تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 24 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852911064




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازخواني يک وقف ‏نامه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازخواني يک وقف ‏نامه
بازخواني يک وقف ‏نامه نويسنده: تقي اژه‏اي مقدمه از نيمه دوم قرن پنجم هجري زمينه‏هايي فراهم شد که نثر فارسي را در سالهاي ورود به قرن ششم، به يک دوره‏ي خاص، وارد کرد. گذر از نثر مرسل به نثر فني، روشي بود که براي مدت 200 سال با ايجاد رقابت بين اهل قلم، روز به نثر فارسي را از توجه به معنا به سوي توجه افراطي به آرايش لفظي گرايش داد. اين سبک نوشتار چندان به مبالغه کشيده شد که حتي جملات خبري ساده نيز، در انبوهي از الفاظ دشوار مستور شد و توالي معنا مخدوش شد. صنايع لفظي موجود در شعر به نثر وارد شد و لغت‏پردازي، به گونه‏اي در ميان نويسندگان مطمح نظر بود، که بتواند اعجاب خواننده و مخاطب نثر را در کشف معاني نهفته در واژه، برانگيزد و او را در اين راه به مشقت افکند. واژه‏هاي مهجور و نامأنوس زبان عربي - حتي در گويش‏ها و لهجه‏هاي آن - به نثر فارسي وارد شد و پرداختي به اين سياق در نوشتار از خصايص فضل و علم شناخته مي‏شد. بهاءالدين بغدادي مي‏گويد: «جمله‏ي متقدمان که مبارزان ميدان سخن و مبرزان مضمار هنر بوده‏اند؛ در تازي و پارسي، اين طريقه‏ي صواب مسلوک داشته‏اند و بر اين جاده قويم و نهج مستقيم رفته»(1) تطويل و اطناب در تمامي نوشتار، در اين سبک، از زمره‏ي محاسن است، به خصوص قبل از آوردن لقب و يا اسم مخدومي و يا صاحب جاهي. اتخاذ همين روش بود که به نثر فارسي امکان داد تا به آساني و فراواني، ديگر مختصات را در انواع آرايشهاي لفظي بپذيرد. ورود الفاظ حشو و زائد در نثر از ثمرات ديگر اين سبک نوشتار بود. بالاترين حد اطناب در نثرهاي انشايي از قبيل آثار منشيان و کاتبان و مقام‏پردازان مشهود است. وجه اصلي تلاش اين نثرپردازان آرايش کلام است و بيان معنا در مرتبه‏ي نازل قرار دارد. سجع و توازن از زمره‏ي مهمترين آرايشهاي کلامي مورد نظر بود. رعايت سجع واحد در جملات متعاطف، از اصول محسوب مي‏شد. در اين خصيصه، معني تابع لفظ است. به همين دليل است که بعضي از صاحب‏نظران علوم بلاغي، سجع را براي کلام زيبايي تلقي نمي‏کنند و آن را مخل بلاغت مي‏دانند و معتقدند که بهترين کلام آن است که در آن معني به طبيعت خود رها شود، تا الفاظ لازم را برگزيند (2) البته در مقابل اين نظر اکثريتي هم هستند که «سجع» را زيبايي کلام دانسته‏اند و دلايل بي‏شماري را نيز براي اثبات ادعاي خود آورده‏اند (3) اگر چه در ميان آثاري که در اين سبک نثر - سبک نثر فني - پديد آمده‏اند، ميزان گرايش به تکلف، درآوردن آرايشهاي لفظي به صورت عام و سجع و توازي به صورت خاص، متفاوت است، اما در منشآت رسمي و ديواني و مکاتيب مرسوم، کثرت استعمال سجع از زمره‏ي ويژگيهاي اصلي و ارکان لازم آرايش کلام بوده است. اين شيوه در آثار نثر فارسي محدود به زمان خاص نبوده است و پس از گذشت قرنها مي‏توان بعضي از انواع اين سبک نوشتار را يافت. متن وقف‏نامه‏اي که بازخواني شده و به شرح اعلام و بازخواني مهرهاي آن اقدام شده است، از اين جهت نيز حائز اهميت است که استواري کار نويسنده‏ي متن را در کارش - سبک نوشتاري منشيانه - نشان مي‏دهد. متن وقف نامه هو تعالي شأنه العالي المتعالي العلي الاعلي بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الواقف علي الخفيات و المطلع علي السرائر و الضمائر بحيث لايخفي عليه شي‏ء من الصغائر و الکبائر. و الصلوة و التحية و الاکرام علي اشرف الانبياء و المرسلين و آله و عترته الطاهرين المعصومين من آل طه و يس و سلم تسليما کثيرا. احمده و اصلي و اسلم علي احمده. بذر حمد و ثناء و تخم ستايش، فزون از حد احصي که زرع آن، اراضي موات قلوب عباد را احياء نمايد، شايسته‏ي ذات اقدس و سزاوار صفات مقدس واقف السرائر است که مزرعه‏ي دائره بسيط عقبر، و اراضي قابله‏ي هفت کشور را وقف اولاد آدم و بجهت [به جهت] مدار و معاش طبقات امم، مقرر فرموده و مياه ارواح را در عيون و انهار شرايين مزارع ابدان و اشباح بندگان را به آبياري قدرت کامله جاري نموده که دهقان عقول بندر عبوديت در اراضي سرائر، زراعت نموده؛ در سنوات اعمار به هواي توکل، پرورده و به داس اعمال صالحه، دروده و در زمين بندگي، خرمن نموده، حاصل آنرا بجهت [به جهت] توشه‏ي سفر آنجهاني [آن جهاني] و زاد حضر زندگاني، مضبوط و بوسيله‏ي خضوع و خشوع خويشتن را اجدي (4)رئيس قراي ايجاد و کدخداي مزارع خراب و آباد، اعني خالق جميع عباد و داراي عرصه‏ي دارالمعاد مربوط سازند. و نعت بيحد [بي حد] و مر، نثار حضرت خير البشر و شافع روز محشر و جناب حيدر صفدر و ساير ائمه‏ي اثني عشر «عليه و عليهم سلام‏الله» العزيز الاکبر که قراء مزارع اقاليم سبعه‏ي زمين و بساتيني با تزيين فردوس برين، وقف ذوات مقدسه‏ي ايشان و حاصل کون و مکان و غلات و حبوبات لآلي و جواهر بحر و کان مخصوص نفوس قديسه‏ي آن قوم والاشان (5) است. «صلوات الله و سلامه عليه و عليهم اجمعين الي يوم‏الدين». اما بعد؛ خلاصه مفاد اين کتاب صواب سعادت انجام و زبده‏ي مستفاد اين خطاب مستطاب هدايت فرجام؛ ذکر و بيان آن است که چون پيوسته پيشنهاد والا و مکنون ضمير منير مهر انجلاي و کلاء اجلا ذوي العز و المجد و الاعتلاء بندگان زيشان، معلي بنيان سمو المرتبه (6) و المکان غفر المنزلة و الامتنان؛ نواب مستطاب معلي القاب، فلک جناب، مبادي آداب، خورشيد قباب، عالميان مآب، دولت و شوکت و اقبال پناه، عظمت و حشمت و اجلال دستگاه، شهامت و بسالت (7) و نصفت (8) انتباه (9)، معدلت و مکرمت و فتوات اکتناه (10)، فطانت (11) و متانت و مناعت شعار، بناهت (12) وبنالت (13) مدار، ذوالمجد و الجود و العز و الاقتدار، گردون وقار، خورشيد اشتهار، کثير الاختيار، جليل الاعتبار، و الامقدار، نقاوة (14) خاندان دولت و اقبال، سرآمد ارباب مجد و الاجلال ملجأ الاعالي و الافاخم و ملاذ الاکابر و الاعاظم، خادم الفقراء و مخدوم الامراء، خلف الاعيان و الاهالي، تربيت کرده‏ي خورشيد عنايت پادشاهي، اعتماد الدولة العلية الخاقانيه اعتضاد السلطنة البهيه السلطانيه خان عظيم الشان (15) منبع الجود و الاحسان المتمسک بالطاف الله العزيز المستعان، نواب حاجي محمد حسين خانا (16) امين‏الدوله «ادام الله اقباله» بمحض [به محض] ابتغاء وجه کريم ذوالجلال راجيا لنيل الاجر و الجزاء. (يوم تجد کل نفس ما عملت من خير محضرا) (17) بعقد [به عقد] دوام وقف صحيح مخلد ملي و حبس صريح مؤبد شرعي درآوردند همگي و تمامي عرصه و اعيان کل شش دانگ قريه‏ي معينه مشخصه معلومه معروفه بقريه‏ي [به قريه] هسته من قراء و مزارع مشهوره بلوک قهاب من بلوکات تسعه‏ي دارالسلطنه‏ي اصفهان را که در محل وقوع، من حيث الاشتهار، غنيه از حدود و اوصاف مي‏باشد، باکافه‏ي توابع شرعيه و عامه‏ي لواحق مليه از اراضي و صحاري و مجاري و کشتخوانات و شرب تابعه و مشرب و قنوات و جداول (18) و حرايم و کظايم و آبار و انهار و کلما يتعلق بها و تعد و تحسب منها خارجا، داخلا، دايرا، بايرا، قديما، جديدا؛ بالتمام که ملک طلق نواب مستطاب واقف خير مواقف بوده بر روضه‏ي مقدس عرش درجه، سدره (19) مرتبه، حضرت سيدالشهداء و خامس آل عبا «عليه و علي اولاده صلوات الله العلي الاعلي» و بر قبه‏ي مطهره‏ي منوره [ابي عبدالله الحسين «صلوات الله و سلامه عليه و] (20)حضرت [عباس علي «عليه الصلوة و السلام»] (21) و توليت آنرا در نفس عقد بجهت [به جهت] عاليجناب معلي القاب فضائل و فواضل مآب، سعادت و هدايت و کمالات اکتساب، متانت و مناعت انتساب، زبدة الاطياب؛ علامي، فهامي ميرزا محمد علي خلف مرحمت و غفران پناه، الواصل الي جوار رحمه الله، آقا محمدا (22) «اطلاب الله ثراه» ابن‏غريق بحار رحمت الله الملک المبين شيخ زين‏الدين «تغمده الله بغفرانه و اسکنه في بحبوحة جنانه (23)» شرط نمودند و مفوض بمشاراليه [به مشاراليه] داشتند. مادام؛ حيا، باقيا. و بعد از ايشان با اعلم و اعدل اولاد ذکور ايشان ماتعاقبوا و تناسلوا نسلا بعد نسل. و عقبا بعد عقب. به شرط تقدم بطن اعلي بر اسفل. و نعوذ بالله با انقراض اولاد ذکور اولاد و ذکور اولاد؛ ذکور ايشان امر توليت موکول است به اعلم و اعدل اولاد مرحمت پناه، مغفرت دستگاه، آقا محمد والد متولي «قدس سر [ه] (24) و بعد از انقراض اولاد امجاد آقا محمد «العياذ بالله تعالي» ولايت و اختيار اختصاص بذات [به ذات] کامل الصفات عالم فاضل عادل رباني که در اصفهان متوجه امامت جمعه يا جمعه و جماعت بوده باشد، دارد و بايد عاليجناب ميرزا محمد علي متولي، بالاستقلال و الانفراد، باطلاع و استحضار عاليجناب دولت مآب، سعادت و هدايت قباب، فضائل و فواضل انتساب، حقايق و معارف اکتساب، غواص و دقايق مآب؛ زبدةالعلماء و الفضلاء الاطياب طايف بيت‏الله العزيز الوهاب، افتخار اکبار العظماء و السادات و الاشراف، قدوة آل عبدمناف، عمدة العترة الطاهره، سراج الملة الباهره، مجمع الفضائل و الکلمات، منبع محاسن الخصايل و السعادات، سلالة سليله سيد الانس و الجنان المتمسک بالطاف الله الولي المستعان مولانا و مقتدانا مير محمد حسينا (25) زيد فضله العالي امام الجمعه و الجماعه حال اصفهان «ادام الله تعالي عمره و ابقاه» و در هر عصر از اعصار، تا زمانيکه توليت مختص امام جمعه شود، متولي هر عصر و زمان باطلاع گماشته‏ي سرکار امام جمعه منافع و مداخل و ريع و وجه اجاره عين موقوفه را بحيطه‏ي [به حيطه‏ي] ضبط و تصرف آورده؛ اخذ و جمع‏آوري نموده. چنانچه متولي خود متوجه زراعت و نسق قريه‏ي موقوفه شود، مي‏بايد يک ثلث حظين منافع و محصولات را اولا موضوع پنج تومان و پنج خروار، جنس مال المقاطعه موجودي ديواني آنرا که حسب الرقم مبارک مطاع بمقاطعه مقرر است [به] مباشرين امور ديواني داده، همه‏ي ثلث را بمصرف شمع و چراغ و روشنائي دو قبه‏ي مطهره و دو مرقد منوره بقدر ضرورت و احتياج صرف کرده، آنچه از ثلث فاضل آمد به اعانت فقراء و محتاجين زوار اصفهاني بقدر رفع احتياج آنها دهد و از ثلث باقي منافع محصولات اخراجات قنات و تعميرات که عين موقوفه لازم داشته باشد نموده، اکره (26) رعايا و مؤنه‏ي (27) زراعت آنرا دهد و باقي را بحق التوليه خود تصرف کند و در حالتي که باجاره عمل نمايد و خود زراعت نکند و بتصرف ديگري داده باشد، مال الاجاره هر ساله قريه‏ي مزبوره را اخذ و قبض و اخراجات تعميرات و خرج قنات و غيره، آنچه دخيل در آبادي بوده باشد، متحمل گرديده از منافع، موضوع دارد و يکعشر و ونيم [يک عشر و نيم] منافع را به وضع مخارج لازمه، بصيغه‏ي حق التوليه متصرف شده، هشت عشر و نيم بقيه را صرف شمع و چراغ و روشنائي دو قبه‏ي منوره کرده، هر چه از قدر لازم ضرور شمع و چراغ زياد بوده باشد، زياده را باعانت فقراء و محتاجين زواري که از اهل اصفهان و بي‏چيز بوده باشند به هر يک به قدر رفع احتياج رسانند و بايد شخص متولي در هر عصر از اعصار، سال به سال منافع و مداخل و مال و منال به سرکار امام جمعه و مخارج و مصارف را مذکور و مرکوز خاطر شريعت مظاهر ايشان سازد و به هر مصرف از مصارف مقرره‏ي معينه، آنچه دهد، بحواله و برات و گفته‏ي ايشان بوده باشد و شرط و قرارداد نواب واقف است که عين موقوفه را به حکام عرف و ارباب استيلاء و متغلبه مطلقا به اجاره ندهند و باجاره هيچ کس زياده بر سر عام نداده باشند و اجاره‏نامچه‏ي معتبره به مهر حکام شرع و معارف شهر گيرند و عين موقوفه را نفروشند و برهن ندهند و مورد مصالحه و معاوضه و مبادله درنياورند و کرد و برخور نکنند. نواب واقف - ادام الله دولته و ابقاه - تخليه يد ملکيت فرمودند و به تصرف وقف شرعي و به ضبط متولي دادند. عاليجاه وزير و مباشرين سرکار موقوفات را رجوعي در خصوص محاسبه‏ي قريه‏ي موقوفه و بر متولي نيست و نخواهد بود و محاسبه‏ي دنيوي او با امام جمعه و اخروي با محاسب حقيقي خواهد بود و در ديوان «فليحاسبوا حسابا يسيرا» (28) خواهد نمود و تصرف کننده‏ي در وقف بخلاف شرع و مخالف قرارداد، معاقب به عقاب ابدي معذب به عذاب سرمدي خواهد گرديد و مثل کسي خواهد بود که مخالف فرموده‏ي خدا و منافي طريقه‏ي ائمه‏ي هدي کرده، با کساني که سوار خوک شده به جنگ ائمه‏ي اثني عشر رفته، هم شأن خواهند بود (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه)(29) صيغه‏ي شرعيه گفته شد «شهر رجب المرجب سنه ثلاث و عشرين و مأتين و الف سنه 1223. (محل مهر) لا اله الا الله الملک الحق المبين. حواشي شهود بسم الله اشرف الاسماء الحمدلله الواقف علي الضمائر و النيات و المطلع علي السرائر و الطينات و الصلوة و السلام علي اشرف الخلائق و البريات محمد (ص) و عترته الهداة الي مسالک الخيرات و بعد؛ فقد اقر الواقف المعظم الوفق المسدد زيد تأييده بجميع ما رقم و سطر في تلک الصحيفه الصحيحة من فاتحتها الي خاتمتها سيما الاجرائات الشرعيه و الاقباض و کتب الداعي. [مهر:] عبده محمد حسين ابن عبدالباقي الحسني الحسيني بسم الله اجل الاسماء الحمد لولي الحمد و الصلوة و السلام و التحية و الاکرام علي اشرف الانام محمد و آله و عترته الطاهرين الکرام ما بعد فقد اقر و اعترف الواقف الموفق المعظم بجميع ما فيه کما فيه و جرت الصيغة الشرعيه حسبما فيه لدي و کتب الداعي. بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين لقد وقع الوقف المزبور و سمعت في المجالس المتعددة بوقوعه کما رقم و زور فيه بل وقع شياع بوقوعه و کتب الداعي المغتفر الخاطي مؤمن الشريف الکرماني. [در کتب موجود در خصوص اعلام شرحي راجع به ايشان يافته نشد.] [مهرها:] 1 - امام محمد باقر العلوم 2 - يا اميرالمؤمنين 1226 3 - لا اله الا الله الملک الحق المبين 4 - خوانده نشد 4 - هو وقع ما وقع و الخير في ما وقع. حرره العبد الاقل: [مهر:] محمد بن عبدالرسول الحسيني بسم الله خير الاسماء الحمدلله الواقف علي الضمائر و الصلوة و السلام علي سيدالاوائل و الاواخر محمد و آله الطاهرين و بعد لقد وضح و صح اعتراف نواب المعظم اليه دام اقباله العالي بتمام ما اسند اليه من البداية الي النهاية کما حرر فيه لدي و کتب الداعي [مهر:] لا اله الا الله الملک الحق المبين عبده عبدالله ابن علي اکبر هو الحمد لوليه و الصلوة و السلام علي وليه و وصيه. اما بعد فقد اقر و اعترف عاليجاه الواقف المعظم بتمام ما فيه وجرت الصيغة لدي. حرره الداعي [مهر:] محمد بن عبدالرسول الحسيني مکتوب سيد حجت الاسلام (مرحوم شفتي) «از قرار قرارداد مرحوم واقف، امروز که عبارت از خامس شهر صفر في سنه‏ي 1243 بوده توليت موقوف مسطور مفوض به عاليجناب قدس القاب ميرزا محمدرضا فرزند مرحوم مغفور ميرزا محمد علي است. حرره خادم الشريعة في التاريخ [مهر:] محمد باقر ابي‏محمد نقي الموسوي [توضيح: مرحوم سيد، متولي را براساس تصريح موجود در وقف‏نامه (ص 9) همين مرقونه مشخص فرمودند و نصب کرده‏اند.] 8 - با قرار عاليجاه المعلي جايگاه الواقف المعظم به تمام ما فيه و جريان الصيغة الوقفيه الاقباض و القبض و الشهادات. حرره الداعي. [مهر اول:] عبده محمد حسن بن محمد حسين الحسني الحسيني، 1218 [مهر دوم:] عبده محمدعلي ابن محمد حسين الحسني الحسيني [تذکر: هر دو نفر از فرزندان ميرزا محمد حسين امام جمعه هستند که در اعلام شرح آن آمده است.] 9 - اسامي و القاب مبارک «ابي عبدالله الحسين صلوات الله و سلامه عليه» و «حضرت عباس علي عليه الصلواة و السلام» و ديگر معصومان را به خاطر اعزاز و اکرام که نام آنها پس از نام غير معصوم قرار نگيرد در متن با علامت «تيک» مي‏آوردند و در حاشيه‏ي بالاي وقف‏نامه اسامي و القاب مبارک را مي‏نوشتند. توضيحات اعلام اشخاص و امکنه حاجي محمد خان امين‏الدولة وي پسر ارشد حاجي محمد حسين خان امين‏الدوله است و وي پسر اسدالله خان امين‏الدوله، نواده‏ي حاجي ميرزا علي محمد خان امين‏الدوله که از طبقه‏ي واليان حاکم بر اصفهان از سوي پادشاهان مي‏باشند. جغرافياي اصفهان، ميرزا محمد حسين خان، 1342، دانشگاه تهران، ص 71 هسته (حسه «ح س ه» از زمره‏ي 37 قريه از قراء دهستان قهاب است. در عرض جغرافيائي 4032 و طول جغرافيائي 4351. فرهنگ آباديها و مکانهاي مذهبي کشور، دکتر پاپلي يزدي، 1367، انتشارات آستان قدس رضوي، ج 3، شماره 145 قهاب «ناحيه قهاب چهل پاره ديه است و هفتشوبه و رازنان و قهجاورستان معظم‏ترين قراي اين ناحيت است و آب کاريز مي‏خورند بدان سبب قهاب مي‏خوانند». نزهةالقلوب، حمدالله مستوفي، تأليف 740 ه ق، تجديد چاپ دانشگاه تهران، ص 55 در کتاب الاصفهان علت وجه تسميه قهاب چنين ذکر شده است: «چون قنات سرباز را «کي» مي‏گويند به همين سبب بلوک اين ناحيت «کي آب» است که معرب آن «قهاب» مي‏شود.» و ادامه مي‏دهد: «در سمت شرقي اصفهان متمايل به شمال شهر و از نيم فرسخي شهر الي چهار فرسخ مي باشد و مشتمل است بر چهل و دو قريه و مزرعه... هواي بدي دارد... آب و هوايش در سردي و گرمي معتدل مي‏باشد. حدود آن ماربين، شهر اصفهان، جي، براآن و برخوار است». الاصفهان، مير سيد علي، انتشارات گلها، چ 2، اصفهان، 1371، ص 185 بلوک سبعه در تقسيمات قديمي، اطراف اصفهان به دهستانها و دهستانها به قريه‏ها تقسيم مي‏شدند. دهستانها عبارت بودند از: 1 - دهستان براآن داراي 56 قريه. 2 - دهستان برخوار داراي 29 قريه‏ي قديمي. 3 - دهستان جي 37 قريه که در جلگه واقع شده است. 4 - دهستان حومه تا نزديک نجف‏آباد مشتمل بر چهار قريه. 5 - دهستان برزرود از 9 قريه‏ي تشکيل شده است در سمت مشرق زاينده‏رود. 6 - دهستان کراج مشتمل بر 20 قريه. 7 - دهستان قهاب، داراي 37 قريه، آب و هواي آن ناسالم و براي زراعت از آب رودخانه و قنات استفاده مي‏نمايند. با تخليص به نقل از: کتاب جغرافيا و اسامي دهات کشور، چ 1331، 2، ج 3، ص 246 - 245 حاجي ميرزا محمد علي، فرزند ارشد حاجي ميرزا محمد حسين امام جمعه‏ي اصفهان «نامبرده درعصر خويش به سلطان العلما مشهور بوده و چندين کتاب و رساله تأليف نموده است: اول - رساله‏يي در توحيد؛ دوم، کتابي در قضا و قدر که پايان تأليف آن پنج‏شنبه 2 صفر سنه 1188 ه ق است. سوم، رساله‏يي در منجزات مريض که در آن رد اقوال بعضي از معاصرين خود را نموده است. چهارم، رساله‏يي در نقل نعش. از مشاهير طلاب دست پرورده‏ي او حاجي ميرزا زين‏العابدين خوانساري است. وي پس از مدت 75 سال دو ساعت پيش از طلوع صبح شنبه ماه صفر المظفر در گذشته است.»مکارم الآثار، معلم حبيب‏آبادي، ج 3، ص 959 در تذکرةالانساب آمده است که: از وي دو پسر و دو دختر باقي ماند که پسر ارشد وي ميرزا محمد علي و دومي حاجي ميرزا حسن بود که خود از علماي اکابر زمانش به حساب مي‏آمد. تذکرةالانساب ص 99 شيخ زين‏الدين شيخ زين‏الدين علي بن عينعلي خوانساري از اعاظم علما و فقها عمر خود در قرن دوازدهم هجري است. اصل وي از خوانسار بوده است و در اصفهان اقامت داشت. و چنانکه مؤلف بستان السياحه نوشته است جنبه‏ي شريعت و طريقت هر دو را داشته است. در تذکرةالانساب، ص 101 آمده است که امامت جمعه را نيز به عهده داشته است. وي از چند نفر اعاظم اصفهان نظير مرحوم ميرمحمد حسين خاتون‏آبادي اجازه‏ي روايت داشت که بنا به نقل مکارم‏الآثار، ج 1، ص 127 وي پس از مرحوم ميرمحمد حسين خاتون‏آبادي منصب امام جمعه را به عهده گرفته است. وي داراي تأليفاتي بوده است که موضوع آنها در احکام فروع منتهي است. مؤلف مکارم‏الآثار وفات وي را در سال 1167 مي‏داند. پس از وي پسر او مرحوم آقامحمد صاحب عنوان است و پس از مدتي شهرت مرحوم پدر را يافت و معروف به آقا محمد شيخ زين‏الدين بوده است. مزار وي در تخت پولاد بيرون بقعه‏ي آقا محمد بيدآبادي است. پس از وي پسرش ميرزا محمد علي منصب پدر را دارا مي‏شود. در خصوص لقب «امام جمعه» در کتاب نقباءالبشر، ج 1، ص 176 به نقل از مکارم‏الآثار در خصوص لقب «امام جمعه» آمده است که: «به رسم ارسال سفيران ديني از سوي پيامبر اکرم، صلي الله عليه و آله و سلم، و تبعيت خلف از اين روش و ادامه‏ي آن در دستگاه بني‏اميه و بني‏عباس در زمان خلفاي عثماني نيز چنين عمل مي‏شد. دولت صفويه نيز هنگامي که رياست مطلقه‏ي علماي شيعه بر محقق کرکي شيخ نورالدين علي ابن عبدالعالي مستقر شد و فتواي وي بر وجوب عيني نماز جمعه در زمان غيبت به شرط وجود فقيه جامع الشرائط که نائب امام است، بود و خود نيز همواره در نجف در مسجدش بر جبل «نور» آن را به پا مي‏داشت. پادشاه وقت که در آن زمان شاه طهماسب صفوي بود به اطاعت امر وي براي هر شهري، امام جمعه‏اي تعيين مي‏کرد که اين رأي و فتواي محقق کرکي به عمل گذاشته شود. حتي در اواسط دولت صفوي که علما با صدور فتاوايي بر عدم وجوب عيني نماز جمعه حکم کردند، اما رسم تعيين امام جمعه همچنان باقي بوده است تا زمان قاجاريه. در زمان فتحعليشاه نخستين بار مسجدي براي اين منظور (اقامه‏ي نماز جمعه) ساخته شد.» در المآثر و الآثار اسامي بسياري از امام جمعه‏هاي زمان ناصرالدين شاه در نقاط مختلف ذکر شده است. عبدالله ابي علي اکبر ايشان فرزند مرحوم آخوند ملا علي اکبر اژيه‏اي (اجيه‏ئي) هستند که از بزرگان علما بوده‏اند. پدر ايشان ملاعلي اکبر فرزند محمد باقر از علماي بزرگوار و حکماي نامبردار و اهل فکر و ذکر و رياضت و تهجد و عبادت و منبر و موعظه و مورد رجوع عام و خاصي بوده‏اند. وي نزد مرحوم آقا محمد بيدآبادي و ميرزا ابوالقاسم تلمذ کرده است و در معقول و منقول زبده‏ي زمان خويش بوده است. در مسجد علي واقع در محله‏ي قديمه‏ي «هارونيه» اقامه نماز مي‏کرد. داراي تأليفات بي‏شماري است که بعضي از آنها در سالهاي گذشته چاپ شده و بعضي هنوز به صورت نسخه‏ي خطي باقي است. در روز جمعه جمادي الاولي سال 1196 از اين سراي فاني رحلت کرد. مدفن ايشان در قبرستان معروف و قديمي «تخت فولاد» اصفهان نزديک پدر است. منابع: روضات الجنات، ص 416 مکارم‏الآثار، ج 3، ص 945 حاجي سيد محمد باقر حجت الاسلام فرزند مرحوم سيد محمد نقي مرحوم سيد از بزرگان علما و فقهاي شيعه بوده است. در منصب زعامت شيعه در ايران و هند و ترکمنستان قرار داشت و در ميان طايفه‏ي شيعه‏ي اماميه کسي است که لقب «حجت الاسلام» به ايشان داده شد. شرح ماجراهايي که راجع به ايشان زبانزد خاص و عام است گواهي از تأييد غيبي است. ايشان در قريه «شفت» از حوالي شهر رشت (در سال 1175 ه ق مطابق با 1140 و 1141 ه ش) متولد شد. پس از تحصيلات در عتبات و قم و کاشان در سال 1206 بدون هيچ‏گونه شهرتي به اصفهان آمد و پس از چندي بر علماي عصر خود تفوق يافت و مقبول عام و خاص شد. در سال 1245 مسجد باعظمتي معروف به مسجد سيد بنا نهاد. کتب متعدد در اصول و فروع فقه نگاشت که مهمترين آن مطالع‏الانوار در شرح شرايع است. در همان زمان فتواي ايشان در اجراي حدود شرعي نافذ بود. نوشته‏اند که در سال 1234 وفات يافت و تا يک سال شيعيان ايران و هند مجالس عزا براي وي برپا مي‏داشتند. مدفن وي در ضلع جنوب شرقي مسجد سيد در بقعه‏اي است که زيارتگاه خاص و عام است منابع: الذريعة، ص 767 مکارم‏الآثار، ج 5، ص 1618 پی نوشت:1- التوسل الي الترسل، بهاءالدين بغدادي، ص 10 - 9. 2- جرجاني، اسرار البلاغه، ص 10، ابن‏خلدون، مقدمه، ص 418 - 417. 3- ابن‏اثير، المثل السائر، ص 144؛ قابوس نامه‏ي عنصر المعالي، در آيين کاتب و شرايط کاتبي. 4- اولي، بهتر. 5- به خاطر رعايت سجع «شأن» بدون همزه نوشته شده است. 6- بلند مرتبه، عالي جايگاه. 7- (ب) شجاعت و دليري. 8- انصاف و عدل. 9- بيدار شدن. 10- به کنه چيزي رسيدن. 11- زيرکي و هشياري. 12- نجابت و بزرگواري. 13- ذکاوت، آگاهي. 14- پاکيزه شدن، خالص شدن. 15- بدون همزه براي رعايت سجع آورده و خوانده شود. 16- الف تعظيم و تکريم است. 17- آل عمران: 30. ترجمه: «روزي که هر آنچه را مردم از اعمال نيک انجام داده‏اند، حاضر بينند». 18- در اينجا به معني «جوي‏هاي آب که براي شرب زمينها بنا کنند» است. 19- در قرآن کريم سوره‏ي نجم آيات 15 - 13 آمده است: (و لقد رآه نزلة اخري عند سدرة المنتهي عندها جنة المأوي). چنان که مفسران نوشته‏اند اين درختي است و بدان سبب «سدرة المنتهي» گفته‏اند که علم و عمل خلايق به آن منتهي مي‏گردد و جز خداوند را به ماوراي آن عملي نيست. و نيز گفته‏اند که مقامات انبيا و ملائکه به آن منتهي مي‏شود (رشيد الدين ميبدي، کشف‏الاسرار، ج 9، ص 360) به همين سبب است که در واقعه‏ي معراج پيامبر (ص)، جبرئيل که راهنماي پيامبر در اين سفر آسماني است، وقتي به درخت سده مي‏رسد از حرکت باز مي‏ماند و از آن به بعد پيامبر خود به عروج آسماني‏اش ادامه مي‏دهد. (همان، ج 6، ص 716 و نيز ج 5، ص 592) و نيز جبرئيل و ملائکه سکان سدرة المنتهي هستند. (همان، ج 7، ص 519). 20- در اصل سند مواردي که داخل [ ] آورده‏ايم در بالاي سطور در حاشيه‏ي سمت راست آورده شده است. و در متن با قرار دادن علامت تيک ارجاع داده است. اين شيوه‏ي گفتمان به خاطر ابراز اکرام و اعزاز نام ائمه‏ي اثني عشر و در اينجا حضرت امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است که نام ذوات مقدسه در ذيل اسامي ديگر واقع نشود. 21- در اصل سند مواردي که داخل [ ] آورده‏ايم در بالاي سطور حاشيه‏ي سمت راست آورده شده است و در متن با قرار دادن علامت تيک ارجاع داده است. اين شيوه گفتمان به خاطر ابراز اکرام و اعزاز نام ائمه‏ي اثني عشر و در اينجا حضرت امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است که نام ذوات مقدسه در ذيل اسامي ديگر واقع نشود. 22- الف در پايان اسم «محمد» نشانه تعظيم است. و در اين متن پس از اتمام اسامي اعلام اشخاص آمده است. 23- ترجمه: خداوند او را در رحمت خويش بپوشاند و غرق نمايد. 24- «ه» در متن اصلي نيامده است». 25- الف تعظيم. 26- کرايه. 27- مخارج. 28- مأخوذ از آيه‏ي شريفه‏ي 8 سوره‏ي انشقاق: [فسوف يحاسب حسابا يسيرا] ترجمه: «خوشا به حالش آن کسي که بسيار حسابش آسان کنند.». 29- بقره: 181. منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3924]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن