واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هويت خاكستري!
درباره مجموعه تلويزيوني شب هزار و يكم سريال «شب هزار و يكم» سومين تجربه علي بهادر در مقام كارگردان يك مجموعه تلويزيوني است. اگر چه به كار دوم او يعني عشق سالهاي جنگ به لحاظ موضوع كمي نزديك است اما «شب هزار و يكم» به نوعي كاري تازه در آثار مربوط به جنگ شناخته ميشود. داستان اصلي مربوط است به پزشكان و آنچه كه آنها در ميدانهاي رزم و دفاع مقدس انجام دادند و همچنين زندگي خصوصي برخي از آنها. همين روايتها اما با گذر به آينده پيگيري ميشود و فضايي پر از تعليق را خلق ميكنند و آنچه به نظر ميآيد احتمالا در قسمتهاي آتي شب هزار و يكم پررنگتر شود، حضور يك زن قهرمان در مجموعه است. زني كه هم ميتواند كارهاي مردانه كند و در جنگ شركت داشته باشد و هم اين كه بسيار غمخوار و دلسوز جلوهگري كند زني كه در يك كلام؛ موفق خوانده ميشود. آن سوتر اما قصههاي مردهاي فيلم نيز آنقدر داستانكهاي فرعي مرتبط با زيرساخت اصلي دارد كه بالانس كاراكترها و وزنشان در زيرساخت حفظ شود. چرا كه چارچوب اصلي قصه فقط در يك زمان و مكان خاص روي نميدهد. آنچه در سالهاي جنگ و بويژه در سال 1364 گذشته نقطه عطف ماجرا در شب هزار و يكم است و اين رويدادها كه در حال حاضر به خاطر آورده ميشوند و باعث به وجود آمدن هزاران سوال بيجواب شدهاند؛ خط سيري را در گذشته به وجود آوردهاند كه با پيگيري داستانكهاي مربوط به زمان حال جواب عمده آن سوالات هم به آن ميآيد و همه اين ماجراها تعليقساز هستند. يعني شب هزار و يكم سرشار از تعليق باوركردني است و اين مهمترين عنصر براي پيگيري اين مجموعه تلويزيوني از سوي بينندگانش احتمالا خواهد بود.داستان تا اينجاي كار در شب هزار و يكم به تعيين هويت پرداخته است. سختترين كاري كه يك انسان ميتواند انجام دهد تعيين هويتي است كه در آن سرنخها بسيار كمياب باشند و حتي هيچكدام به ديگري وصل نشوند. زهرا مشعوف دختري است كه پدر پزشك او پس از مدتها حضور و خدمت در جبهه، به شهادت رسيده است؛ پزشكي به نام فرهاد مشعوف. زهرا كه حالا از آب و گل درآمده و ميخواهد براي ادامه تحصيل به تهران بيايد؛ تلاش ميكند با همياري و همفكري دوست پدرش يعني دكتر موهبتي به جواب سوالاتي برسد كه سالهاست با اوست. سوالهايي كه هرگز جواب قانعكنندهاي براي آنها پيدا نكرده است.سريال «شب هزار و يكم» سومين تجربه علي بهادر در مقام كارگردان يك مجموعه تلويزيوني است. اگر چه به كار دوم او يعني عشق سالهاي جنگ به لحاظ موضوع كمي نزديك است اما «شب هزار و يكم» به نوعي كاري تازه در آثار مربوط به جنگ شناخته ميشود. يك داستانك مهم اما فرعي در زمان آمدن زهرا به تهران و پيگيريهايش براي يافتن خانواده پدري شكل ميگيرد. خانواده دكتر فرهاد هيچ ميل و رغبتي براي ايجاد رابطه ندارند كه هيچ اصلا قصد ندارند هرچند كمرنگ، اين ديدارها و رابطههاي عاطفي شكل بگيرد. آنها نه زهرا و نه مادرش را نميخواهند و اين كه چرا واكنش خانوادههاي دكتر مشعوف اين گونه هست؛ به رغم اين كه آنها هرگز با رفتن فرهاد به جبهه مخالفتي نداشتند، هنوز معلوم نيست. باري؛ اما زهرا دست از تلاش برنميدارد تا اين كه راز يك عكس تا قسمتي كشف ميشود. زهرا با سارا كه دختر همان دكتر موهبتي همرزم دكتر فرهاد مشعوف است؛ رابطهاي صميمانه دارد. يا اقلا او را صادق يافته است. از اين رو از سارا ميخواهد كه دكتر موهبتي ديگر از تلاش براي قانع كردن خانواده دكتر مشعوف براي ديدار با زهرا و مادرش دست بردارد و خودش به او كمك كند. زهرا و دكتر موهبتي در اولين ديدارشان به يك سرنخ عجيب ميرسند؛ همان عكس عجيب. زهرا آن عكس دكتر مشعوف را كه در حال بغل كردن نوازد دختري است آن گونه تصور ميكرده كه با واقعيت فرسنگها فاصله داشته است.
تعهد هميشگي زهرا اين بوده كه آن نوزاد؛ خودش است و در آغوش پدر قرار دارد؛ اما حقيقت چيزي جز اين است. تاريخ شهادت دكتر مشعوف و تاريخ تولد زهرا و راهنماييهاي دكتر موهبتي ظاهرا هرگونه شك و شبههاي را برطرف ميكند به اين عنوان كه اين نوزاد كسي ديگر است و قطعا زهرا نيست. آنچه زهرا از دكتر موهبتي ميخواهد اين تقاضاست كه تمام همتش را مصروف اين مهم كند كه هويت نوزاد چيست و متعلق به چه كسي است؟...جداي از اين موارد؛ «شب هزار و يكم» به دنبال تعيين هويت افراد ديگري هم خواهد بود. آنچه كه از شخصيت دكتر موهبتي تا اينجا بيكار ديديم؛ او بايد يكي از اصليترين كساني باشد كه يا خودش در تشخيص هويت آنها نقش اصلي را ايفا خواهد كرد يا اين كه حال بسته به مصلحت و يا چيزهاي ديگر شايد اين تشخيص هويتها را به تعويق بيندازد. ارسال و دريافت نامههاي زيادي كه هيچ عنواني ندارند به كمك او به زهرا پس زدن خانواده پدري اين بار از سوي زهرا همه و همه جزو عناصر اين داستان براي شدت تعليق خواهند بود. در عمده جنگهاي بزرگ و آنچه كه بعدها از اين جنگها فيلم و سريال تلويزيوني ساخته شده است؛ حضور صنف پزشكان به عنوان كاراكترهاي اصلي پررنگ بوده استاما آنچه مهم مينمايد، با تفاوتهاي آنچه در گذشته روي داده؛ با زمان حال است. آدمها در حال تغيير هستند و خواستهها متفاوت است. فرقي هم نميكند چه سطحي و چه قشري باشند. در شب هزار و يكم البته قشر خاص و آدمهاي خاصي مد نظرند. پزشكاني كه در جبهه حضور دارند و اگرچه آنها هم رزمندهاند، اما به تناسب نوع كاريشان، كمي حال و هواي خاص مربوط به خود را دارند. حالا شب هزار و يكم اين فرصت را فراهم آورده است. دست بر قضا اين اتفاق بسيار فراگير است. يعني در عمده جنگهاي بزرگ و آنچه كه بعدها از اين جنگها فيلم و سريال تلويزيوني ساخته شده است؛ حضور اين صنف به عنوان كاراكترهاي اصلي بروبرگرد نداشته است. فيلمهاي هاليوودي زيادي نيز مربوط به پزشكان و درباره حضور آنها در جنگهاي جهاني اول و دوم ساخته شده و فيلمهاي مستقل نيز همينگونه. حتي سريال تلويزيوني كمدي نيز درباره حضور اين صنف توليد شده كه دست بر قضا توانسته بسيار پرمخاطب باشد. در زمان خودش و حتي به واسطه اين موفقيت، فيلمهاي سينمايي نيز با مركزيت داستانهاي اين سريال بعدها ساخته شوند. «(M.A.S.H)مش» اگرچه قابل مقايسه با سريالهايي از اين دست نيست،اما مثال آشكاري است كه موفقيت حضور صنف پزشك را در جبهه و جنگ در آثار تلويزيوني و سينمايي نشان ميدهد.شب هزار و يكم اين توانايي را دارد كه با تعليقهاي ذاتي در نوع حضور صنف پزشك در جنگ و همچنين فيلمنامه موجهي كه دارد و بازي روان بازيگران به سريالي پرمخاطب تبديل شود. بايد منتظر قسمتهاي بعدي شد و اينكه زهرا ابتدا به كدام پاسخهايش خواهد رسيد.او را دختري ميديدهايم كه از جنوب براي ادامه تحصيل به تهران آمده؛ مادري دارد كه گويا رابطه احساسي و عاطفيشان اگرچه محكم نيست، اما آنچنان هم طبيعي جلوهگري نميكند حتي ميشود گفت يك نوع رابطه سرشار از احترام است ولي نه رابطه عاطفي، ضمن اينكه ما ميبينيم اين شخصيت اهل گريه كردن نيست و اگر هم در جايي اشك بريزد در تنهايي خودش است. پس چطور اينگونه آرزو دارد كه بداند داستان آن عكس در ازاي مربوط به آن داشت؟ يعني و در واقع خود كاراكترهايي را هم كه در حال حاضر ميبينيم؛ نميتوانيم قضاوت كنيم كه فقط گذشتهشان ابهامانگيز است. نوع رفتار آنها در زمان حال نيز براي ما ترديد ايجاد ميكند كه اين روند باز هم به همان وجود تعليق مساعدت ميكند. در مورد دكتر موهبتي نيز اين ترديد حداقل از قسمتهاي دوم و سوم ايجاد ميشود. حال اكنون اين پزشك سابقا رزمنده، گوياست. كارش، خانوادهاش و همهچيز به نظر ميرسد در حال حاضر در مورد دكتر موهبتي شفاف است.اما گاهي ترديدهايي به وجود ميآيد. مبني بر اينكه آيا او دارد حقيقت را پنهان ميكند؟ و آيا اين پنهانكاري براي هميشه است يا او ميخواهد زمان بيشتري براي رسيدن به هويت اصلي زهرا خرج كند. آيا او آدم منصفي است؟ و... همه اين مواد ميتواند كمك كند تا تعليقهاي مربوط به 2 زمان ماجرا پيگيري بيشتر از سوي بينندگان منجر شود و جذابيت بيشتري براي آنان خلق كند. ضمن اينكه بايد منتظر ظهور و حضور شخصيتهاي ديگر و احتمالا شخصيتهايي اساسي هم باشيم. هر چه باشد زمان حال معلوم است اما زمان گذشته با آنچه مربوط به سالهاي 1364 و قبل از آن است؛ داستانكهايش از سوي افراد خلق شده؛ پس احتمالا در قسمتهاي ديگر شاهد حضور آنها يا در همان زمان يا در زمان حاضر؛ خواهيم بود.منبع : جام جم تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]