واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چامسكى سانسور مى شود نويسنده:جان سامرز نگاهى به روند آزادى انديشه در آمريكا اگرچه چامسكى از بزرگترين انديشمندان سده اخير آمريكا است اما آثار او در ساختار آكادميك رسمى آمريكا آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است. در مقاله اى كه مى خوانيد، جان سامرز، استاد مطالعات اجتماعى دانشگاه هاروارد به بررسى چرايى اين موضوع پرداخته است. نوام چامسكى بيش از ۳۰ كتاب در طول سه دهه گذشته به رشته تحرير درآورده است اما هنوز هيچ يك از مجلات معتبر در زمينه تاريخ آمريكا، مثل «امريكن هيستورى»، «امريكن هيستوريكال ريويو» و «ريويوز اين امريكن هيستورى» اين كتب را مورد بررسى قرار نداده اند. اگر اين نشريات از يك يا دو كتاب چامسكى غفلت كرده بودند، اين اتفاق به شكل يك مشكل پديدار نمى شد و مى توانست از مجموعه دلايلى كه به خود چامسكى بازمى گردد، ناشى شده باشد. اين نشريات اشاراتى به چامسكى داشته اند، اما اكثر اين اشارات در جهت تخريب او بوده است، زيرا اتهام داشتن تعصب در يك زمينه خاص را به او وارد مى كرده اند. اما اين مجلات به اندازه كافى در اثبات اتهام خود موفق نشدند. آنها حتى يكى از كتاب هاى او را مورد بازنگرى قرار نداده اند. چامسكى يكى از روشنفكران سياسى است كه آثارش خوانندگان بسيارى را در جهان براى خود پيدا كرده است با اين همه، مورخان علم به گونه اى رفتار مى كنند كه گويا او اصلاً وجو ندارد. چرا اين گونه است بازتاب هاى جزئى مانعى براى ارائه يك توضيح ساده براى اين موضوع است. هيچ سياست مشخصى نمى تواند تغييرات گوناگون را در سردبيرى نشريات به تعويق بيندازد. تصور اين كه يك توطئه در طول سه دهه ادامه پيدا كرده باشد نيز غيرقابل قبول است. اين نشريات گسترش زيادى را در حوزه نوشته هاى تاريخى باعث شده اند و همچنان چندصدايى روشنفكرانه در ميانشان باقى مانده است. سردبير نشريه امريكن هيستورى در سال ۲۰۰۴ نوشت كه «ما از طريق بازبينى كتاب ها به عنوان نشريه اى براى حفظ و ضبط تاريخ آمريكا انجام وظيفه مى كنيم. »آيا علت كنار گذاشته شدن چامسكى عدم اشاره او به موضوعات مورد علاقه مورخان است كتاب هاى او حاوى مباحثى جذاب درباره تاريخ جنگ سرد، نسل كشى، تروريسم، افكار عمومى، مراقبت هاى بهداشتى و نظامى گرى است و اينها تنها بخشى از افكار او را شامل مى شود. دامنه تلاش هاى او در آمريكا، اروپا و آسيا گسترده است و در اين بين، توجه ويژه اى به ظهور ايالات متحده داشته است. از ميان آثار وى، اثر مهمش با نام «طلوع غرب» كه در زمينه مقايسه تاريخ جهان نوشته شده است، بسيار مورد علاقه مورخان حرفه اى است و تاكنون مانند آن ديده نشده است. آيا چامسكى به اين دليل كه مورخ حرفه اى نيست، طرد شده است اين نشريات به بررسى آثار كسانى مانند رابرت بلاه، رانداه كولين، مايكل فوكات، كليفورت گليتز، ناتان گلازر، اريوين هاو، سيمور مارتين ليپست، ريچارد ررتى، ادوارد سعيد، گرى ويلز و جان آپلايك پرداخته اند زيرا كتاب هايشان در ارتباط با يك بخش مهم تاريخ نوشته شده بود. آثار چامسكى داراى ركورد در داشتن تقديرنامه است و از دشوارى هاى ادبى خالى هستند. آيا علت طرد شدن چامسكى اين است كه او سياست و تاريخ را از هم جدا نكرده است مورخان دانشگاهى معمولاً از مهارت و تخصصشان به عنوان وسيله اى براى سوءاستفاده سياسى يا تهديد استفاده مى كنند، مانند سين ويلنتز و گزارشى كه چند سال قبل به كنگره ارائه كرد با ديويد لندز و نامه هايى كه در سال ۲۰۰۰ براى نيويورك تايمز فرستاد. اگر اين گونه مسائل براى كنار گذاشتن چامسكى از جمع دانشمندان مورد قبول باشد، تنها تعداد كمى از مورخان باقى خواهند ماند. تاريخ نويسى حرفه اى اين كار را انجام نمى دهد و نبايد هم انجام دهد. همين نكته با اندكى تسامح در مورد هنرى كيسينجر هم صدق مى كند. نشريه امريكن هيستورى كه تاكنون از هيچ فرصتى براى بررسى كتب چامسكى استفاده نكرده است، در بازبينى كتاب ديپلماسى كيسينجر در سال ۱۹۹۴ اين كتاب را با عنوان «مرجع و داراى اهميت بسيار در مورد سياست جهانى و سياست خارجى آمريكا از زمان كاردينال روچيليو تا پايان جنگ سرد» توصيف كرد. من گمان مى كنم، جواب سؤال ما با رجوع به مباحث چامسكى و حتى با رجوع به موقعيت حرفه اى او به دست نمى آيد؛ بلكه بايد به اهداف او توجه كرد. تعابير دولت ستيزانه چامسكى در ارتباط با مسئوليت هاى اساسى، همه جا وجود دارد: «اين وظيفه روشنفكران است كه از حقيقت صحبت كنند و دروغ ها را فاش سازند. » كسى نمى تواند كتب چامسكى را بخواند و به سادگى به اين نتيجه نرسد كه حقيقت چيزى است كه توسط دسته اى از الفاظ محاصره شده است. او با مورخان پساليبرال نيست كه مى گويند روشنفكران دانشگاهى به واژگان جديدى براى فهم حقيقت نيازمندند. او به تاريخ نويسى به عنوان راهى به سوى قدرت، كسب اعتبار، شام هاى باشگاهى دانشمندان، جمع آورى اعانه يا چيزهايى از اين قبيل نگاه نمى كند. اگر چه اين تعاريف پيش پا افتاده است، اما توجيهى است بر اين مسئله كه چگونه نسل فعلى مورخان حرفه اى كه بسيارى از آنان كار خود را با نا آرامى هاى دهه هاى ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ آغاز كرده اند، خود را بدون هيچ ناراحتى به نظم سلسله مراتبى زندگى دانشگاهى راضى كرده اند. ليبراليسم آنها شامل ناديده گرفتن گروه هاى اجتماعى مى شود و در قبال جلوگيرى از سركوب قدرت كارگران، كار زيادى انجام نمى دهند. امروزه تفاوت ميان متخصصان آزاد و كارمندان دانشگاه از بين رفته است. تاريخ جوامع تخصصى، مسئول ساختارى است كه در آن به قدرت بيش از هر زمانى فرصت عرض اندام داده شده است. در هر صورت، نتايج اين امر به ضعف همه ما منجر شده است. انزوا، چامسكى را مجبور ساخت تا در رويارويى با بعضى از چهره هاى معاصر، به سؤالات آنها پاسخ دهد. هر چيز از لحن نوشته هايش تا تاريخ زندگى اش، مورد شديدترين انتقادات واقع شد. اگر منتقدانش يك ايراد حقيقى پيدا كنند، فرياد مى زنند آن را و در مقابل رويش قرار مى دهند و اگر ايرادى پيدا نكنند، مى گويند؛ «بسيار خوب» و به جاى اشتغال به بحث و تحقيق كه ممكن است كمى بحث را جالب و متفاوت كند، مطالعه آثارش را متوقف مى كنند. عكس العمل طرفدارانش مبتنى بر دلدادگى و نه بر استدلال است. آنها جذب چامسكى شده اند و به او قابليت هاى نيمه جادويى نسبت مى دهند. او به اين امر در يكى از مصاحبه هايش اشاره دارد و مى گويد: تلاش بسيارى كرده تا از اين گونه پيروان جدا شود. نشريات تاريخ با طرد يكى از مؤثرترين صداها در مباحث سياسى معاصر، از اين حقيقت كه آزادى روشنفكرانه به صورت گزينشى به افراد اعطا مى شود، پرده برداشتند. يكى از درس هايى كه ما از ايدئولوژى پساليبرال مى آموزيم اين است كه سانسور در رابطه اى هوشمندانه با فرهنگ و فرآيند اجتماعى قرار دارد. سكوت هم مثل جنجال مى تواند مؤثر باشد و ادامه پيدا كند. لزوم احياى پايه هاى اخلاق حرفه اى، تنها دليل براى جلوگيرى از طرد چامسكى است. بسيارى از مقالات و بررسى هاى نشريات فاقد ارتباط جدى با مسئوليت هاى انسانى است. آنها به دنبال ايجاد ارتباط هستند، درحالى كه درخواستى مطرح نشده است. ارتباط با چه اين بد اقبالى مورخان ليبرال و ماركسيست است كه در عصر محافظه كارى مطلب مى نويسند. براى چندين دهه، آنها به تنظيم ايدئولوژى احزاب نزديك به قدرت مى پرداختند، ولى بعد از گذشت فرصت متوجه شدند كه اين فرآيند به ضررشان تمام خواهد شد. آنها به جزئى كردن مفاهيم شان تا ريزترين نكات ادامه دادند و راجع به انواع گوناگون آن، سؤالات موشكافانه اى مطرح كردند و به ساخت يك سيستم ثابت و دائمى پرداختند. شايد علت اين كه بسيارى از جوانان چامسكى را نشاط انگيز و نيروبخش مى دانند، اين است كه فرهنگ روشنفكرى ما بى هدف و بى انگيزه است، درحالى كه او اين چنين نيست. مسئله اين نيست كه چامسكى از خطا مصون است يا همه نظراتش درست است بلكه نكته اصلى اين است كه او در مقالاتش به صراحت درباره سرانجام كار نشريات تاريخ سخن مى گويد. شايد يك گردهمايى بزرگ درباره چامسكى و تاريخ سياست خارجى ايالات متحده بتواند واقعيت را نشان دهد و باعث يك روشنگرى دوجانبه شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]