تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):از به زبان آوردن سخنان زشت بر حذر باش. زیرا فرومایگان را گرد تو جمع می کند و گرانم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836764689




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

او از فراز آسمان پرواز کرد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: او از فراز آسمان پرواز کردیکی از بچه هایی که به یاد دارم. «شریف مطوری» از بچه های خرمشهر بود. او از بچه های اطلاعاتی بود. آنقدر شجاع و صبور بود و در شکستن خطوط دشمن از خود ایثار و گذشت نشان می داد که بعضی وقت ها به حال او غبطه میخوردم. او عرب زبان بود و عربی را خوب صحبت می کرد. برای شناسایی در خاک دشمن می رفت و یک یا دو روز آنجا می ماند. از سنگرهای عراقی تغذیه می کرد و بر می گشت. گاهی شریف مطوری و یکی از دوستانش دو روز آن طرف می ایستادند و داخل نیزارها مخفی می شدند. از ریشه ی گیاهانی که قابل خوردن است، تغذیه می کردند و شناسایی را انجام میدادند و برمی گشتند. بعضی وقت ها از مطوری می پرسیدم: «چطوری؟»میگفت: «این دفعه پدر سوخته ها ارباب هایشان را آورده بودند.»می پرسیدم: «ارباب هایشان کی هستند؟»چون عراقی ها سگ های تربیت شده داشتند و با استفاده از آنها منطقه را کنترل می کردند، می گفت: «بدترین وضعیت این است که ارباب هایشان را می آورند.»قبل از عملیات والفجر 8 این عقیده را داشتیم که باید آخرین خطوط خودی را به خوبی شناسایی کنیم. رفتیم. خط هنوز در سه راهی فاو بود و نیروها داشتند می جنگیدند. تیرهای برق کنار جاده استراتژیک فاو- بصره برای دیده بانی مناسب بود. در آخرین جایی که نیروهای ما بودند. بالای تیربرق یک دوربین 20 در 120 مستقر کردیم. دیده بان، شریف مطوری بود. به او گفتم: «پتو یا چیزی نمی بری. فقط یک تخته می بری و آنجا می نشینی و دوربین را مستقر می کنی. یک وقت کاری نکنی که معلوم شود یک حجمی بالای دکل هست و قضیه لو برود. فقط توجه داشته باش، تا جایی که ما پیشروی می کنیم، همیشه دوربین تو، دو تا سه کیلومتری دشمن باشد.»پرسید: «اگر کسی خواست پیش من بیاید، چکار کنم؟»گفتم: نیاید کسی رفت و آمد کند. شب می روی و شب هم بر می گردی پایین.»نماز خواندن و همه ی کارهای شخصی اش را باید با مشقت و سختی انجام می داد. به دلیل نزدیکی به خط دشمن، امکان درست کردن اتاقک و غیره نبود و با اولین گلوله ی تانک منهدم می شد. ابهاماتی را که داشت پرسید. ابهامات شخصی او در مورد تغذیه نبود بلکه در مورد عبادت بود. دوربین 20 در 120 حدود دوازده کیلومتر برد دید دارد. وقتی این دوربین را در دو کیلومتری خط دشمن مستقر می کردیم، ده کیلومتر عمق مواضع عراقی ها را می دیدیم.وقتی در آن بالا مستقر شد، اخبار دقیقی به دست ما رسید. حتی فرماندهان خودمان هم نمی دانستند این اطلاعات را از کجا گیر می آوریم. مثلا یک روز می گفتم: «نیم ساعت دیگر عراقی ها حمله می کنند.» یا می گفتم: «بر روی خط لشکر امام حسین (ع) یا خط ولی عصر (عج) یا جاده ی ام القصر حمله کردند.»یک روز یکی از فرماندهان پرسید: «تو با این اخبار را از کجا می آوری؟ یا باید با آن طرف ارتباط داشته باشی یا یک کار دیگری می کنی.»
دکل برق
خیلی هم ناراخت شده بود! یک شب به احمد غلامپور که فرمانده قرارگاه کربلا بود، گفتم: «امشب به خط شما حمله می شود!»آن شب تا ساعت چهار صبح بیدار بود. برایش مسلم بود که وقتی گفتم حمله می شود. حتماً حمله صورت خواهد گرفت. در همین زمان بود که گفت: «کور خواندی، این دفعه نگرفت!»قاطع گفتم: «به شما حمله می شود.»همه خوابیدند. تقریباً چهار و نیم بود که بچه های لشکر ولی عصر (عج) گفتند: عراقی ها حمله کردند.بلافاصله به وسیله  بیسیم با قرارگاه کربلا تماس گرفت. به احمد غلامپور گفتم: «عراقی ها آمدند.»گفت: «هیچ خبری نیست.»بعد از چند لحظه صدای لشکر هفت و چهارده امام حسین (علیه السلام) بلند شد. عراقی ها چنان با شدت حمله کرده بودند که خط لشکر هفت و لشکر چهارده شکسته شد. عراقی ها با تقریر این طرف خاکریز آمدند. بعد با کمک لشکر هشت نجف و نیروهای کمکی دیگر عراقی ها منهدم شدند. تا ساعت هشت صبح حمله ی آنها دفع شد و با تلفات سنگینی به عقب برگشتند.احمد غلامپور و عزیز جعفری به طور جدی گفتند: «این اخبار را از کجا می آوری.»مجبور شدم دکل را نشان بدهم. گفتم: «آن دکل را تا به حال دیده اید؟»گفتند: «بله.»پرسیدم: «چه می بیند؟»گفتند: «فقط دکل برق.»گفتم: «خوب نگاه کنید.»دوربین به دستشان دادم. گفتند: «یک چیزی هست.»گفتم: «همان دیده بان لشکر اسلام است.»احمد غلامپور گفت: «این همه مدت دیده بان آن بالا بوده؟»گفتم: «بله.»پرسید: «حالا بگو چه کسی آنجاست.»گفتم: «شریف مطوری.»با تعجب پرسید: «پس کی غذا می خورد؟»گفتم: صبح با غذا بالا می رود و شب برمی گردد. همان جا غذایش را می خورد و نمازش را هم می خواند.»البته یکی دیگر هم با او همکاری می کرد. تا اینکه عراقی ها گیج شدند. با پاتک کاری از پیش نمی بردند. اطلاعات دقیق و لحظه  به لحظه ای که به ما می رسید، دشمن را از هر گونه حرکتی باز می داشت. حدود ده کیلومتر در عمق عراق دید داشتیم. شناسایی ها هم، با توجه به درهم ریختگی خط پدافندی دشمن، به خوبی انجام می شد. لذا هر گونه رخنه برای آنها امکان پذیر نبود.پس از گذشت چند روز بالاخره عراقی ها متوجه موضوع شدند. شاید علت این بود که تعدادی از دکل ها را قطع کردیم. برای اینکه هواپیماهای خودی موقع پرواز در سطح پایین با آنها برخورد نکند. عراقی ها عامل اصلی را شناسایی کردند و با تداوم و شدت توپخانه و تانک بالاخره دیده بان مخلص ما را به شهادت رساندند. شریف مطوری در بالای دکل به شهادت رسید. مزار او در خرمشهر است...کتاب جاده های سربی (خاطرات سردار احمد سوداگر)شاهد نوجوانتنظیم : بخش کودک و نوجوان***********************************مطالب مرتبطفرار از طوفان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن