واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ساکنان جزيره ناشناختهاز اختلال آسپرگر چه مي دانيد؟
اختلال آسپرگر( زوال شديد اجتماعي) ابتدا توسط يک دانشمند استراليايي به نام دکتر «هانس آسپرگر» در سال 1964 شناسايي شد که شکل خفيف اختلال اوتيسم (در خود ماندگي) است. اين اختلال از سنين کودکي به وجود ميآيد و اگر زود درمان نشود، در تمام طول عمر فرد، پيامدهاي منفي خود را به جاي ميگذارد. در اختلال آسپرگر، فرد ازبرقراري ارتباط اجتماعي و داد وستد با ديگران، ناتوان شده و به گونهاي نامتعارف، منزوي و گوشهگير ميشود. شخص مبتلا از حيث ساير کارکردهاي رواني و شناختي، سالم است اما از نظر عاطفي، سرد بوده و از تعامل با ديگران ناتوان ميباشد. بهطور معمول اين اختلال در بين مردان، شايعتر از زنان است و درمان آن در سنين اوليهي کودکي امکانپذير است و بيشتر از طريق رفتاردرماني مقدور ميباشد.مشخصات اختلال اسپرگر:الف) اختلال در کيفيت تعامل اجتماعي، که دست کم توسط يک يا دو مورد از موارد زير شناسايي شود:- اختلال مشخص در استفادهي چند جانبه از رفتارهاي غيرکلامي از قبيل ارتباط چشمي، جلوههاي صورت، حالت بدن و ژستهايي براي تداوم ارتباط اجتماعي- ناکامي در توسعهي رابطه با همسالان- دنبال نکردن لذت و سرگرمي، علايق و پيشرفتها - فقدان بده بستان عاطفي و اجتماعيبه عبارتي بهتر، افراد مبتلا به زوال شديد اجتماعي، مشکلات عمدهاي در کسب مهارتهاي اجتماعي دارند و اغلب ديگران به چشم يک بيعرضهي اجتماعي و فردي منزوي و تنها، به آنان مينگرند.در اختلال آسپرگر، فرد ازبرقراري ارتباط اجتماعي و داد وستد با ديگران، ناتوان شده و به گونهاي نامتعارف، منزوي و گوشهگير ميشودب- رفتارهاي تکراري و محدود دست کم در يکي از موارد زير:- مشغول بودن به يک فعاليت محدود و تکراري و تامل مداوم در آن که نشانگر يک وضعيت نابهنجار است.- عدم انعطافپذيري و داشتن حالات يکنواخت و تشريفاتي- رفتارهاي حرکتي و تکراري و تقليدي همچون تکان دادن انگشت دست يا ترکيبي از حرکات بدن- حواس پرتيهاي مکرر با بخشهايي از اشياء
افراد مبتلا به زوال شديد اجتماعي، رفتارهاي نامتعارف و عجيب و غريبي از خود نشان ميدهند، به طور معمول علايق محدودي دارند که متناسب سنشان نيست و دربارهي يک موضوع، اطلاعات زيادي کسب ميکنند اما حاضر نيستند ديگران را در آن سهيم کنند.ج) از لحاظ باليتي دچار آشفتگي و سردرگمي هستند و در حوزههاي مهمي همچون اجتماعي، کاري و... عملکرد ضعيفي از خود نشان ميدهند افراد مبتلا به اين اختلال، از ديگر افراد جامعه کاملاً متمايز هستند و ديگران نيز آنان را متفاوت ميبينند.د) از لحاظ روانشناختي، هيچ تاخير محسوسي در زبان يا رشد شناختي آنان ديده نميشود و ميتوانند يک صحبت معمولي داشته باشند. سطح هوش آنان طبيعي است و مردان، چهار برابر بيشتر از زنان، به اين اختلال مبتلا ميشوند.درمان اختلال اسپرگردرمان خاصي براي اختلال آسپرگر وجود ندارد و تنها از طريق توان بخشي ميتوان از شدت اين اختلال کاست که در زير، به چند مورد اشاره ميشود:- آموزش مهارتهاي اجتماعي توسط پدر و مادرآموزش رفتار اجتماعي، شامل تمرين مهارتهاي اجتماعي و بازي با بچهها ميباشد. براي بچههاي سنين پايينتر، آموزش چگونه بازي کردن مهم است، حتي قانون دقيق بازي نيز اهميت دارد بايد. بنابراين بايد به آنان آموزش داده شود که آنچه گفته ميشود را سرمشق قرار داده و انجام دهند و افراد ديگر را نيز وارد مساله نموده و با همسالان خود بازي کنند. همچنين بايد آموزش داده شود که چگونه بازي را شروع نمايند و چگونه خاتمه دهند.درمان خاصي براي اختلال آسپرگر وجود ندارد و تنها از طريق توان بخشي ميتوان از شدت اين اختلال کاست والدين بايد براي فرزندانشان توضيح دهند و مثال بزنند، سپس بازي آنان با همسالان را به تماشا بنشينند و از رفتارهاي ويژهي آنان يادداشتبرداري کنند و روي آن بحث کنند. اين رفتارهاي ويژه از يک احوالپرسي ساده تا قسمت کردن خوراکيها و اسباببازيها با ساير افراد را شامل ميشود. همچنين ميزان انعطافپذيري و چگونه کنار آمدن با ديگران نيز بايست به آنان آموخته شود.- نقش بازي کردنکودکان مبتلا به زوال شديد اجتماعي، اغلب نميدانند که چگونه تعريف و تمجيد کنند. اين مشکل نيز با نقش بازي کردن اصلاح ميشود. به کودکتان ياد دهيد چگونه از ديگران تعريف کنند و تشويقهاي آنان را بپذيرند. راه ديگر، استفاده از ارتباط چشمي است تا همچون يک تماشاچي، به تماشاي رفتارهاي ديگران بنشيند و اشتباهاتشان را حدس بزنند. بچههاي مبتلا اغلب از بيان احساساتشان ناتوان هستند و احساساتشان را درون خودشان ميريزند. براي آموزش ابراز عواطف، بزرگترها ميتوانند يک بازي ترتيب دهند.- داستان درمانيتکنيک ديگري که به کودکان مبتلا کمک ميکند تا مهارتهاي اجتماعي را درونسازي کنند، استفاده از داستان و قصه است. براي مثال، بچهها از خواندن و شنيدن داستان پسربچهاي که در ايستگاه اتوبوس در صف انتظار ايستاده، لذت ميبرند. بسياري از کودکان مبتلا، از کار با کتابهايي که عکس و تصوير دارند و عکس صورت در آنها کشيده شده، لذت ميبرند چرا که حالت عاطفي را بيان ميکند داستاني که يک موقعيت را توصيف ميکند و شامل يک سري اعمال و حرکات و قوانين است، ميتواند بسيار کمک کننده باشد.- مداخلات مدرسهايآنچه که در يک فضاي آموزشي ميبايست توسط معلمان رعايت شود، دستورالعمل مواد درسي و انضباط کلاسي است. معلمان ميتوانند از دانشآموزان ديگر، به عنوان سرنخ استفاده کنند تا به بچههاي مبتلا به اختلالآسپرگر، نشان دهند که چه کاري بايد انجام دهند. همچنين ميتوانند آنان را به انجام فعاليتهاي کوچک و همسان تشويق کنند و يا از نوع برقراري رابطه توسط بچهها، مدل سازي کنند. بچههاي بهنجار، بهطور معمول نميتوانند رفتارهاي غيرمعمول بچههاي مبتلا را بفهمند لذا معلم ميتواند شرايط تقويتسازي و تحمل را براي آنان فراهم کند. به علاوه مشاور مدرسه، قادر است بچههاي مبتلا را در گروه توسعهي مهارت اجتماعي شريک سازد. زمين بازي در صورت نامنظم و پر سرو صدا بودن، براي بچههاي مبتلا ميتواند ايجاد مشکل کند بنابراين بچههاي مبتلا، در طول ساعات فعاليتهاي نامنظم، حساسترند و در مهارتهاي اجتماعي و کنار آمدن با آنها، ضعيف شده و گرايش به برگشت دارند. در اين ميان، معلم ميتواند نقش وصلکننده را براي آنان بازي کند و يا آنان را بهسوي انزوا سوق دهد.
- مداخلات داروييهيچنوعي معالجهي مستقيم دارويي براي درمان اختلال آسپرگر وجود ندارد اما پزشکان برحسب علائمي که کودکان مبتلا از خود نشان ميدهند، تجويزهايي را ارائه ميدهند. تصميم استفاده از داروها، در اختيار والدين است؛ گرچه آنان به دليل عوارض هولناک قرصها، کمتر موافق استفاده از دارو براي درمان کودکشان هستند. منبع: ماهنامه شادکامي و موفقيت؛ شماره 64تنظيم براي تبيان- مريم عطاريان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2399]