واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: هركه بيهنر افتد نظر به عيب كند طراح لوگوی"تهران امروز"
هركه بيهنر افتد نظر به عيب كندسميرا ميداني؛ تهران امروز - دامون خانجانزاده از طراحاني است كه در سالهاي اخير بهطور تخصصي و مداوم به كار در حوزه «طراحيحروف» و «تايپوگرافي» پرداخته. او داراي مدرك ممتاز از انجمن خوشنويسان ايران و كارشناسي ارشد گرافيك از دانشگاه هنر است. در بخشي از كارنامه كاري او طراحي لوگوتايپ نشريات مختلفي ديده ميشود كه نمونهاي از آخرين طراحيهايش، لوگوي روزنامه تهرانامروز است. در عصر يك روز زمستاني با اين طراح گرافيك درباره شيوه كارش و نحوه طراحياش به گفتوگو پرداختيم. آثار گرافيك تفاوت مهمي با ديگر آثار تجسمي دارند كه به موضوع كاربردي بودن اين آثار مربوط ميشود. با توجه به اين امر، وقتي يك طراح به طراحي لوگو ميپردازد چه نكات و معيارهايي را بايد مدنظر داشته باشد؟گرافيك يك هنر كاربردي است و با حضور كارفرما معنا مييابد. سواي نكات فني هنگاميكه شما درگير طراحي يك نشانه هستيد، بايد به اقتصاد آن كالا و ماندگاري اثر براي كارفرما فكر كنيد. چهبسا اگر با طراحي خود آدرس اشتباهي به مخاطب بدهيد، فاصله او و مخاطبش را دورتر كردهايد و در نتيجه به اقتصاد آن كالا ضربه ميزنيد. پس كار گرافيك اين وظيفه را برعهده دارد كه بتواند در معرفي كالاي موردنظر درست عمل كند و بيننده را گمراه نكند. نشانه مثل نوزاديست كه متولد ميشود، شكل ميگيرد و بزرگ ميشود. به همين دليل به مراقبت و توجه ويژهاي نياز دارد و اگر به اين نكات دقت نشود ممكن است اين نوزاد نتواند بهطور سالم ادامه حيات بدهد و از بين برود. يك تفاوت مهم نشانه با ديگر منطقههاي گرافيك اين است كه نشانه، عمري طولانيتر خواهد داشت و امكان دارد 200 يا 300 سال يا بيشتر عمر كند، ازينرو اهميت فراواني دارد.در طراحي نشانه مسائل تخصصي و فني نيز مطرح است. براي مثال ميگويند در طرحي لوگو نبايد خوانايي، فداي زيبايي شود. درباره اين معيارها هم توضيح بدهيد.بخشي از نشانهها وظيفه خوانايي را برعهده دارند، در پارهاي از آنها هم خوانايي اهميت ندارد. براي مثال وقتي نشانهاي براي خودتان طراحي ميكنيد و بهعنوان امضا پاي كارتان ميگذاريد آن لوگو به لحاظ تصويري و نحوه قرارگيري آن در كار اهميت دارد. اما در حوزه سرلوحه مطبوعات، خوانايي اهميت ويژهاي پيدا ميكند، چون شما روزنامه يا نشريهاي را نميخريد كه از خواندن نامش ناتوان باشيد. براي برخي كالاهاي ديگر هم همين شرايط وجود دارد، بهطور مثال اگر خانم خانهدار با سواد متوسط نتواند نام كالا را بخواند، از نظر رواني امكان كمتري وجود دارد كه آن را بخرد. بهخصوص براي نشريات نبايد كاري انجام داد كه خوانايي براي خواننده دشوار شود، از طرفي به شكل درست حروف ضربه وارد شود. بايد حروف را سر جاي خود بنشانيد تا خوانش آن با مشكل مواجه نشود. طراح بايد طوري تركيب را كنترل كند كه اين نكته در آن لحاظ شود. اين فقط با كار مداوم و دست يافتن به سواد بصري لازم در ارتباط با فرهنگ خط ايراني بهوجود ميآيد.ما در اين سالها عادت كردهايم لوگوي روزنامهها را به شكل افقي ببينيم. اين روند بر چه اساس بهوجود آمده و چرا غالب لوگوي روزنامهها به اين شكل طراحي و اجرا ميشوند؟كادر مرئي روزنامهها كه روي پيشخوان ديده ميشود يك كادر افقي است. به لحاظ بصري وقتي با يك كادر افقي سروكار داريد به سراغ يك انرژي افقي براي آن ميرويد. يعني تصميم شما براي پيشاني اين كادر افقي، يك كادر افقي كوچكتر خواهد بود. اما بهنظر من در طراحي يونيفورم روزنامه ميتوان بر اين عادت غلبه كرد. عادت كردن ما به لوگوهاي افقي بيشتر به اين موضوع بازميگردد كه از گذشتهها و در روزنامههايي مثل كيهان و اطلاعات و... ساليان سال شاهد لوگوي افقي بوديم. اگر به دورههاي گذشته در تاريخ مطبوعات نگاه كنيم شاهد شكلهاي ديگري از چنين عادتهايي خواهيم بود. براي مثال در بسياري از سرلوحههاي روزنامههاي دوران قاجار شاهد موجودي دورگه هستيم.از چه نظر دورگه بودند؟براي مثال در طراحي لوگو روزنامههايي مثل «شرف»، «شرافت»، «تربيت» و ديگر روزنامههايي كه خطاطي آنها را ميرزا محمدرضا كلهر انجام داده بود غير از خط فارسي، عناصري تصويري مانند فرشته، گل يا بوته با استيل فرنگي ديده ميشد. آن نقوش را طراحاني كه در اروپا بودند طراحي ميكردند و نوشتن عنوان آن را ميرزا محمدرضا كلهر انجام ميداد. مد آن زمان همان دورگه بودن لوگوها بود. در دوران مظفري، ميبينيم كه اسم روزنامه به صورت آينه تكرار ميشد. اين تكرار متقارن حول محور عمودي در بسياري از سرلوحههاي آن دوران مرسوم بود. آن زمان لوگو را حتما در وسط صفحه قرار ميدادند و براساس اصل تقارن عمل ميشد. در واقع تا زماني كه طراحي نميآمد و پيشنهاد ديگري نميكرد همان شيوههاي قبلي را ادامه ميدادند. من فكر ميكنم در طراحي روزنامه اگر بتوان پيشنهادها و شيوههايي را اجرا كرد كه از منظر اصول تصويري صحيح هستند، در مدت زمان كوتاه از سوي مخاطب پذيرفته ميشوند.شما براساس همين ديدگاه براي تهرانامروز لوگوي عمودي طراحي كرديد يا به شما سفارش داده بودند كه لوگو را به اين شكل طراحي كنيد؟پيشنهاد بنده بود كه ابتدا در مقابل آن مقاومت شد اما بالاخره پذيرفتند. طراحي صفحه اول، بعد از طراحي لوگو شكل گرفت و فكر ميكنم محل مناسبي هم براي لوگو در نظر گرفته شده، چون از نظر رواني، چشم مخاطب بيشتر با حاشيه تورق سر و كار دارد از دلايل ديگري كه لوگو را به شكل عمودي طراحي كردم اين است كه كلمه «امروز» كلمهاي عمودي است و حروف آن مقطع هستند. «الف»، «مر»، «و»، «ز» همه حركتي عمودي دارند و مجموعه آنها را هم ميتوان در يك كادر عمودي طراحي كرد و فضاي منفي كمتري ايجاد ميكند، همچنين اخلاق مستطيل عمودي است كه پويايي بيشتري از مستطيل افقي دارد.ما روال ديگري هم كه در ديدن لوگوهاي روزنامهها داريم به اين برميگردد كه عادت كردهايم، لوگوها را بيشتر به شكل خوشنويسي ببينيم اما شما در لوگوي تهرانامروز از اين عادت هم تا حد زيادي صرف نظر كردهايد. ديدگاه شما در انتخاب اين شيوه چه بود؟اول اجازه بدهيد بر اين نگاه تاكيد كنم كه طراحي لوگو تايپ يا سرلوحه يك روزنامه با استفاده از خط نستعليق، خوشنويسي نستعيلق نيست. طراحي لوگو با خطوط كلاسيك عرصهاي است كه در آن دو رسانه خط و گرافيك بر هم متأثرند و در بخشهايي از آن خط بهنفع گرافيك كنار ميآيد و گاهي نيز گرافيك بهنفع خط. كافي است اسم يكي از روزنامهها را به يك خطاط بدهيد تا بنويسيد و بعد ميبينيد كه شيوه تقطيع حروف و مفردات و برشها و مفاصل، چه تفاوتي با اجراي گرافيك آن نشانه دارد.مثلا شما در خوشنويسي اجازه نداريد قلم را بيش از دانگ مورد نظر حركت بدهيد و براي همه چيز اصولي محكم و تغيير ناپذير پيشبيني شده و هر چيزي بهجاي خويش نيكوست.در خوشنويسي تمام قواعد در خدمت زيبانويسي است، اما در تايپوگرافي شما مسئوليتي براي زيبانويسي نداريد.به اين موضوع بايد توجه كنيد كه مخاطب، صفحه اول روزنامه را با فاصله بيشتر از اينكه يك قطعه خطاطي را ميبيند، روي پيشخوان دكهها ميبينيد به همين خاطر بايد آن را كمي درشتتر و فربهتر درنظر گرفت. بنابراين وقتي از خطوط كلاسيك استفاده ميكنيد رسانه شما خوشنويسي نيست، خطاطي هم نيست، گرافيك است اما با عناصر خط اين كار را انجام ميدهيد. در خوشنويسي، اصالت بر زيبانويسي است ولي در گرافيك كاربرد اهميت دارد و اگر لازم باشد مثلا الف را ضخيمتر بنويسد تا به خوانايي كمك كند بايد اين كار را انجام دهيد و درنگ نكنيد.براي طراحي لوگوي تهرانامروز از چه خطي استفاده كرديد و چرا؟خط نستعليق، خط نستعليق ترجمان تصويري ادبيات ايراني است. اگر به بخش وسيعي از ادبيات ايران بنگريد، خط نستعليق خودنمايي ميكند.نستعليق از تركيب دو دستگاه خط بهوجود آمده؛ تركيب «نسخ» با كرسي صاف و مفرداتي با سطح زياد و دور كم، و خط «تعليق» با كرسي مدور و مفرداتي پردور و با سطح كم، خط نستعليق را پديد آورده كه قابليتهاي بسياري دارد. اين خط از انداره غبار، خفي، كتابت، جادو تا جلي و كتيبهنويسي مورد استفاده قرار ميگيرد. در كتابت ميبينيم كه ديوان شعر بسياري از شعراي ما را با آن نوشته اند. در بسياري از ابنيه مذهبي به همين شكل داراي كاربرد است.همانطور كه در ابتداي صحبتهايم گفتم، در عرصه مطبوعات حضور مخاطب اهميت ويژه دارد و به همين دليل بايد از خطي در سرلوحه آن استفاده كرد كه خطي «منسوب» يعني نسبتدار باشد و از هر لحاظ بيشترين تناسب را با توانايي آدمي داشته باشد كه خوانايي از آنجمله است.لوگوي «تهرانامروز» از دو كلمه تهران و امروز تشكيل شده. زماني كه اين كار به من سفارش داده شد از من خواستند روي كلمه امروز تمركز كنم و تهران در پلان دوم قرار داشت. پيشنهاد من اين بود براي كلمه «امروز» از خط نستعليق و براي «تهران» از نسخ استفاده شود. چون بنا بود كلمه «تهران» به شكل كوچكتري ديده شود و هم به خوانايي ضربهاي وارد نشود، آن را با نوعي از خط نسخ گرافيزه شده طراحي كردم.آن بخشهايي كه در پايان حروف «ز»، «و» و «مر» وجود دارد...پايان حروف «شمره» نام دارد و اين اتفاقي كه در انتهاي حروف در اثر سرعت نگارش ايجاد ميشود در اصطلاح «تشمير» ميگويند. اين يك رفتار اصيل در خوشنويسي است كه به آن «قلمانداز» ميگويند و در تمام خطوط وجود دارد.در نستعليق قاجاري به خصوص در مرقعات «ميرزاغلامرضا» و «ميرحسين ترك» و بعدها «فتحعلي حجاب شيرازي» بهصورت يك شيوه درميآيد. در بسياري از قطعات و مرقعات مذهبي، كتابهاي دعا و ابنيه اين شيوه نستعليق قلمانداز موجود است. ذات خط نستعليق به همين شكل است و اين شيوه در خط بهنوعي سرعتنويسي و نياز بهرهگيري درست از زمان و پويايي و حركت را القا ميكند.اين روزها درباره لوگوي «تهرانامروز» بحثهاي مختلفي مطرح شده است. نظر شما بهعنوان طراح لوگو درباره اين مباحث چيست؟بله،خود بنده هم شگفتزده هستم ، اين امر حكايت از ناديده گرفتن خط اصيل ايراني، بهعنوان بخشي از ميراث فاخر و جمال و شكوه فرهنگ ايراني است.اينكه با ديدن اين لوگوتايپ چطور ميتوان به افكار و تصوراتي عجيب و غريب اصرار ورزيد، آن را نميدانم. بايد گفت اگر اين پردهدري بخواهد چنين پيش برود و اينگونه به خط و تاريخ سربلند آن بنگريم، به نتيجه درستي نميرسيم. اگر با اين عينك به هر پديدهاي نگاه كنيم ميتوانيم اشكال بيربط به موضوع را ببينيم. من فقط ميتوانم بگويم خط نستعليق ترجمان ادبيات ماست و بهعنوان عروس خطوط شناخته ميشود. نستعليق ذاتي سركش و مغرور دارد و بهراحتي نميتوان آنرا بكار گرفت و هر پديدهاي را در آن و با آن القا كرد. اما حرفه من گرافيك است و تا زماني كه در مورد پديدهاي تخصصي در كارم شبههاي باشد حاضرم جوابگو باشم، اما ضمن احترام براي همه در برابر چنين قضاوتهايي سكوت ميكنم، شايد اين مصراع خود گوياي اين معنا باشد كه: «هركه بيهنر افتد نظر به عيب كند.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]