واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - مدیرکل سابق اداره خاورمیانه وزارت خارجه معتقد است:توان مالکی در اجماع و گردآوری احزاب و گروهها ثابت کرد که او به خوبی بازیهای سیاسی عراق را میشناسد و فرمول حکومت برآنان را بلد است. زهرا خدایی سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان، گره کلاف سر درگم عراق باز شد و مالکی توانست با پیروزی در چانهزنیهای سیاسی دولت خود را تشکیل دهد.اما دولت برآمده از احزاب و جناحهای جامعه هزار رنگ عراق هماکنون این تفکر را قوت بخشیده که کابینه مالکی از انسجام کافی و وافی برای اداره امور برخوردار نیست و چه بسا همین امر نخستوزیر را با چالشهای زیادی در اداره کشور روبرو کند.اما جدای از همه چالشهایی که نخستوزیر پیش رو دارد، شاید بتوان گفت پایان دادن به منازعهای که می رفت تا یک سالگیاش را جشن بگیرد، در جامعه ناهمگونی همچون عراق، از مالکی چهره قدرتمندی ساخت.او ثابت کرد که کسی جز وی معادله سیاسی عراق را نمیشناسد و تنها اوست که زبان جناحها و گروههای سیاسی کشورش را میشناسد. خبر در گفتگو با علیاصغر محمدی،مدیر کل سابق اداره خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت خارجه به بررسی دورنمایی از آینده کابینه مالکی پرداخته است. آیا باید رأی اعتماد پارلمان به کابینه پیشنهادی مالکی را پیروزی قابل توجهی برای وی بدانیم که توانست در مدت کوتاهی دولت تشکیل دهد؟حتما همین طور است. باید این اقدام وی را موفقیت بزرگی برای مالکی بدانیم که به رغم همه مخالفتهای منطقهای و بینالمللی برای تصدی پستنخستوزیری توسط وی و کارشکنیهای مختلفی که در داخل عراق انجام میشد او توانست هم پست نخستوزیری را از آن خود کند و هم کاندید مورد نظرش برای ریاست جمهوری را به کرسی بنشاند و در مرحله آخر از پارلمان برای کابینهاش رأی اعتماد بگیرد. قطعا این اقدامات بیانگر تواناییهای ویژه مالکی در مدیریت شرایط بحرانی است. برخی بر این اعتقادند که اعتمادی در میان اعضای کابینه مالکی وجود ندارد و در واقع احزاب و گروهها با زور مالکی دور هم جمع شدهاند.قبل از پاسخ به این پرسش باید به یک نکته بسیار مهم در تحلیل شرایط عراق اشاره کنم که بعضا مورد غفلت تحلیلگران واقع میشود و آن اینکه که عراق در حال حاضر شرایط گذار را طی میکند و از زمان تأسیس تا به امروز ثبات زیادی را به خود ندیده است.این کشور در دوران ثبات پیشین نیز توسط دیکتاتوری نظامی اداره میشد که جامعه را مبتنی بر آموزههای قبیلهای اداره میکرد.به عبارتی در عراق زمان صدام، مراحل رشد و توسعه اجتماعی به آن صورتی که باید و شاید طی نشده و نوعی تفاوت و اختلاف بین مناسبات اجتماعی در داخل عراق و کشورهای پیرامونی آن مثل ایران و ترکیه ملاحظه میشود.در همین دوره گذار که عراق سعی در عبور از این مرحله و حرکت به سمت توسعه و پذیرش دمکراسی دارد،علیالقاعده دشواریهای بسیار زیادی پیش روست و طبیعی است که از بین بردن تعصبات قبیلهای امری زمانبر و بسیار دشوار است. به خصوص آنکه برخی از کشورهای منطقهای و قدرتهای بینالمللی حاضر نیستند عراق کاملا دمکرات را بپذیرند. اسنادی که اخیرا از سوی ویکی لیکس در مورد عراق و مواضع کشورهای منطقهای منتشر شده کاملا نشان میدهد که برخی از کشورهای منطقه از تحولات عراق رضایت کامل ندارند و در نتیجه تلاش میکنند تا از روند دمکراتیزه کردن عراق جلوگیری کنند.به اعتقاد من مالکی به عنوان نماد دمکراتیزه کردن عراق به دلیل اینکه در این فضا دوبار توانست در بازی سیاسی بسیار پیچیده و نفس گیر به نخست وزیری برسد،کار بزرگی صورت داده است. او در عین حال که نخست وزیر بود و قدرت را در اختیار داشت اما باز هم به انتخابات تن داد و با همه مشخصههای انتخابات سالم باز هم توانست به نخستوزیری برسد. البته او مسئولیت دشواری را پیش رو داشته و دارد.موضوع سهم گیری جریانهای سیاسی مختلف نیز در این بین امری طبیعی است اما سبب میشود که کابینه یکدستی و انسجام خود را نداشته باشد.البته مالکی به این دلیل که اکثریت پارلمان و همینطور اکثریت کابینه را در اختیار دارد میتواند سیاستهای خود را به طور کامل به اجرا بگذارد.به ویژه آنکه او وزارتخانههای اصلی امنیتی و نظامی را در اختیار خود نگاه داشته و به سهمیهبندی درباره آنها تن نداده است. آیا باید منتظر آن باشیم که احزاب و قومیتها، مصالح قومی و حزبی خود را برتر از منافع ملی در نظر گیرند؟جامعه در حال گذار عراق هنوز شکل نهایی خود را پیدا نکرده لذا اولا منافع ملی مفهومی مشترک در بین جریانها و گروههای سیاسی نیست یعنی هر جریانی برداشتی متفاوت از منافع ملی دارد. در نتیجه با همین نگاه نسبت به همه مسائل برخورد میکند و ثانیا جامعه عراق به لحاظ قومیتی جامعه متکثری است. در این کشور هم میتوان تقسیمبندی شیعه و سنی و هم تقسیمبندی عرب و غیرعرب را مطرح کرد. همین تنوع و تکثر موجود سبب میشود که هر یک از جریانها سعی کنند منافع خود را مبنای منافع ملی قرار دهند.حکومت عراق ترجمه همین واقعیت در جامعه عراق است. برخی از ناظران بر این باورند که تعداد وزرای کابینه مالکی خارج از موازین موجود بوده و در واقع 42 وزیر تنها برای راضی نگاه داشتن مخالفتهای موجود روی کار آمدهاند.اگر قرار باشد جریانی که از سوی کشورهای منطقهای حمایت و با وعده رسیدن به حکومت و گرفتن کامل قدرت وارد صحنه و مفاهمه سیاسی شود علیالقاعده باید امتیازی را بدست آورد که بتواند حداقل طرفدارهای خود را راضی کند.کار مالکی در واقع راضی کردن طرفدارانش بوده و قاعدتا برای تشکیل دولت و راضی کردن افراد باید پستها را تقسیم کند.من مشکلی در این مسئله نمیبینم. این شائبه وجود دارد که مالکی برخلاف میل باطنی گروهها و احزاب روی کار آمده و برای باقی ماندن باید رضایت آنها را جلب میکرد، اگر اینگونه به قضیه نگاه کنیم،چطور؟مالکی برای باقی ماندن در قدرت نیازی به پذیرش آنها نداشت،مالکی به تنهایی میتوانست کابینه را تشکیل دهد،او نیازی نه به آراء اکراد داشت و نه به آراء فهرست العراقیه. مطالبه اکراد پست ریاستجمهوری و وزارت خارجه بود که به آن دست یافتند،ولی درباره بقیه اینطور نیست؟مالکی به تنهایی میتوانست کابینه را تشکیل دهد. برای درک بهتر این واقعیت شما را به بررسی تحولات چند ماهه اخیر عراق در آستانه تشکیل دولت ارجاع میدهم.شاهد بودیم که انفجارهای متعددی در بغداد ، کربلا، نجف و کرکوک اتفاق افتاد. مالکی به عنوان سیاستمداری واقعبین رفتار هوشمندانهای را از خود به نمایش گذاشت او روندهای تروریستی را کند و ثبات سیاسی را برقرار کرد.برای برقراری این ثبات وی به ناچار باید امتیازاتی را به افرادی که هیچ نیازی به آنها نداشت اعطا میکرد تا دوباره حداقل ثبات نسبی را در عراق برقرار کند.مالکی ثابت کرد که در این روند مقتدرترین فرد درعراق است. او در چهارچوبهای مختلف داخلی نشان داد که قویترین جریان سیاسی شیعه را نمایندگی میکند،در میان اعراب قویترین چهره است و در بعد ملی برجستهترین شخصیت سیاسی کشور است. آینده را چگونه پیشبینی میکنید؟ آیا کابینه مالکی از انسجام لازم و کافی برای اداره کشور برخوردار خواهد بود یا خیر؟درباره کابینه مالکی باید گفت که رقابت سنگین سیاسی در داخل عراق همچنان ادامه خواهد داشت و این احتمال وجود دارد که این رقابتها تا حدی آرامش و ثبات را تحتالشعاع قرار دهد.همچنین تحقق انسجام در داخل کابینه به آن مفهمومی که مدنظر است،کمی دور از ذهن به نظر میرسد. اما مالکی در مدیریت کشور مشکلی نخواهد داشت چون اصلیترین وزارتخانهها و اکثریت کابینه را در اختیار دارد. در مجموع باید گفت که نه فقط کابینه مالکی بلکه عراق در بعد داخلی و خارجی با چالشهای متعددی روبروست. هیچ قدرتی در جهان نمیتواند نسخهای را برای عراق تجویز کند و این عراقیها هستند که تصمیم میگیرند کشورشان را چگونه اداره کنند.دخالت قدرتهای خارجی وضعیت عراق را بحرانیتر میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]