واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آیا این لباس ، لباس پیامبراست؟

2- نماد و نشانهبرخی دیگر از نویسندگان لباس روحانيت را يك نماد می دانند و معتقند لباس روحانيت نمادى از يك صنف و نشانى از يك نهاد كه رسالتى بزرگ بر دوش دارد. طبق این مبنا ما انسان ها با نشانه ها زندگی می کنیم؛ با نشانه ها با یکدیگر سخن می گوییم و فکر می کنیم. زندگی ما آنقدر با نشانه ها آمیخته اند راه فراری از آنها نداریم. به اين ترتيب نمادها و نشانه ها با کارویژهایی چون تبادل سريع پيام، تأثیر غیر مستقیم، روشنگر جنبه های باطنی فرد روابط اجتماعى ما را تسهيل می بخشند. این نشانه ها گاهی براساس قرار داد معین وضع شده و به کار برده می شوند و گاه براساس قرار دادهای نا نوشته و نامتعین جای خود را در زندگی می یابند. از این رو برخی این نوع از لباس را نشانه و یونیفرم صنف روحانیت به نوع وضع دوم معرفی می کنند که این صنف را در رسیدن به اهداف خود کمک می کند. برخی گفته اند:«شاگردان امام زمان بايد علامت ظاهري داشته باشند و مانند ساير اقشار و طبقات که هر يک لباس مخصوص خود را دارند.» و برخی نیز در پاسخ به این پرسش که آیا روحانیت باید جامه خاص بپوشند یا نه؟ می گویند: پوشیدن یک کسوت مخصوص شرط نیست، لکن برای اینکه شناخته بشوند و جامعه به اینها دسترسی داشته باشد، یک جامه خاصی را هم در بر کردند. وگرنه در حقیقتِ روحانیت و در قوامِ روحانیت این اخذ نشده است. بودند بعضی از بزرگانی که تا پایان عمر جامه خاصی نپوشیدند، همان لباس عادی خود را در بر داشتند، لکن برای سهولت دسترسی به عالمان دین و شناختن آنها این جامه را میپوشیدند. این یک علامتی است نظیر اینکه نظامی ها لباس خاصی دارند یا پزشکان در بیمارستانها یک لباس مخصوصی دارند، تا بیمار وقتی که به بیمارستان مراجعه کرد به سراغ یک شخص معین برود، به سراغ دیگری نرود. آن جامه مخصوصی که پزشک میپوشد یا لباس خاصی که ارتشی در بر دارد، این مقوم آن طبیب یا آن ارتشی نیست، کار طبیب درمان نفوس و کار ارتشی برقراری امنیت است. اما این جامه را برای این میپوشند که دیگران اینها را بشناسند و آسانتر به سراغ اینها بروند.برخی دیگر با نقد رویکرد اول و تأیید رویکرد دوم می گویند: شکل کنوني عمامه و عبا و قبا چندان شباهتي به شکل سه چهار قرن پيش نيز ندارد، چه برسد به آنکه آن را به صدر اسلام منسوب کنيم.بنابراین رأی، آثار این نوع از لباس به عنوان نماد و نشانه روحانیت عبارت است از:" اعلام دارا بودن شرایط لازم و آمادگى براى خدمات اجتماعى؛" تداعى و تذكر ارزشها براى صاحب لباس؛" تداعى و تذكر ارزشها براى ديگران و القاى ناخودآگاه حقانيّت(تبليغ غيرمستقيم)؛" تصريح به آرمانها و اعلام حضور انديشة اصيل دينى؛" موجب وحدت صنفی و تشکیلاتی روحانیت؛" شناخت اجتماعی برای تسهیل مردم در شناخت روحانیت و مراجعه به آنها.3- لباس هویت بخشاما رویکرد دیگری اما نه در مقابل آن دو، بلکه به مثابه روح اصلی و باطن آنها محسوب می شود چرا که صرف تأسی به معصومین در پوشیدن لباس و یا داشتن یک نماد خاص برای شناخت مردم از روحانیت اگر چه امری مطلوب و به لحاظ اخلاقی و اجتماعی دارای آثار فراوانی است اما سرّ تعمد و تقّید بزرگان حوزه و روحانیت را باید در جای دیگری جست. آنچه می تواند در کنار دلایل دیگر در تلبس به لباس روحانیت گردد رسالت اصلی حوزه و روحانیت است. آنچه بیش از همه دلایل ارجحیت لباس روحانیت در رسالت روحانیت تأثیر گذار است مسئله یافتن هویت جدید متناسب با رسالت است. رسالت حوزه و روحانیت در درجه اول هدایت انسان ها و معلمی جامعه است. امروزه نزد مردم مسلمان، لباس روحانیت یک نشانه صنفی صرف نیست بلکه هویت اسلام و تمثل قرآن در لباس انسانی است. از این رو بزرگان بر ماندگاری این لباس بر تن روحانیت راستین و تلبّس دین شناسان واقعی به این لباس را تأکید داشته اند. به همین دلیل است که بزرگانی همچون شهيد مطهرى می گویند: «من در تمام عمرم يك افتخار بيشتر ندارم، آن هم همين عمامه و عباست.» بنابراین این لباس لوازمی را به همراه دارد که از جمله آنها صفای باطنی و تقوای الهی است:بزرگان که نقدِ صفا داشتند چنین خرقه زیر قبا داشتنداز این رو لباس روحانیت جامه پارسایی است:هر که را جامه پارسا بینی پارسا دان و نیکمرد انگارور ندانی که در نهادش چیست محتسب را درونِ خانه چه کار؟و یک امر وضعی و نماد و نشانه خشک و خالی نیست بلکه دارای آثار تکلیفی و وضعی فراوانی است و به قول خواجه شیراز: «ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.»ترسم که روزِ حشر عنان بر عنان رود تسبیح شیخ و خرقۀ رندِ شراب خواربه این ترتیب لباس روحانیت، هویتی است جدید بر تن عالمان دین، تا با وقف جان و جسم خود به انجام رسالت الهی و معلمی جامعه بپردازند. اگر چه متخلّق شدن به تمام صفات پسندیده و تأسی کامل به معصومین(ع) امری صعب و دشوار است اما طلاب فاضل با نزدیک نمودن خود به خصال الهی و تأسی به سیره نبوی به قدر میسور ردای هدایت جامعه را بر دوش می کنند.حافظ شیرازی می گوید:خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست جامه ای بر سر صد عیب نهان می پوشمسعدی نیز گوید:به روی و ریا خرقه سهل است دوخت گَرَش با خدا در توانی فروختچه دانند مردم که در جامه کیست؟ نویسنده داند که در نامه چیست پی نوشته:نهج البلاغه، حكمت 207؛ عوالى اللئالى، 165/1؛ كنزالعمال، 287/4. با استفاده از کتاب: محمد عالمزاده نوری، لباس روحانیت چراها و بایدها. كنز العمال، ح 41147؛ وسايل الشيعه 5/57؛ مكارم الاخلاق 119. كنز العمال، ح 41148 و 41142. وسايل الشيعه، 64/4. بحارالانوار، 1/13/48و 17/26/50. مناقب اميرالمؤمنين 389/2. عوالى اللئالى 296 / 1. عوالى اللئالى 296 / 1. نهج البلاغه، حكمت 207؛ عوالى اللئالى، 165/1؛ كنزالعمال، 287/4. نهجالبلاغه، حكمت 207 ميزان الحكمة، 9135. جوان مسلمان و دنياى متجدد، ص 162. خاطرات آيت الله يزدي محمد. حماسه حسينى، ج 2، ص 289.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]