واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: همهی پسران فریدون درختی که از کین ایرج برست به خون برگ و بارش بخواهیم شست داستان فریدون و تقسیم جهان بین سه پسر او نخستین کشاکش بر سر قدرت و بنگاه برادرکشی و کینتوزی در ایران زمین است. چو کردی کین ایرج را سرآغازجهان را کین ایرج نو شدی باز (نظامی)
کین ایرج آغاز کینهجوییهای تاریخی ماست. حکیم توس بر آن است تا از این راز تاریخ پرده برگیرد. چرا؟ این کین که در دل و دین ماست، ریشه در کدام شورهزار دارد. از کدام روز تاریک تاریخ آغازید؟ مگر ایرانیان و تورانیان، مگر تور و ایرج برادر نبودند؟ این پارهگی تن و جان با کدام شمشیر پیش آمد؟ چرا ما نتوانستیم در یک جا و کنار هم و با تمام اختلافات باقی بمانیم؟ بیابانگردان پیرامون ما تا چه میزان در این کینجویی و دوپارهگی نقش داشتند؟ این بیابانگردان که یک بار به نام ترک و یک بار مغول و یک بار عرب بر ما یورش آوردند، در تاریخ و فرهنگ و اخلاق ما چه داغ و نشانی به جا نهادند؟ حماسهی ملی ما که برآمدِ روزگار شکست ماست، برآمد روزگار تلخ ماست در کار شکافتن این زخم ناسور است: درختی که از کین ایرج برست به خون برگ و بارش بخواهیم شست داستان فریدون و پسراناش در دینکرد هشتم بسیار کوتاه آمده است. روایت یادگار جاماسپی در میان متون پهلوی از همه بلندتر است. طبری و مسعودی و ثعالبی روایت کاملی از داستان را به دست میدهند. روایت ایرانشاه در کوشنامه نیز خواندنی و داستان دیگریست، اما پرداختهترین الماس این داستان در شاهنامه است. سلم و تور و ایرج سه پسر فریدون هستند. سلم برادر مهتر، تور برادر میانی و ایرج برادر کهتر است.نام مادران سه پسر را تنها فردوسی و مجمل التواریخ، به پیروی از او، یاد میکنند. شهرناز، مادر سلم و تور، و ارنواز، مادر ایرج، هر دو دختران جمشید هستند که برای زمانی دراز نیز در مشکوی ضحاک بودهاند. در کوشنامه مادر سلم و تور از خاندان ضحاک است.پیوند سه پسر فریدون با سه خواهر در چند جا آمده است. پدر دختران پادشاهی تازی یا یمانیست و ناماش بوخت خسرو و سرو یاد شده است. پس از پیوند پسران فریدون با دختران پادشاه یمن، دختران را نام پارسی بخشیدند: همسر سلم را آرزو و همسر تور، پسر میانه را، ماه و همسر ایرج را سهی خواندند.در «یادگار جاماسپی» سلم به خواسته و ثروت، تور به جنگ و ستیز، و ایرج به داد و دین گرایش دارند. این گرایش ایرج به سبب فره کیانی اوست که فریدون از سر خود بر گرفت و به سر ایرج نهاد و با این کار فرزندان ایرج را بر فرزندان سلم و تور پادشاه کرد.فره و فر یا خره و خور، آن نور تابنده است که از جان انسانهای نیک میتابد. هر انسان پاکنهادی دارای فر یا آن نیروی شگرف است. این واژه در خورشید و فرهنگ و فروردین و خرابات و بسیاری از جاهای دیگر باقی مانده است. در شاهنامه، فره کیانی ویژهی کسی نیست و جنبهی الاهی ندارد و بر هر انسان نیکسرشتی میتابد: فریدون فرخ فرشته نبود ز عود و ز عنبر سرشته نبود به داد و دهش یافت این نیکویی تو داد و دهش کن، فریدون تویی
فردوسی خوی هر یک از برادران را در آزمایشی که پدر از ایشان به عمل میآورد، آشکار میسازد. فریدون در کالبد اژدهایی به یکایک پسران یورش میآورد. پسر مهتر نبرد با اژدها را شایستهی خردمندان نمیداند و میگریزد. پسر میانی کمان میکشد و به ستیز با اژدها میرود. پسر کهتر اژدها را اندرز میدهد که بگریز و گرنه پاداش بدخویی تو را خواهم داد. بدین گونه سلم به ثروتطلبی و خرد، تور به سلحشوری، و ایرج به داد و دین نامبردار میشوند.داستان آزمودن در روایت طبری بدین گونه است که فریدون نام کشورها را بر سه تیر مینویسد و میان پسران قرعه میکشد تا پادشاهان آیندهی کشورها شناخته شوند. تقسیم قلمرو فریدون میان سه پسر هستهی اصلی داستان سلم و تور و ایرج است. در خلاصهی «چهرداد نسک» این خونیرس است که بخش میشود و در کتابهای دیگر، جهان یا زمین یا مملکت فریدون. نهفته چو بیرون کشید از میان به سه بهره کرد آفریدون، جهان نخستین به سلم اندرون بنگرید همه روم و خاور مر او را گزید دگر تور را داد توران زمین ورا کرد سالار ترکان و چین وز آن پس چو نوبت به ایرج رسید مر او را پدر شهر ایران گزید در بیشتر روایتها ترکستان (ترک، توران، فرا رود) سهم تور است. برخی چین و تبت و هند را هم همراه با سرزمین ترک یاد میکنند. روم سهم سلم است که همراه با مغرب یاد میشود و گاه شام و مصر و فرنگ نیز با آن همراه است. در بارهی بهرهی ایرج، منابع پهلوی و شاهنامه، زین الاخبار، تاریخ گزیده، ایران یا ایرانشهر را به کار میبرند. ثعالبی تنها لفظ ایرانشهر را با ایالات آن یاد میکند. هندوستان را تبری و حمزه و ابن بلخی سهم ایرج میدانند و ثعالبی سهم تور. حمدالله مستوفی که مرز میان سه بهره را رودهای جیحون و فرات قرار داده، در حقیقت، درک روزگار خود را از حدود ایران بیان میکند.کشته شدن ایرج را به دست برادران، همهی منابع جز خلاصهی چهرداد نسک، در پی تقسیم جهان آوردهاند. انگیزهی این قتل در همهی نوشتهها آز و رشک سلم و تور نسبت به بهرهی ایرج از ممالک پدر بیان شده است. گاه نیز نافرمانی نسبت به پدر عامل اصلی شناخته شده است. کوشنامه باجخواهی ایرج از برادران را سبب دیگری برای این نافرمانی میداند.در بارهی تصمیم فریدون برای تقسیم جهان داوریهایی شده است: مینوی خرد فریدون را به کمخردی و کاشتن تخم کین متهم میکند. ثعالبی نیز تقسیم جهان را نتیجهی غرور بیجا و کوتهبینی فریدون میداند. تبری دو روایت میآورد. یکی این که فریدون میان پسراناش قرعه کشید. او نام کشورها را بر تیرها نوشت و بگفت تا هر یک تیری بر گیرند. بنا بر این اختلاف از سرنوشت است. روایت دیگر این که «جای آباد را به ایرج داد ... او را بیش از همه دوست میداشت».فردوسی از ایرج دفاع میکند. او هیچ یک از روایتهای راویان تاریخ کهن را نمیپذیرد. با نگاه دربار سلطان محمود غزنوی هم که حکومت باید به پسر بزرگتر برسد، همرأی نیست. میگوید کار فریدون از روی خرد و پس از رایزنی با انجمن بخردان بوده و ایرج شایستهگی داشته است. بنا بر شاهنامه هنگام تقسیم ملک چون نوبت به ایرج رسید:
از ایشان چو نوبت به ایرج رسید مر او را پدر شاه ایران گزید هم ایران و هم دشت نیزهوران هم آن تخت شاهی و تاج سران بدو داد کو را سزا بود تاج همان کرسی و مهر و آن تخت عاج به ایرج نگه کرد یکسر سپاه که او بد سزاوار تخت و کلاه بی آرامشان شد دل از مهر او دل از مهر و دیده پر از چهر او سپاه پراکنده شد جفت جفت همه نام ایرج بد اندر نهفت سلم و تور از وضع سپاه نگراناند: به تور از میان سخن سلم گفت که یک یک سپاه از چه گشتند جفت ... سپاه دو کشور چو کردم نگاه از این پس جز او را نخوانند شاه سلم و تور بر پدر میآشوبند که رسم شکسته و از روی هوا کشور تقسیم کرده و ایران به پسر کوچکتر داده است. فریدون در پاسخ میگوید: به تخت و کلاه و به ناهید و ماه که من بد نکردم شما را نگاه یکی انجمن کردم از بخردان ستارهشناسان و هم موبدان بسی روزگاران شدست اندرین نکردیم بر باد بخشش زمین ... همه ترس یزدان بد اندر میان همه راستی خواستم در جهان ادامه دارد ...محمود كویرتنظیم :بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1451]