واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: با نگاه کردن به این کتابها و جملات مشاهیر علمی و ادبی جهان، میتوان به نوع شخصیت نویسندهی جملات غیر چاپی در حاشیه و حتی پشت کتابها پی برد. از گذاشتن علامت تعجب و سوال در مقابل جمله یا... آیا تا به حال دانستن تاریخ تولد دیکتاتوری مثل هیتلر برای کسی اهمیت داشته است؟ به نظر شما فردی که به نزدیکترین اطرافیان خود هم رحم نمیکند، میتوان تاریخ تولدش را از روی سخنرانیهایش تعیین کرد؟شاید کارمند جوان کتابخانهی کنگرهی آمریکا هم که تاریخ تولد رهبر حزب نازی را از حفظ میداند؛ به خاطر همزمان بودن آن با تولد خواهرش یعنی 20 آوریل 2001 باشد. اما در واقع تاریخ ذکر شده نه تاریخ تولد هیتلر بلکه تاریخ رونمایی کتابخانهی فراموش شدهای به نام هیتلر است. مجموعهی عظیمی از 800 هزار جلد کتاب، که شامل کتابخانهی شخصی "توماس جفرسون" رئیس جمهور سابق آمریکا، "تئودور روزولت" و نویسندگان معاصری مثل "اندی وارهول" و حتی نوشتههای مدونا میشود که به آنها باید کتابخانهی شخصی آدولف هیتلر، رهبر حزب نازی را اضافه کرد. همگان شاید هیتلر را به عنوان شخصی بشناسند که بیشتر به جای خواندن کتابها آنها را میسوزانده است، ولی باید این حقیقت را بعد از سالها منتشر کرد که تنها نیروهای آمریکایی بعد از اشغال آلمان، حدود 3هزار جلد کتاب را از کتابخانهی شخصی هیتلر در مونیخ به کتابخانهی کنگره آمریکا منتقل کردند. اگرچه تعداد کتب شخصی هیتلر، 16 هزار جلد تخمین زده میشود که از موقع مرگ هیتلر در سن 56 سالگی تا کنون به کشورهای اروپا و آمریکایی برده شده است. در این میان هر نوع کتابی از فلسفه، تاریخ، شعر و نمایشنامه گرفته تا رمانهای معروف دنیا در مجموعهی شخصی هیتلر یافت میشود که به ادعای وی تمام آنها منبع اصلی اطلاعات و دانستههای وی در حمله و اشغال کشورها بوده است. هیتلر در جایی گفته است؛ در طول جنگ جهانی دوم هر شب یک کتاب میخوانده و در حقیقت تمام نیازهای خود را از این کتاب ها رفع میکرده است! رابینسون کروزو، کلبه عمو تام، سفرهای گالیور و بسیاری دیگر از داستانهای ادبیات جهان مثل مجموعهی کامل آثار شکسپیر (ترجمه آلمانی سال 1925 جورج مولر) هر کدام به گفته رهبر نازیها ایدههای بزرگی در ذهن وی ایجاد کردند. "تیموتی ریبک" در کتاب خود با عنوان "کتابخانه مخفی هیتلر" با نوشتن این جملات و ارائه اطلاعات کاملی از آنچه که هم اکنون از آن به عنوان "کتابخانه گمشده" یا "فراموششده" هیتلر یاد میکنند؛ نظرات شخصی خود را از ادعاهای رهبر نازی دربارهی اعتیاد به کتاب مینویسد. وی در این کتاب اعتقاد دارد تمام کتابهای این کتابخانه بخشی از زندگی آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم را شکل دادهاند و باید به طور جداگانه مورد تحقیق و تفحص قرار گیرند. به عنوان مثال وی جملهی معروف شکسپیر در "هملت" را به عنوان الهام بخش هیتلر ارزیابی میکند که چگونه "مسئله بودن یا نبودن" میتواند برای یک دیکتاتور با توجه به اهداف نژادپرستانهاش خطرناک باشد. یا مثلاً مرگ "جولیوس سزار" میتواند در سال 1926 در صحنههای جنگ جهانی دوم بازسازی شود. در کنار کتابهای ادبی و داستانی ریبک از کتابهایی صحبت کرده است که در کتابخانه هیتلر به عنوان سند نگهداری میشوند که بیشتر آنها اسناد مربوط به تحقیقات دانشمندان روی مواد شیمایی و اثرات جانبی آنها هستند. "والتر بنجامین" (دانشمند یهودی-آلمانی که در جریان اشغال فرانسه در سال 1940 به دست سربازان آلمانی کشته شد) میگفت به سادگی میتوان افکار فردی را از روی کتابهایی که نگهداری میکند شناخت. وی اعتقاد داشت کتابخانههای خصوصی هیتلر در برلین، مونیخ و سارلزبورگ بیشتر نوع شخصیت وی را تشکیل میداد. و بر اساس اسناد معلوم شده است که شخص رهبر نازی هر روز بدون توقف کتابهایش را جابجا میکرد و حتی شخصاً جلد آنها را تعویض و تعمیر میکرد. ریبک در جایی مینویسد: "در حین تحقیقات خود در میان کتابخانهی تقریباً فراموش شدهی هیتلر که حدود نیم قرن در قفسههای ساختمان توماس جفرسون کتابخانهی کنگره آمریکا خاک خورده است، متوجه شدم که بیشتر آنها دارای نظرهای غیرمستقیم وی درباره نوشتههای کتابهاست." به نوشتهی ریبک از پنجاه سال قبل تا کنون تنها نیمی از کتابهای این کتابخانه در لیست اسامی کتابهای موجود در کنگره دستهبندی شده است و بیشتر آنها مورد غفلت قرار گرفته است. علاوه بر کتابهای موجود در کنگره آمریکا حدود 80 کتاب منسوب به شخص هیتلر توسط "آلبرت آرونسون" (اولین آمریکایی که بعد از شکست آلمان در سال 1945 وارد برلین شد) به دانشگاه براون آمریکا هدیه داده شد که از جملهی آنها میتوان به "تاریخچه صلیب شکستهی آلمان نازی" و تحقیقات دانشمندان روی عوامل غیر طبیعی و پژوهشهایی دربارهی "نوستراداموس" اشاره کرد که بسیاری از نسخههای مربوط به این کتابها نیز در سایر کشورهای اروپا و آمریکا پخش شده است. ریبک در جریان تحقیقاتش دربارهی کتابهای هیتلر جالبترین نکته مورد توجه خود را نوشتههای حاشیهای روی یک دو جین از کتابهای موجود عنوان میکند. وی مینویسد: "با نگاه کردن به این کتابها و جملات مشاهیر علمی و ادبی جهان، میتوان به نوع شخصیت نویسندهی جملات غیر چاپی در حاشیه و حتی پشت کتابها پی برد. از گذاشتن علامت تعجب و سوال در مقابل جمله یا پاراگرافی در کتابهای علمی و ادبی گرفته تا مشخص کردن بعضی از جملات قصار و شاهکار با قلمی به رنگ دیگر به سادگی به دیکتاتور مابی وی میتوان پی برد." ریبک در جای دیگر به مسئلهی خروج یهودیان از اروپا به سوی فلسطین و نامههای مشاوران هیتلر اشاره میکند. در یکی از نامههای "پل لاگارد" در سل 1934 به عنوان یکی از مشاوران نازی، خروج مداوم یهودیان از اروپا ثبت شده است. وی مینویسد من در بین صفحات و اسناد موجود در کتابخانه هیتلر حدود 100 صفحه دستنویس با مداد را پیدا کردم که در آنها لاگارد به عنوان یکی از مشاوران، مهاجرت اجباری یهودیان از آلمان و اتریش به سوی فلسطین را درخواست کرده بود. وی در این نامهها خطاب به هیتلر نوشته بود؛ آنها یعنی یهودیان برای آبهای اروپا مثل میکروب طاعون هستند که باید از دریا و دریاچههایمان بیرون شوند و البته هنوز معلوم نیست چرا این نوشتهها را انگلیس و آمریکا اجرا کردند! دو سوم مجموعه کتابهای موجود در کتابخانه هیتلر آنهایی هستند که هرگز دیده نشدهاند و شاید هیتلر ترجیح میداد بعضی از کتابها را بخواند و بعضی را نیز با جلد چرمی و طلایی زینت دهد. به هر حال هنوز معلوم نشده است که داستان زندگی هیتلر و ارتباط آن با این کتابها چه بوده است و اینکه چگونه و چه نوع کتابهایی به کتابخانهی شخصی وی اضافه میشدند و هنوز هم دانشمندان برای مطالعهی شخصیت و نوع تفکر و زندگی رایش سوم شاید از همین حاشیه نوشتهها و علامتهای معنادار زیر جملات و کلمات کتابها استفاده کنند...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]