تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838137438




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقف نامه سوهان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقف نامه سوهان
وقف نامه سوهان نويسنده: سيد محمد تقي ميرزا ابوالقاسمي کيائيه يا آل کيا از جمله حکام سرزمين گيلان که قبل از روي کار آمدن صفويه قدرت و نفوذي در قسمتهاي شمالي ايران داشتند و بعقيده‏ي بعضي از مورخين نسب آنان به امام زين العابدين ميرسد سلسله‏ي کيائيه يا آل کيا است (روضة الصفا چاپ تهران ج 6 ص 141 و مجالس المؤمنين چاپ تهران ص 408). نخستين کسي که از آنان بخيال سلطنت افتاد امير کيا بود بهمين جهت اين سلسله را مورخين بنام وي کيائيه مينامند. امير کيا پسر حسين بن حسن بن علي بن احمد بن علي بن محمد بن ابوزيد بن ابو محمد حسين بن احمد بن عيسي بن علي بن حسين بن امام علي زين العابدين است اما اولين کسي که از آنان بحکمراني گيلان رسيد کار کيا علي کيا بود که در سال 791 براي تصرف فومن از لاهيجان برشت آمد و در بيرون شهر رشت در جنگ با حکمرانان محلي کشته شد. سيد علي کيا مردي بود شجاع و کاردان و دانا. از صورت کتابت امير تيمور بوي و جوابي که از طرف سيد علي کيا بآن داده شده است معلوم ميگردد که او (سيد علي کيا) مردي اديب و دانشمند نيز بوده است، در اينجا درج نامه‏ي امير تيمور و جواب آن لزومي ندارد ولي براي روشن شدن علو همت و مراتب فضل و بزرگواري بزرگ سلسله‏ي کيائيه خلاصه‏اي از جواب نامه‏ي امير تيمور را نقل مينمائيم. پس از ذکر مقدمه چنين مينويسد: »اين مقدمات مبني است بر جواب مکتوبي که امير تيمور نوشته و آن مبني است بر سفاهت بسيار و نخوت بيشمار و کلمات ناپسنديده و عبارات نا انديشيده مطلقا دعوي ربوبيت کرده دعوتي که ميفرمائيد و امر باطاعت و انقياد که مينمائيد از دو وجه خالي نتواند بود يا از جهت دين باشد يا فوائد دنيوي افعالي که با مسلمانان اطراف روا داشته و صورتي که با بندگان خداي تعالي يظهور آورده است از قتل و غارت و سوخت و تاخت و غيرها معلوم شده که اين معني علامت دين و ديانت نسبت چه بر کفار که غير ملت باشند مثل اين حرکات جايز نيست انبياء و اولياء رخصت ندادند که با کفار اينرا بعمل آورند بتخصيص با مسلمانان که اله قبله باشند و اگر غرض فوائد دنيوي است قصه‏ي عادل خطائي که با او بعد از خدمت و ملازمت و مطاوعت و متابعت رفته است همگنان را براي اعتبار کافي است پس تکليف مالايطاق نمودن و سادات را ملامت فرمودن از علامات وهن دين است از عنفوان شباب الي يومنا هذا محکوم هيچ حاکمي نگشته بقيه که از عمر فاني مانده است خود را در مقام مذلت داشتن و امتثال اوامر ظلمه و فسقه نمودن ا زمستحيلات دانند و بحکم نص کم من فئة قليلة غلبت فئة کثيرة باذن الله و الله مع الصابرين از کثرت و ازدحام ايشان باک نداريم که کثره الننم لا يهول القصاب و اکنون هاتف غيبي در باب توجه مخالفان و معاندان که بدين جانب متوجه‏اند و بي استحقاق قصد آزار و ايذاء صلحاء و اتقياء و علماء و فقها و فقراي اين ديار دارند در گوش جان ميگويد که قاتلوهم يعذبهم الله بايديکم مؤمنين بدين سروش خرم مدهوش گشته و مدلول و من يتوکل علي الله فهو حسبه کار بسته معد و آماده‏ايم تا جان در بدن و سر در گردن باشد خواهيم کوشيد و حق جاهد وافي الله حق جهاده که ميراث آباء و اجداد ماست بجاي خواهيم آورد (مجالس المؤمنين صفحات 411 - 410 - 409 چاپ تهران). سيد هادي کيا برادر و جانشين سيد علي کيا در اندک زماني شکستهاي گذشته را جبران نمود و لاهيجان را تصرف کرد، ولي در سال 797 فرزندان سيد کيا بمخالفت با عموي خود همآهنگ گرديدند و بسپهسالاري برادر ارشد خود سيد حسين کيا در ملاط (چهار کيلومتري جنوب لنگرود و سه کيلومتري ليلا کوه) بجنگ اقدام نمودند، اگرچه سپاهيان سيد هادي کيا پيروز شدند اما مخالفت مردم لاهيجان با حکومت سيد هادي کيا وي را وادار بفرار نمود. دوران سلطنت سيد حسين کيا نيز بيش از يکسال دوام ننمود زيرا در کار مملکتداري شايستگي نداشت و چون مردم لاهيجان از وي ناراضي بودند ناچار حکمراني آن ناحيه را ببرادرش سيد رضي کيا برگزار نمود تا اينکه در سال 829 که سال وفات سيد رضي کيا ميباشد دوباره حاکم لاهيجان گرديد و اين بار بدستور مخالف زور مندش امير سيد محمد در قلعه‏ي الموت زنداني شد. پس از امير سيد محمد پسرش ناصر کيا بحکومت رسيد و او پس از شانزده سال حکمراني در سال 851 وفات يافت و پسرش سلطان محمد بجاي او نشست. بطوريکه مير ظهيرالدين مرعشي مي‏نويسد سلطان محمد بعد از مرگ پدر و عمش که يکسال بعد اتفاق افتاده بود املاکي را جهت مخارج عمومي وقف مينمايد (تاريخ گيلان و ديلمستان مير ظهيرالدين مرعشي چاپ رشت صفحه‏ي 261) ولي هيچگونه توضيحي حتي آن اندازه که عبدالفتاح فومني يادآور شده است در اين باره داده نشده است. کار کيا سلطان محمد در سال 883 وفات يافت. پسرش ميرزا علي که مردي کاردان و خيرانديش بود بسلطنت رسيد. او داراي پنج برادر بنام سلطان حسن و سلطان حسين و سلطان هاشم و سلطان حمزه و سلطان عباس بود . سلطان حسن در سال 908 از طرف برادرش بحکمراني طالقان انتخاب گرديد (تاريخ خاني چاپ لنينگراد صفحه ي 249 ). يکسال بعد چون خبردار شد ميرزا علي در نظر دارد سلطان هاشم را وليعهد خود گرداند بکمک سران سپاه بلاهيجان حمله کرد و برادرش را از سلطنت خلع نمود ولي هيجده ماه بعد کشته شد و در همان زمان ميرزا علي نيز بقتل رسيد و احمد فرزند سلطان حسن بتخت نشست. خان احمد از ميان افراد خاندان سلسله‏ي کيائيه ميتوان خان احمد را دومين حکمران مقتدر و دورانديش و دانا و داراي بينش اجتماعي دانست. در دوران حکومت تقريبا بي دغدغه‏اش کارهاي مهمي صورت گرفته است که متأسفانه کيفيت و چگونگي بسياري از آنها براي ما روشن نيست. تنها کتاب تاريخ خاني است که قسمتي از شرح حال و گوشه‏اي از حوادث دوران حکومتش را در اختيار ما ميگذارد. در زمان سلطان احمد مذهب زيديه جاروديه در گيلان بمذهب شيعه‏ي اثني عشريه تبديل يافت. بايد دانست که شيعه بچند گروه اطلاق ميگردد از آن جمله‏اند کيسانيه - زيديه اماميه - غلات - اسماعيليه. زيديه نيز بدسته‏هاي - جاروديه - سليمانيه - صالحيه - تبريه تقسيم مي‏گردد. مؤسس فرقه‏ي زيديه‏ي جاروديه ابي الجارود است و اين عده معتقدند که امامت بايد در ميان فرزندان علي بشورا باشد و هر که از آنان در ميان مردم بپا خيزد و شايستگي آنرا هم داشته باشد امام خواهد بود و چون خود را پيرو زيد بن علي بن حسن ميدانند و بامامت او قائلند آنان را زيديه‏ي جاروديه مينامند. از آنجائي که آغاز حکمراني سلطان احمد خان همزمان با پيشرفت نفوذ شاه اسماعيل صفوي و رسميت يافتن آئين شيعه‏ي اثني عشريه بود مذهب زيديه‏ي جاروديه نيز که مدتي بيش از پانصد سال دين رسمي مردم گيلان شده بود بآئين اثني عشريه تغيير يافت. ارتباط دائم سلطان احمد با بزرگان دين شيعه‏ي اثني عشريه باعث گرديد که مانند سلاطين صفوي دلجوئي و محبت نسبت بعلماء و صلحا و توجه بمردم را پيش گيرد و در مدت سي سال حکومت محبوبيت فراواني کسب نمود. بطوريکه سلطان هاشم عموي سلطان احمد که طمع حکمراني طالقان و پاشيجا و گرجيان و لشت نشاء را داشت وقتي درصدد مخالفت با برادر زاده برآمد و بخيال آنکه شايد بتواند از سپاه طالقان که در جوار رستمدار و از لاهيجان مرکز حکمراني سلطان احمد دور ميباشد درخواست کمک نموده و او را ياري نمايند متوجه طالقان گرديد و خود را بجوزستان (جوستان فعلي) رسانيد. ولي توقف چند روزه‏ي او ثمري نبخشيد و از ترس اينکه مبادا فرمانده‏ي سپاه طالقان مير حسين طالقاني او را دستگير و روانه‏ي لاهيجان نمايد از جوستان براه شيرود و هزار به تنکابن رفت (تاريخ خاني چاپ لنينگراد صفحه‏ي 297). از خان احمد موقوفات زيادي بجاي مانده که هنوز بعضي از آنها بصورت وقف در دست اعقاب و فرزندان موقوف عليهم باقي است، اگرچه اصل و متن وقفنامه‏ي آنها در دست نيست. مانند قراء گليرد و اورازان طالقان که ميگويند واقف همه يا قسمتي از اين دو دهکده خان احمد بوده و در يک نسخه‏ي رونويسي شده واقف قسمتي از قريه‏ي گليرد خان احمد معرفي شده است. خوشبختانه متن وقفنامه‏ي دهکده‏ي سوهان طالقان در دست است که در سال 914 براي علاءالدين فرزند امير نجم‏الدين محمود طالقاني و اولاد ذکور او توسط خان احمد وقف و تنظيم گرديده است و از آن زمان تا کنون نيز بطريق مذکور در وقفنامه عمل مي‏گردد. اينک درين صفحات متن وقف نامه‏ي مذکور چاپ مي‏شود. متن وقفنامه‏ي سوهان‏انبياء مرسلين و ائمه‏ي معصومينخان خورشيد مکان خسرو گردون مسندمفخر آل عبا حامي دين خان احمدتيمنا بذکرالله الواقف علي الخفيات شرائف حمد و سپاس سلطان علي الثاني را سزد که انسان را بکمال عقل و ايمان و اسلام و ايقان بر جمله‏ي موجودات معزز و مکرم و مشرف گردانيد و لطائف شکر بي‏قياس سبحاني را زيبد که محبت و مودت حضرات (در اصل سفيد مانده است) صلوات الله عليهم اجمعين در جان و روانشان متمکن ساخت و ثناء و درود بي‏پايان کريمي را که هشت باب جنت را با چهار حد آن به دوازده امام مطهر حواله فرمود، حکيمي که صحن عرصه‏ي سراپرده‏ي خاک را بشجره‏ي طيبين و طاهرين چون خلد برين کرد.آنجا که کمال کبرياي تو بودعالم نمي از بحر عطاي تو بودما را چه حد حمد و ثناي تو بودهم حمد و ثناي تو سزاي تو بودو صلوات ببغايات و تسليمات بينهايات بر مقصود کاينات و خلاصه‏ي موجودات و واسطه‏ي کون مخلوقات، جيب حضرت الله و طبيب علت گناه. احمد مرسل شفيع مذنبينآخر آمد بود فخر اولين‏بگو محمد و بس کن که دين و دنيا راتفاخر است ثنايش چه جاي تعريف است‏و بر آل و اولاد آن حضرت که راهنمايان اهل تحقيق و پيشوايان ارباب توفيقند سيما الوصي و البتول و السبطين و السجاد و الباقر و الصادق و الکاظم و الرضي و التقي و النقي و العسکري و المهدي صاحب الزمان عليهم صلوات الله المالک المستعان. اما بعد بر ضماير خورشيد مظاهر و خواطر بدر نظاير مهر مظاهر ارباب بصاير و اصحاب سرائر ظاهر و باهر است که خدام سپهر منزلت خورشيد مرتبت کيوان رفعت بهرام صولت، نقس بند گلبن سلطنت، نافه گشاي گلشن مملکت، ثمره‏ي شجره‏ي حقيقت، نور نهار دولت، نور بهار ملت، صباء باغ نزهت، ضياء چراغ خلافت، شمع شبستان ايالت شهريار عالم و عادل که در دنيا و دينچشم گيتي زان مبارکتر نديده شهريارمجمع علم و حيا و منبع جود و سخاخسرو دولت نشين و پادشاه کامکارهر چه باشد اختيار او در اقصاي زمينهست بر گردون گردان اختران را اختيارنامداران را بخاک درگه او احتشامتاجداران را ز نعل مرکب او افتخارتا جهان را خاک و باد و آتش و آبست طبعتا فساد و کون باشد در جهان زين هر چهارخاک بر فرق عدو باشد ز نعل بادپايدر دل اعداء زند آتش بتيغ آبداردر مسلماني به اقبالش خلافت را پناهدر جهانداري با نصافش شريعت را شعاررايتش منصور و تيغش تيز و ملکش مستقيمدولتش پيروز و بختش نيک و تختش استواريعني، ديباچه‏ي مجموعه‏ي شهرياري زيبنده‏ي تاج خسرواني، بهاري فارغ از باد خزانيگل نورسته در باغ جواني‏خط او سبزه زار عالم جانلب لعلش حيات آب حيوان‏الموفق بتوفيقات الملک المنان يا رب اين پادشاه عادل راتاج بخش سرير منزل راکه فروغ چراغ مصطفويستتازه رس نخل باغ مرتضويست‏سال عمرش فزونتر از صد بادسايه‏ي دولتش مخلد بادکه چون از اشراقات اشعه‏ي خورشيد رباني و تلألؤ شموس معرفت الهي رونق دين محمدي و رواج مذهب احق اثني عشري مشاطه‏ي جلال عکس انوار جمال در مزاياي زواياي ايشان افروخته همگي همت و تمامي نهمت بر آن گماشته کمر جد بر ميان بسته بر هنموني قايد توفيق و هادي طريق تحقيق آثار فضل و کمال و استحقاق و استيهال از ناصيه‏ي عاليجناب سيادت و نقابت پناه افادت و افاضت انتباه عمده‏ي ارباب الجد و الاهتداء مرشد اصحاب الزهد و الاتقاء، فهرست ابواب الذين جاهد وافينا، مجموعه‏ي لطائف لنهدينهم سبلنا، مسند نشين ايوان قضا، گل گلشن ملک وفا، علا لسماء الشريعة و الحکومة و السيادة و العدالة و النصفة و الافادة و الافاضة و الدنيا و الدين ابن عاليجناب مرحومي مبروري مغفوري امير نجم‏الدين محمود الطالقاني الشهير بجلال، خلد الله تعالي رشحات ارشاده و افضاله و کماله و علمه و يقينه مخضرةا پيدا و هويدا بود و اهتمام تمام و سعي و مبالغة مالا کلام درباب ترويج و ترتيب مذهب حق احق و دين و اسلام تعليم و تعلم مسائل شرعيه و قواعد و شرائط و ضوابط فروعيه‏ي حضرات (در اصل سفيد مانده است) بحيز ظهور و حوزه‏ي حصول ميرساند و در اسواق يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم غير اعمال رضيه و افعال حسنة مرضيه موجب ادخار ارباح و احتکار لذايذ ارواح نيست و دنيا را بقائي و ثباتي نه و ملکي است باقي سواء ملک فاني و سلطنتي است دائمي و راي سلطنت دنياوي تعالي عز شأنه و سلطانه بلکه اين نمود بي بود چند روزه بواسطه‏ي آنست که از او زاد و راحله‏ي آخرت بردارند که »الدنيا مزرعة الاخرة« پس بمقتضاي »من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و بر فحواي و ان ليس للانسان الي ما سعي« نواب ايشان در حال صحت و کمال عقل و حواس و جواز تصرفات شرعيه و تملکات ملکيه کل ششدانک از قريه‏ي سوهان من اعمال طالقان که عبارت از مجموع تمام کامل شايع است از قريه‏ي مزبوره که ملک موروثي خدام ايشان است المحاذة برود خانه‏ي شاهرود قبلتا و با ملاک قريه‏ي دنبلي شرقيا و بسرجبل ملخافي بحريا و باراضي تکيه‏ي کرود غربيا بل مستغنيا عن التحديد لغات الشهرة و نهاية التوضيح في محلها نيلا لثواب الجزيل و ذخرا لاجر الجميل و روما لبقاء الاسم بعد فناء الجسم وقف خاص و حبس تام بر عاليجناب سيادت پناهي و اولاد ذکور و اولاد و اولاد ذکور ايشان الي ان يتناسلوا و يتعاقبوا نسلا بعد نسل و فرعا بعد اصل نمودند و مفوض و مسلم بر ايشان داشته و از دايره‏ي ملکيه و حوزه‏ي حقيقت خويش اخراج کردند و مأذون و مرخص بتصرف و قبض گردانيدند و ايشان قبول نمودند قبولا شرعيا فوريا وقفا خاصا مبرما مرعيا و حبسا تاما محتويا علي جميع الشرايط الشرعية و مسقطا عن قاطبة المفاسد المخلة وقفا موبدا مخلدا الي ان يرث الله الارض و من عليها و هو خير الوارثين بحيث لا يباع و لا يوجر و لا يملک بوجه التملک و التمليک و قد حرم حضرة الواقف المعظم المشار اليه تحريما اشد التحريمات موکدا بجميع المؤکدات ان يغير هذه الوقفية الصحيحة الشرعية او يرتکب‏ها يؤدي الي ابطالها فمن يقف علي تلک التصدقات و يعلم شروطها و يعرف مصادرها و يتعرض بالنقض و الابطال لا يحل التبديل و التغيير و الانتقال و من سعي في تغيير ما او غير شرطا من شروطها فعليه لعنة الله و غضبه و مقت الله و سخطه و لعنه اللاعنون من الملائکة و الناس اجمعين و عجل الله في الدنيا عقوبته و في العقبي فضيحته فم بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه و سيعلم الذين ظلمو اي منقلب ينقلبون تقبل الله تعالي هذا الخير من السلطان العادل العادل الفاضل الکامل العامل بفضله و کرمه و لطفه و احسانه ان الله لا يضيع اجر المحسنين و قد حکم بصحة جميع ما تضمنه الکتاب الوقفية هذه من المطلع الي المقطع حاکم من حکام المسلمين وقاض من قضاة الموحدين بعدان تبين له کيفية تلک الوقفية من الواقف و امعن في معانيها حاکم جايز الحکم و اشهد علي ذلک الوقفية من المؤمنين و الاصول و طايفة من المتقين ذو العقول و الحمد لله اولاد آخرا و ظاهرا و باطنا و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين وقع هذا هکذا في غرة ربيع الاولي ختم بالخير و العلي من شهور اربع عشر و تسعمائة من الهجرة النبوية عليه افضل الصلواة و التحية المسرود في فحلويها و المشرود في مطاويها من مباديها الي خوافيها فاحت لدي و باحت بين يدي و اني بعد انکشف عن وجوه خرايد هذه الصحيفة الدينية قناع الاختفاء و ارتفع عن و جنات فرايد تلک المجلة الملية خفاء الاختباء و ضربت عليها قماب القضاء و اسلکها في سلک الاعادي و الامضاء من (ماغي) ذلک مقتضي الشريعة الشريفة الغراء و مرتضي الملة الحنيفة المنيفه الزهراء کتبه الفقير الحقير الي الله الغني قاضي فخرالدين علي بن قاضي يحيي الديلماني عفي عنهما و غفر ذنوبهما بحق محمد و آله. در اطراف وقفنامه سجل و سجع مهر عده‏اي ديده ميشود که بترتيب نقل ميشود و سجعها در بين الهلالين قرار ميگيرد 1 - هو الواقف بالضماير جميع ما اضيف الي فيه صدر عني کتبه (احمد بن الحسن الحسيني). 2 - يا واقف بالخيرات صدر الوقف عن حضرت الواقف الواقف علي المواقف بعد رعايت ما يجب رعايته في الشرع الشريف و الدين الحنيف نيلا لثواب الله تعالي و طلبا لمرضاته علي النهج المسطور بالشروط و القيود المعتبرة المزبورة فيه قاطبة لدي و انا الفقير الي الله الحبيب يحيي الطبيب صدرا في الجيلان و ما فيه من البلدان حامدا و مصليا علي النبي و آله (يا يحيي خذ الکتاب بقوة). 3 - هو الواقف علي الضماير اعترف حضرت الواقف الواقف علي المواقف وفقه الله تعالي في الدارين بجميع ما اضيف اليه و اسند اليه في الشرع علي النهج المزبور بالشروط المعتبرة المسطور لدي نيلا ثواب الله تعالي و طلبا لمرضاه، حرره الفقير الي الله القوي (مهر لا يقرء است). 4 - هو الواقف ما نمي الي الحضرت الواقف الواقف في المواقف طي الشرايط واقع صحيح لا ريب فيه و اني غب رعاية وظايف الشرعة المرعية و مراسم قواعد الملة الاسلامية نفذت بالمسئلة المعتبرة تقبل الله في الحسنات و وفقه الله بجميع الخيرات بحق محمد و آله الطاهرين، حرره العبد الراجي الي غفور به الغني (مهر لا يقرء است ). 5 - قد صدر الوقف عن الواقف الواقف علي المواقف علي النهج المزبور فيه، حرره العبد الفقير الي الله علي سپهسالار لاهيجان (انا العبد علي بن جهانگير). 6 - وقف علي هذا الوقف (مهر لا يقرء است). 7 - هذا کتاب مساقه صحيح و خطاب سياقه في ظهور المدعي صريح الفاظه مصرحه بالمطلوب و المرام و عباراته صالحة بما هو المقصود المشهود بين الخواص و العوام تعاونوا علي البر و التقوي و لا تعاونوا علي الاثم و العدوان و السلام و الاکرام، حرره العبد الحقير الفقير الواثق بالله الملک الصمد الغني بقيت الله احمد بن الحسني (مهر لا يقرء است). 8 - وقفت علي وقف الواقف الواقف علي المواقف و اني علي ذلک من الشاهدين الشاکرين اللهم تقبل منه سلمه الله هذا الخير و صانه عن جميع الآفات بحق محمد و علي و فاطمة و الحسن و الحسين، حرره العبد الفقير قاضي احمد گيلاني لنگرودي (مهر لا يقرء است). 9 - هو. صدر ما صدر عن حضرت العتبة العليا خلد ضلال جلاله السامي في اهله و محله تقبل الله تعالي منه هذا و يضاهيها بحرمة محمد و آله المعصومين، حرره حسن بن محمد (الموفق بالله المجد حسن ابن محمد) 10 - هو الحق نظرت علي الدفتر فعلمت انه مطابق الاصل الوقفية فحکمت بصحته و نفذت بالمسئلة، حرره الفقير الي الله تعالي (العبد المحمود). موقوفات خاندان کيائيه پس از برچيده شدن حکومت آل کيا پس از فرار خان احمد دوم در سال 1001 که پسر سلطان حسن و آخرين فرداين خاندان بود سلطنت سلسله‏ي کيائيه بآخر رسيد و تشکيل صفويه به تسلط حکومتهاي محلي ديگر نيز پايان داد. بديهي است که در اين هنگام دشمنيهاي سياسي و اجتماعي بروز و ظهور نمود و بسياري از آثار گذشتگان را بمحو و نيستي کشانيد و يا تهديد کرد. فرار خان احمد مخالفينش را عليه کارهاي او برانگيخت، بطوريکه ميتوان گفت اگر امروز مدارکي درباره‏ي موقوفات حکمرانان محلي و املاک موقوفه‏ي خان احمد و ساير حکمرانان سلسله‏ي کيائيه در دست نيست و دهاتي چون گليرد و اورازان و خود کاوند و غيره از صورت وقف خارج گرديده است نتيجه‏ي مستقيم اينگونه دشمنيها بوده است. درباره‏ي سوهان نيز بايد گفت اگر تأييد نامه‏اي که بامضاء شيخ بهائي و ميرداماد فراهم آمده است نبود به انجام رسيدن نيات مخالفين وي در اين باره کاري سهل و ساده بشمار نمي‏آمد. اين مکتوب تاريخي را که در هفتمين سال سلطنت شاه عباس تنظيم گرديده است ذيلا مي‏آوريم. الي الله حسبي و کفي الي الله و کفي و سلام علي عباده الذين اصطفي محمد المصطفي و آله المعصومين الاتقياء الانقياء و بعد بر ضماير منيره ارباب دين و دولت و خواطر خطيره اصحاب ملک و ملت مخفي و محجوب نماند که چون حکم جهانمطاع آفتاب شعاع لا زال باقيا في جميع الارباع و الاقطاع شرف صدور يافته بود که حضرات عاليات با برکات صدور عظام و علماء اعلام و و فقهمم الله الي قيام - القيام تحقيق و پيروي فرمايند که قريه‏ي سوهان طالقان الي الان بچه نحو در تصرف سيادت پناهان و فضيلت دستگاهان نجما للسيادة مير محمود اوتسا محمدا برادر او بوده امتثالا للحکم المسع المسع الاعلي و اتباعا للامي الجليل الرفيع الاسني حضرات... مشار اليهم نفتيش امر مذکور فرمودند سيادت پناهان مزبوران ابراز فبالچه و وقف نامچه معتبره شرعيه مجله مسجله بسجلات علماء گرام و قضات اسلام و صدور رفيع مقام و حکام عظام و سلاطين سابق گيلان نمودند دال بر آنکه حکام و سلاطين فخام سابق گيلان بوجه معتبر شرعي تمامي قريه‏ي مزبوره رامع الملحقات الشرعية بر اجداد گرام سيادت پناهان مزبوران و اولاد ذکور ايشان و اولاد اولاد ذکور ايشان هکذا ماتو الدوا و تناسلوا وقف مؤبد و حبس مخلد شرعي نمودند و جمع کثيري نيز از.... با برکات و صلحاء اخبار و متورعين ابرار از طلبه علوم دينيه و غيره حاضر گردانيده بعد از امعان نظر و تحقيق تام و ملاحظه و تدقيق تمام اخبار نمودند که قريه‏ي مزبوره بوقفيت بر هيئت مذکوره وقف مؤبد معتبر شرعيست بر نهج مقرر و طرز محرر و نوبه تصرف در آن حسب الشرع الاقدس بسيادت پناهان مزبوران منتهي شده و اليوم در تصرف شرعي ايشان است فعليهذا وقفيت بوضع مسطور حسبما هو المقرر في الدين الاطهر بوضوح و ثبوت و معلوم شد و محقق گشت که قريه‏ي مذکوره باتوابعها حسب ما هو - المسطور وقف مؤبد شرعيست و نوبه تصرفي شرعي در او شرعا تعلق بسيادت پناهان مزبوران دارد که بهر نحو که خواهد تصرف کند چون صورت حال بدين منوال بوده است اين چند کلمه در سلک انتظام التيام يافت في العشر الاخر من شهر شواليه اثني والف. 1 - هو... الوقفيه المحکيه عنها بالفاظ الکتاب ذاقدا تضحت لدي باخبار جم ممن اثق بهم حرره احوج الخلق الي الرب الغني محمد بن محمد المدعو بباقر داماد الحسيني 2 - اخبرني جمع بالغون مرتبة الشياع بوقفيه القرية المزبوره حرره الفقير الي الله يا (بهي لک البهاء) 3 - هو... ما اندمجت عليه الحجة الواضحة المحجة سحلي سحلي الحجه و تحلي بحلي الصحة (المتوکل الي الله عبده قاضي خان علي) در پايان لازم است باين نکته که مبين و دليل تأثير اين نوع کشمکشها و خصومتهاي سياسي در خصوصيات تاريخي منطقه‏اي در سيره و اعمال حکمرانان محلي است اشاره شود که بفرمان شاه عباس سيورسات سوهان را که در آن زمان مبلغ بيست و هشت هزار و پنجاه دينار تبريزي بوده است و قبلا جهت امير کمال‏الدين محمود طالقاني مقرر گرديده بود بيکي از غلامان خاصه اغور لوبيک نام داده شد ولي امير کمال‏الدين توانست با وساطت اطرافيان شاه عباس دوباره آنرا از تيول اغور لوبيک تغيير داده و با فرمان مجددي در تيول خويش در آورد و شاه دستور داد اين حکم را در دفاتر خلود (که تغيير و تبديل در قواعد آن غيرممکن است) ثبت نمايند. معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 832]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن