تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اندكى حقّ، بسيارى باطل را نابود مى كند، همچنان كه اندكى آتش، هيزم هاى فراوانى را م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798509018




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم
امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم نويسنده:محمد علي مهدوي راد علي (ع) بي گمان سرآمد مفسران و برجسته ترين چهره تفسيري است. علي (ع) سيراب شده از چشمه سار زلال وحي است و هم گام و همراه هميشگي رسولالله (ص)، فراگيرنده و ابلاغ كننده وحي. زيباترين بيان در ترسيم اين پيوند و هماهنگي را مولي (ع) در ضمن گفتاري بلند بدين سان تبيين كرده است: آنگاه كه كودك بودم مرا در كنار خود نهاد و بر سينه خويش جا داد. و مرا در بستر خود ميخوابانيد چنانكه تنم را به تن خويش مي سود و بوي خوش خود را به من مي بويانيد و گاه بود كه چيزي را مي جويد، سپس آن را به من مي خورانيد... و من در پي او بودم. در سفر و در حضر - چنانكه شتربچه در پي مادر. هر روز براي من از اخلاق خود نشانهاي برپا ميداشت و مرا به پيروي آن مي گماشت. هر سال در "حراء" خلوت ميگزيد، من او را ميديدم و جز من كسي وي را نميديد. آن هنگام جز خانه اي كه رسول خدا (ص) و خديجه عليهالسلام در آن بود در هيچ خانه اي مسلماني راه نيافته بود، من سومين آنان بودم. روشنايي وحي و پيامبري را ميديدم و بوي نبوت را ميشنودم من هنگامي كه وحي بر او (ص) فرود آمد، آواي شيطان را شنيدم. گفتم: اي فرستاده خدا اين آوا چيست؟ گفت: "اين شيطان است كه از آن كه او را نپرستند نوميد و نگران است، همانا تو ميشنوي آنچه را من ميشنوم و ميبيني آنچه را من ميبينم. جز اينكه تو پيامبر نيستي و وزيري و بر راه خير ميروي و مومنان را اميري".(1) بدين سان علي (ع) جان و دل را در آبشار وحي مي شست و از نغمه هاي دلنواز آن، جان را سرمست مي ساخت و از آغازين روزگاران زندگي با جاريهاي وحي زندگي ميكرد و با آموزه هاي وحي لحظه هاي زندگي را در مي آميخت بدين گونه او هم بر وحي بود و همگام آن. محدثان و مورخان آورده اند كه آن بزرگوار هماره ميفرمود: از من، هر آنچه از آيات الهي خواهيد بپرسيد، چه اينكه تمام آيات الهي را ميدانم كه كي و كجا نازل شده است، در فرازها و يا فرودها. در روزان و يا شبان.(2) و نيز ميفرمود: به خداوند سوگند تمام آيات الهي را ميدانم دربارة چه و كجا نازل شده است. پروردگارم به من قلبي فهيم و زباني پرسنده بخشيده است.(3) و نيز ميفرمود: تمام آيات الهي را بر رسول الله (ص) خواندم و پيامبر معاني آيات را به من تعليم داد.(4) اين جايگاه والا و مرتبت عظيم علي (ع) در فهم قرآن در ميان صحابيان روشن بود، و آنان بر اين مكانت معترف بودند كه در ادامة اين بحث، اندكي از اظهار نظرهاي آنان را ميآوريم. 1ـ آگاهي علي (ع) از قرآن از نگاه وحي علي (ع) در آن روزگار، در نگاه همگان برترين چهره صحابيان و ارجمندترين كسي بود كه نيكيها، والاييها، ايثارها و فداكاريهايش را قرآن رقم زده و از شخصيت عظيم وي سخن گفته بود. بدينسان فضايل علوي در ميان آيات الهي تا بدان جا گسترده بود كه آگاهان از معارف قرآني بر اين باور بوده اند كه حدود سيصد آيه از آيات الهي برتريها، ارجمنديها و فضايل علي (ع) را برشمرده است.(5) اما آنچه با بحث ما پيوندي استوار دارد و علي (ع) آن را برترين فضيلت و منقبت خود ميشمارد، آيه ذيل است: و يقول الذين كفروا لست مرسلا قل كفي بالله شهيدا بيني و بينكم و من عنده علم الكتاب (رعد / 43). "كافران ميگويند كه تو پيامبر نيستي. بگو خدا ميان من و شما گواهي بسنده است و آن كه دانش كتاب ـ قرآن - نزد اوست." خداوند از خيره سري كافران و از موضع خصمانه آنان در برابر پيامبر، و اينكه آنان همي خواهند گفت و ميگويند كه تو پيامبر نيستي، خبر ميدهد. رسولالله (ص) مأمور ميشود كه در برابر اين جوآفريني و ستيزهگري كافران بگويد: بر صدق مدعا و استواري موضع من، همين بس كه خدا گواه است و آن كس كه علم كتاب نزد اوست. اندكي تأمل در سوره رعد ـ كه مكي است ـ و آهنگ كلي آن كه در جهت تبيين حقيقت قرآن و تأكيد بر اينكه قرآن نشان صدق رسالت است و رويارويي با پندار مشركان ـ كه آيات الهي را نشان صدق رسالت نميدانستند و در پي معجزهاي ديگر بودند. اين حقيقت با آيات آغازين سوره شروع ميشود و در آيات مياني بدان تأكيد ميگردد و در پايان آيه مورد بحث، نتيجهگيري ميشود كه تأكيدي است مجدد بر آنچه در آغاز آمده- ترديدي باقي نميگذارد كه مراد از كتاب، قرآن كريم است و عالم به اين كتاب بايد پاكيزه خويي از اين امت و از برآمدگان تعاليم اين فرهنگ و آموزههاي قرآن است.(6) از همان روزگاران نخست، علي (ع) چونان مصداقي روشن براي جمله "من عنده علم الكتاب" شناخته شده و رسول الله (ص) بر اين نكته در تفسير و تأويل اين آيه تأكيد ورزيده بود.(7) صحابيان و آشنايان با قرآن نيز مانند: ابن عباس، سلمان فارسي، ابوسعيد خدري، قيسبن سعد، محمدبن حنفيه(8) و زيدبن علي مصداق آن را علي (ع) ميدانستهاند. اما فضيلت ستيزان از يكسو كوشيدند معناي "كتاب" را وارونه سازند و از سوي ديگر براي "من عنده علم الكتاب" مصداق يا مصداقهايي بتراشند،(9) از جمله مراد از كتاب را، تورات بدانند و مصداق "من عنده علم الكتاب" را، عبداللهبن سلام. اما از همان روزگاران نخست مرزبانان حريم حق، اين ستيزهگري با حق را برنتابيدند و مفسر عاليقدر شيعي سعيدبن جبير(10) در پرسش از آيه و اينكه آيا مصداق آن عبداللهبن سلام است، ميگويد: چگونه چنين تواند بود، در حالي كه اين سوره مكي است و عبداللهبن سلام بعد از هجرت و در مدينه اسلام آورده است.(11) شگفت آنكه افزون بر آنكه چنين مصداقي با آهنگ كلي سوره و چگونگي گواه گرفتن خداوند بر صدق رسالت رسولالله (ص) مغايرت دارد، خود عبداللهبن سلام نيز از كساني است كه نزول اين آيه را دربارة علي (ع) گزارش كرده(12) و مفسري چون شعبي تصريح كرده كه هرگز آيهاي از قرآن دربارة عبداللهبن سلام نازل نشده است.(13) امامان (ع) نيز در مقام مفسران راستين قرآن و درجهت برملا ساختن تفسيرهاي وارونه، بر نزول آن دربارة علي (ع) تأكيد نموده،(14)و با صراحت تفسيرهاي ديگر را كذب محض معرفي كردند(15) و نشان دادند كه آگاهي از اعماق جليل و ژرفاي ناپيداي كرانة كتاب الهي، سزاوار علي (ع) و خاندان وحي است.(16) كه "اهل البيت ادري بما في البيت". بدين سان به گواهي قرآن كريم، علي (ع) بر گسترة معاني قرآن آگاه و دانش گسترده، اعماق جليل، ژرفاي شگرف و آموزههاي ناپيداي كرانه آن نزد علي (ع) و همگنان آن بزرگواراست. علامه طباطبايي رضوانالله عليه پس از نقد و بررسي ديدگاههاي مختلف دربارة مصداق آية مورد گفتگو نوشتهاند: برخي گفتهاند مراد از "كتاب" قرآن كريم است، و معناي آن چنين است، آنكه كتاب الهي را دريافته و به معارف آن آگاهي يافته و حقايقش را به جان نيوشيده، گواهي ميدهد كه قرآن وحي است و من فرستادة خداوندم. بدين سان فرجام سوره با آغاز آن همسوي است و آية فرجام به آيات آغازين و مياني ناظر. در آغاز آمده است "تلك آيات الكتاب و الذي انزل اليك من ربك الحق و لكن اكثر الناس لايومنون" (رعد/1) "اينها آيات اين كتاب است و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است حق است ولي بيشتر مردم ايمان ندارند" و در آيات مياني آمده است: "افمن يعلم انما انزل اليك من ربك الحق كم هو اعمي انما يتذكر اولوالالباب" (رعد / 20) "آيا كسي كه ميداند آنچه از جانب پروردگار بر تو نازل شده حق است، همانند كسي است كه نابيناست؟ تنها خردمندان پند ميگيرند." اين آيات در واقع تأييد و تأكيدي است از جانب خداوند در برابر سبك شماريها، و تكذيبهاي مشركان كه گفتند "لولا انزل عليه آيه من ربه" و گفتند "لست مرسلا" و به رسالت پيامبر (ص) اعتنا نكردند، و آن بزرگوار را هيچ شمردند. خداوند نيز بارها پاسخ گفت و به حقيقت قرآن و اينكه آن برترين آيت الهي است نپرداخت بلكه فرمود "قل كفي بالله..." تا هدف برآيد و سخن استوار شود و اين بهترين گواه است كه اين آيه نيز مانند ديگر آيات سوره، مكي است و اين همه مويد رواياتي است كه از اهل بيت(ع) وارد شده و مصداق آيه را علي (ع) دانستهاند. و راستي را اگر در آن روز جمله "من عنده علم الكتاب" فقط يك مصداق ميداشت، آن كس جز علي (ع) بود؟ او كه در ايمان پيشتاز و در آگاهي به قرآن برترين امت بود. اين حقيقت را روايات بسيار نشان ميدهد، و اگر نبود جز حديث متواتر "ثقلين" مدعي را بسنده بود.(17) بدين سان در اينكه اين آيت الهي دربارة علي (ع) نازل شده است هيچگونه ترديدي روا نيست؛ و آنچه دربارة آيه آمده است و مصداقهاي ديگر را نشان داده، بر ساختة جريان فضيلت ستيزي و فضيلتسازي امويان و دستگاه خلافت است؛ و اين تنها نمونة آن نيست و نمونههاي ديگرش بسيار است. و روايت ذيل يكي از تنبه آفرينترين نشانه هاي آن: اسماعيلبن خالد از ابوصالح نقل ميكند كه: "من عنده علم الكتاب" مردي از قريش است اما ما به صراحت او راياد نميكنيم.(18) چرا؟ روشن است. حاكميت فرهنگستيز اموي نشر حق و سخن از حق را برنمي تابيد. نمونه ديگر آن را بنگريد: يونس ابن عبيد ميگويد از حسن بصري پرسيدم تو گاهي ميگويي: قال رسولالله... در حاليكه آن بزرگوار را نديدهاي، گفت فرزند برادرم، از چيزي سوال كردي كه تاكنون كسي از من نپرسيده بود، و اگر نبود حرمتي كه تو در پيشم داري هرگز پاسخ نميگفتم. ما در روزگاري زندگاني ميكنيم كه ميبيني (زمان حجاجبن يوسف)، هرگاه شنيدي كه ميگويم: "قال رسولالله" بدان سخني است كه از عليبن ابيطالب (ع) نقل ميكنم. نهايت روزگار به گونهاي است كه نميتوانم علي (ع) را ياد كنم (19) [ و از او نامي به ميان آورم ] . چنين است قصه پرغصه تاريخ برآمدنها و فروافتادنها، بركشيدنها و فروهشتنها و... پس سخن ابن عباس استوار است كه گفت: مصداق "من عنده علم الكتاب" عليبن ابي طالب (ع) است و نه جز او، چون اوست كه تفسير و تأويل، ناسخ و منسوخ و حلال و حرام اين قرآن را ميداند.(20) گزيده سخن آنكه، علي (ع) به اقتضاي اين آيه، آگاهترين و آشناترين كس به معارف قرآن است. 2ـ آگاهي علي (ع) از قرآن از نگاه رسولالله (ص) فرزند كعبه ـ كه درود خداوند بر او باد ـ هنوز خردسال بود كه رسولالله (ص) او را به خانهاش برد و لحظههاي زندگيش را با لحظههاي زندگي او درآميخت. بدينسان آن بزرگوار، علي (ع) را در سايهسار آموزههاي وحي برآورد و به گفتة زيباي علي (ع) "هر روز از اخلاق نيكوي خود براي من رايتي برافراشت و مرا بر پيروي از آن برگماشت"(21). بدينسان كلام چه كسي در برنمودن جايگاه والاي علي (ع) و نمودن برتريها و فضيلتها و نشان دادن دانش و آگاهيهاي علي (ع) از سخن رسولالله (ص) استوارتر، گوياتر و افتخارآميزتر است. (22) محدثان آوردهاند كه رسول الله (ص) به علي (ع) فرمود: به مردمان خاور و باختر، به عرب و عجم افتخار كن كه تو گراميترين نيا را داري... و در روي آوردن به اسلام پيشتاز هستي و آگاهترين همگان به كتاب الهي...(23) پيامبر گرامي (ص) بارها گستردگي دانش علي (ع) و آگاهيهاي ژرف آن بزرگوار را از ابعاد معارف قرآن در پيشديد مطرح كرده است تا همگان بدانند كه براي دست يافتن به هدايت الهي بايد به چه كسي مراجعه كنند. يكي از زيباترين و دلپذيرترين اين گونه گفتهها كلام ذيل است. امسلمه ميگويد، پيامبر (ص) فرمود: علي مع القرآن، و القرآن مع علي، لن يفترقا حتي يردا علي الحوض. علي همگام قرآن و قرآن همبر علي است اين دو هرگز از هم جدا نشوند تا در واپسين روزگار در كنار حوض در پيش من حاضر شوند.(24) كلامي بلند است، با ابعادي عظيم. الف: علي با قرآن است، ب: قرآن با علي است. اكنون نيك بنگريم رسول الهي (ص) با اين تعبير شكوهزاد چه جايگاهي را براي علي (ع) رقم زده است: الف: 1) علي با قرآن است، يعني علي (ع) برجستهترين و ارجمندترين كسي است كه بدانسان كه شايسته است ابعاد قرآن را دريافته، حقايق آن را نيوشيده، بر آموزههاي آن چيره گشته و به اعماق جليل آن رسيده است و اين همان حقيقتي است كه تا كنون آورديم و كلام علي (ع) را نيز كه همگان را براي پرسيدن از ابعاد قرآن از وي، دعوت ميكرد نقل كرديم، و بر آن همه بيفزاييم اين نقل گرانقدر را كه علي (ع) فرمود: هر آيهاي كه نازل ميشد رسولالله (ص) شيوه قرائت آن را به من ميآموخت، آنگاه املاء ميكرد و من مينوشتم، سپس تأويل، تفسير، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه آن را ميآموزانيد و دعا ميكرد كه آن حقايق را دريابم و حفظ كنم و من پس از آن هرگز آنچه را دريافتم فراموش نكردم.(25) داوريهاي صحابيان و مفسران آن روزگاران را در اين باره پس از اين خواهيم آورد. 2)علي با قرآن است، يعني علي (ع) استوارگامترين مدافع قرآن است، كه حراست از قداست قرآن و حفاظت از عظمت قرآن و رسالت جاودانگي قرآن را از جان سپر ساخت، و براي ماندن قرآن و دستخوش تحريف نگشتن آن، از هيچ كوششي دريغ نورزيد. او قرآن را جمع كرد و تفسير و تأويل آن را نگاشت، چون ديگرساني سياسي را سياستمداران آن روزگار دامن زدند و جامعه نوپاي اسلامي دستخوش اضطراب گشت و بيم فروپاشي آن رفت، براي حراست از آموزههاي قرآن سكوت شكننده را پيشه ساخت و به جمع و تدوين تفسير قرآن پرداخت و در برابر پرسشهاي بسيار گفت: "خشيه ان ينقلب القرآن"(26) "ميترسم قرآن ديگرگون شود و معارف آن تباه گردد." اين فداكاري شكوهمند و حراست از تماميت قرآن را در سيره علوي، پيامبر (ص) پيشبيني كرده بود. ابيسعيد خدري روايت كرده است كه نشسته بوديم و منتظر رسول خدا (ص) بوديم. پيامبر (ص) از يكي از خانههاي زنانشان بيرون آمدند. ما بپاخاستيم و همراه شديم. پاشنة كفش پيامبر (ص) پاره شد، علي (ع) بر جاي ماندند تا آنرا بدوزند پيامبر (ص) حركت كردند و ما هم همراه او به راه افتاديم. پس از آن ايستادند و منتظر علي (ع) شدند ما هم با او ايستاديم پس در اين حال فرمودند: در ميان شما كسي است كه براي تأويل قرآن نبرد ميكند، همان سان كه من براي تنزيل آن جنگيدم. ما گردن كشيديم، ابوبكر و عمر در ميان ما بودند (يعني با اين حركت وانمود كرديم كه يكي از آن دو است). پيامبر (ص) فرمودند: نه، كفشدوز است... گفت: آمديم و علي (ع) را بر اين امر مژده داديم، گويي كه از پيش آن را شنيده بود.(27) شيخ مفيد رضوانالله عليه سخن رسولالله (ص) را بدين گونه گزارش كرده است: ... او كفشدوز است ـ و با دست به علي (ع) اشاره كرد و فرمود: او دربارة تأويل بجنگد آن گاه كه سنت من رها شود و به يك سو افتد و معارف كتاب الهي وارونه گردد و در دين خدا آن كس كه شايستگي ندارد سخن گويد، پس در آن هنگام علي (ع) براي احياي دين خدا با آنان به نبرد خيزد.(28) علي (ع) نيز از اين مسئوليت عظيم و خطير خود به هنگام رويارويي با خوارج بدينسان سخن گفت: انما اصبحنا نقاتل اخواننا في الاسلام علي ما دخل فيه من الزيغ والاعوجاج و الشبهه و التاويل. "ليكن امروز پيكار ما با برادران مسلماني است كه دودلي و لجبازي در اسلامش راه يافته است و شبهت و تاويل با اعتقاد و يقين دريافته است."(29) اين روايات به روشني موضع مدافعانه علي (ع) را از ساحت قرآن نشان ميدهد، و نشانگر آن است كه علي (ع) چونان رسولالله (ص) كه بر ابلاغ و گستراندن ابعاد وحي از هيچ كوششي دريغ نورزيد و براي ابلاغ حق به كام جنگ رفت؛ در جهت تبيين درست تطبيق استوار مفاهيم قرآن از هيچ كوششي بازنايستاد و براي تفسير صحيح و دقيق آيات و جلوگيري از تحريف و وارونهسازي از مسير تأويل در آيات الهي كوشيد و در اين راه تا فرورفتن در امواج جنگ پيش رفت. 3) علي با قرآن است، يعني علي (ع) در مسير هدايت با قرآن است، قرآن نقشبند زندگي است و علي الگوي رفتاري و پيشواي اجراي آموزههاي آن. قرآن حقايق هدايت آفرين دارد و علي (ع) بهترين هدايتگر به شاهراه هدايت است. قرآن حقيقتي استوار و مكتوبي است وحياني؛ و علي (ع) مفسري است بيبديل براي حقايق آن و روشنگري است بي نظير براي معارف آن. ابوعبدالرحمن سلمي ميگويد: من كسي را آگاهتر از علي (ع) به قرآن نديدم، او هماره ميگفت، از من بپرسيد به خداي سوگند دربارة هر آنچه از قرآن بپرسيد پاسخ خواهم گفت.(30) و نيز فرمود: ... ذالك القرآن، فاستنطقوه. ولن ينطق، ولكن اخبركم عنه: الا ان فيه علم ما ياتي و الحديث عن الماضي و دواء دائكم. و نظم ما بينكم... فلو سالتموني عنه لعلمتكم (31). آن ـ كتاب خدا ـ قرآن است، از آن بخواهيدتا سخن بگويد و هرگز سخن نگويد، اما من شما را از آن خبر ميدهم، بدانيد در قرآن علم آينده و سخن از گذشتهها، درمان درد شما و راه سامان دادن كارتان در آن است... كه اگر از آن همه بپرسيد شما را آگاه ميكنم. اين جايگاه را براي علي (ع) دربارة قرآن، روايات بسياري رقم زده است كه ارجمندترين آنها، حديث متواتر "ثقلين" است كه به مقتضاي آن علي (ع) و آل علي (ع) همراه با قرآناند و در كنار قرآن و در جهت تبيين و تفسير آن؛ و معارف متشعشع قرآن و آموزههاي آفتابگون علي (ع) و فرزندانش، در جهت هدايت و سعادت انسان بايد در هماره تاريخ دوشادوش هم حركت كنند. حديث ياد شده در يكي از طرق روايت آن چنين است: قال النبي (ص): اني تارك فيكم الثقلين، ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي، احدهما اعظم من الاخر: كتاب الله و عترتي. من در ميان شما دو چيز گرانبها ميگذارم، تا آنگاه كه از آن دو پيروي ميكنيد هرگز گمراه نخواهيد شد، يكي از آن دو بزرگتر از ديگري است: كتاب خداوند و عترت من.(32) بدين سان اين بخش از كلام جاودانه رسولالله (ص) علي (ع) را در معبر تاريخ، مفسر، مدافع، مبين و همگام قرآن معرفي كرده و حجيت آموزههاي آن بزرگوار را در تفسير و تبيين كلام الهي در رواق تاريخ رقم زده است. 1) قرآن با علي است، يعني درهدايت آفريني، سپيده گشايي، راهنمايي انسان به مقصود والا و مقصد اعلي قرآن همراه علي (ع) و همبر آن بزرگوار است. اين حقيقت ارجمند مضمون روايات بسياري از جمله حديث "ثقلين" است كه از آن سخن گفتيم. 2) قرآن با علي است، يعني قرآن همراه علي (ع) است در بركشيدن فضايل علي (ع)، نمودن رادمنشيها و ارجمنديهاي او و گستراندن عظمتها و والاييهايش. ابن عباس ميگويد: دربارة هيچ كس به اندازه علي (ع) آيات الهي نازل نشده است.(33) در نقل ديگري از ابن عباس آمده است كه: سيصد آيه از قرآن درباره علي (ع)نازل شده است.(34) از مجاهد نقل كردهاند كه: دربارة علي (ع) هفتاد آيه نازل شد. كه در آنها او را انبازي نيست.(35) و در نقل ديگري از ابن عباس آمده است: هرجا در آيات الهي "يا ايها الذين آمنوا" آمده كه علي (ع) امير و شريف آن است. خداوند صحابيان رسولالله (ص) را عتاب كرده اما علي (ع) را جز به نيكي ياد نكرده است.(36) آنچه آوردم اندكي است از نقلهاي بسياري كه صحابيان و تابعيان در اين باره گزارش كردهاند. گستردگي آيات راجع به علي (ع) محدثان و مفسران را بر آن داشته كه آثاري در اين باره سامان دهند كه از ديرينهترين آثار نگاشته شده و برجاي مانده در ميان ميراث مكتوب اسلامي است.(37) 3ـ آگاهي علي (ع) از قرآن از نگاه صحابيان و... جايگاه والاي علي (ع) در شناخت قرآن و آگاهي گسترده آن بزرگوار از معارف كتاب الهي، آنچنان شهره روزگار بود كه هيچگونه انكار را برنميتابيد. صحابيان و تابعيان و مفسران از اين حقيقت با عباراتي گويا و هيجانبار سخن گفتهاند و اين جايگاه رفيع را به گونههاي مختلف ستودهاند. ابن عباس ميگفت: آنچه را علي (ع) ميگفت فراگرفتم، آنگاه در اندوختهها و آموختههاي خود انديشيدم و دريافتم كه دانش من به قرآن در سنجش با دانش علي (ع) چونان بركهاي است خرد در برابر دريايي موجخيز.(38) عمربن خطاب ميگفت: عليبن ابي طالب (ع) از همه ما به معارف قرآن آگاهتر بود.(39) از عبداللهبن مسعود نقل كردهاند كه: در ميان اهل مدينه علي (ع) آگاهترينشان بود به قرآن.(40) عبداللهبن عمر، نيز علي (ع) را آگاهترين كسان به قرآن ميدانست.(41) عايشه نيز علي (ع) را آگاهترين اصحاب رسولالله به قرآن معرفي ميكرد.(42) ابوعبدالرحمن سلمي ميگفت: من هيچ كس را به معارف قرآن از علي (ع) آگاهتر نيافتم(43) و چون از عطابن ابي رباح سئوال كردهاند كه داناتر از علي(ع) را در ميان اصحاب رسولالله (ص) ميشناسي؟! گفت: نه. به خدا سوگند.(44) و ابن شبرمه ميگفت: من نديدم كسي را بر منبر فراز آيد و استوار از همگان بخواهد، كه هر آنچه ميخواهند از كتاب الله سئوال كنند جز علي (ع) (45). عامر شعبي نيز ميگفت: بعد از رسولالله (ص) آگاهتر از علي (ع) به آنچه در ميان اين دو لوح است ـ قرآن ـ نيافتم.(46) ابن ابيالحديد در آغاز شرح نهجالبلاغه بياني ارجمند درجايگاه والاي علي (ع) در علوم اسلامي دارد. او باعباراتي شورانگيز خاستگاه تمامي دانشهاي اسلامي را آن بزرگوار ميداند و دربارة تفسير ميگويد: دانش تفسير از او سرچشمه گرفته و از تعاليم او دامن گشوده است. اگر به كتابهاي تفسير مراجعه كني استواري اين سخن را درمييابي، چرا كه بيشترين نقلها در تفسير از اوست و از عبداللهبن عباس، و همسويي و همگامي ابنعباس با علي (ع) و فراگيري دانش از او براي همگان روشن است. بدان سان كه به ابن عباس گفت: دانش تو در برابر دانش پسر عمويت چگونه است؟ گفت: مانند قطرهاي از باران در برابر دريايي موجخيز و فراگير!(47) اينها نيز اندكي بود از داوريهاي بسياري كه در لابلاي صفحات كتابهاي شرح حال نگاري و حديثي و تفسيري پراكنده است. بدين سان علي (ع) آگاهترين، بلند جايگاهترين، ارجمندترين صحابي و مفسر بيبديل قرآن است. 4ـ قرآن در نگاه علي (ع) وصفها، بزرگداريها، تبيينها و توضيحهاي علي (ع) از قرآن و دربارة قرآن بس شكوهمند و دلنواز است. گاهي كلام علوي در پرده برگيري از رازها و رمزها و عظمتهاي قرآن چنان اوج ميگيرد و فراز ميآيد كه انسان بياختيار در برابر اوج بيان رشك برانگيز علوي سر تعظيم فرود ميآورد. قرآن در نگاه علي (ع) بهار دلهاست كه بايد با آموزههاي آن جان و دل را طراوت بخشيد و شفاي دردهاست كه بايد با رهنمودهاي آن، از زشتيها و نارواييها رهايي جست و دردهاي نفاق، كفر، كژانديشي و كژرفتاري از صفحه جان و صحنه رفتاري زدود، آن بزرگوار فرمود: تعلموا القرآن فانه احسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاءالصدور.(48) "قرآن را بياموزيد كه نيكوترين گفتار است، و در آن ژرف بيانديشيد كه آن بهار دلهاست و از پرتو هدايتش طلب شفا كنيد زيرا كه شفادهنده سينهها(ي دردآلود) است." و فرمود: و اعلموا انه ليس علي احد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قل القرآن من غني. فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به علي لاوائكم فان فيه شفاء من اكبر الداء: و هوالكفر و النفاق و الغي و الضلال.(49) "و بدانيد كسي را كه با قرآن است نيازي نباشد، و بيقرآن بي نياز نباشد، پس بهبودي خود را از قرآن بخواهيد و در سختيها از آن مدد جوييد. زيرا در قرآن شفاي بزرگترين دردها يعني كفر و نفاق و تباهي و گمراهي است." در آن روزگار كه روزگار اوج بيان و سخن بود، قرآن در جامهاي بدانسان زيبا و دلربا عرضه شد كه همگان را به ستايش واداشت. علي (ع) از اين زيبايي شگفت سخن ميگويد و قرآنمداران و جستجوگران حقايق الهي را به ژرفنگري در اعماق جليل آن فراميخواند و همي بدانها نشان ميدهد كه قرآن بسي ژرف است و ناپيدا كرانه: ان القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق، لا تفني عجائبه و لا تنقضي غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به. "براستي كه قرآن ظاهري زيبا و باطني ژرف و بيپايان دارد. شگفتيهايش پايان نپذيرد و ناشناختههايش [ = غرائب ] سپري نگردد و جز با فروغ آن تاريكيها زدوده نشود." اين همه را بايد از قرآن آموخت، در محضر آن نشست، از آموزههاي آن بهره گرفت، گرهها را با هدايت آن گشود، از تنگناها با راهنماييهاي آن رهيد و با بصيرت و آگاهي از قرآن پرسيد و پاسخ گرفت. به بيان مولي بنگريد: ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق... "آن كتاب خدا، قرآن است، از آن بخواهيد تا سخن بگويد و هرگز سخن نگويد..."(50) كلام عظيمي است و سخني هدايت آفرين. آيتالله شهيد سيدمحمدباقر صدر، نكته لطيفي را از اين كلام بركشيدهاند: تعبير "استنطاق" (به سخن درآوردن) كه در كلام امام (ع)، فرزند راستين قرآن آمده، لطيفترين تعبير از كار تفسير موضوعي است كه باعنوان گفتگو با قرآن و طرح مشكلات مربوط به هر موضوع، به قصد دستيابي به پاسخ قرآن، از آن ياد شده است.(51) آنچه علي (ع) درباره جايگاه قرآن و چگونگي آن گفتهاند، و تبيين و تفسيري كه از ابعاد آن بدست دادهاند، فراتر از آن است كه در اين سطور اندك بگنجد. با كلامي زيبا و ارجمند اين بخش را به پايان ميبريم ... فهو معدن الايمان و بحبوحته، و ينابيع العلم و بحوره، و رياض العدل و غدرانه، و اثافيالاسلام و بنيانه و اوديه الحق و غيطانه، و بحر لاينزفه المستنزفون، و عيون لاينضبها الماتحون و مناهل لايغيضها الواردون، و منازل لايضل نهجها المسافرون و اعلام لايعمي عنها السائرون، و آكام لايجوز عنها القاصدون... "اين قرآن معدن ايمان است و مركز آن، و چشمهسار دانش است و درياهاي آن، و باغستان داد است و بركهها و آبگيرهاي آن، سنگهاي زيرين بناي اسلام و پايههاي آن؛ واديهاي حقيقت است و سبزهزارهاي آن؛ دريايي است كه بر دارندگان آب آن را خشك نگردانند، چشمهسارهايي است كه هرچه از آن برگيرند فرونخشكد، آبشخورهايي است كه درآيندگان، آب آن را نكاهند، منزلگاههايي است كه مسافران راهش را گم نكنند، نشانههايي است كه روندگان به روشني آنها را ميبينند، پشتههايي است كه روي آورندگان از آن نگذرند و آن را نگذارند."(52) علي (ع) با تصويرهايي بدينسان زيبا و تبيينهايي گويا از قرآن، دلها را از عشق به آن ميآكند و همگان را به چنگ زدن در اين ريسمان الهي فرا ميخواند. 5ـ تفسير علي (ع) قرآن نازل ميشد و آيات آن افزون بر حفظ در سينهها، در نوشتافزارها ثبت و ضبط ميگشت. پيامبر اكرم (ص) در كار نوشتن وحي سعي بليغي داشت و همگان را به كار خواندن و نوشتن تشويق ميكرد، اما افراد خاصي مأموريت داشتند كه آيات الهي را بنگارند. اين افراد در تاريخ به كاتبان وحي شهره شدند. علي (ع) برجستهترين و آگاهترين آنها بود و پيشتر آورديم كه آن بزرگوار ميگفتند: "چون آيات الهي نازل ميشد پيامبر مرا فرا ميخواند و به من آيات الهي را املاء ميكرد و تفسير و تأويل محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و... آيات را به من ميآموزاند و من همه را مينگاشتم" بدينسان آنچه علي (ع) مينگاشت افزون بر آيات الهي و نص قرآن كريم، و آميخته به تفسيرها، تأويلها، توضيحها و... بود و به نگاه دقيق، اين نگاشته اولين تفسير مكتوبي است كه در تاريخ اسلام رقم خورده است. علامه سيدعبدالحسين شرفالدين نوشتهاند: علي (ع) پس از رحلت رسولالله (ص) قرآن را براساس نزول جمع كرد و در آن به عام و خاص، مطلق و مقيد، محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ آيات اشاره كرد و اسباب نزول آيات را گزارش كرد و برخي از مواردي را كه فهم آن دشوار بود توضيح داد... بدينسان آنچه آن بزرگوار گردآوردند به تفسير قرآن مانندتر بود.(53) بدينگونه روشن ميشود كه اشاره برخي از پيشينيان به مصحف علي (ع) و تأكيد برآكنده بودن آن از دانشهاي گونهگون، اين نگاشته بوده است با تمام ويژگيهاي ياد شده آن. ابن سيرين ميگويد: آن را از مدينه خواستم و بدان دست نيافتم، اگر آن كتاب فراچنگ ميآمد بيگمان دانش بسياري در آن يافت ميشد.(54) محمدبن مسلم زهري ميگويد: اگر مصحف علي (ع) پيدا ميشد، سودمندترين مصحفها ميبود و سرشار از دانش. (55) روشن است كه سرشار از دانش بودن، سودمندترين مصحفها بودن، جز اين نيست كه افزون بر نص قرآن كريم داراي فوايد و حقايق ديگري بوده است. معلم، امت شيخ مفيد (ره) نوشتهاند: مصحف علي (ع) براساس نزول سامان يافته بود؛ مكي بر مدني و منسوخ برناسخ مقدم بود و هر آيهاي به لحاظ نزول در جاي خود قرار داشت.(56) ابن شهر آشوب آن را آغازين تأليف در تاريخ اسلام ميداند.(57) محقق رجالي سيدمحسن اعرجي (ره) مينويسد: مراد ابن شهر آشوب آن است كه در مصحف امام (ع) به ثبت نص قرآن بسنده نشده بود، بلكه افزون بر آن، تفسير، تبيين و تأويل آيات نيز نگاشته شده بود. بنابراين، آن نگاشته بزرگترين و مهمترين تصنيفها بود.(58) شيخ مفيد رضوانالله عليه در موردي ديگر تصريح ميكنند كه مصحف امام(ع) آميخته بود به تأويل و تفسيري كه وحياني بود اما قرآني نبود.(59) بدانسان كه پيشتر آورديم كه علي (ع) فرمود: چون آيات نازل ميشد تفسير و تأويل را به من املاء ميكرد و من مينگاشتم. براساس رواياتي، اين مصحف در اختيار امامان (ع) بوده است.(60) از اين روي بعيد نمينمايد كه اين مصحف با اين ويژگيها همان باشد كه بخشي از چگونگي آن در روايت ابوعمر كشي و برخي روايات ديگر آمده است، كه مصحف امام (ع) مشتمل بر نامها و افشاي جريانهايي بوده است.(61) مرحوم آيتالله العظمي سيدابوالقاسم خويي پس از آنكه روايات مختلف را درباره مصحف علي(ع) ميآورد و بر اين نكته تصريح ميكند كه آن مصحف افزودنيهايي داشته است، تأكيد ميكند كه آن افزودنيها تفسير و تأويل آياتي بوده كه علي (ع) به املاء رسولالله (ص) ثبت و ضبط ميكرده است. به ديگر سخن هر آنچه بر پيامبر (ص) نازل ميشده است قرآني نبوده است بخشهايي قرآني و جلوه اعجاز الهي بود و برخي توضيحات و تفسيرها و تأويلها. بنابراين آنچه در آن مصحف بوده، وحياني بوده است و اما همه قرآني، علامه سيدجعفر مرتضي عاملي پس از آنكه نقلهاو گزارشهاي بسياري را دربارة چگونگي مصحف علي (ع) آورده، نوشتهاند: بدينسان روشن شد كه مصحف علي (ع) با قرآن موجود هيچگونه تفاوتي نداشته است، و تفاوتهاي ياد شده و افزونيهاي ديگر تفسير و تأويل آيات بود و نه جز آن.(63) بنابراين مصحف علي (ع) تفسيري عظيم و آغازين تفسير تدوين يافته قرآن كريم بوده و علي (ع) اولين كسي است كه تفسير قرآن را با تلقي از وحي نگاشت. اما سوگمندانه، دگرگونيهاي روزگار از اينكه آن مجموعه در دسترس نسلها و عصرها قرار گيرد، جلوگيري كرد. بر آنچه آمد بايد انبوه نقلهاي تفسيري ارجمند و راهگشايي را كه در منابع و متون حديثي و تفسيري پراكنده است، بيفزاييم كه نمونه روشن تفسير علوي است و سرشار از آگاهيهاي ارجمند. 6ـ مجموعهاي در علوم قرآني در منابع روايي مجموعهاي در علوم قرآني و اصناف آن گزارش شده كه گويا اين مجموعه از علي (ع) نقل شده است. علامه مجلسي رضوانالله عليه تمام آن را در بخش قرآن بحارالانوار به عنوان روايتي از علي (ع) نقل كرده و در آغاز آن نوشته است "باب آنچه درباره اصناف آيات قرآن و انواع آن و تفسير بعض آياتش وارد شده است به روايت [ محمدبن ابراهيم ] نعماني و اين رسالهاي است مفرد و مدون و داراي فوايد بسيار كه از آغاز تا فرجام يك جا آن را ميآوريم." اين مجموعه 97 صفحه از آغاز مجلد بحارالانوار را فراگرفته است. رساله ياد شده داراي مقدمهاي كوتاه درباره ارزش و اهميت قرآن است، سپس سند رساله است و حدود يك صفحه از فرمايشات امام صادق (ع) درباره ارزش قرآن و اينكه چون برخي از كسان از مسير حق منحرف شدند و حقايق قرآن را در نيافتند، و از شيوه درست و شايستهاي در بهرهوري از قرآن سود نجستند، سخنهاي نااستوار درباره قرآن بسيار گفتند. پس از آن سخني است از علي(ع) در مورد اقسام آيات الهي و شرحي دراز دامن درباره اقسام آيات الهي و شوون مختلف قرآن مجيد. ظاهر عبارتها نشان ميدهد كه اين مجموعه به طور كامل از علي (ع) است، اما آيا واقعيت نيز چنين است؟! در منابعي و از نظر علامه شيخ آقابزرگ تهراني از زمان مرحوم مجلسي به بعد، اين مجموعه به نام سيدمرتضي (ره) نيز مشهور شده است.(64) علامه سيدمحسن امين عاملي در ضمن ياد كرد نگاشتههاي علي (ع)، دربارة اين مجموعه مينويسد: كتابي است كه علي (ع) در آن از 60 نوع از انواع علوم قرآني ياد كرده است.(65) مرحوم امين درباره اين مجموعه به تفصيل بحث كرده و سند خود را به اين كتاب نيز ياد كرده است. با اين همه انتساب اين مجموعه به عنوان نگاشتهاي مستقل به علي (ع) چندان استوار نيست.(66) 7ـ تفسير قرآن از نگاه علي (ع) پيشتر برخي سخنان علي (ع) را دربارة قرآن و تأكيد و ترغيب آن بزرگوار را در جهت انديشيدن به آيات قرآني و شنيدن گلبانگ نغمههاي آسماني و نيوشيدن آموزههاي رباني ياد كرديم. اكنون ياد كنيم كه علي(ع) درباره فهم قرآن و تفسير كتاب الهي نيز سخنان نغزي دارد، آن بزرگوار در روزگاري كه آهنگ حاكمان چنين فراز ميآمده است كه "قرآن را بپيراييد و هرگز آن را تفسير نكنيد"(67) و از تفسير هوشمندانه قرآن و بركشيدن معارفي كه با سلطه حاكمان مسلط در تضاد بود جلوگيري ميكردند،(68) بر روي آوردن به قرآن تأكيد ميكردند و در جهت نشاندن قرآن و معارف آفتابگون آن در جايگاه شايستهاش بسي ميكوشيدند، علي (ع) ميفرمود: قرآن را بخوانيد و معارف آن را بركشيد، بيگمان خداوند قلبي را كه حقايق قرآن را نيوشيده باشد، عذاب نميكند.(69) در مقامي ديگر، رهنمودي براي بهرهگيري از قرآن كريم فرموده است: كتاب الله تبصرون به، و تنطقون به، و تسمعون به، و ينطق بعضه ببعض، و يشهد بعضه علي بعض. لا يختلف في الله، و لا يخالف بصاحبه عن الله. كتاب خدا كه بدان، راه حق را، ميبينيد، و بدان، از حق سخن ميگوييد و بدان، حق را ميشنويد، بعض آن بعض ديگر را تفسير كند، و پارهاي بر پاره ديگر گواهي دهد، همه آيههايش خدا را يكسان شناساند و آن را كه همراهش شد از خدا برنگرداند.(70) علي (ع) با اين بيان ارجمند چگونگي تفسيرپذيري قرآن كريم را مينماياند و بر چگونگي بهرهوري از آيات الهي مردم را راهنمايي ميكند. در نگاه آن بزرگوار تمامي قرآن چونان كلامي واحد و سخني است همگون كه براي شنيدن محتواي هر آيه آن، بايد به آيات ديگر مراجعه كرد و به فهم آيات الهي در فضاي معنايي ويژهاي كه تمام آيات همگون آن را شكل ميدهند، دست يافت. بدينسان علي (ع) شيوه تفسيري ارجمند و كارآمد قرآن به قرآن را مينماياند و چونان مشعلي براي پرتوگيري از انوار كتاب الهي در پيش ديدهها مينهد. قرآنپژوه بزرگ قرن چهارم، ابوعلي فارسي به اين حقيقت ناب راه برده و نوشته است: تمام قرآن چونان يك سوره است از اين روي گاه مطلبي در سورهاي ميآيد و جواب آن در سورهاي ديگر.(71) علي (ع) بارهاي بار بدين صورت قرآن را تفسير كرده و گرههاي هشته در پيش معاصرانش را گشوده است. يكي از نمونههاي آن اين است كه محدثان و مورخان آوردهاند كه: زني پس از شش ماه حمل، فرزندي برزمين نهاد، به عمربن خطاب گزارش دادند، آهنگ رجم كرد [ به پندار اينكه مدت حمل نه ماه است و چون اين زن پس از شش ماه از تماس با شوهر فرزند آورده است پس پيشتر باردار بوده و زنا كرده است ] . علي (ع) از تصميم عمر آگاه شد و او را از رجم بازداشت و فرمود: خداوند كريم در آيتي ميفرمايد: "والوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين" و در آيتي ديگر ميفرمايد "و حمله و فصاله ثلاثون شهراً" بدين سان شش ماه مدت حمل است و بيست و چهار ماه مدت شيردهي، عمر زن را رها كرد و گفت: خداوند روزي را نياورد كه مشكلي پيش آيد و فرزند ابوطالب نباشد.(72) برخي از پژوهشگران عرب تفسير قرآن به قرآن را به درستي پايه و بن ماية تفسير موضوعي دانستهاند و بر اين باور رفتهاند كه رگههاي اين جريان در دوران صحابه شكل گرفته و تصريح كردهاند كه علي (ع) پايههاي اين موضوع را در تفسيرهايش استوار كرده است و از آنچه آورديم به عنوان نمونه بحث ياد كردهاند.(73) علي (ع) در بياني ديگر به شناسايي و شناساندن محتوي قرآن ميپردازد، و انواع معارف آن را مينماياند و چگونگي پيوند قرآن و سنت را باز ميگويد و بدين گونه گويا غيرمستقيم ميفهماند كه فهم استوار قرآن در گرو آگاهي به اين همه و اطلاع از چندي و چوني اين دانشهاست. اين حقايق در واپسين سطور خطبه اول نهج البلاغه از فرازمندترين و شكوهمندترين خطب علوي آمده است: كتاب ربكم فيكم مبينا حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رخصه و عزائمه، و خاصه و عامه، و عبره و امثاله، و مرسله و محدوده، و محكمه و متشابهه. مفسرا مجمله و مبينا غوامضه، بين ماخوذ ميثاق في علميه و موسع علي العباد في جهله و بين مثبت فيالكتاب فرضه و معلوم فيالسنه نسخه و واجب في السنه أخذه و مرخص فيالكتاب تركه و بين واجب لوقته و زائل في مستقبله، و مباين بين محارمه من كبير اوعد عليه نيرانه، او صغيرا أرصد له غفرانه، و بين مقبول في ادناه، و موسع في اقصاه. "كتاب پروردگار در دسترس شماست. اين پيام آسماني همه مصالح و مفاسد حيات دنيوي و اخروي شما را بيان نموده است: حلال و حرام، فرايض و شايستگيها، ناسخ و منسوخ، مباهات و واجبات، خاص و عام، داستانها و اصول عبرتانگيز و امثال و حكم، مطلق و مقيد، محكم و متشابه را توضيح داده، حقايق ابهامانگيز را تفسير و مشكلاتش را روشن ساخته است." تحصيل علم و يقين به برخي از مطالب قرآني، مطابق پيماني كه از بندگان گرفته شده، لازم است و در برخي ديگر كه اسرار و رموز قرآني محسوب ميشوند، مردم را به تنگناي لزوم معرفت آنها مجبور ننموده است. گروهي از مسائل در كتاب آسماني ثابت و سنخ آن در سنت روشن است. دستهاي از مسائل وجود دارد كه الزام به آنها در سنت واجب است و در كتاب الهي مورد اختيار مقرر شده است. وجوب بعضي از تكاليف تا وقت معيني است كه با سپري شدنش مرتفع ميگردد. كتاب آسماني انواع محرمات را از يكديگر تفكيك نموده و به معصيت كبيره وعده آتش و به گناهان كوچك اميد بخشش داده است. موضوعات ديگري در قرآن وجود دارد كه انجام دادن اندكي از آنها، مقبول و در وصول به نهايت آنها بندگان را آزاد گذاشته است.(74) با اين بيان، علي (ع) گويا بر اين نكته تأكيد ميورزد كه در فهم قرآن بايد به گونهگوني ابعاد آيات توجه كرد و محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و... آن را بازشناخت و چگونگي ارتباط سنت با قرآن را در فهم كتاب الهي درك كرد.(75) 8ـ نمونه هايي از تفسير علي (ع) پيشتر آورديم كه سيوطي در چندي و چوني تفاسير صحابيان نوشته بود "در ميان خلفا تفسير روايت شده از عليبن ابيطالب بيشتر از همه است" آنچه اكنون در منابع تفسيري و حديثي و متون از علي (ع) در اختيار داريم بيگمان تمام آن چيزي نيست كه علي (ع) در تفسير آيات الهي بيان كرده است. اكنون لازم است صاحب همتي آگاه از مسايل تفسيري و حديثي دامن همت بر كمر ارادت زند و روايات پراكنده در منابع گونهگون تفسير علي (ع) را، همان اندازه كه بر جاي مانده است،(76) تدوين كند و بدين سان در آستانه معارف قرآن، گامي شايسته برگيرد و جستجوگران معارف قرآني و علوي را ياري رساند. آن چه اينك ميآوريم نمونههايي است اندك از معارف تفسيري علي (ع): مردي در محضر علي (ع) قرائت كردا "انالله و انا اليه راجعون" (بقره / 156) "ما همه از خدائيم و بازگشتمان به سوي اوست". امام علي (ع) فرمودند: گفته "ما از آن خدائيم" اقرار ماست به بندگي و گفته ما كه "به سوي او باز ميگرديم" اقرار است به تباهي و ناپايندگي.(77) در فرماني به فرماندارش در مكه فرمود: از مردم مكه بخواه كه از هيچ زايري كه ساكن آن ديار است چيزي نستانند، كه خداوند فرمود: "سواء العاكف فيه و البادي" (حج / 25) "مسجدالحرام را براي همه مردم برابر قرار داديم و مقيم و مسافر در آن يكساناند." مراد از "عاكف" شهروندان مكهاند و مراد از "بادي" كساني هستند كه براي حج بدان جا آمدهاند(78) علي (ع) در بياني ارجمند زهد را مصداق عيني دو سوي يك آيه از آيات الهي ميداند و بدين سان از يكسو زهد راستين را معنا ميكند و از سوي ديگر براي آيات الهي تفسيري عيني به دست ميدهد، امام فرمودند: الزهد كله بين كلمتين من القران قال الله تعالي (لكيلا تاسوا علي ما فاتكم و لاتفرحوا علي ما آتاكم) (حديد / 23) و من لم ياس علي الماضي و لم يفرح بالاتي فقد اخذ الزهد بطرفيه. "همه زهد در دو كلمه از قرآن فراهم آمده است خداي سبحان فرمايد: تا بر آنچه از دستتان رفته دريخ نخوريد و بدانچه به شما رسيده شادمان مباشيد و آن كه برگذشته دريغ نخورد و به آينده شادمان نباشد از دو سوي زهد گرفته است."(79) استاد شهيد مرتضي مطهري در توضيح اين روايت نوشتهاند: بديهي است وقتي كه چيزي كمال مطلوب نبود و يا اساساً مطلوب اصلي نبود، بلكه وسيله بود، مرغ آرزو در اطرافش پروبال نميزند و پرنميگشايد و آمدن و رفتنش شادماني يا اندوه ايجاد نميكند.(80) امام باقر (ع) نقل ميكند كه علي (ع) فرمود: دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود، يكي از آن دو برداشته شد پس ديگري را بگيريد و بدان چنگ زنيد، اما اماني كه برداشته شد رسول خدا (ص) بود، و اما اماني كه مانده است آمرزش خواستن است. خداوند متعال ميفرمايد: (و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم، و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون) (انفال / 33) و خدا آنان را عذاب نميكند حالي كه تو در ميان آناني و خدا عذابشان نميكند حالي كه آمرزش ميخواهند.(81) سيد رضي (ره) ميگويد: اين تفسير يكي از نيكوترين بهرهگيريها از قرآن است و از لطايف استنباط از آيات. از علي (ع) درباره اين آيت الهي (ان الله يامر بالعدل و الاحسان) (نحل / 90) "همانا خداوند هماره به داد و نيكي فرمان ميدهد" پرسيدند، آن حضرت فرمود: العدل الانصاف، و الاحسان التفضل. "عدل انصاف است و احسان نيكويي كردن."(82) علي فرمود: قناعت دولتمندي را بس و خوي نيكو نعمتي بود در دسترس. از امام (ع) از معني فلنحيينه حياه طيبه پرسيدند، فرمود: آن قناعت است.(83) راستي را مگر زندگي پاك و پاكيزه جز در سايه قناعت فراچنگ ميآيد، و مگرنه اين است كه بسياري از زندگيهاي پلشت و عزتسوزيهاي شخصيت خردكن، از آزمنديها و فزونخواهي و فراخ جوييها برميخيزد و زندگي را از ذلت ميآكند. از كهنترين روزگاران، مفسران بسياري مصداقي از "حياه طيبه" را قناعت دانستهاند.(84) واحدي نوشته است: آن كه "حياه طيبه" را قناعت دانسته است، گزينشي نيكو كرده است، چرا كه زندگي جز با قناعت پاكيزه نميشود، و آزمند هماره در رنج است و دردسر.(85) قرآن كريم به صراحت آيات الهي را به محكم و متشابه تقسيم نموده(86) و تأكيد ميكند كه معاني آيات متشابه و تأويل آنها را جز راسخان در علم ندانند، پيشوايان الهي در روشن ساختن مصداق راسخان در علم فراوان سخن گفته و در روزگاران مسفرآفريني و چهرهسازي بسيار تأكيد كردهاند كه ژرفانديشان در قرآن و راسخان در علم، امامان (ع) و پيشوايان راستين هستند. علي (ع) در ضمن خطبهاي فرمودهاند: اين الذين زعموا انهم الراسخون في العلم دوننا، كذباً و بغياً علينا، ان رفعنا الله و وضعهم و اعطانا و حرمهم و ادخلنا و اخرجهم، بنا يستعلي الهدي و يستجلي العمي... "كجايند كساني كه پنداشتند آنان ـ نه ما ـ دانايان علم قرآناند؟ به دروغ و ستمي كه بر ما رانند. خدا ما را بالا برده و آنان را فروگذاشته؛ به ما عطا كرده و آ نان را محروم داشته. ما را در حوزه عنايت خود در آورد، و آنان را از آن بيرون كرد. راه هدايت را با راهنمايي ما ميپويند. و روشني دلهاي كور را از ما ميجويند."(87) علي (ع) از يك سو تفسير دقيق آيه و مصداق والا و روشن آن را به دست ميداد و از سوي ديگر از جريانهاي گونهگوني كه در جهت ستيز با علي (ع) و آل علي در پي چهرهنمايي و چهرهسازي بودند و براي آيات الهي تفسير باژگونه و مصداق وارونه ميساختند پرده برميگرفت.(88) يكي از جلوههاي والاي كلام علوي، آميخته ساختن سخنش با كلام الهي و تفسير آيات قرآن در جاريهاي زمان و با جاريهاي زمان است. علي (ع) در اين گفتارها از يك سو چهره ناپاكان و پليدان را مينماياند و از سوي ديگر پاكيزه خويان و نيك سيرتان را ميشناساند و در همه اين موارد سخن را به گونهاي بس دلپذير و تنبه آفرين با كلام الهي آذين ميبندد. علي (ع) در ضمن نامهاي بلند كه سيدرضي (ره) آن را از نيكوترين نامههاي امام (ع) تلقي كرده، مينويسد: ... و گفتي كه من و يارانم را پاسخي جز بر شمشير نيست، راستي كه خنداندي از پس آنكه اشك ريزاندي. كي پسران عبدالمطلب را ديدي كه از پيش دشمنان پس روند، و از شمشير ترسانده شوند "لختي بپاي! حمل به جنگ ميپيوندد"(89) زودا كسي را كه ميجويي تو را ميجويد، و آن را كه دور پنداري به نزد تو راه پويد. من با لشكري از مهاجران و انصار و تابعيان، آنان كه راهشان به نيكويي پيمودند به سوي تو ميآيم لشكري بسيار ـ و آراسته ـ و گرد آن بر آسمان برخاسته. جامههاي مرگ بر تن ايشان، و خوشترين ديدار براي آنان ديدار پروردگارشان، همراهشان فرزندان "بدريان"اند و شمشيرهاي "هاشميان"؛ كه ميداني در آن نبرد تيغ آن رزمآوران، با برادر(90) و دايي (91) و جد (92) تو چه كرد ـ و ضرب دست آنان ـ از ستمكاران دور نيست، (و ما هي من الظالمين ببعيد) (هود / 83)(93) بدينسان علي (ع) حماسه پايداري و استواري را در برابر دشمن ميسرايد، و آنان را مصداق روشن ستمپيشگان معرفي ميكند و تفسير عيني قرآن كريم را رقم ميزند. اديب بلندآوازه قرن هفتم ابن ابيالاصبح مصري اين بخش از نامه را آورده و آن را مصداقي روشن براي حسن ختام دانسته است.(94) قرآن كريم كتاب هدايت و مجموعهاي از آموزههاي رحماني است در جهت راهبري انسان در جاريهاي زمان. به گفته مفسري هوشمند،(95) قرآن آييننامة زندگي اجتماعي، سياسي و فكري مسلمانان است و ابعاد قرآن را جز آنان كه در كورانهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي درگيرند نخواهند فهميد. علي (ع) قرآن را فرانموده و با تكيه به آيات وحي صفهاي گوناگون را بازشناسانده است. آن بزرگوار نيروهاي لشكرش را براي نبرد با معاويه بسيج كرد و در ضمن خطبهاي بلند فرم�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن