واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پارسی پور بر ضد «سنگسار ثریا »اکران جهانی فیلم «سنگسار ثریا» بازخوردهای زیادی داشت و در این میان بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و متفکرین ایرانی درباره این فیلم اظهار نظرهایی کردند و هر کسی به روش خودش به سازندگان این فیلم اعتراض کرد. یکی از جالب ترین اظهار نظرها مربوط می شود به «شهرنوش پارسی پور» نویسنده ایرانی تبار مقیم آمریکا. پارسی پور از نویسندگان لائیکی است که موضع گیری هایی رادیکال در مقابل نظام اسلامی ایران اتخاذ کرده اما آش آن قدر شور شد که حتی آن طرف آبی ها هم صدایشان در آمد. پارسی پور در گفتگو با رادیو زمانه نسبت به توهین هایی که به مردم ایران و دین اسلام در این فیلم شده اعلام انزجار می کند. به همین مناسبت بخش هایی از نقد شهرنوش پارسی پور را مرور می کنیم: هرگز باور نمیکردم که درجه نفرت بعضی از اشخاص نسبت به اسلام تا این حد بالا باشد. در عین حال باور نمیکردم که بتوان مردمان کشوری را تا این حد خبیث و زشت و نفرت انگیز و چرکمرده به نمایش گذاشت...نمونههای تاریخی تحمل و تسامح در ایران به قدری زیاد است که تصور نمیکنم بتوان همانندش را در ادبیات کشورهای دیگر یافت. در چنین هنگامهای تماشای چهره مردم ایران در «فیلم سنگسار ثریا م» انسان را بسیار متاثر میکند. گرچه از خانوادهای مسلمان هستم اما هرگز آداب مذهبی را انجام ندادهام. منتهی روزی را به خاطر میآورم که برای خرید نان به نانوائی مراجعه کرده بودم. طرفهای ظهر بود و شاطر به نماز ایستاده بود و تنها وقت استراحتش را صرف نماز خواندن میکرد. با دقت به او نگاه میکردم. مردی بود لاغر و ضعیف. لباسش آردی بود و روشن بود که از بامداد مشغول به انجام کار طاقت فرسائی بودهاست. اما حالا ایستاده بود و نمازش را میخواند. درست در آن لحظه بود که با خودم عهد کردم هرگز به صاحب هیچ مذهبی توهین نکنم.
نگاهی بیندازیم به ساختار بسیار ضعیف فیلمنامه این فیلم.یک خبرنگار فرانسوی-ایرانی در حال سفر در ایران است و به این ده کوره در جائی از ایران رسیدهاست، که ماشینش خراب میشود. تعمیرکار ماشین آن قدر حال ندارد تا ماشین را تعمیر کند. البته بعد معلوم میشود که در دو روز پیش شاهد سنگسار زن مورد علاقه اش بودهاست. اما عاقبت میپذیرد تا ماشین را تعمیر کند. زن مسنی که انگلیسی را به فصاحت حرف میزند (و این خود نکته عجیبی ست) موفق میشود توجه خبرنگار را به خود جلب کند. خبرنگار به ترفندی خود را از دست ملا و کدخدای ده خلاص میکند و عاقبت موفق میشود به خانه زن رفته و صدای او را که شاهد دردمند سنگسار خواهرزاده اش بوده روی نوار آواگیر ضبط کند. زن شرح ماجرا میدهد. و ماجرا از این قرار است:ثریا شوهر سفاکی دارد که چون تصمیم گرفته زن دیگری بگیرد قصد کرده ثریا را طلاق بدهد. اما ثریا که دائم از دست شوهرش به نحو وحشیانهای کتک میخورد حاضر به طلاق نیست، چون پول ندارد خرج چهار فرزندش بکند. ملای ده به سراغ ثریا میآید و به او پیشنهاد میکند از شوهرش طلاق گرفته و صیغه او بشود. خاله ثریا از راه میرسد و خاله و خواهرزاده حال ملا را جا میآورند. ملا دچار کینه شتری میشود و با خودش عهد میکند پدر ثریا را در بیاورد. در این میان زن تعمیرکار ماشین میمیرد. تعمیرکار، که مردی ساده لوح است و در عین حال پسر عقب ماندهای دارد به سراغ خاله انگلیسی دان ثریا میآید تا ترتیب دفن جسد همسرش را بدهد (البته این خالهاست که کشف میکند زن مرده). در این موقع زنان ده میریزند توی خانه تعمیرکار و شروع به غارت اموال او میکنند. چرا؟ مشخص نیست چرا، و روشن نیست در کجای ایران مردم اموال خانه آدمی را که زنده است غارت میکنند. البته فیلم در اینجا دارد به زور میکوشد شبیه زوربای یونانی بشود، که خوشبختانه موفق نمیشود. بعد شوهر خبیث و ملا با هم فکر میکنند که اگر ثریا را وادارند در خانه تعمیرکار کار کند خیلی احتمال دارد که تعمیرکار عاشق او شده و رابطهای میان آنها برقرار شود. در این صورت این مردان که دائم مراقب ثریا هستند میتوانند از فرصت استفاده کرده و ترتیب سنگسار ثریا را بدهند. پس کدخدا (که شخصیتی ست بی هویت و ابراهیم نام) به همراه ملا آنقدر به ثریا اصرار میکنند تا قبول کند در خانه مرد تعمیرکار کار کند. بعد اما چهار چشمی شروع به تماشای ثریا و مرد تعمیرکار میکنند که در ساده لوحی خود عاشق ثریا شده. بعد یک روز در کوچه دیده میشود که ثریا بازوی تعمیرکار را لمس میکند. غوغای عجیبی راه میافتد. این مردان موفق میشوند تعمیرکار ساده لوح را نیز وادارند که بگوید ثریا در خانه او خوابیدهاست (یعنی روی زمین خوابیده و استراحت کردهاست). پس دست جمعی ثریا را محکوم به سنگسار میکنند. در اینجا ابراهیم نماز غلیظی میخواند و با خدا مشورت میکند که او را راهنمائی کند. ظاهرا پاسخ خدا مثبت است.پارسی پور: کسانی که میخواهند اسلام را در ایران از ریشه درآورند آیا میدانند که این مذهب نود و هشت درصد مردم است؟ به راستی چه ارزشی را قرار است جانشین آن کنند؟ لطفا به صدای بلند بگوئید تا ما هم بدانیم.
ثریا را سنگسار میکنند. نخستین سنگ را شوهر خبیث میزند، بعد پسرهای ثریا را وادار به سنگ زدن میکنند. بعد مرد تعمیرکار را میآورند که سنگ بزند که او نمیزند و در میرود. اینک صحنههای دلخراشی از سنگسار ثریا در معرض دید قرار میگیرد. در سینما شاهد بودم که از جمعیت بسیار محدودی که حضور داشتند دو نفر تالار سینما را ترک کردند.و در آخر کار خاله فداکار که به شدت عذاب میکشد جسد ثریا را در پلاسی جمع کرده و در کنار رودخانه قرار میدهد، که برای آن که این درام آبکی شورتر شود، سگها جسد ثریا را میخورند. استخوانهایش را میلیسند. و به این ترتیب دنیا میبیند که وقتی مردمی ذاتا خبیث و بی رحم و سفاک هستند چگونه عمل میکنند. در این فیلم به جز خاله فداکار و انگلیسی دان که یک تنه نمایشگر «بخش بسیار محدود و کوچک روشنفکران ایران» است بقیه مردم شقی، فاسد، ابله و در بهترین شکل عقب مانده هستند. البته بکلی فراموش میشود که هزاران تن در ایران اعدام شدند که جلوی همین زیاده رویها را بگیرند. فراموش میشود که صدها هزار تن در جبههها مردند تا از کیان ایران محافظت کنند...من در طول نمایش فیلم چندبار قصد کردم از جا بلند شوم و بروم، چون پی رنگ داستان بقدری ضعیف بود که روان مرا مشوش کرده بود، اما میهمان یک دوست آمریکائی بودم که او نیز به نوبه خودش از فیلم متنفر شده بود. اینک این مسئله مطرح میشود: آیا نبایستی از سنگسار فیلم درست کرد؟ به نظر من چرا، البته. اما کسی که از ایران و ایرانی متنفر است و کینه شتری به این مجموعه فرهنگی دارد حق ندارد چنین فیلمی را بسازد ...من نوشتم و تاکید میکنم که گرچه از خانوادهای مسلمان هستم اما هرگز آداب مذهبی را انجام ندادهام. منتهی روزی را به خاطر میآورم که برای خرید نان به نانوائی مراجعه کرده بودم. طرفهای ظهر بود و شاطر به نماز ایستاده بود و تنها وقت استراحتش را صرف نماز خواندن میکرد. با دقت به او نگاه میکردم. مردی بود لاغر و ضعیف. لباسش آردی بود و روشن بود که از بامداد مشغول به انجام کار طاقت فرسائی بودهاست. اما حالا ایستاده بود و نمازش را میخواند. درست در آن لحظه بود که با خودم عهد کردم هرگز به صاحب هیچ مذهبی توهین نکنم.و کسانی که میخواهند اسلام را در ایران از ریشه درآورند آیا میدانند که این مذهب نود و هشت درصد مردم است؟ به راستی چه ارزشی را قرار است جانشین آن کنند؟ لطفا به صدای بلند بگوئید تا ما هم بدانیم.تنظیم از گروه هنر تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 418]