واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پیامبر عمامهاش را بر سر آقای امجد گذاشت
و خداوند به بیست و هشتمین آیه کهف که رسید فرمود «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ»، خدا این را به پیامبر گفت تا من و تو و همهی آدمهایی که دوست دارند خوب شوند، بشنوند.خدا گفت «خود را پایبند کسانی کن که روز و شب به یاد خدایند و خشنودیاش را میجویند».نه نگو نیست. نگو گِرد شهر گشتهای با چراغ...، که من خواهم گفت یافت میشود. هنوز هم هستند آن مردان خداگونهو در این مقال شما را مهمان خاطرات همسر یکی از بزرگان میکنم.نوشتاری که خواهید خواند، گوشهای از خاطرات مرحوم حاجیه خانم مهدوی، همسر آیت الله امجد است. یك بار آقای امجد را خواب دیدم. خواب دیدم كه حضرت پیامبر صلیاللهعلیهوآله با حاجآقا در یك مجلس نشستهاند و صحبتهای علمی با حاجآقا میكنند. میخواستم نزدیك بروم، نمیتوانستم. حضرت وقتی خواستند تشریف ببرند، برخاستند و دستار خودشان را برداشتند و روی سر آقا قرار دادند. خدا شاهد است عین واقعیت را میگویم. علاقه آقا به ائمه اطهار علیهالسلام، نسبت به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خاندان او، نسبت به حضرت علی علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام واقعی است. من در این مورد هرگز كسی مثل ایشان را ندیدهام.آقای امجد یك دنیا صفا و معرفت است. اجازه بدهید به یك نكته اشاره كنم. ایشان از مریدان سرسخت علامه طباطبایی بودند و هستند. علاقه خیلی زیادی به علامه طباطبایی داشتند. علامه هم ایشان را بسیار دوست داشت و روی نظر ایشان حساب میكرد. به طوری كه یك روز گفته بود ما حالا قدر آقای امجد را نمیدانیم، بعد از ایشان مردم خواهند فهمید كه این مرد چه عالم بزرگی بوده است.یك روز حاجآقا خدمت آقای علامه طباطبایی بودند. یكی از بستگان علامه از تبریز به ایشان زنگ میزنند و حال علامه را میپرسند. بعد از احوالپرسی، از آقای طباطبایی میپرسند: الان پیش شما چه كسی حضور دارد؟ علامه به زبان آذری به وی پاسخ میدهند. حاجآقا وقتی به منزل تشریف آوردند فرمودند علامه در مورد من جملهای را به تركی گفتند كه خوب متوجه نشدم. پرسیدم آقا چه فرمودند؟ آقای امجد، آن جمله تركی را كه به خاطر سپرده بودند، بیان كردند. گفتم حاجآقا خوش به حالت. علامه میفرمایند: شما نور چشم ایشان هستید. حالا در آن طرف تلفن چه كسی بوده كه علامه این طور از حاجآقا تعریف میكنند، من نمیدانم. حتماً به یك نفر از اهل علم این فرمایش را كردهاند.یكی دیگر از خصوصیات اخلاقی حاجآقا بیاعتنایی به دنیا است. بارها من از ایشان شنیدهام كه میگوید نه احتیاج به پول دارم، نه احتیاج به مقام. من میخواهم بنده خدا باشم. شما الان بیایید اثاث خانه ما را بار بزنید ببرید. اصلاً حاجآقا نمیگوید اینها را كجا میبرید، اینها مال من است!1 این روزها آیت الله امجد را در امام زاده صالح تهران هنگام نماز صبح و مغرب به راحتی میتوانید ببینید. بد نیست برنامهای ترتیب دهید و همراه خانواده یا دوستان به تجریش بروید و هم زیارت کنید و هم از حضور ایشان استفاده نمایید.حسین عسگری - گروه دین و اندیشه1- خاطراتی از همسر مرحومه حضرت آیت الله محمود امجد، فضیلتهای ماندگار
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]