واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
گريه، گروگان ها آنها را نجات داد بچه ها را از صندوق عقب درآورده و سوار اتوبوس كردم. آنها را هم تهديد كردم كه مبادا كسي به چيزي بگويند. اما به پليس راه كه رسيديم يكمرتبه بچه ها زدند زير گريه و ماجرا را به بقيه گفتندو باعث دستگيري من شدند. تهران امروز: با گريه دوگروگان در اتوبوس بين شهري گروگانگير دستگير و آنها آزاد شدند. چندي پيش زن و مردي به پليس مشهد مراجعه كرده و از گم شدن دو كودك 10 و 12 ساله خبر دادند. مرد شاكي به پليس گفت: براي كاري به همراه همسرم به بيمارستان رفته بوديم. فرزند خودم و پسر 12 ساله برادرم نيز همراه ما بودند. چون كارمان در بيمارستان خيلي طول نمي كشيد بچه ها را داخل ماشين گذاشته و ماشين را به همان حالت روشن مقابل بيمارستان پارك كرده و به داخل رفتم. دقايقي بعد وقتي برگشتم با كمال تعجب نه اثري از ماشين بود نه بچه ها. به اتفاق همسرم هر چه هم آن دور و اطراف دنبال آنها گشتم فايده اي نداشت. با سپرده شدن اين پرونده به كارآگاهان تحقيقات پليسي درباره اين موضوع آغاز شد و چيزي نگذشت كه اين زن و مرد دوباره پيش پليس آمده و از تماس يك گروگانگير با خود خبر دادند: داخل خانه نشسته بوديم كه يكمرتبه تلفن خانه به صدا درآمد . فردي از آنسو ما به ما گفت كه دو گروگان پيش وي هستند و در صورتي كه 150ميليون پول به من ندهيد آنها را خواهم كشت. بلافاصله ماموران پليس دست به كار شده و با بررسي اين شماره تلفن دريافتند محل اين تماس يك تلفن عمومي در منطقه اي در خراسان جنوبي بوده است. ماموران با تكثير عكس دو كودك و دادن مشخصات اتومبيل سرقتي به پليس سراسر كشور از آنها خواستند در صورت مشاهده اين اتومبيل يا كودكان آنها را تحويل پليس دهند. سرانجام چندي بعد پليس خراسان جنوبي خبر پيدا كردن اين دو كودك را كه توسط مردي معتاد به گروگان گرفته شده بودند را اعلام كرد. با انتقال اين كودكان و تحويل آنها به خانوادهشان مرد معتاد به پليس آگاهي انتقال يافته و مورد بازجويي قرارگرفت. وي انگيزه خود را از اين آدم ربايي به دست آوردن پول براي خريدن مواد مخدر دانسته و گفت: از مقابل بيمارستان در حال عبور بودم كه يكمرتبه اتومبيلي را ديدم كه روشن است و دو كودك داخل آن هستند. ناگهان فكري در ذهنم جرقه زد و چون خمار هم بودم تصميم گرفتم كاري كنم كه تا آخر عمر بتوانم به راحتي مواد مصرف كنم. دور و بر را بررسي كرده و وقتي ديدم كسي حواسش نيست دستم را داخل ماشين كرده و در را باز كردم و پشت فرمان نشستم . بچه ها را هم تهديد كردم كه اگر جيغ و داد كنند كتك مي خورند. به سرعت از مشهد خارج شده و راهي خراسان جنوبي اما درجاده كنترل ماشين را از دست داده و محكم به كوه زدم. طوري كه ماشين كاملا قر شد . بچه ها را از صندوق عقب درآورده و سوار اتوبوس كردم. آنها را هم تهديد كردم كه مبادا كسي به چيزي بگويند. اما به پليس راه كه رسيديم يكمرتبه بچه ها زدند زير گريه و ماجرا را به بقيه گفتندو باعث دستگيري من شدند. با اين اعترافات مرد معتاد روانه زندان شد. پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]