واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
كساني كه تيزبينتر بودهاند چند سالي است به بحث كم شدن حيا و اهميت اين مفهوم در جامعه مي پردازند و تحقيقات خوبي در اين خصوص رقم زده اند. اما شرايط كنوني در زمينههاي گوناگون مانند رواج بي بندو باري و كمشدن حجاب و عفاف موجب شده است مفهوم حيا بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد. کودک كساني كه تيزبينتر بودهاند چند سالي است به بحث كم شدن حيا و اهميت اين مفهوم در جامعه مي پردازند و تحقيقات خوبي در اين خصوص رقم زده اند. اما شرايط كنوني در زمينههاي گوناگون مانند رواج بي بندوباري و كمشدن حجاب و عفاف موجب شده است مفهوم حيا بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد و درباره آن هشدار دهند. معمولاً فرض ميشود همگان مفهوم مشابه و دقيقي از حيا در ذهن دارند كه موجب مفاهمه مي شود و همه ميدانند چطور بايد باحياتر شد يا فرزندان را با حياتر تربيت كرد. در حاليكه چنين نيست. برخي افراد خجالت از سر ضعف را با حيا يكي ميدانند و به همين دليل از رنگ باختن حيا ابراز خشنودي ميكنند. اين مقاله پس از توصيف نشانههاي بيحيايي در فهم عامه، مفهوم حيا را مورد مداقّه قرار مي دهد و عوامل ايجاد بيحيايي و راههاي تربيت انسان با حيا را به اختصار بر مي شمارد. نشانههاي كم شدن حيا دريافت عمومي بسياري از مردم اين است كه حيا روز به روز كمتر ميشود. پدر و مادرها، رابطه خودشان با والدينشان را آميخته با احترام و حيا توصيف مي كنند و معتقدند امروز فرزندانشان چنين حريمهايي را رعايت نميكنند، احترام ويژهاي براي بزرگ ترها قائل نيستند و شرم حضور در مقابل آنان ندارند. معلمان از دوران دانشآموزي خود ميگويند كه چه احترامي براي معلم قائل بودند و حيا مانع برخي رفتارهاي آنان مي شد. خود را با دانشآموزان امروز مي سنجند كه گاه خيره به چشمهاي معلم مي نگرند و با جسارت تمام خطايشان را تكرار ميكنند و يا حرف زشتي ميزنند. نوع پوشش زن و مرد و روابط آنان نيز در نگاه بسياري از مردم با آنچه حيا ميدانند ، فاصله گرفته است. در گذشته لباسها حتي در خانه و در مقابل محارم نيز پوشيد بود ، اما امروز بسياري از افراد در حريم خانه نيمه برهنهاند. در معابر عمومي نيز استفاده از مانتوهاي تنگ، بدن نما و گاه نازك، حتي براي افرادي كه به حجاب اسلامي پايبند هستند، عادي شده است. چه حالت، صفت يا مفهومي در اين موقعيتها و موقعيتهاي مشابه آنها مشترك است كه مردم آن را حيا مينامند. شرم- معادل فارسي حيا- اولين حالتي است كه به ذهن ميرسد. در گذشته مردم از چنين رفتارها و عملكردهايي شرم داشتند و آنها را انجام نميدادند، اما امروز نه تنها اين رفتارها عادي است، بلكه گاهي ضروري به نظر مي رسد. شرم معمولاً از فهم خطا ناشي مي شود. در گذشته اين رفتار، خطا تلقي ميشد و امروز نه. بنابراين بايد گفت معيارهاي خطا و صواب تغيير كرده است و ميتوان با اصلاح اين معيارها و درونيكردن آنها، حيا را بازگرداند. آيا مفهوم حيا كه در احاديث آن را از جنس نور[2] ميدانند و ميوه عقل[3] مي شمارند و بهترين لباس دين[4] معرفي ميكنند، ميتواند با آنچه از مفهوم شرم استنباط ميكنيم، يكسان باشد؟ به نظر ميرسد مفهوم حيا بايد دقيقتر بررسي شود تا ببينم اين همه آثار ارزشمند چگونه بر آن مترتب است. تا وقتي انسان در مرحله كودكي است، زمينهسازي براي باحيا بودن او بر عهده خانواده است و پس از سن تكليف، خود او نيز بايد راه مراقبت از اين شاكله پربركت را بشناسد و مرتبه آن را افزايش دهد. تربيت انسان با حيا اگر حيا شاكله انسان باشد، تربيت انسان باحيا نيز فرآيندي تدريجي و طولاني مدت است. انسان با حيا بايد در موقعيتهاي گوناگون حسن و قبح اعمال را بشناسد و نفسش از عمل قبيح كراهت داشته باشد. بيشتر انسانها حداقلي از حيا را دارند، اما كسب آن مقدار از حيا كه وجهي از وجوه تقوا و مايه سعادت آدمي است، به مراقبت افكار، نيتها و اعمال در طول زندگي نياز دارد. تا وقتي انسان در مرحله كودكي است، زمينهسازي براي باحيا بودن او بر عهده خانواده است و پس از سن تكليف، خود او نيز بايد راه مراقبت از اين شاكله پربركت را بشناسد و مرتبه آن را افزايش دهد. حجاب گناه زن اسلام دين شتابان حيا ، پيوندي ناگسستني با ايمان دارد؛ بنابراين هر آنچه در تربيت ايماني انجام شود به افزايش حيا نيز ميانجامد؛ اما عادتدادن كودكان به برخي رفتارهاي خاص و تصحيح نيتها، شناختها و افكار آنها به مرور زمان، به طور ويژه براي نهادينه كردن حيا ضرورت دارد. كودكي كه به پوشش نامناسب عادت كرده است، نميتوان از او انتظار داشت تا در بزرگسالي پوششي متناسب با حيا داشته باشد. كودكي كه احترام به والدين را نياموخته است و در خطابهايش حرمت افراد را رعايت نميكند، نميتوان انتظار داشت رفتار وقيحانهاي از او سر نزند. دستورات ديني سرشار از توصيههاي خرد براي عادتهاي رفتاري كه تأثير عميقي بر شاكله انسان ميگذارد، هستند. توصيه به جدا كردن جاي خواب كودكان از حداكثر ده سالگي[19] يا دستور قرآني غض بصر، نمونهاي از اين رفتارها به شمار مي آيند كه بر حياي فرد تأثير خواهد گذارد. همينگونه رفتارها نيز بايد به بزرگسالان آموزش داده شود. يك قاعده كلي در تربيت وجود دارد كه انسان براي به دست آوردن يك صفت، ظاهر اعمال را متناسب با آن تغيير ميدهد. اين ظاهر به تدريج بر باطن انسان مؤثر خواهد افتاد. حيا، خانواده و جامعه خانواده اولين و اصليترين نهاد مؤثر در تربيت انسانها به شمار مي آيد. درونيشدن صفت حيا نيز بخشي از سير تربيت است كه به طور طبيعي بايد در خانواده اتفاق بيفتد. لازم است مباني، اصول و روشهاي متعددي براي تربيت صفت حيا در انسان مورد توجه قرار گيرد و خانواده بهترين مكان براي اجراي اين روشهاست. يكي از مباني تربيتي، "تأثير شرايط گوناگون بر انسان " در تربيت ايماني و به تبع آن تربيت انسان باحياست. اصل "اصلاح شرايط " براي تربيت، از اين مبنا نشأت مي گيرد. روشهايي كه ميتوان براي اصلاح شرايط انسان به كار گرفت، روش زمينهسازي، روش تغيير موقعيت و روش اسوهسازي است. براي كودك كه به مرحله تشخيص نرسيده است، خواهناخواه برترين الگو، والدين او هستند. تجلي حيا در رفتار والدين، آرام آرام رفتار و سپس نفس كودك را شكل ميدهد. ائمه عليهمالسلام در روش زمينهسازي توصيههاي خود را از مراحل مقدماتي تشكيل خانواده، يعني انتخاب همسر با ايمان، آغاز ميكنند. شرايط انعقاد نطفه از حيث زمان و حالات معنوي والدين، دوران بارداري و رعايت تغذيه و دوري از گناه، انتخاب نام نيكو براي فرزند و تغذيه نوزاد در حاليكه مادر باوضو و در حال ذكر است، رعايت نكات اخلاقي لازم در تربيت جنسي كودكان، آموزش به آنها براي وارد نشدن به اتاق والدين، نمونههايي از اين زمينهسازي براي تربيت انسان باحيا و باايمان به شمار مي آيد. روش زمينهسازي را بايد از روشهاي مبنايي در تربيت بر مي شمارد كه مربي با آگاهي بلند، پيشاپيش، موقعيتهايي كه متربي در آن قرار ميگيرد را مورد ارزيابي قرار ميدهد (باقري، 1378، ص98). روشن است كه محيط خانواده و عملكرد پدر و مادر در اين زمينه تأثير دارد. در روش تغيير موقعيت، با موقعيتي بالفعل روبه رو است كه اگر براي تربيت مفيد باشد، بايد خودش يا متربي انسان را در آن موقعيت قرار دهد و اگر براي تربيت مضر باشد يا بايد آن را تغيير دهد يا از آن موقعيت هجرت كند و دوري گزيند(همان، ص99). يكي از مصاديق اين روش بهويژه براي تربيت فرزندان با حيا، تصميمهاي پدر و مادر براي انتخاب محل زندگي و همسايگان و همچنين امكاناتي است- از جمله امكانات رسانهاي- كه در اختيار كودك خود قرار ميدهند. انتخاب اقوام و افرادي كه با آنها رفت و آمد خواهند داشت، نيز يكي از موارد تغيير موقعيت به شمار مي آيد. روش اسوهسازي شايد بيش از هر روش ديگري نقش برجسته والدين در خانواده را نشان دهد. اولين الگوي فرزندان، پدر و مادر هستند. اگر چه تعاليم اسلامي از انسان ميخواهد الگوهاي خود را با چشم باز انتخاب كند و از پيروي كوركورانه بپرهيزد، اما براي كودك كه به آن مرحله از تشخيص نرسيده است، خواهناخواه برترين الگو، والدين او هستند. تجلي حيا در رفتار والدين، آرام آرام رفتار و سپس نفس كودك را شكل ميدهد. چنانكه در تعريف حيا آمد، انساني كه كرامت نفس داشته باشد، از خود حيا ميكند و از رفتار زشت اجتناب ميورزد. كرامت از مباني تربيتي به شمار مي آيد و اصل برآمده از آن عزت است. خانواده اولين جايي است كه اين صفت را به انسان هديه ميكند. روش عزتمند كردن فرزندان نيز ابراز تواناييها و تغافل به جا نسبت به خطاهاي آنهاست. بخش خانواده ايراني تبيان پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]