محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826011968
روایت شهید چمران از 16 آذر
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روایت شهید چمران از 16 آذر یكی از مجلات، با آنكه سانسور شدیدی وجود داشت و كسی جرات نمیكرد علیه دستگاه كلمهای بنویسد به مسخره نوشته بود كه «اگر تیرها هوایی شلیك شده، پس بنابراین دانشجویان پر در آورده به هوا پرواز كرده و خود را به گلوله زده اند.» به عبارت دیگر گلولهها به دانشجویان نخورده بلكه دانشجویان به هوا پرواز كردهاند و خود را به گلوله ها زدهاند. پرچم: هم زمان با روز 16 آذر روز دانشجو مروری می کنیم بر اظهارات و بیان خاطرات شهید مصطفی چمران که خود از شاهدان این واقعه به حساب می آید. حدود ساعت 10 صبح موقعی كه دانشجویان در كلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز " به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشكده فنی شدند. ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشهبرداری تدریس میكرد. صدای چكمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و كسی به درس توجه نمیكرد.در این هنگام پیشخدمت دانشكده مخفیانه واردكلاس شده به دانشجویان گفت ... از آن روز یعنی 16 آذر 1332، نه سال میگذرد ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گویی همه را به چشم میبینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد، سكوت موحش بعد از رگبار بدنم را میلرزاند، آه بلند و نالهی جانگداز مجروحان را در میان این سكوت دردناك میشنوم، دانشكدهی فنی خونآلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین میبینم. آن روز ساكتترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهای را نشان میداد، دانشجویان بیاندازه آرام و هوشیار بودند كه به هیچجه بهانهای به دست كودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگنیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟ اعمال خائنانه دولت كودتا هرروز بر بغض و كینه مردم میافزود و بر آتش خشم وغضب آنان دامن میزد. از روز 14 آذر تظاهراتی كه در گوشه به وقوع میپیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عدهای دستگیر شدند. روز 15 آذر مجددا تظاهرات بیسابقهای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشكدههای پزشكی، حقوق و علوم، دندانپزشكی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشكده مستقلا انجام میگرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه مییافت و عدهای دستگیر شدند. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات كردند و عدهای به وسیله مامورین نظامی گرفتار شدند. ضمنا در تاریخ 24 آبان اعلام شده بود كه نیكسون معاون رییس جمهور آمریكا از طرف آیزنهاور به ایران میآید. نیكسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی كه در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در كنگره آمریكا بعد از كودتای 28 مرداد) را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند كه هنگام ورود نیكسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه كودتا و طرفداری خود را از دكتر مصدق نشان دهند. تظاهرات علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر به دادگاه «حكیم فرموده» همه جا به چشم میخورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیكسون حتمی مینمود. ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام میشد زیرا تار وپود وجود آنها بستگی به كمك سرشار آمریكا داشت. این بود كه دستگاه برای خفه كردن مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتكاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز 15 آذر یكی از دربانان دانشگاه شنیده بود كه تلفنی به یكی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد كه «باید دانشجویی را شقه كرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت كه عبرت همه شود و هنگام ورود نیكسون صداها خفه گردد و جنبدهای نجنبد...». دولت بغض و كینه شدیدی به دانشگاه داشت. زیرا دانشجویان پرچمدار مبارزات ملی بودند و با فعالیت مداوم و موثر خود هیات حاكمه را به خطر و سقوط تهدید میكردند. دولت با خراب كردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را كم و بیش مجبور به سكوت كرد ولی دانشگاه همچنان خاری در چشم دستگاه میخلید و دست از مبارزه برنمیداشت و دستگاه همچون درنده خونخواری به كمین نشسته دندان تیز كرده بود كه از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد. انتقامی كه عبرت همگان شود. این بود كه به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیكسون جنایت بزرگ هیات حاكمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه 1332 در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست. صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیش بینی میكردند. نقشه پلید هیات حاكمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامكان سعی میكردند كه به هیچ وجه بهانهای به دست بهانه جویان ندهند. از این رو دانشجویان با كمال خونسردی و احتیاط به كلاسها رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای كارآگاه به راه افتادند. حدود ساعت 10 صبح موقعی كه دانشجویان در كلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز " به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشكده فنی شدند. ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشهبرداری تدریس میكرد. صدای چكمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و كسی به درس توجه نمیكرد. در این هنگام پیشخدمت دانشكده مخفیانه وارد كلاس شده به دانشجویان گفت: «بسیار مواظب باشید. چون سربازان میخواهند به كلاس حمله كنند اگر اعلامیه یا روزنامهای دارید از خود دور كنید (آن روز «راه مصدق» و اعلامیههای نهضت مقاومت ملی به وفور در دانشگاه پخش میشد.) مهندس خلیلی به شدت عصبانی است و تلاش میكند از ورود سربازان به كلاس جلوگیری كند ولی معلوم نیست كه قادر به این كار باشد» او مهندس خلیلی و دكتر عابدی رییس و معاون دانشكده فنی با تمام قوا میكوشیدند از ورود سربازان به كلاس جلوگیری كنند. ولی سربازان نه تنها به حرف آنها اهمیتی ندادند بلكه آنها را تهدید به مرگ كردند. تا بالاخره در كلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز«جانباز» با مسلسل سبك وارد كلاس شدند. آغاز درگیریها عدهای از سربازان، دانشكده فنی را به كلی محاصره كرده بودند تا كسی از میدان نگریزد.اكثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشكده خارج شوند. در این میان بغض یكی از دانشجویان تركید. او كه مرگ را به چشم میدید و خود را كشته میدانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل كند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شكل شعارهای كوتاه بیرون ریخت:«دست نظامیان از دانشگاه كوتاه». هنوز صدای او خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به كلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یكی پس از دیگری به زمین میافتادند به خصوص كه بین محوطه مركزی دانشكده فنی و قسمتهای جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پلهها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند. اجساد خونآلود شهیدان و آن همه نالههای پرشورشان نه تنها در دل سنگ این جلادان اثری نكرد بلكه با مسرت و پیروزی به دستگیری باقیمانده دانشجویان پرداختند. هر كه را یافتند گرفتند و آنگاه آنها را با قنداق تفنگ زدند با دستهای بالا به صف و روانه زندان كردند و خبر پیروزی خود را برای یزید زمان بردند تا انعام و پاداش خود را دریافت دارند. در این واقعه مستخدمان و كارگران دانشكده فنی بیاندازه به دانشجویان كمك كردند. بدین ترتیب سه نفر از دوستان ما بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند. هنگام تیراندازی بعضی از رادیاتورهای شوفاژ در اثر گلوله سوراخ شد و آب گرم با خون شهدا و مجروحین در آمیخت و سراسر محوطه مركزی دانشكده فنی را پوشاند، طوری كه حتی پس از ماهها از در و دیوار دانشكده فنی بوی خون میآمد. مامورین انتظامی پس از این عمل جنایتكارانه و ناجوانمردانه از انعكاس خشم و غضب مردم به هراس افتاده برای پوشاندن آثار جرم خود خونها را پاك كردند ولی ماهها اثر خون در گوشه و كنار دیده میشد و سالها جای گلولهها بر در ودیوار دانشكده فنی نمایان بود و تا زمین میگردد و تاریخ وجود دارد، ننگ و رسوایی بر كودتاچیان خواهد بود. جریان این فاجعه دردناك به سرعت منتشر شد و خشم و كینه آزادیخواهان را برافروخت. دانشگاه تهران به پیروی از دانشكده فنی و به عزای شهدای آن در اعتصاب عمیقی فرورفت. بعد از ظهر آن روز دانشجویان با كراوات سیاه از دانشكده حركت كردند و با سكوت غمآلود و ماتم زده رهسپار خیابانهای مركزی شهر شدند و مخصوصاً در خیابانهای لالهزار و استانبول انبوه دانشجویان عزادار نظر هر رهگذری را جلب و او را متوجه این جنایت عظیم میكرد. بیشتر دانشكدههای شهرستانها نیز برای پشتیبانی از دانشگاه تهران اعتصاب كردند. تعداد زیادی از سازمانهای دانشجویی خارج از كشور نیز به عمل وحشیانه و خصمانه دولت به شدت اعتراض كردند. در مقابل سیل اعتراض، جنایتكاران شروع به سفسطه كردند و در مقابل خبرنگاران گفتند كه دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نیز اجباراً تیرهایی به هوا شلیك كردند و تصادفا سه نفر كشته شدند. یكی از مجلات، با آنكه سانسور شدیدی وجود داشت و كسی جرات نمیكرد علیه دستگاه كلمهای بنویسد به مسخره نوشته بود كه «اگر تیرها هوایی شلیك شده، پس بنابراین دانشجویان پر در آورده به هوا پرواز كرده و خود را به گلوله زده اند.» به عبارت دیگر گلولهها به دانشجویان نخورده بلكه دانشجویان به هوا پرواز كردهاند و خود را به گلوله ها زدهاند. قربانیان نیكسون روز بعد نیكسون به ایران آمد ودر همان دانشگاه، در همان دانشگاهی كه هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دكترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سكون و سكوت گورستان خاموشان ابراز مسرت كرد و به دولت كودتا وعده مساعدت و كمك داد و به رییس جمهور آمریكا پیغام برد كه آسوده بخوابد چون او كه نوشته بود؛ "... گو این كه مخاطراتی كه متوجه ایران بود، تخفیف یافته است. معذالك ابرهایی كه ایران را تهدید میكرد، به كلی متلاشی و پراكنده نشده است. و مملكت نسبتاً امن و امان است! صبح ورود نیكسون یكی از روزنامه ها در سرمقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشادهای به نیكسون نوشت كه فورا توقیف شد. ولی دانشجویان سحرخیزی كه خواب و خوراك نداشتند واستراحت در قبل مرگ دوستانشان میسر نبود، زودتر از پلیس روزنامه را خواندند. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود كه «هرگاه دوستی از سفر میآید یا كسی از زیارت باز میگردد و یا شخصیتی بزرگ وارد میشود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی میكنیم.» آنگاه خطاب به نیكسون گفته شده بود:«آقای نیكسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این كشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی كردند.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]
صفحات پیشنهادی
روایت شهید چمران از 16 آذر
روایت شهید چمران از 16 آذر یكی از مجلات، با آنكه سانسور شدیدی وجود داشت و كسی جرات نمیكرد علیه دستگاه كلمهای بنویسد به مسخره نوشته بود كه «اگر تیرها هوایی ...
روایت شهید چمران از 16 آذر یكی از مجلات، با آنكه سانسور شدیدی وجود داشت و كسی جرات نمیكرد علیه دستگاه كلمهای بنویسد به مسخره نوشته بود كه «اگر تیرها هوایی ...
16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران
16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران-16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران شانزدهم آذر در سراسر عمر حكومت محمدرضا پهلوي و دورهي پس از كودتاي ٢٨ مرداد ١٣٣٢ چيزي بيش از يك روز در ...
16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران-16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران شانزدهم آذر در سراسر عمر حكومت محمدرضا پهلوي و دورهي پس از كودتاي ٢٨ مرداد ١٣٣٢ چيزي بيش از يك روز در ...
صدای شهید چمران
روایت شهید چمران از 16 آذر. ... نظرم مجسم است كه گویی همه را به چشم میبینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد، سكوت موحش بعد از رگبار بدنم را میلرزاند، .
روایت شهید چمران از 16 آذر. ... نظرم مجسم است كه گویی همه را به چشم میبینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد، سكوت موحش بعد از رگبار بدنم را میلرزاند، .
16 آذر به روایت تصویر
16 سپتامبر 2011 – روایت رجانیوز از سوزاندن عکس موسوی، رهنورد و ... در 16 آذر در 16 آذر ناکامي پروژه ... 16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران 16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران.
16 سپتامبر 2011 – روایت رجانیوز از سوزاندن عکس موسوی، رهنورد و ... در 16 آذر در 16 آذر ناکامي پروژه ... 16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران 16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران.
چمران چگونه رييس شد؟
16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران 16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران. ... پس چرا و چگونه ... 16آذر 1332به روايت شهيد چمران. ... پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟
16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران 16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران. ... پس چرا و چگونه ... 16آذر 1332به روايت شهيد چمران. ... پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟
روایت رجانیوز از سوزاندن عکس موسوی، رهنورد و ... در 16 آذر
در 16 آذر ناکامي پروژه آشوب در دانشگاه تهران/ سخنرانی صفار و ازغدی در دانشگاه ... سخنرانی رحیم پور ازغدی و صفار هرندی در تالار شهید چمران این دانشکده بمانسبت روز ...
در 16 آذر ناکامي پروژه آشوب در دانشگاه تهران/ سخنرانی صفار و ازغدی در دانشگاه ... سخنرانی رحیم پور ازغدی و صفار هرندی در تالار شهید چمران این دانشکده بمانسبت روز ...
کلاس مرگ دردانشگاه
16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. ... روز 15 آذر مجددا تظاهرات بیسابقهای در دانشگاه و بازار ...
16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. ... روز 15 آذر مجددا تظاهرات بیسابقهای در دانشگاه و بازار ...
شهر به شدت در امن و امان است!
16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران از آن روزیعنی 16 آذر 1332، نه سال میگذرد ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گویی ... مهندس خلیلی به شدت عصبانی است و ...
16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران از آن روزیعنی 16 آذر 1332، نه سال میگذرد ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گویی ... مهندس خلیلی به شدت عصبانی است و ...
رهپویان دانش
سه قطره خونی که 16 آذر 1332 به پای نیکسون ریخته ... امیدها و بیمها شهید چمران، الگوی عملی دانشجو 16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران به بهانه بزرگداشت شانزدهم آذرماه، روز ...
سه قطره خونی که 16 آذر 1332 به پای نیکسون ریخته ... امیدها و بیمها شهید چمران، الگوی عملی دانشجو 16 آذر١٣٣٢ به روایت شهید چمران به بهانه بزرگداشت شانزدهم آذرماه، روز ...
دانشجو به لندن می رود
حاكم بميراني، پس بمير و با مرگ خودت، شاهدي باش بر ستمي كه به مردم روا ميرود. ... 16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو .
حاكم بميراني، پس بمير و با مرگ خودت، شاهدي باش بر ستمي كه به مردم روا ميرود. ... 16 آذر به روایت شهید مصطفی چمران ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو .
-
گوناگون
پربازدیدترینها