واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ثبت لحظه به لحظه تاريخ صدر اسلام
ابو عبدالله، محمد بن عمر واقدي [صاحب المغازي] از دانشمندان و مورخان بزرگ اسلامي است که در سال 130 قمري،در خلافت مروان بن محمد[آخرين خليفه اموي]در مدينه منوره ديده به جهان گشود. مادرش از زنان ايراني نژاد و فرزند عيسي بن جعفر بن سائب بود.وي از أوان جواني به تحصيل علوم اسلامي روي آورد و در آموختن و خواندن سيره نبوي وغزوات و جنگ هاي صدر اسلام، علاقه خاصي نشان داد و در اين زمينه تلاش وافري به عمل آوردو پس از مدتي به گرد آوري احاديث و روايات مربوط به سيره پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) و غزوات آن حضرت پرداخت و به هر يک از اولاد صحابه،فرزندان شهداي صدر اسلام و يا فرزندان تابعين ميرسيد،هر خاطره اي که از آنان در باره حضور پدرانشان در جنگ و جهاد صدر اسلام نقل مي کردند،گرد آوري مي کرد و حتي براي تحقيق وآشنايي بيشتر، به محل وقوع جنگ ها مي رفت و آنها را از نزديک مورد بررسي قرار ميداد.واقدي در دوران خلافت سه تن از عباسيان،يعني هارون الرشيد،امين و مأمون عباسي در بغداد به سر برد و از کمک هاو توجهات آنان برخوردار گرديدو حتي پس از خشم هارون نسبت به يحيي بن خالد و بر مکيان،منزلت واقدي در نزد خلفاء محفوظ مانددر سالي که هارون الرشيد عباسي به همراه وزيرش يحيي بن خالد بر مکي به مدينه رفته بودند،در پي کسي بودند که محل شهادت شهيدان صدر اسلام را به خوبي بداند و آنان را به تمامي مکانهاي مورد نظر راهنمايي کند.در آن ايام ،واقدي را به هارون الرشيد معرفي کردند و واقدي،خليفه وهمراهان وي را براي يافتن محل جنگ ها و مشهد شهدا راهنمايي کرد و خرسندي هارون و وزيرش يحيي بن خالد رافراهم کرد و به همين جهت مبلغ ده هزار درهم[که پول بسيار چشم گيرو زيادي بود] به وي هديه دادندو از اين راه، او را به خود جذب کردند.وي، از آن پول بدهکاري هاي خويش را پرداخت و مشکلات زندگي خودرا برطرف نمود و به فرزندان و اطرافيان،مخصوصا ًبه همسران فرزندان خويش، عطاياي زيادي نمود و پس از مدتي مجدداً دست تنگ شد و براي در يافت مبالغ ديگر راهي عراق گرديد.در سالي که هارون الرشيد عباسي به همراه وزيرش يحيي بن خالد بر مکي به مدينه رفته بودند،در پي کسي بودند که محل شهادت شهيدان صدر اسلام را به خوبي بداند و آنان را به تمامي مکانهاي مورد نظر راهنمايي کند.در آن ايام ،واقدي را به هارون الرشيد معرفي کردند و واقدي،خليفه وهمراهان وي را براي يافتن محل جنگ ها و مشهد شهدا راهنمايي کرد و خرسندي هارون و وزيرش يحيي بن خالد رافراهم کرد و به همين جهت مبلغ ده هزار درهم[که پول بسيار چشم گيرو زيادي بود] به وي هديه دادندو از اين راه، او را به خود جذب کردند.در عراق هارون الرشيد و به ويژه وزيرش يحيي بن خالد بر مکي از وي استقبال شاياني کرده و درهم و دينار زيادي به وي بخشيدند.واقدي در دوران خلافت سه تن از عباسيان،يعني هارون الرشيد،امين و مأمون عباسي در بغداد به سر برد و از کمک هاو توجهات آنان برخوردار گرديدو حتي پس از خشم هارون نسبت به يحيي بن خالد و بر مکيان،منزلت واقدي در نزد خلفاء محفوظ ماند. وي مدتي در جانب غربي دجله و در ايام مأمون عباسي در جانب شرقي دجله شهر بغداد،مقام قضاوت را بر عهده داشت و در اين مدت،کتاب هاي زيادي را تأليف نمود،که بسياري از آن ها از بين رفته و جز نام، چيزي از آن ها باقي نمانده است.مهمترين تأليفات وي عبارتند از:المغازي،اخبار مکّه،الجمل،مقتل الحسين،کتاب السيره، صفين، الرّده والدّار،السقيفة،المناکح،مولدالحسن والحسين،التاريخ الکبير و...وي مدتي در جانب غربي دجله و در ايام مأمون عباسي در جانب شرقي دجله شهر بغداد،مقام قضاوت را بر عهده داشت و در اين مدت،کتاب هاي زيادي را تأليف نمود،که بسياري از آن ها از بين رفته و جز نام، چيزي از آن ها باقي نمانده است.محمّد بن سعد زهري، نويسنده کتاب معروف "الطبقات الکبري" که خوداز دانشمندان و تاريخ نگاران بزرگ اهل سنّت است،مقام شاگردي و منشي گري[کتابت]واقدي را بر عهده داشت و بيشتر کتاب ها و زندگي نامه واقدي،به دست وي نوشته شد.
واقدي با اينکه همانند ساير مورخان و دانشمندان اهل سنّت،تلاش بليغي در موجّه جلوه دادن خلفاي سه گانه [ابوبکر،عمروعثمان]و پرداختن به سريه هاوجنگ هاي آنان و افرادي همسان آنان به عمل آورد، با اين حال نتوانست از دلاوريها،مجاهدت ها و قهرماني هاي حضرت علي(ع) در اکثر غزوات و جنگ هاي صدر اسلام و بيان فضايل و مناقبت آن حضرت،چشم پوشي کرده و حقايق را ناديده بگيرد.به همين جهت،برخي از مورخان اهل سنّت،وي را شيعه و يا مايل به شيعه دانسته و عدم اظهار شيعه گري اش را حمل بر تقيه نمودند. ولي بسياري از دانشمندان شيعه،اين گفتار را نپذيرفته و وي را از علماي اسلامي غير شيعه مي دانند.به هر روي، بنا به گفتار شاگردش محمد بن سعد زهري در کتاب "الطبقات الکبري" وي در شب سه شنبه يازدهم ذي حجّه، سال 207 قمري در 78 سالگي، در شهر بغداد وفات يافت و در قبرستان "خيزران" به خاک سپرده شد. تنظيم شده توسط موسويبخش دين و انديشه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]