واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سنت "مناظره" از صدر اسلام تا جمهوری اسلامی سال 88
عصرایران ؛ هومان دوراندیش - "مناظره" در تاریخ تمدن اسلامی، سنتی قدیمی و ریشه دار است. در زمان پیامبر اسلام(ص) تا مدتها جدال احسن بین پیامبر و علمای یهودی و مسیحی برقرار بود. در مراحل آغازین تمدن اسلامی، تشکیل حلقه های بحث و مناظره بین معتزله و اشاعره، اهل سنت و شیعیان، جبریون و قائلان به اختیار و دهریون و متالهین، امری رایج بود. تمایل مامون به عنوان یکی از مقتدرترین خلفای عباسی به معتزله و دفاع وی از حق خلافت حضرت علی ( ع )، موجب گشایش بیش از پیش امکان بحث و مناظره در جوامع اسلامی شد. مرحوم مطهری روحیه باز مسلمین در مواجهه با آرای مخالف را یکی از علل رشد تمدن اسلامی می دانست. مناظره های مشهور امام الحرمین جوینی و امام محمد غزالی با پبروان نحله های کلامی مخالف و تاکید ابن سینا و ابن رشد بر ضرورت عقلگرایی، نقاط فکری درخشان تمدن اسلامی محسوب می شوند. در طول تمدن اسلامی فیلسوفان و متکلمان مسلمان نه تنها مدافع امکان بحث و گفتگو بودند بلکه رونق کار و بارشان نیز در وجود فضای باز فکری در جوامع اسلامی بود. پس از تاسیس نظام جمهوری اسلامی در جامعه ایران، تحلیلهای مختلفی در باب آینده ایران، از حیث آزادی بیان و امکان بیان اندیشه های مختلف، مطرح شد. برخی افراد نظیر احمد شاملو معتقد بودند که با نیروهای حزب اللهی " اصلاً نمی توان حرف زد " و برخی دیگر چون آیت الله طالقانی تاکید می کردند که " در جمهوری اسلامی استبداد دیگری برپا نخواهد شد. " با این حال در سه سال اول جمهوری اسلامی، امکان مناظره و بحث نیروهای فکری متخالف در حد نسبتاً قابل قبولی وجود داشت. صرف نظر از حلقه های بحث مارکسیستها و مسلمانان در پیاده روهای خیابان انقلاب و وجود مطبوعات دگراندیش در جامعه، مناظره های مشهور سال 60 نقطه اوج طرح آرای مخالف در ایران پس از انقلاب بود. مناظره ایدئولوژیک عبدالکریم سروش و مصباح یزدی با احسان طبری ( ایدئولوگ حزب توده ) و فرخ نگهدار( رهبر فداییان اکثریت ) در کنار مناظره های شهید بهشتی با نورالدین کیانوری ( دبیر کل حزب توده ) و نمایندگان سازمان مجاهدین خلق، نشانه توان تحمل طرح آراء مختلف در نظام جمهوری اسلامی بود. با این حال سیر حوادث سیاسی در ایران به گونه ای پیش رفت که سنت در حال احیاء مناظره در این کشور، هنوز حیاتش پا نگرفته دوباره به ورطه ممات افتاد.بساط مناظره در فضای سیاسی کشور از سال 60 تا سال 76 جمع شد. در این میان یکبار در اوایل دهه 70، مخالفان عبدالکریم سروش اصرار داشتند که سروش باید مناظره کند. فشار بر سروش برای مناظره با مصباح یزدی البته به جایی نرسید و سروش در نهایت حاضر به مناظره نشد.پس از دوم خرداد، باز شدن فضای سیاسی کشور موجب شد که مناظره های فکری و سیاسی نیز در رادیو و تلویزیون ایران برگزار شود. صادق زیباکلام، محمد جواد لاریجانی، حسن رحیم پور ازغدی، امیر محبیان، حاتم قادری چهره هایی بودند که در این مناظره ها شرکت می کردند. تنور داغ مناظره بر سر دموکراسی و جامعه مدنی و ولایت فقیه و جامعه اسلامی، پس از شکست اصلاحات دولت خاتمی، به تدریج سرد شد.مناظره حامیان کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات سال 84، گام و اقدام مجدد مقامات جمهوری اسلامی برای بازگرداندن مناظره به فضای سیاسی کشور بود. مناظره های حسین مرعشی با مهدی کلهر و محمد باقر نوبخت با محمد خوش چهره در دفاع از هاشمی و احمدی نژاد، گشایشی مبتکرانه در رادیو و تلویزیون ایران بود که تاثیری مستقیم بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بر جای نهاد. پس از آن، حمایت یکجانبه صدا و سیما از دولت نهم مانع از آن شد که مناظره های سیاسی در تلویزیون ایران ادامه یابد. در آستانه انتخابات سال 88 مجدداً مناظره های انتخاباتی این بار با حضور خود کاندیداها برگزار شد. پس لرزه های این مناظره ها در تلویزیون تک صدایی ایران به گونه ای بود که بسیاری از افراد همچون علی مطهری معتقدند که نطفه اعتراضات پس از انتخابات در همان مناظره ها بسته شد هرچند که به نظر می رسد این نظر تا حدی اغراق آمیز است.آخرین نمونه مناظره سیاسی در تلویزیون ایران، در برنامه " رو به فردا " شکل گرفت. هر چند که این برنامه عمدتاً بستری برای طرح آراء سیاسی اصولگرایان بود ولی مناظره کواکبیان و حسین شریعتمداری و بخصوص مناظره محمد جواد اطاعت و علیرضا زاکانی، نور امیدی در دل بینندگان تلویزیون ایران ایجاد کرد که از این پس می توانند نقد عملکرد قدرت در ایام پس از انتخابات را از فراگیرترین رسانه داخلی تماشا کنند و نیازی نیست که هر شب بیننده بی بی سی و صدای آمریکا باشند. با این حال این امید چندان نپایید چرا که برنامه "رو به فردا " با بسنده کردن به چند مناظره معدود جوانمرگ شد.البته اخیراً برنامه "سیاست ایرانی" هم از شبکه 4 سیما در حال پخش است که می کوشد نمایی از مناظره را بر رویآنتن بفرستد که برای قضاوت درباره این برنامه ، باید منتظر بلوغ و روند آن ماند.اما چرا مناظره سیاسی عمومی و رسانه ای در نظام جمهوری اسلامی یک " پدیده " است نه یک " سنت " ؟ دلایل این امر را می توان به قرار زیر برشمرد:1- مناظره در تلویزیون ایران بیشتر جنبه ویترینی و نمایشی دارد. یعنی برگزاری مناظره تمهیدی است برای نمایش دموکراسی و آزادی بیان. کسانی که بانی مناظره ها هستند، افرادی آکنده از " یقین " اند و هیچ احتمال نمی دهند که مثلاً مصطفی کواکبیان و حاتم قادری در مناظره با حسین شریعتمداری و رحیم پور ازغدی، " بر حق " باشند. به عبارت دیگر مناظره های سیاسی – فکری در رادیو و تویزیون برای خیلی از مسئولان کشور صرفاً یک " ویترین دموکراتیک " محسوب می شود و نه روشی برای نیل به حقیقت.2- پیامد های مناظره های " غلیظ " در رسانه ملی از دو حیث نامطلوب است. اول اینکه مدیران صدا و سیما احساس می کنند کار از دستشان در رفته و به همین دلیل برای مدتی طولانی باب مناظره را می بندند. دوم اینکه امنیت روانی مناظره کننده جریان مخالف لااقل برای چند صباحی از دست می رود. اگر قرار باشد سیاستمداری که به جریان اصلی قدرت وابسته نیست، پس از طرح نظراتش در تلویزیون به انواع و اقسام اتهامات نواخته شود، طبیعی است که سایر مناظره کنندگان مخالف جریان اصلی قدرت ترجیح می دهند که در مناظره با رقیب شرکت نکنند.3- نظام جمهوری اسلامی ایران امروز به شدت با خلاء مطهری ها و بهشتی ها مواجه است. مطهری و بهشتی علاوه بر دین شناسی و جریان شناسی سیاسی – ایدئولوژیک، از سعه صدر و ادب لازم برای مناظره برخوردار بودند. شهید بهشتی در جریان مناظره با نمایندگان فداییان خلق، حزب توده و سازمان مجاهدین خلق می توانست به مسائل خصوصی زندگی آنان اشاره کرده و فی المثل روابط زن و مرد در خانه های تیمی فداییان و مجاهدین را در دوران پیش از انقلاب مطرح کند و از این طریق رقیب را لجن مال و منکوب کند. ولی بهشتی می دانست که نقد خصم به طریقی غیراسلامی، طریقت مسلمانان واقعی نیست. ضعف نظری در کنار بی اخلاقی عملی، عواملی هستند که راه را بر تداوم مناظره های سیاسی تلویزیونی در جامعه ایران می بندند. بهشتی برای موضوع مناظره هم حد و مرزی قائل نیود و حتی احسان طبری و فرخ نگهدار را دعوت می کرد تا در باب وجود خدا – که رکن رکین دینداری است – بحث کنند. چرا شهید بهشتی چنین بود و امروزیان مثل او نیستند؟ چون که بهشتی سالها در آلمان عمیق ترین بحث های مذهبی را با مسیحیان و ملحدان انجام داده بود ولی کسانی که امروز مدعی پیروی از بهشتی اند، از " موضع قدرت " سخن می گویند و ره و رسم برابری در حین مناظره را فراموش کرده اند.4- جریان دشمن تراش در نظام جمهوری اسلامی، خود به خود راه را بر تداوم مناظره های سیاسی – فکری در این کشور می بندد. با دشمن معمولاً می جنگند و کمتر مناظره می کنند. نمی توان دائماً بر طبل دشمنی با یک جریان سیاسی رقیب کوبید و آن را ایادی آمریکا و اسرائیل خواند ولی باز هم انتظار داشت که فضای کشور به گونه ای باشد که مثلاً نماینده حزب مشارکت یک طرف مناظره های تلویزیونی باشد. ایادی اسرائیل و آمریکا را علی الظاهر باید سرکوب کرد و در زندان انداخت نه اینکه آنها را برای تبلیغ علیه نظام در قالب مناظره، به تلویزیون فراخواند.تا میل به دشمن تراشی از ذهن و ضمیر انقلابیون و انقلابی نماهای جامعه ایران پاک نشود، باب مناظره به تمامی گشوده نخواهد شد چرا که " تلویزیون دولتی " را نمی توان در اختیار "دشمنان" قرار داد.5- " توهم ضعف " یکی از دیگر عوامل عدم تداوم مناظره های سیاسی در تلویزیون ایران است. بدین معنا که برخی از افراد مسئول احساس می کنند که بازی مناظره را خواهند باخت و هم از این روست که اساساً صورت مساله را پاک می کنند و بر روی اصل مناظره خط بطلان می کشند.6- ماهیت دولتی رادیو و تلویزیون ایران نیز بدون تردید یکی از عوامل بی برگ و بار بودن بوستان مناظره در این رسانه است. صدا و سیما در ایران در نهایت باید در خدمت دولت ( به معنای کل نظام ) باشد و به نفع سیاستهای اتخاذ شده از سوی مقامات متعلق به جریان اصلی قدرت موضع گیری کند. بدیهی است که در چنین شرایطی نمی توان منتقدین دولت یا نظام را بی محابا و صرفاً با هدف تحقق آزادی بیان و تامین زمینه لازم برای رشد فکری مردم، به تلویزیون فراخواند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 614]