واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: برنامه كاهش تدريجي نيروهاي ناتو در افغانستان و نيز پشتيباني از واگذاري مسئوليت امنيت اين كشور به دولت آن در سال 2014 از موضوعات مطرح اين نشست در خصوص افغانستان بود. با گذشت حدود 10 سال از حمله نيروهاي اين سازمان به خاك افغانستان، وضعيت سياسي و امنيتي اين كشور بيانگر اين است كه نه تنها اوضاع امنيتي اين كشور بهبود نيافته، بلكه شورشيان مخالف دولت در افغانستان كه در صدر آن گروه طالبان قرار دارد روز به روز درپي تقويت موقعيت خود است. دراين راستا افزايش تلفات غيرنظاميان و نيز خسارت ها و كشته هاي نيروهاي ناتو شاهد ديگري براي وخامت اوضاع در افغانستان است. * عدم شناخت دقيق از افغانستان -------------------------------------- به نظر مي رسد مهمترين چالش اصلي استراتژي نظامي ناتو در افغانستان به عدم شناخت و تعريف مشخص از افغانستان به طور كلي و جبهه مقابل آنها به طور خاص بر مي گردد. شايد به همين دليل بود كه ناتو با برخورداري از ده ها هزار نيروي نظامي و تجهيزات مدرن و صرف ده ها ميليارد دلار نتوانست پس از سرنگوني طالبان، امنيت و ثبات را به اين كشور بازگرداند. يكي از نشانه هاي اين عدم شناخت به شيوه جنگي نيروهاي ناتو در افغانستان بر مي گردد. جنگجويان افغاني در حالي فعاليت هاي نظامي خود را بر پايه شيوه جنگ هاي نامتقارن پايه ريزي كرده اند كه شيوه عملياتي ناتو و نوع نيروهاي نظامي آنها بيشتر مبتني بر شيوه جنگ هاي كلاسيك و منظم بوده و همين امر موجب شده آنها با وجود امكانات و نيروهاي متعدد نتوانند از پس ستيزه جويان طالبان كه امكانات و نيروي كمتري دارند، برآيند. علاوه براين حملات هوايي گسترده به مناطقي كه احتمال حضور نيروهاي شورشي در آنجا وجود دارد يكي از شيوه هاي جنگي نيروهاي ناتو بوده كه در بسياري از موارد نه تنها موجب تحميل خسارت جدي به شورشيان نشده، بلكه كشته شدن ده ها نفر از غيرنظاميان و اعتراضات گسترده داخلي وبين المللي را نيز فراهم كرده است. پيشبرد سياست جنگ همراه با مذاكره با شورشيان يكي ديگر از مواردي است كه نشان دهنده تناقض در سياست هاي ناتو در افغانستان است. چندي پيش بخش هاي محرمانه اي از گزارش ژنرال استنلي مك كريستال فرمانده سابق نيروهاي ناتو در افغانستان منتشر شد كه در آن آمده بود،حملات عليه مناطق قبايلي در پاكستان بايد ادامه پيدا كند،اما در سوي ديگر، ناتو و آمريكا همواره نگران بوده اند كه عمليات در مناطق شمالي پاكستان باعث افزايش تنش با دولت پاكستان شود. * تعدد گروه هاي ستيزه جو -------------------------------- يكي ديگر از واقعيت هاي موجود در افغانستان ، وجود گروه هاي متعدد و مختلف در جبهه مقابل ناتو است. جنگجوياني كه اينك نيروهاي ناتو با آنها در افغانستان درگير است از يك سو شامل طالبان (شوراي كويته و گروه حقاني)، حزب اسلامي حكمتيار، القاعده و قاچاقچيان مواد مخدر است و از سوي ديگر شامل گروه هاي نظامي همچون لشكر طيبه و... است. با وجود اينكه تمامي اين گروه ها اينك با نيروهاي ناتو به نحوي درگير هستند، اما انگيزه و شيوه عمليات هر يك با ديگري متفاوت است و اين مشكلات بسياري را براي نيروهاي ناتو در جهت اتخاذ سياست واحد و هماهنگ در افغانستان ايجاد كرده است. * نفوذ طالبان با گسترش مواد مخدر ---------------------------------------- مساله نفوذ تدريجي طالبان در جامعه افغانستان يكي ديگر از مشكلاتي است كه به بسترهاي اجتماعي اقتصادي اين كشوربرمي گردد. طالبان درسال هاي اخير با استفاده از مشكل فقر و محروميت اقتصادي حاكم در جامعه افغانستان اقدام به جذب مالي افغان ها كرده است كه اين طرح نيز با حمايت دولت هاي مبدع غربي طالبان درافغانستان پيگيري مي شود. بخش مهمي از دلايل نفوذ فزاينده طالبان در سال هاي اخير مرهون پشتيباني قوي مالي از اين گروه بوده است كه گزارشهاي منطقه اي حاكي از حمايت از تاسيس تا وضعيت كنوني اين گروه توسط برخي كشورهاي غربي است. به گزارش منابع افغان، اكنون درآمد حاصل از مواد مخدر يكي از عوامل اصلي تجديد قواي اين گروه است. يكي ديگر از عوامل مورد بررسي دراين زمينه فعاليت گروههاي وابسته به طالبان در مناطق مرزي پاكستان است. نيروهاي ناتو تاكنون بارها بخشي ازمرزهاي پاكستان را تحت عنوان مبارزه با طالبان مورد حمله قرار داده است كه اين امرالبته موجب بروز نارضايتي هايي در پاكستان شده است. * اختلاف نظر در ناتو ----------------------- اختلاف نظر ميان اعضاي ناتو و بويژه اختلاف داخلي در ميان سياستمداران و نظاميان آمريكايي يكي از مشكلات ديگري است كه بويژه در سال هاي اخير همراه با وخامت اوضاع امنيتي افغانستان گريبان ناتو را گرفته است. يكي از نمودهاي اصلي وجود اين اختلاف ها، بركناري اخير ژنرال مك كريستال از فرماندهي نيروهاي ناتو و آمريكا در افغانستان است. بركناري مك كريستال يك روز پس از انتقاد تند وي از مقام هاي ارشد دولت آمريكا درمورد سياست هاي اين كشور در افغانستان صورت گرفت. به نظر مي رسد آنچه باعث بروز چنين اختلافاتي مي شود، صحنه پيچيده افغانستان و فرسايشي شدن جنگ در اين كشور است. به طوري كه بسياري از كارشناسان معتقدند وضعيت افغانستان به قدري پيچيده و مبهم است كه ناتو اگر در اين صحنه با شكست مواجه نباشد، در بهترين حالت با يك وضعيت بينتيجه مواجه است. در طول ماه هاي اخير بويژه پس از اعلام استراتژي جديد آمريكا در افغانستان از سوي باراك اوباما، انتقادهاي بسياري در درون هيات حاكمه آمريكا را متوجه سياست هاي اين كشور و ناتو كرد. به عنوان مثال بسياري بويژه چهره هاي نظامي، شديدا با اعلام تاريخ خروج نيروهاي آمريكايي از افغانستان مخالفت كردند. از ديگرسو، برخي نيز با ادامه سياست جنگجويانه در افغانستان بويژه سياست افزايش نيروهاي نظامي در اين كشور بشدت مخالفت كردند. * گزينه هاي پيش رو ------------------------- سران ناتو در اجلاس ليسبون درصدند تا با هدف غلبه بر مشكلات و چالش هايي كه در افغانستان با آنها روبرو هستند، راه حل هاي مناسبي بيابند كه در اين ميان دو راه حل افزايش نقش دولت افغانستان در اداره امور امنيتي و نيز برنامه خروج نيروها از افغانستان در صدر برنامه هاي اين اجلاس قرار دارد. ناتو ناگزير است كه دولت افغانستان را بيشتر از پيش وارد صحنه كند و در زمينه مديريت سياسي و امنيتي افغانستان مسئوليت هاي بيشتري به آن بدهند. بر همين اساس قرار است تا سال 2014 امنيت افغانستان به نيروهاي ملي اين كشور سپرده شود. همچنين وعده داده شده كه كمك هاي مالي بيشتري به دولت افغانستان داده شود و نقش دولت اين كشور در مديريت اين كمك ها بيشتر از قبل شود. البته اين مسئوليت در حالي قرار است تا سال 2014 به دولت افغانستان سپرده شود كه طي سال هاي گذشته تلاش عملي موثري براي تقويت و توانمند سازي نيروهاي افغاني (اعم از ارتش، پليس و نيروهاي امنيتي) انجام نگرفته و به تعبيري هيچ نوع اراده لازمي براي تقويت اين نيروها از سوي اشغالگران صورت نگرفت. گفته ميشود كه باراك اوباما طرحي به ليسبون ارائه داده كه براساس آن، كنترل امنيتي افغانستان طي سال 2014 به صورت استان به استان به ارتش و نيروهاي امنيتي افغانستان منتقل ميشود. البته براساس اين طرح، نيروهاي امريكايي و نظاميان ناتو در سال 2014 به طور كامل افغانستاان را ترك نخواهند كرد، بلكه سناريويي مانند سناريوي حضور امريكا در عراق در افغانستان پياده خواهد شد. اين به معناي آن است كه ناتو و امريكا بيشتر نقش رزمي خواهند داشت و در پايگاههاي خود در اين كشور مستقر شده و در مواقع لزوم به كمك نيروهاي افغان خواهندآمد. ** شكي نيست شكست دولت افغانستان در تامين امنيت در كشور در نهايت مجددا سبب افزايش دخالت هاي بيگانه در اين كشور خواهد شد. اظهارات اخير برخي مقام هاي غربي از جمله هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا و اندرس فو راسموسن دبير كل ناتو در اين مورد كه خروج نيروهاي نظامي بيگانه از افغانستان منوط به وضعيت امنيتي در اين كشور است اين نگراني را دامن مي زند كه برخلاف برخي ادعاها، بيگانگان تمايل چنداني براي خروج فوري از اين كشور ندارند. با اين وجود آنها تلاش دارند با حمايت از افزايش اختيارات دولت افغانستان در عرصه امنيتي و سياسي در اين كشور اولا اعتماد بيشتري نسبت به خود در داخل و خارج افغانستان بدست آورند و ثانيا ميزان تلفات ميداني خود را كاهش دهند. يكي ديگر از سياست هاي متناقضي كه ناتو همواره آن را پيگيري كرده ، تقسيم بندي ميان طالبان جنگجو و طالبان ميانه رو است. نيروهاي اين سازمان از يك سو با داعيه جنگ عليه طالبان به مناطق مختلف اين كشورحملات مكرري دارند و ازسوي ديگر طرح مذاكره با طالبان ميانه رو را پيگيري مي كنند. اين اقدام درحالي صورت مي گيرد كه به باورناظران بين المللي ، تلاش براي تعريف و جداسازي طالبان معتدل و راديكال گامي بسيار خطرناك است و پيامدهاي ناگواري خواهد داشت . اول اينكه موجب ناديده گرفتن بخشي از منابع تروريستي خواهد شد. زيرا ساختار طالبان بسيار پيچيده است و ديگر اينكه منجربه آزادي عمل بيشتر اين گروه مي شود. همچنين اين سوال نيز مطرح است كه ناتو چگونه و با چه اهدافي مي تواند با گروهي مذاكره كند كه تاكنون به عنوان يك گروه تروريستي و يا حداقل حامي تروريست ها درجهان معرفي شده است و جنگ در افغانستان به بهانه مبارزه با اين گروه ها آغاز شد؟ و آيا اين اقدام خود شاخصي براي ارزيابي از شكست آمريكا و نيروهاي ناتو در افغانستان نيست ؟ جمع بندي ------------- پس از گذشت حدود 10 سال از حضور نيروهاي ناتو در افغانستان، اين سازمان در وضعيتي دوگانه قرار دارد. از يك سو بنابر تجربه هاي گذشته افزايش تعداد و دامنه حضور نيروهاي خارجي در اين كشور، الزاما پيروزي در افغانستان را تضمين نمي كند و از سوي ديگر خروج اين نيروها از افغانستان پيامدهاي سياسي و امنيتي بسياري را متوجه ناتو و در راس آن ايالات متحده آمريكا خواهد كرد. بسياري از صاحبنظران غربي مي گويند جنگ افغانستان پيامدهاي منفي زيادي داشته است. بر اين اساس با توجه به مخالفت بسياري از مردم افغانستان و ديگر كشورهاي منطقه با حضور نيروهاي خارجي دراين كشور، صرف حضور نيروهاي ناتو در افغانستان مي تواند زمينه ساز تقويت گفتمان القاعده و طالبان شود. از همين رو برخي كارشناسان توصيه مي كنند كه يكي از راه هاي غلبه بر مشكلات در افغانستان جلب همكاري هاي منطقه اي است. بنابراين توصيه آنها اين است كه ناتو تلاش كند تا همكاري بيشتري با دولت هاي منطقه داشته باشد. درواقع ناتو از موقعيت متناقضي در افغانستان برخوردار است. اين سازمان دشواري هاي بسياري در خصوص دست يابي به تصميم واحد و مشترك و البته داراي ضمانت اجرا درافغانستان دارد. از يك سو برخي كشورهاي عضو ناتو با اعتراف به ناتواني اين سازمان درادامه جنگ در افغانستان، خواستار خروج از اين كشور هستند و از سوي ديگر آمريكا كه در روند تصميم گيري اين سازمان نقش تعيين كننده اي را دارد به دنبال حضور بلند مدت در افغانستان است. هرچند آمريكايي ها در ظاهر سخن از خروج از افغانستان تا سال 2014 مي گويند، اما بسياري اين ادعا را صرفا توجيهي براي تشديد تلفات و گامي در جهت جلب افكار عمومي براي ادامه حضور در افغانستان مي دانند. از اين رهگذر، همراه با عوامل فوق، بحران فزاينده امنيتي در افغانستان، فرسايشي شدن اين جنگ و نبود اتفاق نظر در ميان نيروهاي خارجي حاضر در افغانستان، نشانه هايي از آينده پرابهام حضور نظامي ناتو در افغانستان هستند. تحقيق**م.خ.**1599 ------------------------------------------------------------ **شوراي عالي صلح افغانستان؛ انتظارات و واقعيت ها، محمدرضا بهرامي، خبرآنلاين، جمعه 7 آبان 1389.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 696]