واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: كیانیان از آژانس شیشهای تا نیش و زنبور
نقد بازیگری فیلم «نیش و زنبور» (حمیدرضا صلاحمند)«نیش و زنبور» دومین اثر حمیدرضا صلاحمند، پس از فیلم ناموفق «زمانه» است. صلاحمند در «نیش و زنبور» سعی كرده یك فیلم عامهپسند آبرومند بسازد. این از سر و شكل فیلم پیداست. اینجا دیگر از كلاهبرداریهای جعلی و غیرقابل باور فیلمهای عامهپسندی چون فیلم دو خواهر، خبری نیست. كلاهبرداریها با زمینهچینی و طراحی قابل قبول دو كلاهبردار (رضا عطاران و رضا كیانیان) انجام میگیرد و با وجود اینكه نقشههای آنها چندان پیچیده نیست ولی حداقل قابل باور و پذیرش است و به شعور تماشاگر توهین نمیكند.بازیگران نقشهای اصلی فیلم، رضا عطاران و رضا كیانیان دو روش متفاوت را برای بازی نقشهایشان به كار بستهاند. رضا عطاران مثل همیشه یك نقشآفرینی تیپیك را ارائه میكند. آن هم در قالب تیپ یك فرد آس و پاس و فرصتطلب كه نظیر این نقش را بارها بازی كرده است. عطاران یك نقشآفرینی معمولی و همیشگی را در فیلمهای عامهپسند دنبال میكند. هر چند هر فیلم جدیدی كپی بازی قبلیاش نیست ولی نكته جدید و غافلگیركنندهای هم ندارد. در «نیش و زنبور» در برخی از صحنهها كه شوخیها خوب نوشته شده و عطاران خلاقیت بیشتری به خرج داده، صحنه قابل تحملتر است ولی بیشتر صحنههای فیلم این ویژگی را ندارد. مثلاً صحنهای كه پیرزنها برای شكایت وارد دفتر كلانتری میشوند و عطاران را محاصره میكنند با این كه پتانسیل خلق یك شوخی خوب را دارد. ولی چون در حد یك ایده خوب (كه از باستركیتن وام گرفته شده) متوقف میماند و بازی عطاران هم جزئیات جالبی ندارد، در نتیجه شوخی در حد محصور شدن یك كلاهبردار توسط پیرزنهای شاكی متوقف مانده و جز دستپاچگی معمول فرد محاصره شده هیچ نكته كمیك جذابی ندارد. اینجا نویسنده و كارگردان فقط ایده هجوم پیرزنها را كافی دانستهاند و شوخی خوب و سنجیدهای را طراحی و اجرا نكردهاند. ولی مثلاً صحنهای كه عطاران میخواهد سوار اتومبیل شود و بچهاش را روی ماشین جا میگذارد، چون ایده كمیك و هم اجرای عطاران، بهتر است در نتیجه صحنه قابل قبولتر به نظر میرسد.«نیش و زنبور» دومین اثر حمیدرضا صلاحمند، پس از فیلم ناموفق «زمانه» است. صلاحمند در «نیش و زنبور» سعی كرده یك فیلم عامهپسند آبرومند بسازد. این از سر و شكل فیلم پیداست. اینجا دیگر از كلاهبرداریهای جعلی و غیرقابل باور فیلمهای عامهپسندی چون فیلم دو خواهر، خبری نیست. شخصیت اصلی دیگر فیلم را رضا كیانیان بازی میكند. اینكه رضا كیانیان بازیگری برجسته است اصلاً نیازی به تشریح و توضیح ندارد. كیانیان، فارغالتحصیل رشته تئاتر دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال 1355 است. او فعالیت حرفهای خود را از سال 1349 با گروه نمایش پارت در مشهد آغاز كرد. سپس او در سال 1356 یك گروه نمایش خیابانی را با سیروس شاملو تشكیل داد. «تمام وسوسههای زمین» (حمید سمندریان، 1376) نخستین نقشآفرینی كیانیان در سینما بود. كیانیان به تدریج پلههای ترقی را در سینما پیمود، به گونهای كه در «آژانس شیشهای»، «روبان قرمز» و «خانهای روی آب» بازیهای به یادماندنی و برجستهای ارائه كرد. هر چند در سایر فیلمهای كیانیان هم با بازیهای خوب و گاه متوسطی روبهرو بودیم. كیانیان بازیگر گزیده كاری است و به همین جهت كمتر پیش آمده كه در كارنامه بازیگریاش با بازی ضعیفی روبهرو باشیم.اما بازی كیانیان در یك فیلم عامهپسند سؤالبرانگیز است، هرچند كه بپذیریم او به جهت نگارش طرح اولیه فیلمنامه انگیزههای زیادی برای بازی داشته است. البته چون كیانیان بازیگر خوبی است به هر حال گلیم خود را از آب بیرون كشیده و به سطح متوسط و معمولی از بازیش میرسد، ولی این برای بازیگری مثل كیانیان كافی نیست.بازی كیانیان یك بازی فاصلهگذارانه و خودآگانه است. هر نقشآفرینی كه از او میبینیم مرتب به خود میگوییم كه «رضا كیانیان» دارد نقش مورد نظر را بازی میكند و خود او هم آگاهانه و عامدانه این فاصله گذاری را مؤكد میكند. البته نگارنده مانند برخی منتقدین با این ویژگی بازیگری او اصلاً مشكلی ندارد. چرا كه بسیاری از نقشآفرینیهای او برای نگارنده تازگی دارد و حتی لذتبخش است.كیانیان اما در فیلمهای متوسط، كمتر ظرایف و خلاقیتهایش را بروز میدهد. این از سویی به توانایی متفاوت كارگردانها برمیگردد و از سویی دیگر به خود نقش مربوط است كه شاید خوب نوشته و پرورش نیافته باشد. چنین مسائلی جلوی خلاقیت هر بازیگری را میگیرد. هر چند بازیگران بزرگ گاه این موانع را هم دور میزنند. مثلاً عزتالله انتظامی به یاد بیاوریم كه با بازی خود چگونه فیلم «خانه خلوت» (مهدی صباغزاده) را كه بدون حضور او یك فیلم متوسط بود را به فیلمی خوب ارتقاء داده است. ولی كیانیان نتوانسته چنین رویهای را در «نیش و زنبور» پیش بگیرد. هر چند بازی او گاه ظرافتهایی دارد مثلاً در صحنهای كه شمعهایی كیك تولد را یكی یكی برمیدارد تا سن پیرزن كمتر بشود، بازیاش ظرافت و شیرینی خاصی دارد ولی چنین صحنههایی در فیلم انگشت شمارند.اما بازی كیانیان در یك فیلم عامهپسند سؤالبرانگیز است، هرچند كه بپذیریم او به جهت نگارش طرح اولیه فیلمنامه انگیزههای زیادی برای بازی داشته است. البته چون كیانیان بازیگر خوبی است به هر حال گلیم خود را از آب بیرون كشیده و به سطح متوسط و معمولی از بازیش میرسد، ولی این برای بازیگری مثل كیانیان كافی نیست.كیانیان، علاقهمند به مباحث تئوریك بازیگری است. او كتابهای مفید و خوبی در مورد بازیگری نوشته، نگارنده این سطور هم ازكتابهای او بسیار آموخته است. مثلاً نگارنده از او آموخته كه حركات بازیگر و روابط موقعیتهای او نباید عادی و از جنس عادت باشد، چرا كه هر حركت یا موقعیت عادی، به علت آشنا بودنش دیده نمیشود بازیگر برای نشان دادن موقعیتهای بازی باید كاری كند كه تماشاگر را وادار به دیدن كند، تماشاگر وقتی خوب میبیند كه صحنهها برایش آشنا و عادی نباشد. برای اینكه تماشاگر ببیند بازی باید غریب بنماید. باید از همه چیز و از همه روابط آشناییزدایی كرد.اما چنین توصیهای را خود كیانیان در برخی از صحنههای «نیش زنبور» رعایت نكرده، مثلاً سخنرانی او را برای خیرین به یاد بیاوریم كه یك سخنرانی پرحرارت همیشگی است، و صحنهای كه قرار بوده كمیك باشد به یك صحنه خنثی تبدیل شده است. در این صحنه كیانیان ظرایف و ویژگیهای خارق عادت را به سخنرانی پرهیجانش نیفزوده كه بازیاش دیده شود و جذاب و كمیك به نظر برسد. حمیدرضا صلاحمند هم با تركیب سخنرانی اغراقآمیز و پرحرارت كیانیان (در مذمت پولدار بودن و تأكید بر رسیدگی به فقرا) با نماهایی از حضار تحت تأثیر قرار گرفته، سعی كرده حس كمدی را در تماشاگر برانگیزد.ولی نه دیالوگها و بازی كیانیان كمیك هستند و نه واكنش حاضرین در جلسه. تماشاگر جدی سینما بعد از دیدن «نیش زنبور» آرزو میكند كه بازی «رضا كیانیان» در فیلم عامهپسند «نیش زنبور» اولین و آخرین نمونه چنین فیلمهایی در كارنامهاش باشد و نه تنها بدل به قاعده نشود بلكه اصولاً چنین تجربههایی در كارنامه بازیگریاش دیگر به چشم نخورد.مریلا زارعی هم، هر چند دیگر در فیلمها از قالب شخصیت زن مظلوم و ستمدیده بیرون آمده ولی كنشمندی كاراكترهای خود را در فیلمهای عامهپسند جستوجو میكند. او پس از «خروس جنگی» در «نیش زنبور» بازی كرده كه این نشانه خوبی برای او و كارنامه بازیگریاش نیست.در مجموع هر چند «نیش زنبور» مثل بسیاری از فیلمهای عامهپسند مبتذل و غیرقابل تحمل نیست ولی به هر حال یك فیلم عامهپسند معمولی به شمار میآید. در انتها میماند این سؤال كه حمیدرضا صلاحمند چگونه از دستیاری بیضایی و مخملباف به ساخت فیلمهایی چون «زمانه» و «نیش زنبور» رسیده است؟پینوشت:1- برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به كتاب تحلیل بازیگری- نوشته رضا كیانیان- انتشارات نقش و نگارمنبع : سازمان تبلیغات اسلامیتنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]