محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840477841
پسرعموهاي عاشق سينما
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پسرعموهاي عاشق سينما
50سال پيش، اكران عمومي 3فيلم از 3كارگردان جوان فرانسوي، بنيانهاي سينما را در سراسر جهان به لرزه درآورد.«از نفس افتاده» (ژان لوكگدار)، «چهارصد ضربه» (فرانسوا تروفو) و «هيروشيما عشق من» (آلن رنه) سينمادوستان را با تعريف تازهاي از هنر هفتم مواجه كرد. شاگردان آندره بازن به فتح جهان نشسته بودند و موج نوي سينماي فرانسه تولدش را جشن گرفته بود.به گزارش همشهري ، موج نوييها عليه نظم موجود بر آشفتند، تئوريهاي مجله كايه دو سينما را مبناي فيلمسازي قرار دادند و البته از حسن تصادفهاي تاريخي نيز بيشترين بهره را گرفتند. مثلا در شرايطي كه ساختار پدرسالارانه سينماي فرانسه به سختي اجازه ورود كارگردانان جوان به عرصه فيلمسازي را ميداد روژواديم با فيلمهايش كه موفقيت تجاري يافتند راه را براي ورود سينماگران تازهنفس باز كرد؛ همچنان كه تروفو سرمايه اولين فيلمش را از پدرزن پولدارش تأمين كرد و شابرول با ارثي كه به او رسيده بود، «پسرعموها» را جلوي دوربين برد.«پسرعموها» لقبي بود كه به موج نوييها داده ميشد؛ كارگردانهايي كه با وجود خاستگاه مشترك (عشق به سينما، فيلم ديدن به صورت ديوانهوار در سينما تك پاريس و تلمذ در محضر آندره بازن سردبير «كايه دو سينما»)، هر كدام با لهجه و زبان خاص خود فيلم ميساختند. تروفو سنتيتر و احساسيتر بود و گدار افراطيتر و شورشيتر. شابرول به سنت هنرمند فرانسوي نزديكتر بود و اريك رومر درونگراتر از همه رفقايش نشان ميداد.نيم قرن گذشت. جريانهاي مختلف فيلمسازي به وجود آمدند، متظاهرانه يا اصيل، عميق يا سطحي و روشنفكرانه يا عامهپسند، كارگردانهايي را به عالم سينما معرفي كردند و مسيرهايي را گشودند اما هيچ جرياني نتوانست تأثير شگفتانگيز موج نويي كه فرانسويها در اواخر دهه50 ميلادي به راه انداختند را تكرار كند. اگر تروفو جوانمرگ شد، چهرههايي چون گدار و آلنرنه همچنان فيلم ميسازند. جوانهاي پرشور ديروز حالا پيرمردهايي سپيد مويند كه هنوز اين موج را زنده نگاه داشتهاند.فيلمي اتوبيوگرافيك درباره زندگي نوجواني كه در شرايط نامطلوب زندگي ميكند؛ تروفويي كه خود در شرايطي ناگوار زندگي ميكرد و اين آشنايي با آندره بازن، نظريهپرداز و منتقد بزرگ سينما بود كه باعث شد مسير زندگياش تغيير كند.«به پيانيست شليك كنيد» فيلم بعدي تروفو در واقع تأثير او از سينماي آمريكا را نمايان ميكند...فرانسوا تروفو: احساسيترين فيلمساز موج نويي كه در آثارش بيش از تمام دوستانش به گرايشهاي رمانتيك علاقه نشان ميداد. تروفو زماني كه نقد فيلم هم مينوشت، چنين بود و به جاي منطق و استدلال بيشتر سراغ برانگيختن احساس خواننده ميرفت. خيليها «چهارصد ضربه» اولين ساخته او را مبدأ آغاز موج نو ميدانند؛ فيلمي اتوبيوگرافيك درباره زندگي نوجواني كه در شرايط نامطلوب زندگي ميكند؛ تروفويي كه خود در شرايطي ناگوار زندگي ميكرد و اين آشنايي با آندره بازن، نظريهپرداز و منتقد بزرگ سينما بود كه باعث شد مسير زندگياش تغيير كند.«به پيانيست شليك كنيد» فيلم بعدي تروفو در واقع تأثير او از سينماي آمريكا را نمايان ميكند؛ درست مانند تاثير مشابهي كه دوستش گدار در «از نفس افتاده» به نمايش گذاشته بود. اين تريلر گنگستري با تغيير لحن پياپي و سبك روايي تعمدا گسستهاش، تفاوتهاي خود را با نمونههايي كه از آن اقتباس شده بود نشان ميداد.موج نويي بودن فيلم را نيز بايد در همين ويژگيهاي ساختارشكنانه و ضدسنتياش جستوجو كرد؛ جايي كه تركيب كمدي و تراژدي با نوجويي خاص تروفو صورت ميگرفت و از سوي ديگر فيلم مدام به فيلمهاي رده «ب» آمريكايي ارجاع ميداد. «ژول و ژيم» علاقه تروفوي عشق سينما را به يكي از فيلمسازان محبوبش متبلور ميساخت. او آنقدر به ژان رنوار علاقهمند بود كه نام كمپاني فيلمسازياش را كالسكه گذاشته بود كه در واقع اداي ديني به فيلم «كالسكه طلايي» (ژانرنوار1952) بود. در «ژول و ژيم» تروفو از سينماي آمريكا فاصله ميگرفت و سراغ سينماي شاعرانه فرانسه ميرفت. نمايش عشق و احساسات به عنوان يكي از دستمايههاي اساسي آثار تروفو، در اين فيلم نمودي شاخص مييافت.
خشونت حاكم بر فضاي «چهارصد ضربه» و «به پيانيست شليك كنيد» اين بار جاي خود را به شاعرانگي داده بود و در ساختار بصري فيلم نيز قطعهاي خشك و غيرمتعارف جاي خود را به تركيببندي و ميزانسنهايي داده بود كه بيشتر طبيعتگرايي را مدنظر قرار ميداد. ضمن اينكه تجربهگرايي فيلم در استفاده غير قراردادي از برخي تكنيكهاي سينمايي همچنان مشهود بود. تروفو برخلاف گدار، عليه تمام سنتهاي سينماي تجاري به مبارزه برنخاست؛ همچنان كه مانند او از داستانگويي در سينما تعريف واژگونهاي ارائه نكرد. سلسله فيلمهايي كه تروفو در آنها مقاطع مختلف زندگي آنتوال دوانل را به تصوير كشيد با تمام شخصي بودنشان در ساختار روايي، آن عصيانگرايي برخي آثار موج نوييها را به همراه نداشت. تروفو در ميان رفقايش سنتيتر و البته شكنندهتر بود. او وقتي مصاحبه طولاني معروفش را با هيچكاك انجام داد، در 2 فيلمي كه پس از اين گفتوگو ساخت تأثيرپذيري خود از استاد تعليق را به نمايش گذاشت. «عروس سياهپوش» يك فيلم هيچكاكي بود كه با طعم و عطر فرانسوي ساخته شده بود. «پري ميسيسيپي» هم با آنكه به ژان رنوار تقديم شده بود، در نيمه دومش تبديل به تريلري ميشد كه بيشتر آثار خالق «سرگيجه» را به ذهن تداعي ميكرد.«فارنهايت 451» كوشش تروفو براي ورود به عرصههاي وسيعتر بود؛ اولين فيلم او با زبان انگليسي و اولين اثر رنگياش كه لحن پيشگويانهاش را منتقدان آن زمان درك نكردند و ارزشهايش در گذر زمان كشف شد. «كودك وحشي» بازگشت به يكي از مؤلفههاي موج نو، يعني مستندنمايي بود و نقش سنتورالمندروس در ترسيم ساختار بصري فيلم غيرقابل انكار به نظر ميرسيد. در دهه70، تروفو فيلمهاي ضعيفي چون «دو دختر و يك قاره» و «دختر زيبايي مثل من» را در كنار شاهكارهايي چون «شب آمريكايي»، «داستانآدلهـ » و «پول توجيبي» كارگرداني كرد.تروفو در ميان رفقايش سنتيتر و البته شكنندهتر بود. او وقتي مصاحبه طولاني معروفش را با هيچكاك انجام داد، در 2 فيلمي كه پس از اين گفتوگو ساخت تأثيرپذيري خود از استاد تعليق را به نمايش گذاشت. «عروس سياهپوش» يك فيلم هيچكاكي بود كه با طعم و عطر فرانسوي ساخته شده بود.در «شب آمريكايي» با اداي دين مجدد به فيلمهاي آمريكايي، خود فرايند فيلمسازي را با زندگي روزمره درهم آميخت. با «داستان آدلهـ» با روايت زندگي محنتبار دختر كوچك ويكتور هوگو، يكبار ديگر رمانتيكبودن خود را نمايان كرد و با «پول توجيبي» نشان داد كه تا چه حد به دنياي كودكان مسلط است.وقتي در اوايل دهه80 و در حالي كه فقط 52سال داشت درگذشت، يكي از موفقترين فيلمسازان موج نوي فرانسه بود كه با قدرت انطباق فوقالعادهاش در هر زمينهاي به فعاليت پرداخته و فيلم ساخته بود. مرگ غيرمنتظرهاش، يادآور مرگ كاراكترهايش در «ژولوژيم»، «مردي كه زنها را دوست ميداشت» و... بود.ژان لوگگدار: بيشك شورشيترين فيلمساز جريان موج نوي فرانسه بود. برخلاف تروفو علاقهاي به سنت نشان نميداد و حتي هنگامي كه ميخواست به قرارداديترين فيلمهاي آمريكايي، يعني نوآرهاي دهه40 آمريكا اداي احترام كند، «از نفس افتاده» را ساخت كه ساختارشكنياش بنيانهاي نظري سينما را به لرزه درآورد؛ فيلمي كه سناريويش را تروفو نوشت و ژانپل بلموندو در سراسر اثر، ميكوشيد تا با رفتارش هم همفري بوگارت را تداعي كند و هم قراردادهاي ژانري را بهسخره بگيرد؛ يك هجو ستايش توأمان كه با ساختار بصري سرزنده و پرطراوتش، پرهيز از داستانگويي متعارف و تقطيعنماها به صورتي تعمدا غلط، قافله سالار موج نو شد. گدار با نبوغش موفق نشد آنچه در آثار هر فيلمساز ديگري ممكن بود به اشتباهات تكنيكي تعبير شود را به مثابه سبك خاص و شخصي خود جا بيندازد.در دهه60 و در دوران اوج قريحه و خلاقيتش با هر فيلم خود، جريانسازي ميكرد. گدار با «تحقير»، «دسته جدا»، «يك زن، يك زن است»، «آلفاويل»، «پيروخله» و «ساخت آمريكا» ابزارهاي بياني نويني را در سينما تجربه كرد و به طرز شگفتانگيزي اين ذوقآزمايي خود را وراي ساختار به ظاهر آشفتهشان، با قواميافتگياي همراه كرد كه بعدا در ساختههاي بعدياش به ندرت موفق به تكرارش شد.در هيچ كدام از اين فيلمها، سراغ داستانگويي متعارف و سنتي نرفت. هيچ فيلمي نساخت كه در آنها از تكنيكهاي فاصلهگذاري استفاده نكند و در مونتاژ، سبك بصري، تغيير لحن، گسستن تعمدي روايت و ارجاع به سينما از تمام همقطارهايش نوآورتر و خلاقتر نشان داد. تغيير مسيرهاي پيدرپياش با فيلمهايي كه وقتي كنار هم قرار ميگيرند در نگاه اول به لحافي چهل تكه ميمانند، خود مؤيد مؤلفههاي سبكي بود كه سينماگران بسياري را در سراسر جهان تحت تأثير خود قرار داد.گدار درميان فيلمسازان موج نو از تمام آنها بيشتر فيلم ساخته و تن به تجربههاي متفاوت داده و بيشك به لحاظ بحثانگيزي و شهرت در رأس آنها نيز ميايستد. گدار در اين سالها با جملههاي قصار معروفش، مصاحبههاي جنجالي و شخصيت خاص خود، بيشتر در يادها مانده است تا فيلمهايش. برخي از منتقدان عقيده دارند از آخرين فيلم خوبي كه گدار ساخته بيش از 40سال ميگذرد ولي او هنوز توانسته اعتبارش را حفظ كند. وقتي از موج نوي سينماي فرانسه نام برده ميشود اولين فيلمسازي كه به ذهن ميرسد، ژان لوگگدار است؛ خلاقترين و عصيانگرترين فيلمساز موج نو كه هنوز هم فيلم ميسازد و سر پرسودايي دارد. كلود شابرول: ميان موجنوييهايي كه با سابقه نقدنويسي در مجله كايه دو سينما پشت دوربين ايستادند، شابرول از تمامشان مستدلتر به تحليل فيلم ميپرداخت. او هيچگاه از جملههاي قصاري كه تروفو و گدار متخصص نوشتنشان درباره فيلمسازان مورد علاقهشان بودند بهرهاي نبرد ولي در عوض وقتي از « هميشه فيلمسازي» چون آلفرد هيچكاك سخن ميگفت، ميتوانست تحليلي منطقي از دلايل مهم فرضشدن كارگردان «سرگيجه» ارائه كند. در فيلمهايش وقتي خواست به استاد اداي دين كند اين كار را منطقيتر از ديگر رفقايش انجام داد. «همسر بيوفا» فيلمي هيچكاكي درباره خانوادههاي بورژواي فرانسوي است. «غزالها» ذهن شاعرانه و خيالپرور شابرول را نمايان كرد و با «قصابها» توانست در پس نمايش شناعت، به جستوجوي عشق برآيد.مثل ديگر دوستانش در دهه70، پركار شد و فيلمهاي متفاوتي را در ژانرهاي گوناگون جلوي دوربين برد كه در ميانشان «جدايي»، «درست بيش از تاريكي»، «ده روز شگفتانگيز» «دستهاي آلوده» و «ويولت» قابل اشارهاند. در دهه80، شابرول دچار نوعي اغتشاش و گيجي شد و از كارگردان مسلط و خلاق دهههاي 60 و 70 فاصله گرفت. در اين سالها هنرش را با اقتباس موفقاش از رمان معروف «مادام بواري» نوشته گوستاو فلوبر نمايان كرد و پس از آن تريلرهايي ساخت كه از بازگشت او به حال و هواي فيلمهاي هيچكاكي حكايت دارند.«از نفس افتاده» (ژان لوكگدار)، «چهارصد ضربه» (فرانسوا تروفو) و «هيروشيما عشق من» (آلن رنه) سينمادوستان را با تعريف تازهاي از هنر هفتم مواجه كرد. شاگردان آندره بازن به فتح جهان نشسته بودند و موج نوي سينماي فرانسه تولدش را جشن گرفته بود.ژاك ريوت: ساخت فيلم بلند را زودتر از تروفو و گدار شروع كرد ولي مشكلات مالي باعث شد تا «پاريس از آن ماست» يك سال بعد از «چهارصد ضربه» تروفو آماده نمايش شود. در سكانسي از «چهارصد ضربه» خانواده دوانل در سينما در حال تماشاي «پاريس از آن ماست» هستند؛ فيلمي كه آن موقع هنوز فيلمبردارياش تمام نشده بود! ريوت بيش از ديگر موجنوييها، به گرايشات و علايق ادبي خود پر و بال داد. اقتباسهاي طولانياش از آثار نويسندگان محبوب و مورد علاقهاش، ريوت را كارگرداني شيفته ادبيات نشان ميداد. هر چند او در مقام يك فيلمساز موجنويي، «سلين و ژولي قايقسواري ميكنند» را كارگرداني كرد كه برخي آن را پرشورترين و غنيترين اثر پسرعموها در طول دهه70 و از شاهكارهاي موج نوي فرانسه ميدانند.اريك رومر: ديرتر از ديگر دوستانش فيلمسازي را آغاز كرد و در واقع با «قصههاي اخلاقي»اش نام خود را بر سر زبانها انداخت. اريك رومر، فيلمسازي فردگرا و تا حد زيادي دلسپرده به فضاهاي تجريدي تجربههاي روشنفكرانهاش در سينما را برخلاف گدار كه اهل سر و صدا و جنجال بود، به آرامي و بدون جنجالآفريني صورت داد. بلندپروازياش در شكستن قالبهاي كهنه تا آنجا پيش رفت كه در برخي از فيلمهايش در دل فضاهايي سنتي، به كل از مؤلفههاي روايي سينما فاصله گرفت. «يك قصه بهاري» و «يك قصه پاييزي»اش، نامش را در اوايل دهه90 دوباره بر سر زبانها انداخت. آلن رنه: برخلاف گدار، تروفو و ريوت، منتقد فيلم نبود و بيش از اينكه اولين ساخته بلند سينمايياش را بسازد، به مستندسازي اشتغال داشت و با مستند «شب ومه» به شهرت و اعتبار رسيده بود. از «هيروشيما عشق من» رنه به عنوان يكي از آثار شاخص و آغازگر موج نو نام برده شد. با فيلم بعدياش «سال گذشته در مارين باد» سراغ رماني غيرمتعارف از آلنرب گريه رفت و فيلمي غيرمتعارفتر ساخت كه شير طلايي جشنواره ونيز را برايش به ارمغان آورد. فيلمهاي رنه اغلب فاقد آن شور و شيدايي آثار تروفو و گدار بودهاند و جالب اينكه او از همان دوران جواني، كارگرداني بود كه پختگي و جاافتادگي را در قالب ساخت آثاري كاملا تجربي بهرخ ميكشيد. فيلمهايش بهندرت تماشاگران پرتعداد يافتهاند و برخي از آنها مانند «سال گذشته در مارين باد» حتي پس از نزديك به نيم قرن، هنوز هم مانند روز اول، پيچيدگي خود را حفظ كردهاند. رنه از معدود فيلمسازان فرانسوي است كه توانسته در عين عدولنكردن از آرمانهايش در دورههاي مختلف، همچنان فيلم بسازد و مورد توجه باشد. سال گذشته فيلمي در جشنواره كن داشت كه نظرها را به خود جلب كرد.لويي مال: يكي ديگر از موج نوييها كه سينما را نه از راه نقدنويسي براي كايه كه با دستياري كارگردانان بزرگي چون روبهبرسون آغاز كرد. با «آسانسوري به سوي قتلگاه» و سپس «عشاق» پيش از تولد رسمي موج نو به شهرت رسيد و تجربههاي متفاوتش در بهكارگيري زبان و تكنيكي متفاوت را با «زندگي خصوصي» و «آتش درون» نمايان كرد. در «نجواي دل» سقوط طبقه متوسط فرانسه را به نمايش گذاشت. در دهه80 كه اغلب كارگردانان فرانسوي دوران نزولشان را سپري ميكردند، با « آتلانتيك سيتي»، «شام با آندره» و «خداحافظ بچهها» قوام يافتهترين آثارش را روانه اكران كرد. به قول پائولينكين اگر مدام از اين شاخه به آن شاخه نميپريد، كارنامه برجستهتري از خود به جا ميگذاشت. مال در سال 1995 درگذشت.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]
صفحات پیشنهادی
پسرعموهاي عاشق سينما
پسرعموهاي عاشق سينما-پسرعموهاي عاشق سينما 50سال پيش، اكران عمومي 3فيلم از 3كارگردان جوان فرانسوي، بنيانهاي سينما را در سراسر جهان به لرزه درآورد.«از نفس ...
پسرعموهاي عاشق سينما-پسرعموهاي عاشق سينما 50سال پيش، اكران عمومي 3فيلم از 3كارگردان جوان فرانسوي، بنيانهاي سينما را در سراسر جهان به لرزه درآورد.«از نفس ...
مادام بواري به انگليسي ترجمه شد
پسرعموهاي عاشق سينما - اضافه به علاقمنديها «پري ميسيسيپي» هم با آنكه به ژان رنوار تقديم شده بود، در نيمه دومش تبديل به ... تروفو براي ورود به عرصههاي وسيعتر ...
پسرعموهاي عاشق سينما - اضافه به علاقمنديها «پري ميسيسيپي» هم با آنكه به ژان رنوار تقديم شده بود، در نيمه دومش تبديل به ... تروفو براي ورود به عرصههاي وسيعتر ...
بهرهاي كه جشنواره كن به «پول نقد» داد
پسرعموهاي عاشق سينما - اضافه به علاقمنديها تروفو زماني كه نقد فيلم هم مينوشت، چنين بود و به جاي منطق و استدلال بيشتر ... را نمايان كرد و با «پول توجيبي» نشان داد ...
پسرعموهاي عاشق سينما - اضافه به علاقمنديها تروفو زماني كه نقد فيلم هم مينوشت، چنين بود و به جاي منطق و استدلال بيشتر ... را نمايان كرد و با «پول توجيبي» نشان داد ...
بيست و سوم آذر در آئينه تاريخ معاصر ايران
فتحعلي اويسي در بستنی یخی · مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور · پسرعموهاي عاشق سينما · موعود در قرآن 4 - زمین بهشت میشود · چشم ها را دوباره باید بست ...
فتحعلي اويسي در بستنی یخی · مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور · پسرعموهاي عاشق سينما · موعود در قرآن 4 - زمین بهشت میشود · چشم ها را دوباره باید بست ...
شرايط ولايت مطلقه فقيه
فتحعلي اويسي در بستنی یخی · مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور · پسرعموهاي عاشق سينما · موعود در قرآن 4 - زمین بهشت میشود · چشم ها را دوباره باید بست ...
فتحعلي اويسي در بستنی یخی · مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور · پسرعموهاي عاشق سينما · موعود در قرآن 4 - زمین بهشت میشود · چشم ها را دوباره باید بست ...
داربی 68 ؛ چهارشنبه 14 بهمن
فتحعلي اويسي در بستنی یخی · مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور · پسرعموهاي عاشق سينما · موعود در قرآن 4 - زمین بهشت میشود · چشم ها را دوباره باید بست ...
فتحعلي اويسي در بستنی یخی · مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز کشور · پسرعموهاي عاشق سينما · موعود در قرآن 4 - زمین بهشت میشود · چشم ها را دوباره باید بست ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها