واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جاذبههای موسیقی و دو پرسش نويسنده:سید مصطفی علم خواه و محمد جواد سعدیمنبع:مجله پرسمان آیا از موسیقی عرفانی میتوان به عرفان رسید و به خدا نزدیك شد؟ اشعار عارفانهای كه همراه با موسیقی و آهنگ خوانده میشود، دو بخش دارد: 1 . بخش ادبیات عرفانی 2 . بخش موسیقی اشعار عرفانی به طور معمول مضامین آموزنده، حكمتآمیز و كلمات نغز دارد . انسان وقتی به قطعهای عرفانی گوش میدهد، آرامش مییابد و ممكن استحتی اشكش نیز جاری گردد؛ ولی اگر خوب دقتشود، قسمتی از این برانگیختگی عاطفی ناشی از مضامین اشعاری است كه به خوبی انتخاب شده است . این نوع احساس آگاهانه و واقعی است؛ اما قسمتی از تحریكات نیز در اثر آهنگ محزون و صدای آرامشبخش شخص خواننده پدید میآید . این نوع برانگیختگی البته مانند قسمت اول حقیقی و پایدار نیست و در تأثیرپذیری و خیال پردازی انسان ریشه دارد كه به طور معمول زودگذر و ناپایدار است؛ حتی گاه آثار سوء روانی در پی دارد و چه بسا زمینه راهیابی به برخی مسلكهای انحرافی را به وجود آورد . از این رو، فتوای اكثر فقها حرمت موسیقی غمگین است . اثبات اینكه به منظور تحصیل كمال، آرامش، نشاط و صفای معنوی نیازمند موسیقی هستیم، كاری دشوار و قابل تأمل است؛ زیرا اولا، در آموزههای دینی تشویق و هدایتی در خصوص آن وجود ندارد؛ و ثانیاً، به نظر میرسد تأثیری كه انسان از طریق آن میپذیرد و آرامش و نشاطی كه به دست میآورد، زودگذر و غیر واقعی است . چگونه برخی بزرگان، مانند بوعلی سینا و فارابی، به موسیقی روی آوردند؟ آیا این خود بر همسویی علم و هنر دلالت ندارد؟ مهمترین نقش موسیقی تحریك قوه خیال آدمی است . بدین سبب، هر شخصی به نوعی خاص از موسیقی كه با روحیات و تخیلات و آرزوها و خواستههایش همسو و هماهنگ باشد، گرایش پیدا میكند؛ و این همان رمز تفاوت موسیقیها در ملتها و اقوام گوناگون و حتی اصناف مختلف یك جامعه است . انسانها، در بهرهگیری از موسیقی ، به سه دسته تقسیم میشوند: دسته اول: كسانیاند كه با نگاه لذتجویی به موسیقی روی آورده، از رسیدگی به ابعاد برتر شخصیتخود غافل ماندهاند و نیازهای فطری خود را تحتالشعاع نیازهای حسی قرار دادهاند . تنها بهره این گروه از موسیقی، تحریكپذیری حسی و خیالپردازی دور و نزدیك است . دسته دوم: آنانند كه نه چندان بلند همتند و نه بسیار فرومایه . اینان، در كنار لذتهای حسی، به حفظ شخصیت فردی و اجتماعی خود اهمیت میدهند و تا جایی كه به ابتذال و تخدیر نینجامد و از تحصیل و كار باز نمانند، از موسیقی بهره میبرند؛ گرچه ممكن است در خلوت همچون گروه اول عمل كنند . دسته سوم: كسانی كه نفوس عالی و عقل كامل و طبع بلند دارند . آنان اعضا و حواس و قوای طبیعی را وسیله ارتقای روح و تقویت عقل خود میسازند . اینان عشق خود را در خدا میجویند و رهنمودهای زندگی خود را از او میگیرند . آنها بیشتر در پی تحصیل كمالات معنویاند و جان گرانمایه خود را ارزشمندتر از آن میبینند كه اسیر محسوسات و موهومات شوند . این گروه یكباره خود را از لذتهای حسی و وهمی محروم نمیكنند؛ اما آنجا كه بین حس و وهم و عقل تعارض پیش آید، جانب عقل را میگیرند؛ زیرا نمیخواهند شرافت ذاتی و بلند همتی خود را به پای لذتهای زودگذر مادی (حسی و وهمی) فدا سازند . افلاطون حكیم میگوید: «آن كس كه همه عمر را به ترنم نغمات و حظ از زیبایی صوت میگذراند، همان طور كه آهن در اثر آتش نرم میشود، عنصر «غیرت» در نفس وی ملایم میگردد و طولی نخواهد كشید كه «شجاعت» وی نیز تحلیل رود» . (1) از امام خمینی (ره) در این باره آمده است: «ای عزیز، بكوش تا صاحب عزم و اراده شوی كه خدای ناخواسته اگر بیعزم از این دنیا رحلت كنی، انسان صوری بیمغزی هستی در آن عالم كه محل كشف باطن و ظهور سریره است؛ و جرئتبر معاصی كم كم انسان را بیعزم میكند و این جوهر شریف را از انسان میرباید .» استاد معظم ما میفرمودند: «بیشتر از هر چه گوش دادن به تغنیات [موسیقیها] سلب اراده و عزم از انسان میكند . . . .» (2) از بوعلی سینا آورده شده: «آهنگ خوش، آن مقدار كه حكمت لازم میشمارد، جوهر نفس آدمی را تقویت میكند و قوای باطنی او را تمركز میبخشد؛ نه آن آهنگی كه امور شهوانی را در انسان تحریك میكند» . فارابی الحان خیالانگیز همراه با كلام و شعر پرمغز را الحان «اندیشهزا» میخواند؛ اما درباره موسیقی لهوی مینویسد: «اشعاری كه دارای محتوای هزلی و لهوی هستند، اغلب برای سرگرمی و تفریح خوانده میشوند . كه بالتبع الحان متناسب همان اشعار لهوی است و این سبك كردن و حقیر نمودن شان الحان است كه تمام شرایع و ادیان الاهی آن را نهی كردهاند . چنان كه در زمان ما [فارابی] كاربرد موسیقی نزد اهل خیر و مؤمنان ناپسند تلقی میشود؛ و این به دلیل بهرهگیری نادرست از موسیقی است .» ناگفته نماند درباره مهارت فارابی در نواختن عود بسیار گفته شده، چنان كه مشهور است وی دربارگاه سیفالدوله حمدانی چنان زخمه بر تار نواخت كه حضار خندیدند . در پرده دیگر، آنها را گریاند و در مقام سوم، آنان را خواب كرد و از مجلس بیرون رفت . دكتر حسین الهی قمشهای، درباره مرحوم پدرش، میگوید: «به خاطر دارم كه روزی یكی از اشعار باباطاهر را در 12 لحن مختلف برای ما اجرا كرد و نام هر لحن را فرمود . از آن جمله: داد، بیداد، بلند، كوتاه، بیابانی و غیره . مرحوم الهی قمشهای صدایی خوش داشتبا مقامات و دستگاهها و گوشهها و الحان مختلف موسیقی ایران آشنا بود . قرآن را در بیات ترك و دیگر مقامات با شور و احساس میخواند . دعا و نماز خویش را با لحن خوش میخواند . به طوری كه لحن نماز ایشان، خود یكی از عوامل مشوق ما در كودكی به نماز بود» . از این رو، به خوبی آشكار میشود رویآوری بزرگان به موسیقی به گونه آمیختگی علم و هنر و در راستای حفظ شریعتبوده است . نوشتها: 1 . جمهوری افلاطون، ص 6- 194 . 2 . اربعین حدیث، امام خمینی (ره)، ص 103 . 3 . مبادی اخلاق در قرآن، جوادی آملی، ص 278 .
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]