محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844853049
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان نويسنده: سيّد مجتبي غيوري نجف آبادي مقدمهحادثة عاشورا و تاريخ كربلا دو چهره و نمود دارد: يك چهرة سفيد و نوراني وچهرهاي تاريك، سياه و ظلماني. اما چهرة سياه و تاريكش از آن نظر سياه و تاريك استكه در آن فقط جنايت، ظلم، و پستي است. وقتي ما اين چهره را ميبينيم، در آن كشتنانسانهاي بيگناه، كشتن طفل شيرخوار، مضايقه از آب، تير و نيزه و اسب بر بدن تاختن،آتش زدن خيمهها و بالاخره به اسارت بردن زنان و فرزندان را نظاره ميكنيم. اما آياتاريخچة عاشورا همين يك چهره است؟ نه، كربلا چهرة ديگري هم دارد كه سراسرحماسه است، افتخار و نورانيت است، تجلي حقيقت و انسانيت است، تجلي حقپرستياست، اين چهره را كه ميبينيم، ميگوييم: بشريت حق دارد به خودش ببالد و افتخار كند.حسين(ع) يك شخصيت حماسي است، حماسة كاملترين فضائل اخلاقي،حماسة عشق و ايمان و ايثار، حماسة شهادت و شهامت و غيرت، حماسة پاكي و صداقت،و در يك كلمه حماسة انسانيت و همين رمز جاودانگي و بقاي نهضت او در طول تاريخبوده و هست.سخناني كه از امام حسين(ع) و اصحاب آن حضرت نقل شده نادر است، وليهمين مقدار كه در تاريخ ضبط شده بهطور واضح و روشن، اهداف و انگيزههاي ايننهضت پرشور و روحاني را تبيين ميكند و درسها و عبرتهايي را كه انسانها در طولقرون ميتوانند از آن بهره ببرند، آشكار مينمايد.يكي از چيزهايي كه سبب شده كه متن اين حادثه محفوظ بماند و هدفش شناختهشود، آن است كه در اين واقعه خطبه زياد خوانده شده است؛ خطبه در آن زمانها حكماعلاميه را در عصر حاضر داشته است، چه خطبههايي كه قبل از حادثة كربلا خوانده شدهو چه در خلال آن و چه خطبههايي كه اهل بيت در كوفه و شام و در جاهاي ديگر ايرادكردهاند.همچنين در قضيه كربلا، سؤال و جواب زياد شده است و همينها در متن تاريخثبت شده و ماهيت حادثه را به روشني نشان ميدهد.نيز، در قبل و بعد از ماجرا نامههاي زيادي مبادله شده است؛ نامههايي كه ميانامام و اهل كوفه يا اهل بصره مبادله شده و نامههايي كه امام قبلاً براي معاويه يا بعداًبراي ديگران نوشتهاست.در خود كربلا، رجز زياد خوانده شده است، چه از جانب خود حضرت و چه از طرفاصحاب و ياران آن حضرت كه اين رجزها خود ميتواند بيانگر اهداف و انگيزههاي آناندر اين نهضت عظيم باشد.علاوه بر تمام اينها، دعاها و مناجاتهايي كه حضرت در مواطن گوناگون باحضرت حق ـ جل شأنه ـ داشتند، بيانگر روح بزرگ و معنوي او و روشنگر اهداف مقدسحضرت از اين انقلاب الهي است.نگارنده سعي دارد در اين مقال، به گوشهاي از درسها و پيامهاي عاشورا از زبانكساني كه خود، اين نضهت خونين و حماسي را آفريدند بپردازد؛ باشد كه ـ انشاءاللهتعالي ـ گامي هرچند كوچك در تبيين اهداف اين واقعه عظيم و مقدس در سال مزيّنبهنام عزت و افتخار حسيني باشد.پيامهاي اعتقاديتوحيد و ايمان به مبدأ و معادعقيده به مبدأ و معاد مهمترين عامل جهاد و فداكاري در راه خداست، چنيناعتقادي در كلمات امام حسين(ع) و اشعار و رجزهاي او و يارانش نقش محوري دارد.وقتي سپاه حكومت حرّ راه را بر كاروان امام بست، حضرت ضمن خطابهاي كه ايراد كرد،فرمود:«تكيهگاهم خداست و او مرا از شما بينياز ميكند.» روز عاشورا وقتي بيتابيخواهرش را ميبيند، ميفرمايد: «خواهرم خدا را در نظر داشته باش، بدان كه همةزمينيان ميميرند، آسمانيان هم نميمانند، هرچيزي جز وجه خدا كه آفريدگار هستياست از بين رفتني است».صبح عاشورا نيز وقتي سپاه كوفه با همهمه رو به اردوگاه تاختند با خدا چنينمناجات ميكند: خدايا! در هر گرفتاري و شدت تكيهگاه و اميدم تويي و در هر حادثهاي كهبرايم پيش آيد پشتوانة مني».باور به معاد رشتههاي علقة انسان را از دنيا ميگسلد و به او ياري ميرساند تابتواند در مسير عمل به تكليف راحت از جان خود بگذرد. امام(ع) در اشعاري كه بعد ازشهادت مسلم انشا فرمود، به اين مسئله مهم اشاره ميكند و ميفرمايد:«اگر دنيا ارزشمند بهحساب آيد، سراي آخرت كه خانة پاداش الهي است برتر ونيكوتر است و اگر بدنها براي مرگ پديد آمدهاند، پس شهادت در راه خدا برتر است».در رجزهاي ياران امام نيز اين نكته كاملاً مشهود است؛ بهعنوان نمونه وقتي«عمروبن خالد» ازدي به ميدان رفت، در رجز خويش چنين گفت:«اي جان! امروز بهسوي خداي رحمان و روح و ريحان ميروي و آنچه را كه در لوحتقديرت از پاداشهاي الهي نوشته شده درمييابي، پس بيتابي مكن كه هر زندهايمردني است».اعتقاد به رسالت پيامبردر عصر پس از پيامبر، امت دچار تجزيه شدند، برخي به سنت و دين او وفادارماندند، ولي اكثر مردم دچار ضلالت و بدعت شدند. در مكه حضرت سيدالشهداء(ع) باابنعباس دربارة امويان حاكم صحبت ميكرد و از وي پرسيد: «نظر تو دربارة كساني كهپسر دختر پيامبر را از خانه و وطن و زادگاهش بيرون كرده و او را آوارة دشت و بيابان كردندو در پي كشتن وي و ريختن خونش هستند، چيست؟ در حالي كه اين پسر پيامبر، نه برايخدا شريكي قائل شده، نه غير خدا را سرپرست خويش گرفته و نه از آيين پيامبر خدافاصله گرفته است». ابنعباس در جواب عرض كرد: «درباره آنان چيزي نميگويم، جزاين آية قرآن كه: (آنان بهخدا و پيامبرش كافر شدند...) و بعد حضرت فرمود: خدايا!شاهد باش ابنعباس به صراحت به كفر آنان نسبت به خدا و رسول گواهيداد».در طول سفر نيز امام و خاندانش پيوسته از رسول خدا(ص) ياد ميكردند و خود را ازنسل آن حضرت معرفي ميكردند و به آن افتخار كرده و كرامت و شرافت خود را در آنميدانستند.امامتفلسفه سياسي اسلام براي مديريت جامعه بر مبناي دين در قالب و شكل امامتتجلّي ميكند. اهل بيت پيامبر بهلحاظ صلاحيتهاي ذاتي شايستهتر از ديگران برايتصدّي زمامداري مسلميناند، آنچه كه در غدير خم اتفاق افتاد، تأكيد مجدّد برايچندمين بار بود كه رسالت پيشوايي امت پس از رسول خدا(ص) را به عهدة شايستهترينفرد پس از او؛ يعني اميرالمؤمنين(ع) ميانداخت؛ هرچند كه عدّهاي رياستطلب وزورمدار با راهاندازي غوغاي سقيفه مسير امامت مسلمين را در بستري ديگر انداختند وامت را از امامت علي(ع) محروم كردند، ولي اين حق ازآنِ امام بود و خود او پيش ازرسيدن به خلافت و پس از آن در درگيري و مناقشاتي كه با خلفا و معاويه داشت، و پس ازشهادتش، امامان ديگر شيعه پيوسته بر اين حق مسلّم تأكيد كردند و آن را حق خويش وديگران را غاصب دانستند.قيام عاشورا، جلوهاي از اين حقخواهي و باطلستيزي در ارتباط با اين والاترينركن جامع اسلامي بود، امام حسين(ع) در مسير راه كوفه پس از برخورد با سپاه حرّ درخطابهاي كه ايرادكرد، چنين فرمود:«اي مردم! اگر تقواي خدا پيشه كنيد و حق را براي صاحبانش بشناسيد، خدا ازشما بيشتر راضي خواهد بود، ما دودمان پيامبريم و بهعهده داري اين امر و ولايت بر شمااز ديگران كه به ناحق مدّعي آنند و در ميان شما به ستم و تجاوز حكومت ميكنندسزاوارتريم».پيام عاشورا اين است كه در جامعة اسلامي حاكميت و ولايتْ حقّ شايستهترينافراد است؛ يعني فردي كه تعهد ايماني بالايي داشته باشد و براي اجراي فرامين قرآن وهدايت جامعه بهسوي اسلام ناب بكوشد و شيوة حكومتياش بر مبناي عدل و قسطباشد.شفاعتمقام شفاعت براي پيامبر و خاندان او در قيامت يكي از اركان اعتقادي شيعهاست. در كوفه وقتي امام سجاد(ع) را با آن حال رقّتبار و دست و زنجير بر گردن آوردند،حضرت ضمن ايراد اشعاري به اين نكته مهم اشاره ميكند و ميفرمايد:«اگر روز قيامت ما و پيامبر خدا در يكجا جمع شويم، شما چه خواهيد گفت و چهحرفي براي گفتن يا عذرخواهي داريد؟».در سخناني هم كه حضرت زينب3 در كوفه داشت، از جمله به اين شعر تمثّلجست كه:«آنگاه كه پيامبر (در قيامت) به شما بگويد: چه كرديد؟ شما كه امت آخرالزمانهستيد! چه جوابي خواهيد داد؟».يادآوري موضوع اعتقادي شفاعت نوعي ملامت بر عملكرد دشمنان نيز بود، چراكه جنايت آنان به ذريّة پيامبر(ص) با وضع امتي كه به شفاعت آن حضرت اعتقاد داشتهباشند ناسازگار است.درخواست شفاعت و اميد به آن كه در زيارتنامهها آمدهاست، همين اثر تربيتي رادارد، از جمله در زيارت امام حسين(ع) ميخوانيم: «اللّهم ارزقني شفاعة الحسين يومالورود».بدعتستيزيامام حسين(ع) مصداق بارزي از عمل به اين تكليف الهي به دفاع از حريم دينپرداخت و از انگيزههاي خويش احياي دين و بدعت ستيزي را برشمرد، از جمله درنامهاي كه به بزرگان بصره نوشت چنين آمده است:«أدعوكم الي كتاب الله و سنة نبيّه فاءنّ السنّة قد اُميتت والبدعة قد اُحييت»؛ (شمارا به كتاب خدا و سنت پيامبرش دعوت ميكنم، همانا سنت پيامبر مرده و بدعت زندهشده است».پيامهاي اخلاقيآزادگيحضرت علي(ع) در جايي ميفرمايد:«آيا هيچ آزادهاي نيست كه اين نيمخورده (دنيا) را براي اهلش واگذارد؟ يقيناًبهاي وجود شما چيزي جز بهشت نيست، پس خود را جز بهبهشت نفروشيد».آزادگي در آن است كه انسان كرامت و شرافت خودش را بشناسد و تن به پستي وذلت و حقارت و اسارت دنيا و زير پا نهادن ارزشهاي انساني ندهد.نهضت عاشورا، جلوة بارزي از آزادگي در مورد امام حسين(ع) و خاندان و يارانشاست كه بعضي از موارد آن بهعنوان نمونه اشاره ميشود:وقتي ميخواستند به زور از آن حضرت براي يزيد بيعت بگيرند با ردّ درخواستآنها اينگونه فرمودند:«نه بهخدا سوگند نه دست ذلّت به آنان ميدهم و نه چون بردگان تسليم حكومتآنها ميشوم».صحنة كربلا نيز جلوة ديگري از اين آزادگي بود، آن حضرت از ميان دو امر؛ يعنيشمشير يا ذلّت مرگ با افتخار را پذيرفت و فرمود: «هيهات منّا الذلة».روح آزادگي امام(ع) سبب شد حتي در آن حال كه مجروح بر زمين افتاده بود بهتصميم سپاه دشمن براي حمله به خيمهها فرياد برآورد: «اگر دين نداريد و از روز رستاخيزنميهراسيد، لا اقل در دنياي خود آزاده باشيد».فرهنگ آزادگي در ميان ياران امام هم كاملاً مشهود بود، حتي «مسلم»پيشاهنگ نهضت حسيني در كوفه نيز هنگام رويارويي با سپاه ابنزياد رجز ميخواند كه:«هرچند كه مرگ را چيز ناخوشايند ميبينيم، ولي سوگند خوردهام كه جز با آزادگي كشتهنشوم».جالب آنكه همين شعار و رجز را عبدالله پسر «مسلم» در روز عاشورا هنگام نبرد بادشمنان ميخواند و اين نشاندهندة پيوند فكري مرامي اين خانواده بر اساس آزادگياست. مصداق بارز ديگري از آزادگي، حرّبن يزيد رياحي است و همين صفت او را از دوزخنجات داد و راهي بهشت كرد و چون به شهادت رسيد سيدالشهدا(ع) بر بالينش حاضر شدو او را حرّ و آزاده خطاب كرد و فرمود: «تو آزادهاي، همان گونه كه مادرت نامت را حرّگذاشت».اگر آزادي خواهان در راه استقلال و رهايي از ظلم ميجنگند، در ساية همينآزادگي است كه ارمغان عاشورا براي هميشة تاريخاست.ايثاردر صحنة عاشورا نخستين ايثارگر خود حضرت بود كه حاضر شد جان خود را فدايدين خدا كند و رضاي او را بر همه چيز برگزيند، اصحاب آن حضرت نيز هر كدام ايثارگرانهجان خويش را فداي امام خويش كردند.اظهارهاي ياران امام در شب عاشورا مشهور است، يك به يك برخاستند وآمادگي خود را براي جانبازي و ايثار خود در راه امام(ع) اظهار كردند؛ بهعنوان نمونه، بهاين سخن «مسلمبن عوسجه» اشاره ميكنيم كه به امام(ع) فرمود:«هرگز از تو جدا نخواهم شد، اگر سلاحي براي جنگ با آنان نداشته باشم با سنگبا آنان خواهم جنگيد تا همراه تو به شهادت برسم».حضرت زينب3 عصر عاشورا هنگام حملة سپاه كوفه به خيمهها، چون ديد شمربا شمشير آخته قصد كشتن امام سجاد(ع) را دارد، فرمود: كشته نخواهد شد، مگر آنكهمن فداي او شوم».جلوة بارز ايثار در واقعة عاشورا حضرت ابوالفضل(ع) بود؛ علاوه بر آنكه اماننامةابنزياد را ردّ كرد و شب عاشورا نيز اظهار كرد:«هرگز از تو دست نخواهم كشيد خدا نياورد زندگي پس از تورا».روز عاشورا نيز وقتي با لب تشنه وارد شريعة فرات شد، با ياد آوري كام تشنةامامحسين(ع) ايثارگري و فداكاري به او اجازه نوشيدن آب نداد و با لب تشنه به شهادترسيد. و نمونههاي بسيار زياد ديگر كه اين مختصر، گنجايش بيان تمام آنها را ندارد.توكّلامام حسين(ع) در آغاز حركت خويش از مدينه تنها با توكّل بر خدا اين راه رابرگزيد و در تمام مسير تنها تكيهگاهش خدا بود، حتّي توكّلش بر ياران همراه هم نبود. ازاين رو از آنان خواست كه هر كس ميخواهد برگردد و همين توكل باعث شد هيچپيشامدي نتواند در عزم او خلل وارد كند.در وصيتي كه به برادرش محمدبن حنفيّه در آغاز حركتش از مدينه داشت، ضمنبيان انگيزه و هدف خويش از قيام در پايان فرمود: «ما توفيقي اءلاّ بالله عليه توكّلت و اءليهاُنيب» و يا درخطبههايي كه در روز عاشورا ايراد نمود، جملة «اني توكّلت علي الله ربّي وربّكم» را بيان كرد كه بيانگر همين روحيه است.جهاد با نفسخود ساختگي و جهاد با نفس زيربناي جهاد با دشمن بيروني است و بدون آن، اينهم بيثمر است و كربلا سرشار از اين مجاهدتهاست. نافعبن هلال همسري داشت كهنامزد بود و هنوز عروسي نكرده بود، در كربلا هنگامي كه ميخواست براي نبرد به ميدانرود همسرش دست به دامان او شد و گريست. اين صحنه كافي بود كه هر جواني را متزلزلكند و انگيزة جهاد را از او سلب نمايد، ولي او با آنكه امام نيز از او خواست كه شاديهمسرش را بر ميدان رفتن ترجيح دهد، بر اين محبت دنيوي و غريزي غلبه يافتوگفت:«اي پسر پيامبر! اگر امروز تو را ياري نكنم، فردا جواب پيامبر را چه بدهم؟»جنگيد تا شهيد شد.شجاعتشجاعت عاشوراييان، ريشه در اعتقادشان داشت، آنان كه به عشق شهادتميجنگيدند از مرگ ترس نداشتند تا در مقابله با دشمن سست شوند و به همين دليللشگريان دشمن پيوسته از برابرشان ميگريختند و چون توان مبارزة فردي را با آنهانداشتند بهطور جمعي حمله كرده و آنها را به شهادت ميرساندند.يكي از راويانِ حوادث كربلا حميدبن مسلم ميگويد:«بهخدا سوگند! هيچ محاصره شدهاي در انبوه مردم نديدم كه فرزندان و خاندان ويارانش كشته شده باشند و چون حسين بن علي قويدل و استوار و شجاع باشد».صبر و استقامتآنچه حماسة كربلا را ماندگار و جاودانه كرد، روحية مقاومت و صبر امام حسين(ع)و ياران و همراهان او بود. حضرت در يكي از منزلگاههاي ميان راه اينگونه فرمود: «صبر ومقاومت كنيد اي بزرگزادگان! چرا كه مرگ شما را از رنج و سختي عبور ميدهد و بهسويبهشت گسترده و نعمتهاي هميشگي ميرساند».در شب عاشورا به خواهرش زينب و ديگر بانوان توصيه فرمود:«اين قوم جز به كشتن من راضي نميشوند، اما من شما را به تقواي الهي و صبر بربلا و تحمل مصيبت وصيت ميكنم».از زمزمههاي حضرت در آخرين لحظات زندگي در گودال قتلگاه، صبر بر قضايالهي به گوش ميرسيد.عزّت و افتخارامام(ع) و خاندان و اصحاب حضرت در مواقع و مواطن مختلف عزت و افتخار،خود را در عمل و گفتار به منصة ظهور رساندند و در مقابل، ذلت و خواري يزيد و دودمانناپاكش را اثبات كردند كه نمونههاي آن بيشمار است:وقتي والي مدينه بيعت با يزيد را بهحضرت پيشنهاد كرد، حضرت ضمن ردّ آن، باذليلانه شمردن آن اينگونه فرمود:«كسي همچون من با شخصي چون او بيعت نميكند».در جاي ديگر با ردّ پيشنهاد تسليم شدن فرمود:«همچون ذليلان دست بيعت با شما نخواهم داد».در خطابة پرشور ديگري در كربلا به سپاه كوفه فرمود: «ابنزياد مرا ميان كشتهشدن و ذلّت مخيّر كرده و هيهات! كه من جانب ذلّت را بگيرم، اين را خدا و رسول ودامنهاي پاك و جانهاي غيرتمند و باعزّت نميپذيرد».اين روحيه در فرزندان، برادران و ياران حضرت نيز نمودي آشكار داشت كه ازجملة آنها ردّ اماننامة ابنزياد توسط قمر بنيهاشم و برادرانش ميباشد.خاندان حضرت نيز عزّت خود را پس از عاشورا در قالب اسارت حفظ كردند وكمترين حرف يا عكسالعملي كه نشاندهندة ذلّت و خواري آنها باشد از خود نشانندادند. حضرت زينب3 سخنان تحقيرآميز ابنزياد را در كوفه و گستاخيهاي يزيد را درشام با عزت و سربلندي جواب داد و آنها را به محاكمه كشانيد، در خطبة بليغي خطاب بهيزيد اينگونه فرمود:«اي يزيد! خيال كردهاي با اسير كردن ما و به اينسو و آنسو كشيدن ما خفيف وخوار ميشويم و تو كرامت و عزت مييابي؟... بهخدا سوگند! نه ياد ما محو ميشود و نهوحي ما ميميرد و نه ننگِ اين جنايت از دامان تو زدوده ميشود».عفاف و حجابنهضت عاشورا براي احياي ارزشهاي ديني بود و از جملة آنها حفظ حجاب وعفاف زن مسلمان است، سيدبن طاووس ميگويد: شب عاشورا امام حسين(ع) درگفتگو با خانوادهاش آنان را به حجاب و عفاف و خويشتنداري توصيه كرد.دختران و خواهران امام(ع) مواظب بودند تا حريم عفاف اهلبيت پيامبر تا آنجاكه ميشود، حفظ و رعايت شود. اُمكلثوم3 به مأمور اسيران فرمود:«وقتي ما را وارد شهر دمشق ميكنيد از دري وارد كنيد كه تماشاچي كمتري داشتهباشد». و از آنان درخواست كرد كه سرهاي شهدا را از ميان كجاوههاي اهلبيت فاصلهبدهند، تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول خدا را تماشا نكنند و فرمود:«از بس مردم ما را در اين حال تماشا كردند، خوار شديم».يكي از اعتراضهاي شديد حضرت زينب3 به يزيد اين بود:«آيا از عدالت است كه كنيزان خود را در حرمسرا پوشيده نگاه داشتهاي و دخترانپيامبر را بهصورت اسير شهر به شهر ميگرداني، حجاب آنها را هتك كرده، چهرههايشانرا در معرض ديد همگان قرار دادهاي كه دور و نزديك بهصورت آنها نگاه كنند؟!».عمل به تكليفامامان شيعه در شرايط مختلف اجتماعي طبق تكليف عمل ميكردند و در اين راههيچ چيز نميتوانست آنها را از آن منع كند. حادثة عاشورا نيز يكي از جلوههاي بارز عملبه وظيفه بود و اين را امام حسين(ع) و خاندان و اصحاب او در كردار و گفتار به اثباترساندند.حضرت وقتي ميخواست از مكّه بهسوي كوفه خارج شود، در جواب ابن عباس كهاو را از رفتن بهسوي عراق برحذر ميداشت، فرمود:«با آن كه ميدانم تو از روي خيرخواهي و شفقت چنين ميگويي، اما من تصميمخود را گرفتهام».وقتي دو نفر از سوي والي مكّه برايش اماننامه آوردند تا از ادامة سفر خودداريكند به آنها فرمود: «در خواب پيامبر خدا را ديدم، بهچيزي فرمان يافتم كه بهسوي آنخواهم رفت چه زيانم باشد چه سودم».غيرتيكي از خصلتهاي پسنديده، غيرت است و خداوند نيز بندگان غيرتمند خود رادوست دارد.در حادثة عاشورا جوانان بنيهاشم پيوسته اهلبيت حضرت را در طول سفر درخيمهها محافظت ميكردند، شبها با حراست آنها ـ بهويژه قمر بنيهاشم ـ زنان حرمآسوده و بيهراس ميخفتند.خود حضرت نيز تا وقتي كه زنده بود، نتوانست تحمّل كند كه نامردان به حريمناموس او نزديك شوند تا جايي كه نوشتهاند: حضرت در حملههاي خود نقطهاي در ميداننبرد انتخاب كرده بود كه نزديك خيام حرم باشد تا در صورت حملة دشمن كسي متعرضمخدّرات نشود.در واپسين لحظات هم كه مجروح بر زمين افتاده بود، وقتي شنيد كه گروهي ازسپاه دشمن قصد حمله به خيمهها و تعرّض به زنان و كودكان را دارند بر سرشان فريادبرآورد:«اي پيروان آل ابوسفيان! اگر دين نداريد و از معاد نميترسيد، لا اقل در دنيا آزادهمرد باشيد... من با شما ميجنگم و شما با من ميجنگيد، بهزنان كه نبايد تعّرض كرد! تاوقتي من زندهام طغيان گرانتان را از تعرّض به حرم من باز داريد».فتوّت و جوانمرديامام حسين(ع) و يارانش زيباترين جلوههاي جوانمردي و فتوت را در حماسةعاشورا از خود نشان دادند، چه با حمايتشان از حق، چه با جانبازي در ركاب امام خويش تاشهادت و چه در برخورد انساني با ديگران حتي دشمنان. در كوفه وقتي «هاني» را به اتّهامپنهان كردن «مسلم» در خانهاش دستگير كرده و به دار الاماره بردند، ابنزياد از اوخواست كه «مسلم» را تحويل دهد، ولي او اين را نامردي دانست و در جواب گفت:«بهخدا سوگند! هرگز او را نخواهم آورد، آيا مهمان خود را بياورم و تحويل دهم تا اورا بكشي؟ به خدا قسم! اگر تنهاي تنها و بدون ياور هم باشم، او را تحويل نخواهم داد تادر راه او كشتهشوم».در مسير، وقتي امام(ع) با لشكر حرّ برخورد كرد وقتي يكي از اصحابش پيشنهادكرد كه اينان گروه اندكند و جنگ با اينها آسانتر از نبرد با گروههايي است كه بعداًميآيند، در جواب فرمود: «من شروع به جنگ نميكنم».و صحنة ديگر آب دادن به سپاه تشنة حرّ بود كه حضرت حتي آنكه از همه ديرتررسيده بود را سيراب كرد.مواساتيكي از زيباترين خصلتهاي اخلاقي، مواسات؛ يعني غمخواري و همدردي وياري كردن ديگران است. از جلوههاي بارز مواسات در حادثة عاشورا، صحنهاي است كهميان بنيهاشم و ديگر ياران امام(ع) پيش آمد و هر گروه حاضر بودند پيشمرگ ديگريشوند. در شب عاشورا حضرت ابوالفضل(ع) در خيمة بنيهاشم اينگونه ايراد سخن كرد :«فردا صبح، شما نخستين گروهي باشيدكه به ميدان ميرويد، ما پيش از آنان بهاستقبال مرگ ميرويم تا مردم نگويند اصحاب را جلو فرستادند...» و بنيهاشم همبرخاستند و شمشيرها را كشيدند و گفتند:«ما هم با تو همعقيدهايم»، از طرف ديگر، در خيمة اصحاب حبيببن مظاهرسخنراني كرده و در ضمن سخنانش گفت:«صبح كه شد، شما اولين نفراتي باشيد كه به ميدان ميرويد، ما زودتر به مبارزهميپردازيم، مبادا كه يكي از بنيهاشم خونآلود شود، در حالي كه هنوز جاني در بدن وخوني در رگ داريم! تا مردم نگويند سروران خويش را به جنگ فرستادند و از فداكاريمضايقه كردند» و بعد همه با شمشيرهاي آخته گفتند: «ما با تو همعقيدهايم».وفاوقتي به صحنة عاشورا مينگريم، در يك طرف مظاهر برجستهاي از وفا راميبينيم و در سوي ديگر، نمونههاي زشتي از عهدشكني و بيوفايي. شب عاشوراسيدالشهدا(ع) وقتي با اصحاب خود صحبت ميكند، وفاي آنان را ميستايد و ميفرمايد:«من باوفاتر و بهتر از اصحابم، اصحابي نميشناسم».شهداي كربلا جانبازي در ركاب آن حضرت را وفاي بهعهد ميدانستند، عمروبنقرظه روز عاشورا خود را در برابر شمشيرها و تيرهاي دشمن قرار ميداد تا به امام آسيبينرسد، آنقدر جراحت برداشت كه بيتاب شد، آنگاه رو به حضرت كرد و پرسيد: «اي پسرپيامبر! آيا وفا كردم؟»، امام فرمود:«آري تو در بهشت پيش روي مني و زودتر به بهشت ميروي، سلام مرا به پيامبربرسان».و در زيارت امام حسين(ع) خطاب به آن حضرت ميگوييم: «أشهد انّك وفيتبعهدالله وجاهدت في سبيله حتي أتاك اليقين».پيامهاي عرفانياخلاصصحنة عاشورا، صحنة تصفية خالصان از ناخالصان است. آنها كه از اول بهقصديغير از رضايت و قرب الهي و عمل به وظيفه، همراه امام(ع) بهطرف كربلا حركت كردند،هر يك به بهانهاي از حضرت جدا شدند و تنها كساني ماندند كه اين راه را خالصانهانتخاب كرده بودند و خلوص خود را در شب عاشورا و روز نبرد نشان دادند.امام(ع) پيش از شروع حركت از مدينه ضمن خطابة مفصلي كه ايراد كرد، هرگونهشائبة دنياطلبي و رياستخواهي و جنگ قدرت را ردّ كرد و انگيزة خالص «اصلاح ديني واجتماعي» را مطرح ساخت.در جاي ديگر، اينگونه فرمود: «من هرگز بهعنوان شورش و خوشگذراني، سرمستي، فسادانگيزي يا ستم قيامنكردم، بلكه براي طلب اصلاح و امر بهمعروف و نهي از منكر قيام كردم».عابس بن ابي شبيب شاكري كه يكي از اصحاب حضرت است، حمايت خالصانه والهي خود را از اهلبيت پيامبر(ص) در رجزش اينگونه بيان ميكند:«من با شمشيرم در راه شما تيغ ميزنم و جهاد ميكنم تا به ديدار خدا بروم و بااين كار جز به پاداش الهي چشم ندوختهام و چيزي نميخواهم».بلا و امتحانعارفان با ايمان نهتنها از بلا نميگريزند، بلكه آن را نشانة لطف الهي و سبب پاكيروح و جان خود ميدانند و به استقبال آن ميروند.سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا در مناجاتي كه در آخرين لحظات حيات با خدا دارد،خداوند راهم به نعمتهاي سرشارش ميستايد و هم به بلاي نيكويش.هم چنين هنگام آخرين وداع با اهلبيت ضمن آنكه آنان را آمادة تحمل بلا ورنج ميسازد فرجام خوشي بر ايشان بازگو ميكند و ميفرمايد: «خداوند دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب ميكند، ولي به شما در مقابل اين بلا وبه عوض آن انواع نعمتها و كرامتها را ميبخشد، پس شكوه نكنيد و چيزي بر زبانجاري نكنيد كه ارزش شما را بكاهد».رضا و تسليماهلبيت: در مقابل خواست خدا و تقدير الهي كاملاً راضي و خشنود بودند و باپشتوانة آن هر مشكل و بلايي را صبورانه و عاشقانه تحمل ميكردند.امام حسين(ع) وقتي ميخواست از مدينه خارج شود، هنگام وداع با قبرپيامبر(ص) از خدا خواست كه آنچه رضاي او در آن است، برايش مقدّر كند.در مسير كوفه نيز پس از برخورد با «فرزدق» و آگاهي از اوضاع كوفه فرمود:«اگر قضاي الهي بر چيزي نازل شود، آن را دوست داريم».شعار «رضا الله رضانا أهل البيت» از كلمات نوراني امام(ع) و خاندان او در اين سفربود. در واپسين لحظههاي حيات خود هم از حنجرة خونينش زمزمة رضايت از تقديرالهي به گوش ميرسيد.شهادتطلبيصحنة عاشورا جلوة شهادتطلبي ياران با ايمان امام حسين(ع) بود، خود حضرتنيز پيشتاز و الگوي اين ميدان بود.وقتي امام ميخواست از مكه حركت كند با خواندن خطبهاي از زيبايي مرگ در راهخدا سخن گفت و از آنها خواست كه هر كس طالب شهادت است و آمادگي بذل جانخويش را دارد همراه حضرت برود.اگر در اظهارهاي ياران امام در شب عاشورا دقت شود، اين روحيه در گفتارشانموج ميزند و هر يك برخاسته و عشق خود را به كشته شدن در راه خدا و در حمايت ازفرزند پيامبر و مبارزه با ظالمان ابراز ميكند و سخنشان اين بود:«سپاس خدايي را كه با ياري كردن تو ما را گرامي داشت و با كشته شدن همراه تومارا شرافت بخشيد».حتي نوجواني چون حضرت قاسم(ع) مرگ را شيرينتر از عسل معرفي ميكند واز آن استقبال مينمايد.در صبح عاشورا با آغاز تيراندازي سپاه عمر سعد، حضرت خطاب به ياران خويشفرمود:«خدا رحمتتان كند! برخيزيد بهسوي مرگي كه چارهاي از آننيست».و اين در واقع فراخواني بهسوي حيات بود، حياتي جاويدان در ساية مرگ سرخ.عشق به خدايكي از شاعراني كه به حادثة عاشورا از زاوية عرفاني و عشق به خدا نگاه كرده،عمان ساماني است، ديوان «گنجينة الاسرار» او با همين تحليل به حماسة حسيني نظردارد. او امام حسين(ع) را سرمست از شوق و عشق الهي ميبيند، او را موجي برخاسته ازدريا ميداند كه محو حقيقت خداست و در جدال عقل و عشق سپاه عشق را غالبميسازد و حتي در وداع آخر خود با خواهرش از او ميخواهد كه حجاب وصل نشود.و آنچه گفته شد، در مورد خاندان و ياران حضرت هر يك با توجه به مرتبة خويشجاري است.ياد خداسيدالشهدا(ع) در تمامي حالات و در بحرانيترين پيشامدها با ياد خدا آرامشمييافت و اين اطمينان قلبي را به خاندان و يارانش نيز منتقل ميكرد.حضرت وقتي براي اصحابش خطبه ميخواند، آغاز آن را حمد و ثناي الهي قرارميداد. در صبح عاشورا وقتي سپاه دشمن بهسويش ميآيد، ميفرمايد:«خدايا در هر گرفتاري، تو تكيهگاهمني».امام و ياران پاكباز او شب عاشورا را مهلت گرفتند تا اينكه بتوانند تا صبح به نماز وقرآن و ذكر خدا بپردازد.در روز عاشورا در اوج سختيها حضرت يك لحظه از ياد خدا غافل نبود و پيوستهذكر: «لاحول ولا قوة اءلا بالله العلي العظيم» بر زبانش جاري بود.وقتي كودك شيرخوارش را بر روي دستانش به شهادت رساندند، اينگونه فرمود:«آنچه تحمل اين مصيبت را آسان و هموار ميسازد، اين است كه جلوي چشم خداونداست و او ميبيند و شاهد است».مناجاتهاي عاشقانة حضرت با معبودش در آخرين لحظههاي زندگي نيز تداومهمين حالات روحاني و عرفاني است.ياران حضرت نيز همگي اينگونه بودند، نمونه آن مسلمبن عقيل است. وقتيدستگير شد و او را براي كشتن به بالاي دارالاماره ميبردند، زبانش به ذكر حق گويا بود ودلش به ياد معبود ميگفت: «الحمد لله علي كلّ حال» و پيوسته «الله اكبر» ميگفت و ازخدا مغفرت ميطلبيد و بر فرشتگان و فرستادگان الهي صلوات و درود ميفرستاد.پيامهاي تاريخياتمام حجتدر نهضت عاشورا امام حسين(ع) و يارانش پيش از آن كه جنگ درگيرد و دستدشمن به خون پاك آنان آلوده شود اتمام حجت ميكردندو با آيات بيّنات راه صحيح وحق را به آنها نشان ميدادند تا مبادا كسي از روي جهالت خود را دچار عذاب الهي كند.در روز عاشورا حضرت ضمن خطبهاي كه ايراد كرد، اينگونه فرمود:«به نسبت و تبار من بنگريد؛ آنگاه بهوجدان خويش باز گرديد و خود را سرزنشكنيد، ببينيد آيا كشتن من و هتك حرمتم براي شما رواست؟ آيا من پسر دختر پيامبرتاننيستم؟ آيا من پسر وصيّ و عموزاده پيامبر نيستم؟ آيا حمزه سيدالشهدا و جعفر طيّارعموي من نيستند؟ آيا اين سخن پيامبر به گوشتان نرسيده كه فرمود: اين دو ]حسن وحسين[ سرور جوانان بهشتند؟.... آنچه ميگويم حقّ است و تاكنون دروغي نگفتهام. اگرميپنداريد دروغ ميگويم از جابر بن عبدالله انصاري، ابوسعيد خدري، سهل ساعدي، زيدبن أرقم و أنس بن مالك بپرسيد كه ميگويند اين سخن را از پيامبر دربارة من و برادرمشنيدهاند. آيا اين كافي نيست كه دست به كشتنم نيالاييد؟».افشاگريدر حادثة كربلا يكي از رسالتهاي بازماندگان حادثه افشاگري عليه دشمن بود وضربه زدن به رژيم اموي از طريق تبيين آنچه در كربلا گذشت. نقش امام سجاد(ع) وحضرت زينب در اين ميان حائز اهميت بود.امام در نطقي كه در كوفه داشت، در حضور انبوه مردم اينگونه خود را معرفي كرد:«اي مردم! هركس مرا ميشناسد، كه شناخته است و هر كس مرا نميشناسد، منعليبن الحسين هستم، پسر آنكه حرمتش را زير پا نهادند و نعمت را از او سلب كردند،مالش را به غارت بردند، خانوادهاش را به اسارت گرفتند، من پسر كسي هستم كه بيگناهاو را در كنار شطّ فرات سر بريدند».و نيز حضرت، در خطابهاي كه در كاخ يزيد ايراد كرد اوصاف و فضائل پدرش وجدّش و همة خدمتها و فضيلتهاي دودمان خود را برشمرد تا آنجا كه صداي ضجّه وگرية همه بلند شد و يزيد براي جلوگيري از رسوايي بيشتر و بيم بروز فتنه به مؤذن گفتاذان بگويد تا شايد فضاي جلسه عوض شود، ولي حضرت از فرازهاي اذان هم در معرفيخود و رسوا ساختن يزيد استفاده كرد.سخنرانيهاي حضرت زينب3 و حضرت امكلثوم3 نيز همين محتوا وجهتگيري را داشت.ريشة عاشورا در سقيفهعاشورا در واقع تجلي نهايت دشمنيهاي امويان با اهلبيت عصمت و طهارتبود كه با همدستي همة عواملِ پيدا و پنهان شكل گرفت، اگر وصيت پيامبر(ص) دربارةسرنوشت مسلمين پس از خودش عمل ميشد و ولايت حاكميت مييافت. آن بدعتها،رجعتها و شعلهور شدن آتش كينه و عداوت بازماندگان احزاب شرك و ضربهخوردگان ازتيغ اسلام بروز نمييافت، شهادت امام علي(ع) و يارانش در عاشورا برگي ديگر از آنستم نخستين بود، تيري كه روز عاشورا بر قلب حسين(ع) نشست و خون حضرت را برزمين ريخت، درواقع در روز سقيفه رها شده بود و در عاشورا به هدف نشست!اين كه يزيد پس از كشتن امام(ع) مغرورانه ميگفت: كاش اجدادم و نياكانم بودندو شاهد اين انتقامگيري بودند، نشانة ديگري از همين كينة ديرينه است.همچنين اين كه ابنزياد در كوفه بر سر مبارك سيدالشهدا(ع) جسارت ميكرد و باچوبي كه در دست داشت، بر لبهاي حضرت ميزد و ميگفت: «يوم بيوم بدر» باز همنشاندهندة ريشه داشتن كربلا در سقيفه است.عبرتآموزيحادثة كربلا، يكي از حودث الهامبخش و عبرتآموز است، در عين حال كه برايهمة حقجويان و عدالتخواهان و مبارزان راه حق و آزادي يكي از غنيترين منابعالهامبخش است، از نگاه ديگر، يكي از تلخترين حوادث و دردناكترين فجايعي است كهدر تاريخ اسلام به دست امت پيامبر پديد آمد و جا دارد دقيقاً مطالعه و عوامل بروز اينحادثة تلخ ريشهيابي شود.مقام معظّم رهبري فرمودهاند:«ملت اسلام جا دارد فكر كند كه چرا پنجاه سال بعد از وفات پيغمبر كار كشوراسلامي بهجايي رسيد كه همين مردم مسلمان از وزيرشان، اميرشان، سردارشان،عالمشان، قاضيشان، قاريشان گرفته تا اجانب و اوباش در كوفه و كربلا جمع شدند وجگرگوشة همين پيغمبر را با آن وضع فجيع بهخاك و خون كشيدند! خوب، بايد آدم بهفكر فرو رود كه چرا اينطوري شد؟... كار بهجايي برسد كه جلوي چشم مردم حرم پيامبر رابياورند توي كوچه و بازار به آنها تهمت خارجي بزنند».پيامهاي سياسي اجتماعيامر بهمعروف و نهي از منكردر قرآن كريم و منابع روايي ما از اين اصل به عنوان يكي از مهمترين فرايض،بلكه برترين فريضه ياد شده كه در صورت فراهم شدن شرط بر همگان واجب است.امام حسين(ع) در ضمن بيان انگيزههاي قيام خويش به اين امر مهم اشارهميكند و ميفرمايد:«اريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنكر».در مسير راه كربلا نيز در ضمن ايراد خطبهاي با اشاره به شرايط پيش آمده و اينكه دنيا دگرگون شده و معروف رخت بربسته و به حق عمل نميشود و از باطل دوري جستهنميشود شوق خود را با لقاي خدا و مرگ شرافتمندانه ابراز ميكند و زندگي در كنارستمگران را ماية نكبت ميشمارد و چنين شرايطي را زمينهساز قيام خود معرفيميكند.اصلاحجامعهاي كه دچار انحطاط شده و از ملاكهاي ارزشي فاصله بگيرد، دچار فساداست. خصوصاً جامعهاي كه در رأس قدرت افرادي باشند كه خود از جامعترين مظاهرفساد از هر حيث باشند، چنين جامعهاي نياز به اصلاح دارد و بر آگاهان و دلسوزان جامعهخصوصاً ائمه دين واجب و فرض است كه ساكت ننشينند و به اين امر مهم قيام كنند.حركت امام حسين(ع) از نوع همين حركت اصلاحگرانه بود و خود در سخن معروفخويش به آن اشاره ميكند، آن جا كه ميفرمايد:«انّما خرجت لطلب الاصلاح في اُمة جدّي».جهاددر عصر امام حسين(ع) مردم گرفتار حكومت ظالم و فاسدي شده بودند كه برايمقدسات ديني و اسلام و مسلمانان حرمتي قائل نبود و اسلام در چنين شرايطي درمعرض نابودي بود. امام حسين(ع) قيام بر چنين حكومتي را واجب ميديد و با امتناع ازبيعت با يزيد به مكه رفت و از آنجا به كوفه عزيمت كرد تا شيعيان را در جهاد بر ضد ستمرهبري كند.خود حضرت در ديداري كه با «فرزدق» در مسير كوفه داشت، ضمن برشمردنفسادهاي حكومت «امويان» و تعطيل حدود الهي و رواج ميخواري و غارت اموالمردمفرمود:«من سزاوارترين كسي هستم كه به ياري دين خدا برخيزم و شريعت مطهر او راعزيز بدارم و در راه او جهاد كنم تا كلام الهي برترين شود».عدالتخواهيپيام عاشورا دعوت از انسانها براي تلاش در راه اقامة عدل و قسط است، زيرابدون حيات اجتماعي مبتني بر عدل همةارزشها تباه ميشود و زمينة مرگ دستورهايديني و آيين الهي فراهم ميآيد.در اين زمينه وظيفة علماي دين و در رأس آنان امامان بهحق سنگينتر است.امام حسين(ع) در يكي از سخنرانيهاي خويش با استناد به فرمايش حضرت رسول(ص)كه قيام عليه سلطة جابرانه را لازم ميشمارد، خود را شايستهترين فرد براي قيام جهتتغيير حكومت و ساختار سياسي معرفي ميكند.اين هدف در سخن ياران امام(ع) نيز ديده ميشود، مسلمبن عقيل پس ازدستگيري خطاب به ابنزياد فرمود: «ما آمدهايم تا به عدالت فرمان دهيم و به حكم قرآن فرا بخوانيم».عزتخواهيامام حسين(ع) مرگ در راه مبارزه با ستم و عدوان را سعادت ميداند و زندگي دركنار ستمگران را ماية ننگ و ذلت ميشمرد: «لا أري الموت اءلاّ سعادة والحياة معالظالمين اءلاّ بَرَماً».در جايي ديگر اينگونه زندگي حقيقي را تفسير ميكند : «مرگ در راه عزّت جزحيات جاويد نيست».آنان كه در زندگي در راه اهداف خويش مبارزه ميكنند و سلطة بيداد رانميپذيرند، ملّت زندهاند اگر چه در اين راه همهكشته شوند و بههمين دليل، شهيد هموارهزنده است و با همين فلسفه شهداي كربلا حيات جاودانه يافتند.هجرتقرآن كريم از مهاجران به عظمت ياد ميكنند. در تاريخ اسلام نيز مهاجران بهحبشه و يثرب موقعيت و احترام داشتند و هجرت يك ارزش مكتبي بهحساب ميآمد وروي همين حساب مبدأ تاريخ قرار گرفت.در نهضت عاشورا نيز امام حسين(ع) براي مقابله با حكومت جور، براي امر بهمعروف و نهي از منكر و در راه احياي دين دست به هجرت زد و مدينه را بهقصد مكّه ومكّه را بهسمت عراق پشتسر نهاد، حضرت هنگام خروج از مدينه آية (فخرج منها خائفاًيترقّب قال ربّ نجّني من القوم الظالمين) را تلاوت كرد كه به هجرت حضرت موسي(ع)از ظلم و ستم فرعون مربوط ميشود.پيامهاي احياگرياحياي كتاب و سنتدر سخنان سيدالشهدا(ع) نمونههايي از مرگ سنتها و حيات بدعتها وجهالتها و نيز جملاتي از احياگري به اصول و ارزشهاي فراموش شده و از دست رفتهوجود دارد:حضرت در نامهاي خطاب به مردم بصره مينويسد:«من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبر فرا ميخوانم، سنت مرده و بدعت زندهشده است، اگر سخنم را بشنويد و فرمانم را پيروي كنيد، شما را به راه رشد هدايتميكنم».در جايي ديگر اين گونه ميفرمايد:«كوفيان به من نامه نوشته و از من خواستهاند كه نزد آنان بروم، چرا كه اميدوارممعالم و نشانههاي حقّ زنده گردد و بدعتها بميرد».اين كه در زيارت حضرت ميخوانيم:«تلوتَ الكتابَ حقَّ تلاوته» تلاوت واقعي قرآن تلاش براي احياي تعاليم آن درمتن جامعه است كه امام حسين(ع) به آن پرداخت و دستاورد نهضت عاشورا بود.احياي دينسيدالشهدا(ع) مرگ در راه حق و احياي آن را زن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1221]
صفحات پیشنهادی
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان نويسنده: سيّد مجتبي غيوري نجف آبادي مقدمهحادثة عاشورا و تاريخ كربلا دو چهره و نمود دارد: يك چهرة سفيد و نوراني وچهرهاي تاريك، سياه و ...
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان نويسنده: سيّد مجتبي غيوري نجف آبادي مقدمهحادثة عاشورا و تاريخ كربلا دو چهره و نمود دارد: يك چهرة سفيد و نوراني وچهرهاي تاريك، سياه و ...
يكي از اهداف قيام عاشورا اقامه نماز براي اصلاح جامعه مسلمين بود
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان قيام عاشورا، جلوهاي از اين حقخواهي و باطلستيزي در ارتباط با اين والاترينركن جامع اسلامي ... پيام عاشورا اين است كه در جامعة اسلامي ...
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان قيام عاشورا، جلوهاي از اين حقخواهي و باطلستيزي در ارتباط با اين والاترينركن جامع اسلامي ... پيام عاشورا اين است كه در جامعة اسلامي ...
جاودانگي عاشورا بيانگر نابودي يزيد در واقعه كربلا است
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان مصداق بارز ديگري از آزادگي، حرّبن يزيد رياحي است و همين صفت او را از دوزخنجات ... جلوة بارز ايثار در واقعة عاشورا حضرت ...
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان مصداق بارز ديگري از آزادگي، حرّبن يزيد رياحي است و همين صفت او را از دوزخنجات ... جلوة بارز ايثار در واقعة عاشورا حضرت ...
ريشه عاشورا در سقيفه
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان نگارنده سعي دارد در اين مقال، به گوشهاي از درسها و پيامهاي عاشورا از زبانكساني كه خود، ..... و ميگفت: «يوم بيوم بدر» باز همنشاندهندة ...
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان نگارنده سعي دارد در اين مقال، به گوشهاي از درسها و پيامهاي عاشورا از زبانكساني كه خود، ..... و ميگفت: «يوم بيوم بدر» باز همنشاندهندة ...
واقعه كربلا برترين جهاد جهان عليه ظلم است
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان در خود كربلا، رجز زياد خوانده شده است، چه از جانب خود حضرت و چه از طرفاصحاب و ياران آن ... پيامهاي اعتقاديتوحيد و ايمان به مبدأ و ...
پيامهاي عاشورا از زبان عاشوراييان در خود كربلا، رجز زياد خوانده شده است، چه از جانب خود حضرت و چه از طرفاصحاب و ياران آن ... پيامهاي اعتقاديتوحيد و ايمان به مبدأ و ...
بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان (1)
بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان (1)-بازتاب حماسه عاشورا در ... و استواري زبان ادبي، پرهيز از زبون نمايي عاشوراييان، اجتناب از نشر خرافات به ... و شناساندن چهره هاي تابان و الهام بخش قهرمانان کربلا و انتقال «پيام هاي عاشورا» به ...
بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان (1)-بازتاب حماسه عاشورا در ... و استواري زبان ادبي، پرهيز از زبون نمايي عاشوراييان، اجتناب از نشر خرافات به ... و شناساندن چهره هاي تابان و الهام بخش قهرمانان کربلا و انتقال «پيام هاي عاشورا» به ...
يك شعر درباره عاشورا به زبان آذري
يك شعر درباره عاشورا به زبان آذري خبرگزاري فارس: ناصر فيض درباره واقعه جانسوز كربلا شعري به زبان آذري ... لر هاردا سيز يانار ئوره ك لر سيزي سس له ير افق لر حقه گر كي ماييل اولساق كربلا ده قانلي بايراق انتهاي پيام/ ... شعر عاشورایی در گذر زمان ...
يك شعر درباره عاشورا به زبان آذري خبرگزاري فارس: ناصر فيض درباره واقعه جانسوز كربلا شعري به زبان آذري ... لر هاردا سيز يانار ئوره ك لر سيزي سس له ير افق لر حقه گر كي ماييل اولساق كربلا ده قانلي بايراق انتهاي پيام/ ... شعر عاشورایی در گذر زمان ...
آسیب شناسی ادبیات عاشورایی
عاطفه محور:1- زبان حال 2- نوحه 3- مدیحه و منقبت؛ خصوصیات ادبیات عاشورایی کلیات .... عاشورایی با محوریت عقل آن ادبیاتی است که با تکیه بر پیام عاشورا،اهداف و ...
عاطفه محور:1- زبان حال 2- نوحه 3- مدیحه و منقبت؛ خصوصیات ادبیات عاشورایی کلیات .... عاشورایی با محوریت عقل آن ادبیاتی است که با تکیه بر پیام عاشورا،اهداف و ...
شعر عاشورايي ترسيم صحنه عزت و سربلندي ائمه اطهار است
شعر عاشورايي ترسيم صحنه عزت و سربلندي ائمه اطهار است-به گزارش ايرنا، سيدمحمد ... است، با اشاره به نمود پيام هاي قيام خونين عاشورا در انقلاب اسلامي ايران افزود: ظلم ... و نويسندگان در دوران هاي مختلف با استفاده از زبان شعر و ادبيات صدمات بزرگي را ...
شعر عاشورايي ترسيم صحنه عزت و سربلندي ائمه اطهار است-به گزارش ايرنا، سيدمحمد ... است، با اشاره به نمود پيام هاي قيام خونين عاشورا در انقلاب اسلامي ايران افزود: ظلم ... و نويسندگان در دوران هاي مختلف با استفاده از زبان شعر و ادبيات صدمات بزرگي را ...
نويسنده: جواد محدثي پيامهاي اخلاقي قيام عاشورا (بخش پاياني)
نويسنده: جواد محدثي پيامهاي اخلاقي قيام عاشورا (بخش پاياني)-نويسنده: جواد محدثي پيامهاي ... خود روز عاشورا در مـيـدان جـنـگ بـر زبـان مـى آورد كـه ، (مـرگ ، بـهـتـر از نـنـگ اسـت) ..... پاى بندى عاشوراييان به اصول انسانى وحمايت از مظلوم وبى تفاوت نبودن در ...
نويسنده: جواد محدثي پيامهاي اخلاقي قيام عاشورا (بخش پاياني)-نويسنده: جواد محدثي پيامهاي ... خود روز عاشورا در مـيـدان جـنـگ بـر زبـان مـى آورد كـه ، (مـرگ ، بـهـتـر از نـنـگ اسـت) ..... پاى بندى عاشوراييان به اصول انسانى وحمايت از مظلوم وبى تفاوت نبودن در ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها