محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852911064
بازخواني يک وقف نامه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازخواني يک وقف نامه نويسنده: تقي اژهاي مقدمه از نيمه دوم قرن پنجم هجري زمينههايي فراهم شد که نثر فارسي را در سالهاي ورود به قرن ششم، به يک دورهي خاص، وارد کرد. گذر از نثر مرسل به نثر فني، روشي بود که براي مدت 200 سال با ايجاد رقابت بين اهل قلم، روز به نثر فارسي را از توجه به معنا به سوي توجه افراطي به آرايش لفظي گرايش داد. اين سبک نوشتار چندان به مبالغه کشيده شد که حتي جملات خبري ساده نيز، در انبوهي از الفاظ دشوار مستور شد و توالي معنا مخدوش شد. صنايع لفظي موجود در شعر به نثر وارد شد و لغتپردازي، به گونهاي در ميان نويسندگان مطمح نظر بود، که بتواند اعجاب خواننده و مخاطب نثر را در کشف معاني نهفته در واژه، برانگيزد و او را در اين راه به مشقت افکند. واژههاي مهجور و نامأنوس زبان عربي - حتي در گويشها و لهجههاي آن - به نثر فارسي وارد شد و پرداختي به اين سياق در نوشتار از خصايص فضل و علم شناخته ميشد. بهاءالدين بغدادي ميگويد: «جملهي متقدمان که مبارزان ميدان سخن و مبرزان مضمار هنر بودهاند؛ در تازي و پارسي، اين طريقهي صواب مسلوک داشتهاند و بر اين جاده قويم و نهج مستقيم رفته»(1) تطويل و اطناب در تمامي نوشتار، در اين سبک، از زمرهي محاسن است، به خصوص قبل از آوردن لقب و يا اسم مخدومي و يا صاحب جاهي. اتخاذ همين روش بود که به نثر فارسي امکان داد تا به آساني و فراواني، ديگر مختصات را در انواع آرايشهاي لفظي بپذيرد. ورود الفاظ حشو و زائد در نثر از ثمرات ديگر اين سبک نوشتار بود. بالاترين حد اطناب در نثرهاي انشايي از قبيل آثار منشيان و کاتبان و مقامپردازان مشهود است. وجه اصلي تلاش اين نثرپردازان آرايش کلام است و بيان معنا در مرتبهي نازل قرار دارد. سجع و توازن از زمرهي مهمترين آرايشهاي کلامي مورد نظر بود. رعايت سجع واحد در جملات متعاطف، از اصول محسوب ميشد. در اين خصيصه، معني تابع لفظ است. به همين دليل است که بعضي از صاحبنظران علوم بلاغي، سجع را براي کلام زيبايي تلقي نميکنند و آن را مخل بلاغت ميدانند و معتقدند که بهترين کلام آن است که در آن معني به طبيعت خود رها شود، تا الفاظ لازم را برگزيند (2) البته در مقابل اين نظر اکثريتي هم هستند که «سجع» را زيبايي کلام دانستهاند و دلايل بيشماري را نيز براي اثبات ادعاي خود آوردهاند (3) اگر چه در ميان آثاري که در اين سبک نثر - سبک نثر فني - پديد آمدهاند، ميزان گرايش به تکلف، درآوردن آرايشهاي لفظي به صورت عام و سجع و توازي به صورت خاص، متفاوت است، اما در منشآت رسمي و ديواني و مکاتيب مرسوم، کثرت استعمال سجع از زمرهي ويژگيهاي اصلي و ارکان لازم آرايش کلام بوده است. اين شيوه در آثار نثر فارسي محدود به زمان خاص نبوده است و پس از گذشت قرنها ميتوان بعضي از انواع اين سبک نوشتار را يافت. متن وقفنامهاي که بازخواني شده و به شرح اعلام و بازخواني مهرهاي آن اقدام شده است، از اين جهت نيز حائز اهميت است که استواري کار نويسندهي متن را در کارش - سبک نوشتاري منشيانه - نشان ميدهد. متن وقف نامه هو تعالي شأنه العالي المتعالي العلي الاعلي بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الواقف علي الخفيات و المطلع علي السرائر و الضمائر بحيث لايخفي عليه شيء من الصغائر و الکبائر. و الصلوة و التحية و الاکرام علي اشرف الانبياء و المرسلين و آله و عترته الطاهرين المعصومين من آل طه و يس و سلم تسليما کثيرا. احمده و اصلي و اسلم علي احمده. بذر حمد و ثناء و تخم ستايش، فزون از حد احصي که زرع آن، اراضي موات قلوب عباد را احياء نمايد، شايستهي ذات اقدس و سزاوار صفات مقدس واقف السرائر است که مزرعهي دائره بسيط عقبر، و اراضي قابلهي هفت کشور را وقف اولاد آدم و بجهت [به جهت] مدار و معاش طبقات امم، مقرر فرموده و مياه ارواح را در عيون و انهار شرايين مزارع ابدان و اشباح بندگان را به آبياري قدرت کامله جاري نموده که دهقان عقول بندر عبوديت در اراضي سرائر، زراعت نموده؛ در سنوات اعمار به هواي توکل، پرورده و به داس اعمال صالحه، دروده و در زمين بندگي، خرمن نموده، حاصل آنرا بجهت [به جهت] توشهي سفر آنجهاني [آن جهاني] و زاد حضر زندگاني، مضبوط و بوسيلهي خضوع و خشوع خويشتن را اجدي (4)رئيس قراي ايجاد و کدخداي مزارع خراب و آباد، اعني خالق جميع عباد و داراي عرصهي دارالمعاد مربوط سازند. و نعت بيحد [بي حد] و مر، نثار حضرت خير البشر و شافع روز محشر و جناب حيدر صفدر و ساير ائمهي اثني عشر «عليه و عليهم سلامالله» العزيز الاکبر که قراء مزارع اقاليم سبعهي زمين و بساتيني با تزيين فردوس برين، وقف ذوات مقدسهي ايشان و حاصل کون و مکان و غلات و حبوبات لآلي و جواهر بحر و کان مخصوص نفوس قديسهي آن قوم والاشان (5) است. «صلوات الله و سلامه عليه و عليهم اجمعين الي يومالدين». اما بعد؛ خلاصه مفاد اين کتاب صواب سعادت انجام و زبدهي مستفاد اين خطاب مستطاب هدايت فرجام؛ ذکر و بيان آن است که چون پيوسته پيشنهاد والا و مکنون ضمير منير مهر انجلاي و کلاء اجلا ذوي العز و المجد و الاعتلاء بندگان زيشان، معلي بنيان سمو المرتبه (6) و المکان غفر المنزلة و الامتنان؛ نواب مستطاب معلي القاب، فلک جناب، مبادي آداب، خورشيد قباب، عالميان مآب، دولت و شوکت و اقبال پناه، عظمت و حشمت و اجلال دستگاه، شهامت و بسالت (7) و نصفت (8) انتباه (9)، معدلت و مکرمت و فتوات اکتناه (10)، فطانت (11) و متانت و مناعت شعار، بناهت (12) وبنالت (13) مدار، ذوالمجد و الجود و العز و الاقتدار، گردون وقار، خورشيد اشتهار، کثير الاختيار، جليل الاعتبار، و الامقدار، نقاوة (14) خاندان دولت و اقبال، سرآمد ارباب مجد و الاجلال ملجأ الاعالي و الافاخم و ملاذ الاکابر و الاعاظم، خادم الفقراء و مخدوم الامراء، خلف الاعيان و الاهالي، تربيت کردهي خورشيد عنايت پادشاهي، اعتماد الدولة العلية الخاقانيه اعتضاد السلطنة البهيه السلطانيه خان عظيم الشان (15) منبع الجود و الاحسان المتمسک بالطاف الله العزيز المستعان، نواب حاجي محمد حسين خانا (16) امينالدوله «ادام الله اقباله» بمحض [به محض] ابتغاء وجه کريم ذوالجلال راجيا لنيل الاجر و الجزاء. (يوم تجد کل نفس ما عملت من خير محضرا) (17) بعقد [به عقد] دوام وقف صحيح مخلد ملي و حبس صريح مؤبد شرعي درآوردند همگي و تمامي عرصه و اعيان کل شش دانگ قريهي معينه مشخصه معلومه معروفه بقريهي [به قريه] هسته من قراء و مزارع مشهوره بلوک قهاب من بلوکات تسعهي دارالسلطنهي اصفهان را که در محل وقوع، من حيث الاشتهار، غنيه از حدود و اوصاف ميباشد، باکافهي توابع شرعيه و عامهي لواحق مليه از اراضي و صحاري و مجاري و کشتخوانات و شرب تابعه و مشرب و قنوات و جداول (18) و حرايم و کظايم و آبار و انهار و کلما يتعلق بها و تعد و تحسب منها خارجا، داخلا، دايرا، بايرا، قديما، جديدا؛ بالتمام که ملک طلق نواب مستطاب واقف خير مواقف بوده بر روضهي مقدس عرش درجه، سدره (19) مرتبه، حضرت سيدالشهداء و خامس آل عبا «عليه و علي اولاده صلوات الله العلي الاعلي» و بر قبهي مطهرهي منوره [ابي عبدالله الحسين «صلوات الله و سلامه عليه و] (20)حضرت [عباس علي «عليه الصلوة و السلام»] (21) و توليت آنرا در نفس عقد بجهت [به جهت] عاليجناب معلي القاب فضائل و فواضل مآب، سعادت و هدايت و کمالات اکتساب، متانت و مناعت انتساب، زبدة الاطياب؛ علامي، فهامي ميرزا محمد علي خلف مرحمت و غفران پناه، الواصل الي جوار رحمه الله، آقا محمدا (22) «اطلاب الله ثراه» ابنغريق بحار رحمت الله الملک المبين شيخ زينالدين «تغمده الله بغفرانه و اسکنه في بحبوحة جنانه (23)» شرط نمودند و مفوض بمشاراليه [به مشاراليه] داشتند. مادام؛ حيا، باقيا. و بعد از ايشان با اعلم و اعدل اولاد ذکور ايشان ماتعاقبوا و تناسلوا نسلا بعد نسل. و عقبا بعد عقب. به شرط تقدم بطن اعلي بر اسفل. و نعوذ بالله با انقراض اولاد ذکور اولاد و ذکور اولاد؛ ذکور ايشان امر توليت موکول است به اعلم و اعدل اولاد مرحمت پناه، مغفرت دستگاه، آقا محمد والد متولي «قدس سر [ه] (24) و بعد از انقراض اولاد امجاد آقا محمد «العياذ بالله تعالي» ولايت و اختيار اختصاص بذات [به ذات] کامل الصفات عالم فاضل عادل رباني که در اصفهان متوجه امامت جمعه يا جمعه و جماعت بوده باشد، دارد و بايد عاليجناب ميرزا محمد علي متولي، بالاستقلال و الانفراد، باطلاع و استحضار عاليجناب دولت مآب، سعادت و هدايت قباب، فضائل و فواضل انتساب، حقايق و معارف اکتساب، غواص و دقايق مآب؛ زبدةالعلماء و الفضلاء الاطياب طايف بيتالله العزيز الوهاب، افتخار اکبار العظماء و السادات و الاشراف، قدوة آل عبدمناف، عمدة العترة الطاهره، سراج الملة الباهره، مجمع الفضائل و الکلمات، منبع محاسن الخصايل و السعادات، سلالة سليله سيد الانس و الجنان المتمسک بالطاف الله الولي المستعان مولانا و مقتدانا مير محمد حسينا (25) زيد فضله العالي امام الجمعه و الجماعه حال اصفهان «ادام الله تعالي عمره و ابقاه» و در هر عصر از اعصار، تا زمانيکه توليت مختص امام جمعه شود، متولي هر عصر و زمان باطلاع گماشتهي سرکار امام جمعه منافع و مداخل و ريع و وجه اجاره عين موقوفه را بحيطهي [به حيطهي] ضبط و تصرف آورده؛ اخذ و جمعآوري نموده. چنانچه متولي خود متوجه زراعت و نسق قريهي موقوفه شود، ميبايد يک ثلث حظين منافع و محصولات را اولا موضوع پنج تومان و پنج خروار، جنس مال المقاطعه موجودي ديواني آنرا که حسب الرقم مبارک مطاع بمقاطعه مقرر است [به] مباشرين امور ديواني داده، همهي ثلث را بمصرف شمع و چراغ و روشنائي دو قبهي مطهره و دو مرقد منوره بقدر ضرورت و احتياج صرف کرده، آنچه از ثلث فاضل آمد به اعانت فقراء و محتاجين زوار اصفهاني بقدر رفع احتياج آنها دهد و از ثلث باقي منافع محصولات اخراجات قنات و تعميرات که عين موقوفه لازم داشته باشد نموده، اکره (26) رعايا و مؤنهي (27) زراعت آنرا دهد و باقي را بحق التوليه خود تصرف کند و در حالتي که باجاره عمل نمايد و خود زراعت نکند و بتصرف ديگري داده باشد، مال الاجاره هر ساله قريهي مزبوره را اخذ و قبض و اخراجات تعميرات و خرج قنات و غيره، آنچه دخيل در آبادي بوده باشد، متحمل گرديده از منافع، موضوع دارد و يکعشر و ونيم [يک عشر و نيم] منافع را به وضع مخارج لازمه، بصيغهي حق التوليه متصرف شده، هشت عشر و نيم بقيه را صرف شمع و چراغ و روشنائي دو قبهي منوره کرده، هر چه از قدر لازم ضرور شمع و چراغ زياد بوده باشد، زياده را باعانت فقراء و محتاجين زواري که از اهل اصفهان و بيچيز بوده باشند به هر يک به قدر رفع احتياج رسانند و بايد شخص متولي در هر عصر از اعصار، سال به سال منافع و مداخل و مال و منال به سرکار امام جمعه و مخارج و مصارف را مذکور و مرکوز خاطر شريعت مظاهر ايشان سازد و به هر مصرف از مصارف مقررهي معينه، آنچه دهد، بحواله و برات و گفتهي ايشان بوده باشد و شرط و قرارداد نواب واقف است که عين موقوفه را به حکام عرف و ارباب استيلاء و متغلبه مطلقا به اجاره ندهند و باجاره هيچ کس زياده بر سر عام نداده باشند و اجارهنامچهي معتبره به مهر حکام شرع و معارف شهر گيرند و عين موقوفه را نفروشند و برهن ندهند و مورد مصالحه و معاوضه و مبادله درنياورند و کرد و برخور نکنند. نواب واقف - ادام الله دولته و ابقاه - تخليه يد ملکيت فرمودند و به تصرف وقف شرعي و به ضبط متولي دادند. عاليجاه وزير و مباشرين سرکار موقوفات را رجوعي در خصوص محاسبهي قريهي موقوفه و بر متولي نيست و نخواهد بود و محاسبهي دنيوي او با امام جمعه و اخروي با محاسب حقيقي خواهد بود و در ديوان «فليحاسبوا حسابا يسيرا» (28) خواهد نمود و تصرف کنندهي در وقف بخلاف شرع و مخالف قرارداد، معاقب به عقاب ابدي معذب به عذاب سرمدي خواهد گرديد و مثل کسي خواهد بود که مخالف فرمودهي خدا و منافي طريقهي ائمهي هدي کرده، با کساني که سوار خوک شده به جنگ ائمهي اثني عشر رفته، هم شأن خواهند بود (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه)(29) صيغهي شرعيه گفته شد «شهر رجب المرجب سنه ثلاث و عشرين و مأتين و الف سنه 1223. (محل مهر) لا اله الا الله الملک الحق المبين. حواشي شهود بسم الله اشرف الاسماء الحمدلله الواقف علي الضمائر و النيات و المطلع علي السرائر و الطينات و الصلوة و السلام علي اشرف الخلائق و البريات محمد (ص) و عترته الهداة الي مسالک الخيرات و بعد؛ فقد اقر الواقف المعظم الوفق المسدد زيد تأييده بجميع ما رقم و سطر في تلک الصحيفه الصحيحة من فاتحتها الي خاتمتها سيما الاجرائات الشرعيه و الاقباض و کتب الداعي. [مهر:] عبده محمد حسين ابن عبدالباقي الحسني الحسيني بسم الله اجل الاسماء الحمد لولي الحمد و الصلوة و السلام و التحية و الاکرام علي اشرف الانام محمد و آله و عترته الطاهرين الکرام ما بعد فقد اقر و اعترف الواقف الموفق المعظم بجميع ما فيه کما فيه و جرت الصيغة الشرعيه حسبما فيه لدي و کتب الداعي. بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين لقد وقع الوقف المزبور و سمعت في المجالس المتعددة بوقوعه کما رقم و زور فيه بل وقع شياع بوقوعه و کتب الداعي المغتفر الخاطي مؤمن الشريف الکرماني. [در کتب موجود در خصوص اعلام شرحي راجع به ايشان يافته نشد.] [مهرها:] 1 - امام محمد باقر العلوم 2 - يا اميرالمؤمنين 1226 3 - لا اله الا الله الملک الحق المبين 4 - خوانده نشد 4 - هو وقع ما وقع و الخير في ما وقع. حرره العبد الاقل: [مهر:] محمد بن عبدالرسول الحسيني بسم الله خير الاسماء الحمدلله الواقف علي الضمائر و الصلوة و السلام علي سيدالاوائل و الاواخر محمد و آله الطاهرين و بعد لقد وضح و صح اعتراف نواب المعظم اليه دام اقباله العالي بتمام ما اسند اليه من البداية الي النهاية کما حرر فيه لدي و کتب الداعي [مهر:] لا اله الا الله الملک الحق المبين عبده عبدالله ابن علي اکبر هو الحمد لوليه و الصلوة و السلام علي وليه و وصيه. اما بعد فقد اقر و اعترف عاليجاه الواقف المعظم بتمام ما فيه وجرت الصيغة لدي. حرره الداعي [مهر:] محمد بن عبدالرسول الحسيني مکتوب سيد حجت الاسلام (مرحوم شفتي) «از قرار قرارداد مرحوم واقف، امروز که عبارت از خامس شهر صفر في سنهي 1243 بوده توليت موقوف مسطور مفوض به عاليجناب قدس القاب ميرزا محمدرضا فرزند مرحوم مغفور ميرزا محمد علي است. حرره خادم الشريعة في التاريخ [مهر:] محمد باقر ابيمحمد نقي الموسوي [توضيح: مرحوم سيد، متولي را براساس تصريح موجود در وقفنامه (ص 9) همين مرقونه مشخص فرمودند و نصب کردهاند.] 8 - با قرار عاليجاه المعلي جايگاه الواقف المعظم به تمام ما فيه و جريان الصيغة الوقفيه الاقباض و القبض و الشهادات. حرره الداعي. [مهر اول:] عبده محمد حسن بن محمد حسين الحسني الحسيني، 1218 [مهر دوم:] عبده محمدعلي ابن محمد حسين الحسني الحسيني [تذکر: هر دو نفر از فرزندان ميرزا محمد حسين امام جمعه هستند که در اعلام شرح آن آمده است.] 9 - اسامي و القاب مبارک «ابي عبدالله الحسين صلوات الله و سلامه عليه» و «حضرت عباس علي عليه الصلواة و السلام» و ديگر معصومان را به خاطر اعزاز و اکرام که نام آنها پس از نام غير معصوم قرار نگيرد در متن با علامت «تيک» ميآوردند و در حاشيهي بالاي وقفنامه اسامي و القاب مبارک را مينوشتند. توضيحات اعلام اشخاص و امکنه حاجي محمد خان امينالدولة وي پسر ارشد حاجي محمد حسين خان امينالدوله است و وي پسر اسدالله خان امينالدوله، نوادهي حاجي ميرزا علي محمد خان امينالدوله که از طبقهي واليان حاکم بر اصفهان از سوي پادشاهان ميباشند. جغرافياي اصفهان، ميرزا محمد حسين خان، 1342، دانشگاه تهران، ص 71 هسته (حسه «ح س ه» از زمرهي 37 قريه از قراء دهستان قهاب است. در عرض جغرافيائي 4032 و طول جغرافيائي 4351. فرهنگ آباديها و مکانهاي مذهبي کشور، دکتر پاپلي يزدي، 1367، انتشارات آستان قدس رضوي، ج 3، شماره 145 قهاب «ناحيه قهاب چهل پاره ديه است و هفتشوبه و رازنان و قهجاورستان معظمترين قراي اين ناحيت است و آب کاريز ميخورند بدان سبب قهاب ميخوانند». نزهةالقلوب، حمدالله مستوفي، تأليف 740 ه ق، تجديد چاپ دانشگاه تهران، ص 55 در کتاب الاصفهان علت وجه تسميه قهاب چنين ذکر شده است: «چون قنات سرباز را «کي» ميگويند به همين سبب بلوک اين ناحيت «کي آب» است که معرب آن «قهاب» ميشود.» و ادامه ميدهد: «در سمت شرقي اصفهان متمايل به شمال شهر و از نيم فرسخي شهر الي چهار فرسخ مي باشد و مشتمل است بر چهل و دو قريه و مزرعه... هواي بدي دارد... آب و هوايش در سردي و گرمي معتدل ميباشد. حدود آن ماربين، شهر اصفهان، جي، براآن و برخوار است». الاصفهان، مير سيد علي، انتشارات گلها، چ 2، اصفهان، 1371، ص 185 بلوک سبعه در تقسيمات قديمي، اطراف اصفهان به دهستانها و دهستانها به قريهها تقسيم ميشدند. دهستانها عبارت بودند از: 1 - دهستان براآن داراي 56 قريه. 2 - دهستان برخوار داراي 29 قريهي قديمي. 3 - دهستان جي 37 قريه که در جلگه واقع شده است. 4 - دهستان حومه تا نزديک نجفآباد مشتمل بر چهار قريه. 5 - دهستان برزرود از 9 قريهي تشکيل شده است در سمت مشرق زايندهرود. 6 - دهستان کراج مشتمل بر 20 قريه. 7 - دهستان قهاب، داراي 37 قريه، آب و هواي آن ناسالم و براي زراعت از آب رودخانه و قنات استفاده مينمايند. با تخليص به نقل از: کتاب جغرافيا و اسامي دهات کشور، چ 1331، 2، ج 3، ص 246 - 245 حاجي ميرزا محمد علي، فرزند ارشد حاجي ميرزا محمد حسين امام جمعهي اصفهان «نامبرده درعصر خويش به سلطان العلما مشهور بوده و چندين کتاب و رساله تأليف نموده است: اول - رسالهيي در توحيد؛ دوم، کتابي در قضا و قدر که پايان تأليف آن پنجشنبه 2 صفر سنه 1188 ه ق است. سوم، رسالهيي در منجزات مريض که در آن رد اقوال بعضي از معاصرين خود را نموده است. چهارم، رسالهيي در نقل نعش. از مشاهير طلاب دست پروردهي او حاجي ميرزا زينالعابدين خوانساري است. وي پس از مدت 75 سال دو ساعت پيش از طلوع صبح شنبه ماه صفر المظفر در گذشته است.»مکارم الآثار، معلم حبيبآبادي، ج 3، ص 959 در تذکرةالانساب آمده است که: از وي دو پسر و دو دختر باقي ماند که پسر ارشد وي ميرزا محمد علي و دومي حاجي ميرزا حسن بود که خود از علماي اکابر زمانش به حساب ميآمد. تذکرةالانساب ص 99 شيخ زينالدين شيخ زينالدين علي بن عينعلي خوانساري از اعاظم علما و فقها عمر خود در قرن دوازدهم هجري است. اصل وي از خوانسار بوده است و در اصفهان اقامت داشت. و چنانکه مؤلف بستان السياحه نوشته است جنبهي شريعت و طريقت هر دو را داشته است. در تذکرةالانساب، ص 101 آمده است که امامت جمعه را نيز به عهده داشته است. وي از چند نفر اعاظم اصفهان نظير مرحوم ميرمحمد حسين خاتونآبادي اجازهي روايت داشت که بنا به نقل مکارمالآثار، ج 1، ص 127 وي پس از مرحوم ميرمحمد حسين خاتونآبادي منصب امام جمعه را به عهده گرفته است. وي داراي تأليفاتي بوده است که موضوع آنها در احکام فروع منتهي است. مؤلف مکارمالآثار وفات وي را در سال 1167 ميداند. پس از وي پسر او مرحوم آقامحمد صاحب عنوان است و پس از مدتي شهرت مرحوم پدر را يافت و معروف به آقا محمد شيخ زينالدين بوده است. مزار وي در تخت پولاد بيرون بقعهي آقا محمد بيدآبادي است. پس از وي پسرش ميرزا محمد علي منصب پدر را دارا ميشود. در خصوص لقب «امام جمعه» در کتاب نقباءالبشر، ج 1، ص 176 به نقل از مکارمالآثار در خصوص لقب «امام جمعه» آمده است که: «به رسم ارسال سفيران ديني از سوي پيامبر اکرم، صلي الله عليه و آله و سلم، و تبعيت خلف از اين روش و ادامهي آن در دستگاه بنياميه و بنيعباس در زمان خلفاي عثماني نيز چنين عمل ميشد. دولت صفويه نيز هنگامي که رياست مطلقهي علماي شيعه بر محقق کرکي شيخ نورالدين علي ابن عبدالعالي مستقر شد و فتواي وي بر وجوب عيني نماز جمعه در زمان غيبت به شرط وجود فقيه جامع الشرائط که نائب امام است، بود و خود نيز همواره در نجف در مسجدش بر جبل «نور» آن را به پا ميداشت. پادشاه وقت که در آن زمان شاه طهماسب صفوي بود به اطاعت امر وي براي هر شهري، امام جمعهاي تعيين ميکرد که اين رأي و فتواي محقق کرکي به عمل گذاشته شود. حتي در اواسط دولت صفوي که علما با صدور فتاوايي بر عدم وجوب عيني نماز جمعه حکم کردند، اما رسم تعيين امام جمعه همچنان باقي بوده است تا زمان قاجاريه. در زمان فتحعليشاه نخستين بار مسجدي براي اين منظور (اقامهي نماز جمعه) ساخته شد.» در المآثر و الآثار اسامي بسياري از امام جمعههاي زمان ناصرالدين شاه در نقاط مختلف ذکر شده است. عبدالله ابي علي اکبر ايشان فرزند مرحوم آخوند ملا علي اکبر اژيهاي (اجيهئي) هستند که از بزرگان علما بودهاند. پدر ايشان ملاعلي اکبر فرزند محمد باقر از علماي بزرگوار و حکماي نامبردار و اهل فکر و ذکر و رياضت و تهجد و عبادت و منبر و موعظه و مورد رجوع عام و خاصي بودهاند. وي نزد مرحوم آقا محمد بيدآبادي و ميرزا ابوالقاسم تلمذ کرده است و در معقول و منقول زبدهي زمان خويش بوده است. در مسجد علي واقع در محلهي قديمهي «هارونيه» اقامه نماز ميکرد. داراي تأليفات بيشماري است که بعضي از آنها در سالهاي گذشته چاپ شده و بعضي هنوز به صورت نسخهي خطي باقي است. در روز جمعه جمادي الاولي سال 1196 از اين سراي فاني رحلت کرد. مدفن ايشان در قبرستان معروف و قديمي «تخت فولاد» اصفهان نزديک پدر است. منابع: روضات الجنات، ص 416 مکارمالآثار، ج 3، ص 945 حاجي سيد محمد باقر حجت الاسلام فرزند مرحوم سيد محمد نقي مرحوم سيد از بزرگان علما و فقهاي شيعه بوده است. در منصب زعامت شيعه در ايران و هند و ترکمنستان قرار داشت و در ميان طايفهي شيعهي اماميه کسي است که لقب «حجت الاسلام» به ايشان داده شد. شرح ماجراهايي که راجع به ايشان زبانزد خاص و عام است گواهي از تأييد غيبي است. ايشان در قريه «شفت» از حوالي شهر رشت (در سال 1175 ه ق مطابق با 1140 و 1141 ه ش) متولد شد. پس از تحصيلات در عتبات و قم و کاشان در سال 1206 بدون هيچگونه شهرتي به اصفهان آمد و پس از چندي بر علماي عصر خود تفوق يافت و مقبول عام و خاص شد. در سال 1245 مسجد باعظمتي معروف به مسجد سيد بنا نهاد. کتب متعدد در اصول و فروع فقه نگاشت که مهمترين آن مطالعالانوار در شرح شرايع است. در همان زمان فتواي ايشان در اجراي حدود شرعي نافذ بود. نوشتهاند که در سال 1234 وفات يافت و تا يک سال شيعيان ايران و هند مجالس عزا براي وي برپا ميداشتند. مدفن وي در ضلع جنوب شرقي مسجد سيد در بقعهاي است که زيارتگاه خاص و عام است منابع: الذريعة، ص 767 مکارمالآثار، ج 5، ص 1618 پی نوشت:1- التوسل الي الترسل، بهاءالدين بغدادي، ص 10 - 9. 2- جرجاني، اسرار البلاغه، ص 10، ابنخلدون، مقدمه، ص 418 - 417. 3- ابناثير، المثل السائر، ص 144؛ قابوس نامهي عنصر المعالي، در آيين کاتب و شرايط کاتبي. 4- اولي، بهتر. 5- به خاطر رعايت سجع «شأن» بدون همزه نوشته شده است. 6- بلند مرتبه، عالي جايگاه. 7- (ب) شجاعت و دليري. 8- انصاف و عدل. 9- بيدار شدن. 10- به کنه چيزي رسيدن. 11- زيرکي و هشياري. 12- نجابت و بزرگواري. 13- ذکاوت، آگاهي. 14- پاکيزه شدن، خالص شدن. 15- بدون همزه براي رعايت سجع آورده و خوانده شود. 16- الف تعظيم و تکريم است. 17- آل عمران: 30. ترجمه: «روزي که هر آنچه را مردم از اعمال نيک انجام دادهاند، حاضر بينند». 18- در اينجا به معني «جويهاي آب که براي شرب زمينها بنا کنند» است. 19- در قرآن کريم سورهي نجم آيات 15 - 13 آمده است: (و لقد رآه نزلة اخري عند سدرة المنتهي عندها جنة المأوي). چنان که مفسران نوشتهاند اين درختي است و بدان سبب «سدرة المنتهي» گفتهاند که علم و عمل خلايق به آن منتهي ميگردد و جز خداوند را به ماوراي آن عملي نيست. و نيز گفتهاند که مقامات انبيا و ملائکه به آن منتهي ميشود (رشيد الدين ميبدي، کشفالاسرار، ج 9، ص 360) به همين سبب است که در واقعهي معراج پيامبر (ص)، جبرئيل که راهنماي پيامبر در اين سفر آسماني است، وقتي به درخت سده ميرسد از حرکت باز ميماند و از آن به بعد پيامبر خود به عروج آسمانياش ادامه ميدهد. (همان، ج 6، ص 716 و نيز ج 5، ص 592) و نيز جبرئيل و ملائکه سکان سدرة المنتهي هستند. (همان، ج 7، ص 519). 20- در اصل سند مواردي که داخل [ ] آوردهايم در بالاي سطور در حاشيهي سمت راست آورده شده است. و در متن با قرار دادن علامت تيک ارجاع داده است. اين شيوهي گفتمان به خاطر ابراز اکرام و اعزاز نام ائمهي اثني عشر و در اينجا حضرت امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است که نام ذوات مقدسه در ذيل اسامي ديگر واقع نشود. 21- در اصل سند مواردي که داخل [ ] آوردهايم در بالاي سطور حاشيهي سمت راست آورده شده است و در متن با قرار دادن علامت تيک ارجاع داده است. اين شيوه گفتمان به خاطر ابراز اکرام و اعزاز نام ائمهي اثني عشر و در اينجا حضرت امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است که نام ذوات مقدسه در ذيل اسامي ديگر واقع نشود. 22- الف در پايان اسم «محمد» نشانه تعظيم است. و در اين متن پس از اتمام اسامي اعلام اشخاص آمده است. 23- ترجمه: خداوند او را در رحمت خويش بپوشاند و غرق نمايد. 24- «ه» در متن اصلي نيامده است». 25- الف تعظيم. 26- کرايه. 27- مخارج. 28- مأخوذ از آيهي شريفهي 8 سورهي انشقاق: [فسوف يحاسب حسابا يسيرا] ترجمه: «خوشا به حالش آن کسي که بسيار حسابش آسان کنند.». 29- بقره: 181. منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3924]
صفحات پیشنهادی
بازخواني يک وقف نامه
بازخواني يک وقف نامه نويسنده: تقي اژهاي مقدمه از نيمه دوم قرن پنجم هجري زمينههايي فراهم شد که نثر فارسي را در سالهاي ورود به قرن ششم، به يک دورهي خاص، وارد کرد.
بازخواني يک وقف نامه نويسنده: تقي اژهاي مقدمه از نيمه دوم قرن پنجم هجري زمينههايي فراهم شد که نثر فارسي را در سالهاي ورود به قرن ششم، به يک دورهي خاص، وارد کرد.
بازخواني يک وقف نامه، وقف نامه مدرسه صالحيه کازرون
بازخواني يک وقف نامه، وقف نامه مدرسه صالحيه کازرون-بازخواني يک وقف نامه، وقف نامه مدرسه صالحيه کازرون نويسنده: عمادالدين شيخ الحکمايي قد اسسّ ذي البنا معين ...
بازخواني يک وقف نامه، وقف نامه مدرسه صالحيه کازرون-بازخواني يک وقف نامه، وقف نامه مدرسه صالحيه کازرون نويسنده: عمادالدين شيخ الحکمايي قد اسسّ ذي البنا معين ...
بازخواني يک وقفنامه قديمي کازرون
بازخواني يک وقفنامه قديمي کازرون نويسنده: عمادالدين شيخ الحکمايي مقدمه به عهد سلطنت شاه شيخ ابواسحاق به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد نخست پادشهي همچو او ...
بازخواني يک وقفنامه قديمي کازرون نويسنده: عمادالدين شيخ الحکمايي مقدمه به عهد سلطنت شاه شيخ ابواسحاق به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد نخست پادشهي همچو او ...
کتابهای وقف
... اسلامي • وقف در فقه اسلامي و نقش آن در شکوفاي اقتصاد اسلامي • مقدمه اي برفرهنگ وقف • وقف از ديدگاه حقوق و قوانين • هنر وقف و وقف هنر • بازخواني يک وقفنامه قديمي ...
... اسلامي • وقف در فقه اسلامي و نقش آن در شکوفاي اقتصاد اسلامي • مقدمه اي برفرهنگ وقف • وقف از ديدگاه حقوق و قوانين • هنر وقف و وقف هنر • بازخواني يک وقفنامه قديمي ...
- وقفنامه 13 متري فارس دريک ماه بازخواني شد
وقفنامه 13 متري فارس دريک ماه بازخواني شد-راسخون : ايمان علي زارع اضافه کرد: اين ... از کلمات آن فاقد نقطه مي باشد توسط وي بازخواني شده که دراين خصوص به مدت يک ...
وقفنامه 13 متري فارس دريک ماه بازخواني شد-راسخون : ايمان علي زارع اضافه کرد: اين ... از کلمات آن فاقد نقطه مي باشد توسط وي بازخواني شده که دراين خصوص به مدت يک ...
بازخواني وقفنامه بزرگترين قنات تاريخي زنجان
بازخواني وقفنامه بزرگترين قنات تاريخي زنجان زنجان -- خبرنگار اطلاعات: كارشناس متون و ... قاسمي گفت: اين وقفنامه براساس رونوشت آن توسط يكي از نوادگان حاج ...
بازخواني وقفنامه بزرگترين قنات تاريخي زنجان زنجان -- خبرنگار اطلاعات: كارشناس متون و ... قاسمي گفت: اين وقفنامه براساس رونوشت آن توسط يكي از نوادگان حاج ...
وقف نامه بزرگترين قنات تاريخي شهرزنجان مطالعه و بازخواني شد
وقف نامه بزرگترين قنات تاريخي شهرزنجان مطالعه و بازخواني شد زنجان- كارشناس ... با خبرنگار ايرنا افزود: درآن زمان "حاج عبدالحسين تاجر زنجاني " يكي از ثروتمندان و ...
وقف نامه بزرگترين قنات تاريخي شهرزنجان مطالعه و بازخواني شد زنجان- كارشناس ... با خبرنگار ايرنا افزود: درآن زمان "حاج عبدالحسين تاجر زنجاني " يكي از ثروتمندان و ...
وقف نامه بزرگترين قنات تاريخي شهر زنجان مطالعه و بازخواني ...
11 نوامبر 2008 – وقف نامه بزرگترين قنات تاريخي شهر زنجان مطالعه و بازخواني قرار ... اظهار نمود: اين وقف نامه براساس رونوشت آن توسط يكي از نوادگان حاج عبدالحسين ...
11 نوامبر 2008 – وقف نامه بزرگترين قنات تاريخي شهر زنجان مطالعه و بازخواني قرار ... اظهار نمود: اين وقف نامه براساس رونوشت آن توسط يكي از نوادگان حاج عبدالحسين ...
بازخواني و بررسي يک سند تاريخي
بازخواني و بررسي يک سند تاريخي-بازخواني و بررسي يک سند تاريخي نويسنده:محمد ... گستره ي اسناد تاريخي مي تواند شامل: فرمان هاي حکومتي، شجره نامه ها، وقف نامه ها، ...
بازخواني و بررسي يک سند تاريخي-بازخواني و بررسي يک سند تاريخي نويسنده:محمد ... گستره ي اسناد تاريخي مي تواند شامل: فرمان هاي حکومتي، شجره نامه ها، وقف نامه ها، ...
وقف نامهي امير رفيعالدين
بازخواني آن از وقفنامهي موجود در اداره اوقاف و امور خيريهي خضري دشت بياض يکي از شهرهاي قاينات انجام گرفته و پرونده آن به کلاسهي - الف 40 موجود ميباشد. اميد است ...
بازخواني آن از وقفنامهي موجود در اداره اوقاف و امور خيريهي خضري دشت بياض يکي از شهرهاي قاينات انجام گرفته و پرونده آن به کلاسهي - الف 40 موجود ميباشد. اميد است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها