واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: گفتوگو با شقايق دهقان و مهراب قاسمخاني تقسيـــم كــار مــيكنيم كارهاي خانه با شقايق، كار بيرون با هر2! اولين چيزي كه در رابطه با زوج شقايق دهقان و مهراب قاسمخاني جلب توجه ميكند، صميميت بي اندازه آنهاست. آن ها خيلي از مسائلي كه براي خيلي از زوج ها ميتواند باعث دردسر شود را با خنده حل ميكنند.
نام و نام خانوادگي كانديداي موردنظرشقايق دهقان متولد چهارم اسفند ماه سال 1357مهراب قاسم خاني متولد شانزدهم آذرماه سال 1350 تاريخ ازدواج و تعداد سال هايي كه با هم زندگي كردهايد؟شقايق دهقان: اگر از مهراب بپرسي، ميگويد 3 سال ولي پسر ما الان 4 ساله است! سال 83 ازدواج كرديم. سر كار با هم آشنا شديم. البته حدود 12-10 سالي بود كه يكديگر را ميشناختيم، ولي اين آشنايي از سريال «پاورچين» بيشتر شد و بعد هم ازدواج كرديم. در حال حاضر در تهران زندگي ميكنيد؟ مشغول كار جديدي هستيد؟مهراب قاسمخاني: قبلا گاهي به اين فكر ميكردم كه جاي ديگري زندگي كنيم البته در ايران نه، ولي خارج از اينجا چرا. اما از آنجايي كه من از ازدواج قبليام يك دختر دارم و نه ميتوانم او را از مادرش جدا كنم و نه ميتوانم رهايش كنم و دنبال زندگي خودم بروم، بايد همين جا بمانم. به اضافه اينكه پدر و مادرم هم اينجا هستند و ديگر جان اينكه تازه يك كاري را از اول شروع كنم، ندارم. اين روزها هر دوي ما مشغول كار در سريال جديد ساختمان پزشكان به كارگرداني سروش صحت هستيم كه از اواخر ارديبهشت ماه به روي آنتن خواهد رفت. اخلاق همسر شما در رابطه با مشكلات زندگي چگونه است؟شقايق دهقان: مهراب اصولا با مشكلات هيچ برخوردي نميكند!(ميخندد) البته اين كه شوخي است اما اهل حرف زدن است و مشكلات را هم با صحبت كردن حل ميكند. من خودم با مشكلات درگير ميشوم و خيلي فكر و ذكرم را درگير ميكنند. به هر حال آدمها با هم متفاوت هستند، ولي ما سعي ميكنيم كه اين تفاوتها را با گفتوگو حل كنيم. آيا همسر شما در برگزاري مهماني ها و جشن هاي خانوادگي و مناسبت هاي خاص سنگ تمام ميگذارد؟شقايق دهقان: نه خيلي. بهخصوص بعد از به دنيا آمدن نويان، هردوي ما فرصت كمتري براي مهماني گرفتن داريم. خود من خيلي آدم دست و پا داري براي مهماني دادن نيستم. البته هميشه آدمهاي ثابتي هستند كه به خانه مان ميآيند. مثلا پيمان و بهاره. بهاره رهنما اينقدر پر انرژي است و به آدم انرژي مثبت ميدهد كه من گاهي به او حسودي ميكنم. هميشه سر كار است و پريا دخترش را هم به بهترين نحو ممكن بزرگ ميكند. هميشه هم دور و برش از دوستان و آشنايان پر است و پيمان هم كه بهترين برادر شوهر دنياست.مهراب قاسمخاني: من هم اصلا مهماني را دوست ندارم. بودن در جاهاي شلوغ برايم خوشايند نيست. البته هميشه كساني در خانه ما هستند ولي كساني كه بودنشان آزاردهنده نيست و ريتم زندگي ما را تغيير نميدهد. واكنش همسر شما نسبت به احساسات و علائق تان در ارتباط با مسائل زندگي چگونه و چقدر قابل پذيرش است؟مهراب قاسمخاني: علائق من خيلي تداخلي با زندگيمان ندارد. علاقه جدي زندگي من اين است كه فيلم ببينم و اين آنچنان مشكلآفرين نيست يا اينكه فوتبال دوست دارم ولي شقايق هم با اينكه خودش فوتبالي نيست، با اين مسئله مشكلي ندارد و حتي ميگويد مردي كه فوتبال نبيند اصلا مرد نيست!شقايق دهقان: يكي از اتفاقهايخيلي خوب زندگي ما اين است كه چون همكاريم خيلي از علائق ما مشترك است. بهنظر من وقتي زن و شوهر همكار هستند، خيلي بيشتر يكديگر را درك ميكنند، مثلا وقتي به خانه ميرسي كسي هست كه ميتواني درباره كارت با او صحبت كني و او بفهمد چه ميگويي و تو را درك كند. در واقع كار و زندگي ما 2 مقوله جدا از هم نيستند و از آنجايي كه بخش عمدهاي از علائقما كارمان است، كمتر با هم درگير ميشويم. بهنظر من ازدواج با همكار خيلي كارها را آسان ميكند. مثلا در مورد شغل ما كه زمان دقيق و تعيين شدهاي ندارد. فكرش را بكنيد، اگر همسر من كارمند بود و سر ساعت ميخوابيد و از سر كار برميگشت، وقتوبيوقت كار كردن و خانه نبودن من چقدر برايش سخت ميشد ولي اينكه چطور با تفاوتهايي كه به هر حال وجود دارند كنار ميآييم، بستگي دارد كه اين اختلاف سلايق در چه زمينههايي و چقدر براي هر كدام از ما مهم باشد. گاهي يك چيزهايي اين قدر براي يك نفر مهم است كه برايش ميجنگد و به دستش ميآورد و چيزهايي هم هستند كه ميشود از آنها گذشت. ما هردويمان سعي ميكنيم، اگر چيزي برايمان حياتي نيست، گاهي بهخاطر آن يكي بگذريم. مثلا من از زماني كه بچهدار شدم كارهاي طولاني و سخت يا كار در شهرستان را قبول نميكنم، چون به هر حال مادر شدهام و مسئوليتهايي دارم. خب من مجبورم كه اگر سر كار ميروم بقيه زمانم را به پسرم «نويان» اختصاص دهم. خيلي وقت است كه ديگر چندان وقتي براي ورزش، فيلم ديدن يا كتابخواندن ندارم و زمان غير كارم را به مادر بودن اختصاص ميدهم. به هر حال اينها را هم دوست دارم، ولي مجبورم براي زندگيام اولويتبندي كنم. مهراب خيلي اينطور نيست و بهنظرم حق هم دارد. من بهعنوان بازيگر فقط ساعتهايي كه سر فيلمبرداري هستم را درگير كار ميشوم. ولي نويسندگي كار بهشدت مشكلي است و همه وقت و ذهن آدم را ميگيرد. بهنظرم كيفيت رابطه مهراب و نويان خيلي بالاتر است، مثلا اگر بيشتر از يكي، دو ساعت هم در روز پيش هم نباشند، در همين زمان كوتاه بيشتر به نويان خوش ميگذرد تا همه صبح تا شبي كه پيش من است. از سليقه همسرتان در نظم و دكوراسيون خانه راضي هستيد؟شقايق دهقان:خانه با سليقه هردوي مان چيده شده. من و مهراب هردو معتقديم، خانه بايد خلوت باشد و وسايل غيرضروري در خانهمان جمع نميكنيم و اين خواسته هردويمان است. من خيلي خانم خانه نيستم و سليقه چيدن آنچناني ندارم و به همين دليل واقعا با هم به چيدمان خانه رسيديم. آيا سليقه شوهرتان را در انتخاب لباس و آرايش و روي هم رفته سر و وضع ظاهرياش ميپسنديد؟مثال بزنيد.مهراب قاسمخاني: يكي از ويژگيهاي شقايق كه از اول من را جذب كرد، سادگي و راحتي بود كه در انتخاب لباسهايش داشت. من خيلي تحمل خانمهايي كه خيلي زياد بهخودشان ميرسند را ندارم. احساس من اين است كه 2 ساعت از شبانه روز را جلوي آينه گذراندن عادي نيست. البته سليقه اسپرت شقايق هم مختص بهخودش است و من نميتوانم برايش لباس بخرم. در كل سادگياش را دوست دارم هرچند بعضي وقتها زيادهروي ميكند و اگر كسي به خانهمان بيايد ممكن است او را با كارگر خانه اشتباه بگيرد. شقايق دهقان: مدل لباس پوشيدنش را خيلي دوست دارم چون مهمترين چيز در انتخاب لباسش راحتي است. شايد باور نكنيد كه هيچ وقت تا به حال لباس رسمي نپوشيده. حتي براي عروسيمان هم كت و شلوار نپوشيد و نصف وقت مهمانها براي اين تلف شد كه ببينند پس اين آقاي داماد كجاست! يك شلوار كتان پوشيد و يك پيراهن آستين بلند مردانه و اين واقعا من را اذيت نميكند. من دوست دارم كه آدمها لباس راحت به تن كنند. تازه همه لباسهاي مهراب را من خودم ميخرم. بنابراين از سليقه خودم در ظاهر او راضيام! آيا از همكاري همسرتان در انجام امور منزل راضي هستيد؟شقايق دهقان: نه، نه، نه، نه! اصلا و ابدا. يكي، دو باري ازش خواستم و جواب نگرفتم بنابراين منصرف شدم. من اواخر بارداريام يك ماهي رفتم خانه مادرم. بعد كه برگشتم بدون اغراق اندازه يكماه كار براي انجام دادن وجود داشت. كاري كه من براي كنار آمدن با اين موضوع انجام دادم اين بود كه يك آقايي هفتهاي يكبار ميآيد براي تميز كردن جاهاي مثل توالت و حمام كه من مجبور نباشم آنها را هم انجام دهم. به هر حال من از اين قضيه اذيت نميشوم، با اينكه حتي خريدهاي خانه را هم خودم انجام ميدهم. مهراب قاسمخاني: ما كارها را با هم تقسيم كرديم، كار خانه با شقايق است، كار بيرون با هر2! همسرتان اهل كارهاي خير هستند؟شقايق دهقان: اگر ريا نباشد، ما چندين سال است كه هزينه كودكي را ميپردازيم و به او كمك ميكنيم. براي همه آدمهايي كه چهره شان شناخته شده است پيش ميآيد كه به خيريهها دعوت ميشوند و هر بار اين اتفاق افتاده مهراب با آغوش باز پذيرفته و رفته است. شايد ما وضع مالي خارقالعاده و آنچناني براي كمكهاي مالي نداشته باشيم ولي اگر قرار است كه حضور ما كمي مردم را براي كمك كردن جذب كند، باعث خوشحالي ما خواهد بود. مهراب قاسمخاني: شقايق خيلي به اين مسائل توجه دارد. براي من هم مهم است ولي دلم ميخواست كه پول زيادي داشتم كه خيلي بيشتر از اينها كار خير ميكردم. بهنظرم اين رفتن در خيريهها خيلي براي كسي نان و آب نميشود. اميدوارم زماني توانايي اين را داشته باشم كه جديتر روي اين قضيه فكر كنم. از نحوه تماس همسرتان با اعضاي فاميل،همكاران و دوستان راضي هستيد؟شقايق دهقان: ما عاشق دوستان و دوروبريهايمان هستيم ولي مهماني شلوغ نميگيريم. در يك جمع بندي كلي بگوييد چه مسئله اي باعث شده تا همسرتان را به عنوان همسر ايده آل معرفي كنيد؟شقايق دهقان: نسبت به دوروبريهايمان كه ميسنجم، فكر ميكنم زوج خوبي هستيم. به نظرم قدرت انتخاب و تشخيص در زندگي آدمها بسيار مهم است. اگر انتخاب همسرت را درست انجام دهي، بيشتر از نصف راه زندگي موفق را رفته اي. يك مسئله مهم ديگر اين است كه آدمها سعي كنند هيجان زندگيشان را حفظ كنند و از ديدن همديگر خوشحال شوند. من هنوز هم وقتي كارم تمام ميشود و ميخواهم به خانه بروم، هيجان دارم. مهراب هنوز هم براي من آدم جذابي است و من را سر شوق ميآورد. حتي وقتي متنهايش را ميخوانم بيشتر از همه ميخندم. مهراب براي من آدم مهمي است و دوستش دارم. مهراب قاسمخاني: زوج خوبي هستيم، با هم راحتيم و همديگر را اذيت نميكنيم. ما خيلي بعد از ازدواج بزرگ نشديم و تقريبا همان آدمهايي هستيم كه قبل از ازدواج بوديم بنابراين هنوز هم همديگر را دوست داريم. در صورت بروز اختلاف سليقه يا عقيده باهمسرتان چگونه با مشكل روبرو ميشود؟ مهراب قاسم خاني: ما خيلي اهل دعوا كردن نيستيم. ولي خب گاهي پيش مي آيد كه مثلا كلي بدهكاريم و من دارم برنامه سفر ميچينم. اين جور مواقع شقايق عصباني ميشود و از دستم حرص ميخورد. ولي اصولا مسائلمان را با گفت و گو حل ميكنيم. باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]