واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - استر دایسون مجید جویا: استر دایسون اولین زن از دنیای فعالان اینترنت است که به فضا رفته است. وی در گفتگویی با بیبیسی از احساسات و تجربه خود قبل، حین و بعد از خروج از جو زمین و رفتن به فضای لایتناهی سخن گفته و البته، ادعا میکند که تمام زندگی خود را مدیون تصادفات خوشایندی است که در نهایت او را به جاذبه صفر رساند، و برنامهریزی و هدفمندی کمتر نقشی در این میان داشته است. البته خانم دایسون همواره کوشیده که با استفاده از سرمایهگذاریهایش، جایگاهش در سازمانهای عامالمنفعه، و البته تواناییاش در تاثیرگذاری بر سیاستمداران و دولتمردان، از افراد تاثیرگذار دره سیلیکون و البته بر دنیای اینترنت باشد. استر دایسون که تاکنون دو بار پرواز در شرایط بیوزنی را تجربه کرده، در شهر فضایی روسیه زندگی میکند و مشغول تمرین است تا در آینده نزدیک، یک کیهاننورد شود.(فضانوردان روسی را کیهاننورد میگویند) او ذخیره چارلز سیمونی است که قبلا در مایکروسافت کار میکرد و اکنون در حال آماده شدن برای دومین سفر فضاییاش در بهار آینده است. چه شد که به اینجا رسیدی؟ آیا همانطور که قبلا هم گفتهای، تمام اینها با تصادف ممکن شده است؟زندگی من بیشتر از آنکه ناشی از تصمیمات هوشمندانه باشد، گونهای از تکامل و تحول بیهدف و کور بوده است. ولی من همیشه حس جهتیابی خوبی نیز داشتهام و همواره کارهایی را انجام دادهام که به نظرم جذاب میآمدند و زاید و بیهوده نبودند. با این وصف، موقعیتهایی که بدست آوردم، درست است که با تلاش و کوشش و مدیون همین حس جهتیابی بوده، ولی تصادف نیز در آن نقش داشته است. کارت را از کجا شروع کردی؟زندگی شغلی من از پایینترین مدارج و از یک کار دفتری ساده در مجله تجاری فوربس شروع شد. فقط به این دلیل که نتوانستم در مجله ورایتی استخدام شوم. البته این کار زمان زیادی طول نکشید تا اینکه توانستم به عنوان خبرنگار در بخش فناوری مطلب بنویسم. بعد از چند بار تغییر شغل، توانستم شرکتی را که در آن کار میکردم، بخرم و مسئولیتش را که مجله خبری Release 1.0 را منتشر میکرد، بر عهده بگیرم. ریلیز مجلهای پرنفوذ بود که اخبار بازارهای نوظهور را پوشش میداد. کاری که من برای مدتی طولانی انجام میدادم، این بود که چیزهایی را که مردم به آنها توجه نمیکردند، برایشان آشکار کنم. بنابراین برایشان توضیح میدادم که چه چیزی در حال انجام است، یا توجه مردم را به چیزهایی مثل اینترنت و تاثیری که اینترنت میتوانست بر زندگیشان بگذارد، جلب میکردم. ولی مردم امروز دیگر شما را به عنوان روزنامهنگار نمیشناسند! تا کی در آن مجله مشغول بودی؟تا اواسط دهه نود به انتشار ریلیز ادامه دادم، تا وقتی که یک نفر مرا را متهم به بلوف زدن کرد. یک نفر که او را میشناختم، به دفترم آمد و گفت: «تو درباره سرمایهگذاری در اروپای شرقی مطلب مینویسی و آنرا ترغیب میکنی. فرض کن که من به تو یک میلیون دلار بدهم تا برایم سرمایهگذاری کنی. آیا تو برایم این کار را انجام خواهی داد؟» من در جواب گفتم که من نمیتوانم، چون این کار با کار مجلهام تداخل دارد و مجبور خواهم شد که آن را رها کنم. ولی چند لحظه بعد پرسیدم: «گفتی چقدر؟» در آن زمان یک میلیون دلار رقم خیلی بزرگی بود. به هر حال، بعد به او گفتم بگذار مدتی فکر کنم و اینطوری شد که در نهایت مجله را تعطیل کردم. من در آن زمان 300هزار دلار پسانداز داشتم. آن را نیز به یک میلیون دلار افزودم و در اروپای شرقی و روسیه به سرمایهگذاری پرداختم. به این ترتیب مسیر زندگیام عوض شد. یک میلیون دلاردیگر نیز بعدها با نوشتن کتابی در مورد تاثیر دنیای سیمکشیشده یا همان شبکههای مخابراتی بدست آمد. آنرا نیز صرف سرمایهگذاری کردم. طوری از این سرمایهگذاری تعریف میکنی که گویی کار خیلی راحتی بوده؟نه، اصلا! نمیخواهم اینگونه تصور کنید که این کار برایم خیلی راحت بود، ولی در آن زمان تمام توجه من بر آن کار متمرکز نبود. من اکنون فهمیدهام که اگر عاقلانه سرمایهگذاری کنید، پول بیشتری بدست میآورید و میتوانید با آن دوباره سرمایهگذاری کنید. وقتی به آن فکر میکنید، میبینید که خیلی جالب است. من در ابتدای بازگشتم به بازار آمریکا روی شرکتهایی چون گوگل، اربیتز، 23andme، فلیکر، داپلر و پاورست سرمایهگذاری کردم که در آن زمان، نامهای بزرگی نبودند. سعی میکردم روی چیزهایی سرمایهگذاری کنم که هنوز توجه کسی به آنها جلب نشده بود، چون ارزان بودند و البته همهشان هم در یک حوزه نبودند. هر چند وسوسهکننده است، ولی نمیتوان در یک زمان بر روی یک استراتژی یا بازار، سرمایهگذاری کرد. شما باید از هر کدام یک شرکت را انتخاب کنید. در گفتگوهایت بارها گفتهای که پول برایت ارزش زیادی ندارد. آیا واقعا برایت بیاهمیت است؟ اگر هیچگاه اهمیت نداشته، پس چرا تمام زندگیات را به دنبال آن بودهای؟پدر و مادر من اروپایی بودند. مادرم یک ریاضیدان و پدرم یک فیزیکدان بود. ما خیلی سفر میکردیم و در باره همه جای دنیا اطلاعات داشتیم. من واقعا فکر میکردم که فروشندگان، تفالههای اجتماع و بیارزشترین افراد زمینند. التبه اکنون نظرم در این مورد 180 درجه عوض شده است. ما در یک محیط و خانواده کاملا علمی بزرگ شدیم. تلویزیون نداشتیم. مطالعهمان خیلی زیاد بود. من 13 ساله بودم که به لندن نقلمکان کردم تا با خانواده دیگری زندگی کنم. وقتی 17 ساله بودم، کالج را ترک کردم و یک تابستان را به ولگردی در اروپا گذراندم و بعد به مراکش رفتم تا با نامزدم زندگی کنم. شاید امروز پول خیلی برای من با ارزش نباشد، ولی در کودکی و نوجوانی کاملا ارزش آنرا میدانستم. من بچهها را خوب نگه میداشتم و برای یک ساعت نگهداری بچههای بیدار، 25 سنت و برای بچههای خوابیده 12.5 سنت میگرفتم. من تا قبل از 14 سالگی اینطوری پول بدست میآوردم و بعد از آن نیز در یک کتابخانه کار میکردم. من از آن زمان تا کنون برای پول کار کردهام. آیا الان هم مثل قبل برای پول درآوردن فعالیت میکنی، یا اینکه ثروت و مکنت کنونی، آزادیهایت را محدود کرده است؟البته تا حدی محدودیت ایجاد شده. بله. من میخواهم پول درآورم تا بتوانم دوباره آنرا سرمایهگذاری کنم و به همین ترتیب به کارم ادامه بدهم. ولی به این فکر نمیکنم که قرار است چقدر پول دربیاورم؛ من به این فکر میکنم که میخواهم کمک کنم چه چیزهای جذاب جدیدی اتفاق بیفتند. خب، الان چه چیزی چشمان این سرمایهگذار حرفهای را گرفته؟چیزی که الان برایم جالب است، ژنومیک بهداشتی و طبی و زیربناهای اینترنت است. این حوزهها رشد خواهد کرد و اکتشافات جالب زیادی در آن صورت خواهد گرفت؛ بزرگتر خواهد شد و فناوریهای امنیتی آن نیز بهتر میشود. آیا از رفتن به فضا هم دنبال سود هستی، همانطور که 15 سال پیش هم برای اولین بار به اروپای شرقی آمدی؟ و یک سوال دیگر، آیا سرمایهگذاری و صرف پول و وقت زیاد روی فضانورد ذخیره بودن، از نظر اقتصادی عاقلانه است؟عشق بزرگ من فضا است، هر چند درباره چیزی غیر از سود و زیان است. جاذبه صفر تجربه شگفتانگیزی است، ولی وقتی در آن شرایط قرار دارید، همه چیز کاملا طبیعی به نظر میرسد. به نظر من اکنون شانس من برای رفتن به فضا 50 درصد است که خیلی بیشتر و بهتر از احتمال ابتلایم به آلزایمر است. میخواهید بعدها شما را چگونه به یاد بیاورند؟میخواهم بر سنگ قبرم بنویسند: هنوز کارش تمام نشده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 578]