واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - طرح انتقال مسئولیت امنیت به دولت افغانستان که مدتی است توسط ناتو مطرح و تصویب گردیده است، عملاً در سال جدید اجرایی می شود. اما در این رابطه مسائلی وجود دارد که ذهن هر تحلیلگری را به خود مشغول می کند. ابوالفضل فصیحی طرح انتقال مسئولیت امنیت به دولت افغانستان که مدتی است توسط ناتو مطرح و تصویب گردیده است، عملاً در سال جدید اجرایی می شود. اما در این رابطه مسائلی وجود دارد که ذهن هر تحلیلگری را به خود مشغول می کند. آیا قوای نظامی و امنیتی افغانستان به آن حد از توانمندی رسیده است که بتواند مسئولیت سنگین تأمین امنیت را به دوش بگیرد؟ اصولاً آیا ایالات متحده آمریکا به دنبال خروج از افغانستان است؟ طی مدتی که این موضوع، مطرح و رسانه ای شده است تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و طیف های مختلف افغانستانی ابراز شده است. در مجموع، چند دیدگاه در این رابطه مطرح شده است: یک: برخی به این باورند که با توجه به ضعف و ناتوانی نیروهای پلیس و اردوی (ارتش) ملی افغانستان، که هم از نظر ساختار و تشکیلات و هم از لحاظ تجهیزات ضعیف هستند، چنین تصمیمی بسیار خطر ناک و به مثابه ی سقوط دولت خواهد بود. دو: اگر چه نیروهای پلیس و اردوی افغانستان توانمندی و آمادگی کامل ندارند؛ اما با توجه به شناخت آنان از مخالفان دولت و آشنایی با مناطق مختلف کشور، میتوانند مسئولیتهای امنیتی را به درستی به عهده بگیرند. از دید این دسته از صاحبنظران، اردو و پلیس کشور به مراتب بهتر و کارآمدتر از نیروهای خارجی در نبرد با مخالفان ظاهر خواهند شد؛ چرا که آنان به کشور و ملت خویش، علا قمند تر و دلسوز تر هستند تا نیروهای خارجی. علاوه بر این، این طرح از حساسیتهای منطقهای در برابر حضور نیروهای خارجی در افغانستان میکاهد و در درازمدت به سود امنیت افغانستان خواهد بود. سه: دیدگاه دیگری هم وجود دارد که میتوان به عنوان دیدگاه سوم قابل طرح دانست و آن این که اگر دولت افغانستان و جامعه جهانی خواهان ریشه کن شدن تروریزم از افغانستان هستند و در واقع اراده مبارزه با مخالفان دولت و طالبان را دارند، باید کار را به اهل آن واگذار کنند و آن، سپردن سکان مبارزه به دست مجاهد مردان افغانستان است؛ چرا که مجاهدین، کار آزموده و آب دیده در سنگرهای جهاد و مبارزه هستند و زبان مخالفان دولت را میفهمند بنابراین توانایی سرکوب و از بین بردن آنان را دارند. چهار: دیدگاه چهارم، به این باور است که صلح و امنیت نسبی، با همکاری و دخالت مستقیم نیروهای آمریکا و ناتو در افغانستان بر قرار شده است، نیروهای ناتو به این زودیها نباید مردم افغانستان را تنها بگذارند؛ زیرا با بیرون رفتن نیروهای خارجی از افغانستان، دوباره بحرانی بدتر از بحران گذشته به سراغ مردم خواهد آمد. پس از ذکر این دیدگاه های گوناگون و بعضاً متضاد، توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد. قوای نظامی افغانستان در طی این سالها نتوانسته است به شکل و شمایل یک ارتش مدرن با ساختار و نهادهای منظم و مستحکم و تجهیزات مدرن و کارآمد دربیاید. از لحاظ کمی و تعداد نیروها نیز به نظر میرسد دچار ضعف باشد. به خشونت کشیده شدن تظاهرات مردم در شهر مزار و کشته شدن مظلومانه ی کارمندان سازمان ملل و نیز ربوده شدن مهندسان ایرانی توسط طالبان، حوادثی بودند که طی روزهای اخیر به وقوع پیوستند و به خوبی عجز و ناتوانی نیروهای امنیتی و نظامی دولت را نشان دادند. از سوی دیگر مخالفان مسلح دولت، بسیار کارآزموده و قوی به نظر میرسند و تجهیزات جنگیشان نیز بسیار قوی است. لذا خروج نیروهای خارجی میتواند کفهی ترازو را به نفع مخالفین دولت سنگین نماید. مضافاً اینکه خروج نیروهای خارجی از افغانستان از لحاظ روانی نیز به نوعی باعث بالا رفتن روحیهی مخالفان و تقویت انگیزهی آنها خواهد شد. اگر واقعیت همانگونه باشد که ذکر شد، پس وا قعاً چرا نیروهای خارجی چنین تصمیمی گرفتند و آن را رسانه ای کرده اند؟ مگر آنان به دنبال تأمین امنیت در افغانستان نیستند؟ با مروری بر عملکرد نیروهای خارجی در افغانستان طی سالهای اشغال، به نظر میرسد آمریکا نتوانسته است به هدف اصلی اعلامی خود از لشکرکشی به افغانستان دست یابد. این هدف همان نابودی تروریسم و طالبان بود که معلوم است محقق نشده است؛ طالبان همچنان زنده و فعال در صحنهی نبرد افغانستان حضور دارند. در واقع میتوان ادعا کرد که اصولاً دولت آمریکا ارادهی سرکوب طالبان را ندارد.؛ باور کردن این امر که مدرنترین و مجهزترین ارتش دنیا نمیتواند یک گروهک تروریستی مسلح را سرکوب کند تا اندازه ای دشوار است. مضافاً اینکه قراینی نیز به دست آمده که آمریکا در جهت تمویل و تقویت طالبان کارهایی انجام می دهد. بنابراین به نظر می رسد بحث انتقال امنیت به دولت افغانستان نیز بیشتر جنبهی تبلیغاتی و نمایشی دارد و جدی به نظر نمیرسد (همانطور که موضوع مصالحه با طالبان نیز اینگونه است). چرا که آمریکا و متحدینش به شدت تحت فشار افکار عمومی در جهان قرار گرفته اند و در داخل آمریکا نیز نظرسنجی ها حکایت از مخالفت بخش عظیمی از جامعه ی آمریکا با ادامه ی حضور این کشور در افغانستان دارد. واقعیت این است که آمریکا خود را برای یک حضور طولانی مدت در افغانستان آماده کرده است و منافع استراتژیک آن اجازه نمیدهد که به همین راحتی افغانستان را رها کند ولو به بهای ایجاد ناامنی در افغانستان. 46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 492]