تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829386698




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گريه، گروگان ها آنها را نجات داد


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
گريه، گروگان ها آنها را نجات داد بچه ها را از صندوق عقب درآورده و سوار اتوبوس كردم. آنها را هم تهديد كردم كه مبادا كسي به چيزي بگويند. اما به پليس راه كه رسيديم يك‌مرتبه بچه ها زدند زير گريه و ماجرا را به بقيه گفتندو باعث دستگيري من شدند. تهران امروز: با گريه دوگروگان در اتوبوس بين شهري گروگانگير دستگير و آنها آزاد شدند. چندي پيش زن و مردي به پليس مشهد مراجعه كرده و از گم شدن دو كودك 10 و 12 ساله خبر دادند. مرد شاكي به پليس گفت: براي كاري به همراه همسرم به بيمارستان رفته بوديم. فرزند خودم و پسر 12 ساله برادرم نيز همراه ما بودند. چون كارمان در بيمارستان خيلي طول نمي كشيد بچه ها را داخل ماشين گذاشته و ماشين را به همان حالت روشن مقابل بيمارستان پارك كرده و به داخل رفتم. دقايقي بعد وقتي برگشتم با كمال تعجب نه اثري از ماشين بود نه بچه ها. به اتفاق همسرم هر چه هم آن دور و اطراف دنبال آنها گشتم فايده اي نداشت. با سپرده شدن اين پرونده به كارآگاهان تحقيقات پليسي درباره اين موضوع آغاز شد و چيزي نگذشت كه اين زن و مرد دوباره پيش پليس آمده و از تماس يك گروگانگير با خود خبر دادند: داخل خانه نشسته بوديم كه يكمرتبه تلفن خانه به صدا درآمد . فردي از آنسو ما به ما گفت كه دو گروگان پيش وي هستند و در صورتي كه 150ميليون پول به من ندهيد آنها را خواهم كشت. بلافاصله ماموران پليس دست به كار شده و با بررسي اين شماره تلفن دريافتند محل اين تماس يك تلفن عمومي در منطقه اي در خراسان جنوبي بوده است. ماموران با تكثير عكس دو كودك و دادن مشخصات اتومبيل سرقتي به پليس سراسر كشور از آنها خواستند در صورت مشاهده اين اتومبيل يا كودكان آنها را تحويل پليس دهند. سرانجام چندي بعد پليس خراسان جنوبي خبر پيدا كردن اين دو كودك را كه توسط مردي معتاد به گروگان گرفته شده بودند را اعلام كرد. با انتقال اين كودكان و تحويل آنها به خانواده‌شان مرد معتاد به پليس آگاهي انتقال يافته و مورد بازجويي قرارگرفت. وي انگيزه خود را از اين آدم ربايي به دست آوردن پول براي خريدن مواد مخدر دانسته و گفت: از مقابل بيمارستان در حال عبور بودم كه يكمرتبه اتومبيلي را ديدم كه روشن است و دو كودك داخل آن هستند. ناگهان فكري در ذهنم جرقه زد و چون خمار هم بودم تصميم گرفتم كاري كنم كه تا آخر عمر بتوانم به راحتي مواد مصرف كنم. دور و بر را بررسي كرده و وقتي ديدم كسي حواسش نيست دستم را داخل ماشين كرده و در را باز كردم و پشت فرمان نشستم . بچه ها را هم تهديد كردم كه اگر جيغ و داد كنند كتك مي خورند. به سرعت از مشهد خارج شده و راهي خراسان جنوبي اما درجاده كنترل ماشين را از دست داده و محكم به كوه زدم. طوري كه ماشين كاملا قر شد . بچه ها را از صندوق عقب درآورده و سوار اتوبوس كردم. آنها را هم تهديد كردم كه مبادا كسي به چيزي بگويند. اما به پليس راه كه رسيديم يك‌مرتبه بچه ها زدند زير گريه و ماجرا را به بقيه گفتندو باعث دستگيري من شدند. با اين اعترافات مرد معتاد روانه زندان شد. پایگاه اینترنتی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن