تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846120396




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در روزنامه نوشتند و نقاره هم زدند


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در روزنامه نوشتند و نقاره زدند
نقاره خونه
در شب جمعه اول ذیقعده 1381 جوان افلیجى از اهل تبریز به نام سید على اكبر شفا یافت؛ خبر شفاى او به همگان رسید و نقاره زدند و جریان آن در روزنامه خراسان به شماره 3692 با عكس آن جوان به شرح زیر درج شد:شب گذشته در مشهد جوان افلیجى در حرم مطهر حضرت رضا(علیه‎السلام) شفا یافت؛ كسبه بازار روز و شب گذشته جشن گرفتند و دكان‎هاى خود را با پرچم‎هاى سه رنگ و چراغ‎هاى رنگارنگ تزئین كردند؛ خبرنگار ما كه با این جوان تماس گرفت، جریان مشروع آن را چنین گزارش داد.این جوان به نام سید على اكبر گوهرى كه سنش در حدود بیست و هشت سال و از اهل تبریز و شغلش قبل از ابتلاى به این مرض عطر فروشى در بازار تبریز بوده، به خبرنگار ما اظهار داشته است كه:من از كودكى به مرض حمله قلبى و تشنج اعصاب مبتلا بودم و چون به شدت از این مرض رنج مى‎بردم، بنا به توصیه پزشكان تبریز، براى معالجه به تهران رفتم و در بیمارستان فیروزآبادى بسترى شدم .روز عمل جراحى دقیق فرا رسید و قرار شد كه لكه خونى كه روى قلب من بود به وسیله اشعه برق از بین ببرند و آن را بسوزانند ولى معلوم نیست به خاطر چه اشتباهى، مدت برق به روى قلب بیشتر شد كه بر اثر آن نصف بدنم فلج گردید و چشم چپم نیز از بینایى افتاد.مدت پنج ماه براى معالجه مرض جدید در بیمارستان چهرازى بسترى بودم پس از معالجات فراوان، بدنم تا اندازه‎اى خوب شد و چشمم بینایى خود را باز یافت ولى پاى چپم همان طور باقى ماند به طورى كه حتى با عصا هم نمى‎توانستم خوب حركت كنم؛ پس با ناامیدى زیاد به تبریز برگشتم و در آنجا خیلى براى معالجه خرج كردم و هر كس هر چه گفت و تجویز كرد، انجام دادم .دكان عطر فروشى و خانه و زندگانیم را به پول تبدیل كرده، صرف خرج معالجه كردم؛ دوباره به تهران برگشتم و به بیمارستان شوروى مراجعه كردم؛ ولى آنجا هم پس از معالجات زیاد گفتند معالجه اثرى ندارد و پاى تو براى همیشه فلج خواهد بود؛ بنابراین باز به تبریز برگشتم. روز اول عید نوروز به خانه یكى از پزشكان تبریز به نام دكتر منصور اشرافى - كه با خانواده ما و همچنین با مرض من آشنایى كامل داشت - رفتم و با التماس از او خواستم كه اگر راهى براى معالجه پایم باقى است، بگوید و اگر هم ممكن نیست، اظهار نماید تا من دیگر به این در و آن در نزنم .دكتر پس از معاینه دقیق سوزنى به پایم فرو كرد و من هیچ احساس دردى نكردم آنگاه مقدارى از خون مرا براى تجزیه گرفت و گفت: سید على! معالجه پاى تو ثمرى ندارد؛ متاسفانه تو براى همیشه فلج خواهى بود.من به خاطر این اظهار نظر پزشك در آن روز بسیار ناراحت شدم؛ با این كه آن روز، روز عید بود و مردم همه غرق شادى سرور بودند؛ لكن من با دلى شكسته به خانه یكى از رفقاى خود رفتم؛ و سخنان دكتر را براى او شرح دادم. آن دوست كه مردى پیر و سالخورده بود، مرا دلدارى داد و گفت: سید على اكبر! تو كه جوان متدین و با تقواى؛ خوب است به طبیب واقعى یعنى، به حضرت رضا(علیه‎السلام) مراجعه كنى و براى زیارت آن حضرت به مشهد مقدس مشرف شوى؛ به محض این كه آن دوست چنین پیشنهاد كرد، اشكهایم جارى شد؛ همان دم تصمیم گرفتم كه به پیشنهاد او جامه عمل بپوشانم .پس وسایل سفر را تهیه و به سوى مشهد مقدس حركت كردم .ساعت هفت و نیم روز پنجشنبه وارد مشهد شدم؛ از آنجا كه خیلى اشتیاق داشتم؛ بدون آنكه منزلى بگیرم و استراحتى كنم، با هر زحمتى كه بود خود را به صحن مطهر رساندم و قبل از تشرف به حرم، برگشتم و غسل زیارت كردم .تمام افرادى كه در حمام بودند به حال من تاسف خوردند؛ به هر حال به حرم مشرف شدم و بیرون آمدم. چون خیلى گرسنه بودم، به بازار رفته، قدرى خوراكى تهیه كرده، خوردم و دوباره به حرم بازگشتم؛ و دیگر خارج نشدم تا شب ساعت یازده در گوشه‎اى نشستم. یكى از خدام حرم هم مواظب من بود كه زیر دست و پاى زائرین و جمعیت انبوه لگدمال نشوم. در همین موقع با زحمت، خود را به ضریح مطهر رساندم .و با صداى بلند به ناله و زارى پرداختم و آنقدر گریه كردم كه از حال طبیعى خارج شدم، در همان حالت اغماء و بیهوشى نورى به نظرم رسید كه از آن صدایى بلند شد و امر كرده و گفت: سید على اكبر! بلند شو، خدایت تو را شفا عنایت فرمود.در حال اغماء خارج شدم و دیدم پایى را كه توانایى تحمل سنگینى آن را نداشتم و انگشتان آن را نمى‎توانستم تكان دهم به حركت آمد و بدون كمك عصا به كنارى رفتم و نماز خواندم و شكر خداى را به جاى آوردم .در این هنگام یكى از همشهریانم را - كه كاملا از حال من آگاه بود - در حرم مطهر دیدم؛ همین كه او چشمش به من افتاد خیلى از حال من تعجب كرد و مرا به اتاق خود در مسافرخانه میانه برد. و كسبه بازار و كاركنان حمام هم كه مرا در حال بهبود دیدند، متعجب شدند و مرا به خدمت آیت الله سبزوارى بردند.اشخاصى كه مرا دیده بودند شهادت دادند و جریان را طى نامه‎اى به استان قدس رضوى نوشتند و بدین مناسبت ساعت ده صبح براى خشنودى مسلمانان نقاره زدند.سپس با خود گفتم: هر چه زودتر به شهر خود باید بروم و این مژده بزرگ را به مادر و همسر و دو فرزند و شش بردارم بدهم و ان شاءالله دوباره در اولین فرصت براى زیارت حضرت رضا(علیه‎السلام) بازگردم.(1) اى شهریار توس، شاهنشاه دین رضا                                               وى ملجاء خلایق و وى مقتداى مااى آن كه انبیا به طواف حریم تو                                                       دارند اشتیاق، به هر صبح و هر مسااندر جوار قبر تو جمعى پریش‎حال                                                    داریم روز و شب به درت روى التجادرمانده‎ایم جمله، به فریاد ما برس                                                  زیرا كه نیست جز تو كسى دادرس به ماشاها! مرا به حضرت تو عرض ‍ حاجتى است                                   كن حاجتم روا به حق سیده نساپی‎نوشت:1- كرامات رضویه ، ج 1، ص 171.برگرفته از کتاب 53 داستان از كرامات حضرت رضا(علیه‎السلام)، موسى خسروى.گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی. 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن