واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کتيبه کوفي محراب قدمگاه امام رضا نويسنده: عبدالله قوچاني کتيبه زيباي محراب قدمگاه فراشا يکي از زيباترين نمونههاي خط کوفي و هنر سنگتراشي در قرن ششم هجري است. اين اثر ارزشمند در سالهاي اخير توسط سوداگران فرهنگ از محل اصلي ربوده شده بود. اما خوشبختانه در سال اخيرتوسط نيروي انتظامي ناحيه کرج بازيابي شده و هماکنون در اختيار سازمان ميراث فرهنگي کشور است. از آقاي قوچاني، کارشناس محترم موزه ملي، خواستيم تا يادداشتي درباره کتيبه بنويسند. از ايشان و از مديريت محترم ميراث فرهنگي استان تهران که امکان عکسبرداري از اين کتيبه را فراهم آورده، سپاسگزاريم.کتيبه سنگي محراب قدمگاه امامرضا (ع) در فراشاي يزد در سال 512 هـ.ق و در زمان حکومت گرشاسب بن علي بن فرامرز از خاندان آلکاکويه به دستور شخصي به نام علي بن محمد حجاري شده است.اندازه اين کتيبه 60ضربدر116 و کتيبههاي آن در 9 قسمت نوشته شده است. عکس و متن اين سنگ قبلاً توسط آقاي ايرج افشار منتشر شده است (1)در حاشيه اول سنگ، آيه 55 سوره المائده و آيه 23 سوره الشوري به خط کوفي به شکل زير آمده است:بسماللّه الرحمن الرحيم ذلک الذي يبشراللّه عباده الذين آمنوا و عملوا الصالحات قل لا/اسئلکم عليه اجرا الا المودة فيالقربي و من يقترف / حسنة نزد له فيها حسبنا ان اللّه غفور شکور انما وليکم اللّه و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يـ[ـؤتون] الزکوة و هم.حاشيه دوم، با خط رقاع عبارت از صلوات بر معصومين است:بسماللّه الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد المصطفي و علي المرتضي و فاطمة الزهراء والحسين البر والحسن/النقي و علي بن الحسين زينالعابدين و محمد بن علي البا/قر و جعفر بن محمد الصادق و موسي بن جعفر الکاظم و علي بن موسي الرضا و محمد بن علي التقي و علي بن محمد النقي والحسن بن علي الزکي و محمد الحجة القائم.در حاشيه سوم، آيه 23 سوره احزاب به خط کوفي حجاري شده است:انما يريداللّه/ليذهب عنکم الرّجس اهلالبيت و يهـ / طهرکم تطهيرا.در حاشيه چهارم، به خط ثلث جمله «لا اله الا اللّه محمد رسولاللّه» حجاري شده است که بعدا جمله «عليا (کذا) ولياللّه» در حاشيه پنجم به آن اضافه شده است.در حاشيه ششم، به خط کوفي آيه 1 و 2 سوره المؤمنون آمده است:بسماللّه الرحمن الرحيم قد افلح المؤمنون الذ/ين هم في صلوتهم / خاشعون.حاشيه هفتم، به خط کوفي و داراي جمله «اللّهاکبر» است.در حاشيه هشتم، به خط کوفي، سوره اخلاص حجاري شده است:بسماللّه الرحمن الرحيم/ قل هو اللّه احد/ اللّه الصمد/ لميلد و لم/ يولد ولم يکن له کفوا احد.در بخش مياني کتيبه نام دستوردهنده ساخت سنگ و نام حاکم وقت و تاريخ آن چنين آمده است:امر/ بعمارة هذا/ المشهد المعر/وف بمشهد علي بن/ موسي الرضي (کذا) عليهما/السلم العبد المذنب/الفقير الي رحمةاللّه/تعالي گرشاسب بن علي بن فرامر [ز] بن/ علاءالدوله تقبلاللّه منه في شهور سنه اثني عشرة و خـ[ـمس] مائه عمل عبيداللّه/و خمسائه بن احمد مرة و استعملها عليبن مـ[ـحمـ]ـد حوا بقوله؟در مورد کتيبهها اين توضيح لازم است که حاشيه اول از امتداد کتيبه که «علاءالدوله» در آن نوشته شده شروع شده است؛ در حاليکه انتهاي اين حاشيه، همسطح انتهاي حاشيه دوم است. کلمه خمس مائه اول به خط ريز و ظاهرا در اثر شکسته شدن سنگ در زمان حجاري يکبار ديگر زير شروع حاشيه اول نوشته شده است. اين امر نشان ميدهد که اول کتيبه حاوي نام و تاريخ روي سنگ حجاري شده و سپس ديگر قسمتهاي کتيبه نوشته شده است. شهرت دستوردهنده ساخت سنگ را به چندين شکل مختلف ميتوان خواند که در اينجا بدون نقطهگذاري آورده ميشود.از سنگتراش اين کتيبه چند اثر ديگر در يزد و در موزههاي مختلف دنيا و از جمله کتيبهاي در موزه آستان قدس رضوي، مشهد نگهداري ميشود. اين سنگ داراي تاريخ 516 هـ.ق و متن وسط آن، چنين است:هذا مقام/الرّضا عليه/السّلم اقبل/علي صلواتک/و لاتکن من الغا/فلين شعبان سنة / ست عشر و خمس / مائه عمل عبيداللّه بن احمد مرة.نام باني مشهد رضوي شخصي بهنام احمد بن علي بن احمد العلوي الحسيني است.از گرشاسب بن علي بن فرامرز نيز اثر ديگري در موزه متروپليتن موجود است. و آن قطعه چوبي با کتيبهاي کوفي و متعلق به يک منبر است. دستور ساخته شدن منبر را شخصي به نام ابوبکر بن محمد بن احمد کلاي ثمانيه داده است.به استناد کتيبه اين امر در زمان علاءالدوله گرشاسب بن علي بن فرامرز بن علاءالدوله، حسام اميرالمؤمنين انجام گرفته است.تاريخ ذکرشده در کتيبه چوبي جماديالاول سال 546 هـ.ق است. اين تاريخ 34 سال بعد از تاريخ حجاري کتيبه فراشا است که اين امر باعث ميشود ما در اصالت کتيبه چوبي شک کنيم. کتيبه چوبي نيز داراي چندين اشتباه نحوي است. در ضمن به استناد متون تاريخي بخصوص فهرسالتواريخ، گرشاسب بن علي بن فرامرز نميتوانسته در سال 546 هـ.ق زنده باشد. زيرا مرگ وي در ضمن حوادث سال 536 هـ.ق آمده است:علاءالدوله فلامرز (کذا) کاکويه صاحب يزد و ابرقوه در جنگ سلطان سنجر با گورخان کشته شد که سلطان سنجر اتابک سام را که اول اتابکان يزد است به نيابت دختر اين (ابن) فلامرز حکومت يزد را داد (2)اگر منظور از علاءالدوله فلامرز همان علاءالدوله گرشاسب نتيجه علاءالدوله ابوجعفر بن دشمنزار است پس نامبرده در سال 536 هـ.ق کشته شده و اگر او پسر گرشاسب است پس گرشاسب قبل از تاريخ مذکور درگذشته است. خاندان کاکويِه يزد در سال 536 هـ.ق از بين رفت و به جاي آن خاندان «لنگر» به دستور سلطان سنجر، حکومت يزد را به دست گرفتند.متن کامل کتيبه چوبي که عکس آن در کتاب خطوط اسلامي موزه هنر متروپليتن چاپ شده، چنين است (3):آمر هذا / المنبر عبد مذنب (کذا)/ ابوبکر بن محمد بن احمد کلاي/ثمانيه تقربا الي اللّه و رجاء الي رحمةاللّه/في زمن الامير الاجل السيد المؤيد المظفر/المنصور عضدالدين شمس الملوک/والسلاطين علاءالدوله گرشاسب/بن علي بن فرامرز ابن علاءالدوله، حسام امير/المؤمنين في جماديالاولي سنةست و ا[ر]بعين و خمس مائة.در قسمت بالا و در دوطرف اين کتيبه جمله «لا اله الا اللّه محمد رسولاللّه» ديده ميشود. پی نوشت:1-افشار، ايرج، يادگارهاي يزد، انجمن آثار ملي، تهران، 8431، ج1، ص283.2-هدايت، رضا قلي خان، فهرس التواريخ، به تصحيح عبدالحسين نوايي و مير هاشم محدث، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، تهران،1373،ص124.3-islamic caiyyraphy annemarie schmmel the metropolitan museum of art 1992 p.7 .منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1893]