تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه  الرحمن الرحيم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833186221




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قدمت و ثبات نظريه ولايت مطلقه فقيه درسيره امام (رحمت الله علیه)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قدمت و ثبات نظريه ولايت مطلقه فقيه درسيره امام (رحمت الله علیه)
قدمت و ثبات نظريه ولايت مطلقه فقيه درسيره امام (رحمت الله علیه) نويسنده:دكتربهرام اخوان كاظمى اشاره : مقاله نشان مى‏دهد «ولايت مطلقه فقيه‏» به آن مفهوم كه امام‏«رض‏» مد نظر داشتند، از همان‏ابتدا و نخستين مكتوبات ايشان، مورد توجه و اعتقاد امام بوده و چرخش و تجديد نظرى درديدگاه ايشان واقع نشده است. مقاله، پاسخى مستدل به كسانى است كه براى نظريه ولايت فقيه‏و حكومت اسلامى امام، چند مرحله تجديد نظر قائل شده و ولايت مطلقه فقيه را ايده‏اى‏خلق‏الساعة و شخصى خوانده‏اند و حتى مفهوم ولايت مطلقه را مورد تحريف قرار داده‏اند. مقدمه پيروزى انقلاب اسلامى ايران در22 بهمن 1357، يكى ازكهن‏ترين نظامهاى سلطنتى راازميان برد و برويرانه‏هاى سلطنت و «انديشه سياسى شاهى‏»، جمهورى اسلامى رابرپايه «نظريه ولايت مطلقه فقيه‏» امام‏خمينى(ره) بنانهاد. نظريه ولايت فقيه، درفقه شيعى از قدمتى هزارساله برخوردار است و اگرچه درباره همه جزئيات اختيارات‏ولى‏فقيه، اجماع نظر نبوده اما همواره از آن سخن رانده‏اند. امام(ره) ازكسانى است كه به تفصيل دراين باره‏نظريه‏پردازى كرده‏اند. ويژگى نظريه ولايت مطلقه فقيه امام خمينى(ره)، اعتقاد ايشان به اطلاق و گستردگى‏اختيارات ولى فقيه و هم‏طرازى آن بااختيارات حكومتى پيامبر(ص) و ائمه(ع) مى‏باشد و اين نوع نگرش درتمام آثار شفاهى و مكتوب ايشان آمده است. كتاب كشف‏الاسرار (1322ه) را مى‏توان به عنوان مبدا و يكى ازشواهد خوب اين نظريه به حساب آورد. پس ازپيروزى انقلاب، نظام جمهورى اسلامى باوجود مشكلات فراوان داخلى و خارجى، هر روز ثبات واستحكام بيشترى يافت، افزايش اين ثبات و بروز مسائل متعدد، شرايط و مقتضيات زمانى ومكانى، اين امكان‏را به وجود آورد كه رهبرانقلاب درطول ده سال رهبرى نظام، به شكل روزافزونى زواياى مختلف نظريه ولايت‏مطلقه فقيه راآشكار سازند. اوج اين آشكارى، پيام ايشان در16 دى ماه 1366 بود كه مى‏توان آن رافصل‏الخطابى در تبيين اين نظريه به شماآورد. ازاين پيام تاكنون تلقى‏هاى نادرى نيز صورت گرفته است. يكى‏ازعمده‏ترين اين تلقى‏ها وتوهمات، اعتقادبه ظهور يكباره نظريه مزبور دراين تاريخ است. نتيجه مستقيم‏چنين باورى اين است كه نظريه ولايت مطلقه امام خمينى (ره) داراى انسجام وثبات نبوده، بلكه نظريه‏اى‏پرگسست و افتراق مى‏باشد كه بعد از انقلاب به دليل شرايط خاصى در16 دى ماه 1366 به يكباره عرضه‏گرديده است. اين نوشتار درپى‏ارزيابى اين قبيل توهمات است. فرضيه اصلى اين تحقيق، به صورت زير بيان مى‏شود: «نظريه ولايت مطلقه فقيه، درسيره نظرى و علمى امام‏خمينى(ره) داراى قدمت، ثبات و انسجام قطعى‏است و ارائه و اعلام كامل آن، بخاطر رعايت مصالح اسلام و مردم، و باتوجه به مقتضيات زمانى و مكانى، به‏شكل تدريجى صورت گرفته است.» از سويى، فرضيه‏هاى فرعى نيز قابل تصوراست كه اثبات يانفى آنها به ارزيابى صحت وسقم فرضيه اصلى‏كمك شايانى خواهدنمود، اين فرضيه‏ها بدين قرارند: 1- نظريه ولايت مطلقه فقيه، ناشى ازاستنباط واجتهاد فقهى، مبتنى برلحاظ مؤكد نقش زمان ومكان امام‏خمينى است وجزيى ازاين مجموعه به حساب مى‏آيد. بااثبات قدمت چنين شيوه اجتهادى در سيره نظرى وعملى ايشان، قدمت وثبات وانسجام نظريه ولايت مطلقه فقيه، ثابت مى‏شود. فرضيه‏هاى فرعى بعدى به بررسى نقش و ويژگيهاى «مردم‏»، «روحانيت‏» و«اوضاع واحوال كشور» در ارائه‏تدريجى نظريه ولايت مطلقه فقيه، توسط امام (ره) مى‏پردازد وازآن عوامل به عنوان عناصرعمده در زمان‏ومكان ارئه اين نظريه، بحث مينمايد. 2- مردم باويژگيها و قابليتهاى خاص و مقطعى خويش، در ارائه و اعلام تدريجى نظريه ولايت‏مطلقه‏فقيه‏مؤثر بوده‏اند. محورى بودن نقش مردم درسيره نظرى وعملى امام خمينى (ره) واهميت‏به پذيرش و خواست‏عمومى وبلوغ فكرى وسياسى مردم، عامل اساسى در ارائه تدريجى نظريه ولايت مطلقه فقيه بوده است. 3- روحانيت وحوزه‏ها باويژگيها وقابليتهاى خاص و مقطعى، درارائه واعلام تدريجى نظريه ولايت مطلقه‏فقيه مؤثربوده‏اند. رخوت، استعمارزدگى، بى‏ايمانى ودنيازدگى، نافهمى، تقدس معآبى و تحجرانديشى پاره‏اى‏از روحانى نمايان واشكال و مانع تراشى و تهمتهاى پاره‏اى از آنها نسبت‏به نهضت وحركت امام خمينى (ره)وبه طوركلى ركود و آفت‏زدگى‏هاى مقطعى حوزه‏ها، ازعوامل تاخير وتدريج ارائه نظريه ولايت مطلقه فقيه‏بوده است. همچنان كه هميارى وهمكارى روحانيت اصيل و مبارز با اين نهضت، تفصيل نظرى وتحقق عملى‏اين نظريه راپيش انداخته است. 4- وضعيت‏بحرانى واضطرارى كشور، خصوصا درسالهاى اوايل انقلاب ايام دفاع مقدس و ضرورت حفظنظام اسلامى، و آرامش سياسى كشور و پرهيزاز طرح مسائل مناقشه‏پذير، از عوامل تاثيرگذار بر نحوه ارائه‏تدريجى نظريه ولايت مطلقه فقيه بوده است. مفهوم «ولايت‏» «ولايت‏» به معناى محبت و نصرت و يارى كردن، موضوع بحث ما نيست. محل بحث، ولايت‏به معناى‏حكومت است. در اين خصوص مى‏توان به تعريف بحرالعلوم ازاين واژه اشاره كرد: «در اصطلاح، «ولايت‏» به معنى سرپرستى وسلطه داشتن برفرد يا افرادمعين مى‏باشد و در حقيقت‏بيانگرنوعى حق دخالت واعمال نظر درامرى براى شخص خاص است. مصطلح فقها آن است كه «ولايت‏» به كسرو او - سلطه برغير به حكم عقل يا شرع، در بدن يامال و يا هر دو مى‏باشد. اين سلطه مى‏تواند اصالتا يا عرضاملحوظ گردد.» (1) باچنين تبيينى ولايت، بيانگرقدرت تسلط و سرپرستى فرد براشخاص حقيقى ياديگر افراد است. چنين‏سلطه‏اى داراى ابعاد ومراحل مختلفى است. شرط اين سلطه درتمام ابعادش، حفظ مصلحت ومنافع حقيقى وافراد تحت ولايت مى‏باشد. همچنين درتعبير اسلامى، ازمقام ومنصب زعيم ورهبر سياسى كشور اسلامى كه‏واجد صفات لازم است، با عنوان ولايت امر، يا ولى امرياد مى‏كنند. در كتاب «ولايت فقيه‏» امام (ره)، ولايت‏اينگونه معنا شده است: «ولايت‏يعنى حكومت واداره كشور واجراى قوانين شرع مقدس.» (2) مفهوم «اطلاق‏» ولايت فقيه يكى از اساسى‏ترين مباحث درباره ولايت فقيه، حدود اختيارات «ولى فقيه‏» مى‏باشد. از ديد امام‏راحل(ره)، ولى فقيه داراى كليه اختيارات حكومتى پيامبر(ص) مى‏باشد و حكومت وى شعبه‏اى ازولايت‏مطلقه رسول الله (ص) ويكى از احكام اوليه اسلام است كه بر تمام احكام فرعى، حتى نماز، روزه وحج تقدم‏دارد وبه تعبيرى ديگر«كليه امور مربوط به حكومت و سياست كه براى پيامبر وائمه (عليهم السلام) مقرر شده،در مورد فقيه عادل نيز مقرر است وعقلا نمى‏توان فرقى ميان اين دو قايل شد.» (3) بايد خاطرنشان ساخت كه آيات متعددى درشان اطلاق ولايت پيامبر(ص) ولزوم تبعيت ازايشان واردشده است (4) كه معتقدين به ولايت مطلقه به آنها استناد كرده‏اند. ممكن است عده‏اى توهم كنند كه اختيارات ولى فقيه، صرفا همان موارد يازده گانه‏اى است كه دراصل‏110 قانون اساسى آورده شده است. به رغم اين گروه، عبارت ولايت مطلقه فقيه در اصل 57، با اختيارات‏محدود اصل 110 تخصيص خورده ومنحصر به آنها مى‏گردد، درحالى كه اين تصور نادرست است،زيرااختيارات يادشده از باب حصر نبوده و فقط هدف ذكر مصاديقى از وظايف ولى فقيه بوده است. استاد عميد زنجانى درپاسخ اين توهم مى‏نويسد: «مطلقه بودن ولايت فقيه دراصل 57 حاكم بر اصل 110، آنهايى كه استناد مى‏كنند به اصل 110،مى‏گويند: يازده اختيار بيان شده پس معنايش اين است كه دوازدهمى را ندارد، اينها بايد توجه كنند به‏اين مطلب كه براى اينكه دوازدهمى وسيزدهمى پيش نيايد كلمه «مطلقه‏» آورده شده است، پس‏درتعارض بين اصل 57 و اصل 110، حاكم اصل 57 است. اصل 57 بيان كننده اين است كه نيازى براى‏اختيارات مازاد نيست... بنابراين براساس اصل 57، ولايت مطلق است و يازده بندى بوده اصل 110،انحصار رانمى‏سازند، چون هر حصرى احتياج به مفهوم مخالف دارد - به تعبير حقوقى - اصل 57 مطلق‏است... اكنون مى‏توان تصريح كرد كه به استناد اصل 57، «ولايت مطلقه‏» حاكم براصول قانون اساسى است‏و يازده‏بندى بودن اصل 110، حصر رانمى‏سازد.» (5) توهمى ديگر، اين است كه ولايت مطلقه فقيه به معناى انحصار قدرت اجرايى و عدم تفويض آن است،درحالى كه چنين نيست. امام (ره) دركتاب «البيع‏»، تفويض قسمتى ازقدرت اجرايى توسط فقيه را مايه‏توانمندى وى دراداره امورمى دانند و معتقدند تدبير امور كشور مى‏بايستى درهرحكومت‏باتشريك مساعى‏كثيرى از افراد متخصص و ارباب بصيرت انجام گيرد همانگونه كه در زمان حضرت على(ع) نيز تمام كارهابدست‏خودايشان انجام نمى‏گرفت. (6) ازسويى نيايد تصوركرد كه ولايت مطلقه به معناى ولايت رها و بى‏قيد و شرط و بدون ضابطه فقيه است كه‏بخواهد بدون درنظر گرفتن معيارهاى اسلامى ومصالح عمومى كارى راانجام دهد، دراين حكومت، شخص‏حقيقى ولى فقيه نيست كه حكومت مى‏كند بلكه شخصيت فقيه ومقام فقاهت، ولايت وحكومت دارد. به‏عبارت ديگر شخصيت‏حقوقى او كه همان فقاهت، عدالت وكفايت است، حكومت مى‏نمايد. اين نوع ولايت‏درحقيقت مظهر اجرايى ولايت الهى است‏به همين خاطر، اعتبار آن مربوط به شخص خاصى نيست‏بلكه به‏شخصيت ويژه اومرتبط است. باوجود همسانى اختيارات حكومتى ولى فقيه بااختيارات حكومت پيامبر(ص) وائمه (س)، مى‏توان‏ترسيم حدودى براى اعمال ولايت مطلقه فقيه پرداخت. بايد گفت كه اساسا«اطلاق‏» ولايت مطلقه فقيه‏دربرابر ولايت نسبى مطرح مى‏شود: يعنى نبايد اختيارات ولى فقيه را محدود و مقيد به امور خاصى دانست،مانند آنكه گفته شود فقيه صرفا درقضاوت و تعيين قاضى حق دخالت دارد، اما در تعيين فرمانده جنگ حق‏دخالت ندارد. لذا هيچ محدوديتى جز محدوده مصالح مردم و قوانين الهى و موازين و ضوابط اسلامى در زمينه‏اختيارات فقيه عادل وجود ندارد و مفهوم اطلاق آن، به معناى نسبى نبودن ولايت‏براى فقيه درچارچوب‏مقررات اسلامى است. برخى براى اطلاق رهبرى ولى فقيه، موارد كنترل كننده‏اى رابرشمرده‏اند كه ازجمله‏آنها، كنترل صفاتى، كنترل قانونى، كنترل مالى، كنترل به وسيله مشورت رهبر است. ازاين ديدگاه رهبرحكومت اسلامى ناگزيراز مشورت با متخصصين و كارشناسان مسائل مختلف جهت اخذ تصميم مقتضى‏است. (7) بنابراين «ولايت مطلقه به معناى سرپرستى ودخالت درتمامى امور كشور است كه معمولا با مشورت‏عده‏اى صاحب‏نظر انجام مى‏گيرد» (8) محدوديتهاى ولايت مطلقه ازديدگاه امام راحل (ره) الف - اعتبارى بودن «ولايت فقيه‏» از ديدگاه امام (ره) همسان بودن اختيارات حكومتى فقها با اختيارات حكومتى پيامبر وائمه عظيم الشان‏به معناى همپايى مقام معنوى آنها نيست. «جعل خلافت‏براى فقها در رتبه جعل آن براى ائمه نيست‏وبرخلاف آنچه بعضى گمان برده‏اند، اين دو نوع خلافت درعرض يكديگر قرارندارد». (9) امام خمينى (ره) با تقسيم خلافت‏به 1- خلافت اعتبارى وقراردادى و 2- خلافت تكوينى الهى به تشريح‏دقيق به اين مطلب مى‏پردازند و ضمن معتبرشمردن اختيارات پيامبر(ص)وائمه (س) براى فقهاى عادل وهمسنگ دانستن آنها، فقط اجازه جهاد ابتدايى را خارج از حيطه وظايف ولى فقيه مى‏دانند. (10) ازاين ديدگاه‏پيامبر وائمه معصومين (ع) داراى دو شكل خلافت پيش گفته هستند وخلافت تكوينى الهى تنها مختص آنهااست و فقها درخلافت اعتبارى و قراردادى با ايشان مشابه بوده و ميراث دارشان مى‏باشند. (11) ب - ولايت مطلقه فقيه، مقيد به چارچوب قوانين الهى است حكومت اسلامى، حكومت قانون است و همه مجريان و دست اندركاران آن مطيع قانون هستند، حتى‏«ولايت مطلقه فقيه‏» نيزبا اختيارات گسترده‏اش تابع قانون ومقرات اسلامى است، قانون كه باكوچكترين رفتارمستبدانه‏اى در هر شكل وصورت وعنوانى، شديدا مخالف است. امام راحل درآبان 58، بلافاصله پس ازتصويب قانون اساسى و اصل ولايت فقيه، ضمن تصريح به اين مطلب، همه اعم ازپيامبر، فقيه وغيرفقيه راتحت‏حاكميت قانون مى‏دانند. (12) ازديدگاه ايشان اسلام بنيانگذار حكومتى است كه در آن نه شيوه استبداد حاكم است كه آراء وتمايلات‏يك‏تن، بر سراسر جامعه تحميل شود، و نه شيوه مشروطه و جمهورى‏كه متكى بر قوانينى باشد كه گروهى از افراد جامعه براى تمامى آن‏وضع مى‏كنند، بلكه حكومت اسلامى نظامى است ملهم ومنبعث ازوحى الهى كه در تمام زمينه‏ها از قانون الهى مدد مى‏گيرد، و هيچ يك‏از زمامداران و سرپرستان امور جامعه حق استبداد راى ندارند، تمام‏برنامه‏هايى كه در زمينه زمامدارى جامعه و شؤون و لوازم آن، جهت‏رفع نيازهاى مردم به اجرا درمى آيد، بايد براساس قوانين الهى باشد.اين اصل كلى حتى درمورد اطاعت از زمامداران و متصديان امرحكومت نيزجارى و سارى است. (13) ج - ولايت مطلقه فقيه، مقيد به چارچوب مصلحت عمومى است اطلاق ولايت ولى فقيه مشروط به آن است كه در جهت منافع حقيقى‏افراد تحت ولايت و مصالح مردم باشد. بدين ترتيب رعايت مصالح عامه‏وتاكيد برمنافع جمعى به جاى منافع فردى از لوازم اعمال ولايت مطلقه فقيه‏مى‏باشد. در كتاب «ولايت فقيه‏»، مصالح فرد در مصالح عامه، فانى مى‏گردد: «كسى كه برمسلمين وجامعه بشرى حكومت دارد، هميشه بايدجهات عمومى و منافع عامه را در نظر بگيرد، و ازجهات خصوصى‏وعواطف شخصى چشم بپوشد، لهذا اسلام بسيارى از افراد را درمقابل مصالح جامعه فانى كرده است، بسيارى ازاشخاص را در مقابل‏مصالح بشراز بين برده است.» (14) امام (ره) در كتاب «البيع‏»، نيز مى‏فرمايند: «حاكم اسلامى مى‏تواند در موضوعات، بنابرمصالح كلى مسلمانان يا طبق مصالح افراد حوزه حكومت‏خود،عمل كند. اين اختيار هرگز استبداد به راى نيست، بلكه مصلحت اسلام و مسلمين منظور شده است; پس‏انديشه حاكم جامعه اسلامى نيز، همچون عمل او، تابع مصالح مسلمين است.» (15) بعد ازپيروزى انقلاب نيز چنين نظرى دربيانات متعدد امام (ره) بخوبى قابل مشاهده است. (16) بدين‏ترتيب مشخص مى‏شود كه «ولايت مطلقه به معناى تصرف درهمه امور كشور لدى المصلحه مى‏باشد» (17) البته بايد اذعان داشت كه برحسب نظرايشان، ولايت فقيهى كه بر خلاف مصلحت جامعه عمل مى‏كند، ساقط‏است. (18) پس رعايت مصالح عمومى، شرط عمده در تجويز ولايت مطلقه است. د - «ولايت فقيه به معناى نظارت وكنترل فعال است نه حكومت مطلقه شخص حاكم: از ديد امام (ره)، حكومت ولى فقيه به معناى «نظارت واشراف برامور» است وفقيه نظارت فعال و توام بااختيارات مى‏كند يعنى بر اجراى قوانين اسلامى كنترل دارد واساسا درنظام اسلامى، حكومت‏به معناى استيلاو «تغلب‏» حاكم برمحكومين وجود ندارد. ولى فقيه، نه جزء دولت است ونه خارج از آن، بلكه به شكلى فعال‏هدايتگر جامعه و مجريان كشور درمسير صحيح اسلامى است و دولت ونظام سياسى، به واسطه اين نوع‏دخالت وكنترل فقيه، مشروعيت مى‏يابد. امام مى‏فرمود: «ما بايد به مردم ارزش بدهيم و خودمان كنار بايستيم وروى خير و شر كارها نظارت كنيم.» (19) ويژگى كلامى - فقهى «نظريه ولايت مطلقه فقيه‏» در فقه سياسى تشيع، ولايت فقيه، قدمت ديرينه دارد. مرحوم نراقى مى‏نويسد: «ولايت فقيه فى الجمله بين شيعيان اجماعى است و هيچ فقيهى در ولايت فقيه، اشكال نكرده است‏». (20) آيت الله يوسف صانعى، تصريح مى‏كند كه بجز يكى دو نفر، هيچ كس نگفته كه فقيه به هيچ وجه ولايت‏ندارد. (21) البته در زمينه محدوده اختيارات فقيه جامع الشرايط، نظرات متفاوتى بين فقها مطرح گشته است.امام (ره) نيز به رواج بحث ولايت فقيه دربين فقهاو اختلاف آراء آنها درحدود اختيارات ولى فقيه، اذعان‏نموده‏اند و در كشف الاسرار براين اعتقادند كه ولايت مجتهد، هم دراصل داشتن ولايت ونداشتن وهم درحدود ولايت ودامنه حكومت، از روز اول ميان خود مجتهدين مورد بحث‏بوده است. (22) درباب اختيارات ولى فقيه وحاكم اسلامى، فقهاى معظم اصولا دو مبنا رابرگزيده‏اند، عده‏اى از آنهامعتقدند. كه ولايت فقيه تنها درمواردى كه دليل شرعى مشخصى وجود دارد، ثابت است. ازنظر اين دسته ازفقها، برخى ازموارد مذكور با توجه به دلايل قطعى شرعى از اين قبيل است: 1 - حفظ وسرپرستى اموال يتيمان و سفيهان و ديوانگان. 2 - حفظ اموال غايبان و كسانى كه به دليل عدم حضور، امكان سرپرستى اموال خود راندارند. 3 - برخى از امور مربوط به زناشويى، مثل تزويج‏سفيهان و... 4 - حفظ وسرپرستى اموال امام (ع)، مثل نيمى ازخمس، اموال مجهول المالك وارثيه بدون وارث . فقهاء بزرگى نيز مانند امام (ره) اعتقاد دارند كه براساس دلايل عام ولايت فقيه، در تمام امورى كه‏پيامبر(ص) و امام معصوم (ع) ولايت واختيارات داشته‏اند، فقيه داراى ولايت و اختيارات و مسئوليت است.مگر آنكه ادله شرعى وجود داشته كه امرى ازاين اختيارات رااستثناء و خارج نمايد: درهر حال بايد به اين واقعيت اعتراف كرد كه درفقه شيعى تاكنون كسى بحث‏حكومت اسلامى و نظريه‏ولايت مطلقه فقيه را مبسوط از امام (ره) طرح نكرده است و مباحث ايشان در اين زمينه مستوفى بوده وازگستردگى، جامعيت وتفريعات وعمق كاملى بهره‏منداست. يكى از دلايل اين ادعا آن است كه « اگرمرحوم‏نراقى‏ها مساله ولايت فقيه راطرح مى‏نمودند، در همان محورفقه مطرح مى‏كردند و يكى از مسائل فقهى‏رابه عنوان ولايت فقيه به شمارمى آوردند» (23) ضمن آنكه «بايد اعتراف كرد علامه نراقى بحث ولايت فقيه‏را با ياس ازتشكيل حكومت اسلامى ودر دوران اختناق حكومتهاى طاغوتى به رشته تحريردر آورده‏است‏» (24) درحالى كه امام (ره) «بحث ولايت فقيه مظلوم راازقلمرو فقه بيرون كشيد وبه جايگاه اصليش كه‏مساله كلامى است نشانده، آنگاه بابراهين عقلى وكلامى اين مساله راشكوفاكرد»، (25) به تعبير بهتر«امام‏امت اولا، مساله ولايت فقيه رابه دنبال امامت قرار داد. ثانيا، امامت و ولايت رادر جاى خود نشاند. ثالثا،اين درخت‏برومند امامت وولايت را شكوفاكرد، رابعا، آنرابرسراسر ابواب فقه سايه افكن كرد» (26) و بدين‏ترتيب با ارائه نظريه ولايت مطلقه فقيه و عملى كردن آن «مجددالمذهب درقرن‏پانزدهم‏» گرديد. (27) توهم گسست در «نظريه ولايت مطلقه فقيه‏» درباره اعتقاد به گسست درنظريه ولايت مطلقه فقيه، عواملى وجود دارند كه درحقيقت مى‏توان آن رازمينه‏ساز اين توهم به حساب آورد. به عنوان نمونه، تحول وتعبير جايگاه نظريه ولايت مطلقه فقيه، درقانون‏اساسى وطرح تدريجى وتكامل اين نظريه درقانون از علل ايجاد اين شبهه است. در تبيين اين مطلب بايدگفت كه درگذشته درمورد قواى حاكم درج 101 دراصل 16 پيش نويس قانون اساسى مصوب 1358 اسمى ازولايت فقيه نيست و ارتباط سه قوه را رئيس جمهور برقرار مى‏كند اما در اصل 15 پيشنهادى گروه بررسى‏اصول درهمين سال، قوه رهبرى به عنوان قواى پنجم و برقراركننده ارتباط بين سايرقوا ذكر مى‏شود. سپس‏دراصل 57 قانون اساسى مصوب سال 1358 كلمه «ولايت امر» جايگزين قوه رهبرى گشته است. ازسوى ديگرشاهد آنيم كه دراصل 57 قانون اساسى بعد از بازنگرى سال 1368، «ولايت مطلقه امر» بجاى كلمه ولايت‏امرجايگزين شد. همچنين براى برخى، وجود اختيارات يازده‏گانه ولى فقيه دركنار عبارت «ولايت مطلقه فقيه‏» اصل 57، به‏اين توهم كمك مى‏كند. از ديداين دسته، وجود اختيارات محدود اصل 110 درتقابل بااختيارات مطلق ولى‏فقيه دراصل 57 قانون اساسى 1368 است و تازگى اصل مزبور، اين تصور را ايجاد مى‏كند كه شايد نظريه‏ولايت مطلقه امام (ره) نظريابى مستدام نبوده است. ازسويى نفس پيچيدگى نظريه ولايت مطلقه فقيه، درپيشينه فقه سياسى علماى شيعى وعدم اجماع فقهادرباره ميزان تك تك اختيارات ولى فقيه وعدم بحث كافى و صريح آنها دراين زمينه، وعدم اطلاع عمومى‏ازآن، ازعواملى است كه باور برخى رانسبت‏به تداوم اين نظريه در سيره امام (ره) تضعيف يامحو مى‏كند. موجد ديگر اين شبهه، برداشتهاى متفاوت ازاسلام و بدبينى نسبت‏به اختيارات مطلقه فقيه است، از اين‏ديدگاه، چنين حكومتى با توجه به الگوهاى غربى، استبدادى و ضد دموكراسى است. القاى چنين تصورى درصحنه عمومى باعث‏شده است كه بعضى باتوجه به رهبرى الهى و مردمى امام راحل، جهت پيراستن چنين‏خدشه هاچندان به نظريه ولايت مطلقه فقيه ايشان وتداوم آن اصرارواستناد نورزند. بسيارى ازتاريخ نويسان انقلاب اسلامى به درستى به نقطه آغازين نظريه ولايت مطلقه فقيه اشاره‏نكرده‏اند، زيرا اولا به جاى مبدايابى نظريه ولايت مطلقه فقيه، تنهابه زمان پيدايش نظريه «ولايت فقيه‏» توجه‏نموده‏اند ويا بدون روشنگرى لازم، اين دو واژه را به شكل مترادف وهمسان به كاربردده‏اند، ثانيا آغاز حكومت‏اسلامى و ولايت فقيه را به سال 1348 ه. ش - يعنى تاريخ ارائه رساله ولايت فقيه درنجف - نسبت داده‏اند.البته منظور بعضى از ارائه چنين مبدايى آن بوده است كه ازاين تاريخ، طرح جدى وپيگيرى وتفصيلى‏حكومت اسلامى وتلاش درجهت تحقق ولايت عينى فقيه آغازگشته است، اما به هرحال چنين افرادى حتى‏اگر در مواردى به قدمت نظريه امام (ره) ودراين باره وقبل ازاين مقطع 1348 - عقيده داشته باشند، به شكل‏صريح ومقتضى آن را مورد تاكيد همه جانبه وتوضيحات فراگيرقرار نداده‏اند. همچنين بعضى، درآثارخويش، بدون دقت وتوضيح لازم، ازاشاره مجدد ومفصل امام (ره) به ولايت‏مطلقه در16 ديماه 1367، به گونه‏اى صحبت كرده‏اند كه ازآن، ارائه آغازين اين نظريه القا مى‏گردد، اين‏درحالى است كه امام خمينى (ره) يك ربع قرن پيش ازرساله «ولايت فقيه‏»، به طورصريح درسال 1323ه. ش‏دركتاب كشف الاسراربه اختيارات وسيع ولايت مطلقه فقيه اشاره كرده‏اند وبعد ازآن نيزاين نظريه رادرآثاروبياناتشان تكرارنموده، بر شرح وتفصيل آن افزوده‏اند. بنابراين، خلط تكامل تدريجى نظريه مزبوربا انقطاع‏وگسست آن، اشتباه فاحشى است كه بايد از آن پرهيز كرد. مآلا بايد گفت كه توهم گسست نظريه ولايت مطلقه فقيه مورد اعتقاد پاره‏اى ازگروههاو افراد نيز مى‏باشد.به عنوان نمونه پس از اشارات مجددو صريح امام خمينى (ره) به ولايت مطلقه فقيه - درشانزده ديماه 1366-گروه نهضت آزادى به موضع‏گيرى دراين باره پرداخت و مجموعه نظرات خود را در كتابى تحت عنوان «تفصيل‏و تحليل ولايت مطلقه فقيه گردآورى نمود. (28) اين گروه ضمن حمله شديد به ولايت مطلقه به نوظهورى اين‏نظريه تصريح كرده و مبدا بروز آن را 16 ديماه 1366 مى‏داند كه توسط امام (ره) در منشور صادره دراين‏تاريخ به صورت مكتبى جديد و فقهى و پويا عرضه شده و فقه سنتى را كنار زده است. (29) افراداين گروه‏باانتساب امام(ره) به صنف بازار، درتعليل پردازش نظريه ولايت مطلقه فقيه، آن رانظريه‏اى مقطعى وبديع‏وپيرو منافع صنف مزبور به شمارمى آورد. از ديد اين دسته افراد، ظهور نظريه مزبورناشى از اختلافات درونى‏هيئت‏حاكمه بوده وبه خاطر شكستن بن بستهاى اجتماعى و اعتقادى طرح گرديده‏است. (30) به همين‏خاطرمى توان گفت كه، نهضت آزادى معتقد به گسست وعدم ثبات درنظريه ولايت مطلقه فقيه است. فردديگرى درهمين راستا، نظريه ولايت مطلقه فقيه رامخلوق قانون اساسى جمهورى اسلامى و ناشى از ادغام‏ونظام حقوقى فقه شيعه وحقوق عمومى سياسى دول جديد دانسته است. (31) درعين حال بعضى قصد داشته‏اند ولايت فقيه را از ابتداء مورد نظر مجلس خبرگان اول به شمارآورند،ازديد اين دسته، تاييد اصل ولايت فقيه به خاطر آن بوده كه اكثريت اين مجلس به روحانيون اختصاص داشته‏است وآنها به خاطرتعلقات و منافع صنفى و طبقاتى خويش، تصويب آن راتحميل نموده‏اند. مى‏توان گفت كه‏تا حد زيادى نظرات «نيكى كدى‏» - نويسنده زن آمريكايى - به چنين باورى نزديك است. (32) برخى نيزبرداشتى مغاير از چنين آرايى ارائه داده‏اند و نهاد ولايت فقيه راحاصل تحول نگرش سنتى نسبت‏به اسلام‏مى‏داند. از اين منظر، نهادهاى سنتى مانند امامت، تقليد و ولايت فقيه به وسيله زمان وتجربه تاريخى صيقل‏يافته و در قالب نهادهاى جديدى احياء و در اشكال حقوقى مدرنى نمود يافته‏اند. (33) «ولايت مطلقه فقيه‏» در آثار امام(ره) الف - «كشف الاسرار» كشف الاسرار اولين اثر مكتوبى است كه امام راحل طى آن به ولايت مطلقه فقيه اشاره نموده‏اند. اين كتاب‏درسال 1323 ه. ش نگاشته شده وباوجودآنكه مقصود اصلى نگارش آن، رد شبهات رساله «اسرارهزارساله‏» وشبهات وهابيت‏بوده است، امادراين كتاب به شكل مقتضى به ارائه نظريه ولايت مطلقه فقيه نيز پرداخته شده‏است. بايد اذعان داشت كه بسيارى به اين نوشتار توجه كافى مبذول نداشته‏اند. امام دراين كتاب به غيرقابل‏قبول بودن كليه حكومتهاى غير اسلامى وازجمله حكومت مستبدانه رضاخان، ونفى مشروعيت همه آنهااشاره مى‏نمايند، آنگاه به ترسيم حكومت آرمانى اسلامى و مصداق آن در عصر حاضر يعنى «حكومت مطلقه‏الهى اولى الامر» مى‏پردازند وبراى آن حق تصرف گسترده و اختيارات مبسوط قائلند: «... تنهاحكومتى كه خرد حق مى‏داند وبا آغوش گشاده وچهره باز آن را مى‏پذيرد (حكومتى است) كه همه‏كارش حق وهمه عالم وتمام ذرات وجود حق خود اوست. به استحقاق او در هر چه تصرف كند، درمال‏خود تصرف كرده و از هركس هرچه بگيرد، مال خود را گرفته وهيچ‏كس انكاراين سخن را نتواند كرد، مگرآنكه به اختلال دماغ دچارباشد، اينجاست كه حال حكومتها همه معلوم مى‏شود و رسميت‏حكومت اسلامى اعلام مى‏گردد.» (34) امام (ره) درنفى «اولى الامرى‏» حكومت رضاخان، به معناى صحيح‏حاكم اولى الامرى مى‏پردازد، كه حكومتش همسان حكومت الهى‏پيامبراست واين تصريح به اطلاق ولايت فقيه است: «اولى‏الامر بايد كسى باشد كه در تمام احكام از اول امارتش تا آخركارهايش يك كلمه برخلاف دستورات خدا و پيغمبر نگويد و عمل‏نكند و حكومت او همان حكومت الهى كه پيغمبر داشت، باشد، چنانچه از مقارن نمودن اطلاعت اين سه‏به هم معلوم مى‏شود كه از يك سرچشمه آب مى‏خورند.» (35) ب - «الرسائل‏» شايد بتوان گفت كه بخش «الاجتهاد و التقليد» كتاب الرسائل، يكى از ناشناخته‏ترين آثار امام(ره) درزمينه‏معرفى افكارسياسى ايشان باشد واگرعنايتى هم بدان مبذول شده، بيشتربه خاطر اهميت فقهى واصولى آن‏بوده است. اهميت اساسى اين نوشتار، آن است كه علاوه بر طرح بعضى آراى فقه سياسى امام(ره) به شكل بارزو بسيار صريحى حاوى نظريه ولايت مطلقه فقيه وطرح آن درتاريخ 1370 ه. ق - 1329 ه. ش - مى‏باشد. در اين نوشتار، در بحث از حديث «العلماء ورثة الانبياء»، امام (ره) درجواب تفسيرهايى كه ارث بردن علمااز انبياء را منحصر به علم ياحديث مى‏دانند، مى‏فرمايند: «مقتضاى حديث علما وارث انبيا هستند اين است كه براى علما وراثت در هر چيزى، هم شان پيامبران‏باشد و از شؤون انبياء حكومت وقضاوت است. پس بايد حكومت‏براى فقها به شكلى مطلق جعل واعتبارگردد تا اين اطلاق واخبار صحيح واقع شود» (36) امام (ره) درجاى ديگر به اثبات ولايت مطلقه فقيه پرداخته‏اند: «ازآنچه برحق قضاوت، بلكه مطلق حكومت‏براى فقيه دلالت مى‏كند، مقبوله عمربن حنظله است.» (37) ج - «ولايت فقيه‏» يا «حكومت اسلامى‏» اين كتاب درنزد بسيارى، مشهورترين نوشتار سياسى امام (ره) درباب ولايت فقيه وحكومت اسلامى‏است. ويژگى ارائه نظريه ولايت مطلقه فقيه در كتاب مزبور، صراحت تبيين و تفصيل بيشتر آن است وهمين‏خصوصيت‏باعث آن گشته كه اكثرا به اشتباه اين كتاب را(1348 ه. ش) رابه عنوان سرآغاز طرح ولايت فقيه‏تصور بنمايند، درحاليكه نظريه ولايت فقيه وبيان اطلاق آن دريك ربع قرن پيش ازاين مقطع دركتاب كشف‏الاسرار مورد اشاره قرارگرفته است. برخى اشاره‏هاى امام راحل، به ولايت مطلقه فقيه دركتاب «ولايت فقيه‏» به‏شرح زيراست: «همين ولايتى كه براى رسول اكرم(ص) وامام در تشكيل حكومت واجراوتصدى هست‏براى فقيه هم هست... (38) اين توهم كه اختيارات حكومت رسول‏اكرم(ص) بيشتر از حضرت امير(ع) بود يا اختيارات حكومتى حضرت على(ع)بيش از فقيه است‏باطل و غلط است... (39) در اين امور معقول نيست كه رسول اكرم(ص) وامام بافقيه فرق داشته‏باشد.» (40) د - «البيع‏» يكى از شيوه‏هاى بديع در سيره نظرى امام (ره) طرح و بسط آراى سياسى درخلال مباحث فقهى واصولى‏است. علاوه بر كاربرد اين روش در كتاب «الرسائل‏» مى‏توان چنين سبكى را در كتاب «البيع‏» مشاهده كرد. جلد دوم كتاب البيع كه حاوى بحث مهم ولايت فقيه است، درسال 1391ه. ق / 1350 ه. ش درنجف به‏چاپ رسيده است. اشاره‏هاى مبسوطى دراين كتاب به موضوع ولايت مطلقه فقيه شده است. به عنوان مثال‏امام(ره)، در شرح حديث امام زمان (ع) - انا حجة‏الله وهم‏حجتى عليكم - نتيجه مى‏گيرند كه ائمه(ع)تنهامرجع بيان احكام اسلامى نيستند، بلكه امام داراى منصب الهى وصاحب ولايت مطلقه است وفقها نيز ازطرف ايشان داراى همين اختيارات هستند، و مرجع اين حقوق جعل ولايت از جانب خداوند براى امام(ع) وجعل ولايت ازجانب امام براى فقيهان است. . . و به واسطه اين حديث كليه اختيارات امام براى فقهاثابت‏مى‏شود،... (41) واين درست، تعبير ديگرى از ولايت مطلقه در مورد ايشان است. (42) «ولايت پيامبريعنى «اولى‏» بودن حضرتش برمؤمنين نسبت‏به خودشان وامور راجع به حكومت وزمامدارى، به فقها انتقال مى‏يابد... (43) بنابرآنچه گفتيم، كليه امور مربوط به حكومت و سياست كه براى‏پيامبر و ائمه - عليهم‏السلام - مقرر شده، در مورد فقيه عادل نيز مقرر است و عقلا نيز نمى‏توان فرقى ميان‏اين دو قايل شد.» (44) ولايت مطلقه فقيه دربيانات قبل و بعد ازانقلاب اسلامى شايد صريحترين بيان امام (ره) دراين‏باره، در پاسخنامه 16 دى ماه 1366 نهفته باشد كه درفاصله هفده‏ماه مانده به ارتحال ايشان (13 خرداد 1368)، وشش ماه قبل ازقبول قطعنامه 598 (27 تير1367) در ايام‏دشوار جنگ تحميلى صادر شده است ويژگى اصلى اين نامه صراحت و تفصيل بيشتر و اتمام حجت قاطعانه‏امام(ره)، پيرامون اختيارات وسيع فقيه است. كه در آن، حكومت فقيه رابه معناى ولايت مطلقه‏اى مى‏دانند كه‏ازجانب خدا به نبى‏اكرم(ص) واگذار شده و اهم احكام الهى و بر جميع احكام فرعيه تقدم دارد: «حكومت‏شعبه‏اى از ولايت مطلقه رسول الله - صل الله عليه وآله وسلم - است، يكى ازاحكام اوليه اسلام‏است و مقدم برتمام احكام فرعيه حتى نماز و روزه و حج است...» (45) ذكر بعضى ازمصاديق نظرى و عملى اعتقاد امام (ره) به ولايت مطلقه فقيه، مسبوق به سابقه بودن اين‏نظريه وثبات تداوم آن را در ساير بياناتشان نشان مى‏دهد. جالب اينجاست كه اين مصاديق از ابتداى مبارزه‏آشكار امام (ره) بارژيم گذشته به چشم مى‏خورد، به عنوان مثال درقضيه مخالفت‏با انجمن‏هاى ايالتى وولايتى ايشان امر كردند كه جهت اعتراض به رژيم، نماز جماعت در سرتاسر كشورتعطيل گردد دراين مقطع‏ولى فقيه در راستاى حفظ مصالح عمومى ازاختيارات وسيع خود استفاده نموده، حتى دستور تعطيلى امرى‏كه در شرع اسلام مستحب است، مى‏دهند. (46) درجريان همين مبارزات امام خمينى (ره) درآبان سال 43 طى‏نطقى عليه كاپيتولاسيون، و كلامى مجلس رژيم سابق رابه دليل موافقت‏بالايحه اين موضوع، با حكم خويش‏عزل و تصويبنامه‏هايشان را باطل شمردند. (47) ايشان چند روز پس ازافتتاح مجلس بررسى نهايى قانون‏اساسى (28 مرداد 1358)، طى پيامى به مناسبت‏حوادث كردستان، به مدير عامل شركت نفت دستورمى‏دهند يك روز پول نفت رابه كردستان اختصاص دهد. (48) اين دستورها و عملكردها نشان مى‏دهد كه‏امام(ره) به اختيارات وسيع شرعى خويش، به عنوان ولى مطلقه فقيه، اعتقاد عملى داشته، وحتى قبل ازتاييداصل ولايت فقيه درقالب اصل پنجم قانون اساسى، آن رابرحسب لزوم به كارمى برده‏اند . امام طى بيانات ديگرى در چهاردهم آبان همان سال - يعنى تقريبا يك ماه قبل از همه پرسى قانون‏اساسى در11و12 آذر1358 - به اختيارات وسيع ولى فقيه در چارچوب مصالح عمومى اشاره مى‏كنندومعتقدند كه ولى فقيه دراين راستا حق دخالت وتصرف دراموال ديگران را دارد و مى‏تواند آن رامحدود كند. (49) ايشان در اواخر مهرماه سال 1360 با استفاده ازاختيارت وسيع ولى‏فقيه، به مجلس اختيارات عمده‏اى دروضع قوانين برحسب احكام ثانويه مى‏دهند (50) ويا اينكه در بيست و سوم مهر 1362 با درخواست نخست‏وزير وقت، حكم به اقامه نماز جماعت در ادارات بعد از اتمام كار مى‏دهند. (51) چنين حكمى همانند حكم‏ايشان درتعطيلى نماز جماعت درقضيه انجمنهاى ايالتى و ولايتى و نظرايشان درپاسخنامه 16 دى ماه 1366است كه مبتنى برتقدم احكام حكومتى بر احكام فرعيه، مانند نماز و روزه وحج است. مصاديق مشابه در اين‏موارد به فراوانى درسيره نظرى وعملى امام (ره) قابل مشاهده است كه به ذكر همين حد كفايت مى‏شود. عنصر اجتهاد در نظريه «ولايت مطلقه فقيه‏» اجتهاد مصطلح كه بيشتر مورد استفاده فقهاى متاخر ومعاصر امام خمينى (ره) بوده به علت عدم توجه‏كافى به نقش زمان و مكان، ازسوى امام (ره) ناكافى شمرده شده است زيرابه تعبيرموضوعات احكام تحت‏تاثيرايندو عامل عنايت كافى نمى‏نمايد. اجتهاد مطلوب امام (ره)، شيوه اجتهادى است كه مهمترين ويژگى‏آن لحاظ نمودن نقش زمان و مكان دراجتهاد است. چنين اسلوبى در حل مسائل فقهى وحكومتى بسياربالنده‏و راهگشااست، زيرا دراين روش، هم درمرحله نظرى و هم در مرحله عملى، تفريع وتطبيق صورت مى‏گيردوبعد ازسنجيدن ابعاد قضاياو بررسى ويژگيهاى موضوعات دربستر زمان، اجتهاد براساس منافع شناخت انجام‏مى‏پذيرد. و درآن شرايط زمان و مكان و احوال كه در تعبير موضوعات احكام نقش دارند رعايت مى‏شودومطابق آنها اجتهاد بر اساس منابع اصلى استنباط متحول مى‏شود و در نتيجه هيچ رويدادى نيست كه با اين‏شيوه بى پاسخ بماند. به‏علاوه موجب غنا و سرشارى و گسترش فقه اسلامى ازنظر فروع و مصاديق مى‏شود وحكومت اسلامى را مبسوط‏اليه در همه زمينه‏هاى اجتماعى وحكومتى نگه مى‏دارد. (52) بدين‏ترتيب مى‏توان‏به اين استنتاج رسيد كه نظريه ولايت مطلقه فقيه، اساسا محصول شيوه اجتهادى امام(ره) و ملازم باآن است. ازاين منظراسلام چون دين جامع وخاتم است، لذا فقيه جامع الشرايط بايد علاوه براجتهاد به اين شيوه،مبسوط‏اليه بوده و از اختيارات گسترده‏اى برخوردارباشد، يعنى بايد اساس حكومتى را بنا گذارد كه تمام‏شؤون فردى واجتماعى جوامع بشرى را دربرگرفته، معضلات انسانها را كارسازى و پاسخگويى نمايد. در اين‏صورت است كه اسلام واجتهاد ونقاهت، جنبه عملى يافته وتمامى زواياى زندگى فرد و جامعه را شامل‏مى‏شود. بنابراين، جامعيت وخاتميت اسلام بااجتهاد به شيوه مزبور ودارابودن اختيارات وسيع حكومتى ولى‏فقيه، معنى پيدا مى‏كند و لازم و ملزوم يكديگرند. (53) ازنظر امام (ره) اساسا ماهيت و حقيقت اسلام،بااستنباط به شيوه لازم مكشوف مى‏گردد و عقلا و نقلا نيز ولايت مطلقه فقيه رانيز بدين شكل بايد ازمنابع‏اسلامى استنباط كرد. (54) باتاملى كوتاه درآثار مكتوب امام (ره) (كشف الاسرار، الرسائل، ولايت فقيه، البيع) به‏شواهد متعددى دست مى‏يابيم كه ثابت مى‏كند امام (ره) ازدير باز وحداقل اززمان نگارش كشف الاسرار داراى‏اين شيوه اجتهادى بوده، و در كليه اين آثار ويژگيهاى اين سبك اجتهادى بطور ملموس آشكاراست. شيوه‏اى‏كه كاملا متلازم با اختيارات مبسوط ولايت فقيه است و اطلاق آن را مد نظردارد. (55) مردم و «ولايت مطلقه فقيه‏» در فرضيه ما ارائه واعلام كامل نظريه مداوم ولايت مطلقه فقيه، بخاطر رعايت مصالح اسلام و مردم و باتوجه به مقتضيات زمانى ومكانى، به شكل تدريجى صورت گرفته است. خوشبينى به مردم وتوان عظيم آنهاواهميت‏به پذيرش وخواست عمومى بلوغ فكرى، سياسى ملت وتكريم ازايشان، درهمه آثار معظم له به چشم‏مى خورد در فقاهت و سياست وعرفان امام، نقش عمده مردم قابل رؤيت است ومردم پس از ركن الهى، ركن‏دوم انديشه ونهضت وى راتشكيل مى‏دهند. البته بعد الهى (اسلامى) اين تفكر، بربعد مردمى، احاطه داشته وجنبه مردمى مقيد به آن است. اين دو ركن بى‏ترديد رمز پيروزى و بقاى انقلاب اسلامى به زعامت ايشان بوده‏است. امام (ره) نيز با اتكال به ذات احديت و استظهار مردم، نهضت را رهبرى و به ثمر رساندند. وبى دليل‏نيست كه سيره نظرى و عملى ايشان مملو ازعبارات «مردم‏» و «ملت‏» است و شايد به جرات بتوان گفت كه هيچ‏فقيهى در طول تاريخ به اندازه وى، مردم را واجد نقش ندانسته و آنها را مورد خطاب و تكريم و استظهارقرارنداده است. (56) اما مردم چه نقشى در تحقق ولايت فقيه دارند؟ پاسخ آن است كه بدون هيچ ترديدى نظرايشان در مورد جايگاه ونقش مردم درتحقق ولايت فقيه، مطابق با نظريه ولايت انتصابى است وامامت‏ورهبرى رامنصوب الهى و نه مجعول دست‏بشرمى دانند (57) واساسا نفس نظريه ولايت مطلقه فقيه امام (ره)همطرازى و همگونى اختيارات حكومتى فقيه جامع الشرايط باپيامبر(ص) و ائمه معصومين (ع) و آبشخورالهى واحد اين اختيارات لالت‏براين دارد كه منصب حكومت امرى الهى است واختيارات حاكم نيز منصوب ومجعول ازسوى خداى متعال است ونه مردم، وعزل ونصب فقيه متولى، مطابق «نظريه ولايت انتخابى‏» بدست‏مردم نيست. از سويى تاكيد مكرر امام (ره) برنقش بااهميت مردم و اعتقادبه ولايت انتصابى موجد هيچگونه‏شبهه وتوهم و تناقضى نيست زيرا ايشان اگر چه به اين نظريه باور قطعى داشته‏اند، اما به دلائلى ازجمله،احترام وعلاقه وافر به مردم واهميت‏بيش ازحد مردم به پذيرش وخواست آنها وضرورت حفظ اسلام ومصالح‏عمومى و درنظر گرفتن موقعيتهاى زمانى و مكانى جديد، عملا «نظريه احتياطى راپيش گرفته‏اند، تابه هر دونظريه ولايت انتصابى وانتخابى عمل شود. (58) عمل به نظريه احتياطى، عمل به همه آراء است وبراين دلالت‏دارد كه فقيه درصورتى «ولى امر» مى‏گردد كه مردم او رابپذيرند. بدين ترتيب امام (ره) باعلاقه مفرط به مردم وچشم‏پوشى ازحق شرعى خويش، ضمن رعايت احتياطهاى شرعى در امر زعامت، به مردم نقش بيشترى‏اعطاء كرده‏اند و بدينوسيله درعصرى كه خواست مردم دربسيارى از نطامهاى سياسى ملاك ومناط اصلى‏عملكرد حكومت راتشكيل مى‏دهد، به مردم و خواست آنها استناد جسته‏اند وبدين گونه بنا به قاعده «الزام‏» (59) همگان راملزم به پذيرش مطلوب مردم - حكومت اسلامى فقيه وتوابع آن - نموده‏اند وحجت را برهمگان‏بااستوارى بيشترى تمام كرده‏اند. ايشان حكومت اسلامى رابرخواسته ازآراء و انتخاب مردم دانسته و ايشان راناظر برهمه امور و ازجمله ولايت فقيه مى‏دانند وحتى تخلف ازاين خواست رابرهيچكس و ازجمله خودشان‏جايز نمى‏دانند: «اينجا آراى ملت‏حكومت مى‏كند. اينجاملت است كه حكومت را در دست دارد، واين ارگانها راملت تعيين‏كرده است، وتخلف ازحكم ملت‏براى هيچ يك از ما جايزنيست وامكان ندارد. (60) ما تابع آراى ملت‏هستيم (61) انتخاب باملت است. (62) ملت‏بايدهمه اشان ناظر امور باشند. (63) هيچ گروه و شخصى‏نمى‏تواند با خواست ملت ايران مخالفت كند، اولا محكوم به نابودى است ملت ايران خواستارحكومت‏اسلامى است.» (64) اين مطلب تائيد مجددى برمحوريت نقش مردم در انديشه امام (ره) دارد و مى‏توان اينطوراستنتاج نمودكه به همين جهت نيز، ارائه نظريه ولايت مطلقه فقيه - كه عاليترين بخش نظريه سياسى ايشان است واحتياج‏به قدرت هضم بيشترى دارد - درهمه ادوار، بستگى به پذيرش، آمادگى، قابليتها وهمراهى مردم داشته است.بنابراين، ارائه اين نظريه، تدريجى و داراى مراتبى بوده است تا باگذشت زمان وانجام روشنگريهاى لازم‏وافزايش بلوغ فكرى مردم، زمينه پذيرش وآمادگى آنها فراهم گردد واين مهم در اواخر جنگ تحميلى كه مردم‏رشد وتعالى خود را با رشادتهايشان نشان دادند، حاصل گرديد و امام راحل (ره) درشانزدهم ديماه سال‏1366، طى پاسخنامه‏اى، رواياى بيشترى را ازاين نظريه آشكار نمودند. روحانيت و «ولايت مطلقه فقيه‏» همانطوركه ذكر شد، امام (ره) دركتاب «ولايت فقيه‏»، اوضاع حوزه‏هاى علميه راخصوصا از عوامل عدم‏توجه به موضوع ولايت فقيه شمرده‏اند. روحانيت وحوزهاى علميه درگذشته وحال عظيم‏ترين نقش رادرحفظ و تدريجى اسلام ايفا نموده‏اند به همين دليل بخش عمده‏اى ازبيانات وآثارمبسوط امام خمينى (ره)مملو ازتجليل وشرح خدمات و مجاهدات روحانيت اصيل است. (65) اما اين نيز قابل انكاراست كه اين نهادخصوصادر طول دهه‏هاى پيشين با آفات زيادى مواجه بوده است و همواره فكر اصلاح حوزه‏ها دل مشغولى‏بسيارى از زعماى شيعى و از جمله امام(ره) را به خود اختصاص داده است. به همين دليل وى نيز درابتداى‏نهضت‏حركت اصلاحى و روشنگرى خود را از آنجا آغازكرد. مى‏توان اذعان نمود كه اساسا روحانيت و نهادحوزه درتعادل با امام (ره) و نهضت انقلابى ايشان داراى نقشى دوگانه - مثبت ومنفى - بوده است. دريك‏سوروحانيت اصيل وآگاه باادامه خط امام(ره) و جانفشانيهاى بسيار، به عنوان بازوى قدرتمند قيام وحركت‏ايشان عمل نموده است و در تحقق انقلاب حكومت اسلامى نقش كاملا مؤثرى داشته است، و درسوى ديگرروحانيونى قرار دارند كه شامل صنوف مختلفى هستند و نسبت‏به اين حركت‏يابى تفاوت بوده و يا باابزارهاى‏مختلف سعى نموده‏اند كه آن رامنكوب و متوقف سازند. خطرناكترين صنف اين دسته، جماعت مقدس مابان ومتحجرين هستند كه بيشترين مقابله رابانهضت امام خمينى (ره) انجام داده و مى‏دهند و وى بارها تخديرواحساس خطرخويش را ازآنها اعلام كرده است. (66) صف بندى ومواضع تقابلى بخشى از روحانيون مقدس نما ومتحجر درباره نوانديشى‏هاى سياسى فقهى وشيوه اجتهاد امام بر كسى پوشيده نيست و حتى مراجع مخلوعى مانند شريعتمدارى رانيز مى‏توان دراين صف‏بندى ومواجه با امام مشاهده كردكه مستقيما به موضع‏گيرى عليه نظريه ولايت مطلقه فقيه واختيارات‏مبسوط وى پرداختند. (67) امام (ره) درپيام تاريخى اسفند سال 67 به مراجع روحانيون سراسر كشوربه خوبى عليه اين صنف ازروحانيون هشدار داده واز رويه و كارشكنيهاى آنها بشدت انتقاد مى‏نمايند. ازجمله مى‏فرمايند: «آن قدرت كه اسلام ازاين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، ازهيچ قشر ديگر نخورده است ونمونه‏بارزآن، مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه در تاريخ روشن است... ولى طلاب جوان بايدبدانند كه پرونده تفكراين گروه همچنان باز است وشيوه مقدس مابى و دين فروشى عوض شده است‏شكست‏خوردگان ديروز سياست‏بازان امروز شده‏اند... امروز مى‏گويند: مسئوولين نظام كمونيست‏شده‏اند! تا ديروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان را براى ظهور امام زمان -ارواحنا فداه) رامفيد و راهگشا مى‏دانستند، امروز ازاين كه در گوشه‏اى خلاف شرعى كه هرگز خواست‏مسؤولين نيست رخ مى‏دهد، فرياد وا اسلاما سرمى‏دهند!. . . راستى اتهام آمريكايى و روسى و التقاطى، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن وحليت قمار و موسيقى از چه‏كسانى صادرمى شود؟ از آدمهاى لامذهب يا ازمقدس نماهاى متحجر و بى‏شعور؟فرياد تحريم نبردبادشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان واظهار طعن‏ها وكنايه‏ها نسبت‏به مشروعيت‏نظام كاركيست؟ عوام ياخواص، خواص ازچه گروهى؟ به ظاهرمعمين ياغير آن؟ بگذريم كه حرف بسياراست. همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان درجايگاه و فرهنگ و حوزه‏هاست و برخورد واقعى هم با اين خطرات‏بسيار مشكل وپيچيده است.» (68) به نظرنگارنده، آنچه مسلم است، دوران پر التهاب دهساله رهبرى امام (ره) - درجمهورى اسلامى -مساعده طرح نهايى مسائل مناقشه پذيرى مانند نظريه ولايت مطلقه فقيه نبود، زيرا وقتى حتى بعدها برخى‏متحجرين امام را به ناسبت‏حكم حليت‏شطرنج، خارج ازدين دانستند، (69) مسلم است كه درحضور چنين‏طايفه‏اى ودرآن دوران حساس، طرح صريح اين نظريه به صلاح اسلام و مسلمين نبوده است، لذا امام در اواخرعمر خويش و همزمان با افشانمودن چهره مقدس مآبان ومتحجرين، ابعاد كاملتر اين نظريه راآشكارساختند. وضعيت‏بحرانى كشور و «ولايت مطلقه فقيه‏» امام درطول حيات سياسى خويش، به حفظ ائتلاف و وحدت همه نيروها در جهت مصالح اسلام اعتقادداشتند وبه همين دليل از هرآنچه كه اين وحدت رامخدوش كند وبقاى حكومت اسلامى رادرشرايط بحرانى‏آنروز متزلزل سازد پرهيز مى‏نمودند. درواقع عدم اصرار ايشان بر تبيين كامل اطلاق نظريه ولايت مطلقه نيزدرسالهاى اوايل انقلاب نيز باچنين توجيهى، تبيين مى‏شود. امام (ره) در دمادم پيروزى انقلاب واوايل آن،جهت ارائه نظريه ولايت مطلقه فقيه براى عموم مر�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن