تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820453345




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آنها به سريال خودشان نمي‌خندند


واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: گفت‌وگو با بازيگران مجموعه طنز چهارچرخ آنها به سريال خودشان نمي‌خندند آقا ذبيح عاشق ماشين است و خيلي دوست دارد يك ماشين براي خود و خانواده‌اش بخرد، او تلاش زيادي مي‌كند تا مقداري پول جمع كند تا ماشين مورد علاقه‌اش را بخرد‌...

سعيد نعمت‌اله يك طرح نوشت و با كمك محمد فاضلي اين طرح تبديل به فيلمنامه‌اي 15 قسمتي شد. در اين قصه زندگي آقا ذبيح  كه نقش او را حميد لولايي بازي مي‌كند - روايت مي‌شود. آقا ذبيح عاشق ماشين است و خيلي دوست دارد يك ماشين براي خود و خانواده‌اش بخرد، او تلاش زيادي مي‌كند تا مقداري پول جمع كند تا ماشين مورد علاقه‌اش را بخرد‌، بعد از اين‌كه با هزاران سختي و مكافات اين پول جمع شد، به‌دنبال خريد ماشين مي‌رود اما از بد روزگار اين پول دزديده مي‌شود. دزديده‌شدن اين پول و اتفاق‌هايي را براي اين خانواده رقم مي‌زند كه قسمت‌هاي مختلف اين سريال را تشكيل مي‌دهد.  «چهارچرخ» دي‌ماه سال گذشته در يكي از خيابان‌هاي شهر تهران كليد خورد. حدود 30درصد آن با سرعت بالايي گرفته شد. سرعت بالاي كار به اين علت بود كه تمام گروه مي‌خواستند اين سريال به پخش عيد برسد و شانس خود در جذب مخاطب را در اين ايام امتحان كنند اما به‌دلايل مختلف و برخي از اختلافات، فيلمبردار و اصغر نعيمي، كارگردان از كار كنار رفت و جواد مزدآبادي سكان كارگرداني را به دست گرفت. مزدآبادي درباره چهارچرخ مي‌گويد:«هنگامي كه كار را به دست گرفتم مجبور بودم دوباره حس نشاط و اعتماد را به عوامل توليد برگردانم و به دليل اين‌كه حس و حال كار و جنس كار، يك‌پارچه حفظ شود تمام پلان‌هايي كه تا آن لحظه از كار گرفته شده بود را با دقت زيادي بازبيني كردم و خوشبختانه حميد لولايي در اين سير بسيار به من كمك كرد و تصميم گرفتيم كه بعضي از پلان‌ها را مجددا ضبط كنيم. خلاصه اين‌كه من و گروه تمام تلاش‌مان را كرديم تا شخصيت‌هاي فيلم باورپذير باشند و فيلم ما در كنار روايت كردن يك داستان اجتماعي، بتواند لحظات شادي را براي بينندگان تلويزيون فراهم سازد.»

با بهنوش بختیاری درباره چهارچرخ، نویسندگی، زندگی شخصی‌اش و...نقش كوچك خانم‌ها در طنزهاي سينماييبهنوش بختياري، دختر سرزنده و شاد، 12‌سال است كار بازیگری می‌كند. آخرین كار او سریال چهارچرخ، یك سریال طنز است كه به تازگي پخشش از شبكه سه شروع شده است؛ سریالی كه این قضاوت را به‌وجود می‌آورد كه او باز هم نقش یك دختر لوس، شيطان و سرخوش را بازی می‌كند. اما بختیاری این بار مي‌گويد كه نظرش را راجع به كارهای طنز تغییر داده و دوست دارد كارهای جدی بازی كند تا دیگر توانایی‌های بازیگری‌اش را نشان دهد. بهنوش بختیاری برای ایده‌آل حرف‌های تازه‌ای دارد و در گفت‌وگويش از دلخوری‌ها،  زندگی شخصی و كار جدیدش، نویسندگی مي‌گويد.انگار زن‌ها هستند كه فقط باشندمن نقش دختر خانواده‌ای را بازی می‌كنم كه پدرش دچار يكسري مشكلات مالي مي‌شود. عوامل كار را خيلي دوست داشتم و با آنها خيلي راحت بودم. به‌خاطر عوامل خوب و بازي با آقاي لولايي، خانم اميرجلالي، فلامك جنيدي و شهرام قائدي و محمد ياسر مي‌دانستم كه راحت مي‌توانيم با هم كار كنيم. همه آنها دوستان من بودند. بعد هم چون فكر مي‌كردم اين سريال براي عيد پخش مي‌شود، خيلي خوشحال بودم. چون من بين مناسبت‌ها عيد نوروز را بيشتر از همه دوست دارم. فضاي عيد نوروز فضاي شاد و دلنشيني است، ترجيح دادم براي عيد يك سريال داشته باشم. در صورتي كه مدت‌ها بود از تلويزيون دوري كرده بودم؛ ولي كار عيد پخش نشد. در شروع، متن كار كامل نبود و 4-3 قسمت بيشتر آماده نبود. من فكر مي‌كردم خانم‌ها نقش‌هاي محوري‌تري دارند و به ما گفته شده بود در اين سريال برخلاف سريال‌هاي ديگر زن‌ها جنبه تزئيني ندارند.  يعني اينكه زن‌ها فقط هستند كه باشند. زن‌هاي اين سريال كمكي به پيش بردن داستان نمي‌كنند. انتخاب ما شايد بيشتر به خاطر جذب مخاطب باشد يا اين‌كه مخاطب بتواند با حضور خانم‌ها همذات پنداري را در زندگي‌اش داشته باشد يا مي‌خواستند سريال خيلي مردانه نشود. در اين سريال، خانم‌ها چند ديالوگ معمولي دارند كه اگر نباشد هم به سريال خللي وارد نمي‌شود. اتفاق خاصي هم براي خانم‌ها نمي‌افتد. شخصا ديگر دوست ندارم در يك فيلم يا سريالي باشم تا فقط باشم. به‌نظرم 12-10 سال اين كارها را كردم و تمام شده. من هم ميل به پيشرفت دارم. ولي وقتي 4-3 قسمت آماده است و به شما قول داده مي‌شود همه چيز بهتر مي‌شود و در قسمت‌هاي بعدي جايگاه بهتري در قصه خواهيد داشت، اين قول تو را سر كار نگه مي‌دارد.فقط از خودم گله مي‌كنمخود فيلمنامه اصلا بد نيست. جنس موقعيت فيلمنامه بسيار عالي است. موقعيت خنده‌دار و بامزه‌اي دارد. اما من نقشم را دوست نداشتم. اگر نقش محوري‌تري داشتم خيلي هم از كار خوشحال بودم. برخلاف گفته آنها دقيقا نقش من تزئيني بودم. من مي‌گويم به جاي اين‌كه من را براي اين نقش‌ها بياوريد، كساني را بياوريد كه با پول كمتر راضي هستند و دوست دارند تجربه كسب كنند تا اين‌كه پول بيشتري به من بدهيد و در آخر هم ناراضي باشم. در بين كار هم قول‌هايي به من داده شد كه به آنها عمل نشد. من از هيچ‌كس به غير از خودم نمي‌توانم گله كنم. از خودم گله‌مندم كه باز هم سر كاري آمدم كه متنش آماده نيست. در اين زمينه بين كارگردان و بازيگر اعتمادي وجود ندارد. ببينيد وقتي در يك كار تماشاچي از من شيطنت بخواهد، بايد آن شيطنت باشد. من هم دوست دارم موثر باشم. به‌نظر من حضور من و خانم جنيدي در اين كار هيچ تاثيري ندارد. اگر نبوديم هم هيچ اتفاقي نمي‌افتاد. البته بايد از زبان خودم صحبت كنم، نه خانم جنيدي.اصرار ندارم هر نقشي را بازي كنم اگر من در چارخونه آن شيطنت‌ها را داشتم اين نتيجه را داشت كه آن نقش ماندگار شد. حتي هر وقت كه به شهرستان‌ مي‌رفتم همه شاسخين را مي‌شناختند. خب من مي‌بينم همه با آن نقش ارتباط برقرار كردند و آن كاراكتر را دوست داشتند. به‌نظر من كارگردان حداقل بايد به من اجازه دهد بهنوش بختياري باشم. نه اين‌كه يكسري ديالوگ روتين داشته باشم. اين بازي و اكتينگ نيست. به‌نظر من مردم يك اعتمادي به بازيگر دارند كه وقتي تلويزيون را روشن مي‌كنند دوست دارند يك نقش جديد و توانايي جديدي از او ببينند. اگر اين كار را بكنم اعتماد مردم از من سلب مي‌شود. من فقط دوست دارم حضورم در روند قصه موثر باشد، همين. در سينما هم ممكن است بروم در «دوخواهر» نقش يك منشي را بازي كنم ولي مي‌دانم كه آن منشي حضورش در پيشبرد داستان موثر و شيرين است. نقش نبايد حتما نقش يك باشد. به‌نظرم نقش بايد تاثير‌گذار و ماندگار و جذاب باشد و در مقابل كليشه هم نباشد. من كه پشت صحنه كار كردم و ترجمه خواندم اصراري بر بازي كردن هر نقشي ندارم. امسال كه ديگر تصميم گرفتم توقف كنم و بازي نكنم. مگر اين‌كه كار را دوست داشته باشم.

من و داستان‌هاي منيك كتاب از من به نام «كلاغ‌هاي قيطريه» چاپ شده. كتاب ديگري هم وجود دارد به نام  «يك دونده زن» كه اواخر ارديبهشت ماه چاپ مي‌شود و 10 داستان كوتاه دارد. اين كتاب هم در رابطه با خانم‌ها و وجوه شخصيت‌شان و عكس‌العمل‌هايي كه به اتفاقات مختلف نشان مي‌دهند، مي‌پردازد. حقيقت اين است كه من قصه‌نويس نيستم. چيزهايي كه من مي‌نويسم بيشتر روايتي از زندگي يك فرد در قالب ميني‌مال است. بعد از نوشتن آن كتاب فكر مي‌كردم چون بازيگر طنز هستم نويسنده‌ها نسبت به نوشته‌هاي من گارد خواهند گرفت. اما خوشبختانه از جانب كساني تشويق شدم كه برايم جايگاه ويژه‌اي در نويسندگي دارند مثل آقاي سعيد نعمت اله كه مي‌دانم بي‌دليل از كسي تعريف نمي‌كند. او تاكيد كرد كارم سبك دارد و مي‌تواند يك سبك باشد يا مثلا آقاي هرمز عليپور كه از شاعران خيلي خوب ما هستند. مجله رودكي هم يكي از داستان‌هاي من را چاپ كرد.  نه،به غیر از فیلم سینمایی همسرم كه بی‌صبرانه منتظر پخشش هستم، فعلا كار جدي نكرده‌ام.تحصيلات من در كارم مشهود نيستمتاسفانه كارهای طنزمان هم طنز نیستند. مثلا كارهایی مثل سریال پایتخت را من خیلی دوست دارم، طنز قشنگ و بجايي داشت اين جور كارها ارزش كار كردن دارند اما بقیه نه. یك بار یك خانمی از من پرسید: «ببخشید تحصیلات شما دیپلم است؟» من خیلی ناراحت شدم. تحصیلات برای من مهم نیست. بیشتر در آن لحظه به فكر فرو رفتم كه بهنوش ببین چه‌كار كردی‌؟ این همه تحصیلات آكادمیك داشتی و رفتی دو زبان یاد گرفتی، كلی كتاب‌خواندی ولی هیچكدام در كار تو مشهود نیست. پس یك جای كارت ایراد دارد. به‌نظر بعضی‌ها كه پشت دوربین می نشینند بازیگر طنز باید یك تنه بتواند با بداهه تمام بار طنز را به دوش بكشد و این كار خیلی سختی است. دلخوري‌ها و ناگفته‌هاي مريم!در «چهارچرخ»مردسالاري حاكم بودانگار تنها كاراكتر او در فيلم هايش، يك مادر بي‌اعصاب،  جيغ‌جيغو و البته مهربان است. مادري كه به دليل مشكلات مالي تنش‌هاي زيادي به دوش مي‌كشد ولي خيلي هم صبور نيست. اغلب داد مي‌زند و قشقرق به پا مي‌كند. شايد بتوان مريم اميرجلالي  و حميد لولايي را يك زوج سينمايي دانست. كساني كه وقتي با هم همبازي مي‌شوند بازي خوبي ارائه مي‌دهند. مريم امير جلالي را همه به‌عنوان يك بازيگر طنز مي‌شناسند اما خودش علاوه بر يكي دو كار جدي‌ كه بازي كرده، راغب است كليشه‌ها را بشكند و منتظر است كارگردانان به او نقش‌هاي متفاوتي پيشنهاد بدهند تا بازي‌اش ديده شود. علاقه اصلي او بازيگري نيست اما در اين مسير قرار گرفته ولي مي‌گويد مدت‌هاست در زمينه آواز، فعاليت مي‌كند و مي‌خواهد آواز را به‌طور جدي دنبال كند.از اول راست نمي‌گوينددر اين سريال طبق معمول، نقش همسر آقاي لولايي  را بازي كردم. زندگي‌ داريم كه همراه با بدبختي، فلاكت و بيچارگي است. يك نقش راحت و آرام كه من مي‌توانم در يك كار داشته باشم. غيراز اين سريال، كاري هم به تهيه‌كنندگي اوجي داشتم كه قبل از عيد فيلمبرداري شد و قرار بود براي نوروز پخش شود، فضايش خيلي نزديك به فضاي نوروز بود ولي متاسفانه پخش نشد. شما فكر كنيد ما يك ماه و نيم صبح تا شب در فضايي دور از خانه در شمال كار كرديم. من حتي نتوانستم مراسم سالگرد برادرم را برگزار كنم. به عشق اين‌كه كار براي عيد است كلي استرس متحمل شديم، هر كسي مي‌پرسيد كار چه وقت پخش مي‌شود مي‌گفتم عيد نوروز بعد عيد هم كه مي‌آيد مي‌بيني اصلا پخش نمي‌شود. يا اصلا بگويند كار براي عيد نيست براي 10 سال ديگر است، يا حقيقت را بگويند. مثلا روز اول كه سر كار مي‌روي عوامل كار را مي‌بيني و قبول مي‌كني. بعد چند ماه كه از كار مي‌گذرد مي‌بيني دو سه نفري را سر كار مي‌آورند كه تو اصلا دوست نداري با آنها كار كني. من نمي‌خواهم به كسي بي‌احترامي شود، گاهي دوست داري بداني عوامل كار چه كساني هستند و بعد انتخاب كني. وقتي سر كار هستي اين كار ديگر زخمي شده است و تو نمي‌تواني كار را رها كني. در اين‌صورت هم پشت صحنه بسيار سختي خواهي داشت. همه اين‌ها به‌دليل آن است كه از اول راستش را نمي‌گويند. من و حميد لولايي قول داده‌بوديم با هم كار نكنيممن مدت‌ها بود با آقاي لولايي كار نكرده بودم. طبق قراري كه با يكديگر گذاشته بوديم قرار بود كمتر كار كنيم تا حداقل مردم حال‌شان به هم نخورد ولي برخلاف گفته ما، مي‌بينم مردم خيلي هم دوست دارند. برخورد مردم را مي‌بينم و اين‌كه استقبال‌شان از اين تركيب بسيار زياد است. البته بايد گفت بيشتر ديالوگ‌هاي من و آقاي لولايي بداهه است. گاهي يك سكانس را مي‌خوانديم و مي‌ديديم چيز خيلي جالبي براي گفتن ندارد آن موقع خيلي راحت آن سكانس را بداهه كار مي‌كرديم و با مزه هم مي‌شد. بعد از مدتي كه ما به‌خودمان قول داديم با هم كار نكنيم تا مردم از لحاظ چشمي و احساسي عوض شوند، اين كار را پذيرفتيم. من بعد از چارخونه ديگر با آقاي لولايي كار نكردم به غيراز يك تله فيلم كوتاه. اين نخستين سريالي است كه بعد از قولي كه در چارخونه به هم داديم، دوباره كار كرديم. من بايد اينجا از نويسنده كار چهار چرخ هم تشكر كنم كه اين‌قدر نقش من را بي‌رنگ كردند. خوشبختانه همان قراري كه با آقاي لولايي گذاشتيم باز هم رو آمد، چون نقش من كه همسر آقاي لولايي بودم خيلي بي‌رنگ بود و انرژي كافي نداشتم. من بازيگر هيچ حقي ندارمشما مي‌گوييد كلا در اين سريال نقش خانم‌ها كم‌رنگ بوده، درست اين سوال را من نمي توانم از تهيه‌كننده و كارگردان و نويسنده بپرسم، چون اگر بپرسم براي من مثنوي هفتاد من مي‌شود كه چرا پرسيدي.من بازيگر هيچ حقي ندارم. سر اين كار 10 دفعه به من زنگ زدند و من گفتم نمي‌آيم و قبول نمي‌كنم. بعد هم كلي وعده وعيد دادند و در آخر هم اينطوري با آدم رفتار مي‌شود. من براي حضور در كارها، هيچ اصراري ندارم. بيشتر كارها را هم رد مي‌كنم و وقتي هم قبول مي‌كنم اينطور مي‌شود. كار خوب شده ولي فقط مردسالاري بوده به جاي تساوي حقوق( خنده). من مي‌گويم چه اصراري است كه از خانم‌ها استفاده شود؟ مشكل من بي‌اعتمادي است. وقتي فيلمنامه وجود ندارد، مي‌آيند قصه را براي تو تعريف مي‌كنند. در نهايت كار را قبول مي‌كني ولي وقتي سناريوي هر قسمت مي‌رسد، مي‌بينم كلا در سه چهار قسمت بيشتر ديالوگ ندارم، آن موقع است كه اذيت مي‌شوم. من آمده‌ام كه بازي كنم. اگر قرار است بازي نكنم مي‌روم خانه‌ام مي‌نشينم استراحت مي‌كنم. من مي‌گويم نبايد در نوشتن فيلمنامه غرض وجود داشته باشد. سريال‌هايي كه من با دفتر آقاي مهام كار كردم، «خانه به دوش»، «متهم گريخت» و «ترش و شيرين» بوده كه تمام مدت حضور داشتم و از همه‌اش هم لذت بردم. در آنها شايد قصه عوض شده باشد اما نقش من تغييري نكرده بود. نگاه كنيد در كشورهاي خارجي بازيگر طنزي مثل نورمن و جري لوئيس هستند كه سبك كارشان را در همه فيلم‌ها حفظ كرده‌اند. فيلم‌هاي‌شان بود كه عوض مي‌شد نه بازي آن‌ها. قرار نيست اگر يك بازيگر چند نقش را بازي كرد به او بگويند بازيگر كليشه اي. اين كليشه از كجا آمده؟ پس شما كه اين حرف را مي‌زنيد بياييد به من نقش ملودرام يا جدي هم بدهيد. ببينيد من توانايي اين كار را دارم يا نه.

هميشه اين نقش كليشه‌اي را براي من به همين شكل مي‌نويسند. تنها كسي كه من را در نقشم تكان داد، آقاي مقدم بودند كه زير هشت نقش فاطمه را به من دادند. از «خانه به دوش» به بعد هر نويسنده‌اي كه مي‌نشيند قصه مي‌نويسد فكر مي‌كند مريم امير جلالي در همين حد مي‌تواند توانايي‌هاي خودش را نشان بدهد. يعني زني كه به دليل فقر و نداشتن، سر شوهرش داد بزند و ضجه بزند ولي از صميم قلب مهربان باشد.

كار جدي هم دارممن كار جدي هم كرده‌ام. كار «دم صبح» را داشتم كه در خارج از كشور در بيش از 6 فستيوال جايزه گرفته. من با آقاي حسين ياري كه نقش پسرم را بازي مي‌كردند، بودم. ديالوگي هم نبود. ديالوگ ما فقط نگاه‌هاي‌مان بود و اشك‌هايي كه مي‌ريختيم و بازي‌ كه انجام مي‌داديم. پس دغدغه من هم ديالوگ نيست، بازي كردن است. اتفاقا آقاي سيروس مقدم اين كار را كرد. به من در سريال «زير هشت» نقش فاطمه را دادند. در قسمتي از اين سريال نوه پسري فاطمه مرده بود و پسر فاطمه تمام قدرتش را گذاشته بود براي ماشيني كه از توي جوي بلند كند و عربده مي‌كشيد و فاطمه پشت ميله‌هاي بيمارستان ايستاده بود و گريه مي‌كرد. واقعا اشك مي‌ريختم. ولي هيچ كلوزآپي از من گرفته نشد و بازي من ديده نشد.چهارچرخ، يك سريال جامانده از نوروزقرار بود  در روزهاي نوروز سريالي به نام «چهارچرخ» پخش شود اما مثل خيلي از سريال‌هاي ديگر اين اتفاق نيفتاد و وعده پخش آن به اين روزهاي ارديبهشتي داده شد. موقعيتي پيش آمد تا ما با خانم‌هاي بازيگر اين سريال گفت‌و‌گويي داشته باشيم و از زبان آن‌ها در مورد اين سريال پرحاشيه بنويسيمفلامك جنيدي در چهارچرخفلامك جنيدي يكي از نقش‌هاي سريال چهارچرخ را بازي كرده است. نخستين چيزي كه با شنيدن نام او در ذهن به تصوير كشيده مي‌شود، يك قيافه خندان است، مخاطبان قهوه تلخ اين روزها او را در نقش كبوتر مي‌بينند؛«همزمان با ضبط «قهوه‌تلخ» بازي در اين سريال را قبول كردم، ولي اين هم زماني حسابي من را اذيت كرده پشت دستم را داغ كردم كه ديگر هيچ‌وقت 2 كار را همزمان انجام ندهم، هر چند تا به حال به اين شكل خيلي كار كرده‌ام، اما اين‌بار آنقدر اذيت شدم كه براي خودم خط و نشان كشيدم كه ديگر اين‌طوري كار نكنم‌‌ خيلي از همكارهاي من 4-3 كار را با هم بازي مي‌كنند ولي اين نحوه كاركردن در توان من نيست. فشار عصبي اين‌نوع كاركردن براي من خيلي زياد است اين‌بار هم كه اين‌كار را قبول كردم خيلي زود پشيمان شدم، ولي چون تعهد داده بودم بايد به تعهدم عمل مي‌كردم. اول كار عوامل گروه خودشان قبول مي‌كنند هماهنگي‌هاي لازم را انجام بدهند ولي در نهايت اين وظيفه به‌عهده خود بازيگر مي‌افتد و اضطرابش براي بازيگر است. بازيگري زمان حساب و كتاب مشخصي ندارد يعني هيچ وقت معلوم نيست يك سكانس يا يك قسمت چقدر طول مي‌كشد به همين علت نمي‌شود برنامه‌ريزي درست و حسابي داشت. وقتي 2 كار را همزمان قبول كني، در طول مدت ضبط همه‌اش نگران نفراتي هستي كه آن‌طرف منتظرت هستند. ديگر تا پايان ضبط «قهوه تلخ» هيچ كاري را قبول نمي‌كنم، مگر اين‌كه يك كار وسوسه‌انگيز پيشنهاد شود.»دلم تنگ شده بودوقتي بازي در سريال «چهارچرخ» به من پيشنهاد شد و قصه‌اش را برايم تعريف كردند، به‌نظرم كار خوبي آمد و خيلي مشتاق شدم كه در آن بازي كنم، به‌خصوص چون مدت زيادي بود كه در تلويزيون كاري نداشتم و دلم براي تلويزيون تنگ شده بود، تصميم گرفتم بازي در اين سريال را قبول كنم. عوامل هم خوب بودند به‌خصوص بودن در كنار مريم اميرجلالي و حميد لولايي برايم شيرين بود، چون از قبل هم سابقه كار در چهارخانه را با آنها داشتم. بقيه‌ چيزها هم براساس برآورد اوليه من با توجه به چيزهايي كه گفته بودند خوب بود اما در طول ضبط، فشار زياد و كار سخت شد به‌دليل اين‌كه قرار بود سريال به عيد برسد و در طول 13 روز نوروز پخش شود يك‌ذره همه چيز قاطي شده، البته تداخل بازي در 2 كار هم براي من مزيد بر علت شده بود. يكي از سختي‌هاي اين‌كار اين بود كه از اول فيلمنامه كاملي به ما ندادند كه ما تمام داستان را بدانيم و همه ما براساس شنيده‌ها، بازي در چهارچرخ را قبول كرديم.سكوت بعد از انتخابراستش من اعتقاد به اين ندارم كه كمرنگ بودن نقشم را به كارگردان يا نويسنده گوشزد كنم، براي اينكه فكر مي‌كنم من مقصر هستم، چون خودم قبول كردم و آن كار را انتخاب كرده‌ام. بدون اين‌كه بعضي از مسائلش را در نظر بگيرم حالا به هر دليلي كه مي‌خواهد باشد. ديگر هنگام ضبط كار كارگردان، نويسنده يا هر كدام از عوامل كه مسئوليتي دارند آنقدر در روند توليد گرفتاري دارند كه گوشزد‌كردن اين قضيه هيچ توفيري ندارد و من هميشه دوست دارم تلاش كنم كه گرفتاري آن‌ها كمتر شود نه اين‌كه باعث شوم به اين گرفتاري‌‌ها اضافه شود. تنها وقتي عرصه به من تنگ شده يا نگراني من خيلي زياد مي‌شود آن را منتقل مي‌كنم؛ اما ترجيح من اين است كه در حد ممكن اين كار را نكنم، مثلا اينكه هر روز بروم و بگويم: ببين نقش من اينجا كم است، من اين‌جوري و آن‌جوري مي‌خواهم كه به‌نظرم درست نيست.همين حالا هم قصه را نمي‌دانمدر «قهوه تلخ» با اينكه كبوتر نقش كمي دارد، ولي احساسم اين است كه يك سري ويژگي‌هايي دارد كه هر كسي نمي‌تواند آن را بازي كند، ولي نقش مريم در «چهارچرخ» را هر كسي مي‌توانست بازي كند، من حتي الان قصه كامل چهارچرخ را نمي‌دانم، كار آنقدر فشرده بود كه من تمركزي روي كار نداشتم. در طول توليد چهارچرخ گاهي مجبور مي‌شدم موضوع سكانس‌ها و توالي آن‌ها را با منشي صحنه و دستيار كارگردان‌ها چك كنم و مي‌پرسيدم كه تا به حال چه اتفاق‌هايي افتاده و در اين سكانس قرار است چه اتفاقي بيفتد؟!نقش من در چهارچرخ نقش خاصي نيست! متاسفانه در بسياري از سريال‌ها اين اتفاق مي‌افتد كه زن‌ها فقط حضور دارند. اين قضيه تكراري شده، اين سريال هم همين‌طور بود و تفاوتي نداشت يعني اين قضيه يك عيب مشخص و جديد نبود كه تنها در اين سريال باشد و من با مواجه‌شدن با آن تعجب كنم و بخواهم عكس‌العمل‌ نشان بدهم. به‌نظر من معمولا نقش‌هايي كه براي خانم‌ها مي‌نويسند، اصولا در پيشبرد فيلم كاركرد ندارد و ‌نمي‌شود در هر سكانس يا قسمت آن نقش را حذف كرد بدون اين‌كه اتفاقي بيفتد، هر نقشي كه به اين شكل باشد نقش نيست.جريان پول و فيلمسازيواقعا نمي‌دانم چرا سريال‌هاي مناسبتي اين‌طوري ساخته مي‌شوند. خود من اصولا خيلي كم در جريانات توليد و تهيه هستم و حتي مصاحبه هم نمي‌كنم و نمي‌خواهم درگير حاشيه‌ها شوم، ولي در مورد اينكه چرا سريال‌هاي مناسبتي به اين شكل ساخته مي‌شوند، حدس مي‌زنم اين‌جور كاركردن براي تهيه‌كنند‌ه‌ها به صرفه است. تهيه‌كننده اگر بخواهد 6-5 ماه قبل از اين‌كه كاري پخش شود براي آن وقت بگذارد بايد هزينه بيشتري بپردازد آن هم وقتي مي‌شود همان كار را 2 ماه جمع كرد به‌خصوص وقتي‌كه قرار است آن كار از تلويزيون پخش‌شود و در كيفيت عملا فرقي ندارد و به هر حال بيننده خودش را دارد، چرا بايد زمان و پول بيشتري هزينه كند؟!

همه مرا با نقش‌هاي طنز مي‌شناسنداز سال 72 كه وارد دانشگاه شدم، بازي در تئاتر را شروع كردم. و از سال 77 با تلويزيون كاركردم آن هم با مهران مديري و به‌نظرم مديري ميان كارگردان‌هاي طنز ايران با فاصله زياد بهترين كارگردان است. بعد از او من كارهاي رضا عطاران را هم دوست دارم. همه مرا با نقش‌هاي طنز مي‌شناسند اما من نقش جدي هم بازي كرده‌ام، مثلا در فيلم «اينجا چراغي روشن است» به كارگرداني رضا ميركريمي و چند كار ديگر ... . به‌نظر من هر دو نوع نقش را به‌خوبي مي‌توانم بازي كنم، چون بازيگر هستم و شغل بازيگر اين است كه بتواند هر نقشي را بازي كند، هر بازيگري توانايي‌هاي خاص خودش را دارد.اما در كشور ما شايد هم در همه جاي دنيا، وقتي بازيگر را در يك تيپ و نقش مي‌بينند هم تماشاچي و هم كارگردان‌ها ديگر از او همان تصوير را دارند و باور ديگر نقش‌ها از آن بازيگر براي‌شان سخت مي‌شود. مشكل اصلي اين است كه آدم‌هاي هم‌حرفه ما چيزهايي را كه امتحا‌ن‌شان را پس داده‌اند قبول مي‌كنند و ريسك نمي‌كنند. باز نشر اختصاصی: Bartarinha.ir





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن