تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن نرمخوست و براى برادرش جا (ى نشستن) باز مى كند و منافق درشتخوست و جا را بر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836113537




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حراج شب عيد و مصيبت بازار!


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: حراج شب عيد و مصيبت بازار! حنيف غفاري ديروز لحاف رو رو سرم کشيده بودم و داشتم هفت پادشاه رو خواب مي ديدم که يکهو با  سقلمه ها و غرولندهاي ننم از خواب پريدم:“آخه پسر خجالت بکش دم عيده. يه تکوني به خودت بده .مردم الان خريد صد سال ديگشون رو هم کردن اما تو هنوز تو عالم خواب و هپروتي!يالا پاشو بريم خريد...همون اول صبحي دنيا رو سرم خراب شد!باور کنين نمي دونم چرا، اما از بچگي به اسم خريد آلرژي مزمن داشتم.هروقت اسم خريد ميومد سي و سه بند بدنم مي لرزيد.حال و حوصله متر کردن خيابونها با قدمهام رو نداشتم،چک و چونه زدن با مغازه دارها و دستفروشها و يه جنس رو صد بار ديدن و پسند نکردن که جاي خود داره...!خلاصه چاره اي نبود! امر امر ننه بود و سرپيچي از اون عواقب سختي داشت!رفتيم با ننه خريد.تو خيابونا قيومتي بود که نگو و نپرس!انگشت به دهن مونده بودم که  اين همه آدم تو365  روز سال کجا هستن که رويت نمي شن.البته بقيه آدمها هم همين سوال من رو تو ذهنشون مرور مي کردن!(اين  يک تله پاتي سنتي ايرانيه که مواقع شلوغي و ترافيک و ...گل مي کنه!)به ضرب و زور و هزار تا نذر و نياز  که چراغ سبز بمونه و قرمز نشه و افسر به “ورود ممنوع “گير نده و هوا بارون نگيره و عابر پياده جلو ماشين نپره و آسفالتها صاف باشه و ...رسيديم بازار.بازار واقعا عظمتي داره که نگوو نپرس.درسته بازار قربانگاه آقايون بدبخته اما بزرگترين و فوق تخصصي ترين کلينيک درماني  براي خانومهاست!باور کنين اغراق نمي کنم!مثلا  خانومي که تو طول سال توان يک قدم راه رفتن رو نداره فاصله بين مغازه ها رو مثل متروي تهران کرج صد بار مي ره و مياد و اصلا دم از خستگي و کوفتگي نمي زنه!يا اينکه  خانومهايي که شماره چشمشون10 - هست و با تلسکوپ برنامه هاي صدا و سيما رو نگاه مي کنن،از فاصله صد متري ويترين مغازه ها و اتيکت قيمت  لباسهايي رو که اون تو چيده شده رو تشخيص مي دن!بعضي خانومهايي هم  که مشکل تنفسي دارن   تو اون فضاي بسته اون قدر راحت تنفس مي کنن که انگاربه يکباره  ده تا بيني و دهن اضافه پيدا کرده اند!البته توي بازار آدم صحنه هاي غم انگيزي رو مي بينه که باورش سخته! اکثر مغازه دارها آتيش زدن به مالشون و از روي ناچاري ،(دقت کنين ،از روي ناچاري!) و براي اينکه تنها يک هزارم ضرري که دادن جبران بشه اجناس خودشون رو در معرض ديد خلق الله مي ذارن!باور کنين صحنه درام و تراژديکيه، ببيني يه مغازه دار از فرط ناچاري مجبوره  يه پيرهن ساده رو15 هزار تومن بفروشه و بعدش هم که پول رو تو جيبش مي ذاره  آهي از ته دل بکشه!درسته ممکنه سه چهار تا مغازه پايين تر همون پيرهن رو با نصف قيمت پيدا کني اما بي خيال!بنده خدا گناه داره!توي بازار عيد معمولا حرفهايي بين مردم رد و بدل مي شه که آدم سرگيجه مي گيره!تنوع موضوعات و مباحث مطرح شده به اندازه اي زياده که آدم نمي تونه اونها رو تقسيم بندي کنه!فقط خلاصه بهتون بگم که به طور همزمان و با يک فرکانس صوتي ده نفر دارن راجع به ده موضوع مختلف بحث ميکنن! يکي داره از بالابودن قيمتها حرف مي زنه،يکي داره بالعکس از پايين بودن قيمتها حرف مي زنه،يکي داره از کسري حقوقش شکايت مي کنه،يکي داره هدفمند کردن يارانه ها و خوشه بنديهاي ابطال شده  رو تفسير مي کنه،يکي داره ساختار سياسي سازمان ملل متحد رو واسه بغل دستيش تشريح مي کنه،يکي داره از فوتبال جام يوفا صحبت مي کنه و...اجناسي که تو بازاره به چهار دسته تقسيم مي شن:دسته اول  اجناسي که اصل هستن ،ضمانت اونها هم اصله ،قيمتشون هم سرسام آوره  و معمولا  هر کي قيمت اين اجناس رو مي بينه به طور غير ارادي لعنت به شيطون مي فرسته و از اينکه چشمش به اين قيمتها افتاده استغفار مي کنه!دسته دوم اجناسي هستن که اصل نيستن،ضمانت اونها هم اصل نيست،اما قيمتشون سرسام آوره و معمولا هرکي اين جنسها رو بخره بعد از دو سه روز با به کار بردن الفاظي نه چندان مودبانهساختار اقتصادي رو مورد عنايت قرار ميده!دسته سوم اجناسي هستن که اصل هستن ،ضمانت اونها هم اصله،قيمتش هم مناسبه اما اصلا توي بازار دم عيد نبايد دنبال اونها گشت !اين دسته از اجناس بيشتر به صورت بالقوه توي بازار وجود دارن و بهتره فقط اونها رو تو ذهنتون تجسم کنين که لااقل قوه تخيلتون رشد پيدا کنه!دسته چهارم اجناسي هستن که اصل نيستن،ضمانت اونها هم اصل نيست،اما قيمتشون پايينه!اين دسته از اجناس به دليل قيمت پايين بار لفظي کمتري را متوجه ساختار اقتصادي مي کنن  و حتي اگر خراب بشن آدم ترجيح ميده به احترام همون چندصباحي که کار کردن از به کارگيري الفاظ غير دوستانه در قبال اونها خودداري کنه!چشمتون روز بد نبينه دوستان!ننه هيکل نحيف و آسيبپذير من  رو توي بازار به دنبال خودش مي کشوند و لحظه اي نميذاشت توي حال و هواي خودم باشم!از صبح، هشت نه ساعت بود که داشتم توي بازار تلو تلو مي خوردم.ديگه اميد خودم به زندگي رو از دست داده بودم!داشتم تصور مي کردم که اگه مي خواستيم به جاي اول هر سال  اول هر ماه رو عيد بگيريم چه مصيبت عظمايي داشتيم!خوب شد نسبت  خورشيد و ماه و زمين يه جوريه  که بازارهاي عيد مجبورن فقط تو ماه آخر يعني اسفند باز باشن!واي!اگه زمين ديگه نچرخه و ثابت بمونه چي!اون موقع بايد هر روز بيام بازار!حتي ديگه آن  صداي دايره تنبک حاجي فيروز هم که داشت تو بازار “ارباب خودم سلام عليکمرو مي خوند خسته شده بودم.  چشمام داشت سياهي مي رفت.بقيه آدمها هم وضعيتي مشابه من داشتن اما به زور خودشون رو سرپا نگه داشته بودن!از صبح هزار بار کلمات “حراجوآتيشومالوبدو سوا کنو...به گوشم خورده بود.ديگه طاقت نياوردم و ننه رو به جون همه اموات و زنده هاش قسم دادم که من رو از اين مخمصه ببره بيرون!تو راه که داشتيم برمي گشتيم آسمون تاريک بود!ننه مدام من رو نسبت به اينکه فقط  يه  نصفه روز تو بازار طاقت آورده بودم متهم مي کرد و من هم در برابر اين اتهام بزرگ ونا بخشودني سکوت کردم !ترافيک از صبح هم وحشتناک تر بود و ماشينها ميلي متري حرکت مي کردن!دوباره همون تله پاتي سنتي ايراني به سراغ ذهن من و همه راننده هاي ديگه اومد که “آخه اين جمعيت تو طول سال کجا هستن و چي کار مي کنن که يکهو دقيقه نود ياد خريد مي افتن!منبع: رسالت




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن