تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين‏هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829135036




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امنيت ملي در انديشه و عمل امام خميني(ره)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امنيت ملي در انديشه و عمل امام خميني(ره)
امنيت ملي در انديشه و عمل امام خميني(ره) نویسنده : دکتر اصغر افتخاري(1) چکيده نويسنده در اين مقاله با تأکيد بر اينکه انديشه سياسي امام(ره) به علت «به روز بودن» و بهره‏مندي از مباني استدلالي و عقلي لازم، به گونه‏اي است که از توان بالايي براي پاسخ‏گويي به مسايل روز و نوين دارد؛ اقدام به طرح سؤال نموده است. امام(ره) در مقام يک رهبر سياسي چگونه امنيت ملي را تعريف و در عرصه خارجي عملياتي نموده‏اند؟ براي پاسخ‏گويي به اين سؤال نويسنده با تفکيک بين دو بعد نظري و عملي امنيت ملي و طراحي چارچوب تئوريک مناسب براي اين معنا که مبتني بر مطالعات نوين امنيتي است؛ از وجود دو تصوير امنيتي نزد امام(ره) سخن به ميان آورده است. در بعد نظري ديدگاه‏ها و اصول مورد قبول امام(ره) حکايت از آن دارد که ايشان قائل به الگوي «واگرايي متعهدانه» بوده‏اند که در آن بين دو اصل تکثرگرايي سياسي ـ اجتماعي و التزام به اصول بنيادين نظام جمع مي‏شود. اين الگو بديل مناسبي براي دو الگوي يکسان سازي و هرج و مرج‏گرايي است که از حيث نظري امام(ره) نسبت به نقد آنها اقدام نموده‏اند. اما در عرصه عملي، امام (ره) به علت شرايط ويژه جامعه ايران در آغاز پيروزي انقلاب اسلامي ـ که دلالت بر بروز کانون‏هاي ناامني در داخل و خارج ايران دارد ـ استراتژي چند مرحله‏ايي را براي ايجاد ثبات و امنيت پيشه نموده‏اند که رکن نخست آن را قبض محوري در مراجعه‏ي با هرج و مرج‏گرايي سال‏هاي آغازين جمهوري اسلامي شکل مي‏دهد. خلاصه کلام آنکه امام (ره) توانستند با کاربرد مناسب گفتمان قبض محور، زمينه مناسب براي ورود کشور را به دوره‏ي «واگرايي متعهدانه» فراهم سازند و از اين حيث مي‏توان ادعا کرد که «قبض محوري» تاکتيک امنيتي امام(ره) و نه استراتژي ايشان بوده است. مقدمه«امام خميني (ره) به عنوان يک انقلابي، دولتمرد و ايدئولوگ همزمان [در جامعه ما ظاهر شده است] و اين موقعيت سرحدي‏اي است که کمتر فقيهي در تاريخ تحولات شيعه امکان دست يابي به آن را داشته است.»(2)انديشه سياسي شيعه اگر چه در گذار از فراز و فرودهاي تاريخي - و بويژه تجربه ارزنده دوران حضور که دو الگوي حکومتي نبوي و علومي را شامل مي‏شود - توانست به مباني و مبادي استدلالي محکمي براي الگوي حکومت ديني خود برمحوريت «ولايت معصوم» دست يابد، اما شروع عصر غيبت چالش بزرگي را پديد آورد که توجه بزرگان شيعه را براي چندين قرن متوجه خود ساخت. در اين راستاست که تلاش انديشه گران و فقهاي شيعه براي طراحي الگويي مستقل، به روز و کارآمد از حکومت ديني صورت پذيرفته و در نهايت در جريان انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) به ثمر مي‏نشيند. اين نگرش ديني که مبتني بر مجاهدت‏هاي دو مکتب سامرا و نجف است،(3) موفق مي‏شود تا با طراحي «جمهوري اسلامي» الگويي را عرضه بدارد که ضمن بهره‏مندي از استانداردهاي جهاني براي حکومت در عصر حاضر. مبتني بر اصول و مبادي ديني براي اداره جامعه نيز باشد. براين اساس «جمهوري اسلامي» را مي‏توان در قالب گفتمان‏هاي معاصر تجزيه و تحليل و فهم کرد و چنان نيست که به علت ابتناي آن بر آموزه‏هاي ديني، از گفتمان معاصر فاصله گرفته و به تعبيري دچار گسست گفتماني با جهان معاصر باشد. به همين خاطر است که نقد انديشه گران قابل به اينکه «حکومت ديني» پديده‏اي در حد و اندازه جوامع سنتي بوده که با گفتمان مدرن امروزي سنخيتي ندارد، در خصوص جمهوري اسلامي - برخلاف بسياري از الگوهاي جاري در کشورهاي اسلامي که ماهيت سنتي داشته و با آموزه‏هاي الگوهاي سلطنتي، پادشاهي، استبدادي و يا جمهوريهاي تک حزبي و مادام العمري اداره مي‏شوند(4) - صادق نيست.(5)ماهيت انقلاب اسلامي، اصول مدرن الگوي جمهوري اسلامي و شخصيت جامع الاطراف حضرت امام خميني (ره) که تماما حکايت از حضور خدا، مردم، رهبري در بطن سياست و حکومت ديني دارند؛ اين امکان را به ما مي‏دهد تا نسبت به طرح پرسش‏هاي نوين امروزي و دريافت پاسخ از انديشه امام خميني(ره) اقدام نماييم. در همين ارتباط نوشتار حاضر با طرح سؤال در خصوص «الگوي تأمين امنيت ملي» سعي دارد به پاسخي «ديني» و «به روز» مبتني به گفتمان امام خميني(ره) دست يابد. بديهي است که بررسي انديشه و عمل آن رهبر فقيه مي‏تواند در مقام تحليل و سياستگذاري براي عصر حاضر ياري گرما باشد و به عبارت ديگر، ثمرات علمي و عملي‏اي براين تحليل نظري استوار است که جامعه و حکومت ما مي‏تواند از آن بهره‏مند گردد. براي اين منظور به بررسي گفتمان اخير امام خميني(ره) در دو بعد داخلي و خارجي با عنايت به شرايط خاص کشور در آن دوره مي‏پردازيم.الف. چارچوب نظري«اين واقعيت که امنيت از جمله نيازهاي اوليه زندگي انسان بوده و تاريخي به درازاي سکوت بشر بر روي کره خاکي دارد، حکايت از پيشينه طولاني مطالعات امنيتي مي‏تواند داشته باشد؛ و اينکه تفکر در اين باره و ارائه نظريه و راهبرد، مراحل اوليه خود را طي کرده و هم اکنون دوران بلوغ خود را با توليد حجم قابل توجهي از متون پشت سر مي‏گذارد.»(6)با عنايت به آنچه انديشه گراني چون «تري تريف»(Terry Terriff) ، «استوارت کرافت» (Stuart Croft)، «لوسي جيمز» (Lucy James) و «پاتريک مورگان» (Patrick Morgan) اظهار داشته‏اند،(7) مي‏توان ادعا کرد که «امنيت ملي» امروزه ديگر مفهومي «عقب مانده» ارزيابي نمي‏شود؛(8) بلکه از کثرت ديدگاههاي کارشناسي برخوردار است که از آن مفهومي «توسعه يافته» ارائه مي‏نمايد. به همين دليل است که طراحي تئوري و چارچوب نظري جامعي که بتواند در برگيرنده عمده ملاحظات امنيتي باشد، کاري دشوار ارزيابي مي‏شود. نگارنده در حد مقاله حاضر با استفاده از متون امنيتي ناظر بر تحولات جهان سومي، الگويي سه بعدي از امنيت ملي را طراحي و پيشنهاد مي‏نمايد که به‏نظر مي‏رسد از قابليت انطباق بيشتري با تحولات جامعه ما در دوران حضور حضرت امام(ره) برخوردار است. اول. هرج و مرج‏ گرايي «[در پاره‏اي از کشورها] رشد سريع ميزان مشارکت مردمي در نهايت به بروز بحران منجر مي‏شود؛ چرا که نخبگان حاکم به وحشت مي‏افتند و لذا براي حفظ خود به سرکوب و مقابله روي مي‏آورند.»(9)نقد «مايرون واينر» (Myron Weiner) مخصوص وضعيت کشورهاي جهان سوم، ناظر بر بروز رفتارهاي افراطي‏اي است که منجر به شخصيت اجماع ملي و بسته شدن فضاي ملي از سوي قدرت حاکمه به بهانه صيانت از امنيت مي‏شود. وجود همين آفت است که «ساموئل هانتينگتون» (S. Huntington) را به آنجا رهنمون مي‏شود تا وجود «حاکميت مقتدر» را به عنوان يکي از پيش زمينه‏هاي لازم براي توسعه مورد توجه قرار داده و اظهار دارد: نظام‏هاي سياسي کار آمد اساسا نظام‏هاي قويي هستند از اين توانايي برخوردارند تا بين آزادي و التزام به مباني رفتاري واحد جمع نمايند.(10) مجموع تلاشهاي نظريي که در اين حوزه به انجام رسيده، دلالت بر آن دارند که «تامين امنيت ملي» نيازمند وجود مرجعيت واحدي است که بتواند بين رفتار بازيگران مختلف هماهنگي لازم را ايجاد نمايد. در غير اينصورت رفتارهاي نابهنجار بازيگران موجب زوال انسجام ملي و مساعد شدن فضاي ملي براي نفوذ عوامل بيگانه خواهد شد. «هرج و مرج گرايي» بر اين اساس وضعيتي نامطلوب ارزيابي مي‏گردد که در آن به علت نبود «دولتي مقتدر» رفتارهاي خارج از اصول و چهارچوب بازيگران، منجربه بروز ناامني در داخل و تضعيف توان کشور با عوامل مداخله‏گر خارجي مي‏گردد.(11)البته بايد توجه داشت که يعني «دولت مقتدر» با «دولت قوي» تفاوت وجود دارد و معناي اين سخن تأييد حکومت‏هاي توتاليتر نيست. اين معنا به بهترين وجهي توسط «جوئل ميگدال» (Joel Migdal) در کتاب «جوامع قوي و دولتهاي ضعيف» بيان شده است؛ آنجا که «دولتهاي قوي» را نظام‏هاي استبدادي و تمرکزگرايي مي‏شناساند که از طريق افزايش توان سرکوب خود بدنبال تحصيل اجماع هستند؛ اما در مقابل «دولت‏هاي مقتدر» را نظامهاي کارآمدي مي‏شناساند که با اتکاء به اجتماع عمومي و کسب رضايت بازيگران مختلف، پيوسته حمايت آنها را از قدرت سياسي براي خود دارند.(12)از حيث تاريخي نيز اين نظريه تأييد مي‏گردد. به عنوان مثال «جيمز بيل» (Jemes Bill) و «کارل ليدن» (Carl leiden) در بررسي کشورهاي جهان سومي به آنجا مي‏رسند که مشکل بسياري از اين کشورها نه در «اقتدار حکومت» يک در شيوه تحصيل «اقتدار» است. دليل اين مهم نيز آن است که وجود اقتدار اصل اوليه توسعه و پيشرفت به شمار مي‏آيد و نفي آن به معناي نفي الگوي توسعه نيز مي‏باشد. بدين ترتيب «پاتريمونياليسم» الگوي نامناسبي براي توليد اقتدار ارزيابي مي‏گردد که به غلط توسط عمده کشورهاي خاورميانه‏اي مورد توجه قرار گرفته و لذا نتيجه‏اي معکوس داده و نه تنها اقتدار حاصله به توليد توسعه منجر نشده بلکه افزون بر آن خود به مانعي دو برابر آن تبديل شده است.(13)دوم. يکسان سازيدر واکنش به الگوي هرج و مرج‏گرايي و به منظور جبران نقايص آن، برخي از انديشه‏گراي به ضرورت تمرکز در قدرت و يکسان سازي تمامي بازيگران با هدف تحصيل امنيت تمايل يافته‏اند.(14) نتيجه اين استراتژي، تاسيس دولتهاي استبدادي است که از حيث تاريخي سابقه طولاني‏اي داشته و در هر دو حوزه شرق و غرب مي‏توان گونه‏هاي مختلف آن را سراغ گرفت.(15) جوهره امنيتي اين الگو را اين گزاره شکل مي‏دهد که: مسائل حکومتي در فضايي برتر از سطح جامعه و دخالت گروهها و دستجات مختلف اجتماعي قرار دارد و به عبارتي حوزه تخصصي فرد، گروه يا طبقه خاصي است که رسالت تعيين مقدرات جامعه با ايشان است و ديگران جز تبعيت و اجتماع برحول قدرت مرکزي، وظيفه ديگري ندارند.(16) از اين منظر «مشارکت جمعي» در قدرت بنا به ماهيت وحدت‏گراي قدرت، توهمي بيش نخواهد بود: «هيچ نمادي وجود ندارد که بتواند مشارکت همه اشخاص را در اعمال قدرت، امکانپذير سازد. زيرا قدرت عبارت است از فرماندهي و همه نمي‏تواند فرمان برانند. بنابراين حاکميت مردم توهمي بيش نيست. توهمي که نهايتا ويرانگر آزادي‏هاي مردمي است»(17)سوم. واگرايي متعهدانهنگارنده اين الگو را به مثابه الگوي برآمده از تقابل «يکسان سازي» با «هرج و مرج‏گرايي» مي‏شناسد که در آن دو گزاره امنيتي بصورت توامان مد نظر هستند:گزاره اول. امنيت ملي در عصر حاضر بدون وجود و مشارکت بازيگران متنوع و متعدد در لايه‏هاي داخلي، منطقه‏اي و بين‏المللي، غير قابل تحصيل است.(18)گزاره دوم. تحصيل امنيت ملي بدون وجود چارچوب بنياديني که مورد اجماع کليه بازيگران بوده ونقش تحديد کننده رفتارها و جهت دهنده سياستها را ايفاء نمايد؛ غيرممکن است.(19)معناي اين الگو آن است که نظام‏هاي سياسي بايد نسبت به تعريف اصول بنيادين خود به پشتوانه مردمي اقدام ورزند و با تعريف حقوقي آنها، کليه بازيگران خود را ملزم به رعايت آنها بدانند. تنها در اين صورت است که مي‏توان بين تکثر و امنيت جمع کرد و اميد داشت که جامعه به مثابه پيکره‏اي زنده و پويا، بتواند ضمن پذيرش «تغيير» در صيانت از هويت و ماهيت خود، توفيق کسب نمايد.(20)ب. الگوي امنيتي امام خميني رحمة‏اللّه عليهدر بحث از الگوي امنيتي امام (ره) لازم مي‏آيد تا بين دو سطح از تحليل تفکيک قايل شويم: نظري و علمي. علت اين امر نيز آن است که ملاحظات نظري به هنگام اجرايي شدن، با مقاومت محيط مواجه مي‏شوند که به تعبير «برايان في» (B. Fay) عامل اصلي در «باز تعريف علمياتي» يک نظريه هستند.(21) براين اساس نظريه به هنگام ورود به فضاي عيني با موانعي مواجه مي‏شود که مي‏طلبد نظريه خود را اصلاح و باز تعريف نمايد. در اين حالت است که نظريات اصيل بين وضعيت موجود و وضعيت مطلوب تفکيک قايل شده؛ با هدف رسيدن به وضعيت مطلوب، در اندازه توان و شرايط موجود به طراحي و برنامه‏سازي همت مي‏گمارد. اين نظريات اگر چه در کوتاه مدت تغيير چهره مي‏دهند - در حد فروع - اما در بلندمدت به سوي اصول گرايش دارند و سعي مي‏نمايند تا شرايط را متناسب با اهداف کلان خويش اصلاح نمايند. براين اساس مشخص مي‏گردد که تفکيک فوق‏الذکر با «فرصت‏طلبي» يا «استحاله»(22) تفاوت بنيادين دارد وثمره اين بحث در بستر زمان و در جهان خارج، خود را نشان مي‏دهد. بر اين اساس، ديدگاه امنيتي امام خميني(ره) را مي‏توان در دو فضاي نظري و علمياتي به شرح زير مورد بررسي قرار داد.اول. نظريه امنيتيشاخصه‏هاي نظريه امنيتي امام (ره) با ويژگي‏هاي الگويي «واگرايي متعهدانه» که پيش از اين به آن اشاره شد، مطابقت دارد؛ براين اساس مي‏توان مجموع ملاحظات امنيتي امام(ره) را در ذيل دورکن اصلي اين الگو به شرح زير جمع‏بندي نمود:رکن اول: تعريف اصول بنيادين نظام جمهوري اسلامي ايراندر اين قسمت امام(ره) با استناد به تکليف الهي و حمايت مردمي، اقدام به معرفي اصولي مي‏نمايد که از رهگذر انقلاب اسلامي وراي قاطع مردم به جمهوري اسلامي، تبديل به «اصول بنيادين جمهوري اسلامي» شده و لذا تمامي بازيگران سياسي مکلّف به رعايت آنها وتحديد فعاليت‏هايشان به اين اصول مي‏شوند. اصول مورد نظر عبارتند از: اصل يک. اسلاميت نظاممحور اصلي انديشه امام (ره) را اين ايده تشکيل مي‏داد که قيام مردم براي «اسلام» و حاکميت بخشيدن به «اصول اسلامي» است. بنابراين هر چه از اقتصاد، سياست يا فرهنگ گفته مي‏شود، با نگاه به اسلام است. لذا تصريح مي‏نمايند: «ما که نهضت کرديم براي اسلام نهضت کرديم... نهضت براي اسلام همان دنبال نهضت انبياء است.»(23)بنابراين درمواضع مختلف تاکيد مي‏نمايند که «جوهره اسلامي» نظام بايد پاس داشته شود و در صورت انحراف نظام سياسي از اين شاخصه، ديگر نمي‏توان بر بقاي «جمهوري اسلامي» حکم داد: «مقصد اين است که اسلام... احکام جهانگير اسلام زنده بشود و پياده بشود.»(24)به همين دليل است که ايشان از همان ابتدا در اين خصوص هيچ گونه مجامله‏اي را روانداشته و درست در زماني که دستگاههاي تبليغاتي سعي داشتند با متهم کردن نهضت امام خميني(ره) به يک نهضت انحصارگرايي مذهبي، از جذابيت آن بکاهند در مقابل سوال خبرنگاران به تصريح بيان مي‏دارند که: اگر چه استبداد و انحصار را به هيچ وجه تاييد نمي‏نمايد، اما محوريت جايگاه مذهب در حکومت آتي را امري بديهي ارزيابي مي‏نمايند: «هيچ قدرتي به اندازه مذهب نخواهد بود و نظامي‏ها و سياسي‏ها اکثرا تحت نفوذ مذهب هستند.»(25)و يا در جاي ديگر اظهار داشته‏اند. «اساس اسلام است و،... بقيه‏اش ديگر فرع هستند.»(26)اين انديشه متعاقبا بصورت حقوقي درآمده و در قانون اساسي در ذيل اصول مربوط به ولايت فقيه و ضرروت وجود شوراي نهگهبان بصورت صريح و شفاف تعريف مي‏شوند.اصل دو. جمهوريت نظامجمهوريت در انديشه امام (ره) ارزشي هم سنگ اسلاميت برخوردار است، لذا مشاهده مي‏شود که ضمن «صريح الگوهاي بسته سلطنتي براساس اصول اسلامي، تاکيد مي‏نمايند که الگوي پيشنهادي نهضت اسلامي «جمهوري اسلامي» - نه يک کلام زياد و نه يک کلام کم - است.(27) در واقع تجربه ترکيب دواصل اسلاميت و جمهوريت، از جمله ابتکارهاي ارزنده نهضت خميني به شمار مي‏آيد که در نهايت توانست الگويي مدرن از اسلام براي اداره جوامع در قرن بيستم و بيست و يکم، ارايه دهد. شهيد مطهري در مقام تبيين اين معنا، چنين مي‏گويد: «جمهوري اسلامي از دو کلمه مرکب شده است: کلمه جمهوري و کلمه اسلامي، کلمه جمهوري شکل حکومت پيشنهاد شده را مشخص مي‏کند و کلمه اسلامي محتواي آن را... يعني پيشنهاد مي‏کند که اين حکومت با اصول و مقررات اسلامي اداره شود و در مدار اصول اسلامي حرکت کند.»(28)اين تلقي بصورت يک اصل حقوقي در قانون اساسي وارد شده و در اصل 156 مي‏خوانيم: «حاکميت مطلق برجهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاکم ساخته است. هيچکس نمي‏تواند اين حق الهي را از انسان سلب کند يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد. و ملت ايران اين حق خود را از طرفي که در اصول بعد مي‏آيد، اعمال مي‏کند.»خلاصه کلام آنکه، امام (ره) قايل به حضور اراده مردم دراصل تفويض قدرت بودند و لذا قدرت سياسي را بدون حضور مردمي از مشروعيت لازم برخوردار نمي‏ديده و تصريح داشتند که: «اراده مردم بايد در اصل تفويض قدرت دخيل باشد و الا قدرت مشروعيت لازم را ندارد.»(29)در خصوص نهضت انقلابي مردم ايران و تاسيس جمهوري اسلامي نيز همين مبنا را مورد استناد قرار داده، خطاب به منتقديني که عملکرد امام (ره) را در انحلال نظام اقدامي غير قانوني ارزيابي مي‏کردند، اظهار داشتند: «فشار افکار عمومي به معني قانون است. ما به استناد همين قانون قدرت را به دست مي‏گيريم وحکومت مستقر مي‏کنيم.»(30)اصل سه. استقلالامام خميني(ره) چه در مقام يک رهبر انقلابي و چه در مقام مسؤل عالي مرتبه يک نظام سياسي، تاکيد داشتند که وفاداري نسبت به «وطن» امري فطري، عقلي و باتاييد شرعي است که هيچ کس نمي‏تواند نسبت به آن بي توجه باشد. لذا صيانت از استقلال کشور را يک رسالت فراگير ارزيابي کرده و بر اين باور بودند که هيچ فرد يا گروهي نمي‏تواند - و حق ندارد - اقدامي بنمايد که بصورت مستقيم يا غير مستقيم استقلال کشور را به خطر بياندازد. عدم تسامح امام (ره) در اين زمينه مثال زدني است، آنجا که خطاب به مردم اظهار داشتند:«اگر بخواهيد بر همه مشکلات پيروز شويد بايد همه محکم بايستيد در مقابل قدرتها و استقلال خودتان را... محکم نگه داريد.»(31)از ديدگاه امام(ره)، اسلام آمده است تا ملت‏ها را از يوق استعمارگران رهايي بخشد و به آنها استقلالي را که حق ايشان است، ببخشد. اين نگرش است که در اصل نهم قانون اساسي به عنوان يکي ديگر از حدود فعاليت‏هاي سياسي - اجتماعي مورد توجه قرار گرفته است: در جمهوري اسلامي ايران، آزادي و استقلال و وحدت و تماميت ارضي کشور از يکديگر تفکيک ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و تماميت ارضي ايران، کمترين خدشه‏اي وارد کند.»(32)همين معنا در اصل 26 نيز مورد تاکيد قرار گرفته و احزاب سياسي به ضرورت توجه به اين اصل تذکر داده شده‏اند. با عنايت به اهميت اين موضوع است که در سوگند نامه رياست جمهوري، اصول مربوط به سياست خارجي و حتي در قوانين موردي مربوط به احزاب و گروههاي مختلف، تصريح بر اين التزام امري ضروري دانسته شده است. تمام اين موارد حکايت از آن دارد که اصل استقلال محوري حياتي و غيرقابل تعرض نزد امام (ره) بوده است.اصل چهار. التزام به قانون اساسي«قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، مبين نهادهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي جامعه ايران براساس اصول و ضوابط اسلامي است که انعکاس خواست قلبي امت اسلامي مي‏باشد... پيروي از اصول چنين قانوني... برعهده همگان است. (33)فراز فوق که برگرفته از مقدمه قانون اساسي است، منعکس کننده يکي از انديشه‏هاي چشمگير امام(ره) است که براساس آن نظام جمهوري اسلامي نسبت به تعريف يک منشور ملي که وظايف کليه بازيگران را مشخص ومعلوم مي‏سازد، اقدام مي‏نمايد. از اين منظر انقلاب اسلامي به رهبري امام(ره) پس از پيروزي در مسيري متفاوت با بسياري از حرکت‏هاي اعتراض‏آميز در گستره جهاني، حرکت کرده و مشاهده مي‏شود که نسبت به تعيين اصول و حدود خود، اقدام مي‏کند. قانوني شدن رفتارها که از ديدگاه بسياري از حرکتهاي انقلابي امر مطلوبي ارزيابي نمي‏شود، نزد امام (ره) نسبت به ضرورت تشکيل مجلس خبرگان اول تشکيک کرده، امام (ره) بشدت مخالفت نموده و خود شخصا وارد ميدان مي‏شوند تا پيش نويس قانون اساسي تهيه و براي تصويب به راي مردم گذارده شود. نکته قابل توجه که امام (ره) خود در مقابل کارشکني برخي از افراد و گروهها موضع گرفته و تاکيد مي‏کنند که مجلس خبرگان قانوني است وهر که در مقابل آن بايستد، عملي غير قانوني انجام داده است. «مجلس خبرگان با رأي اکثريت ملت مشغول به کار است، حال بدانيم که يک دسته چند نفري دور هم جمع مي‏شوند و مي‏گويند مجلس خبرگان بايد منحل شود. من نمي‏دانم که اين آقايان چه کاره هستند و چرا مجلس خبرگان بايد منحل شود؟... مجلس منحل نمي‏شود و کسي حق انحلال ندارد و خود ملت حق دارند.»(34)پس از تأسيس اين قانون است که امام(ره) به ضرورت التزام عملي کليه گروهها و افراد به اصول آن تاکيد ورزيده و اظهار مي‏دارند که گذشته از مباحث قبلي، حال که اين قانون تصويب شده است، برهمگان است تا آن را به مثابه يک منشور ملي پاس دادند و از آن تخطي نکنند.ايشان در پاسخ به نامه تني چند از نمايندگان مجلس که انجام برخي از اعمال مافوق قانوني را از سوي امام(ره) مورد پرسش قرار داده بودند، با نگاه به همين معناست که اظهار مي‏دارند:«با سلام. مطلبي که نوشته‏ايد کاملاً درست است. ان‏شاءالله تصميم دارم در تمام زمينه‏ها وضع به صورتي در آيد که همه طبق قانون اساسي حرکت کنيم. آنچه در اين سالها انجام گرفته است، در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضاء مي‏کرد تا گره‏هاي کور قانون سريعا به نفع مردم و اسلام بازگردند. از تذکرات همه شما سپاسگزارم و به همه شما دعا مي‏کنم.»(35)براين اساس مشخص مي‏شود که از جمله حدود مهم عمل سياسي در نظام اسلامي ايران، پذيرش جايگاه محدود «قانون اساسي» است که مي‏تواند مبناي عمل مشترک کليه بازيگران و حل و فصل اختلافات باشد. اصل پنج. انسجام مليوحدت را مي‏توان موضوع محوري انديشه امام(ره) ارزيابي کرد که از درصد فراواني بسيار بالايي درانديشه امام (ره) برخوردار است. از اين منظر انواع وحدت، لايه‏هاي وحدت، مکانيزم‏هاي تحصيل وحدت، اصول عمل صيانت از وحدت و ثمرات امنيتي امنيت محورهاي مستقل انديشه امام (ره) درارتباط؛ وحدت شکل مي‏دهد که در مجموع حکايت از آن دارد که «وحدت» از جمله قطب‏هاي انديشه امام(ره) به شمار مي‏آيد که بسياري از خرد موضوعات در ذيل آن فهم مي‏شوند.(36)«دستور همان است که آيه شريفه واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا [مي‏فرمايد]... اين که مهم است. اين است که تنها اين نباشد که همه با هم در يک امري مجتمع باشيد و متفرق نباشيد. امر اين است که همه با هم اعتصام به حبل الله بکنيد. راه، راه حق باشد.»(37)و اين امر را امام(ره) به مقتضاي عقل سياسي - افزون برمباني ديني - مورد تاکيد قرار داده و تصريح داشتند که رمز استمرار اين نظام همان رمز پيروزي‏اش است. بر اين اساس هر گونه تعرضي به اصل وحدت، اقدامي غير قانوني و غير مشروع تلقي شده و امام (ره) در عمل و نظر آن را اقدامي مغاير با ثبات و آرامش جامعه ارزيابي مي‏کردند.(38)رکن دوم. پذيرش تکثرگرايي سياسيامام(ره) همزمان با توجه به اصول بنيادين نظام که ماهيتي تحديد گردارند، به اصول عملياتي اشاره دارند که راه را به «تکثرگرايي سياسي - اجتماعي» در جامعه هموار ساخته و بدين ترتيب مانع از شکل‏گيري الگوي استبدادي در کشور مي‏شد. علت اين امر نيز آن بود که مطابق روايت امام (ره) از اسلام، الگوهاي سلطنتي را استبدادي ماهيتا با سياست اسلامي همخواني ندارند و لذا هر آن اقدامي که به پيدايش چنين نظام‏هايي منجر شود، مردود بوده و بايد به نفي گردد اصل يک. منع يکسان سازي جامعه براساس قدرت از ديدگاه دين«ما بناي براين نداريم که يک تحميلي بر ملتمان بکنيم. اسلام به ما اجازه نداده است که ديکتاتوري بکنيم. ماتابع آراء ملت هستيم. ملت ما هر طوري راي داد، ما هم از آن تبعيت مي‏کنيم. ما حق نداريم، خداي تعادلي به ما حق نداده است، پيغمبر اسلام به ما حق نداده است که به ملتمان چيزي را تحميل کنيم.»(39)با عنايت به فراز بالا مشاهده مي‏شود که «ديکتاتوري» از حيث ماهيت مغايرت با قرآن و سنت نبوي دارد و لذا امام (ره) الگوي جوامع قالبي را که با استفاده از زور پديد آمده نفي نموده و تصريح مي‏نمايند که حکومت مردم ملاک عمل خواهد بود:«در اينجا آراي ملت حکومت مي‏کند. اينجا ملت است که حکومت را در دست دارد و اين ارگانها را ملت تعيين کرده است.»(40)اصل دو. ضرورت عقلي وجود تکثر در اداره جامعه«ساختن يک مملکت با دست يک گروه امکان ندارد. محول کردن مطالب را به دولت يا به روحانيت [تنها[ صحيح نيست، براي اينکه اينها [به تنهايي] قدرت اين کار را ندارند. تمام گروهها و تمام افراد، هر فردي وظيفه دارد که در اين نهضت خدمت بکند.»(41)به تعبير امام(ره) اداره جامعه امري پيچيده و رسالتي بسيار سنگين است که هيچ نظامي نمي‏تواند بااتکاء به گروه و يا دسته‏اي خاص از عهده آن برآيد. لذا بهترين شيوه آن است که در عين وجود تکثر سياسي - اجتماعي، تمامي افراد و گروهها نسبت به اين مهم اقدام نمايند؛ که در آنصورت مي‏توان به تحصيل منافع و حاکميت آرامش برجامعه اميدوار بود.اصل سه. تکثر پديده‏اي طبيعي استبا مراجعه به ديدگاه امام(ره) درخصوص جامعه و فرد مشاهده مي‏شود که ايشان در مقام آينده‏شناسي با اشاره به ملاحظات محيط داخلي و خارجي، براين باور بوده‏اند که يکسان‏سازي افراد و يکدست کردن نحوه انديشه و عمل گروهها و سازمانها، امري غير طبيعي - و لذا غير ممکن است. ايشان در همين ارتباط اظهار داشته‏اند: «جامعه فردا جامعه‏اي ارزياب و منتقد خواهد بود که در آن تمامي مردم در رهبري امور خويش شرکت خواهند جست»(42)به همين خاطر است که نسبت به آراء و انديشه‏هاي مختلف در درون جامع و حتي حکومت تا آنجا که در چارچوب اصول بنيادين قرار دارند، احترام گذارده و اين نوع اختلافات را مايه رحمت براي جامعه اسلامي مي‏دانند. مصداق بارز اين امر را مي‏توان موافقت ايشان با تشکيل مجمع روحانيون مبارز تهران مشاهده کرد که اين نوع از تکثر را مايه پيشرفت و ترقي جامعه قلمداد کردند.منبع: فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 287]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن