تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):گناه نکردن آسان تر از طلب توبه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820988676




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقفنامه‏ي دو قنات صدرآباد و کاظم‏آباد و دکانهاي پيرامون باغ نظاميه‏ي تهران


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقفنامه‏ي دو قنات صدرآباد و کاظم‏آباد و دکانهاي پيرامون باغ نظاميه‏ي تهران
وقفنامه‏ي دو قنات صدرآباد و کاظم‏آباد و دکانهاي پيرامون باغ نظاميه‏ي تهران نويسنده:سيد محمد دبيرسياقي مقدمهآنچه در اين مقال به نظر خوانندگان گرامي مي‏رسد، متن دو فقره وقفنامه با مختصر توضيحاتي درباره‏ي آنها و تصوير گوشه‏اي از هر کدام است. در اين دو وقفنامه مرحوم ميرزا آقاخان نوري، حق استفاده از آب دو قنات صدرآباد و کاظم‏آباد را براي بخشي از خانه‏ها، باغها، حمامها و محلات تهران قديم و نيز قسمتي از درآمد دکانهايي را براي تنقيه و لاروب قناتهاي مورد اشاره و کمک به زوار تهي‏دست عتبات عاليات مقرر داشته است. نقل شرح حال مختصري از واقف، همچنين اندک اشاره به عمارتي مکه واقف در باغ نظاميه، جايي که مظهر دو قنات در آنجا بوده، احداث کرده است، مقدمه‏ي آن دو متن و حواشي قرار مي‏دهيم:ميرزا نصرالله خان نوري معروف به ميرزا آقاخان فرزند اسدالله خان نوري لشکرنويس‏باشي (متولد 1222 ه.ق) پس از درگذشت پدرش (در 1242 ه.ق). ابتدا لشکرنويس و سپس لشکرنويس‏باشي شد و با برخورداري از استعداد و چرب‏زباني، در دربار فتحعلي شاه ترقي کرد و در آغاز سلطنت محمدشاه ازسمت لشکرنويس‏باشي به مقام وزارت لشکر ارتقا يافت و تا آغاز صدارتش، همچنان در اين سمت باقي ماند. در دوره‏ي صدارت حاج ميرزا آقاسي، به سبب جاه‏طلبي، با وي درافتاد و حاجي با کسب اجازه از شاه او را به کاشان تبعيد کرد. پس از فوت محمدشاه و پيش از آمدن ناصرالدين شاه به تهران، ميرزا آقاخان بي‏خبر از کاشان به تهرآن آمد و در عمارت خورشيد (واقع در پشت عمارت تخت مرمر) در منزل مهد عليا اقامت گزيد، ليکن چون ميرزا تقي‏خان اميرکبير براي برگرداندن وي به تبعيدگاهش کاشان پافشاري کرد، او به سفارت انگليس در قلهک رفت و متحصن شد. آنگاه پس از قتل اميرکبير، در 1268 ه.ق، ميرزا آقاخان صدر اعظم شد و مدت هفت سال (تا دوشنبه 20 محرم 1275) بر مسند صدارت نشست. سپس از مقام خود عزل و با کسان و بستگان و فرزندان از تهران تبعيد شد و چند سالي را در اصفهان و قم به حالت تبعيد به سر برد و سرانجام در شب جمعه دوازدهم شوال 1281 در قم درگذشت. از وي هفت پسر و چهار دختر باقي ماند و در 1270 ه.ق، در باغ نظاميه براي پسر بزرگ خود ميرزا کاظم‏خان که بعدها نظام‏الملک لقب گرفت عمارتي ساخت. حد شمالي اين عمارت قسمت جنوبي ميدان بهارستان فعلي بود که ساختمان و تزيينات و نقاشي آن تا 1273 ه.ق به طول انجاميد و به مناسبت لقب نظام‏الملکي پسرش آن را نظاميه ناميد. در قسمت جنوبي عمارت حوض بسيار بزرگي ساخته شده بود که آب دو قنات صدرآباد و کاظم‏آباد از فواره‏ي وسط آن بيرون مي‏آمد و از اطراف به پاشويه‏ها مي‏ريخت و از سمت جنوب از ديواره مانندي به پايين سرازير مي‏شد و به طرف آخر باغ و خانه‏ها و محلات شهر مي‏رفت.عمارت مذکور پس از ميرزا کاظم‏خان نظام‏الملک اول، محل اقامت فرزندش ميرزا عبدالوهاب خان نظام‏الملک دوم و سپس پسرش افخم‏الملک و نيز دو پسر افخم‏الملک به نام‏هاي عبدالعلي خان و ميرزا حسين خان خواجه نوري (معاون سابقه وزارت دارايي) و خواهرشان - که از بطن دختر شاهزاده عزالدوله، برادر ناصرالدين شاه بود - گرديد. اينان و ديگر وراث مرحوم صدر اعظم، باغ و عمارت را به يکي از تجار قزوين (احتمالا به نامغلامحسين خان) فروختند. وي نيز در آن عمارت و قسمت باقي مانده از باغ، کافه و رستوراني باشکوه به نام لقانطه احداث کرد که مردم تهران سالها در آن آمد و شد داشتند و گفتني است که در استخر اين قهوه‏خانه قايقراني هم مي‏شد. بعدها وزارت فرهنگ، عمارت و باغ را خريداري کرد. در سالهاي اخير، جبهه‏ي شمالي آن بازسازي گرديده و ظاهرا استخر و فضاي باقي‏مانده از باغ همچنان موجود و براي تعليم شنا، مورد استفاده‏ي جوانان است.از هر چهار طرف تالار عمارت نظاميه، پرده‏هاي نقاشي، ديوارها را مي‏پوشانده؛ به طوري که پرده‏ي نقاشي قسمت غرب، تصوير ناصرالدين شاه را در حال جلوس، و صدر اعظم و پسرش نظام‏الملک و پسران خردسال شاه را در طرفين تخت، و سه طرف ديگر نيز نقوش کليه‏ي رجال، اعيان و ارباب مناصب لشکري و کشوري را به حالت ايستاده نشان مي‏داده است و در گوشه‏ي شمال شرقي تالار در يک پرده، صورت نمايندگان مختار خارجه منقوش بوده است:، حيدر افندي کاردار سفارت عثماني؛ لاگوفسکي کاردار سفارت روس و کنت دو گوبينو کاردار سفارت فرانسه و در طرفين آنها هم ميرزا سعيدخان وزير دول خارجه و ميرزا عباس‏خان منشي اول وزارتخانه قرار داشته‏اند. اما سبب نبودن نقش نماينده‏ي انگليس، سر چارلز موري آن بوده که وي به سبب اقدام ايران براي بازپس گرفتن هرات با صدر اعظم نقار به هم رسانيده و تهران را ترک گفته بوده است. ظاهرا بعدها اين پرده‏ها را به موزه‏ي ايران باستان منتقل کردند و اينک در موزه‏ي کاخ گلستان محفوظ است.شمس‏الشعرا سروش اصفهاني به سبب خاتمه‏ي بناي عمارت نظاميه اشعاري سرود که بر سنگهاي مرمر ازاره‏ي تالار منقور و بيت زير از آن، متضمن ماده تاريخ بناست:کلک مشکين سروش از پي تاريخ نوشت«اي نظاميه طربزائي آباد بپاي»(1)بازپسين نکته‏ي قابل ذکر آنکه مراجعه‏ي خوانندگان گرامي به نقشه‏ي قديم تهران که همراه اين مقال است، موقع استفاده کنندگان از آب وقفي را به خوبي روشن مي‏سازد. و اما متن وقفنامه‏ها:متن وقف نامه 1هو المالک بالاستحقاقبسم الله خير الاسماء الحمد لله مالک الاملاک و رافع الافلاک الذي بيده من السمک الي السماک و صل علي محمد المخاطب بخطاب «لولاحک» (2) الحمد لله الواقف علي الضمائر و المطلع علي السرائر و الصلوة و السلام علي اشرف الانبياء محمد و آله. بعد الحمد و الصلوة، چون روشن سوادان کتابخانه‏ي تجارت به ديده‏ي بصيرت از نسخه‏جات اوضاع ازمنه و دهور خوانده‏اند که هر فردي از افراد انساني را جامه‏ي مستعار اين جهان افکندني است و هر آفريده را انديشه‏ي بقاي جاوداني در اين دار فاني محض خيال و... از خم کمند اجل ورزيدن فرضي است محال و بناي کالبد انساني از آن سست‏تر که تواند پيش سيلاب اجل پاي ثبات فشرد، زيرا که وضيع و شريف چون پست و بلندي موج آب همگي در جويبار زندگي از پي هم روان و پير و جوان مانند ليل و نهار جملگي از دار فنا به شهرستان بقا از پي يکديگر دوان و صحيفه‏ي هر حيواني به سجل (کل من عليها فان) (3) مسجل و طومار هر بقائي به خاتم (اينما تکونوا يدرککم الموت) مزين گشته. قصور ابدان به سيلاب مرگ ويران خواهد شد، فلاجرم مسافران شهرستان بقا، بعد از رحيل از دار فنا چند صباحي در حسرت‏آباد قبور و شهرستان گور، که اول منزل از منازل آن راه دور است، عنوان و در اين مقام که دهليز سراي عشرت انجام است توقف نمودن لازم است که مستعد عود به موطن اصلي گردند و بر هر عاقل بصير لازم است که فکر توشه از براي سفر خود مهيا نمايد تا مرحله پيماي عالم بقا و متنعم به نعماي عظمي گردد و چون زاد و راحله‏ي اين سفر وحشت اثر، صدور اعمال و اعطاي اموال و ارتکاب خيرات و مبرات است، و افضل اعمال صدقات جاريه است لهذا جناب جلالت مآب رفعت و عظمت و حشمت انتساب کفايت و کفالت نصاب ناظم مناظم عدل و احسان ماحي آثار الظلم و العدوان قواما للدولة و السلطنة و الاقبال نظاما للشوکة و الحشمة و الاجلال الاجل الاشرف الارفع الامجد الاکرم الافخم، الشمس الطالع في فلک المجد و العز و العلا و البدر اللامع في سماء الرفعه و العظمة و الاعتلاء اعتماد الدولة العلية العالية صدر اعظم دولت عليه‏ي ايران، ميرزا آقا خان زاد الله اجلاله [محل مهر واقف] وقف مؤبد شرعي و حبس مخلد ملي فرمودند قربتا الي الله و طلبا لمرضاته، بر کافه‏ي مؤمنين اثني عشريه همگي و تمامي چهار سهم از کل شش دانگ از هر يک از دو رشته قنات (4) صدرآباد(5) و کاظم‏آباد (6) واقعتين در بلوک شميران من بلوکات حومه‏ي دارالخلافه‏ي طهران، هر يک با جميع متعلقات و منضمات از انهار و مجري المياه و حرايم و ساير ما يتعلق بها که دهنه‏ي قناتها از ميان حوض بزرگ درياچه‏ي باغ نظاميه (7) بيرون مي‏آيد که به انجام استعمالات و انتفاعات از آن بهره‏مند گردند و به اين نحو آب آن را در محلات و مدارس و مساجد و حمامات و غيرها [ي] دارالخلافه‏ي طهران جاري نموده که آب آن داخل شترگلويي (8)که از پشت باغ سپهدار (9) و عمارات نواب عليه سرکار شاهزاده ضياءالسلطنه (10) است انداخته به نهري که از درب حمام جنت مکان محمدحسن خان سردار(10) مي‏گذرد و از پيش روي عمارت رضوان آشيان محمدزکي خان(11) طاب ثراه، مي‏گذرد به عمارت شهر جناب جلالت مآب واقف معظم، زيد عمره و توفيقاته، و عمارات جناب جلالت انتساب عظمت و حشمت اکتساب مؤتمن السلطان آقاي نظام‏الملک (12)، ادام الله اجلاله العالي و زادالله عمره و عزته، و از آنجا بيرون آمده به هر جاي شهر دارالخلافه که مشرف است مي‏رود، الي پشت مسجد شاه دارالخلافه و هر جا که وفا کند خواه به عمارت يا حمامات يا آب انبارها و شرب باغها و اگر ضرور شود يک روز از ايام هفته را به کوچه‏ي عربان (13) و کنار خندق(14) و به خانه‏هاي محله‏ي حياط شاهي (15)تا مدرسه‏ي مشهوره به مدرسه‏ي مرحوم يزدي و مشهوره به مدرسه‏ي فخريه (16) و خانه‏هاي آن سمت تا مسجد حکيم (17) به اذن متولي، زيد عمره، ببرند و هر نوع تصرفي که خواسته باشند بکنند و هر که از آب مزبور به قصد تملک، تصرف و حيازت نمود مالک خواهد بود و ديگري در آن تصرف نمي‏تواند نمايد. و توليت عين موقوفه را اولا به نفس نفيس خود مفوض فرمودند و بعد از خود به جناب جلالت مآب شوکت و عظمت انتساب رفعت و حشمت اکتساب، الاجل الاکرم الافخم، آقاي نظام‏الملک، ادام الله اجلاله العالي، است و بعد به اکبر اولاد ذکوري است که از بطن والده‏ي ماجده‏ي جناب جلالت مآب آقاي نظام‏الملک، زيد عمره، بوده باشد خواه از ذکور و خواه از اناث و چنانچه ايشان هم منقرض شوند توليت مخصوص است با مجتهد جامع‏الشرايط دارالخلافه‏ي طهران، حفت بالامن و الامان، و در صورت لزوم از اين چهار شبانه‏روز وقفي به اذن متولي، آب به ساير جاهايي که ذکر نشده ببرند. و همچنين خانه‏هايي که در زير باغ نظاميه در بيرون شهر ساخته شده و مي‏شود و سربازخانه‏ي درب دروازه‏ي شميران مادام که کوچ و عيال مردم در آنجا ساکن است و صدق خانه بر آن بکند شرب نمايند و به قدر ضرورت از آن آب به اذن متولي ببرند و همچنين هرگاه آب قنات مرحوم حاجي ميرزا علي‏رضا (18) که از دروازه‏ي شميران به سمت محله‏ي پامنار و کوچه بازار آن سمت شهر جاري مي‏شود مقطوع شود و اهل آنجا به جهت آب تنگي داشته باشند به اذن متولي خانه‏هاي آن کوچه و بازار تا به جايي که آب سوار مي‏شود هفته‏اي يک روز مشروب سازند. و نبايست احديچند ديناري به هيچ اسم و رسم از کسي مطالبه نکنند و آنچه بگيرند حرام است و صيغه‏ي وقف ايجابا و قبولا علي ما قررها الشارع الشريف وقوع يافته، قبض و اقباض و شرايط وقف بأي نحو کان به عمل آمده است. وقفا صحيحا شرعيا مليا و کان ذلک في چهارم شهر ربيع‏الاول 1274، [محل مهر واقف] عبده آقاخان ابن اسدالله.به تاريخ شهر ربيع‏الاول 1274، وقف صحيح است موافق همين تفصيل متن و حاشيه هرکس تخلف و مداخله در وقف کند بدون اذن متولي وقف، به لعنت خدا و نفرين رسول خدا گرفتار شود ان‏شاءالله. توضيح آنکه تا ممکن شود اين آب از مجراي مزبور در وقفنامه که محله‏ي خود واقف خير مواقف است تجاوز نکند، مگر آنکه در محله‏هاي ديگر چنان سخت بشود که آب به هم نرسد و بر مردم زياد تنگ بشود، متولي مي‏تواند اذن بدهد کمه به هر جايي که مي‏توانند در محلهاي شهر آب را ببرند و آب سوار بشود و ممکن باشد ببرند؛ و دريگر آنکه در شهر يا در خارج شهر از خانه‏هايي که زير دست اين قنات است اذن دارند که از اين قنات آب ببرند و در هر جايي که اطلاق زراعت بشود، از قبيل صيفي يا گندم يا جو يا غير آنها که زراعت بر آنها صدق کند، حرام است از اين آب مشروب نمايند و به آب انبارها و باغچه‏ها و حمامها ببرند و هرگاه خداي نکرده يکي از محلهاي شهر دارالخلافه مخروبه شود که بخواهند زراعت نمايند، حرام است از اين آب مشروب نمايند و اين آب را به محل زراعت خواه صيفي باشد و خواه شتوي و باغچه‏هايي که در شهر است و به اجاره مي‏رود و از حد باغچه‏هاي سر خانه بيرون است، حرام است از اين آب مشروب نمايند مگر باغ وقفي مدرسه‏ي مرحوم خان مروي(19)، طاب ثراه، مادامي که منفعت آن صرف طلاب مدرسه‏ي خان مروي مي‏شود اذن دارند که آن باغ را مشروب نمايند و ديگر آنکه در بين عبور آب از کوچه به هر قسم که بخواهد ببرند و از يکديگر به طريق سرقت هم ببرند مختارند و مباح است، ديگر نگويند که امروز نوبه‏ي من است يا نوبه‏ي ديگري و کان ذلک في تاريخ شهرتين من شهور سنه‏ي 1274 [محل مهر واقف].انا شاهد بذلک [محل مهر] عبده داود بن آقاخان (20)(ذلک الکتاب لا ريب فيه) [محل مهر] علي بن آقاخان (21)انا شاهد بذلک [محل مهر] لا اله الا الله ملک الحق المبين عبده محمدکاظم.بسم الله تعالي. قد وقع وقف اربعة اسهم من سبعة اسهم من تمام القناتين المزبورتين حسب ما سطر في الورقة مصرفا و تولية ايجابا و قبولا مع‏الشرايط المقررة والقيود المعتبرة علي الوجه الموضح في الهامش من القبض و الاقباض منه دام اجلاله العالي اللهم تقبل منه بحق محمد و آله. [محل مهر مرحوم مغفور حجت‏الاسلام] العبد المذنب ميرزا محمد اندرماني (22)متن وقف نامه 2هو الواقف علي الضمائربسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين الحمدلله الواقف علي الضمائر و المطلع علي السرائر و الصلوة و السلام علي خير خلقه و اشرف انبيائه محمد و عترته و اولاده الطاهرين. حمد بي‏حد و ستايش لايعد مختص ذات خداوند احد است که شاهباز بلندپرواز خيال و شاهين تيز پر صاحبان کمال را در هواي معرفتش بال و پر سوخته. حکيمي که اگر افلاطون نفس سالها در رياضتکشي معرفتش گردد جز «ما عرفناک حق معرفتک» تنطق نتواند نمود. مصوري که اگر نقش‏پرداز قلم از کلک دفتر قرنها بر صفحه‏ي خواطر رقم زند، غير از صورت «سبحانک لا احصي ثنائک کما اثنيت علي نفسک» نتواند نگاشت. واجب‏الوجودي را که به کل اشياء عارف و دانا و سرائر ناطقين و خطرات قلوب‏الصامتين در نزد جنابش ظاهر و هويدا. تحف و تحيات متظاهره و درود نامعدود متکاثره و تسليمات متواتره نثار مرقد مطهر و مضجع منور منشأ ايجاد عالم و اشرف اولاد بني‏آدم و کافه‏ي ابناء را خاتم، مدرس مدرس رسالت، کرسي‏نشين حجره‏ي جلالت، صدر گزين مسند رياست، قطب فلک نبوت، فهرست عالم خلقت، اعني سيد انبيا محمد مصطفي عليه و آله آلاف تحية والثنا و بر ارواح اولاد آن جناب صلواة الله و سلامه عليه. و بعد بر هوشمندان شريعت کيش و لبيبان عاقبت‏انديش و طالبان قرب دلريش مخفي و پوشيده نيست که جناب رب‏الارباب از حکمت بالغه‏ي کامله و الطاف وافره‏ي شامله اين دار فانيه را مضمون «الدنيا مزرعة الاخرة»، محل زراعت و دار طاعت قرار داده که به وسيله‏ي آن وصول به دار باقي و استقرار به اعلا مراتب عاليه‏ي آن حاصل نمايند. لهذا بر هر فردي از افراد بني‏آدم لازم است که نعمت فانيه را انفاق نموده، تحصيل سعادت نمايند و مفاد آيه‏ي شريفه‏ي (فاستبقوا الخيرات)(23) را اجابت نموده در تقديم اعمال صالحه با رجاء ثواب (انه خير لمن [آمن و] عمل صالحا)، به اندازه‏ي طاقت در مراسم طاعت کوشد و به مدلول (لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون)(24)، نعيم فانيه را انفاق نموده، نعماي جاويد را فائز گردد و قدر امکان تخم سعادت در اين عالم کارد تا در يوم (لاينفع المال و لا بنون)(25) بدرود و چون توفيقات ازلي و تأييدات لم‏يزلي شامل حال و کافل احوال فرخنده مآل جناب جلالت مآب اجل اکرم صدر اعظم اعتمادالدوله ميرزا آقاخان نوري، دام مجده العالي [مهر واقف عبده آقاخان بن اسدالله] گرديد، فلهذا وقف عام و مؤبد صحيح شرعي و حبس تام صريح مخلد ملي اسلامي فرمودند مر همگي و تمامي املاک و مستغلات مفصله‏ي ذيل را مادامت السموات و الارض قربة الي الله تعالي و طلبا لمرضاته و تماما واقعه در جنب باغ نظاميه،دکاکين جنب شمالي کاروان‏سراي واقع در بالاي خيابان نظاميه (26) متصل به هم نوزده باب، جنب طويله‏ي بزرگ پايين خيابان يازده باب، مقابل درب باغ نظاميه دو بابجنبين درب جنوبي خيابان که از شهر داخل خيابان مي‏شود سه باب، دکان خارج از خيابان دو باب، طويله و بهارند باب، کاروان سراي واقعه در بالاي خيابان نظاميه به انضمام طويله و بهاربند علي حده متصل به آن بالتمام از عرصه و اعيانواقع در خارج دروازه‏ي شميران(27) دارالخلافه‏ي طهران معدوده‏ي فوق است از عرصه و اعيان و ابنيه و آلات و ابواب و اخشاب و کافه‏ي ملحقات و عامه‏ي منضمات هر يک بدون وضع شيئي از آن بر مصارف آتيه که همه ساله متولي شرعي آن جمع و ضبط منافع و مداخل دکاکين و سراي مرقومه نمايد و نصف آنچه را که حاصل من باب حق‏التوليه در هر مرتبه از مراتب و هر طبقه از طبقات بردارند و از نصف ديگر بعد از وضع مخارج ضروريه و لازمه‏ي عين موقوفه آنچه را باقي ماند صرف تنقيه و لاروب و نوکن قنات وقفي جناب جلالت مآب اجل اکرم صدر اعظم که جاري در باغ نظاميه استنمايند، چه رشته‏ي شمس‏آباد که رو به لويزان (28)مي‏رود و چه رشته‏ي کاظم‏آباد که هر دو رشته، دهنه‏ي آن يکي است و يک آب بيرون مي‏آيد و مقصد آن دو رشته است و در صورت عدم حاجت قنات به لاروب و نوکن نگاه دارند، چنانچه دو سال بگذرد و مخارج تعمير قنات نه از پيشکار (29) و نه لاروب حاجت نشود، متولي مختار است که صرف زوار فقير کربلاي معلي نمايد، يا صرف تعزيه‏داري جناب سيدالشهداء، عليه‏السلام، نمايد. هو توليت عين موقوفه را اولا قرار فرمودند از براي خود و بعد از براي سرکار عظمت مدار جلالت اقتدار محمدکاظم خان، ملقب به نظام‏الملک، فرزند سعادتمند خود و بعد به اکبر اولاد ذکور معزي‏اليه نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و چنانچه خدا نخواسته اولاد ذکور ايشان منقرض شود توليت مفوض به اکبر اولاد ذکور است که از بطن والده‏ي مکرمه‏ي نظام‏الملک بوده باشد، خواه از ذکور و خواه از اناث و در صورت انقراض ايشان توليت از براي مجتهد جامع‏الشرايط دارالخلافه‏ي طهران است، و از کسي حبه و ديناري مطالبه نکنند عوض آب که حرام است و صيغه‏ي وقف به شرايط مقرره جاري شد و قبض و اقباض و تسليم و تسلم به عمل آمد و کان وقوع ذلک به تاريخ يوم بيست و پنجم شهر جمادي‏الاخره من شهور سنه‏ي يک هزار و دويست و هفتاد و پنج قمري (30) 1275 [محل مهر واقف، عبده آقاخان ابن اسدالله]: به تاريخ شهر جمادي‏الاخره 1275 به شرايط مرقوم متن وقف صحيح است. هر کس بي‏اذن متولي وقف دخل و تصرف کند به لعنت خداوند تبارک و تعالي گرفتار شود. حرره آقاخان بن اسدالله واقف طايفه‏ي خواجه نوري.بسم الله تعالي قد وقع وقف الاملاک المزبوره حسب ما سطر مصرفا و تولية و شرايط باذن الواقف الموفق ايجابا و قبولا مني و انا العبد الاقل [محل مهر] حجت‏الاسلام مرحوم معظم‏اليه، العبد المذنب ميرزا محمد.بسم الله تعالي قد وقع الوقف المرقوم کما سطر فيه من الواقف المعظم لدي في التاريخ [محل مهر] حسين مني و انا من حسين(31)انا شاهد بذلک [محل مهر] لا اله الا الله الملک الحق المبين، عبده محمدکاظم (32)ذلک الکتاب لاريب فيه [محل مهر] لا اله الا الله الملک الحق المبين، عبده علي.انا من الشاهدين [محل مهر] عبده داود بن آقاخان.پي نوشت : 1-اقبال آشتياني، عباس، «يک گوشه از عمارت نظاميه»، يادگار، س 2، ش 6، صص 54 - 51؛ نيز بامداد، مهدي، شرح حال رجال ايران در قرن 12 و 13 و 14 هجري، تهران، 1363 ش، ج 4، صص 379 - 363.2- اشاره به حديث «لولاک لما خلقت الافلاک»، در خطاب باري تعالي به پيامبر اکرم (ص).3- آيه‏ي 26، سوره‏ي الرحمن.4- در پايان وقفنامه، عبارت «چهار سهم اهز هفت سهم از کل شش دانگ هر دو قنات» آمده است و محتمل است که در رونوشت‏برداري اينجا عبارت «از هفت سهم» افتاده باشد.5-در وقفنامه‏ي دوم: شمس‏آباد. ظاهرا به مناسبت شغل صدارت واقف، به صدرآباد موسوم شده است.6-کاظم‏آباد، احتمالا از نام پسر بزرگ ميرزا آقاخان (ميرزا کاظم‏خان) مأخوذ است. کاظم‏آباد، زير مبارک‏آباد قرار داشت و بعدها عين‏الدوله، کاظم‏آباد و مخلص‏آباد و قسمتي از لويزان را خريد و به نام خود که مجيد ميرزا بود به «مجيديه» موسوم ساخت.7-باغ نظاميه، يکي از باغهاي بزرگ شمال تهران قديم بوده است و حدود آن را امروزه مي‏توان جنوب ميدان بهارستان و غرب خيابان بهارستان، از ميدان مزبور تا سرچشمه، و خيابان مسعود سعد و خيابان ملت تا اواسط خيابان اميرکبير قرار داد. بعدها ظل السلطان قسمتي از اراضي آن باغ را خريد و عمارت مسعوديه (وزارت فرهنگ قديم) را در آن بنا کرد. قسمتهاي جنوبي آن نيز به خانه‏ها و محلات از جمله سرتخت بربريها و غيره اختصاص يافت و به کوچه‏ي نظاميه در غرب و کوچه‏ي باريک موازي خيابان بهارستان در شرق و کوچه‏ي جنوبي آن محدود شد.8-شترگلو، راهگذر نهر آب (يا جوي) از راهرو زيرين ساختمان يا جاده و رودخانه و يا خندق است و به شکل گردن شتر يعني نيمدايره مانند، يا ميانه‏ي آن به شکل مقطع مستطيل است که آب از مجراي چاه مانند يک طرف پايين مي‏رود و مراي افقي زيرين را مي‏پيمايد و از مجراي چاه مانند طرف ديگر، بنابر قانون ظروف مرتبطه بالا مي‏آيد و روان مي‏شود.9-باغ سپهدار در مغرب باغ وزير مختار روس (غرب دهنه‏ي پامنار) و کنار خندق (قسمتي از جنوب خيابان اميرکبير فعلي) واقع بوده است. و مراد از سپهدار، ظاهرا غلامحسين خان سپهدار، پسر يوسف‏خان گرجي (1303 - 1223 يا 1304 ه.ق) شوهر ماه‏بيگم خانم، دختر بيست و دوم فتحعلي شاه است که حکومت اصفهان و کرمان و عضويت دارالشوراي دولتي و حکومت قزوين را داشته است (بامداد، ج 3، صص 5 -3).10-عمارت ضياءالسلطنه در مغرب باغ سپهدار و جنوب قسمتي از خياببان اميرکبير فعلي واقع بود. ضياءالسلطنه نيز دختر فتحعلي شاه و همسر ميرزا مسعود گرمرودي است.11-محمدزکي خان، يکي از پنج محصلي است که عباس ميرزاي وليعهد براي تحصيل علوم جديد به اروپا فرستاد. وي مترجم تاريخ معروف عثماني از فرانسه به فارسي است که هامرپور گشتال، خاورشناس اتريشي، نگاشته است.12-عمارت صدراعظم و فرزندش نظام‏الملک، عمارت صدراعظم در پايين کوچه‏ي سردار واقع بوده است و بعدها آن را امام جمعه خوبي خريداري کرد که کوچه‏ي امام جمعه در خيابان ناصر خسرو فعلي يادآور آن زمان است؛ عمارت نظام‏الملک در جنوب عمارت صدراعظم قرار داشت، مرحوم احمد نراقي آن را خريد و سپس وزارت فرهنگ و هنر اين عمارت را از ورثه‏ي او ابتياع نمود و حال در اختيار دارد.13- کوچه‏ي عريان در غرب کوچه‏ي سردار و جنوب غربي باغ ضياءالسلطنه واقع بود.14- مراد، قسمتي از خندق قديم تهران است، در محل خيابان اميرکبير فعلي.15- محله‏ي حياط شاهي در جنوب غربي محله‏ي عربان قرار داشت.16- مدرسه‏ي يزدي، مشهور به فخريه (اطلاعي از آن به دست نيامد).17- مسجد حکيم در جنوب شرقي محله‏ي حياط شاهي واقع بوده است.18- قنات حاج ميرزا علي‏رضا، از قناتهاي معروف تهران است. آب آن از شرق ميدان بهارستان و خيابان نظاميه مي‏گذرد و سرچشمه و شرق خيابان سيروس را مشروب مي‏سازد.19- باغ خان مروي در جنوب مدرسه‏ي مروي قرار داشت و امروزه محل دبيرستان مروي است.20- داود بن آقاخان، پسر دوم ميرزا آقاخان نوري (1296 - 1258 ه.ق) است. اراضي داوديه‏ي تهران (ناحيه‏ي ميان خايابان ظفر و ميرداماد) نام خود را از او دارد.21- علي بن آقاخان، پسر سوم ميرزا آقاخان نوري است.22- حجت‏الاسلام ميرزا محمد اندرماني، از مجتهدان معروف اواسط دوره‏ي ناصري بود که بعدها مرحوم ميرزا حسن آشتياني مقام او را احراز کرد.23- قسمتي از آيه‏ي 148، سوره‏ي بقره.24- قسمتي از آيه‏ي 92، سوره‏ي آل عمران.25- آيه‏ي 88، سوره‏ي شعراء.26- منظور از خيابان نظاميه، خيابان حد فاصل ميدان بهارستان و سرچشمه است که در آن زمان گذرگاه و معبري ميان دو باغ نظاميه و باغ سردار بود.27- مراد دروازه شميران قديم است که واقع در دهنه‏ي پامنار فعلي و در مشرق باغ وزير مختار روس (اداره‏ي بازرگاني فعلي) بود.28- لويزان، از توابع شميران واقع در شش کيلومتري جنوب خاوري تجريش و دو کيلومتري خاور سلطنت‏آباد.29- پيشکار قنات، قسمت پيشين و چاه‏هاي آخر قنات که لارويي را از آنجا آغاز کنند.30- اين رقم را به سياق نيز نوشته‏اند، محض اطمينان و تأکيد و تأييد.31- ظاهرا حسين‏قلي خان پسر چهارم ميرزا آقاخان نوري باشد.32-ميرزا کاظم يا محمدکاظم خان، پسر ارشد ميرزا آقاخان نوري (متولد 1246 ه.ق) در 1268 ه.ق لقب نظام‏الملکي را يافت. صدراعظم در 1270 ه.ق، منصب نيابت صدارت و وزارت معين‏الدين ميرزا وليعهد و سمت وزارت استيفا (وزارت دارايي) را براي او گرفت که اين مقام را در زمان ملک قاسم ميرزا، وليعهد بعدي ناصرالدين شاه، همچنان عهده‏دار بود. اما پس از عزل پدرش از صدارت عظمي، همه‏ي مناصب خود را از دست داد و با پدر تبعيد شد و چون ميرزا آقاخان درگذشت تا 1288 ه.ق بيکار بود. در اين سال، شاه او را به عضويت دارالشوراي دولتي منصوب ساخت و در همان سال بار ديگر به وزارت استيفا رسيد.سپس در 1290 ه.ق حاکم يزد و در 1291 ه.ق وزير دادگستري ودر 1299 ه.ق عهده‏دار سمت وزارت کشور گرديد و در 1307 ه.ق درگذشت.منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 674]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن