واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تجربه یارانه ها در کشور های دیگرچین
پرداخت یارانه توسط دولت چین در بخش انرژی از قدمت زیادی برخوردار است. به طوریکه کنترل قیمتهای انرژی و پرداخت بهای ناچیزی از آن توسط مصرف کنندگان خسارات جبرانناپذیری را به این بخش وارد کرده و موجبات عدم کارایی زیادی را برای آن فراهم نموده است.با این حال، اگرچه طی سالهای اخیر سیستم قیمت گذاری حاملهای انرژی تا حدودی متحول گردیده و تلاش میشود که آثار تغییرات و دگرگونیهای حادث شده در بازارهای بین المللی نیز در آن لحاظ شوند، هنوز قیمت اغلب سوختها در چین از طریق دستورالعملها و بخشنامهها اعلام میشود. بنابراین چشمانداز آزاد سازی بخش انرژی با این فرض در نظر گرفته میشود که دولت به تدریج پرداخت یارانهها را در این بخش و طی ده سال 2010-2000 حذف خواهد نمود. به عبارت دیگر تا سال 2010 قیمت انواع حاملهای انرژی تابعی از هزینه اقتصادی عرضه آن بوده و از شرایط بازارهای بین المللی انرژی در نقاط مختلف جهان پیروی خواهد کرد.در حالیکه وضعیت انرژی چین با ذخایر و تولید بالای زغال سنگ و ذخایر محدود و تولید کم نفت و گاز شناسایی میشود، باید اشاره کرد که وجود ذخایر و منابع کافی زغالسنگ لازمه حیات اقتصادی و تداوم رشد شتابان آن است زیرا جایگزینی نفت و گاز با زغال سنگ از جمله مهم ترین اقدامات دولت چین در این زمینه به شمار میباشد. چین برای ورود به سازمان تجارت جهانی (WTO) در سالهای اخیر کنترل قیمت 128 نوع کالا (به جز کالاهای عمومی مانند انرژی برق، مخابرات و …) را حذف کرد اگرچه اتخاذ شیوه جدید زندگی در بخشهای خانگی، تجاری و حمل ونقل شخصی از صفات عمده و بارز رشد شتابان مصرف انرژی در کشور است و به عبارت دیگر چشمانداز افزایش درآمد سرانه مردم چین از 283 دلار در سال 2000 به 13/338 دلار در سال2003 از عوامل عمده افزایش تقاضای انرژی در چین به شمار میرود. به همین منظور دولت اهداف جدیدی را برای سیاستهای انرژی چین لحاظ کرده است که شامل موارد زیر میشود:-استفاده از انرژیهای متنوع (نفت و گاز، هستهای) و کاهش سهم زغالسنگ در سبد انرژی مصرفی؛-ایجاد اطمینان خاطر در امنیت انرژی (ذخیرهسازی نفت)؛-افزایش کارایی انرژی با حضور سرمایههای خصوصی و خارجی؛-کنترل انتشار آلایندهها؛-آزاد سازی بخش انرژی و قیمتهای آن از طریق یارانهها تا سال 2010.سیستم پرداخت یارانه که به طور سنتی در زمینه غذا و لباس پرداخت میشد همچنان به عنوان کمک به مردم ادامه دارد. اما چین برای ورود به سازمان تجارت جهانی (WTO) در سالهای اخیر کنترل قیمت 128 نوع کالا (به جز کالاهای عمومی مانند انرژی برق، مخابرات و …) را حذف کرد (پرمه، 1384: 52-50).ترکیه
ترکیه در سال 2001 در یک بسته سیاستی کلان شامل: معرفی نظام نرخ ارز شناور ،کاهش کسری بودجه دولت و استقلال بانک مرکزی برنامه اصلاح بازارهای مالی، مخابرات و انرژی را با پشتیبانی همهجانبه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به روش خصوصیسازی نهادهای عمده دولتی اعلام کرد. برنامه خصوصیسازی بازار انرژی با آزادسازی آغاز شد در این رابطه قانون بازار برق در سال 2001به تصویب مجلس رسید و براساس آن نهاد تهیه مقررات مربوط به بازار انرژی تاسیس شد.درسال 2004 شورای عالی برنامه ریزی استراتژی اصلاح بخش برق را تصویب کرد. قانون بازار برق ترکیه از سال 2001به اجرا درآمد برآن اساس بازار آزاد برای تولید وتوزیع برق ایجاد شد طبق قانون مذکور، شرکت دولتی که هر سه بخش تولید، توزیع و انتقال برق را برعهده داشت به تفکیک حوزههای تولید وبازرگانی دراختیار بخش خصوصی قرارداده شد.در سال 2002 چهارمرحله برنامه رقابتی کردن بازار برق به شرح ذیل اعلام شد:1- اعطای مجوز تاسیس شرکت برق وگاز طبیعی به بخش خصوصی2- از2003 اعطای حق انتخاب شرکت تولیدبرق به مصرف کنندگان عمده3- راهاندازی مرکز توافقات مالی برای تسویه وتراز مبادلات4- بهره برداری کامل از مرکز مالی فوقدر بخش خانوارها قیمتهای پایین سوخت باعث ناکارایی در مصرف سوخت میشوددر سال 2004 پارلمان ترکیه طرحی را به تصویب رساند که طی آن هزینههای تولید نفت داخل آن کشور اصلاح شد، قیمت برای مصرفکننده آزاد گردید و در شرکتهای پالایش نفت دولتی، به بخش خصوصی انجام شد. برنامه خصوصیسازی شرکتهای پالایش نفت از 2005 آغاز وتاکنون درجریان است. برای مثال 5/31درصد از شرکت پالایش نفت ترکیه که 80 درصد نفت این کشور درآن پالایش می شود در سال 2007 به سرمایه گذاران بخش خصوصی فروخته شد.بدین ترتیب دولتها در کشورهای در حال توسعه معمولاً به کنترل قیمتها متوسل میشوند که این امر را حداقل برای حمایت از شهروندان بیبضاعت خود انجام میدهند. این کشورها به روشهای گوناگونی در بازارها دخالت میکنند. به عنوان مثال در کشورهای واردکننده نفت برخی از دولتها به کنترل مستقیم مقدار، نحوه توزیع و قیمت انرژی میپردازند. برخی دیگر از کشورها اجازه میدهند که بخش خصوصی به صورت آزاد فرآوردههای نفتی را وارد و توزیع کنند، ولی برای این محصولات سقف قیمت تعیین میکنند و دولت زیان حاصل از این تعیین قیمت را برای بخش خصوصی جبران میکند. در کشورهای صادرکننده نفت، دولتها اغلب قیمتهای داخلی پایینتر از سطح قیمت جهانی تنظیم میکنند و یک هزینه فرصت به عرضهکنندگان این فرآوردهها تحمیل میکنند. از طرف دیگر قیمتهای یارانهای سوخت ضمن اینکه موجبات محبوبیت سیاسی دولتها را فراهم میکند ولی تبعات مهمی نیز در بردارد. برای دولتها یارانه ممکن است باعث افزایش مخارج مستقیم دولتی نسبت به استفاده از آن در بخش تولید شود که منجر به کاهش درآمدهای حاصل از تولید داخلی میشود. همچنین در بخش خانوارها قیمتهای پایین سوخت باعث ناکارایی در مصرف سوخت میشود. بنابراین جهت محافظت از فقرا در مقابل قیمتهای فزاینده محصولات نفتی، اعطای یارانههای همگانی انرژی معقول و مقرون به صرفه نیست. زیرا اینگونه یارانهها به ناچار دچار نشت اساسی منافع به سمت اغنیای جامعه میشوند.تجربه هدفمندسازی یارانه مواد غذاییبا عنایت به نقش بسیار مهم مواد غذایی در زندگی روزمره مردم و پرداخت یارانه قابل توجه به آنها در کشور، در این قسمت تجربه کشورهای منتخب در این زمینه بررسی میشود تا بتوان در سیاستگذاری در زمینه یارانه این کالاها از این تجربیات سود جست.الجزایر
از سال 1973 تا 1996 یارانههای مصرفی عمومی مواد غذایی به عنوان یکی از محورهای اصلی سیستم حمایت اجتماعی الجزایر به شمار میآمد. یارانهها در این کشور به دو شکل آشکار (از طریق انعکاس مستقیم در بودجه) و ضمنی (از طریق نرخهای ارز ترجیحی و قیمتهای ثابت و حاشیههای سود) بودند. غلات، شیر و شکر عمدهترین کالاهای یارانهای بوده و به ترتیب 35%، 38% و 18% منابع یارانهای را به خود اختصاص میدادند. در سال 1991 یارانه مواد غذایی در کشور الجزایر نزدیک به 5% GDP و 17% مخارج کل دولت را تشکیل میداد. این هزینههای بالا و فزاینده بیانگر پوشش همگانی و درجه بالای یارانه هر کالا بود، به طوری که 50% ارزش گندم و به ترتیب یک سوم و دو سوم ارزش آرد و نان به صورت یارانه پرداخت میشد. یارانههای وضع شده بر شیر پاستوریزه و شیرخشک نیز به ترتیب تقریباً برابر با نصف و سه چهارم ارزش غیریارانهای آنها بود. همچنین حدود 50% ارزش شکر دانهریز و دو سوم ارزش شکر چهارگوش به صورت یارانه پرداخت میشد. سایر محصولات یارانهای نظیر روغن آشپزی و سبزیجات خشک 50% ارزش تولید غیریارانهای آنها و برای رب گوجهفرنگی تقریباً دو سوم ارزش آن بود. در سال 1991 یارانه مواد غذایی در کشور الجزایر نزدیک به 5% GDP و 17% مخارج کل دولت را تشکیل میداداز طرف دیگر هدفگیری یارانههای مواد غذایی به سمت فقرا بسیار ضعیف بوده است به طوری که در سال 1991 گروههای پایین درآمدی نسبت به گروههای بالای درآمدی یارانه کمتری دریافت نمودهاند. به ویژه دهک اول درآمدی 6% کل مخارج صرف شده بر یارانههای مواد غذایی را دریافت کردهاند، در حالیکه دو دهک ثروتمند 16% دریافت داشتهاند که تقریباً 3 برابر بیشتر بوده است. به طور مشابه پایینترین پنجک جمعیت تنها 13% یارانهها را دریافت داشتهاند در صورتیکه دو پنجک بالایی بیش از نیمی از پرداختهای یارانهای را به خود اختصاص دادهاند. علیرغم هدفگیری نامناسب فقرا براساس بار مطلق، یارانهها به طور نسبی موفقتر بودهاند. به طوری که نسبت مخارج سرانه کالاهای یارانهای به کل مخارج مصرفی برای فقیرترین دهک از ثروتمندترین دهک بیشتر بوده است. این امر حاکی از آن است که یارانهها گروههای هدف را از طریق مشمول یارانه نمودن سهم بیشتری از مصرف آنها منتفع نموده است. به طور متوسط حدود 27% از کل مخارج دهک اول درآمدی را کالاهای یارانهای تشکیل میداد؛ درحالیکه این رقم برای دهک بالایی کمتر از 2 درصد بود.تنظیم : سعید آقازاده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]