تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خير دنيا و آخرت با دانش است و شرّ دنيا و آخرت با نادانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806985407




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

احساس انتظار!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: احساس انتظار!
انتظار
. . . ان الارض يرثها عبادى الصالحون (1) اين زمين را، بندگان صالح، به ميراث مى‏برند
انتظار
××× احساس انتظار، مثل احساس تشنگى است:           احساس تشنگى، آدم را، به آب مى‏رساند، و احساس انتظار، انسان صاحب نظر آگاه دين باور حقيقت جوى را، به حجت‏بالغه الهى! . . . انسان اسلام، بزرگ‏ترين اصل اجتماعى و پاك‏ترين نهاد سياسى دين را، اعتقاد و التزام به رهبرى «معصوم‏» مى‏داند . رهبر جامعه انسان، هيچ كس نمى‏تواند بود، مگر «پيامبر» يا «امام‏» كه به طور مستقيم از سوى خدا و يا به امر حق و به دست پيامبر، تعيين شده باشد . حقيقت دين، جز اين نيست و بلوغ انسانيت، جز از اين راه، مقدور نمى‏تواند شد . (2) شيعه، نيز - با التزام و پايدارى بر اين اصل خدايى - در هيچ لحظه‏اى از تاريخ، هيچ «ظالم‏» و «روند ظالمانه‏اى‏» را تاييد و تصديق نكرده، و بر سر اين كار، «جان‏» خويش را - در همواره همه جا - بلا گردان «ايمان‏» خويش ساخته است! . . . در آن حديث مشهور، هم، كه سخن از قيام حجت‏بالغه، به ميان مى‏آيد، تمامت ضربت تاكيد، بر سر «ستم ستيزى‏» است:           يملاالله به الارض قسطا و عدلا، كما ملئت ظلما و جورا . خداوند، اين زمين را - به دست او - از عدل و داد، سرشار مى‏سازد، همانطور كه از ظلم و جور سرريز شده باشد! . . . تو گويى كه آنچه ديو آتشخواره «ظلم‏» ، بر سر آدميان خاك مى‏آورد، با هيچ داغ و زخم ديگرى، برابرى نتواند كرد، اصلا، همه دردهاى بشر كجا، و اين آتش جانسوز خانمان بر باد ده، كجا؟ ! (3) . . . و دواى اين همه درد: «عدالت‏» ! از نگاه «شيعه‏» ، عدالت، اصل دين است:           نخستين پيشواى او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل مى‏رسد! ! و آخرين پيشوايش، براى اين كه به داد عدالت‏برسد قيام مى‏كند،و آخرين حلقه، از مجموعه حلقات مبارزات حق و باطل را - كه از آغاز جهان، بر پاى بوده است - به سامان مى‏برد . همه حرف «انتظار» ، همين است:           سفرى دور و دراز، براى رسيدن . با چشمان «آينده‏» ، تكليف «حال‏» را، روشن كردن . در آستانه سقوط و ابتذال، ، دست انسان را گرفتن، و او را، تا درگاه نگاه خدا، بالا كشيدن و بر تحقق آرمان والاى همه انبيا و اوليا و مردان رزم آور راه حق، نظر داشتن! . ودرآخرين رزم - پيروزمندانه - حيثيت عادلانه خاك را از نگاه‏بلند «بقية‏الله‏» به‏نظاره‏برخاستن . . . و اين، حرف كمى نيست! .×××
انتظار
انتظار، از جنس فرداست، و احساس انتظار، فردايى شدن عشيره انتظار، اهالى فردايند! . . . آن كه «نظر» ندارد، مثل كسى است كه تشنه نيست . احساس انتظار، مثل احساس تشنگى است . آن كه احساس تشنگى ندارد، آب - هر چند فراوان، زلال و گوارا، هم كه باشد - به چه دردش مى‏خورد؟ ! بى خيالى، اين پا و آن پا كردن، و مرد «فردا» نبودن، «ضد انتظار» است! انسان انتظار، آماده فرداست . احساس‏انتظار، ازهم‏صحبتى‏هاى‏فردا، سرشارشدن است . از انديشه ترديد، بيرون آمدن، و در دل يقين، در آمدن . نشاط انتظار، آدمى را از نااميدى و سستى، باز مى‏گيرد . با اين نگاه‏هاى كوچك و پيش پا افتاده، آدم در «روز مرگى‏» ها، غرق مى‏شود . براى خوب ديدن، و خدايى نگريستن، بايد به چشمان انتظار، مسلح شد! آنكه «نظر» ندارد، به احساس انتظار، نيز - نمى‏تواند رسيد . «انتظار» سفر دور و درازى است . سفر انتظار، چشم آدم را، باز مى‏كند، سفر انتظار، انسان را، «صاحب نظر» مى‏سازد . . .
انتظار
××× حرف از يك نقطه زمانى و مكانى نيست . سخن از يك جغرافياى جهانى عقيدتى است:           تكان تازه‏اى در خاك و خلقت‏خاك! تنه و بدنه خلقت، «عدالت‏» است . . . و در اين ميانه، «ستم‏» ، غبارى بيش نيست، كه به راحتى مى‏شود آن را شست و پيكره اصلى، پاكيزه و زيباى آفرينش را در برابر نگاه انتظار زندگى، به ديدار نهاد! . . . اين شست و شو، اصلا، مشكل نيست:           «آب‏» كه دارد مى‏رود،           «رود» كه دارد مى‏گذرد، فطرت پاك عادلانه «خاك‏» كه دارد تكان تازه‏اى مى‏خورد، همه به يارى ما، خواهند شتافت! تنها، كافى است تكانى بخوريم . در جنبش شكوهمند ميلاد انتظار، به «احساس‏» برسيم و صاحب نظرانه، عمل كنيم . . . انتظار، يك رفع تكليف نيست . بلكه، فهم تكليف است، اداى تكليف است: آنان كه منتظر عدالت فراگير و همگانى اند، خويشتن، بايد همواره در سوى تحقق آن ; انديشه كنند، بنويسند و بكوشند، و سهم سنجيده و دقيق خود را - از اندازه وظيفه‏اى كه بر گردن دارند ادا كنند . . . از بى‏نظران، چه انتظارى؟ ! . . . نبض عدل، كه خاك را، به تكانى مواج و تند و تازه فرا مى‏خواند، بى نظرانه نمى‏تواند بر گوش‏دل‏بنشيند . بى نظرى، بى تفاوتى و بى خيالى، از احساس انتظار، به دور است . خويشاوندان خميازه و خواب را بگوييد كه با بيراهه‏هاى خويش، مزاحم راه «مردان انتظار» نشوند!
انتظار
××× احساس انتظار، در اين فرهنگ، ماذنه بلند هستى است كه از بالاى بلند آن اذان عدل جهانى، سرداده مى‏شود . اين انتظار، پاسخى است‏به تمامى هستى و همه فرشتگان، در برابر همان سؤال گلايه‏آميز، كه: «چرا بر كره خاك، پاى‏كسانى بايد باز شود كه فساد كنند و خون بريزند؟ !» اين «انتظار» و پايانه معطر و مطهر خاك، پاسخ آنان و همه افكارى هم هست، كه از «گرد خويش فرا نرفته و تمامت استعداد و توان انتظار را نمى‏نگرند . . .» احساس انتظار، احساس طوفانى، شورانگيز و با نشاط است، و انتظارى ندارد، مگر پيروزى! ابوالقاسم حسينجانى تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه - حسين عسگري1 . سوره انبياء (21)، آيه 105 . 2 . و در عصر «غيبت‏» ، با مرجعيت و فقاهت است كه جاى «ولايت‏» ، پر مى‏شود . 3 . در نگاهى ژرف و فراگير، «ظلم‏» ، تمامت آفات و شوربختى‏هاى آدمى را، در بر مى‏گيرد . ظلم، هر آن كنشى است كه اشيا و آدمى را، از شان و مكانت‏حقيقى‏اش، بركنار مى‏دارد . جهل و نفهميدن، ظلم است . بى ايمانى و شرك، ظلم است: «يابنى لا تشرك بالله . ان الشرك لظلم عظيم‏» ; فرزندم، بر خداى «شرك‏» مياور; چرا كه شرك، «ظلم‏» بزرگى است! (سوره لقمان (31)، آيه 13)  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن