تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866254009


ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي

گزارش پشت صحنه برنامه «رنگينكمان»حدود 6 سال پيش برنامه تلويزيوني رنگينكمان ويژه كودكان 3 تا 8 سال به تهيهكنندگي علياكبر ذاكري و با شخصيت دوست داشتني چرا آغاز به كار كرد. از همان دوران خاله نرگس (آزاده آلايوب) در كنار «چرا» قرار گرفت و برنامههاي موفقي را اجرا كردند كه گل اين برنامه قطعه موسيقي «آهويي دارم خوشگله، فرار كرده ز دستم» با صداي چرا بود كه بعدها آلبوم چرا و مجموعه قطعاتي كه اين عروسك در برنامه رنگينكمان ميخواند منتشر شد و به دنبال استقبال از اين آلبوم عروسك «چرا» در مدلهاي مختلف كيف كودك، لباس،جا مدادي و... به بازار آمد.درست در اوج موفقيت چرا بود كه شخصيت ديگري به نام «چيه» متولد شد و از آن پس، اين دو كنار هم، مجموعههاي موفقي را روي آنتن بردند. اسفند سال 85 نيما و پنگول با يك تغيير اساسي در ساختار اين برنامه وارد رنگينكمان شدند و از آن دوران با آزمون و خطاهايي كه انجام شد اين 2 شخصيت رفته رفته پخته شدند تا به نيما پسر بچه 12 ساله و پنگول گربه خانگي كه به دنياي آدمها راه پيدا كرده، رسيدند و حالا دختر خانمهاي گل و آقا پسرهايي كه هرروز بعد از ظهر ساعت 15/13 دقيقه همراه بزرگترهاي خود پاي برنامه رنگينكمان مينشينند با پنگولخان، گربه بانمك و تا اندازهاي بيادب و گستاخ و همچنين نيما پسر بچه بازيگوش اما حرف گوش كن اين برنامه آشنا هستند؛ اما نكته قابل توجه تغييرات نهايي است كه بار ديگر در رنگينكمان اتفاق افتاده تا شايد اين پختگي دوچندان شود.به گزارش جام جم ، ماجرا از اين قرار است كه از حدود 3 ماه پيش، تهيهكننده اين برنامه تغيير كرد و فواد صفاريانپور به همراه امير كاوه به عنوان تهيهكننده وارد ميدان كار شدند و در نخستين اقدام دكور برنامه را تغيير دادند و در ادامه اين تغيير و تحول بود كه لاله صبوري ابتدا به عنوان سرپرست نويسندگان و نويسنده اصلي برنامه در تيتراژ قرار گرفت و پس از چند ماه كار علاوه بر نويسندگي در سمت كارگردان هنري نيز قرار گرفت و بتازگي به عنوان راوي، داستانهاي نوشته شده براي بازي نيما و پنگول را سر صحنه روايت ميكند.پنگول شخصيتي است كه انتقادهاي بسياري به آن ميشود چراكه بسياري اين گربه را تا اندازهاي بيادب و گستاخ ميدانند و من هم همه اين انتقادها را ميپذيرم، اما آنچه درنظر گروه از روز اول مطرح بود، توجه به اين موضوع است كه شخصيت پنگول براساس جمله معروف ادب از كه آموختي از بيادبان شخصيتپردازي شده است، به اين معنا كه انتقادهاي خالهنرگس از پنگول و همراهي نيما با خاله اين نكته را به بچههاي گوشزد ميكند كه پنگول كار اشتباهي كرد، پس شما اين كار را انجام ندهيد.به دليل همه اين تغيير و تحولها بود كه براي تهيه گزارش از برنامه رنگينكمان به استوديوي نرگس شبكه 5 سيما رفتم تا از نزديك شاهد فعاليت اين گروه تازه باشم. در شمالي سازمان صدا و سيما مكاني است كه كودكان منتظر با لباسهايي رنگين ايستادهاند تا اتوبوسهاي رنگينكماني از راه برسند و منتظران را به ايستگاه آخر برسانند. همراه با كودكان مشتاق من هم سوار اتوبوس رنگينكمان شدم و از سربالايي پيچ درپيچ سازمان صدا و سيما بالا رفتم. استوديوي پخش زنده برنامه رنگينكمان در مرتفعترين نقطه جامجم قرار دارد درست نزديك رنگينكمان آسمان پس از يك روز باراني.رنگ صورتي در رنگينكماندر اوج شادماني بچهها به استوديوي رنگينكمان رسيدم. اين برنامه به 3 آيتم 10 دقيقهاي تقسيم ميشود كه 2 آيتم اول، طرح موضوع مورد نظر با روايت لاله صبوري و بازي مهيار مجيب در نقش نيما و صداپيشگي هومن حاج عبداللهي در كاراكتر پنگول و جان بخشي همزمان علي پاكدست است و در نهايت آيتم سوم نتيجهگيري موضوع مطرح شده باحضور كودكان دعوت شده به اين برنامه است و نكته جالب اينكه در نهايت، بحثهاي آموزشي با سوال و جوابهايي كه از بچههاي حاضر در استوديوي نرگس پرسيده ميشود به نوعي مورد قضاوت عموم قرار ميگيرد. در واقع با اين شيوه، خود بچهها در نتيجهگيري خوب يا بد بودن موضوع مطرح شده سهيم ميشوند.وارد استوديو كه شدم دكور تازه تغيير كرده رنگينكمان جلب توجه ميكرد. رنگآميزي شاد صورتي خانهاي كه در ورودي آن با طرحي از پنجه گربه طراحي شده بود به درستي بيانكننده خانه پنگول، گربه شيطان رنگينكمان است. در واقع در طراحي جديد دكور اين برنامه، جايگاه تمام شخصيتها كاملا مشخص بود و ديگر خبري از نرده خانه نيما، پسر همسايه وجود نداشت و فرهنگسراي رنگينكمان در انتهاي كوچه باغي جاي آن را به خود اختصاص داده بود.پيامهاي بهداشتي پنگول عقربههاي ساعت به شروع برنامه نزديك ميشد و از خاله نرگس با اجراي آزاده آلايوب خبري نبود. علت تاخير را پرسيدم. در پاسخ گفتند كه آيتم امروز براي خاله نرگس نوشته نشده و او امروز برنامه ندارد. همينطور هم بود. وقتي برنامه آغاز شد راوي برنامه ابتدا توضيح داد كه خاله نرگس نيست و پنگول و نيما در خانه تنها هستند و بعد راوي، داستان را اينگونه آغاز كرد كه پنگول در حال خواندن درس علوم خود و بهداشت دهان و دندان بود و نيما هم با ظرفي پر از پسته مشغول بازي كردن و پس از توضيحات راوي، بازي مهيار مجيب با صدا پيشگي هومن حاج عبداللهي آغاز شد. به اين ترتيب كه نيما مشغول خوردن پسته بود و لابهلاي آن پستههاي سربسته را با دندان ميشكست و ميخورد و پنگول هم با استناد به آموختههاي خود، نيما را از اين كار نهي ميكرد و مدام پيامهاي بهداشتي را با زبان گربهاي خود بيان ميكرد و نيما هم همه آنها را با شوخي و خنده از سر خود باز ميكرد.پس از به پايان رسيدن آيتم اول، فواد صفاريان پور ضمن نظارت بر مسائل فني و صحنه بيش از بقيه آماده صحبت كردن بود و به نظر ميرسيد در زمان موجود ميتواند از تهيهكنندگي اين مجموعه بگويد. او ابتدا به دلايل تهيهكنندگي برنامه رنگينكمان اشاره كرد و گفت: برنامه رنگينكمان عقبهاي طولاني دارد و خود من همواره يكي از بينندههاي پر وپا قرص اين برنامه بودم و زماني كه قرار شد تهيه و توليد اين برنامه به من سپرده شود با حساسيت بيشتري با اين مسووليت برخورد كردم. مدام از خودم پرسيدم كه چقدر ميتوانم موفق باشم، چون همواره دوست دارم به نقطه خوبي از كار تهيه و توليد دربرنامههاي تلويزيوني برسم.بنابراين نقش هنر موسيقي و علي شهرجويي، آهنگساز و نوازنده كيبورد برنامه رنگينكمان بسيار حائز اهميت است؛ اين آهنگساز درباره همكاري خود با رنگينكمان گفت: نزديك به 7 سال است كه با اين برنامه كار ميكنم و با شش تهيهكنندهاي كه رنگينكمان به خود ديده همكار بودهام؛ اگر اشتباه نكنم تقريبا از پايان دوره چرا تا به امروز با رنگينكمان بودهام.با صحبتهاي تهيهكننده اين نكته مطرح ميشود كه كار تهيه و توليد يك برنامه براي كودكان نياز به تجربه و تخصص دارد. آيا تهيهكننده تجربه و تخصص كافي در اين كار را دارد؟ صفاريانپور در پاسخ به اين پرسش گفت: من پيش از اين در برنامه صبح بخير ايران در بخش كودك كار ميكردم و اين شناخت از آن دوران به وجود آمد، در ضمن مشورت در اين كار را فراموش نكردم و با دوستاني چون خانم نگار استخر، آزاده پورمختار و بسياري ديگر از كساني كه در اين كار تخصص و تجربه داشتند، مشورت كردم. همان يك ماه اول به چيدمان موردنظر از كم و كيف اجراي اين برنامه رسيدم و پس از آن با خانم صبوري صحبت كردم كه به عنوان سرپرست نويسندگان همراه با يك تيم نويسنده به رنگينكمان بيايند اما رفته رفته در طراحي و اسكلت بندي كل مجموعه به اين نتيجه رسيدم كه هم من و هم لاله صبوري به عنوان كارگردان هنري قرار بگيريم. به اين ترتيب از حدود 3 ماه پيش به اتفاق خانم صبوري، كارگرداني هنري اين برنامه را به عهده گرفتيم و البته از سوي ديگر من به اتفاق دوست خوبم امير كاوه تهيهكنندگي مشترك اين برنامه را به عهده داريم.ساختار توليد برنامه ويژه كودك و نوجوان شرايط خاص و منحصر به فردي دارد كه شايد هر تهيهكنندهاي از عهده آن برنيايد، كما اينكه بسياري از برنامهها به دليل همين ناآگاهي دچار لطمههاي بسياري شده است. برهمين اساس از صفاريانپور درباره ساختار جديد رنگينكمان پرسيدم: وي در اين باره گفت: خواست من و خانم صبوري به عنوان كارگردان و همچنين آقاي زارعان، مدير كودك شبكه 5 سيما اين است كه ساختار برنامه رنگينكمان به سوي نمايشي شدن سوق پيدا كند، البته ناگفته نماند پيش از اين هم برنامه نمايشي بود اما در سري جديد برنامه قصد بر اين است كه پيامها را بيش از گذشته نمايشي اجرا كنيم و از سوي ديگر به عقيده من شخصيتهاي نمايشي رنگينكمان پيش از اين شخصيتپردازي درستي نشده بودند. به اين معني كه بيننده هيچ يك از شخصيتها را بدرستي نميشناخت و نميدانست كه كاراكتر نمايشي به طور مستقل چه كار ميخواهد انجام دهد. در سري جديد با ايدههاي خانم صبوري قصد داريم به شخصيتپردازي درست هريك از شخصيتها دست يابيم يا حتي ممكن است در آينده نزديك شخصيتهاي ديگري هم به رنگينكمان اضافه شود.نيما بازيگوش، اما دوست داشتنيبه برنامه برميگرديم. پنگول ماكت يك دندان را مقابل كتاب علوم خود قرار داده و هر آنچه را كه در كتاب ميخواند به طور عملي روي ماكت نشان ميدهد و با صداي بلند جوري كه نيما اين نكتهها را بشنود آنها را ميخواند تا شايد درس عبرتي باشد براي او، اما غافل از اينكه گوش نيما بدهكار اين حرفها نيست و به كار خود ادامه ميدهد تا اينكه يكي از دندانهاي او ميشكند و درست از اين لحظه به بعد بود كه راوي داستان هم به كمك پنگول آمد و دنبال راه چاره براي درمان درد او گشتند. نيما هم با دستمالي دندان خود را محكم بسته بود و به اين ترتيب پيامهاي بهداشتي به زبان كودكانه مطرح شد؛ اما نكته قابل توجه چگونگي بيان نكتهها به زبان نمايش است. به همين دليل پاي صحبت مهيار مجيب، بازيگر نقش نيما نشستم. وي پيش از بيان كم و كيف چگونگي ارائه مطالب به زبان نمايش گفت: نيما پسر بچه بازيگوش و البته مؤدبي است كه حدود 12 سال دارد، اما با شكل و شمايل ادبيات آدمهاي بزرگسال صحبت ميكند.اما دانستن چگونگي و چرايي حضور نيما در اين برنامه نيز خالي از لطف نيست، مجيب در اين باره گفت: شخصيت نيما اسفند سال 85 وارد برنامه رنگينكمان شد. او خواهري به نام مينا داشت. نيما در آن زمان پسر بچهاي بود كه كارهاي كودكانه انجام ميداد و سعي ميكرد نشان دهد نه بچه خيلي بدي و نه بچه خيلي خوبي است. درواقع پسري متعادل اما بازيگوش بود. اين روند ادامه پيدا كرد تا اينكه نوروز سال 1386 مجبور شدم به عنوان مجري برنامه باشم كه من با اين روند موافق نبودم. زيراكه به عنوان بازيگر آمده بودم، اما بعد به مجري بازيگر تبديل شدم و دليل مخالفتم هم خيلي واضح و منطقي بود، دوست نداشتم در ابتدا به عنوان نيماي بازيگوش معرفي شوم و بعد در پايان برنامه ميكروفن دست بگيرم و با صحبت با بچهها اشتباه نيما را به نوعي توجيه كنم. پس از آن هومان فاضل به عنوان كارگردان به برنامه آمد و در شكلگيري و پختگي شخصيت نيما خيلي كمك كرد و جهشي در اين شخصيت به وجود آورد و از آن زمان به بعد بود كه نيما پسربچه واقعي شد و به همراه دادا اجراي برنامه داشت تا اينكه دادا رفت و پنگول آمد و برنامه ادامه پيدا كرد. آشتي با دنياي كودكانبچههايي كه منتظر بودند تا وارد استوديو شوند كمكم از راه رسيدند و با تعجب و شيطنت كودكانه خود بر جايگاهي كه براي آنها درنظر گرفته شده بود نشستند. قبل از شروع اين قسمت از برنامه پنگول و نيما با كودكان حاضر در استوديو سلام و احوالپرسي كردند. لاله صبوري هم به جمع آنها پيوست و مشغول خوش و بش با بچهها شد. اين كارگردان بقدري غرق در بازي با بچهها شده بود كه زمان را فراموش كرده بود و با اشاره عوامل متوجه شد تنها 30 ثانيه به آغاز برنامه مانده است. متن نوشته شده را به دست گرفت و از پشت صحنه محو تماشاي دنياي كودكانه بچههاي رنگينكماني شد.حاج عبداللهي : شخصيت پنگول كه به ظاهر گستاخو بي ادب به نظر مي رسد بر اساس مثل ادب از كه آموختي ... طراحي شده استپس از پايان برنامه نوبت لاله صبوري بود تا از او درباره رنگينكمان و چگونگي پيوستن او به اين برنامه سوال كنم. او گفت: من كودكان را بسيار دوست دارم اما يك اتفاق جالب در يك سال اخير براي من افتاد و آن هم مادر شدن دوبارهام بعد از سالهاي طولاني بود. با تولد دخترم كه اكنون يك سال و دو ماه دارد، ارتباط قطع شدهام با بچهها بار ديگر برقرار شد و من از طريق دختر نازنينم به دنياي كودكان نزديكتر شدم؛ شايد مادر شدن دوبارهام من را با دنياي كودكان آشتي داده است.از همين رو تصميم گرفتم كار براي كودكان را جديتر بگيرم ضمن اينكه پيش از اين با دنياي كودكان غريبه نبودم و 2 سال پيش هم آيتمهايي براي برنامه شهرك ترافيك نوشتم و در شبكه جامجم به طور پارهوقت براي كودكان كار ميكردم.از او ميپرسم چه عواملي باعث شد تا با برنامه رنگينكمان همكاري كنيد؟ وي در پاسخ به اين پرسش گفت: به عقيده من برنامه رنگينكمان با توجه به روتين بودن آن نسبت به ساير برنامههاي كودك بهتر است و از سوي ديگر مشاركت خود بچهها در برنامه در موفقيت آن تعيينكنندهتر است و اين حضور باعث شده حرف رنگينكمان غيرمستقيم و در قالب نمايش مطرح شود و به نوعي آموزش غيرمستقيم داده ميشود كه تاثير مطلوبتري نيز خواهد داشت.لاله صبوري به نمايشي بودن برنامه و تاثير آن اشاره كرد، اما به نظر ميرسد انتخاب موضوعات مختلف و همچنين شيوه پرداخت به آن مهم و ضروري است. اين كارگردان و البته بازيگر مجموعههاي طنز در پاسخ به اولويتهاي انتخاب موضوعات مختلف براي برنامه گفت: همانطور كه اشاره كرديد موضوعات مختلف طبق اولويتها دستهبندي ميشود.بهعنوان نمونه تعاليم ديني و اخلاقي و آموزشهاي اخلاقي مانند احترام به بزرگترها به ويژه پدر و مادر در اولويت قرار دارند و پس از آن آموزش مهارت زندگي مانند آداب خوب زندگي كردن و آداب معاشرت به ميان ميآيد و بعد هم موضوعات اجتماعي چون مديريت زمان، ميهنپرستي و ... مطرح ميشود. اما معمولا به اين منوال است كه موضوعات علمي كه بيشتر به محيط زيست مربوط ميشود را در هفته يكبار مطرح ميكنيم. در واقع دستهبندي موضوعات به گونهاي است كه در هفته يك موضوع مطرح ميشود. شيوه ارتباط برقرار كردن لاله صبوري با كودكان و همچنين بازخورد آن يكي از نكات قابل توجه است كه اين كارگردان به آن اشاره ميكند: اشتياق و علاقه بچههايي كه به استوديو ميآيند، نشانه برخورد ما با كودكان است، زيرا آنها پيش از اين برنامههاي ما را نگاه كردهاند و با اين برنامه از قبل آشنا بودهاند. بنابراين گمان ميكنم اين علاقه و استقبال نشانه برقراري ارتباط با كودكان است. به همين دليل در حال حاضر رنگينكمان براي من بسيار جذابتر است و مرا به كارم علاقهمند ميكند.آوازهايي براي كودكانموسيقي يكي از مهمترين بخشهاي برنامه «رنگينكمان» است، به اين ترتيب كه اغلب پيامها با شعر و موسيقي و البته آواز پنگول براي بچهها مطرح ميشود. بنابراين نقش هنر موسيقي و علي شهرجويي، آهنگساز و نوازنده كيبورد برنامه رنگينكمان بسيار حائز اهميت است؛ اين آهنگساز درباره همكاري خود با رنگينكمان گفت: نزديك به 7 سال است كه با اين برنامه كار ميكنم و با شش تهيهكنندهاي كه رنگينكمان به خود ديده همكار بودهام؛ اگر اشتباه نكنم تقريبا از پايان دوره چرا تا به امروز با رنگينكمان بودهام.وي در ادامه افزود: در دورهاي كه عروسك چپل آمد و هومن حاج عبداللهي به جمع ما پيوست، رسما به عنوان آهنگساز و نوازنده رنگينكمان معرفي شدم و از آن پس ملوديهاي بسياري ساختم كه شاپرك يكي از معرفترينهاي آن است. البته ملوديهاي ساخته شده در زمان چپل هم خيلي معروف شد كه يكي از دلايل معروفيت آن ملوديسازي خوب هومن حاجعبداللهي، صداپيشه اين عرسك بود، چراكه به عقيده من هومن يكي از بينظيرهاي اين كار است، چون خيلي از ملوديها را بدون اينكه هماهنگ كنيم هومن ميخواند و من ساز ميزنم يا من ساز ميزنم و هومن ميخواند بدون اينكه از قبل با هم هماهنگ كرده باشيم.ملوديسازي براي برنامه كودك كه به شكل زنده و روزانه روي آنتن ميرود، بسيار سخت است و تخصص خاص خودش را ميخواهد. شهرجويي درباره ويژگيهاي ملودي براي كودك گفت: ملودي ساختن براي كودك كاري دشوار و بسيار تخصصي است. به همين در چند سالي كه با رنگينكمان كار ميكنم، تمام كارهاي ديگر را رها كردم و به طور تخصصي كار كودك انجام ميدهم؛ اين دقت نظر هم به دليل حساسيتهاي موجود در ساخت يك ملودي است، چراكه براي ملوديسازي برنامه كودك بايد از تمام ابزاري كه براي ساخت ملودي نياز است استفاده شود كه هم كودكپسند باشد و هم بزرگترها را جذب كند. در نتيجه از نظر گام موسيقي، صدا، ريتم و حتي آكوردهايي كه براي ساخت يك ملودي استفاده ميشود بايد تخصصي درباره كودكان باشد. ادب از كه آموختي، از بيادبانعروسك پنگول را مرضيه محبوب طراحي كرده است. پنگول يكي از جذابترين شخصيتهاي رنگينكمان است و علاوه بر بچهها، بزرگترها هم او را دوست دارند. پنگول با صداپيشگي هومن حاجعبداللهي و جانبخشي علي پاكدست در رنگينكمان هويت پيدا كرده است؛ هومن حاجعبداللهي درباره كاراكتر اين گربه شيطان گفت: پنگول شخصيتي است كه انتقادهاي بسياري به آن ميشود چراكه بسياري اين گربه را تا اندازهاي بيادب و گستاخ ميدانند و من هم همه اين انتقادها را ميپذيرم، اما آنچه درنظر گروه از روز اول مطرح بود، توجه به اين موضوع است كه شخصيت پنگول براساس جمله معروف ادب از كه آموختي از بيادبان شخصيتپردازي شده است، به اين معنا كه انتقادهاي خالهنرگس از پنگول و همراهي نيما با خاله اين نكته را به بچههاي گوشزد ميكند كه پنگول كار اشتباهي كرد، پس شما اين كار را انجام ندهيد.با صحبتهاي حاجعبداللهي و هماهنگي با عروسكگردان پنگول سراغ علي پاكدست رفتم تا از عرسكگرداني كار جويا شوم، اما اين هنرمند در ابتداي صحبتهاي خود به اشتباه من در كاربرد واژه عروسكگردان اشاره كرد و گفت: عرسكگرداني كلمه اشتباهي است و نام درست آن «بازيدهندگي» و «جانبخشي» به عروسك است. در واقع در شكلگيري شخصيت يك عرسك 3 نفر نقش دارند: يكي طراح و سازنده عروسك است، بعد كسي كه جانبخشي ميكند و ديگري هم صداپيشه آن است كه هدف هر 3 نفر آنها اين است كه به كاراكتري جان دهند و درباره جانبخشي پنگول بايد بگويم اين كاراكتر اولين تجربه بازيگردانيام نيست و من به هماهنگي صدا و بازيدهندگي عادت دارم و تا حالا هم مشكلي پيش نيامده و من حواسم هم پيش عروسك و هم پيش حاجعبداللهي است و فكر ميكنم تا به حال كمترين خطا را داشتهايم.رنگينكمان به پايان رسيد و بچهها با كولهباري از حرفهاي ناگفته پيش پدرها و مادرهاي خود ميرفتند تا از رنگينكمان و آنچه در 10 دقيقه گذشته بگويند. بعدازظهر از راه رسيده و گروه هم متن روز آينده را در دقايقي كوتاه با هم مرور ميكنند. به اميد موفقيت بيشتر.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 802]
صفحات پیشنهادی
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي-ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزيگزارش پشت صحنه برنامه «رنگينكمان»حدود 6 سال پيش برنامه تلويزيوني رنگينكمان ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي-ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزيگزارش پشت صحنه برنامه «رنگينكمان»حدود 6 سال پيش برنامه تلويزيوني رنگينكمان ...
برنامههاي پاييزي خانه محيط زيست
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي-ماجراي پنگول و نيما در يك روز ... از همان دوران خاله نرگس (آزاده آلايوب) در كنار «چرا» قرار ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي-ماجراي پنگول و نيما در يك روز ... از همان دوران خاله نرگس (آزاده آلايوب) در كنار «چرا» قرار ...
اين هم يك تست شخصيت كوچه بازاري !
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي-ماجراي پنگول و نيما در يك روز ... به بازار آمد. ... بود كه شخصيت ديگري به نام «چيه» متولد ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي-ماجراي پنگول و نيما در يك روز ... به بازار آمد. ... بود كه شخصيت ديگري به نام «چيه» متولد ...
برنامه «يك صبح ، يك سلام» تغيير ميكند
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي اسفند سال 85 نيما و پنگول با يك تغيير اساسي در ساختار اين برنامه وارد ... صفاريانپور در پاسخ به اين پرسش گفت: من پيش ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي اسفند سال 85 نيما و پنگول با يك تغيير اساسي در ساختار اين برنامه وارد ... صفاريانپور در پاسخ به اين پرسش گفت: من پيش ...
انتقادهاي خانگي از صدا و سيما
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي پنگول شخصيتي است كه انتقادهاي بسياري به آن ميشود چراكه بسياري اين گربه را تا ... در شمالي سازمان صدا و سيما مكاني است كه ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي پنگول شخصيتي است كه انتقادهاي بسياري به آن ميشود چراكه بسياري اين گربه را تا ... در شمالي سازمان صدا و سيما مكاني است كه ...
داستانهاي كودكانه را جديتر بگيريم
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي در شمالي سازمان صدا و سيما مكاني است كه كودكان منتظر با لباسهايي رنگين ايستادهاند ... نيست و پنگول و نيما در خانه تنها هستند ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي در شمالي سازمان صدا و سيما مكاني است كه كودكان منتظر با لباسهايي رنگين ايستادهاند ... نيست و پنگول و نيما در خانه تنها هستند ...
طراحی و چیدمان پاییزی
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي در واقع در طراحي جديد دكور اين برنامه، جايگاه تمام شخصيتها كاملا مشخص بود و ... همان يك ماه اول به چيدمان موردنظر از كم و كيف اجراي ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي در واقع در طراحي جديد دكور اين برنامه، جايگاه تمام شخصيتها كاملا مشخص بود و ... همان يك ماه اول به چيدمان موردنظر از كم و كيف اجراي ...
طنز / چرا خودمان دَرَش را گِل گرفتیم
يك كاري دارم ميكنم براي شبكه2. يوسف صيادي: كار متفاوت خواهد ... ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي از همان دوران خاله نرگس (آزاده آلايوب) در كنار «چرا» قرار گرفت و ...
يك كاري دارم ميكنم براي شبكه2. يوسف صيادي: كار متفاوت خواهد ... ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي از همان دوران خاله نرگس (آزاده آلايوب) در كنار «چرا» قرار گرفت و ...
كار تلويزيوني براي كودكان جاي آزمونوخطا نيست
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي ... تغيير اساسي در ساختار اين برنامه وارد رنگينكمان شدند و از آن دوران با آزمون و خطاهايي كه .... اما دانستن چگونگي و چرايي حضور ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي ... تغيير اساسي در ساختار اين برنامه وارد رنگينكمان شدند و از آن دوران با آزمون و خطاهايي كه .... اما دانستن چگونگي و چرايي حضور ...
يك نويسنده ادبيات كودك غرق شد
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي اين كارگردان بقدري غرق در بازي با بچهها شده بود كه زمان را فراموش كرده بود و با اشاره ... او گفت: من كودكان را بسيار دوست دارم اما ...
ماجراي پنگول و نيما در يك روز پاييزي اين كارگردان بقدري غرق در بازي با بچهها شده بود كه زمان را فراموش كرده بود و با اشاره ... او گفت: من كودكان را بسيار دوست دارم اما ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها