محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846034089
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه شورشی که به نظر سياسيون هدفش براندازی بود ولی عملاً يک انقلاب عميق فرهنگی، فلسفی و اجتماعی از آب درآمد.ارديبهشت امسال مقارن با چهلمين سال بحران بیسابقهايست که در کشورهای اروپايی و آمريکايی (شمالی و جنوبی) به نام قيام يا بحران جوانان رخ داد که در کشور فرانسه به اوج خود رسيد. از اينرو در سه ماه گذشته روشنفکران و روزنامهنگاران با جديت کامل مصممانه به استقبال اين واقعه شتافته و تأليفات مفصلی هم ناشران، هم مجلات و روزنامهها به اين جريان اختصاص دادند. از آنجا که وقوع اين قيام يک امر مهم اجتماعی است، يعنی آگاهی از کم و کيف آن برای مسئولان امور فرهنگی و آموزشی و به خصوص اجتماعی کشور، کمال اهميت را دارد، اينجانب نظر به سابقهای که در اين کار داشتم، يعنی به علت همين قيام و بحران بود که کنفرانس عمومی يونسکو که هر دو سال به مدت سه تا چهار هفته از وزرای فرهنگ و آموزش کشورهای جهان در پاريس تشکيل میشد مدت چند روز بحث خود را به اين مسئله اختصاص داد و برنامه مفصلی را برای دو سال آينده يونسکو به تصويب رساند. در آن زمان رنه مائو مديرکل مبرز و کاردانی که چهاردهسال رياست يونسکو را به عهده داشت به مسئله جوانان خيلی اهميت میداد و به خلاف مباحث ديگر که ممکن بود يکی از معاونين خودش را بفرستد در کليه مباحث مربوط به جوانان هر چند هم جلسات طولانی بود با علاقه تمام شرکت میکرد. از آنجا که اين يک قسمت مستقل مربوط به جوانان بود، مديريت اين قسمت را به اينجانب واگذار کردند و من بيش از ۵ سال در اين قسمت فعاليت داشتم. از اين رو خود را موظف میدانم طی گزارشی ولو به اختصار جريان کار و مسايل جوانان را به اطلاع علاقمندان برسانم.بايد اول به اين نکته توجه کرد که واقعه جوانان سال ۱۹۶۸ به صورت يک بحران عمومی خاص کشورهای صنعتی بود که ايالات متحده و آلمان و ژاپن و برزيل را به درجات مختلف در بر میگرفت. فرانسه هم به دلايلی که خواهيم ديد، شديداً دجار اين بحران شد ولی به هر صورت بحرانی بود که فقط مفهوم سياسی نداشت بلکه عوامل آن تا عمق جوامع صنعتی را در بر میگرفت.شروع جريانات در آمريکاجريانات از آمريکا شروع شد. ابتدا شورش در کامپوسها يعنی حوزههای دانشگاهی در کارولينای شمالی آغاز شد و به وسيله دانشجويان سياهپوست از سال ۱۹۶۰ به صورت نشستن روی زمين در محوطه دانشگاه مدت چندين شبانه روز به اسم سيت اين sit-in همه دانشگاههای جنوب ايالات متحده را در بر گرفت. در اين موقع همراه با دانشجويان سياهپوست ديگر دانشجويان برای آزادی بيان به عنوان آزادیهای مدنی و مبارزه با آزمايشهای اتمی و همچنين برای بیطرفی در قبال فيدلکاسترو روزبهروز هر چه بيشتر وارد مبارزات شدند که در نتيجه در سال ۱۹۶۴ در دانشگاه برکلی در کاليفرنيا تظاهرات عظيمی به پا کردند که دانشگاه مجبور شد شرايط دانشجويان معترض را بپذيرد. مجموعه اين جريانات تبديل به نهضت فراگير ضد جنگ ويتنام شد که در ۱۷ مارس ۱۹۶۵ به صورت يک ميتينگ ملی ضد جنگ با شرکت صدهزار نفر در واشنگتن درآمد و هنگامی که در سال ۱۹۶۸ سربازان آمريکايی در ويتنام به پانصد هزار نفر رسيد از طرف ديگر در دانشگاه ميشيگان اين تظاهرات با شرکت سيصد هزار نفر تشکيل شد. از اين موقع به بعد بود که دانشجويان روزبهروز هزاران کتابچههای احضاريه زير پرچم خود را برای وزارت جنگ پس میفرستادند و دستهدسته برای فرار از خدمت نظام که به شرکت در جنگ منجر میشد به کانادا پناهنده میشدند تا اين که در سال ۱۹۶۸ جانسون قطع بمباران شمال ويتنام را اعلان کرد. در اين موقع بود که دانشجويان جريان ضد فرهنگ را اعلان کردند. و جريان فرهنگی جديدی را که فقط به جوانها اختصاص داشت آغاز کردند.تحرک دانشجويان در آلمان و کشته شدن يک دانشجو هنگام مسافرت شاه ايران به اين کشور اين جريان ضدفرهنگ هم به اروپا سرايت کرد به طوری که در ۱۱ مه سال ۱۹۶۸ دانشجويان توانستند يک ميتينگ صدهزار نفری در بن (که در آن زمان جزء آلمان غربی و پايتخت آن کشور بود) تشکيل دهند. در اين زمان آلمان به دو قسمت تقسيم شده بود: آلمان شرقی که تحت نفوذ شوروی و آلمان غربی که تحت نفوذ آمريکا بود. دانشجويان در هر دو آلمان در اين تظاهرات شرکت کردند با اين تفاوت که در آلمان شرقی هدف آنها ضديت با روسيه شوروی و در آلمان غربی ضديت با آمريکا بود. در عين حال هم نظر آنها حمايت از مردم ويتنام و محکوم کردن جنگ و هم حمايت از جهان سوم بود. به تاريخ ۲ ژوئن سال ۱۹۶۷ کشته شدن يک دانشجوی آلمانی هنگام مسافرت شاه ايران به آلمان به عنوان همدردی با جوانان ايران و اعتراض به خشونتهای ساواک باعث توسعه تظاهرات دانشجويان آلمان شد و در نتيجه در ۱۱ ژوئيه همان سال اين تظاهرات منجر به تشکيل کنفرانس وسيعی به نام مجمع انتقادی دانشجويان آلمان در قبال مسايل جهانی شد. خلاصه کشته شدن يک دانشجو در آلمان هنگام مسافرت شاه ايران به آلمان باعث شد که رژيم گذشته ايران هم تا پايان اين رژيم دائماً مورد اعتراض دانشجويان معترض قرار گيرد.البته نبايد فراموش کرد که از زمان کودتای آمريکايی و انگليسی ضد حکومت دکتر مصدق در مرداد سال ۱۳۳۲ در آمريکا تظاهرات ضد رژيم ايران به تدريج توسعه پيدا کرد تا اين که يک سال و نيم قبل از انقلاب اسلامی هنگام مسافرت شاه به آمريکا و بسيج عمومی دانشجويان ايرانی و آمريکايی بر عليه شاه و در طرف مقابل بسيج طرفداران شاه با کمک سياسی و مالی سفارت ايران که زد و خورد آنها منجر به کاربردن گاز اشکآور شد و همگی هنگام استقبال کارتر از ورود شاه اشک روان در چشمان هر دو شخصيت را در تلويزيون به خوبی مشاهده کردند.دلايل خشم دانشجويان از رفتار ابرقدرت بزرگ ايالات متحده آمريکابايد برای بحث در اين مقوله به عقب برگرديم. هنگامی که جان فيتز جرالد کندی در برابر ريچارد نيکسن نايب رئيس جمهور آرام ولی بیتحرک آمريکا يعنی ژنرال ايزنهاور که از حل مشکلات مهم اين کشور به خصوص فقر زننده ۴۰ ميليون نفر مردمی که زير خط فقر زندگی میکردند و اختلاف شديد ميان زندگی سفيدپوستان در مقابل سياهپوستان عاجزانه ميدان را خالی کرد جوانی چون جانکندی چابک و مصمم برای از بين بردن نابرابریها قدر علم کرد، جوانان آمريکا به آينده کشورشان سخت اميدوار شدند و در مقام رهبری کشور مدت سه سال ديدند چگونه او توانست چهل ميليون مردم زير خط فقر را به ۲۵ ميليون تقليل دهد و رابرت کندی برادر مبارز و با ايمان او توانست در مقام وزير دادگستری آمريکا به شدت از اختلافات ننگين نژادی بکاهد، در نتيجه دو برادر کندی به خوبی مجسم کننده آرزوهای ديرين جوانان آمريکا شدند ولی وقتی جانکندی در کنار همسرش در دالاس در اتومبيل به دست مافيای قدرت و غارت بضرب گلوله نابود شد و همان مافيا توانست برای از بين بردن آثار جنايت قاتل او را هم سر به نيست کند. همه اميد نسل جوان آمريکا به باد رفت و بعد جانشين او ليندون جانسن مجبور شد قسمت عمده اعتباری را که جان کندی برای مبارزه با فقر مستمندان و سياهان به جا گذارده بود در چاه ويل جنگ ويتنام از دست بدهد و در شور جنگ ننگين ويتنام همان مافيای قدرت و غارت در سال ۱۹۶۸ يک کشيش پروتستان سياهپوست به نام مارتين لوترکينگ که به طور بیسابقه و مؤثری پيامبرگونه با نژادپرستی مبارزه میکرد را با چند ماه فاصله رابرت کندی را هم که در راه رسيدن به رياست جمهوری آمريکا بود هر دو نفر را با همان شيوه از ميان بردارد اين دو جنايت سبب شد که ميليونها دانشجوی آمريکايی همه اميدهای خودشان را از دست بدهند و در غمی عميق که با غضب توأم بود فرو روند. در نتيجه غضب آنها تبديل به مبارزه جانانهای برعليه جنگ ويتنام گشت و اين جوانان با ايثار جان خود در نظر جوانان دنيا تبديل به افسانه شدند، به خصوص که میديدند که از بين رفتن هزاران جوان دلاور و فداکار آمريکايی به دست قویترين و غنیترين کشور جهان که بنيانگذارش مرد بزرگواری چون جورج واشينگتن بوده است صورت میگيرد. اين بود دليل تأثری که در اين زمان به همه جوانان سراسر دنيا دست داد و آنها را وادار به مبارزه جانانهای با آمريکای جنگجو کرد. اين بود تأثير جنگ شوم ويتنام به روی جوانهای کشورهای صنعتی به خصوص کشوری نظير کشور فرانسه که دويست سال پيش مشعل آزادی جهانی را در دست گرفته بود و همين بود انگيزه اصلی دانشجويان نانتر در قيام ۲۲ مارس آنها. تصادفی نبود که نخستين مبارزين اين راه گروههکهای کوچک دانشجويان آنارشيست يا تروتسکيست به دور از هرگونه ايدئولوژیهای دولتی و به دور از حزب بزرگ کمونيست بودند به خصوص که در سال ۱۹۶۷ جوانی از اهالی آمريکای جنوبی يعنی چهگوارا در راه رهايی ملل مظلوم از اسارت ظالمان با فدا کردن جان خود برای جوانان غير حزبی دنيا حماسه آفريده بود.شروع جنبش دانشجويی ۲۲ مارس ۱۹۶۸ در فرانسهجنبش معروف ماه مه ۱۹۶۸ در فرانسه از دانشگاه جديدالتأسيس نانتر در حومه پاريس آغاز شد. دانشجويان در اين تاريخ سالن شورای دانشگاه که هميشه اختصاص به جلسات استادان داشت و دانشجويان هرگز به آنجا راه نداشتند را به عنوان يک واقعه نمادين بيست و دوم مارس ۱۹۶۸ اشغال کردند و اين عمل خود را اقدام انقلابی از نوع جديد تلقی کردند، در اعلاميهشان گفتند اين انقلاب به غير از انقلابهايی است که تاکنون در جهان ديده شده است. انقلاب، برای مبارزه با نابرابریها است. انقلاب، برای نجات مردم بیپناه از انواع اسارتها است. انقلاب، برای نجات فرد فرد افراد از محروميت و بينوايی است. انقلاب، مبارزه با عامل اصلی بدبختی انسانهای امروزی يعنی امپرياليسم است و اين مبارزه با امپرياليسم فقط امپرياليسم آمريکا نيست! در آن واحد که با امپرياليسم آمريکا مبارزه میکنيم با قلدر ديگری که به نام دفاع از رنجبران جهان نيرنگ جديدی را برای تسلط خود بر دنيا وضع کرده است يعنی اتحاد شوروی را هم در بر میگيرد. بیجهت نبود که حزب کمونيست علاقهای به اين جريان نداشت هدف اصلی، مبارزه با نابرابریها و بیعدالتیها است. در آن اعلاميه خطاب به استادان خود نوشتند، استادان عزيز هم خودتان و هم فرهنگتان پير شده است، منظور ما يک انقلاب فرهنگی واقعی است. ما با تمام قوا با هرگونه خشونتی مخالفيم. ما در پی سرنگون کردن هيچ دولت و حکومتی نيستيم. مائو رهبر چين نام انقلابش را انقلاب فرهنگی گذاشت ولی عملش منجر به کشتار بیسابقه ميليونها نفر از مردم بیگناه چين شد. راه ماه راه او نيست هدف ما تحول افکار و ذهن افراد است. ما با هرگونه خشونت و خونريزی مخالفيم. ما با يک روش فلسفی به انسانها نگاه میکنيم. ما میخواهيم با فشارهايی که مزاحم رشد شخصيت اصيل و واقعی انسانها است مبارزه کنيم. هدف ما فقط جامعه سرمايهداری نيست. ما کمونيسم را رژيم ظالمی میدانيم که مردم را با زور و جبر در قيد نفوذ خود نگه میدارد. میخواهيم دانشگاه را که مظهر همکاری با استثمار و وسيله فريب مردم شده است تبديل به دستگاه روشنگری و تنوبر افکار کنيم.کوئن بنديت دانشجوی (جامعهشناسی) که آلمانیالاصل بود و عملاً سخنگوی اين اعتصاب در دانشگاه نانتر شده بود در همان روز ۲۲ مارس اعلان کرد ما با سيستم دموکراسی واقعی که همان دموکراسی آتنی است عمل میکنيم. منظورش اين بود که همه تصميمات در جمع گرفته میشود نه به وسيله چند نفر از مسئولان اتحاديه و ما کارگران را مستقيماً دعوت میکنيم که با اين جنبش همکاری کنند.تأثير انفجاری اعتصاب دانشگاه نانتر به سوربن و ديگر دانشگاههای فرانسهامتيازات سياسی يعنی آنچه انقلاب فرانسه در دويست سال گذشته به وجود آورده بود و در نتيجه وضع به کلی استثنايی را برای اين کشور ايجاد کرده بود که مدتها فرانسه از نظر سياسی سرمشق جهانيان بود. مجالس ملی و محلی حکومت دموکراسی را به زندگی مردم وصل کرده بود و طبعاً فرانسویها از اين جهت خود را کامل میديدند. و در عين حال همه میدانستند که آمريکا که در قرن نوزدهم نمونه حکومت دموکراسی واقعی در دنيا شناخته میشد اساس آن را آمريکايیها از متفکرين فرانسوی قرن هجدهم اخذ کرده بودند. از نظر آموزشی هم جدا از دانشگاهها، تأسيس مدارس عالی از زمان ناپلئون نظير مدرسه پلیتکنيک برای تربيت مهندسين يا ايجاد دانشسرای عالی برای تربيت استادان در رشتههای مختلف بيش از صد و پنجاه سال فرانسه را در تمام زمينهها الگو و نمونه همه کشورهايی درآورده بود که میخواستند در مسير پيشرفت و توسعه قرار گيرند. بايد دانست که اين نوع مدارس هم از لحاظ استاد و هم از لحاظ دانشجو متعلق به افراد برجسته بود يعنی دانشجويان اين مدارس از راه مصاحبه ورودی (کنکور) بسيار مشکل انتخاب میشدند و تمام هم و غم خانوادههای متمکن هميشه اين بوده است که فرزندانشان را با تجهيز تمام امکانات از طريق دروس تکميلی و ديگر وسايل برای موفقيت در مسابقه کنکور اين مدارس آماده کنند بايد گفت در طول قرن بيستم تلاش دولت فرانسه اين بوده است که برحسب نيازهای مختلف کشور مدارس تخصصی از نوع پلیتکنيک و اکول نرمال را هر چه بيشتر ايجاد کند به طوری که در همه رشتههای مورد نياز چه در بخش خصوصی و چه در بخش عمومی کادر برجسته و فرهيختهای را برای تأمين احتياجات کشور پرورده شود و خلاصه آن که در اين دويست سال اخير سياست آموزش عالی دولت در درجه اول تربيت فرهيختگان بوده است نتيجه اين که آموزش عالی به دو بخش تقسيم میشود بخش مدارس عالی تخصصی که متکی به مصاحبه ورودی است و تقريباً تأمين کننده کليه کادرهای رهبری در تمام امور چه دولتی و چه خصوصی است. بخش ديگر آموزش عالی در دانشگاههای دولتی کشور است. اين قبيل دانشگاهها دانشجويان را بدون کنکور میپذيرند. لذا با توسعه آموزش متوسطه بعد از جنگ تعداد علاقهمندان ورود به اين قبيل دانشگاهها فوقالعاده رو به افزايش بوده است. شايد بيش از ۸۰% دانشجويان از اين دسته باشند. اين دو نوع آموزش مشکل بزرگ فرانسه در سالهای اخير بوده است. که هنوز هم راهحل صحيحی برای آن نيافتهاند. ضمناً چون از قرن گذشته غرور و اعتماد به نفسی در فرانسویها ايجاد شده بود که در اين امور احساس هيچگونه کمبودی را نداشتند. ولی بعد از جنگ جهانی دوم بلافاصله فرانسه دچار درگيری با جريان استعمارزدگی شد که طبيعتاً امکان و حوصله تجديدنظر اصول زندگی خودش را نداشت. به خصوص که مدت ده سال گرفتار جنگ الجزيره بود که در عمل در يک سيستم به کلی بستهای قرار گرفت و طبيعتاً تحول در آن مشکل بود. اين بود که از عواقب جنگ ويتنام و تحولات دانشگاهی که در خارج فرانسه پيش آمده بود دور مانده بود. از اينرو بمب اعتراضات دانشگاهی که از دانشگاه خارج از پاريس نظير نانتر به سوربن و ديگر مدارس عاليه فرانسه سرايت میکرد فوراً قابل هضم نبود لذا حالت انفجاری به خود گرفت.سيستم آموزشی فرانسه تقريباً ادامه همان سيستم قبل از جنگ جهانی بود که دانشجويان هم عموماً اعتراضاتی به اين سيستم داشتند. مثلاً به علت افزايش دانشجويان در سالهای بعد از جنگ ارتباط دانشجو به خلاف کشورهای آمريکا و انگليس با استاد خيلی محدود بود. در سوربن کلاس استادان معروف نظير ريمون آرون به علت استقبالی که از درس او میشد با کمک تلويزيون مداربسته برگزار میگرديد. يعنی عملاً دانشجويان استاد را رؤيت نمیکردند و ضعفهای ديگری که در سيستم وجود داشت سبب شد که ابتدا دانشگاه سوربن و پس از آن دانشگاههای شهرستانها هم از اين اعتصاب ۲۲ ماه مارس پيروی کنند. به طوری که در ماه مه تمام دانشگاهها و حتی بعضی از مدارس متوسطه هم در اعتصاب شرکت کردند. اين اعتصاب عظيم در فرانسه بیسابقه بود زيرا در اين شش هفته که اعتصاب ادامه داشت، با پيوستن کارگران به جريان اعتصاب، جمع اعتصابکنندگان به ده ميليون نفر رسيد.انتقال ستاد دانشجويان از نانتر به سوربنروز سوم ماه مه دانشجويانی که در نانتر مبارزهشان را شروع کرده بودند به علت مخالفت رئيس اين دانشگاه برای ادامه تظاهراتشان به دانشگاه سوربن آمدند تا با همدلی و همکاری دانشجويان اين دانشگاه به تظاهرات خودشان ادامه دهند. برخلاف انتظارشان رئيس دانشگاه سوربن که با ادامه تظاهراتشان در سوربن موافق نبود، از پليس درخواست مداخله و اخراج آنان را کرد، ولی بلافاصله اتحاديههای مختلف دانشجويی از همه دانشجويان فرانسه خواستند تا به قصد حمايت از دانشجويان تظاهرکننده به تظاهرات در سراسر کشور ادامه دهند. همه دانشجويان پاسخ مثبت به آنها دادند و اين تظاهرات و راهپيمايی چندين روز ادامه يافت تا اين که پليس به طور جدی مداخله کرد و برای اولين بار درگيری سختی در گرفت. در نتيجه اين بار سنديکاهای کارگران در همدردی با دانشجويان ترتيب راهپيمايی بزرگی در محله سنميشل دادند. حضور کارگران در اين راهپيمايی به راهپيمايی دانشجويان ابهت بيشتری داد. در اين موقع، يعنی روز ۱۵ مه به کارگران خبر رسيد که کارگران عدهای از کارخانجات نه فقط به راهپيمايی ادامه دادهاند بلکه عدهای از کارخانجات را اشغال هم کردهاند. دانشجويان معترض متوجه میشوند که در سالنهای مختلف سوربن بحث و گفتگو ادامه دارد و جماعت زيادی از استادان، نويسندگان، روزنامهنگاران در حال رفت و آمدند. ضمناً فضای سالنها و راهروها در عين بحثهای شديد حالت جشن و شادمانی به خود گرفته است و متوجه میشوند که در همين جلسات بدون ملاحظه همه افراد از استاد و غير استاد همه نوعی حرفی را با صراحت تمام بيان میکنند، به طوری که هرگز سوربن چنين روحيهای را به خود نديده بود. ضمناً نظير اين جلسات در تئاتر ادئون که نزديک سوربن است ادامه دارد.در روز ۲۷ ماه مه به موافقتنامه مذاکرات سنديکاها با دولت اعلام میشود. در اين موافقتنامه افزايش دستمزد کارگران از ۲۵ تا ۳۰ درصد درآمد قبل آنها بوده. کوتاه کردن ساعت کار و به رسميت شناختن سنديکا در داخل کارخانه.نتايج حاصله از اين وقايع۱- تدابير قانونیدوگل وزير آموزش و پرورش يعنی ادگارفور مرد فعال و با جرأتی را که در وزارت آموزش و پرورش گذاشته بود وادار به تقديم قانونی در اکتبر ۱۹۶۸ برای اصلاح نظام آموزش و پرورش فرانسه به مجلس ملی میکند: ۱- به موجب اين قانون يکی از اشکالات مسايل دانشگاهی فرانسه تمرکز شديد امور آموزشی بوده است در اين قانون تغيير وضع میدهد يعنی دانشگاهها از سيستم متمرکز خارج میشوند و هر دانشگاهی با روش خودمختاری وضع خودش را طبق نظر استادانش دنبال میکند. ۲- .ولی قانون کلی رفرم منطقهای که عبارت بود از عدم تمرکز در يک رأیگيری عمومی با رأی مخالف روبرو میشود.۲- تدابير اجرايی و اداریبرای متعادل کردن وضع دانشگاهها که بدون سابقه ورودی دانشجو میپذيرفتند وارد کردن يک امتحان در سال دوم ليسانس که ارتقاء به سال سوم مشروط به موفقيت در اين امتحان بود و ديگر از آن سال به بعد اقدام به تأسيس هر چه بيشتر مدارس مستقل تخصصی نمودند.درباره نتايجی که در جامعه اثر کردآلنتورن جامعهشناس معروف چه گفت؟حدود پنجاه سال است که من با تورن دوستی دارم. در همين سفر شبی برای صرف شام به منزلش رفتم و گفتم از تو میخواهم تغييراتی که در جامعه بعد از سال ۱۹۶۸ به وجود آمده است را برايم بگوييم.او در پاسخ به من گفت من در اين باره چندين کتاب نوشتهام، خلاصه آن چند کتاب را در دو مورد برای تو خلاصه میکنم:۱- برای ملت فرانسه جوانان در جامعه فرانسوی تبديل به يک دوره از زندگی دختران و پسرانی شد که از نظر اجتماعی و فرهنگی وضع مشخصی دارند که بايد وضع آنها به رسميت شناخته شود و در کليه اموری که مربوط به جوانان میشود حق مشارکت و اظهارنظر داشته باشند.۲- در گذشته ما مسايل را فقط از نظر اقتصادی و اجتماعی و سياسی و يا حقوقی در نظر میگرفتيم، حالا ديگر بعد از سال ۶۸ فهميدهايم که به مسايل معنوی و غيرمادی به زندگی و مسايل فرهنگی جامعه به معنای وسيع کلمه بايد توجه میکرديم، مثل رابطه اولياء با فرزندانشان يا رابطه زن و مرد چه در شغل و کار و چه در زندگی زناشويی بايد دو طرف در کمال تفاهم رعايت همديگر را به طور منصفانه بکنند. يا جهانی شدن انتقال افراد از کشوری به کشور ديگر به خصوص بايد به وضع پناهندگان به طرز عادلانه توجه داشت.من به تورن گفتم نمیخواهی امکانات و ضرورت مشارکت را در مراحل مختلف زندگی به اين دو اصل اضافه کنی. او گفت حق با توست. بدون شک مشارکت هم مسئله مهمی است که نتيجه مستقيم وقايع سال ۶۸ است.اين بحث را من با ديگر دوستان جامعهشناسم ادامه دادم همگی به اين نتيجه رسيديم که از مهمترين نتايج ۶۸ برابری واقعی زن با مرد بوده است چه در خانواده و چه در جامعه و چه بسا فرانسویها در ضمير ناخودآگاهشان خود را به خاطر حوادث ۶۸ آماده جهانی شدن میکردهاند.همچنين هدف تقويت فرديت و شکوفايی شخصيت واقعی انسانی است. منظور آزادی فرد است که خيلی از متفکرين آن را مکمل انقلاب فرانسه میدانند البته لازم به نذکر نيست که اهميت دادن بفرديت نه به ذائقه کمونيسم و نه به ذائقه کاپيتاليسم خوشآيند نيست. هر دو رژيم دنبال ماشينی کردن و يکسانسازی انسانها هستند.خاطرات شخصی خودم از جرياناتسال ۱۹۶۸ ـ اولين رئيس جمهور کشور دموکراتيک چکسلواکی چه گفت؟بعد از فروپاشی شوری اولين باری که در يونسکو فشار شوروی از روی سرما برداشته شد ما توانستيم به دور از مخالفت کمونيستها لفظ دموکراسی را به کار بريم و در سال ۱۹۹۰ من با نماينده رژيم دموکراتيک جديد چکسلواکی مذاکره کردم و گفتم چه خوبست اگر شما به آقای واکلاهو هاول رئيس جمهور جديد که تازگی هم از زندان آزاد شده و هم به رياست جمهوری انتخاب شده است بگويد که ما يعنی يونسکو درصدد هستيم کنفرانس مفصلی در پراگ تحت عنوان فرهنگ و دموکراسی برپا کنيم. يک هفته بعد به من زنگ زد و گفت من مطلب شما را به اطلاع آقای رئيس جمهور رساندم او آمادگی کشورش را برای پذيرايی از چنين کنفرانسی اعلام کرد. من بلافاصله اين مطلب را به اطلاع آقای فدريکو مايور رساندم که او به من گفت از آنجا که چنين کنفرانسی در برنامه يونسکو نبوده است شما خودت تدارک کنفرانس را به عهده بگير. من فوراً با آلن تورن تماس گرفتم و به او تهيه يک گزارش اوليه برای چنين کنفرانسی را سفارش دادم که او با گرمی پذيرفت. هنگامی که در پراگ در حين اين کنفرانس که با شرکت دويست شخصيت معروف سياسی و روشفکران سرشناس تشکيل داديم در ديداری با واکلاو هاول که صحبت از وقايع سال ۶۸ کرديم به من گفت: «من در اين تاريخ در پاريس بودم و مرتباً در تظاهرات دانشجويان شرکت میکردم. جنبه انقلابی اين تظاهرات برای من تازگی نداشت زيرا که ساليان دراز در يوغ شورویها بوديم دائماً از انقلاب شنيدهايم و اصولاً نسبت به اين لفظ حساسيت داريم چون لفظ انقلاب پوششی است برای همه ستمکاریها و خلافکاریها. آنچه برای من در تظاهرات دانشجويان در پاريس تازگی داشت جنبه اخلاقی و معنوی اين تظاهرات بود که در هيچ انقلابی ديده نشده بود و به خصوص دوری همه از خشونتها بود.» بیدليل نبود که ژرژ مارشه دبيرل حزب کمونيست فرانسه نفرت خودش را از کوئن بنديت در همان روزها در روزنامه اومانيته بيان کرده بود. اين سخن مارشه نشانه عدم رضايت کمونيستها از کل اين جنبش بود.گفتگو با ژانپل سارتر درباره سال ۱۹۶۸ و نقش امروزی جواناندر کنفرانس عمومی يونسکو که با شرکت وزرای فرهنگ و آموزش و پرورش کشورهای عضو سازمان تشکيل میشود در پاييز سال ۱۹۶۸ که پس از وقايع ماه که ۶۸ تشکيل شد، مسئله جوانان چندين روز وقت کنفرانس را گرفت و اين کنفرانس مسئله جوانان و نقش جوانان در مسايل جهانی را با استفاده از نظرات جامعهشناسانی چون ادگار مورن به تفصيل به بحث گذاشت. و برنامه مفصلی برای آن تنظيم کرد و بعد از اول سال ۱۹۶۹ يونسکو مشغول بررسی برای تعيين يک مدير برای اين بخش نمود و من در پايان اين سال از ميان عده زيادی از داوطلبان به اين سمت انتخاب شدم. چند ماهی گذشت من يک روز به مديرکل يونسکو رنهمائو که دوست و همکلاسی و هممدرسهای ژانپلسارتر و سيمون دوبوار بود گفتم من بايد ديداری با اين شخصيت به منظور اجرای صحيح برنامه خودم در يونسکو داشته باشم. رنهمائو گفت بسيار فکر خوبی کردهای، در اولين فرصت که زن و شوهر برای صرف شام به منزل من میآيند تو را خبر میکنم. او همين کار را کرد. من در ديدار با ژانپلسارتر اين سؤال را از او و همسرش سيمون دوبوار کردم که برخورد آنها با اين جوانانی که از دانشگاه نانتر به سوربن آمده بودند چگونه بود.سارتر گفت من اصلاً متوجه نقش دانشجويان در اين جريانات نبودم تا اين که يک روز به من گفتند اين جوانان از شما دعوت کردهاند که در جلسهای که در آمفیتئاتر سوربن تشکيل میشود شرکت کنيد. من هم آماده شرکت در اين جلسه بودم. وقتی در بالای مجلس که يک رديف صندلی برای مدعوين گذاشته بودند رفتم و مهمانداران مرا به محلی که برای من تعيين کرده بودند راهنمايی کردند، ديدم مقابل صندلی من روی يک کاغذ سفيد نوشته شده است: «آقای سارتر ما خوشحال میشويم که هر چه در دل داری از کار ما و اقدامات ما بگويی ولی خواهش میکنيم پر حرفی نکنيد». سارتر گفت آن شب سيمون همراه من نبود وقتی به خانه رسيدم و او از من پرسيد اين جوانها چه میگويند به او جواب دادم: تا حالا ما جلو میرفتيم و جوانها به دنبال ما میآمدند حالا ديگر جريان تغيير کرده است ما بايد دنبال جوانان حرکت کنيم. بعد سارتر به من گفت شما هم که حالا مسئول جوانان هستيد از قرار معلوم اين عقيده را داريد. به من گفت مثل اين که شما هم در همين راستا با رنهمائو صحبت کرده بوديد ـ عين جملهای را که به مايور گفته بوديد برای سيمون دوبوار و خانم مايور هم تازگی دارد میتوانيد آن را تکرار کنيد. به سارتر پاسخ دادم و گفتم وقتی بعد از نزديک دو ساعت گفتگو آقای مايور از من پرسيد اگر شما از فردار مسئوليت کار جوانان را به عهده داشتيد چه میکرديد؟ من به ايشان پاسخ دادم که شما فرانسویهای ضربالمثلی داريد که میگوييد «ای کاش جوانان میدانستند و ای کاش پيران میتوانستند». امروزه معنی اين ضربالمثل معکوس شده است. جوانها با حساس طبيعی خود به مسايلی پیبردهاند که پيران از آن مسايل غافلند، به اين معنا که امروز بايد گفت: «ای کاش جوانان میتوانستند و پيران میدانستند»، چون در خيلی از امور هست که دانش و درک جوانان از پيران بيشتر شده است ولی بعکس توان و امکانات پيران از درک و فهمشان زيادتر است. من اگر به اين سمت منصوب شوم سعی خواهم کرد از دانش و درک جوانان مطالبی را به پيران منتقل کنم و از امکانات پيران بهره بيشتری عايد جوانان کنم.درک غلط آقای سارکوزی از ميراث سال ۶۸کوئن بنديت در مصاحبهای چند هفته پيش با نوول ابسرواتور میگويد آقای سارکوزی مدعی است که میخواهد آثار ما را محو کند ولی مطلب جالب اينست که خود ايشان عملاً يا دانسته يا ندانسته در همان راهی که چهل سال پيش ما با علاقه و حرارت قدم بر میداشتيم ايشان هم در همان راهند. ايشان سال گذشته وقتی دولت خودشان را به مجلس معرفی کردند با افتخار میخواستند به فرانسویها اين را بگويند که من سعی کردهام در دولتم وزرای مرد و زن برابر هم باشند. هفته پيش هم که آقای برلوسکنی دولت خودش را به پارلمان ايتاليا معرفی کرد معلوم شد که تعداد زنان در پست وزارت ۸ نفرند و مردان فقط ۷ نفرند.کوئن بنديت در همان شماره نوول ابسرواتور جواب روزنامهنگاری را درباره مطالب آقای سارکوزی داده است. آقای سارکوزی هنگام رأیگيری برای انتخاب رياستجمهوری گفته بود ما تا چند روز ديگر ميراث ماه مه ۱۹۶۸ را به کلی تصفيه میکنيم. جواب ما به آقای سارکوزی اينست که ميراث مه ۶۸ اثر خود را در دنيا گذاشته است، مسئله رسيدن به جامعه عدالتطلب هدفی است که ميليونها مردم دنيا دنبال میکنند. تساوی مرد و زن در تمام جوامع امروز جهان هدفی است که ما در آن زمان دنبال میکرديم که امروز هم مردم مترقی و روشنضمير دنبال میکنند. پس ميراث مه ۱۹۶۸ در همه جای دنيا عزيز و محترم است و ما هم به موقع وظيفهمان را انجام دادهايم و مطلبی نيست که کسی بتواند امروز آن را تخطئه کند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 769]
صفحات پیشنهادی
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ...
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه-بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه شورشی که به ...
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه-بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه شورشی که به ...
جهان امروز دچار بحران معنويت
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... ولی بعد از جنگ جهانی دوم بلافاصله فرانسه دچار درگيری با جريان استعمارزدگی شد که .
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... ولی بعد از جنگ جهانی دوم بلافاصله فرانسه دچار درگيری با جريان استعمارزدگی شد که .
میدان نقش جهان موفقیت خود را جشن گرفت
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... تجهيز تمام امکانات از طريق دروس تکميلی و ديگر وسايل برای موفقيت در مسابقه کنکور .
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... تجهيز تمام امکانات از طريق دروس تکميلی و ديگر وسايل برای موفقيت در مسابقه کنکور .
خط فقر در کشور ما چه معنایی دارد؟
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... امور فرهنگی و آموزشی و ...
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... امور فرهنگی و آموزشی و ...
جوانان را از حق رأی محروم نکنید
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... انقلاب، برای نجات فرد ...
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج آن در فرانسه. ... انقلاب، برای نجات فرد ...
تعداد نشريات کشور در شش هزار سال بعد!
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... ارديبهشت امسال مقارن با چهلمين سال بحران بیسابقهايست که در کشورهای اروپايی و ... و هنگامی که در ...
بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... ارديبهشت امسال مقارن با چهلمين سال بحران بیسابقهايست که در کشورهای اروپايی و ... و هنگامی که در ...
سرباز جنگ جهاني دوم ليسانس گرفت
... تحصيل بودهام. يك مرد آمريكايي سرانجام پس از 50 سال موفق به اخذ مدرك ليسانس خود. ... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... ... ملی ضد ... ولی بعد از جنگ جهانی دوم بلافاصله فرانسه دچار درگيری با جريان استعمارزدگی شد که .
... تحصيل بودهام. يك مرد آمريكايي سرانجام پس از 50 سال موفق به اخذ مدرك ليسانس خود. ... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج ... ... ملی ضد ... ولی بعد از جنگ جهانی دوم بلافاصله فرانسه دچار درگيری با جريان استعمارزدگی شد که .
دختر ۲۲ ساله و لیسانسه که در خانه مردم کار میکند
با اینکه سن و سال زیادی نداشت اما تجربه های همین چند سال زندگی مشترک باعث شده بود .... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج . ... قانونی در اکتبر ۱۹۶۸ برای اصلاح نظام آموزش و پرورش فرانسه به مجلس ملی میکند: ۱- به موجب .
با اینکه سن و سال زیادی نداشت اما تجربه های همین چند سال زندگی مشترک باعث شده بود .... بحران و شورش جوانان در سال ۱۹۶۸ در کشورهای صنعتی جهان و اوج . ... قانونی در اکتبر ۱۹۶۸ برای اصلاح نظام آموزش و پرورش فرانسه به مجلس ملی میکند: ۱- به موجب .
-
گوناگون
پربازدیدترینها