واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مردهاى در ميان زندگان
ملاحظه آنچه اسلام در ابواب مختلف معرفت شناختى آورده، نشان مىدهد كه اين آيين الهى، براى ساختن جامعه ارزشىِ مورد نظر خود، پيش و بيش از هر چيز ديگر، به انديشه و شناخت و آگاهى، اهميت داده و انسانها را از خطر «جهل» و به كار نيانداختن انديشه، بر حذر داشته است. از منظر اسلام، جهل، آفت شكوفايى انسانيت و ريشه همه مفاسد فردى و اجتماعى است(1) و تا اين آفت، ريشهكن نشود، ارزشها شكوفا نمىگردند و جامعه انسانى تحقّق نمىيابد. از ديدگاه اسلام، جهل، ريشه همه بدىها،(2) بزرگترين مصيبت،(3) زيانبارترين بيمارى(4) و خطرناكترين دشمن(5) است و شخص جاهل، بدترينِ جنبندهها، بلكه مردهاى در ميان زندگان است.(6) براى فهم درست آيات و احاديثى كه درباره مذمّت جهل و جاهل و علائم و احكام آن، و در يك كلمه، ضرورتِ «جهل زدايى» وارد شده، نخستين مسئله اين است كه: جهل چيست؟ و آيا از منظر اسلام، مطلق جهل، مذموم و خطرناك است، يا معناى خاصّى از آن؟ و در صورت دوم، آن معناى خاص كدام است؟ به عبارت ديگر، بايد فهميد كه: كدام جهل، ريشه همه شرور است؟ كدام جهل، بزرگترين مصيبت است؟ كدام جهل، بدترين و زيانبارترينِ دردها است؟ كدام جهل، شديدترين فقر است؟ كدام جهل، خطرناكترين دشمن است؟ و كدام جاهل به فرموده قرآن كريم، «شرّ الدّواب(بدترين جنبنده)» است و به گفته امام على(عليهالسلام)، مردهاى در ميان زندگان است. معانى واژه «جهل»به طور كلى، براى جهلِ مذموم، چهار معنا متصوّر است: اوّل. همه گونه نادانى، دوم. نادانى نسبت به علوم و معارف مفيد و سازنده، سوم. نادانى نسبت به ضرورىترين معارف مورد نياز انسان، چهارم. نيرويى در مقابل خِرد. 1. همه گونه نادانىهر چند در نگاه ابتدايى، به نظر مىرسد كه هر نوع نادانىاى، زيانبار و مذموم است، ولى با تأمّل، معلوم مىشود كه حقيقت، اين است كه هر ندانستنى، نكوهيده و هر دانستنى، پسنديده نيست؛ بلكه بر عكس، برخى از دانستنها زيانبار، و برخى از ندانستنها مفيد و سازندهاند و درست به همين دليل، در اسلام، تلاش و تحقيق براى كشف برخى از امور و اسرار، ممنوع شده است، و در متن احاديث، آموختنشان حرام اعلام شده است. 2. نادانى نسبت به معارف مفيدبى ترديد، اسلام براى همه علوم و معارفى كه در خدمت انساناند، ارزش قائل است و تحصيل آنها را در صورتى كه جامعه نيازمند به آنها باشد و افرادِ آگاه به آنها به اندازه كافى وجود نداشته باشند، واجب مىداند؛(7) ليكن اين، بدان معنا نيست كه نادانى نسبت به همه اين علوم، براى همه مردم، مذموم يا خطرناك است. به بيان ديگر، ادبيات، صرف و نحو، منطق، كلام، فلسفه، رياضى، فيزيك، شيمى و ساير رشتههاى علوم و فنون، در خدمت انسان، و از منظر اسلام، ارزشمندند؛ ولى نمىتوان پذيرفت كه ندانستن اين علوم، ريشه همه شرور، بزرگترين مصيبت، زيانبارترينِ دردها، خطرناكترين دشمن و شديدترين فقر است و چنانچه كسى برخى از اين علوم و يا همه آنها را نداند، بدترينِ جنبندگان بر روى زمين و همانند مردهاى در ميان زندههاست .هر ندانستنى، نكوهيده و هر دانستنى، پسنديده نيست؛ بلكه بر عكس، برخى از دانستنها زيانبار، و برخى از ندانستنها مفيد و سازندهاند و درست به همين دليل، در اسلام، تلاش و تحقيق براى كشف برخى از امور و اسرار، ممنوع شده است، و در متن احاديث، آموختنشان حرام اعلام شده است3. نادانى نسبت به ضرورىترين معارفِ مورد نياز انسانعلوم و معارفى كه انسان را با مبدأ و مقصد خود آشنا مىكنند و راه رسيدن به فلسفه آفرينش خود را به او نشان مىدهند، ضرورىترين معارفِ مورد نياز اويند. انسان بايد بداند كه: چگونه پديد آمده و هدف از آفرينش او چه بوده است؟ چه بايد بكند تا به فلسفه آفرينش خود برسد؟ به كجا مىرود؟ و چه خطرهايى، او را تهديد مىكنند؟ معارفى كه به اين مسائل پاسخ مىدهند، همان ميراث پيامبران الهىاند. اين معارف، مبدأ همه خيرها و مقدّمه شكوفايى عقل عملى و جوهر علماند و جهل به اين معارف، جامعه انسانى را در معرض دشوارترين مصيبتها و شُرور، قرار مىدهد. البتّه تنها، شناخت اين معارف، كارساز نيست؛ بلكه اين معارف، در صورتى كارآيى دارند كه «جهلِ» به مفهوم چهارم، به وسيله خرد، مهار شود . 4. نيرويى در مقابل عقلدر متون اسلامى، جهل، مفهومى دارد كه بر خلاف معانى گذشته، امرى وجودى است نه عدمى، و آن، شعور مرموزى در مقابل خرد است كه همانند خرد، آفريده خداوند متعال است(8) و آثار و پيامدهايى دارد كه از آنها به «سپاهيان نادانى» (در برابر «سپاهيان خرد») تعبير شده است.(9) وجه تسميه اين نيرو به «جهل»، دقيقا همان وجه تسميه ناميدن نيروى مقابل آن به «عقل» است. اين نيرو، نامهاى ديگرى از جمله «خرد» است، همه زيبايىهاى اعتقادى، اخلاقى و عملى(مانند: خير، علم، معرفت، حكمت، ايمان، عدالت، انصاف، اُلفت، رحمت، مودّت، رأفت، بركت، قناعت، سخاوت، امانت، شهامت، حيا، پاكيزكى، اميد، پيمان دارى، صدق، بردبارى، شكيبايى، فروتنى، غنا و نشاط) از سپاهيان خرد، شمرده شدهاند. در مقابل آنها نيز همه زشتىهاى اعتقادى، اخلاقى و عملى (مانند: شر، جهل،(10) حماقت، كفر، ستم، جدايى، قساوت، قطع رحم، عداوت، بغض، غضب، مَحق، حرص، بخل، خيانت، كودنى، جَلع، پردهدرى، پليدى، نااميدى، خيانت، دروغگويى، ناشكيبايى، بى تابى، تكبّر، فقر و كسالت) از سپاهيان نادانى، شمرده شدهاند. انسان در انتخاب و پرورش هر يك از اين دو نيرو و پيروى از آن، آزاد است. او مىتواند از نيروى خرد خود پيروى كند و با احياى آن، نيروى نادانى و يا نفْس امّاره و شهوت را بميراند(11) و با پرورش سپاهيان خرد، به مقصد اعلاى انسانيت برسد و خليفه خداوند متعال شود، و نيز مىتواند با پيروى از نيروى نادانى و پرورش سپاهيان آن، به اسفل السافلين، سقوط كند.(12)
دو نكته قابل توجّهبا عنايت به اين شرح، دو نكته مهم و قابل توجه روشن مىگردد: 1 . خطرناكترين جهلهر چند اسلام با جهلِ مذموم، بويژه با مفهوم سوم آن، به شدّت مبارزه مىكند، ليكن خطرناكترين جهل از منظر اين مكتب، جهل به مفهوم چهارم است؛ يعنى انتخاب راهى كه نيروى نادانى، انسان را بدان دعوت مىكند و پيروى از آن؛ زيرا اگر انسان، راهى را كه خرد براى او ترسيم كرده، انتخاب كند، بى ترديد، علم و حكمت و ساير سپاهيان خرد، او را به مبدأ و مقصد انسانيت و راه وصول به آن و نيز همه معارف مفيد و سازنده، هدايت خواهند كرد و او به ميزان استعداد و تلاش خود، به فلسفه آفرينش خويش خواهد رسيد. امّا اگر انسان، از روى نادانى، راهى را انتخاب كرد، سپاهيان نادانى، راه شناخت معارف سازنده و حقايق والاى انسانى و رسيدن به مقصد اعلاى انسانيت را بر او مسدود مىنمايند و در اين حال، اگر كسى بزرگترين دانشمند روى زمين هم بشود، دانش او براى هدايتش سودى نمىبخشد و بيمارى نادانى، او را از پاى در خواهد آورد : «وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ.(13) و خداوند، او را دانسته، گمراه گردانيده است.» بر اين اساس، محور اصلى سخن در متون اسلامى، هنگامى كه «جهلْ» مورد بررسى قرار مىگيرد ، معناى چهارم آن است و ساير معانى جهل، به ترتيب اهمّيت، مورد توجّهاند. 2 . رويارويى عقل و جهلنكته دوم، روشن شدن سرّ تقابل «عقل» و «جهل» در متون اسلامى است. سؤال، اين است كه: چرا بر خلاف متعارف كه «جهل» در مقابل «علم» مطرح مىشود، در قرآن و حديث، «جهل» در برابر «عقل» قرار گرفته است؟ وقتى به كتب حديثى مراجعه كنيد، عنوان «علم و جهل» را نخواهيد يافت، بر خلاف عنوان «عقل و جهل» كه در اغلب مجموعههاى حديثى وجود دارد. راز اين مسئله، آن است كه اسلام، «جهل» به مفهوم چهارم را ـ كه امرى وجودى و در برابر «عقل» است ـ خطرناكتر از «جهل» به مفهوم دوم و سوم ـ كه امرى عدمى و در برابر «علم» است ـ مىداند. به تعبير ديگر، تقابل ميان «عقل» و «جهل» در متون اسلامى، نشانه آن است كه اسلام، جهلِ در مقابل عقل را خطرناكتر از جهلِ در مقابل علم مىداند و تا اين جهل، ريشهكن نشود، ريشه كن شدنِ جهلِ در مقابل علم، براى جامعه سودى اساسى در بر نخواهد داشت و اين، نكتهاى است بسيار ظريف و مهم. برگرفته از حكمتنامه پيامبر اعظم(صلَّي الله عليه و آله)، ج 2 ، محمدي ري شهري .گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي1- دانش نامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ بخش سوم: نادانى/ فصل سوم: نشانههاى نادانى/ آثار نادانى .2- دانشنامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ ح 910.3- دانش نامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/بخش سوم: نادانى/ فصل يكم: پرهيز دادن از نادانى/ بزرگترينِ مصيبت .4- دانشنامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ بخش سوم: نادانى/فصل يكم: پرهيزدادن از نادانى/ ناگوارترين بيمارى .5- دانشنامه عقايد اسلامى: معرفت شناسى/ بخش سوم: نادانى/ فصل يكم: پرهيزدادن از نادانى/ زيانبارترين دشمن .6- دانشنامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ ح 922.7- دانشنامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ بخش هشتم: كسب شناخت/ فصل پنجم: احكام آموختن/ توضيحى درباره احكام آموختن.8- دانشنامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ بخش دوم: خرد/ فصل يكم: شناخت خرد/ آفرينش خرد و نادانى .9- دانشنامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ بخش دوم: خرد/ فصل پنجم: نشانههاى خرد/ سپاهيان خرد و نادانى .10- مقصود از جهلى كه از «سپاهيان نادانى» شمرده مىشود، جهلى است كه از جهل به معناى چهارم ـ كه جهل اصلى و در مقابل «خرد» است ـ سرچشمه مىگيرد و در مقابل «علم» قرار دارد .11- دانشنامه عقايد اسلامى، معرفت شناسى/ ح 647.12- آنگونه كه در قرآن كريم آمده است: «ثُمَّ رَدَدْنَـهُ أَسْفَلَ سَـفِلِينَ؛ سپس او را به پستترين [مراتبِ ] پستى باز مىگردانيم»(تين/ آيه 5).13- جاثيه، آيه 23.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 754]