؟ .... بر نظام شخصیت زن در اسلام»، ...
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره "دو تا بچه کافیه" آيا از نظر حقوقي دولتها ميتوانند فرزندان چهارم را از خدمات عمومي محروم كنند؟ .... بر نظام شخصیت زن در اسلام»، ...
گالياني:کاکا به ميلان بازنمي گردد
گالياني:کاکا به ميلان بازنمي گردد گالیانی گفت: فکر نمی کنم رئال مادرید بخواهد از دست کاکا خلاص شود. ... دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه ...
گالياني:کاکا به ميلان بازنمي گردد گالیانی گفت: فکر نمی کنم رئال مادرید بخواهد از دست کاکا خلاص شود. ... دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه ...
کنترل جمعیت، یک تجربه جهانی
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره "دو تا بچه کافیه" بحث كنترل جمعيت در اين چند سال شده بود، يك تابويي كه كسي چندان خلاف آن اظهار نظر نميكرد، اما پس از .... تاکنون ...
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره "دو تا بچه کافیه" بحث كنترل جمعيت در اين چند سال شده بود، يك تابويي كه كسي چندان خلاف آن اظهار نظر نميكرد، اما پس از .... تاکنون ...
مهمترين عناوين روزنامه ورزشي نود(عكس)
مهمترين عناوين روزنامه ورزشي پيروزي(عكس) · چاق ترين ورزشكار جهان · اتاق بازرگانی تهران در گیرو دار قانونی جدید · دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه ...
مهمترين عناوين روزنامه ورزشي پيروزي(عكس) · چاق ترين ورزشكار جهان · اتاق بازرگانی تهران در گیرو دار قانونی جدید · دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه ...
مهمترين عناوين روزنامه ورزشي پيروزي(عكس)
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه · گالياني:کاکا به ميلان بازنمي گردد · ساكت: از قلعهنوعي حمايت ميكنيم · پرداخت 8 هزار يورو ومحروميت والدس از يك ...
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره دو تا بچه کافیه · گالياني:کاکا به ميلان بازنمي گردد · ساكت: از قلعهنوعي حمايت ميكنيم · پرداخت 8 هزار يورو ومحروميت والدس از يك ...
نقش زنان مهاجر در كاهش فقر
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره "دو تا بچه کافیه" ما نقش زنان خانهدار را در توليد سرانه ملي نميپذيريم و نپذيرفتيم كه نقش آنها چقدر در ... و در سالهای آتی جمعیت جوان ...
دو گفت و گوی اصولگرایانه درباره "دو تا بچه کافیه" ما نقش زنان خانهدار را در توليد سرانه ملي نميپذيريم و نپذيرفتيم كه نقش آنها چقدر در ... و در سالهای آتی جمعیت جوان ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها