واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در ستایش علی (ع)
نوشتاری از حضرت آیت الله العظمی صافی بسم الله الرحمن الرحیمو ماذا یقول الناس فی مدح من أتتمدائحه الغـراء فـی محــکم الـذکرچه میتوان گفت در مدح شخصیتی که مدح و منقبت بلندش در قرآن کریم آمده است.سکوت معنیدار فصحا و بلغا و علما و حکما و عرفا و اولیاء از ذکر مناقب امام امیر المؤمنین ،علیه السلام،- برادر رسول خدا، همسر فاطمه زهرا، داناترین مردم، کسی که در خداشناسی و عبادت پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برترین شخصیت است ـ گویاتر از مدیحتسرایی و ذکر فضائل و مناقب و مراتب رفیع و مقامات والا و حضور شکوهمند او در صحنههای مختلف و معجزات آشکار و عجائب زندگی اوست.از این رو اعتراف به عجز در پیشگاه مقدس و با عظمت آن حضرت برای همگان بهتر است. سَروری که رسول خدا صلیالله علیه و آله در خطابی دربارهاش فرمود: «اگر انسانها نویسنده و پریان حسابگر شوند، نمیتوانند فضائلت را بنگارند.»امیر المؤمنین علیه السلام شخصیتی است که خداوند متعال فضائلی غیر قابل شمارش برایش قرار داد. فرزانهای که پروردگار سبحان در شب معراج با پیامبرش با صدای دلربای حضرت علی علیه السلام تکلم کرد.همو که بعضی اصحاب در فراوانی فضائلش گفتهاند: «علی سوابق درخشانی دارد که اگر سابقهای از آن را بین همه آفریدگان توزیع کنند همه به خیر میرسند.»آن حضرت، بزرگترین نشانه خدای متعال و علم و قدرت و سائر صفات برجسته اوست و در عالم امکان مانندی جز پسر عمش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ندارد. همو که حضرت رسول صلی الله علیه و آله حامی بینظیر او بود. آن سَرور اسوهی جانفشانی و در نصرت حق و اقامة عدل، یگانه و در اعلاء کلمةالله فوق العاده بود. با ضعفا ترّحم و با فقرا مواساتی عظیم داشت. از خدای متعال خوفی فراوان بر دل داشت. و افصح و ابلغ همگان بود و در خوراک و پوشاک و در تمامی احوال و افعال با عظمت بود.بلند مرتبه است خدای علی مرتبهی عظیم، آفرینندهی چنین انسانی و ودیعت گذارنده این عظمتها و کمالات در این آفریننده. بزرگ است خدایی که چنین انسانی در مقابل عظمتش کُرنش میکند و در مقابل جلال و جبروت و سلطنتش خود را کوچک میداند و از کبریاییاش خائف و ترسان است و در مقابل ذات پاکش به عجز و فقر اعتراف دارد. و اوست کسی که گفت: الهی کفی لی عزّا أن اکون لک عبداً، و کفی لی فخراً أن تکون لی ربّاًخدای من همین عزت مرا بس که بنده تو باشم و برای من افتخار همین بس که تو خدای منی. اوست ممسوس در ذات حق، و بسیار گریان از خشیت الهی و مجاهد در راه خدا. اوست صراط مستقیم و عروة الوثقی و حبل الله متین، و میزان اعمال، و تقسیمگر بهشت و دوزخ، و دست باز خداوندی و دیدهی بینای حق و حجت بالغهاش. حضرت امیر علیه السلام در نامهای که به معاویه نوشت فرمود: فانا صنائع ربنا و الناس بعد صنائع لنا.ما ساخته و تریبت یافتهی مستقیم پروردگاریم و مردم تربیت شدهی ما هستند.ابن ابی الحدید در ذیل آن مینویسد: «این سخن بزرگ و برترین سخن است و معنایش سرآمد معانی، و ساخته و پرداخته ی خداوندگاری که خدایش صانع اوست و منزلتش را رفیع و سرآمد مصنوعات نمود.حضرت میفرماید: احدی از انسانها بر ما نعمت ندارد، تنها خداست که بر ما نعمت داده است. بین ما و بین او واسطهای در کار نیست. دیگران به وسیله ما تربیت شدهاند و ما واسطه بین خدا و آنان هستیم و این مقام بلندی است. ظاهرش این است که شنیدی، و باطنش آن است که آنان بندگان خدا هستند و مردم بنده آنان.»و از سوی دیگر صاحب این مفاخر عظیم را میبینیم که از خوف خدا چون مارگزیده به خود میپیچد!و آن گونه که بعضی از یارانش [ضرار پسر حمزه ضبابی] او را توصیف کرده دارای چشمی گریان، و متفکر بود وقتی با خود خلوت میکرد به محاسبهی نفس میپرداخت.و میگفت: «آه از کمی زاد و توشه و دوری راه و کمی انس، علی را با نعمتهای فناپذیر و لذتهای زودگذر چه کار؟» و میفرمود: «بدان که امام شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنیهایش به دو قرص نان، بسنده کرده است به خدا قسم! از دنیایتان شمش طلایی، و از غنایمش ثروتی نیندوختهام و حتی این پیراهنی که پوشیده ام را تن پوش دیگری فراهم نکردهام.»5چه بگوییم از نفس پیامبر که رسول خدا صلی الله علیه و آله دربارهاش فرموده بود: « تو میشنوی آنچه من میشنوم و میبینی آنچه من میبینم جز آنکه تو نبی نیستی.»از این رو آنچه ما درباره امیر المؤمنین و مولی الموحدین میگوییم چون قطرهای است در مقابل دریا و ذرهای است در مقابل خورشید. پس عقول جهانیان و زبان ستایشگران، کوچکتر و نارساتر از آن است که حق این امام همام را ادا کند.لکن از همان آغاز که خود را شناختم نسبت به یادمان آن حضرت و فرزندان گرامش حرص و ولع داشتم و این امر به مرور ایام و گذشت سالها فزونی مییافت و شوقم بیشتر میشد و قلبم به مطالعه احادیث و آثار و استماع مناقب و مدایحشان نورانی میگردید.و گویا شاعر، این اشعار را به زبان حال من سروده است:«محبت خاندان پیامبر با استخوانم در آمیخته و در مفاصلم جریان پیدا کرده پس مرا معذور دارید.خدا را سوگند که مـن شیفته آنان هستم.با یاد آنان مرا از خود، بیخود کنید.مادرم را عذاب خدا فرا نگیرد که جام عشق علی پیمود و از راه شیر به کامم فرو ریخت.»و پدری داشتم شیفته ابو الحسن علی، و مرا شیفتگی علی از این پدر و مادر به ارث است.و حمد ویژهی خدایی است که ما را بدین موهبت عظمی رهنمون شده و اگر هدایت الهی نبود ما بدین امر هدایت نمیشدیم. و صلی الله علی سید الانبیاء و المرسلین ابی القاسم محمد و آله الطاهرین.و دوست دارم این مقدمه را به مُشک صلوات بر محمد و آل با نقل این ابیات خاتمه بخشم:بار الها! بر پیامبر و آلش درود فرست.پاکیزهترین و بهترین و شایستهترین درودها را.پروردگارا! بر پیامبر و آلش درود فرست.مادامی که درخت اثلاث از نَفَس باد صبا در اهتزاز است.خداوندا! بر پیامبر و خاندانش درود فرست.تا زمانی که آذرخشی در زمینهای هموار بدرخشد.ایزدا! بر پیامبر و آلش درود فرست.تا آنگاه که انسان کریمی به میهمان خود خوشآمد گوید.خداوندا! بر رسول خود و خاندانش درود فرست.تا موقعی که زائری هست که آهنگ یثرب کند.بار پروردگارا! بر پیامبر اعظم و خاندانش درود فرست.تا لحظهای که پرندة خوشخوان بر شاخسار درخت بخواند.بار الها! بر حضرت رسول و عترتش درود فرست.مادام که در آسمان ستارهای در مقابل ستارهای قرار میگیرد.خداوندا! بر پیامبر و آلش درود فرست.[همان] کشتیهای نجات و اصحاب عبا.و قرار بده آنان را شفیعان ما.در روز رستاخیز آنگاه که میپرسند از خبرها.تنظیم:نقدی-حوزه علمیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 552]