واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - اسدالله بادامچیان از چهره های سیاسی و اعضای قدیمی حزب موتلفه اسلامی به پرسش های خبر درباره «امر به معروف و نهی از منکر» پاسخ داد. محمود عزیزی: بادامچیان که عضو کمیسیون شوراهای مجلس شورای اسلامی است مغفول ماندن یا مسکوت گذاشتن اصل امر به معروف و نهی از منکر در جامعه را قبول ندارد و مصداق هایی را هم برای این اعتقاد خود ذکر می کند. مصداق هایی که البته در همه سه دهه انقلاب اسلامی با فراز و نشیب اجرا شده است. او می گوید که امر به معروف و نهی از منکر در کشور وجود دارد تا جایی که در زندکی عادی مردم ساری و جاری است و برخی اوقات در فضای سیاسی از حد انتقاد می گذرد و تبدیل به تخریب می شود. در ادامه گفت وگوی خبرآنلاین با قائم مقام حزب موتلفه اسلامی را بخوانید: *** آقای بادامچیان! امر به معروف و نهی از منکر از اصول قانون اساسی است که در جامعه ما مغفول مانده است و همه هم به آن اذعان دارند؛ ولی در عین حال هیچ اقدامی نسبت به اجرایی شدن آن انجام نشده است. از نظر شما دلیل مفول ماندن این اصل در سه دهه گذشته چیست؟مشکل اینجا است که امر به معروف، یک فریضه مثل نماز است و طبق شرایطی که دارد بر همه افراد واجب است؛ البته من معتقدم امر به معروف در کشور انجام می شود. همه این برنامه های صداوسیما در بخش های امر به معروف و نهی از منکرش، تمام منابر و مساجد و در سطح توده مردم در حوزه امر به معروف ونهی از منکر است. ما در موتلفه کارگروهی برای این امر داریم؛ این یک واقعیت است. اما مستمر اجرا نشدن امر به معروف در جامعه چند دلیل دارد. اول اینکه باید مشخص شود که دولت چگونه وارد این عرصه شود. اینکه این وظیفه چگونه انجام گیرد که منحصر در دولت نشود و دولت چگونه عمل کند که مردم خود را از انجام امر به معروف معاف نیستند؛ همین مساله مهمی است. اینکه حدود حضور دولت در این موضوع چگونه است، موضوعاتی است که هنوز در آنها ابهام است. این ابهام چیست؟ابهام در چگونگی کار است که اولا منطبق با موازین باشد و دوم به نحوه صحیح اجرا شود. به همین دلیل از سالهای اول انقلاب در دولت و مجلس بحث شده است و تا الان دولت لایحه نیاورده است. البته من این سوء ظن را ندارم که دولت نمی خواهد این لایحه را بیاورد. دلیلش این است که همان طور که عرض کردم،حدود کار برایش روشن نیست. حتی در میان ما که در کمیسیون شوراها که در حال کار کردن در این موضوع هستیم، این ابهام به شدت باقی است. الان هم بحث است که بالاخره امر به معروف باید یک «وزارتخانه» داشته باشد یا اینکه باید «سازمان» باشد. آیا باید در هر وزارتخانه ای یک گروه مشخص به این امر بپردازند یا اینکه همه دولت باید خود را در این زمینه مکلف بداند، اینها هنوز ابهام دارد. آقای بادامچیان! عرض من ناظر به این نبود که مجلس در زمینه امر به معروف و نهی از منکر چه کرده است؛ صحبت سر این است که ما در زمینه امر به معروف و نهی از منکر در مصداق های مشخصی گیر کردیم و آن را در تذکر به فلان دختر یا پسر می بینیم. در حالی که در واقع امر به معروف می تواند مصداق دیگر و اصلی تری دارد. نصیحت به حاکمان مگر نمی تواند در قالب امر به معروف و نهی از منکر جای بگیرد؟ جاافتادن این امر می تواند این ثمره را داشته باشد که خیلی از نقدها تخریب معنا نشود.البته من معتقدم تذکر در زمینه مسائل شرعی لازم است؛ اینهارا نمی شود ترک کرد. اما نباید امر به معروف را محدود در این موارد کرد.بله، توجه نکردن به اموری مثل وظایف نمایندگی، سوء استفاده از جایگاه خود هم می تواند موضوعاتی باشد که افراد دیگران را امر به معروف کنند. ازخود ما نمایندگان سوال می کنند چرا صندلی های مجلس هنگام بررسی لوایح خالی است؟ خوب این نقد به مسئولان است. این سوء ظن که بگوییم امر به معروف در جامعه تعطیل شده، درست نیست و اتفاقا الان هم انجام می شود. آقای قرائتی 30 سال است هر هفته امر به معروف را خیلی شیرین می گوید! منظورم این بود که این تعریف جا بیفتد که انتقاد از یک دولتمرد می تواند مصداقی از امر به معروف و نهی از منکر باشد.اگر این منظور شما است الان که این موضوع خیلی گسترده است و گاهی هم از محدوده تجاوز می کند و به مرزهای غلطی هم می رسد. مانند اینکه کسی که می گوید مرگ برفلان کس. اینجا که قصدش این نیست که بگویید خدا او را بکشد بلکه حرفش این است که فلان اقدام را انجام ندهد. در فضای نقد مسئولان هم از رئیس جمهور گرفته تا بقیه افراد کسی حریمی ندارد. شما هر روز روزنامه ها راباز کنید و ببیند از دولت، قوه قضائیه و دیگران انتقاد می کنند و اخیرا یک مقدار خارج از محدوده هم شده و چهره های اصیل انقلاب را به لحن تخریبی مورد انتقاد قرار می دهند که خود این بیش از معروف، منکر است. به همین علت عرض کردم که ما امر به معروف و نهی از منکرداریم. شما یک روز سوار مترو بشوید می بینید با اینکه در مترو همه گرفتار خودشان هستند و می خواهند سریعتر به مقصد برسند،اما در عین حال به هم امر به معروف می کنند. شما باز بحث را به مصداق های جزئی و کوچک کشاندید. حرف این است که این امر در دولت یا برخی دستگاه ها هم پذرفته شده باشد. برخی اوقات اصولا تحمل نقد در برخی افراد و گروه ها نیست و سریع متهم به ضد شدن علیه نهاد یا افرادی می شوند.من معتقدم انتقاد در بین مسئوان کاملا پذیرفته شده است. چندروز قبل آقای توکلی به آقای رئیس جمهور نامه نوشتند، اسم این را چه باید بگذاریم؟ امربه معروف و نهی از منکر است. یا نمایندگان شفاهی یا کتبی به وزرا تذکر می دهند؟ این امر به معروف و نهی از منکر نیست؟ ببینید!خود شما هنوز ابهام دارید که این امر به معروف است یانهی از منکر. اگر معروف است، مرجعی که می تواند تذکر بدهد کجاست؟ چگونه بگویید که اثر گذار باشد؟ چون اگر همین جوری حرف بدون حاصل بزنیم، نتیجه ای ندارد. در احکام امر به معروف هم یکی این است که سخنی که می گویید باید احتمال تاثیر هم داشته باشد. لذا، معتقدم درصدی از امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما وجوددارد. علتش هم این است که ما امر به معروف را فریضه عام می دانیم. در موضوع تذکر به ائمه المسلمین و گفتن حرف حق به حاکمان هم این در جامعه وجود دارد. رئیس مجلس چند روز قبل در مراسم صدمین سالگرد تولد آیت الله طالقانی یکی از دغدغه های ایشان را مشارکت عامه مردم در حیات سیاسی کشور دانستند. شما از چهره های قدیمی موتلفه هستید و با ایشان هم آشنایی دارید. دغدغه دیگر آیت الله طالقانی در طول دوران حیاتشان چه موضوعاتی بود؟آیت الله طلقانی یک روحانی روشن اندیش یود و با این روشنفکران انتلوکتوئل قرابتی نداشت. طرفدار نوگرایی در نگرش اسلامی بود که حق هم همین گونه است. البته اینکه این نوگرایی، در اصول اثر بگذارد را نمی پذیرفت. آقای طالقانی که همه عمرش را در مبارزه گذراند، نگرانی های گوناگون داشت یکی این بود که جامعه خالی از اسلام نماند یا حکومت به دست عناصر غیر سالم و مفسد نیفتد. یک نگرانی دیگرش از تحجر بود که به اسلام ضربه می زند. یک نگرانی هم درباره اسلام غربزده و چپ زده داشت و مدام در این باره هشدار می داد. فکر می کنید مشارکت عامه مردم در حیات سیاسی کشور چه الزامانی دارد و ما به کدام یکی از این الزامات رسیدیم؟همه ارکان حکومت به یک نقطه مثبتی در مشارکت مردم رسیده است. امروز این مردم هستند که تعیین کننده هستند. حکومت الان با استفاده از خواست عمومی مردم انتخاب می شود و حرکت می کند. مثلا 9 دی مردم به صحنه آمدند، اینکه قابل انکار نیست. مردم در 9دی خودشان آمدند. آمدن مردم در 9 دی مشارکت مردمی، برای رفع فتنه بود. یا در 22بهمن که مردم با همه سلیقه ها می آیند، اینها مشارکت مردم است. در انتخابات شما دیدید که 40 میلیون نفر رای دادند و 13 میلون همه به آنها رای دادند. این در هر صورت نشان دهنده این است که مردم رای دادند و در تعیین سرنوشت خودشان دخالت دارند. لوازم استمرار این مشارکت چیست؟ چون محقق شدن این لوازم حضور مردم در صحنه را تضمین می کند.اولا، نظام باید نظام مردمی باشد، چرا که ما می گویم جمهوری اسلامی یعنی اینکه تماما توسط رای مردم انتخاب می شوند. دوم اینکه کسی مانع حضور مردم نباشد و سوم اینکه دولت زمینه را بیشتر برای مشارکت مردم آماده کند. چهارم اینکه دولت بتوانند این فرهنگ را تبلیغ کند. چون معمولا در موضوع عدم مشارکت سیاسی، مردم حکومت هراسی دارندکه مبادا برای آنها مشکل وجود بیاید، درنظام قدیم این گونه بود. اما الان، هر مسئولی هرجا سخنرانی برود، مردم هر سوالی که بخواهد می پرسد و کسی هم مانع آنها نیست؛ البته چالش هم هست. من بارها گفته ام که آزادی و حفظ آن، هزینه دارد. برخی از این سوء استفاده و خیانت می کنند. اما پرداخت هزینه آزادی خیلی ارزانتر از دیکتاتوری است. بله، ما می دانیم برخی ها بالای پشت بام ها می رفتند و شعارهای ضد نظام سر می دادند. خود این عمل به این معنی است که «آزادی» وجود دارد که برخی این شعار را می دهند. خیلی راحت می شود این افراد را شناسایی کرد، اما همین شعار آنها، رسوایشان می کند چرا که او با نهایت آزادی می گوید که آزادی نیست. در واقع این نشان دهنده تحمل نظام بود. /3028
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]