تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آفت دینداری حسد و خودبینی و فخر فروشی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804701057




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نمایندگان ائمه‌: در ایران(از عصر امام صادق‌(علیه السلام) تا پایان غیبت صغری‌) ‌( قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نمایندگان ائمه‌: در ایران(از عصر امام صادق‌(علیه السلام) تا پایان غیبت صغری‌) ‌( قسمت اول)
نمایندگان ائمه‌: در ایران(از عصر امام صادق‌(علیه السلام) تا پایان غیبت صغری‌) ‌( قسمت اول) نويسنده:دكتر محمدرضا جباری ایران از مراكز سنتی و قدیمی تشیع محسوب می‌شود و بدین لحاظ و محل فعالیت وكلاو نمایندگان ائمه‌: بوده است‌. برخی از نقاط ایران در سابقه تشیع‌، مقدم بر دیگرمناطقند؛ نقاطی هم‌چون قم و آوه‌، و سپس مناطقی از خراسان‌، هم‌چون نیشابور و بیهق‌،از مراكز اصلی و قدیمی تشیع هستند. مناطق دیگری هم‌چون ناحیه جبال‌، شامل همدان‌تا قزوین و برخی نقاط دیگر و مناطق آذربایجان مثل ارّان و اردبیل‌، منطقه بُست درسیستان‌، ناحیه طبرستان‌، و مناطقی از آسیای میانه (هم‌چون بلخ و هرات و سمرقند) به‌شهادت نصوص تاریخی‌، محل حضور نمایندگان ائمه‌: و زیر پوشش سازمان وكالت‌بوده‌اند. در عصر دوّمین سفیرِ ناحیه‌ی مقدسه در دوران غیبت صغری‌، «محمدبن‌جعفراسدی‌» از ری‌، كار نظارت بر وكلای دیگر مناطق ایران‌، به خصوص مناطق شرقی راعهده‌دار بود.1 بررسی شواهد تاریخی مربوط به مناطق زیر پوشش فعالیت نمایندگان‌ائمه‌: و نحوه حضور و فعالیت آنان‌، گام مثبتی برای پویایی هر چه بیشتر مباحث‌مربوط به تاریخ ائمه‌:، تاریخ تشیع‌، و تاریخ تشیع در ایران خواهد بود. در این جا برآنیم تا اكنون با توجه به شواهد موجود، نحوه حضور سازمان و كالت و نمایندگانائمه‌: در مناطق مختلف در ایران را بررسی كنیم‌. شایان ذكر است كه این پژوهش‌،بخشی از پژوهشی جامع پیرامون سازمان وكالت‌، وكلا و باب‌های ائمه‌: است كه باعنایت حق تعالی‌، به زودی به وسیله انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌منتشر خواهد شد. در آن پژوهش ابعاد و مباحث مختلف‌ِ مربوط به سازمان وكالت‌، ازبدو تأسیس تا پایان دوره فعالیت آن‌، مورد بررسی قرار گرفته است و مشتمل بر مباحثمختلفی كه برخی از آنها عبارتند ازاست همچون‌: زمینه‌ها و اسباب تشكیل سازمان‌وكالت‌، محدوده زمانی و جغرافیایی فعالیت سازمان وكالت‌، ساختار و شیوه عملكردسازمان وكالت‌، وظایف و مسئولیت‌های سازمان وكالت‌، ویژگی‌ها و صفات كارگزاران‌سازمان وكالت‌، معرفی باب‌های معصومان‌:، معرفی وكلای ائمه‌:، معرفی وكلای‌منحرف و خائن‌، و معرفی مدعیان دروغین وكالت و بابیت‌.حدود مرزی ایران در دوران مورد بحث‌تعیین دقیق حدود مرزی ایران در دوران مورد بحث‌، یعنی قرن دوم و سوم و ثلث اول‌قرن چهارم هجری‌، كاری دشوار است‌؛ چرا كه پس از فتح ایران به وسیله مسلمانان‌،مرزهای پیشین ایران در عصر امپراتوری ساسانی از بین رفت و ایران به بخشی از دولتوسیع اسلامی به شمار آمد. مطرح شد و از قرن سوم به بعد نیز حكومت‌های متقارن‌، هریك در بخشی از ایران‌، دولتی تشكیل دادند. از این رو، در دوران مورد بحث‌، ما با یك‌حكومت فراگیر در تمامی خاك ایران مواجه نیستیم تا بر اساس آن‌، مرزهای این سرزمین‌را تعیین كرده و نمایندگان ائمه‌: را شناسائی نماییم‌. با توجه به این نكته‌، به ناچارهمان مرزهای ایران در آخرین سال‌های حاكمیت دولت ساسانی را معیار قرار می‌دهیم‌.به گفته برخی از محققان‌، حدود مرزی ایران در دوره ساسانی قابل انقسام به دو قسمت‌است‌: حدود قطعی و حدود تقریبی‌. حدود قطعی‌، از رأس خلیج فارس تا هیئت درساحل راست رود فرات‌، و سپس مسیر سه زیوم و نواحی غربی ارمنستان تا كوه‌های‌قفقاز امتداد داشت‌. بنابراین‌، تقریباً تمامی قفقاز و ایبری (گرجستان امروزی‌) و ارّان وآذربایجان جزو ایران بود. از سمت شرق نیز در عصر انوشیروان‌، جیحون سر حدّ ایران‌شد و همین طور سكستان (سیستان امروزی و تمامی افغانستان‌) نیز به ایران تعلق‌داشت‌؛ و سر حدّ ایران در این قسمت‌، كوه‌های سلیمان و هندوكش بوده است‌. البته‌برخی از مستشرقان هم‌چون هرتسفلد آلمانی‌، بعضی از نواحی هندوستان را نیز جزوایران عصر ساسانی بر شمرده‌اند. به هر تقدیر، با توجه به آنچه گذشت‌، می‌توان مدعی‌شد مناطقی از ماوراءالنهر كه در پژوهش حاضر مورد اشاره قرار گرفته جزو ایران آن‌عصر به شمار آمده است‌.2قم‌قم‌، یكی از مراكز سنتی تشیع است كه از اواخر قرن اوّل به عنوان مركز سكونت و تجمع‌شیعیان مطرح بوده است‌. در تقسیم‌بندی مناطق زیر پوشش سازمان وكالت‌، قم جزومناطق جبال محسوب می‌شود و به همراه آوه‌، قزوین و همدان‌، زیر نظر وكلایبرجسته‌ای اداره می‌شده است‌. در این شهر، اوقاف زیادی وقف پیشگاه معصومان‌:شده بود و وكلایی از جانب ائمه‌: ناظر و وكیل بر اوقاف قم بودند كه از معروف‌ترین‌آنان «احمدبن‌اسحق قمی‌» است‌.3 در عصر امام صادق‌(علیه السلام) و امام كاظم‌(علیه السلام) گرچه ارتباط‌بین این دو بزرگوار و شیعیان قم برقرار بوده است‌، ولی نسبت به وكلای این دو امام درقم‌، سخنی در منابع دیده نمی‌شود.از جمله وكلای مبّرز امام رضا‌(علیه السلام) در قم‌، «عبدالعزیز بن مهتدی قمی‌» است‌. وی امام‌جواد(علیه السلام) را نیز درك كرده بود و طبعاً بایستی وكالت امام جواد‌(علیه السلام) را نیز عهده‌دار بوده‌باشد.4 دیگر وكیل امام رضا‌(علیه السلام) «زكریابن آدم قمّی‌» بود كه پس از آن حضرت نیز وكالت‌امام جواد‌(علیه السلام) را بر عهده داشته است‌. وی از افراد بسیار موثق و مورد اطمینان امام رضا وامام جواد‌(علیهما السلام) در قم بوده است‌.5 در دوره وكالت وی در قم‌، امام جواد‌(علیه السلام) دو نماینده‌سیار به قم اعزام كرد تا اموال و وجوه شرعی را از وكلای مقیم‌، هم‌چون «زكریا بن آدم‌»تحویل گرفته و به امام برسانند؛ ولی اختلاف بین این دو نماینده سبب شد كه وی ازتحویل وجوه شرعی خودداری كند، و در وقت دیگری اموال را به سوی امام‌(علیه السلام) گسیل‌دارد.6 این نقل حاكی از وجود ارتباط مستمر بین مركز سازمان وكالت در مدینه‌، ومنطقه دور دستی هم‌چون قم در این برهه زمانی است‌. از روایت كشی نیز چنین بر می‌آید كه «مسافر خادم‌» كه مدتی در خدمت امام رضا وامام جواد‌(علیهما السلام) بوده است‌، از سوی امام جواد‌(علیه السلام) به قم اعزام شد؛ وی هم اكنون در همین‌شهر مدفون است‌.7بنا به نقل كلینی‌، «صالح بن محمدبن سهل هَمَدانی‌» از جانب امام جواد‌(علیه السلام) وكیل دراوقاف قم بوده است‌. وی طی ملاقاتی‌، از امام‌(علیه السلام) نسبت به ده هزار درهم از اموال وقف‌كه صرف مصارف شخصی خودش كرده بود، طلب حلیت نمود! و حضرت به ظاهرفرمود: حلال است‌؛ ولی پس از رفتن وی‌، نارضایتی خود را از این‌گونه كارها ابرازفرمود.8در سال 210 ه¨ مردم قم كه اكثراً شیعه امامی بودند، از خلیفه (مأمون‌) درخواست‌كردند تا خراج زمین را برای ایشان كاهش دهد، همان گونه كه در مورد مردم ری عمل‌شده است‌؛ اما وی‌، خواهش آنها را نادیده گرفت‌! بنابراین‌، آنها از پرداخت خراج امتناع‌ورزیدند و كنترل امور قم را به عهده گرفتند.9 در نتیجه‌، مأمون سه هنگ از ارتش خودرا از بغداد به خراسان گسیل داشت تا قیام را فرونشاند. علی‌بن‌هشام‌، فرمانده ارتش‌عباسی‌، این وظیفه را به عهده گرفت‌؛ وی دیوار قم را ویران كرد و بسیاری از مردم را بهقتل رسانید! در میان مقتولان‌، «یحیی‌بن ابی‌عمران‌» ـ كه بنا به گفته ابن‌شهر آشوب‌، وكیل‌امام جواد‌(علیه السلام) بودند ـ نیز وجود داشت‌. به نقل ابن‌شهرآشوب‌، امام جواد‌(علیه السلام) نامه‌ای به«ابراهیم بن محمد هَمَدانی‌»، ـ وكیل خود در همدان ـ داد و فرمود كه قبل از وفات «یحیی‌ابن ابی عمران‌» آن را نگشاید! پس از شهادت "یحیی بن ابی عمران‌" وی نامه را گشود ومشاهده كرد كه امام‌(علیه السلام) وی را به جای «یحیی بن ابی عمران‌» به وكالت منصوب نموده‌است‌.10 این نقل‌، علاوه بر آن كه دلالت بر نظارت دقیق امام‌(علیه السلام) بر كار نمایندگان خود درمناطق مختلف‌، حتی ناحیه دور دستی هم‌چون قم دارد، نشان‌گر ارتباط بین ناحیه همدانو قم نیز هست‌؛ چرا كه «ابراهیم بن محمد همدانی‌» و فرزندانش یكی پس از دیگری‌، ازوكلای ناحیه همدان بوده‌اند؛ ارتباط سازمان وكالت با منطقه قم در عصر امام‌ هادی(علیه السلام) نیز هم‌چنان محفوظ بوده‌است‌. ابن‌شهر آشوب‌، خبری را دال‌ّ بر ارسال اموالی از قم برای امام‌ هادی(علیه السلام) به سامرّانقل كرده است‌. طبق این نقل‌، متوكل نیز از ارسال چنین مالی برای حضرت مطلع شده‌بود! و لذا درصدد اطلاع‌یابی از چگونگی تحویل آن به امام‌(علیه السلام) بود؛ ولی امام‌(علیه السلام) به‌نحوی عمل كرد كه حساسیت متوكل برانگیخته نشود!11از وكلای مورد اطمینان و موثق این دوره در قم‌، می‌توان از «احمدبن‌حمزه‌بن یسع‌»نام برد. وی طی نامه‌ای به همراه دو تن دیگر از وكلا، مورد مدح و توثیق قرار گرفت‌.12در عصر امام عسكری‌(علیه السلام)، یكی از وكلای مبرّز و سرشناس آن حضرت‌، یعنی «احمدبن اسحق اشعری قمی‌» مسئولیت وكالت در امور اوقاف قم را عهده‌دار بود.13 وی پس‌از رحلت امام عسكری‌(علیه السلام) به بغداد منتقل و در آن‌جا مدتی به عنوان دستیار سفیر اوّل وسپس دستیار سفیر دوّم‌، به كار مشغول بود؛ و سرانجام هنگام بازگشت به قم در "حُلوان‌"(نزدیك سرپُل ذهاب فعلی‌) درگذشت و همان‌جا مدفون شد.14 به همراه وی «محمدبن احمد بن جعفر قمی عطار» وكیل دیگر از منطقه قم نیز در بغداد به عنوان دستیار سفیراوّل و دوّم به خدمت مشغول بود.15ارتباط بین ناحیه قم و مقرّ رهبری سازمان وكالت در سامرّا در عصر امام‌عسكری(علیه السلام)، از نقل صدوق درباره ورود هیئتی از قم به هنگام رحلت امام عسكری‌(علیه السلام)به سامرّا به خوبی قابل تبیین است‌. طبق این نقل‌، گروهی از قمی‌ها به همراه اموالی و به‌قصد تحویل آنها به امام عسكری‌(علیه السلام) به سامرّا وارد شدند؛ ولی با شهادت آن جناب‌مواجه گشتند! و لذا پس از طی مراحلی‌، موفق به دیدار حضرت مهدی‌‌(علیه السلام) و تحویل‌اموال شدند؛ به این ترتیب كه آنان پس از آن كه به كذب ادعای جعفر كذّاب پی برده ومأیوسانه‌، قصد بازگشت به قم را داشتند، از طریق پیك ارسالی از سوی ناحیه‌، موفق به‌دیدار با ناحیه مقدسه شدند؛ و در این دیدار بود كه امام عصر‌‌(علیه السلام) نصب نماینده‌ای دربغداد را به آنان اعلام فرمود.16 گرچه احتمال حضور برخی از وكلای قم نیز در این هیئت‌می‌رود، ولی این نكته مورد تصریح قرار نگرفته است‌، و حداقل می‌توان گفت كه تعدادی‌از قمی‌ها برای برقراری ارتباط مستقیم با امام‌(علیه السلام) و زیارت آن جناب‌، شخصاً به سامرّاسفر كرده بودند.در اوایل عصر غیبت صغری و در دوره سفیر اوّل‌، "حسن‌بن‌نضر قمی‌" و "ابا صدام‌"از وكلای برجسته در قم بودند. اهمیت این دو، به ویژه "حسن بنی نضر"، را می‌توان باتوجه به جریانی باز شناخت كه طی آن‌، «احمد بن اسحق قمی‌» و جمعی دیگر از وكلای‌بغداد، سعی كردند تردید وی را نسبت به سفارت سفیر اوّل‌، از بین ببرند! این امر از آنجهت اهمیت دارد كه تردید وی‌، می‌توانست آثار نامطلوبی در ناحیه قم برجای‌بگذارد.17در دوره سفیر اول و دوم‌، از چهره‌های برجسته قم‌، "عبداللَّه بن جعفر حمیری‌" بودكه با سفیر در تماس مستقیم قرار داشت‌.18 وی به اعتقاد برخی‌، وكیل برجسته قم در این‌عصر بوده است‌.19در دوره سفیر دوم‌، ارتباط وكلای قم با وی‌، گاه از طریق بازرگانانی بود كه بین قم وبغداد رفت و آمد داشتند؛ و بعضاً از ماهیت اموالی كه به بغداد حمل می‌كردند نیز آگاه نبودند! نمونه‌ای را قطب راوندی از «ام كلثوم‌» دختر سفیر دوم‌، نقل كرده كه مؤید این‌نكته است‌؛ در این جریان‌، فرستاده‌ای كه اموال را به سفیر تحویل داد، از وجود قطعه‌ای‌پارچه در میان كالاها بی‌خبر بود! و سفیر وی را بدین امر آگاهی داد. 20در عصر سفیر سوم و چهارم نیز ارتباط دفتر سازمان وكالت در بغداد با مناطق جبال‌در ایران‌، از جمله قم‌، برقرار بود. محدثان قم در این عصر، از جایگاه ممتازی برخورداربودند؛ و از این رو، گاهی برای تصحیح كتب حدیثی‌، مورد مراجعه سایران‌، حتی سفیرسوم‌، واقع می‌شدند. در یك مورد، "حسین بن روح نوبختی‌" كتابی حدیثی با عنوان‌"التأدیب‌" را به قم فرستاد تا محدثان قم درباره آن نظر دهند!21 از جمله محدثان وفقهای مبرّز و سرشناس قم كه با سفیر سوم و چهارم نیز ارتباط مستقیم داشت‌"علی‌بن‌بابویه قمی‌" است‌. وی به احتمال‌، وكالت در قم را نیز عهده‌دار بوده است‌؛ گرچه‌این امر در منابع كهن مورد تصریح واقع نشده است‌.بدین ترتیب‌، می‌بینیم منطقه مهم قم‌، در قرون اولیه از جایگاه علمی و مذهبی والاییبرخوردار بود، و در دوران فعالیت سازمان وكالت‌، در ارتباط مستقیم و مستمرّ با دفترسازمان در مدینه‌، مرو، سامرّا و سپس بغداد قرار داشت‌؛ و روح قوی تشیع حاكم بر این‌شهر، سبب پرداخت وجوه شرعی بسیار و تخصیص موقوفات فراوان برای ائمه‌معصومین‌: شده بود.آوه (آبه‌) و دیگر مناطق اطراف قم‌از جمله مراكز سنتی تشیع در ایران كه جزو قسمت‌های اصلی سكونت شیعیان در قرون‌نخستین محسوب می‌شود، "آوه‌" یا "آبه‌" در حواشی قم است‌. با توجه به وجود جوّشدید گرایش به تشیع در آوه‌، و نزدیكی آن به قم‌، طبیعی است كه وكلای ائمه‌: دراین قسمت نیز فعال بوده باشند؛ و نیز با توجه به اهمیت قم‌، و برجستگی وكلای این‌ناحیه‌، قاعدتاً منطقه آوه بایستی زیر پوشش و در قلمرو فعالیت وكلای قم بوده باشد. بنابه نقل كلینی‌، در عصر غیبت صغری‌، یكی از اهالی آبه‌، مالی را برای ناحیه مقدسه برد؛ولی شمشیری را كه جزو اموال بود، به علت فراموشی‌، در آبه جا گذاشت‌! وقتی اموال رابه ناحیه مقدسه تحویل داد، طی نامه‌ای‌، ضمن اعلام وصول اموال به وی‌، درباره‌شمشیر فراموش شده تذكر داده شد!22 با توجه به ظاهر این نقل‌، بعید نیست كه فردمذكور از وكلای منطقه آبه بوده باشد؛ چرا كه تعبیر روایت چنین است‌: حَمَل رجل‌ٌ من اهل‌آبه شیئاً یوصله‌، و نسی سیفاً بآبة‌، فانفذ ما كان معه‌، فكتب الیه ما خبر السیف الذی نسیتَه‌؟مردی از اهالی آبه‌، كالاهایی را برای تحویل (به ناحیه مقدسه‌) بدان سو برد، ولی‌شمشیری را در آبه جاگذاشت‌. از این‌رو، طی مكتوبی (از سوی ناحیه‌) به وی گفته شد:از آن شمشیری كه در آبه جا گذاشتی چه خبر؟! تعبیر "حمل‌" و "ایصال‌" و كتابت‌حضرت با وی‌، می‌تواند مشعر بر وكالت او باشد.در عصر غیبت‌، گاهی برخی از شیعیان آوه‌، شخصاً به مركز رهبری سازمان وكالت‌مراجعه و ضمن دیدار با سفیر، اموال و وجوه شرعی را تحویل می‌دادند. صدوق به نقل‌از "محمد بن علی متیل‌" چنین نقل كرده كه‌: «زنی از اهالی آبه‌، كه همسر محمد بن‌عبدیل آبی بود، به همراه سیصد دینار به بغداد آمد و ضمن دیدار با"جعفربن‌محمدبن‌ متیل‌" (دستیار سفیر سوم در بغداد) اظهار داشت كه مایل است‌شخصاً آن مال را به سفیر تحویل دهد؛ و لذا از وی یك مترجم خواست تا كلام او را برایحسین بن روح ترجمه كند. هنگامی كه آن زن به همراه مترجم و "جعفر بن محمد متیل‌"نزد ابن روح رفت‌، ابن روح با لهجه فصیح آبی (آوجی‌) شروع به تكلم با آن زن نمود! ودیگر، نیازی به ترجمه و مترجم نبود! و زن‌، پس از تسلیم مال‌، بازگشت‌».23این نقل‌ها در مجموع‌، حاكی از حاكمیت روح تشیع در آوه‌، و ارتباط شیعیان آن دیاربا سازمان وكالت و وكلای ائمه‌: است‌. تشیع در آوه‌، آن‌چنان شدید بوده كه موجب‌درگیری‌هایی با اهالی ساوه كه گرایش‌های سنی داشته‌اند، می‌شده است‌. حموی بااشاره به جنگ دائمی بین آنها، از «میمندی‌» شعری نقل می‌كند كه دلالت بر تشیع اهالی‌آبه دارد.24 قزوینی نیز نوشته است كه «اهل آبة كلهم شیعة‌؛25 تمامی اهالی آبه شیعه‌اند». ومستوفی نیز نوشته است كه اهالی خود ساوه سنی مذهب‌اند، اما تمامی دهات اطراف‌آن‌، شیعه اثنی‌عشری است می‌باشند.26شهر كاشان نیز از شهرهای سنتی شیعه نشین بوده است‌، قزوینی گوید: "اهلها شیعة‌امامیة غالیة جدّاً"؛ اهل كاشان شیعه امامی و جدّاً اهل غلو هستند» و سپس به سنت مرسوم‌در این شهر درباره انتظار حضرت مهدی‌‌(علیه السلام) اشاره می‌كند.27 حموی نیز نوشته است‌:"اهلها كلّهم شیعة امامیة‌؛28 اهالی كاشان شیعه امامی‌اند." مستوفی نیز نوشته است : «مردم‌(كاشان‌) شیعه مذهب‌اند و اكثرشان‌، حكیم وضع و لطیف طبع‌؛ در آنجا جُهّال و بُطّال‌كمتر باشد» قریه ماهاباد در اطراف كاشان‌، از قرای بزرگ‌، و اهالی آن شیعه امامی‌بوده‌اند.29بعضی قسمت‌های دیگر از منطقه جبال (مناطق مركزی به ویژه قم تا همدان‌) هم‌چون‌فراهان و تفرش نیز شیعه مذهب بوده‌اند. مستوفی‌، اهالی فراهان را شیعه و به غایت‌متعصب دانسته است‌.30 و تفرش نیز قدمت زیادی در تشیع دارد و عمده ساكنان آن راسادات حسینی دانسته‌اند.31عمده تشیعی كه در مناطق جبال بوده‌، احتمالاً به جهت تأثیر پذیری از تشیع قم بوده‌است‌.32 بدین ترتیب‌، اگر چه در منابع‌، نسبت به وجود وكلای مستقل در این نواحی‌تصریحی وجود ندارد، ولی با توجه به جوّ تشیع حاكم بر این مناطق‌، قطعاً ارتباط باسازمان وكالت داشته‌اند؛ و بعید نیست وكلای قم یا همدان‌، واسطه اتصال مردم ایننواحی با سازمان وكالت بوده باشند. ری‌شهرستان ری یكی از شهرهای باستانی ایران است كه در سال 22 هجری به دست‌مسلمین فتح شد. پس از آن‌، بنای قدیمی آن خراب و شهر جدیدی از نو ساخته شد.33با این حال‌، سهم عرب‌ها در این شهر، نسبت به شهرهای دیگر بسیار كمتر بوده است‌.اهالی ری در اوایل امر، سنی متعصب بوده‌اند؛ و بعید نیست وجود خلافت فاسد وناصبی اموی‌، این اثر را در آن‌جا به جای نهاده باشد.34 اما این‌، به معنای فقدان سابقه‌گرایش‌های شیعی در این منطقه نیست‌. از همان ابتدای رشد تشیع در عراق و ایران‌،امامان شیعه‌: اصحاب خاصی از ری داشتند؛ دلیل این امر، لقب "رازی " در پی‌اسامی تعدادی از اصحاب ائمه‌:، از امام باقر(علیه السلام) به بعد می‌باشد. قدیمی‌ترین سابقه تماس شیعیان ری با سازمان وكالت را شاید بتوان مربوط به عصرامام صادق‌(علیه السلام)، یعنی عصر تأسیس این سازمان دانست‌. قطب الدین راوندی‌، از «مفضل‌بن عمر»، جریان دو مرد خراسانی از اصحاب امام صادق‌(علیه السلام) را نقل كرده كه مقداری مال‌را از خراسان به قصد مدینه برای تحویل به امام صادق‌(علیه السلام) حمل می‌كردند و همواره مواظب مال بودند؛ در ری‌، یكی از شیعیان‌، با آن دو ملاقات كرد و كیسه‌ای كه حاوی دوهزار درهم بود به آنان داد. دو مرد خراسانی‌، با مواظبت تمام این اموال را تا نزدیكی‌مدینه حمل كردند. در نزدیكی مدینه متوجه شدند كه كیسه‌ای كه مرد رازی به آنانتحویل داده مفقود شده است‌! و لذا از این بابت غمناك شدند. وقتی به محضر حضرتشرفیاب شدند، كیسه را نزد حضرت یافتند! و معلوم شد كه حضرت در دل شب بهخاطر نیازی كه به آن مال پیدا كرده بود، شیعه‌ای از جن را مأمور آوردن آن كیسه نموده‌است‌!35وجود مقبره "حمزة بن موسی بن جعفر‌‌(علیه السلام)" و حضرت "عبدالعظیم حسنی‌‌‌(علیه السلام)" وبرخی دیگر از اولاد ائمه‌: در ری‌، وجود سابقه تشیع در این شهر را در قرن دوم وسوم اثبات می‌كند. آمدن حضرت "عبدالعظیم حسنی‌‌‌(علیه السلام)" به این شهر از راه طبرستان واحتمالاً به دستور امام علی النقی‌‌‌‌(علیه السلام) برای توسعه فكر شیعه در این شهر بوده‌؛ و بنابراین‌،می‌توان گفت وی نیز به نوعی‌، نقش وكالت و نمایندگی از جانب امام‌(علیه السلام) را عهده داربوده است‌.36شرفیاب شدن شیعیانی از ری به حضور امام جواد‌(علیه السلام)، نیز از بزرگ‌ترین قرائن وجودتشیع در ری در اوایل قرن سوم است‌.37 به گفته اسكافی‌، این شهر پس از یك دوره‌ناصبی بودن‌، تغییر كرده و گرایش شیعی در آن رواج یافته است‌!38 شواهد دیگری نیز،علاوه بر آنچه ذكر شد، برای وجود تشیع در این شهر، قبل از اواخر قرن سوم ذكر شده‌است‌.39 اما چنان كه از كلام حموی برمی‌آید، رواج تشیع در این دیار، پس از غلبه "احمدبن حسن مادرائی‌" بوده است كه در 275 ق¨ بر ری غلبه یافت و با وجود اهل سنت وجماعت‌، تشیع را در آن‌جا ظاهر گردانید.40 قبل از او، حكومت علویان در این منطقه به‌طور منقطع در طول نزدیك به سی سال ادامه داشت‌؛41 و این قطعاً زمینه‌ای برای تشیعفراهم كرده است‌؛ و شاید زمینه‌های موجود برای تشیع‌، پیدایش این حاكمیت را سبب‌شده است‌. پس از غلبه وی‌، علمای شهر با تصنیف كتب شیعی‌، به وی تقرب‌می‌جستند.42 در مناطق اطراف ری‌، نظیر قصران‌، نیز گرایش‌های شیعی رواج داشته است‌.43با توجه به نكات یاد شده‌، می‌توان گفت كه گر چه احتمال حضور وكلا در ری درعصر امام رضا و امام جواد‌(علیهما السلام) در ری‌ـ به خصوص با توجه به وجود ارتباطات بین‌شیعیان ری و امام جواد‌(علیه السلام) ـ وجود دارد، ولی ارتباط اصلی سازمان وكالت با ری‌، مربوطبه اواسط نیمه دوم قرن سوم هجری‌، یعنی دوره غیبت صغری بوده است‌. در این عصر،یكی از وكلای برجسته و مبرّز امام حسن عسكری(علیه السلام)، یعنی "رازی " در منطقه ری به فعالیت مشغول بود. از نامه امام حسن عسكری(علیه السلام) به "اسحق بن اسمعیل نیشابوری‌"چنین بر می‌آید كه در عصر امام یازدهم(علیه السلام)، "رازی " به عنوان وكیل ارشد ناحیه ری‌، وواسطه و رابط بین وكلای خراسان و "عثمان بن سعید عَمْری " در سامرا، فعالیت می‌كردهاست‌. در این نامه‌، امام‌(علیه السلام) به همه شیعیان ناحیه نیشابور، بیهق و مناطق اطراف امرمی‌كند كه حقوق شرعی را به "ابراهیم بن عبده‌" وكیل بیهق و نواحی اطراف بپردازند؛ واو نیز اموال را به "رازی " و یا هر كسی كه او معین كند، تحویل دهد. "رازی‌" نیز به نوبه‌خود، اموال را به "عمری " تحویل می‌دهد. و سایر وكلای بلاد نیز مأمورند كه در ارتباط‌با "عمری‌" باشند.44 از این نقل‌، جایگاه والای «رازی‌» نزد امام حسن عسكری(علیه السلام) ووكلای آن جناب‌، و همین طور اهمیت منطقه ری در میان مناطق زیر پوشش سازمانوكالت‌، به خوبی قابل تبیین است‌. البته در میان وكلا، دو تن به نام‌های "احمد بن اسحق‌"و "محمد بن جعفر اسدی‌"، ملقب به لقب "رازی‌" هستند كه اوّلی جزو اصحاب امام هادی(علیه السلام)، و دومی از وكلای مبرّز عصر غیبت صغری بوده است‌؛ ولی با توجه به این كه‌"محمد بن جعفر اسدی " در 312 ق رحلت نموده‌، لذا بعید است در عصر امام حسنعسكری(علیه السلام) نیز وكیل بوده باشد؛ علاوه بر این‌، شیخ طوسی نیز نام وی را جزو غیرراویان از ائمه‌: آورده است‌. همچنین با توجه به این كه بعضی از رجالیان‌، اطلاق لقب‌"رازی " را منصرف به "احمد بن اسحق " می‌دانند، لذا بعید نیست مراد امام عسكری‌(علیه السلام)در این نامه‌، "احمد بن اسحق رازی‌" باشد نه "محمد بن جعفر اسدی رازی‌".45از این نامه چنین استفاده می‌شود كه "عثمان بن سعید عمری " بعد از امام‌عسكری(علیه السلام)، در رأس هرم سازمان وكالت قرار داشته است‌. آن چه موجب شد امام‌عسكری(علیه السلام) به سمت متمركز كردن فعالیت وكلای مناطق شرقی ایران در ناحیه ری‌حركت كند، عواملی نظیر قیام دولت زیدیه در طبرستان در سال 250 ق‌، و فعالیت‌های‌نظامی مستمرّ خوارج در سیستان بود كه موجب ایجاد مشكلات زیادی برای امامیه شده‌بود. از این رو، امام‌(علیه السلام) خود مستقیماً فعالیت‌های نواحی را زیر نظر قرار داد؛ و طبق اینفرمان‌، فعالیت‌های وكلای بیهق و نیشابور، به فعالیت‌های وكلای ری پیوند خورد، به‌نحوی كه دو شهر مزبور می‌بایست دستورات را تنها از وكیل ری دریافت می‌كردند ووكیل ری نیز از "عثمان بن سعید" در سامرّا.پس از شهادت امام حسن عسكری(علیه السلام)، نخستین سفیر عصر غیبت (عثمان بن سعیدعمری‌) كه از قبل در رأس جریان فعالیت‌های مخفی سازمان وكالت قرار داشت‌، رهبری‌سازمان را به دست گرفت و فعالیت‌های نواحی شرقی ایران را از طریق «رازی‌»، وكیلخود در ری‌، مستقیماً هدایت می‌كرد؛ و "رازی " نیز به نوبه خود، فعالیت‌های كارگزاران‌را در بیهق‌، نیشابور و شاید همدان‌، زیر نظر داشت‌. به دلیل برخی شواهد، می‌توان این‌احتمال را تقویت كرد كه ارتباط قوی بین وكلای ری و همدان وجود داشته است و درمراتب تشكیلاتی‌، وكیل همدان زیر نظر "رازی‌" به انجام وظیفه مشغول بوده است‌.كلینی نقل می‌كند كه «محمد بن هارون بن عمران همدانی‌»، برادر وكیل همدان‌،مغازه‌های خود را وقف امام دوازدهم(علیه السلام) نمود، و می‌خواست آنها را به وكیل حضرت‌،كه هویتش برای وی مجهول بود، بسپارد. پس از آن‌، "محمد بن جعفر اسدی رازی "،وكیل ری‌، دستوری دریافت كرد كه این مغازه‌ها را به عنوان وكیل كل ایران‌، به صورت‌وقف در اختیار بگیرد.46 این نقل می‌تواند مؤید وجود رابطه قوی بین ری و همدانباشد. گر چه بیان روشنی از ارتباطات "رازی " و وكلای همدان وجود ندارد، ولی شواهدبسیاری دال‌ّ بر نظارت "رازی " بر فعالیت‌های همه وكلای ایران در دست است‌.47فعالیت "ابوالحسین‌، محمد بن جعفر اسدی‌" به عنوان مهم‌ترین و سرشناس‌ترین‌وكیل ایران‌، هم‌چنان در دوره سفیر دوم و سوم در منطقه ری ادامه داشت‌. در عصر سفیردوم كه بیشترین توقیعات از سوی ناحیه مقدسه در این عصر صادر شد، "اسدی‌" یكی ازمهم‌ترین وسایط اخراج و ایصال توقیعات بود. شیخ طوسی در رجالش‌، درباره وی تعبیر"احد الابواب " را آورده‌،48 كه خود این تعبیر، مشعر به واسطه بودن فرد در رساندن‌نامه‌ها و توقیعات امام‌(علیه السلام) بر شیعیان است‌. شیخ در كتاب غیبت خود نیز از وی با این‌عبارت یاد كرده است‌: «و كان فی زمان السفراء المحمودین اقوام‌ٌ ثقات‌ٌ ترِدُ علیهم التوقیعات‌من قبل المنصوبین للسفارة من الاصل‌، منهم ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی‌...؛49 و در زمان‌سفیران ستوده‌خو، گروه مورد اعتمادی بودند كه از سوی سفیران مرتبط و منصوب ازجانب اصل (ناحیه مقدسه‌)، برای آنان‌، توقیعاتی وارد می‌شد، كه از جمله ایشان‌ابوالحسین محمد بن جعفر اسدی و... است‌.طبق نقل صدوق‌، در عصر سفیر دوم‌، پس از وفات "حاجز بن یزید" شیعیان و وكلای‌نواحی شرقی كه با ری در تماس بودند، مأمور شدند كه با "اسدی رازی " در ری ارتباط‌برقرار سازند. بنابراین نقل‌، فردی از مرو، دویست دینار از طربق "حاجز" در بغداد، به‌سوی ناحیه مقدسه ارسال داشت‌، ولی توقیعی از سوی ناحیه مبنی بر وصول مال و بیان‌كل آن (هزار دینار) صادر، و به فرد مزبور دستور داده شد كه از آن پس‌، با "رازی‌" مرتبط‌شود؛ و پس از چندی‌، خبر وفات "حاجز" به گوش او رسید!50«محمد بن جعفر اسدی رازی‌» تا سال 312 ق وكالت ناحیه ری و نظارت بر كاروكلای ایران‌، به ویژه وكلای نواحی شرقی و خراسان را عهده دار بود. پس از وفات او دراین سال‌، روش ارتباط بین وكلا و "ابن روح‌"، سفیر سوم‌، از مكاتبات غیر مستقیم ازطریق "رازی " به تماس مستقیم "ابن روح " و وكلا تغییر یافت‌. شیخ صدوق چند شاهدتاریخی را در تأیید این نكته ارائه داده است‌.51 این كه پس از "رازی " چه كسی وكالت ری‌را عهده‌دار بوده‌، معلوم نیست‌.از دیگر وكلای منطقه ری در عصر غیبت صغری‌، می‌توان از "ابوعلی محمد بن‌احمد بن حمّاد مروزی محمودی‌" نام برد. وی از اصحاب امام جواد‌(علیه السلام) و امامَین‌عسكریین‌: و در عصر امام عسكری‌(علیه السلام) وكیل آن جناب بود؛ چنان كه از نامه امام‌عسكری(علیه السلام) به "اسحق بن اسمعیل نیشابوری " استفاده می‌شود؛ چرا كه در آن‌، وی‌مأمور شده نامه را برای تعدادی از وكلای حضرت قرائت كند كه در بین آنها "محمودی‌"نیز نام برده شده است‌.52بنا به قول راوندی‌، وی از سوی ناحیه مقدسه‌، به همراه "جعفر بن عبدالغفار" به‌وكالت "دینور" منصوب شد؛ ولی قبل از خروج به سمت دینور، سفیر حضرت‌حجت(علیه السلام)53 به وی گفت‌: "وقتی وارد ری شدی چنین و چنان عمل كن‌! و پس از گذشت‌یك ماه از هنگامی كه وارد دینور می‌شوند، دستور ناحیه مقدسه مبنی بر وكالت ری بهوی ارسال می‌شود! و در این هنگام‌، متوجه معنای سخن سفیر می‌شود و به سوی ریحركت می‌كند.54 یكی دیگر از وكلای منطقه ری‌، "بسّامی‌" است‌. طبق نقل صدوق‌، "اسدی‌" و"بسّامی‌" جزو كسانی هستند كه از میان وكلای ری‌، موفق به رؤیت حضرت مهدی‌‌(علیه السلام) ووقوف بر معجزات آن حضرت شده‌اند؛ و از میان غیر وكلا، "قاسم بن موسی‌"، پسرش‌"ابو محمد هارون‌"، "صاحب الحصاة‌"، علی بن محمد، "محمد بن محمد كلینی‌" و "ابوجعفر رفّاء" به این فیض نایل گشته‌اند.55ادامه دارد





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن